اگر مستشرقان به هر دليلي معماري مستعد ايران را ناديده گرفته اند، ايرانيان مي بايستي به رفع اين اجحاف كمك مي كردند و اين كاري است كه ما ايرانيان درباره معماري كشورمان انجام نداده ايم
در نوشته هايي كه از ايرانيان سده هاي گذشته به دست ما رسيده است، شايد درباره هيچ چيز به اندازه معماري ايران سكوت نشده است...
كمال يوسف پور
معماري ايران همچون تاريخ چندهزار ساله آن فراز و نشيب هاي زيادي را پشت سر گذاشته و از كاخ باشكوه كورش در دوره باستان تا برج آزادي در دوره معاصر، هزاران اثر زيباي هنري به جهان معماري عرضه كرده است. با اين وجود تاريخ چندهزارساله معماري ايران آن گونه كه شايسته است مورد مطالعه و بررسي كافي قرار نگرفته است. در مقايسه با معماري درخشان جهان و كتاب ها و مقالا ت نوشته شده درباره آنها، معماري ايران چندان كه بايد شناخته نيست. اگرچه پذيرش آن مشكل است ، بايد بپذيريم كه اين ناشناس ماندن در جهان كمتر از آن چيزي است كه در ايران به وقوع پيوسته است!
در تدوين تاريخ معماري توسط پژوهشگران غربي و مستشرقان، نقش همه مردمي كه با ياري آنها ميراثي به نام ميراث معماري جهان شكل گرفته است، نه تنها به خوبي بيان نشده، بلكه در حق برخي از آنها از جمله ايران اجحاف شده است؛ بخشي از اين اجحاف به كم كاري ما ايرانيان در عرصه هاي پژوهشي بازمي گردد. اگر مستشرقان به هر دليلي معماري مستعد ايران را ناديده گرفته اند، ايرانيان مي بايستي به رفع اين اجحاف كمك مي كردند و اين كاري است كه ما ايرانيان درباره معماري كشورمان انجام نداده ايم. ما نتوانسته ايم گنجينه هايي را كه معماران ايراني سازنده آنها بوده اند به جهان معماري معرفي كنيم. شايد بتوان گفت ما حتي خود نتوانسته ايم اين گنجينه ها را بشناسيم. اين فقر فرهنگي نه تنها در جامعه ما و درميان عموم مردم رواج دارد، بلكه درميان جامعه معماري كشورمان نيز ديده مي شود. اين فقر از ساده ترين بخش آن يعني آگاهي از اطلاعات عمومي معماري كشور آغاز شده و تا رده هاي تحليل و ارزيابي آن ادامه مي يابد. از اين رو بايستي توجه بيشتري به مطالعه و معرفي معماري ايران شود، چرا كه آثار معماري تاريخي ما از معدود آثاري است كه به نحوي مي تواند ما را با گذشته مان مرتبط كند و به ما در شناخت فرهنگ دوره هاي گذشته ياري رساند.
شناخت عواملي كه در كمتر شناخته شدن و كمتر مطرح شدن معماري ايران تاثيرگذار بوده اند, در مطالعه اين معماري حايز اهميت فراواني است. مدارك مكتوب درباره معماري ايران چنان اندك است كه براساس آنها نمي توان حتي طرحي كلي و قابل اعتماد از معماري ايران و جنبه هاي زيبايي شناختي آن، شيوه تلقي مردم زمانه از آثار معماري، شيوه ساخت وساز، اصناف و مشاغل معماري و جايگاه اجتماعي آنان، كاركردهاي انواع بناها و نحوه زندگي در آنها و ... به دست داد. در نوشته هايي كه از ايرانيان سده هاي گذشته به دست ما رسيده است، شايد درباره هيچ چيز به اندازه معماري ايران سكوت نشده است. هيچ كس گزارشي درباره هنر معماري ايران و پديدآورندگان آن نداده است: نه از كاخ هاي پاسارگاد و آرامگاه كورش و نه از دروازه ملل و ستون هاي آپاداناي تخت جمشيد در دامنه كوه رحمت، نه از كاخ فيروزآباد اردشير بابكان، نه از شبستان ها و گلدسته هاي مسجد جامع نائين و زواره و اردستان در حاشيه كوير و نه از گنبد تنومند و كوه وار سلطانيه در دشت سرسبز و خرم زنجان و نه از همه بناهاي كوچك و بزرگي كه به رنگ هاي آجري و زمردي و فيروزه اي در زير آفتاب درخشان فلات بيكران ايران تنها كارنامه هاي زنده تاريخ ايران هستند. از معماري ساده و زيباي روستاهاي كويري و آبادي هاي كوهپايه اي كه آبشخور هزاران ساله مردمي اصيل و تاريخي هستند، نيز همان قدر سخني به ميان نيامده است كه از معماري نيشابورها، ري ها، كرمان ها،جندق ها و ابرقوها كه مراكز بزرگ ترين و پرجنب وجوش ترين مدنيت هاي سده هاي گذشته بوده اند. شگفت انگيز اينكه ايرانيان شيفته معماري حتي دست كم درمورد بناهاي مذهبي خود نيز كوچكترين گزارشي از خود به يادگار نگذاشته اند.
شناخت كنوني جهان معماري از معماري سنتي ايران مديون كوشش هاي ستايش انگيز آن دسته از هنرشناسان، باستان شناسان و معماران غربي است كه در راه شناسايي و شناسانيدن هنر و معماري ايران به ديگر فرهنگ ها نقش بارزي ايفا كرده اند. در اينجا اين پرسش مطرح مي شود كه چه ويژگي هاي منحصربفردي در معماري ايراني وجود داشته كه محققان غربي را به شناخت آن ترغيب كرده است؟ به عبارت ديگر اين معماري چه ارمغان هايي به جهان عرضه داشته است كه پيش تر از طرف معماران ديگر كشورها ارايه نشده بود؟
پاسخ به سوال فوق و بررسي دستاوردهاي معماري ايران يا ارمغان هاي ايران به جهان معماري، نياز به يك مطالعه تاريخي - تطبيقي گسترده دارد. مطالعه اي براساس مقايسه تاريخ چند هزارساله معماري ايران با تاريخ معماري جهان كه دستاوردهاي معماري ايران را به معرض نمايش بگذارد. براساس پژوهشي كه توسط دكتر غلامحسين معماريان در اين زمينه صورت گرفته است، دستاوردهاي معماري ايران هم در قالب مفاهيم قابل بررسي است و هم در قالب اشكال صوري يا كالبدي آن. در اين پژوهش براي ملموس تر نشان دادن اين دستاوردها قالب هاي كليدي مورد توجه قرار گرفته و به چند نمونه بسيار مهم از دستاوردهاي كالبدي معماري ايران اشاره شده است:
- طراحي عناصر ساختماني مانند ستون هاي بلند با فاصله زياد بين آنها و فضاهاي شبستاني در دوران هخامنشي به خصوص در بناي تخت جمشيد كه در معماري يونان تاثيرگذار بوده است (نظريه دي آنجليس).
- نوآوري در روش هاي ساختماني طاقي كه از زمان پارتيان به كار گرفته شد، مانند ساخت طاق بدون قالب چوبي سرتاسري.
- نوآوري در ساخت گنبد روي فضاي چهارگوش و فنون ساختماني وابسته به آن كه در خلق فضاهاي جديد در ايران و غرب بسيار تاثيرگذار بود.
- ساخت طاق و گنبدها با باريكه طاق كه با گسترش و تكامل چندقرني در ايران، به ديگر نقاط جهان راه يافت (نظريه سن پائولزي).
- ساخت گنبدهاي دو پوسته گسسته كه در هيچ كجاي دنيا بدين گونه گسترش نيافت.
- ساخت سازه هاي متنوع طاقي همچون كاربندي كه در ايران زاده شد و گسترش يافت.
- خلق فضاهاي گوناگون در يك زمان و مكان و گسترش و تكامل آنها در يك سير ممتد تاريخي؛ از فضاهاي چندايوانه با حياط مركزي تا ساختمان كوشك ها و...
- آنچه مسلم است، ارمغان هاي ايران به جهان معماري تنها به موارد بالا خلاصه نمي شود و بررسي دستاوردهاي معماري ايران، به خصوص دستاوردهاي مفهومي آن، نيازمند مطالعه بيشتري است.