ركوردشكني تابستاني
صنعت سينما براي تابستان امسال ركورد فروش را مي شكند. با آن كه هنوز يك ماه تا پايان فصل تابستان باقي مانده اما استقبال تماشاگران از فيلمها به قدري خوب بوده كه تا همين حالا يك ركورد تازه در زمينه فروش تابستاني به جا گذاشته است.
موفقيت عظيم «شرك ۲» (با فروش ۴۳۰ ميليون دلاري اش تا به امروز)، «مرد عنكبوتي ۲» (۳۳۰ ميليون) و قسمت سوم «هري پاتر» (۲۴۲ ميليون) باعث شد تا فروش كلي فيلمهاي تابستاني امسال ۱۴ درصد بيشتر از فروش كلي سال قبل شود. تحليل گران اقتصادي مي گويند در هشت هفته اول فصل تابستان فيلم ها ۱۲/۲ ميليارد دلار فروش داشته اند. رقم فروش فيلمها طي همين مدت در سال قبل ۸۵/۱ ميليارد دلار بوده است.
ممنوعيت در استراليا
نمايش عمومي فيلم مستند «فارنهايت ۱۱/۹» مايكل مور در استراليا به دستور وزير دفاع اين كشور ممنوع اعلام شد. سخنگوي اين وزارتخانه به رسانه هاي گروهي گفت: «وزارت دفاع كشور نمي تواند حامي فيلمي باشد كه طبيعت تند سياسي دارد.» با اين حال توزيع كننده فيلم در استراليا مي گويد نامه هايي از سوي سربازان دريافت كرده كه خواستار نمايش عمومي اين فيلم شده اند و اضافه مي كند: «همه جا در استراليا صحبت اين فيلم است و همه مي خواهند آن را ببينند.» ممنوعيت نمايش مستند جنجالي «مور» در استراليا در شرايطي است كه چند روز قبل از آن جان هاوارد نخست وزير اين كشور هم به انتقاد از فيلم پرداخته و آن را يك كار تبليغاتي توصيف كرد. كويت هم اين فيلم را به خاطر توهين به حكومت عربستان سعودي توقيف كرده است.
بازگشت «جان سخت»
بروس ويليس در دهه هشتاد با ايفاي نقش يك پليس جان سخت و ماجراجو به نام جان مك كلين در مجموعه فيلم حادثه اي «جان سخت» به شهرت زيادي رسيد. اولين قسمت فيلم را جان مك تيرنان در اواسط اين دهه كارگرداني كرد كه ۸۳ ميليون دلار فروش كرد. تهيه كنندگان فيلم بلافاصله قسمت دوم فيلم را تهيه كردند كه ۱۰۰ ميليون دلار در نمايش عمومي فروش داشت. جان مك تيرنان يك بار ديگر كارگرداني قسمت سوم فيلم را به عهده گرفت كه اين يكي هم ۱۰۰ ميليون دلار فروش براي تهيه كنندگانش به ارمغان آورد. اما آن چه كه باعث تعجب است اين نكته است كه تهيه كنندگان فيلم بعداز موفقيت سومين فيلم ديگر به سراغ توليد قسمت تازه  اي از آن نرفتند. ولي حالا خبر مي رسد كه چهارمين قسمت فيلم هم همين روزها جلوي دوربين مي رود. بروس ويليس براي بازي در فيلم اعلام آمادگي كرده و فيلمنامه آن هم آماده فيلمبرداري است. شنيده مي شود بريتني اسپيرز هم يكي از نقش هاي اصلي فيلم را بازي مي كند. فيلم هنوز نامي ندارد (فيلم هاي دنباله دار در كنار اسم اصلي خود، هميشه يك نام فرعي هم دارند) و تهيه كنندگان به دنبال كارگردان مناسبي براي آن هستند.
هم «زورو»، هم «شرك»
آنتونيو باندراس با قسمت دوم «زورو» برمي گردد. فيلمبرداري فيلم تمام شده و هم اكنون با طي كردن آخرين مراحل فيلمبرداري آماده نمايش مي شود. قسمت اول فيلم- كه دوباره سازي يك مجموعه فيلم موفق كلاسيك بود- حدود هفت سال قبل نمايش موفقيت آميزي روي پرده سينماها داشت. اما طي سال هاي گذشته تهيه كنندگان فيلم به دنبال فيلمنامه اي جذاب بودند كه حتي بهتر و مقبولتر از قسمت اول باشد. باندراس در فيلم يك بار ديگر در نقش سلحشور نقابدار مكزيكي ظاهر مي شود كه به نبرد با ستمكاران مي رود. اين بازيگر اسپانيايي تبار كه مدتي قبل «روزي روزگاري در مكزيك» را روي پرده داشت، در حال حاضر در فهرست بازيگران درجه يك صنعت سينما قرار دارد. او در قسمت سوم انيميشن «شرك» هم يك بار ديگر به جاي گربه چكمه پوش و كلاه به سر شمشير زن صحبت خواهد كرد.

تحليل هاي سينمايي در مورد «زن گربه اي» غلط از كار درآمد. فيلم «زن گربه اي» در سه روز اول نمايش خود فقط ۱۷ ميليون دلار فروش كرد. اين فروش كم نتوانست انتظارات تهيه كنندگان فيلم را برآورده كند و خيلي كمتر از رقمي بود كه آنها انتظارش را داشتند. پيش بيني هاي قبلي حكايت از يك افتتاحيه ۴۰ تا ۵۰ ميليوني براي اين فيلم مي كرد. فيلم كه ۸۰ ميليون دلار هزينه توليد آن شده از حالا لقب يك فيلم كم فروش را گرفته است.
«زن گربه اي» با نگاهي به كميك استريپ معروف شركت قصه هاي مصور «مارول» ساخته شده و هالي بري نقش اصلي آن را بازي مي كند. اين شخصيت هم مثل ديگر كاراكترهاي قصه هاي «مارول» هويتي دو گانه دارد. يعني او آدمي است كه در شرايط عادي خيلي ساده و بي آزار است، اما در مواقع خطر قدرتي افسانه اي پيدا مي كند.

هدف آلكس پروياس كارگردان« من، روبات» از ساخت اين فيلم اين بود كه روحيه انسان گرايي را در دنيايي كه توسط ماشين ها اشغال شده، به نمايش بگذارد. كمتر كسي فكر مي كرد مي توان اسميت را در نقش شخصيتي ديد كه گوشت و پوست و روح دارد و مي تواند غير از كارهاي اكشن يك بازي ملموس و منطقي ارائه دهد. اما پروياس اين امكان را براي او فراهم كرد تا بعد از اثر موفق «علي» (كه اسميت در آن نقش محمدعلي كلي مشت زن قهرمان جهان ظاهر شد) يك بار ديگر قدرت بازيگري خويش را به نمايش بگذارد.
در نگاه اول چنين به نظر مي رسد كه تماشاچي فيلم «من، روبات» با يك اثر پرهزينه كاملاً تجاري سرو كار دارد، به ويژه كه ويل اسميت نقش اصلي آن را بازي مي كند. اما بعد از ديدن فيلم تازه متوجه مي شويم كه اين اثر حرف هايي براي گفتن دارد و بيشتر شبيه اثر فلسفي استيون اسپيلبرگ، «هوش مصنوعي»، است تا فيلم هايي كه فقط در فكر حادثه پردازي هستند. در عين حال پروياس توضيح مي دهد كه چرا به سراغ اين سوژه رفته و چرا ويل اسميت را براي بازي در نقش اول آن انتخاب كرده است. قصه فيلم كه با نگاهي به چند داستان ايزاك آسيموف نوشته شد، درباره جامعه اي است كه پر از روبات كارگر است. اسميت مأمور پليسي است كه بايد يك روبات شورشي و قاتل را دستگير كند.
پروياس با بيان اين نكته كه بازيگر اكشني مثل ويل اسميت بهترين گزينه براي ايفاي نقش پليس فيلم بود، مي گويد: «شخصيت او در فيلم، آدم راحت و بي خيالي است كه وقتي متوجه خطر مي شود، احساس مسئوليت مي كند و همه تلاش خود را به كار مي گيرد تا مانع از فعاليت نيرويي شر در قصه و ماجرا بشود. فكر مي كنم انتخاب ويل اسميت براي اين نقش، انتخاب درستي بود. نقش او در اين فيلم تا حدودي متفاوت از نقش هاي او در فيلم  هاي ديگرش است. آنچه ما از او در اين فيلم مي بينيم در هيچ يك از كارهاي قبلي اش نديده ايم. من مي خواستم ويل تمام انرژي اش را در اين فيلم به كار گيرد. او اولين انتخاب براي ايفاي نقش بود و من آدم خوش شانسي بودم كه توانستم او را براي بازي در فيلم در كنار خودم داشته باشم.»
با اين حال پروياس اذعان مي كند مشكل اصلي فيلم حضور يا عدم حضور ويل اسميت در آن نبوده است، وي با اشاره به اين كه سوني روبات مشكل ترين شخصيت و بخش كار بوده است، ادامه مي دهد: «شايد اين مشكل ترين نقشي بود كه بايد برايش يك بازيگر انتخاب مي كردم! اين يك شخصيت تخيلي و غيرواقعي بود كه ما بايد به او واقعيت مي بخشيديم. براي همين منظور ما هزاران آدم مختلف را ملاقات كرديم. از خيلي ها تست گرفتيم تا اين كه دست آخر به آلن توديك رسيديم. او همان كسي بود كه ما به دنبالش مي گشتيم. شما هميشه در اين رابطه كه مي خواهيد فرد مورد نظرتان چه شكلي باشد، ايده هايي را در سر داريد. در اينجا ما روباتي مي  خواستيم كه هم روبات باشد و هم مثل يك انسان به نظر برسد. در اين شخصيت به دنبال نوعي معصوميت كودكانه بودم. او بايد به نوعي ديگران را جذب خود مي كرد و زيبايي خاصي مي داشت. در غير اين صورت، هيچ روباتي به درد كار ما نمي خورد. ما فقط يك روبات نمي خواستيم. خواست ما چيزي بيشتري و فراتر از اين بود.»
فن آوري هاي جديد و كامپيوتر ديجيتالي اين امكان را براي صنعت سينما فراهم كرده اند كه به چيزهاي غيرواقعي و غيرممكن رنگ واقعيت بزنند. اين فن آوري كمك مي كند تا در فيلمي مثل «راجر كرپيت» شخصيت هاي واقعي و كارتوني در كنار هم قرار گرفته و بازي كنند و يا در فيلمي مثل «ارباب حلقه ها» شخصيتي غيرواقعي مثل گونوم خلق شود. نوع فعاليت هاي اين شخصيت هاي كامپيوتري روي پرده، كاملاً واقعي و طبيعي به نظر مي رسد. در اين مورد خاص استعداد تودوك (كه به جاي سوني روبات حرف مي زند) به كمك سازندگان «من، روبات» مي آيد. پروياس از تودوك خواست كه احساسات خود را تا آنجا كه مي تواند در صدايش بروز دهد «ما همه چيز را در خدمت تودوك قرار داديم و همه كارها را بر اساس واكنش هاي او بنا نهاديم. سعي ما اين بود كه اين موجود داراي آن چيزهايي باشد كه در شخصيت هاي كامپيوتري و انيميشن فيلم هاي سينمايي پيشين وجود نداشت. مثل زمان هايي كه ما در حال كار با يك بازيگر زنده هستيم، بازي و اجراي سوني روبات را قطع مي كرديم. حركات فيزيكي و احساسات اوليه سوني و تودوك بايد با يكديگر كاملاً هم خواني مي داشتند و فيكس كردن اين دو با هم كار سختي بود. كار ما حتي سخت تر هم شده، زيرا تلاش داشتيم كه احساسات مربوط به اين شخصيت كامپيوتري را در جزيي ترين اشكال آن داشته باشيم. براي مثال اگر تودوك هنگام بيان ديالوگي يكي از ابروهايش را بالا مي برد، ما دقيقاً همين وضعيت را براي سوني فراهم مي كرديم.»
همين دقت نظر و توجه باعث شد تا شخصيت روباتي كه در فيلم خلق شده، موجودي ويژه به نظر بيايد. به همين دليل است كه پروياس چنين نتيجه گيري مي كند: «با زير نظر قرار دادن تمام رفتارها و كنش هاي سوني، فكر مي كنم ما توانستيم به اين شخصيت كامپيوتري و ديجيتالي روح ببخشيم. از نتيجه كار راضي و خرسندم. كامپيوتر به ما كمك كرد تا شكل ظاهري اين شخصيت را خلق كنيم، اما كار زيادي صورت گرفت تا اين موجود شبيه يك موجود واقعي و زنده به نظر برسد.»
پروياس قصد داشت بين ديدگاه فلسفي ايزاك آسيموف نويسنده اصلي قصه ها و ديدگاه هاي فيلمنامه نويس خود «جف وينتار» نوعي همراهي به وجود بياورد. آسيموف هم در نوشته خود بر روي نكته «انساني» نشان دادن روبات ها تأكيد كرده بود. فيلمنامه بايد به گونه اي نوشته مي شد كه تماشاچي هنگام تماشاي فيلم تا حدودي با روبات ها و خواسته هاي آنان احساس همراهي و همدردي كند. بعد از نمايش عمومي فيلم دختر آسيموف مطلبي مثبت درباره آن در يكي از روزنامه ها نوشت. اين مسئله حكايت از آن مي كرد كه پروياس كار خود را درست انجام داده و توانسته روح كلي نوشته آسيموف را روي پرده سينما منتقل كند.
پروياس با عنايت به اين نكته مي گويد: «نكته مهم در قصه هاي آسيموف اين بود كه او قصد نداشت روبات ها را به صورت موجوداتي بد به تصوير بكشد. او به تكنولوژي به چشم يك عنصر بد و منفي نگاه نمي كرد. اگرچه در پايان فيلم يك نوع درگيري و تضاد بين انسان و كامپيوتر وجود دارد، اما تأكيد نويسنده اين است كه ما بايد ماجرا را به گونه ديگري تماشا كنيم. او اين نكته را مطرح مي كند كه ما چگونه بايد از روبات ها و هوش مصنوعي آنها استفاده درست كنيم و روحيه انساني را در آنها دميده و گسترش دهيم. من فكر مي كنم سوني روبات  تلاش دارد تا تبديل به يك انسان شود. اما اين كار خلاف مقررات سه گانه اي است كه آسيموف براي شهر خيالي خود خلق كرده است. ما در فيلم سعي نكرديم بگوييم روبات ها ضرورتاً موجوداتي خوب يا بد هستند. اما وقتي كه به آنها حق انتخاب داده مي شود، مي بينيم كه درست مثل انسان ها تصميم هاي اخلاقي خوبي مي گيرند. مسئله اي كه فيلم مطرح مي كند اين است كه ما آدم ها حق آن را داريم كه ديگران را از حق انتخاب محروم كنيم يا خير.»

جشنواره فيلم «دوويل» با به  نمايش  گذاردن  آثار «استيون  اسپيلبرگ » و«جورج  لوكاس » دو كارگردان  برجسته  هاليوود از آنها تقدير خواهد كرد.
به  گزارش  خبرگزاري  فرانسه  از پاريس ، جشنواره  سالانه  «دوويل » كه به سينماي  آمريكا در فرانسه  مي پردازد همزمان  با جشنواره  فيلم  ونيز كه  ۱۱شهريور گشايش  مي يابد برپا خواهد شد.«كلود للوش » كارگردان  فرانسوي  رياست  هيات  داوران  جشنواره  «دوويل » را برعهده  خواهد داشت .
«پايانه » به  كارگرداني  «اسپيلبرگ » هم  در ونيز و هم  در «دوويل » به نمايش  گذاشته  خواهد شد. قرار است  تمام  آثار اين  كارگردان  آمريكايي  ازجمله  «برخورد نزديك  از نوع  سوم » و «نجات  سرباز رايان » در اين  جشنواره  به نمايش  گذاشته  شود.
فيلم  «پايانه » داستان  زندگي  يك  تبعيدي  ايراني  است  كه  ظرف  ۱۶ سال گذشته  در فرودگاه  «شارل  دوگل » فرانسه  زندگي  كرده  است . اين  فيلم  خردادماه  گذشته  در سينماهاي  آمريكا به  روي  پرده  نمايش  رفت  و قرار است  در همين  ماه  در سينماهاي  فرانسه  نمايش  داده  شود.«لوكاس »، كه  در سه  گانه  موفقيت  آميز «اينديانا جونز» با «اسپيلبرگ » همكاري  داشت  با نمايش  آثارش  چون  «جنگ  ستارگان » و «خط نوشته هاي  آمريكايي» و «تي  اچ  ايكس  ۱۱۳۸» مورد تقدير قرار خواهد گرفت .
سي  امين  جشنواره  فيلم  دوويل  با نمايش  آثاري  درباره  شصتمين  سالگرد ورود آمريكايي ها به  خاك  اروپا در جنگ  دوم  جهاني  از جمله  «دسته  برادران » به كارگرداني  «هنكس » اين  روز را گرامي  خواهد داشت . تهيه كننده  اين  فيلم  «اسپيلبرگ » است .

«دهكده» فيلم مرموز و دلهره آور «ام نايت شامالان» صدرنشين هفته قبل جدول هفتگي فروش در سينماهاي آمريكا شد. اين فيلم كه در بيش از سه هزار سالن نمايش به روي پرده رفت در سه روز اول نمايش خود نزديك ۵۱ ميليون دلار فروش كرد. سيگورني ويور و يواكين فونيكس نقش هاي اصلي فيلم را بازي مي كنند. قصه فيلم كه در قرن گذشته و در يك دهكده رخ مي دهد، درباره حضور يك موجود ناشناس و خطرناك است كه در جنگل زندگي مي كند. حضور او اهالي دهكده را به وحشت انداخته است و در طول ماجرا چند شخصيت اصلي قصه، تصميم مي گيرند با رودررو شدن با اين موجود، او را از بين ببرند.هزينه توليد فيلم حدود ۶۰ ميليون دلار شده و گفته مي شود كمپاني والت ديزني كه تهيه كننده فيلم است، قبل از نمايش عمومي فيلم، تغييراتي در آن به وجود آورده است. هنوز معلوم نيست كارگردان فيلم موافق اين تغييرات بوده است يا خير. ديزني كه امسال فيلم هاي غيرموفق «آلامو»، «شاه آرتور»، «دور دنيا در هشتاد روز» و «خانه داخل چراگاه» را روي پرده داشته، از موفقيت محصول جديد خود خشنود است.
شامالان كه لقب استيون اسپيلبرگ آينده سينما را از سوي منتقدين گرفته است، درباره كار جديد خود مي گويد: «در كل اين نوع فيلم سازي را دوست دارم. احساس مي كنم ايجاد حس تعليق در بيننده، باعث مي شود تا او فيلم را با دقت و جديت بيشتري پيگيري كند. «دهكده» هم دنباله همان فيلم هاي قبلي من است.»
از اين فيلم ساز سال قبل فيلم ترسناك «نشانه ها» با بازي مل گيبسن به روي پرده رفت كه افتتاحيه اي ۶۰ ميليون دلاري داشت. اين فيلم موفق شد در دور نمايشي خود در آمريكا نزديك ۲۳۰ ميليون دلار فروش كند. فيلم قبلي اين كارگردان «حس ششم» هم مورد استقبال منتقدين و تماشاگران قرار گرفت. البته منتقدين سينمايي بعداز ديدن «دهكده» آن  را ضعيف تر از كارهاي قبلي اين فيلم ساز هندي تبار ارزيابي كردند.
موفقيت فراوان «دهكده» در شرايطي به دست آمده كه سرمايه گذاري زيادي بر روي درام دلهره آور و سياسي «كانديداي منچوري» شده بود. اين فيلم دوباره سازي يك اثر قديمي به همين نام به كارگرداني جاناتان دمي است. نسخه اصلي را جان فرانكنهايمر كارگرداني كرده بود. دنزل واشنگتن و مريل استريپ نقش هاي اصلي نسخه جديد را بازي مي كنند. قصه فيلم درباره گروهي از سربازان حاضر در جنگ خليج است كه به طور مرموزي ربوده و شست وشوي مغزي مي شوند. در پشت پرده تعدادي از نيروهاي دولتي نقش مهمي در اين كار دارند. فيلم در سه روز اول نمايش ۲۰ ميليون دلار فروش كرد. اگرچه رقم فوق رقم كمي نيست، اما در مقايسه با رقم فروش «دهكده» نمي توان گفت زياد و بالاست. فيلم با اين فروش مقام سوم جدول هفتگي را به خود اختصاص داد. هزينه توليد اين فيلم ۸۰ ميليون دلار بوده است.
مقام دوم جدول فروش را «برتري بورن» با بازي مت ديمون دارد. فيلم كه هفته قبل مقام اول جدول فروش را داشت، در دومين هفته نمايش خود ۵/۲۳ ميليون دلار فروش كرد. اين رقم فروش، باعث شد تا فروش كلي فيلم در ده روز اول نمايش به ۹۸ ميليون دلار برسد. به اين ترتيب، يك فيلم ۱۰۰ ميليوني ديگر به جمع پرفروش هاي فصل تابستان سينما پيوست.

رالف فاينس بازيگر «بيمار انگليسي» كه به ايفاي نقش هاي منفي خاطره انگيزي در «اژدهاي سرخ» و «فهرست شيندلر» پرداخته است، قراردادي را براي بازي در نقش «ولدي مورت» در سري بعدي فيلمهاي هري پاتر به امضا رساند.
شخصيت «ولدي مورت» به قدري بد و ترسناك است كه شخصيتهاي خيالي سري كتابهاي جي.كي.رولينگ حداكثر تلاش شان بر اين است كه نام او را بلند صدا نكنند.در سه قسمت اول مجموعه جديد هري پاتر، اگر كسي اسم «ولدي مورت» را بلند بگويد، بدن هري پاتر تحت تأثير قرار مي گيرد و از بين مي رود.