دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۳
پيشخوان
خاطره امروز
000858.jpg

چند سالي است كه توجه به تاريخ شفاهي روند روبه رشدي به خود گرفته است و محققان و مؤلفان، در عرصه هاي مختلف فكري و هنري و تاريخي، از اين شيوه پژوهش براي كار خويش بهره مي جويند. در داخل كشور ما نيز برخي مؤسسات چون مركز اسناد انقلاب اسلامي، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران و يكي، دو نهاد ديگر، خاطره نگاري و گفت وگوهاي شفاهي پيوسته با چهره هاي تاريخي، فرهنگي، سياسي را در دستور كار خود قرار داده اند. اين تنوع و گسترش سبب شده است، تا جمعي به صرافت انتشار دو هفته نامه اي ويژه خاطره نگاري و تاريخ شفاهي بيفتند. نشريه «خاطره امروز» كه شماره يكم آن با تصويري از دكتر علي شريعتي و گرافيكي نسبتاً مرتبط با موضوع نشريه انتشار يافته است، از جمله اين تلاشها است. دست اندركاران نشريه سعي كرده اند كه خاطره نگاري را در محدوده تاريخ سياسي مختصر نكنند و بر همين بنيان، از حوزه هاي ورزش (نوشته اي از عطاء بهمنش)، گفت وگو درباره خاطره نويسي (گفت وگو با عبدالله شهبازي)، و... نيز در اولين شماره گوشه هايي آورده اند.
محمد (ص) پيامبري براي هميشه
000849.jpg

حسن رحيم پور ازغدي/ ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، ۱۳۸۳/ قطع رقعي/ ۱۲۴ صفحه
مؤلف در كتاب كوشيده است، ابعاد مختلف شخصيت پيامبر گرامي اسلام را براي خوانندگان بازگشايد. در ميانه مباحث نيز مؤلف به برخي جريانات فكري فرهنگي روز گريزي مي زند.
اطلاع  شناسي- ۳
000861.jpg

سومين شماره فصلنامه اطلاع  شناسي با مطالب زير منتشر شد. مباني فلسفي اطلاع شناسي (دكتر عباس حري)، جستارهاي هرمنوتيكي در علم اطلاع رساني (نرگس نشاط)، شاخص هاي عملكرد سواد اطلاعاتي دانشجويان (زهرا حداد)، امنيت اطلاعات (شكوه مشهدي تفرشي) . اين نشريه كه در حوزه تخصصي كتابداري و اطلاع رساني فعاليت مي كند، با استفاده از مطالب خوب و كارشناسانه توانسته، جاي محكمي در ميان علاقه مندان به مباحث كتابداري باز كند.

كوئيلو در نامه اي به ناشر آثارش
كيمياگر ۲ جعلي است
000864.jpg
پائولو كوئيلو، نويسنده نام آشناي برزيلي كه آثارش در ايران بارها تجديد چاپ شده است، در نامه اي به ناشر آثارش در ايران،كه نسخه اي از آن به همشهري ارسال شده است، ضمن ابراز شگفتي از چاپ كتابي به نام كيمياگر ۲ آن را جعلي خواند و گفت كه تاكنون چنين كتابي ننوشته است.
متن نامه كوئيلو به شرح زير است:
عزيزان و دوستان مهربان ايراني ام.
سلام،
خبردار شدم كه كتابي با نام كيمياگر ۲ توسط ناشري در ايران منتشر شده است. همين جا اعلام مي كنم من هرگز كتابي با نام كيمياگر ۲ ننوشته ام و قصد هم ندارم بنويسم. ظاهرا اين كتاب برداشتي از كتاب يازده دقيقه است. اما با دخل و تصرف فراوان، قبلا هم در نامه اي توسط ناشرم، انتشارات كاروان، از وزارت فرهنگ ايران درخواست كرده بودم كه اجازه انتشار اين كتاب را با دخل و تصرف در ايران ندهد. اگر وضعيت فرهنگي يا سياسي ايران انتشار اين كتاب را به صلاح نمي داند، ترجيح مي دهم بدون دخل و تصرف بماند.با توجه به اين كه اين كتاب متعلق به من نيست. از خوانندگان عزيزم كه هميشه پشتيبان من و آثارم بوده اند و به جرأت مي توانم بگويم بهترين خوانندگان كتاب هاي من ايراني اند، صميمانه خواهش مي كنم از خريد اين كتاب خودداري كنند تا اجازه سودجويي از نام مرا كه مورد لطف خوانندگان ايراني هستم، به كسي ندهند.ضمن آن كه وزارت فرهنگ ايران علي رغم هشدار قبلي من اجازه انتشار كتابي با عنوان جعلي از من را داده است. از دولت آقاي خاتمي چنين انتظاري نداشتم. اميدوارم وزارت فرهنگ ايران، با جمع آوري و توقيف اين كتاب، ثابت كند كه علي رغم خبرسازي ها، اجازه سوءاستفاده از نام نويسندگان مشهور را به ناشران سودجو نخواهد داد. هرچند مطمئنم كه خوانندگان من فهيم تر از آن اند كه در دام چنين شيادي هايي بيافتند.متأسفانه وزارت فرهنگ به قرارهاي قبلي اش با من نيز چندان پايبند نبوده است. نه در مورد قولي كه براي حفظ حق نشر آثارم براي يك ناشر به من دادند، نه در مورد جايزه  ادبي كه قرار بود مشتركا با همكاري من و ناشرم و وزارت فرهنگ اهدا شود و نه در مورد حفظ سلامت آثارم در ايران، اميدوارم اين بار دست كم مانع انتقال اثري كه از آن من نيست با نام من، به خوانندگان من شود.

مرور كتاب
در دفاع ازتاريخ و آگاهي طبقاتي
000855.jpg
نويسنده: گئورك لوكاچ/ مترجم: حسن مرتضوي/ ناشر: نشر آگه، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۳/ قطع رقعي/ قيمت: ۲۰۰۰ هزار تومان/ ۲۵۸ صفحه
كتاب «تاريخ و آگاهي طبقاتي» لوكاچ از جمله آثار شاخص در فلسفه قرن بيستم است.. بحث و جدلهايي كه اين كتاب در محافل فلسفي غرب به وجود آورد، سبب شد تا «لوكاچ» در دفاع از آراء و ديدگاههايش در اين كتاب، نوشته اي حدوداً ۱۵۰ صفحه اي بنگارد كه نزديك به ۷۰ سال كسي از آن اطلاعي نداشت.
در هر حال و به اعتقاد «اسلاوك جيجك» كه پسگفتارش در كتاب حاضر در دفاع از تاريخ و...) آمده است، «از كتاب تاريخ و آگاهي طبقاتي بايد به عنوان بقاياي عجيب دوراني سپري شده برخورد كنيم. حتي به سختي مي توان تأثير تكان دهنده اي را كه اين كتاب بر نسلهاي متعددي از ماركسيستها گذاشته، به تصوير درآورد؛ از جمله برخود لوكاچ در سنين كهنسالي.»
جالب توجه اينكه، خود لوكاچ در ابتداي اين سند ۷۰ سال مخفي نگه داشته شده، نوشته است كه: «در پيش گفتار كتاب تاريخ و آگاهي طبقاتي،  صراحتاً اعلام كردم كه اين كتاب اثري است قابل بحث. معتقدم بسياري از نكات اين كتاب را بايد اصلاح كرد.» و بر همين اساس است كه مقاله ۱۵۰ صفحه اي «دنباله روي و ديالكتيك» درواقع پاسخي است به انتقادات بي شماري كه بر كتاب «تاريخ و آگاهي طبقاتي» لوكاچ وارد شده است.
پيشگفتار جان ريز (كه كتاب جبر انقلاب وي با ترجمه اكبر معصوم بيكي- ۱۳۸۰- نشر ديگر) در ايران چاپ شده و نيز پسگفتار «جيجك»، كتاب و آراء لوكاچ را براي خوانندگان خواندني تر كرده است.

معرفي سبكي در داستان نويسي مدرن از سوي دكتر حسين پاينده
فرا داستان
000852.jpg
نبود نقد روشمند و اصولي در ادبيات ايران، از جمله نقطه آسيب هاي جدي در حوزه ادبي است. از سوي ديگر نبود شناخت كافي و دقيق از تازه هاي نقد و ادبيات در آن سوي مرزها و نيز بسنده كردن به برخي ترجمه هاي مغلوط سبب شده است تا در ادبيات ايران گونه هاي متفاوت نقد نويسي، كه چندان پايه و مايه اصولي ندارند، رواج و رونق بگيرد. دكتر حسين پاينده از جمله چهره هاي فكري فرهنگي است كه در چند سال اخير سعي كرده با ترجمه و نوشته ها و سخنراني هايش،  ضمن آسيب شناسي نقدنويسي در ايران، آثار شاخص و كاربردي در اين زمينه را تدوين و يا ترجمه كند (نمونه آن مجموعه نقد و تئوري ادبي كه نشر روزنگار از وي منتشر كرده است)،  نوشته زير متن سخنراني وي در صد و سي و چهارمين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه است كه سه شنبه گذشته و با عنوان فراداستان، سبكي در داستان نويسي پسامدرن، طرح شد.
در ابتداي اين نشست دكتر پاينده در باب اصطلاح پسامدرن گفت: پسامدرنيسم اصطلاحي نيست كه بتوان تعريف ساده و راحتي از آن ارائه كرد چرا كه پسامدرنيسم به مصداق هاي متفاوتي اطلاق مي شود از جمله وضعيتي اجتماعي يا نظريه هايي كه در تبيين اين وضعيت پرداخته شده اند و يا سبكي در هنر متأخر. ديگر اينكه پسامدرنيسم در حوزه هاي گوناگوني از علوم انساني به كار مي رود. اين اصطلاح در حوزه هاي ارتباطات، ادبيات، موسيقي، جامعه شناسي و معماري نيز كاربرد دارد. پس از آن دكتر پاينده ضمن اشاره به تاريخچه استفاده از اصطلاح پسامدرنيسم در حوزه هاي مختلف، در اين باب تصريح كرد: اصطلاح پسامدرنيسم، همانند مدرنيسم از دل تحولات اجتماعي و اقتصادي بيرون آمد و به همين سبب،  فقدان تحولات اجتماعي و اقتصادي و به كار بردن اين اصطلاح، حكم نوعي تناقض را دارد. اين تناقض از نظر غربيان محسوس نيست زيرا آنها به صورتي طبيعي اين مراحل را طي كرده اند و بنابراين در بحث هايي كه درباره پسامدرنيسم مي كنند، مدرنيسم را مدنظر قرار مي دهند.
وي در ادامه افزود: برايان مك هيل در كتاب «ادبيات داستاني پسامدرنيستي» براي توصيف پسامدرنيسم ، آن را با مدرنيسم مقايسه مي كند. او اعتقاد دارد كه در ادبيات مدرنيستي،  عنصر غالب معرفت شناسي است، حال آنكه در ادبيات پسامدرنيستي، عنصر غالب وجودشناسي است. ليوتار اما برخلاف مك هيل نه به وجودشناسي بلكه به اشكال دانش و اينكه دانش را چه كساني در مهار خود دارند و اعتبار آن از كجا ناشي مي شود، نظر دارد. از نظر او، كار دانشمندان بر ساختن روايت است و روايت هاي علم لزوماً واجد حقيقت نيستند. او آنچه را كه «فراروايت» مي نامد، شديداً مورد انتقاد قرار مي دهد و در تعريف آن مي گويد كه فراروايت نظريه اي است كه بر نهادهايش همه شمول و كيهاني هستند. فرا روايت ها، جهان را براي ما معنادار مي كنند و شالوده ثبات و انتظام اجتماعي اند. نمونه چنين فراروايت هايي، مردم سالاري و وعده نيل به سعادت اجتماعي از طريق دموكراسي است. بنابراين پسامدرنيسم ليوتار عبارت است از ناباوري به فراروايت ها و تلاش براي برملا ساختن تناقض هاي اين فراروايت ها.
در ادامه اين نشست، دكتر پاينده درباره اصطلاح «فراداستان» گفت: فرا داستان نامي است كه به يكي از انواع ادبيات پسامدرن اطلاق مي شود. از نظر برخي منتقدان، فراداستان نشان دهنده مرگ رمان است، حال آنكه از نظر خود نويسندگان فراداستان، اين سبك نگارش، نشان دهنده تجديد حيات رمان به منزله يك نوع ادبي است. اين اصطلاح را نخستين بار ويليام گس، رمان نويس و منتقد آمريكايي، در سال ۱۹۷۰ به كار برد. به طور كلي فراداستان يعني داستاني درباره داستان. براي نمونه، نمايشنامه اي كه در هملت اجرا مي شود، نوعي فراروايت است. نظراتي كه هملت راجع به نحوه بازيگري شخصيت هاي آن نمايشنامه ابراز مي كند، دلالت هايي راجع به مضامين خود نمايشنامه هملت دارد. در فراداستان نيز راوي درباره خود داستان و تكنيك هايش اظهار نظر مي كند.
وي سپس در باب تعريف فراداستان از ديدگاه بارت و «پاتريشيا ُو» اظهار داشت: بارت معتقد است كه فراداستان آن نوعي از رمان است كه به جاي تقليد از جهان، از يك رمان تقليد مي كند. و پاتريشيا ُو فراداستان را نوعي از داستان نويسي مي داند كه به نحوه خودآگاهانه و نظام مند توجه خواننده را به تصنعي بودنش جلب مي كند تا از اين طريق پرسش هايي را در خصوص رابطه داستان و واقعيت مطرح كند.
پاينده در باب مفهوم بازي در فراداستان تصريح كرد: در توصيف فراداستان غالباً گفته مي شود كه اين نوع داستان  شكلي از بازي است. چرا كه در هر شكلي از هنر، هنرمند يك عالم ديگر را خلق مي كند. از اين نظر هر اثر هنري به ويژه هنر داستان نويسي، حكم نوعي بازي را دارد. خود داستان نويسان نيز به اين حقيقت واقف اند. داستان در درجه نخست نوعي تظاهر كردن است. نويسنده تظاهر مي كند كه شخصيت ها و دنياي آنها وجود دارند. اما نبايد از ياد برد كه تظاهر شالوده همه بازي ها و نيز بازي كردن است. در هر بازي اي مجموعه اي قواعد وجود دارد كه بايد رعايت شود و مجموعه اي از نقش ها كه بايد اجرا شوند و بازي با اين قواعد و نقش ها امكان پذير مي شود. نويسندگان فراداستان قواعد داستاني را مورد كاوش قرار مي دهند تا نشان دهند كه انواع داستان در زندگي واقعي ما انسان ها چه كاركردي دارد.وي در ادامه تصريح كرد: عطف توجه فراداستان نويسان به بازي، بازتابي است از توجهي كه انديشمندان و نظريه پردازان قرن بيستم به بازي نشان داده اند. نويسندگان فراداستان به اين دليل به بازي هاي داستاني علاقه دارند كه بازي نوعي رفتار قاعده مند است، رفتاري كه به گفته پياژه همگوني و انطباق با ساختارهاي دنياي روزمره را لازم مي كند و همچنين حكم واقعيت گريزي يا رهايي از الزام به معنادار بودن رفتار را دارد. جامعه معاصر با فناوري ها و تشكيلات ديوان سالارانه و سنت هايش، باعث مي شود كه فرد احساس خفقان كند. فراداستان يك واكنش داستاني به اين احساس خفقان است، در فراداستان  دنياي بازي گونه متشكل از انبوه نظام ها و ساختارهاي مشابه ساخته مي شود. البته فرداستان سازي به شكل نامتعارف است، يا شكلي از داستان گويي است كه در عالم ادبيات عادي تلقي نمي شود.
دكتر پاينده با اشاره به اينكه هر نوع بازيگوشي در زمان را نمي توان فراداستان ناميد، در اين باره اظهار داشت: فراداستان نويسان آگاهانه يك نظام را تضعيف مي كنند و اين درست برعكس هنر في البداهه يا دادائيستي و داستان هاي بي حساب و كتاب است كه از خلاقيت بي حساب و كتاب استفاده مي كنند. فراداستان مفهوم واقعيت را به امري مناقشه پذير تبديل مي كند، اما آن را از ميان بر نمي دارد.به عبارتي،  فراداستان قواعد و نظام هاي آشنا را بر مي سازد و در عين حال برمي اندازد. رمان هاي فراداستاني ابتدا دنيايي بازي گونه و عاري از تناقضات دروني را ايجاد مي كنند تا از اين راه خواننده را مجذوب خود سازند، اما بعد با آشكار ساختن قواعد خود، رابطه داستان با واقعيت را مورد تفحص انتقادي قرار مي دهند.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
ايران
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |