اديب وحداني
موسيقي مردمي غرب به مثابه يك مفهوم كه عمدتاً در نقدهاي مفصل تئودورآدورنو(فيلسوف مكتب فرانكفورت) به عنوان اقتصادي شدن صنعت موسيقي و استاندارد شدن توليدات در اين هنر/ صنعت مطرح شده است،گوشه اي از موسيقي است كه با توجه به خواست مخاطب(بازار) و طبق سليقه مردمي كه خريدار آثار ضبط شده اند ساخته مي شود و مشابه ديگر كالاها، تبليغات و معرفي آن به انبوه خريداران محتمل صورت گيرد. به اين ترتيب هر آنچه در فهرست پرفروش ترين (Chart) قرار گيرد، موسيقي مردمي (پاپيولار) است: چه از نظر موسيقايي اثري كلاسيك محسوب شود.(مثل سونات هاي پرفروش) چه از نظر اتنوموزيكولوژي جزو موسيقي جهاني محسوب شود (مثل ترانه هاي سنتي آفريقايي) و حتي اگر طبق نظر فرد سفارش دهنده، طبق سفارش شركت هاي توليد موسيقي آماده شده باشد (مثل ترانه هاي خياباني). كندوكاو در باب موسيقي مردمي غرب اگر با توجه به اصالت هاي تاريخي اين نوع موسيقي و ربط مردم با توليدات هنري انجام پذيرد به كارآمدي تحقيق در جهت كاركردي كردن پژوهش درباره چگونگي آفرينش نوعي از موسيقي كه با مردم رابطه مستقيمي داشته باشد و بي ضرب و زور تبليغات بتواند مورد توجه مردم قرار گيرد و به خودكفايي فرهنگي در زمينه موسيقي مردمي(پاپ) بينجامد كمك بيشتري خواهد كرد. در اين ستون به بررسي سبك هاي مختلف موسيقي مردمي خواهيم پرداخت . قبل از همه تعريف كلاسيك موسيقي مردمي از كتاب «مفاهيم كليدي در موسيقي مردمي» (روي شوكر- راتلج ۱۹۹۸) لازم است.
موسيقي مردمي
از نظر تاريخي اصطلاح مردمي به معناي «براي مردم عادي» است. اولين بار كه اين اصطلاح براي نوع خاصي از موسيقي به كار برده شد در كتابي به نام «موسيقي مردمي زمان هاي كهن» نوشته ويليام چاپل بود كه در جزوات متعددي از سال ۱۸۵۵ چاپ شد. اين نام تا دهه هاي ۴۰-۱۹۳۰ كاربرد عمده اي پيدا نكرد.
موسيقي مردمي از هر تعريف دقيق مشخصي مي گريزد. همان طور كه نگوس اشاره مي كند بر خلاف بررسي هايي كه درباره سينما انجام شده، «موسيقي مردمي هم از نظر مفهومي و هم از نظر سبك هايي كه شامل مي شود، با فيلم هاي مردمي پسند متفاوت است. فيلم را مي توان با توجه به پيشرفت هاي مشخص اجتماعي و تكنولوژيك در دوره هاي مشخص تاريخي بررسي كرد كه موجب مي شود مرزهاي واضحي در طبقه بندي سينما يافت شود، در حالي كه نظيري براي اين وضعيت در بررسي موسيقي مردمي يافت نمي شود.»
دشواري هاي ياد شده باعث شده كه برخي نويسندگان تخصصي موسيقي مردمي هم از تعريف موسيقي مردمي رد شوند و يك مفهوم عمومي را به جاي تعريف علمي اين واژه قرارداد كنند. در كنار اين موضوع، تلاش هاي زيادي انجام شده كه موسيقي پاپ را معنا كنند كه از جمله آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد:
۱- تعريف هايي كه با تأكيد بر واژه مردمي(پاپيولار) ارائه شده اند: ميدلتون معتقد است كه سؤال «موسيقي مردمي چيست؟» همراه با برخي پيچيدگي هاست كه موجب مي شود فرد به ياد اين سؤال مشهور بيفتد: «معناي سرودهاي فولكلور(ساخت مردم) چيست؟» چرا كه جواب اين سؤال مشخص است: همه آهنگ ها ساخته مردم اند و هيچ كسي تا به حال نديده اسب ها آواز بخوانند [اشاره به جمله مشهور لويي آرمسترانگ] . در عين حال بحران فهم اين كه چه چيزي مردمي محسوب مي شود و وابستگي اين سؤال به ژانرها و سبك هاي مشخص موسيقي هنوز هم گشوده و حل نشده است. براي مثال موسيقي كلاسيك آن قدر پرمخاطب بوده (و هست) كه مردمي خوانده شود و در عين حال برخي از سبك هاي موسيقي مردمي به طرز واضحي داراي مخاطب خاص اند (مثلاً ترش متال).
۲- تعريف هايي نيز با تأكيد بر طبيعت اقتصادي موسيقي مردمي و طبقه بندي هايي كه بر اساس حوزه اقتصادي فروش آثار موسيقي انجام مي شوند ارائه شده است: بسياري از منتقدان مدعي اند كه اقتصادي سازي كليد فهم موسيقي مردمي است. براي مثال برنت (۱۹۹۶) مي گويد: وقتي درباره موسيقي مردمي صحبت مي كنيم، درباره نوعي از موسيقي حرف مي زنيم كه اساس آن بر اقتصاد قرار گرفته است.» اين نوع نگاه مربوط به تأكيد بر مردم پسند بودن اثر است و مدعي است كه اين موضوع را مي توان با توجه به فهرست پرفروش ترين ها، ميزان پخش راديويي آثار و... از نظر كمي بررسي كرد. در اين نوع تعاريف، سبك هاي مشخصي «موسيقي مردمي» محسوب مي شوند و باقي سبك ها از دايره موسيقي مردمي حذف مي شوند. (اين تقسيم بندي در اين سلسله مقالات معيار قرار گرفته است) اين نوع نگاه هم دچار مشكلات تعريف هايي است كه بر اساس مردم پسند بودن آثار قرار گرفته اند، براي مثال سبك هاي ديگر(متال) و نيز موسيقي ملل جذابيت كمي براي مردم داشته اند و از نظر اقتصادي هم موفق نبوده اند. در عين حال، مردم پسند بودن از كشور به كشور فرق مي كند و حتي در بازار يك كشور هم در منطقه هاي مختلف فروش آثار موسيقي تغيير مي كند. شايان ذكر است كه اين تعريف به طور عمده شامل آثار ضبط شده موسيقي مي شود.
۳- تعريف هايي كه با تأكيد بر شاخصه هاي عمومي موسيقايي و ناموسيقايي ارائه مي شوند: تگ(۱۹۸۲) در يك بحث تأثيرگذار و مهم مشخصه هاي موسيقي مردمي را با توجه به طبيعت پخش معمولاً (گسترده) آثار آن تعيين مي كند. جنبه دوم تعريف او به نكاتي مانند نحوه انبار كردن توزيع آثار ضبط شده(نه نت آهنگ ها و اجراي زنده يا اجراهاي راديو- تلويزيوني) اشاره دارد. جنبه سوم بحث تگ متوجه تئوري موسيقي آهنگ ها (اگر وجود داشته باشد) و زيباشناسي آثار و گمنامي آهنگسازان و خلاقيت پيچيده، ظريف و مشهود در آهنگ هاست. موسيقي شناسان به جنبه سوم اين تعريف توجه دارند و جامعه شناسان جنبه هاي اول و دوم اين تعريف را مورد بررسي قرار داده اند.» به طور كلي، به نظر مي آيد كه تعريف راضي كننده اي از موسيقي مردمي بايد مباحث اقتصادي- اجتماعي و موسيقايي را شامل شود. بي شك كليت موسيقي مردمي آميزه چند رگه اي از سنت هاي موسيقايي، سبك ها و تأثيرات از انواع مقولات است و در عين حال موسيقي مردمي محصولي اقتصادي شمرده مي شود كه بسياري از سرمايه گذاران در حيطه آن، مقاصد ايدئولوژيك خود را دنبال مي كنند. دردل عمده سبك هاي متنوع موسيقي مردمي تنش مشهودي بين دو عامل به چشم مي خورد: ضرورت خلاقيت در عمل ساخت موسيقي و طبيعت اقتصادي عمده مراحل توليد و پخش اين نوع موسيقي.