پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۳
تحليلي پيرامون روابط ايران و عراق
اياد علاوي، آمدن يا نيامدن؟!
001413.jpg
محمدجواد فيض
همكاريهاي اقتصادي، بيشترين امكان مانور را براي هر دو كشورايران و عراق بعد از سقوط رژيم ديكتاتوري و بعثي صدام فراهم آورده است، لذا با توجه به اين كه هر دو كشور از نظر درآمد اقتصادي تك محصولي و وابسته به نفت هستند، نياز به اين همكاري ها را صد چندان مي كند
هفته گذشته وقتي حازم شعلان وزير دفاع دولت موقت عراق مواضعي تند بر عليه ايران ابراز داشته بود، كه يا مي بايست اياد علاوي نخست وزير دولت موقت عراق طي بيانيه اي اين مواضع را شخصي و غيرمسئولانه مي دانست و يا اين كه نمايندگي عراق در ايران (كاردار عراق) به وزارت خارجه احضار و يادداشت اعتراضي نسبت به مواضع تند وزير دفاع دولت موقت به وي ابلاغ مي گرديد.
ظاهر اين است كه اگر چه كاردار عراق به وزارت خارجه فراخوانده شده، ولي از قرار به دليل مسأله ديگري بوده است. در حالي كه چه بسا احتمال دارد اتخاذ اين گونه مواضع، عبارت از سيگنال هايي  باشد كه طرف عراقي ارسال مي كند تا ايران را محك آ زمايش زند. به نظر مي رسد ديپلماسي وزارت امور خارجه از يك منشأ منبعث نمي گردد والا مي بايست بلافاصله كاردار كشورمان جهت پاره اي مذاكرات به ايران احضار مي شد تا طرف عراقي درك كند كه ايران به شدت نسبت به مواضع غيرمسئولانه وزير دفاع عراق اعتراض داشته و از خود حساسيت نشان مي دهد. اين مواضع زماني اعلام مي شود كه ايران مقدمات برگزاري همايش فرصتهاي تجاري را با عراق فراهم مي نمود، كه مشاهده مي كنيم وزير غيرمسئول عراقي از دولت موقت با اظهاراتش موجي جديد در روابط دوجانبه به وجود مي آورد. ليكن موضوع به اينجا و يك اظهار نظر وزير ختم نمي شود و به يك باره روزنامه الحيات گزارشي منتشر مي كند مبني بر اين كه اياد علاوي كه سرگرم ديدار از كويت است، اعلام كرده درصدد است سفر خود را به ايران لغو نمايد و در مقابل تعدادي از وزرا را براي ديدار با مقامات ايراني به ايران اعزام نمايد. به گفته الحيات، علت اين امر، دخالت ايران در امور داخلي عراق عنوان گرديده است كه اين تكرار دخالت ايران در امور عراق، كه به عنوان يك حربه از برخي مسئولين عراقي و يا در روزنامه هاي منطقه ديده و شنيده مي شود، كه براي مقابله با اين گونه شايعات و خبرسازي ها كه كاملاً  دروغ بود و به دنبال متهم نمودن ايران هستند، بايد از سوي مسئولين خارجي كشور، تدبيري انديشيده شود.
اگر خبر «الحيات» مبني بر لغو سفر اياد علاوي صحت داشته باشد و از طرفي با توجه به سياست خارجي نظام جمهوري اسلامي ايران و مسئولين بلند پايه نظام كه همگي بر اين باورند كه آينده عراق نقش مهم و كليدي در رابطه با ثبات و امنيت منطقه دارد، مناسب است:
اول) براي آرام كردن جو حاكم و متشنج بر بعضي از اعضاي دولت موقت عراق و منشأ چنين اظهار نظر هايي با تدبير و سياست و ديپلماسي فعال اين مرحله را پشت سرگذاشته و نسبت به آن بي تفاوت نباشيم و از راههاي ديپلماسي، مراتب نارضايتي خودمان را از اظهارات وزير دفاع و مسئولين دولت موقت عراق اعلام نماييم، به نحوي كه تا حد امكان پيوندهاي ميان دو كشور تقويت شود.
۲) به عنوان اعتراض و اولين قدم و با ظرافت مي توانستيم كاردار كشورمان را جهت پاره اي مذاكرات به تهران فرا بخوانيم، به نحوي كه عوامل بيگانه و وابسته به آنها نتوانند هر دو كشور را به چالش بكشانند.
۳) نظارت و كنترل بر مرزها را بيشتر كنيم تا از نفوذ احتمالي عناصر خرابكار از جمله منافقين جلوگيري به عمل آيد. زيرا احتمال به كارگيري منافقين توسط آمريكا و عمليات ايزايي دور از ذهن نمي باشد.
۴) از آنجا كه موضوع عراق از حساسيت خاصي برخوردار است و به نظر مي رسد با سقوط رژيم بعثي عراق ديگر نيازي به تشكيلات كميته براي مسائل عراق نمي باشد، اما اكنون بيش از هر زمان ديگر نياز به فعال نمودن آن تشكيلات در دبيرخانه شورايعالي امنيت ملي احساس مي شود. زيرا عراق و پيرامون آن از زمان صدام حساس تر و دقيق تر شده است، لذا اتخاذ تصميم نيز حساستر و دقيقتر شده كه نياز به تشكيل شورايي فراتر از وضعيت فعلي است.
۵) با برگزاري همايش بررسي فرصت هاي تجاري دو كشور ايران و عراق ظاهراً به خطا مي رويم و به نظر مي رسد از  آنچه در افغانستان گذشت، درسهاي لازم را نگرفته ايم و بيم آن مي رود مشكلاتي كه در افغانستان و نوازشريف بر ما گذشت، در اينجا نيز تكرار شود ضمن اين كه آمد و رفت احمد چلبي و اصولاً  خانواده چلبي كه افرادي سياسي هستند و سياست آنها دلالي است، هيچ ثمره اي جز اطاله وقتي ندارد، لذا آزموده را آزمودن خطاست و در صورت تكرار، برخورد انفعالي ما ثمره اي نخواهد داشت، بگذاريم بازيگر اصلي در اين صحنه خودمان باشيم، قبل از آن كه آنها تصميم بگيرند با ما بازي كنند.
۶) به دليل ضعف و نوع ارتباطي كه توسط دفتر نمايندگي ايران در بغداد با دولت موقت عراق برقرار گرديده، شايد نياز به تقويت ارتباطات ديپلماتيك در عراق باشد كه ما از آن غافل و بيشتر به حواشي پرداخته ايم و اين امر باعث تضعيف و تشتت ما در تعامل با دولت موقت عراق بوده است. لذا شايد نياز به بازنگري در نوع ارتباط خودمان با آنها باشد.
۷) فراموش نكنيم اياد علادي، زماني از رده هاي بالاي حزب بعث عراق بود و داراي تفكر حزبي است و دليل جدايي او و هاني الفكيكي از حزب بعث نوع برداشت آنها از حزب و تحزب گرايي بود و اختلافاتي كه آنها با شخص صدام و همفكران او داشتند. لذا نوع تعامل ما با دولت موقت عراق مي بايست در همين راستا باشد، كه علاوي با تفكر بعثي ادامه دهنده سياستهاي آمريكا در منطقه خواهد بود و لذا فرافكني دو تن از وزراي او در همين راستا ارزيابي مي شود و اگر دعوت از بعثي ها به همكاري با دولت موقت و حمايت وي از يهودي ها را به آن بيفزاييم، در تحليل خودمان دچار اشتباه نشده ايم.
با توجه به آنچه گذشت آمدن و نيامدن علاوي، نمي بايست ما را در مواضعمان دچار ترديد كند زيرا با عنايت به پتانسيل هاي ذيل عراقي ها مجبور خواهند بود تا بپذيرند ايران كشوري مهم و با اقتدار در منطقه است و خواهد بود و مي بايست آنها از فرافكني و ايجاد چالش بين دو كشور- كه خواسته دشمنان هر دو كشور است- دست بردارند:
۱- عراق بزرگترين مرز مشترك را با ايران دارد.
۲- نقاط حساسي بين طرفين در مرزهاي طولاني خود دارند كه همكاري دوجانبه را طلب مي نمايد.
۳- عراق به امنيت داخلي و خارجي خود در شرايط فعلي نياز مبرم دارد و تا همسايگان را در اين مقطع به همكاري دعوت ننمايد، هر آينه در هر نقطه از نقاط مرزي با كشورهاي همسايه خود از قبيل تركيه، سوريه، ايران، عربستان، اردن مشكل خواهد داشت.
۴- عراق نياز مبرم به تشريك مساعي با ايران در اروند رود با ۸۴ كيلومتر مرز مشترك با ايران و آبراه خليج فارس دارد و لذا بدون همكاري مستمر با ايران از منافع استراتژيك مهمي محروم خواهد شد و امنيت اين آبراه و خليج فارس از ديدگاه عراق و ايران بايد در يك راستا باشد.
۵- ايران و عراق دو توليدكننده عمده نفت در خاورميانه و از اعضاي فعال و مؤثر اپك مي باشند و همكاري هر دو در اين زمينه مي تواند براي هر دو كشور مفيد فايده باشد. البته آمريكاييها برنامه هايي در خصوص ورود فعال و مجدد عراق به اوپك و شكاف در آن را با اعمال سياستهاي توأم با تنش در دستور كار خود قرار داده اند.
۶- وجود مرقد و مضجع ائمه اطهار «عليهم السلام» در نجف اشرف، كربلاي معلي، كاظمين و سامرا و ارتباط ديرينه مردم دو كشور و علائق مذهبي مردم كه اكثريت آن نيز با شيعيان است، به قدري نزديك هست كه از اين پتانسيل هر دو كشور مي توانند به جهت توسعه فرهنگي، آموزشي، گردشگري و توريسم بهره كافي ببرند.
۷- همكاريهاي اقتصادي، بيشترين امكان مانور را براي هر دو كشور بعد از سقوط رژيم ديكتاتوري و بعثي صدام فراهم آورده است، لذا با توجه به اين كه هر دو كشور از نظر درآمد اقتصادي تك محصولي و وابسته به نفت هستند، نياز به اين همكاري ها را صد چندان مي كند.
۸- همكاري در زمينه شبكه ارتباطات زميني خصوصاً احداث بزرگراه و شبكه راه آهن.
۹- همكاري و نياز هر دو كشور در زمينه شيلات و خصوصاً بحث مهم و حياتي قرن بيستم و يكم (يعني بحث محيط زيست) و جلوگيري از عوامل مخرب زيست محيطي كه در زمان رژيم سابق عراق هيچ توجهي به مسايل محيط زيست نداشته اند كه علايم آن در دو رود مهم دجله و فرات ظاهر گرديده است كه اگر خشكانيدن اهواز را نيز به آن بيفزاييم، اثرات مخرب آن بر هيچكس پوشيده نيست.
۱۰- همكاري هاي فرهنگي با سوابق چندين هزار ساله از دوران هاي بسيار كهن امپراتوري هاي بابل و آشور.
۱۱- همكاري هاي آموزشي.
۱۲- همكاري هاي سياسي، امنيتي، نظامي.
۱۳- همكاري هاي هر دو كشور در حل مشكلات مرزي و شناسايي نقاط كور مرزي ورود و خروج تروريست ها به هر دو كشور.و بالاخره اعتمادسازي و همكاري در جلوگيري از تبليغات منفي و نفوذ عناصر بيگانه در ساختار دولت موقت و ايجاد چالش بين دو كشور، كه البته تمام اينها و موارد ديگر از همكاري هاي دو جانبه كه ذكر آنها موجب تطويل كلام خواهد بود، از مواردي هستند كه طرف مقابل را به اين همكاري ها و ايجاد جو وحدت و دوستي سوق مي دهد.اكنون زمان آن فرا رسيده است تا دولت موقت عراق- عليرغم تمام فشارها- و با توجه به آنچه ادعا دارند- كه از آمريكايي ها در اعمال سياست خارجي خود دستور نمي گيرند- به قول و گفته خود هم در عمل و هم در بيان عمل نمايند، و واقعاً ثابت كنند كه مستقل هستند و آنچه را تصميم مي گيرند منشأ داخلي دارد، ضمن اين كه ارتباط ديرينه مردم دو كشور را نبايد ناديده بگيريم. اكنون وقت آن فرا رسيده تا با ديپلماسي فعال و مؤثر با مسأله عراق تعامل نماييم تا از نقطه نظرات همه صاحب نظران در عرصه سياست- كه صحنه اي فعال و زودگذر است- استفاده و در موضوع عراق ، محاكمه صدام ، تقديم دادخواست، رسميت شناختن دادگاه صدام و... به يك نظر اجماعي و ملي برسيم.عراق ديروز با عراق امروز تفاوت ماهوي ندارد، زيرا در عراق ديروز حكمرانان آن بعثي بودند و از ارباب خود دستور مي گرفتند و مردم امنيت نداشتند و عراق امروز علاوه بر اين كه حكومت آن فاقد مشروعيت و به جد حاكميت آن زيرسؤال است، از بعثي ها نيز دعوت به عمل آورده اند تا با دولت موقت همكاري و همياري داشته باشند. آنچه از نظر ما مهم است اين است كه به فكر عراق فردا باشيم كه هرگاه در اين زمينه تحركي نداشته باشيم و فرصت ها را از دست بدهيم و برنامه براي عراق فردا نداشته باشيم بعيد به نظر مي رسد بتوانيم آن را جبران نماييم، به مانند آن چه در افغانستان و آذربايجان كه موقعيت هاي طلايي داشتيم و چون برنامه نداشتيم آنها را از دست داديم و آن زمان هم ما را به كارهاي جنبي و حاشيه اي مشغول كرده بودند، امروز هم در عراق مواظب باشيم به كارهاي جنبي و حاشيه اي مشغول نشويم. ديپلماسي فعال، ديپلمات فعال و نمايندگي فعال، نمايندگان فعال، كاركرده و با تجربه را طلب مي نمايد. عراق عرصه ديپلماسي فعال و فعالان ديپلمات است، كمي به خود مراجعه كنيم چقدر و به چه ميزان در اين مقوله موفق بوده و در اين عرصه گام برداشته ايم؟
دولت آمريكا به عنوان يك دولت اشغالگر، ديپلمات فعالي به نام «نگرو پونته» كه سابقه سفارت را در كارنامه خود دارد و تا قبل از اعزام به محل مأموريت خود، نماينده دائم در نزد سازمان ملل متحد بوده را به عراق اعزام نموده است و اما نماينده  ما، سابقه كاري اش از كنسولگري هرات تا بغداد است و مي دانيم تفاوت فاحشي بين دو نهاد ديپلماتيك و كنسولي وجود دارد كه پرداختن به تفاوت هاي عمده اين دو نهاد، موجب اطاله كلام خواهد بود، پس چرا ما با اين قضيه، خيلي ساده برخورد مي كنيم. صحنه عراق، صحنه اي فعال و زنده و با بازيگراني زبده است، لذا شناخت جنس عراق كار ساده اي نيست و ممكن است به مانند مهره هاي شطرنج هر حركت نسنجيده و عجولانه موجب حذف ما از اين بازي باشد.عراقي كه به قول سرويلسون فرماندار كل سياسي منطقه در سال هاي اشغال عراق توسط قواي بريتانيا در دهه ۵۰ ميلادي كه گفته بود: «كليد كل منطقه استراتژيك در بغداد است و ما با اشغال عراق توانستيم خنجري در جهان اسلام فرو كنيم و بدين طريق از تجمع مسلمين عليه خودمان در خاورميانه جلوگيري كنيم. براي ما مسلم است كه سياست ما در زمان صلح، بايد حفظ اين كشور باشد. زيرا براي ما «بين النهرين» مانند ميخي است كه همه كشورهاي زير سلطه انگلستان را در منطقه نگه مي دارد. لذا نبايد با كشورهاي جهان عرب يا ساير كشورهاي اسلامي متحد شود، بلكه بايد به اندازه كافي از آنان دور نگه داشته شود.»به نظر مي رسد امروزه نيز آمريكا توانسته اهميت و موقعيت استراتژيك عراق را درك و به همين جهت براي جلوگيري از نزديكي دولت موقت عراق به ايران، تلاش مضاعفي را بنمايد كه لابي صهيونيسم نيز بي تأثير در اين روند نبوده و اگر حمايت هاي اياد علاوي از يهوديان عراقي را به آن بيفزاييم، اين نظر تكميل و اهداف زيادي مي تواند به عنوان اهدافي كه آمريكا به دنبال مي نمايد تلقي شود:
۱- هدايت و كنترل صلح اعراب و اسراييل
۲- نظارت و هدايت و اعمال اراده توسط دولت عراق بر قيمت گذاري نفت در اپك
۳- خطر ساز جلوه دادن ايران با بهانه دستيابي ايران به سلاح اتمي
۴- فشار بر جمهوري اسلامي ايران و جلوگيري از صدور انقلاب اسلامي
۵- حضور دائم آمريكا در منطقه خليج فارس و حداقل حضور ۳ تا ۵ ساله در عراق.
۶- تقويت ناسيونايسم كردي در كردستان عراق و تحريك آنها به استقلال و تسري دادن آن به كردستان ايران و وعده ايجاد «كردستان بزرگ» تحت عنوان يك كشور مستقل كردي با توجه به عواملي همچون:
الف- حس ناسيوناليستي كردي
ب- بي سواد يا كم سواد بودن تعداد كثيري از مردم كردستان عراق و كشورهايي كه اكراد در آن ساكن هستند.
ج- مرزنشين بودن اكراد و دوري آنها از مركز حكومت هاي كشورهاي تابعه خود.
بدين سان روشنفكراني مثل اياد علاوي كه مدت طولاني را در اروپا در تبعيد سپري كرده به نظر مي رسد به دنبال اجراي سياست هاي ديكته شده «پل برمر» حاكم غيرنظامي آمريكا در عراق باشد. درست است «برمر» به كشورش بازگشته، اما سياست هايي را در عراق امروز و براي عراق فردا ديكته كرده كه ثمره آن چيزي جز اجراي جدايي دين از سياست به مفهوم عام آن (يعني هم در حكومت و هم در دولت) نمي باشد تا بدين وسيله يك حكومت سكولار بر مسند كار قرار گيرد.

خبر
در صورت ارجاع پرونده هسته اي به شوراي امنيت
ايران واكنش شديد نشان مي دهد
روزنامه فايننشيال تايمز از هشدار ايران درباره ارجاع پرونده هسته اي اين كشور به شوراي امنيت خبر داد و به نقل از مقامات كشورمان نوشت، اگر آمريكا براي توقف فعاليت هاي هسته اي تهران از طريق توسل به شوراي امنيت وارد عمل شود، ايران واكنش شديدي نشان خواهد داد.اين روزنامه انگليسي با اشاره به اين هشدار ايران نوشت، بازي پوكر ديپلماتيكي كه بر سر برنامه هسته اي ايران آغاز شده رو به حساس شدن است.
فايننشيال تايمز با دو مقام مسئول ايراني، يكي در نيويورك و ديگري در تهران گفت وگو كرده است.
محمدجواد ظريف نماينده ايران در سازمان ملل در اين گفت وگو در واكنش به اظهارات مقامات دولت بوش مبني بر اين كه آژانس بين المللي انرژي هسته اي ماه آينده پرونده ايران را به شوراي امنيت مي فرستد، گفت: نمي توان از كشوري مثل ايران انتظار داشت كه بنشيند و نظاره گر بازيچه شدنش باشد. اين موضوع به عزت ملي ما مربوط مي شود. آنچه مهم است اين كه ما بر سر عزت و تماميت ارضي و استقلال خود معامله نمي كنيم و آن را نمي فروشيم. وقتي ببينيم مي خواهند عزت ملي و تماميت ما را تهديد كنند قطعا با قدرت واكنش نشان مي دهيم.
ظريف ادامه داد، نمي توانيد از ايران انتظار داشته باشيد كه يكجانبه و يك طرفه همكاري كند (بدون آن كه نتيجه اي ببيند).وي گفت، اگر آژانس پرونده هسته اي ايران را به شوراي امنيت بفرستد، شايد اولين گام ايران در واكنش به اين اقدام، عدم تصويب پروتكل الحاقي باشد. ظريف در اين باره به اين روزنامه انگليسي گفت: ايران مانند كره شمالي از پيمان NPT خارج نمي شود، حكومت ايران هرگز نيت دستيابي به تسليحات هسته اي را ندارد و اصلا به اين گزينه فكر نمي كند؛ ايران در عين اين كه همه راه ها را امتحان مي كند تا نگراني هاي بين المللي را در نظر و درصدد رفع آن برآيد، اما همچنان بر حق خود در چارچوب NPT براي توليد توان هسته اي تحت نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي پاي مي فشارد.
فايننشيال تايمز در ادامه گفت وگو با ظريف در نيويورك، در تهران نيز با حسين موسويان رئيس كميته سياست خارجي شوراي امنيت ملي مصاحبه كرده است. موسويان در اين گفت وگو با اشاره به اين كه ايران در نشست اخير پاريس درخواست فرانسه، آلمان و انگليس را براي توقف غني سازي اورانيوم به عنوان اقدامي در جهت اعتمادسازي رد كرده است، گفت: گفت وگو با اين سه قدرت اروپايي ادامه مي يابد و بسيار بعيد است كه اين كشورها از ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت حمايت كنند.
فايننشيال تايمز به نقل از يك مقام ديگر ايراني كه نخواسته نامش فاش شود نوشت، اوضاع رفته رفته حساس تر مي شود و ممكن است بيانيه آژانس در ماه آينده بيانيه انتقادي باشد، كه اگر چنين شود ايران دوربين هاي نظارتي آژانس را در تأسيسات هسته اي خود برمي دارد و مرحله آخر غني سازي را انجام مي دهد.
اين روزنامه در ادامه مطالب مربوط به ايران در تحليلي از قوت گرفتن احتمالي رويارويي ايران و آژانس خبر داد.
ترجمه: نيلوفر قديري

سياست
اقتصاد
انديشه
زندگي
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |