بعد از تسليم دكتر مصدق، كرميت روزولت با شاه ملاقات كرد. شاه، ضمن تشكر از او، گفت: «من تاج و تختم را از بركت خداوند، ملتم و ارتشم و شما (كرميت روزولت) دارم... و هر گاه فاطمي را به خاطر سرنگوني مجسمه هاي من و پدرم پيدا كنم، بي درنگ اعدامش خواهم كرد
دكتر صديقي: صبح روز بيست و هشت مرداد، دكتر مصدق مرا خواست تا راجع
به رفراندوم شوراي سلطنت تصميم گيري نماييم؛ و پس از آن موضوع را با تيمسار رياحي، رئيس ستاد ارتش در ميان گذاشت، تا با بي سيم ارتش، به فرمانداران و استانداران ابلاغ شود
يعقوب توكلي
در نخستين بخش مقاله حاضر، نويسنده به شرح وقايعي چون: قيام سي تير، نخست وزيري قوام السلطنه و پيام آيت الله كاشاني در واكنش به پيام قوام السلطنه، دوره دوم نخست وزيري مصدق و نقش فعاليت هاي ضد ديني شبكه بدامن در زمينه سازي براي كودتاي بيست و هشتم مرداد پرداخت. اينك درواپسين بخش، به زمينه هاي اقتصادي و سياسي كودتاي بيست و هشت مرداد و نقش عوامل خارجي و داخلي درآن و وقايع پس از آن اشاره مي شود. باهم مي خوانيم:
زمينه هاي اقتصادي كودتا
آمريكا و انگليس، با هدف تصاحب منابع عظيم نفتي ايران، سياست هايي همگام را عليه نهضت ملي در پيش گرفته بودند. اتحاد جماهير شوروي نيز با وجود شعارهاي دفاع ازمنافع زحمتكشان، به منابع اقتصادي و سياسي ايران چشم دوخته بود. ضمن آنكه، با وجود نياز دولت و ملت ايران، شوروي ها، از پرداخت يازده تن طلايي كه به كشورمان مقروض بودند و هزينه گرسنگي مردم ايران در جريان جنگ دوم جهاني در مقابل صدور گندم به آن كشور بود، خودداري مي ورزيدند.
تحريم هدايت شده نفت ايران توسط كمپاني هاي نفتي جهاني با هدايت انگليس، توان اقتصادي كشور را به شدت كاهش داد. هرچند در اين مدت، سياست هاي مثبتي در جهت «صادرات غيرنفتي» در پيش گرفته شد؛ اما درآمد حاصل از آن، كفايت هزينه هاي كشور را نمي كرد.
اختلاف هاي دكتر مصدق و آيت الله كاشاني در مسائلي مانند تمديد اختيارهاي دكتر مصدق، همچنين نوع عزل و نصب هاي او، كه منجر به روي كار آمدن نيروهاي متمايل به بيگانگان مي گرديد و چگونگي تنظيم قرارداد جديد نفت، سبب بروز شكاف جدي ميان رهبران نهضت و نمايندگان طرفدارانشان در مجلس شوراي ملي شد. به گونه اي كه سيل اتهام ها و تبليغ ها را عليه يكديگر، آغاز كردند. جلسه هاي متعدد آشتي كناني كه بين آنها برگزار شد نيز ثمري چندان به بار نياورد؛ و اختلاف ها ادامه يافت و شدت گرفت.
عوامل خارجي كودتاي بيست و هشت مرداد
در كنار اين اختلاف ها، سياست هاي آمريكا و انگليس در مسير كودتا عليه دولت دكتر مصدق و نهضت ملي، به طور جدي ادامه يافت. دكتر مصدق در ملاقات با لوي هندرسن، سفير آمريكا، نسبت به حمايت آمريكا از انگليس و عمل نكردن به وعده هايش در قبال ايران، اعتراض كرد.
در سوم خرداد ۱۳۳۲، جان فاستردالس، وزير خارجه آمريكا، خبر از وقوع تحول هايي مهم در خاورميانه داد. در اواخر خرداد، ژنرال آيزنهاور، در قبال درخواست كمك دولت دكتر مصدق، اعلام كرد: «چون دولت ايران توانايي فروش نفت خود را دارد، دولت آمريكا هيچ گونه كمك مالي به ايران نخواهد كرد. افزون بر اين، تا رضايت دولت انگليس جلب نشود، آمريكا از خريد نفت ايران، خودداري خواهد كرد. با اين وجود، نسبت به سختي موقعيت دشوار ايران آگاهيم و اميدواريم تا وضع ايران بدتر نشده، دولت ايران، نظرات دولت انگليس را بپذيرد.»(۱۷)
در مقابل، دكتر مصدق در نامه اي به آيزنهاور، از موضع هاي آمريكا در قبال ايران ابراز نارضايتي كرد و خواهان افزايش كمك هاي اقتصادي آن كشور به ايران شد. اما آيزنهاور در پاسخ، به درخواست دكتر مصدق جواب رد داد و مجدداً از او خواست تا فرصت باقي است، براي جلوگيري از بدتر شدن اوضاع، اقدام هايي به عمل آورد. در بيست و هفتم تيرماه ۱۳۳۲، پنجاه و سه نفر از كاركنان «اداره اصل چهار» و سفارت آمريكا، تهران را ترك كردند. در مقابل، مقدار زيادي سلاح و لوازم مورد نياز براي كودتا، مخفيانه و تحت عنوان «كمك هاي انسان دوستانه اصل چهار» وارد كشور شد.
عوامل داخلي كودتا
سرلشكر زاهدي كه سابقه اي فراوان در خونريزي و بي رحمي نسبت به مردم و شورش هاي داخلي داشت و از اين حيث شهره خاص و عام بود(۱۸) و در دولت دكتر مصدق نيز عهده دار سمت وزارت كشور بود، پس ازمدتي، از اين مقام بركنار شد.
زاهدي در ششم اسفند ۱۳۳۱، توسط دكتر مصدق بازداشت و بيست روز بعد آزاد شد. اما همين بازداشت، سبب شهرت او به عنوان رهبر مخالفان دكتر مصدق و يكي از مدعيان نخست وزيري گرديد.در اول ارديبهشت ۱۳۳۲، سرتيپ محمود افشار طوس، رئيس شهرباني كل كشور، مفقود و شش روز بعد، جنازه اش كشف شد. هنگامي كه شهرباني، هويت قاتلان را اعلام كرد، سرلشكر زاهدي، از جمله آنان بود.
در اين شرايط، دكتر مصدق به دنبال انحلال مجلس هفدهم بود. به دنبال اين تصميم، در بيست و چهارم تيرماه، عده اي از نمايندگان فراكسيون جبهه ملي و غيرآن، از نمايندگي استعفا دادند. دكتر مصدق نيز در نوزدهم مردادماه، با برگزاري رفراندم، مجلس را منحل كرد. آيت الله كاشاني كه تلاش هايش براي جلوگيري از انحلال مجلس به جايي نرسيده بود، رفراندم را تحريم و اعلام كرد كه اين كار، براي ديانت و ملت و مشروطيت و مملكت مضر است. همچنين افزود:«طوق رقيت و اسارت و بندگي را به گردن خود نگذاريد! شركت در رفراندم خانه برانداز، كه با نقشه اجانب طرح ريزي شده، مبغوض حضرت ولي عصر(عج)، و حرام است.»
در كنار آيت الله كاشاني، برخي از دوستان دكتر مصدق، نظير دكتر عبدالله معظمي، رئيس مجلس، نيز با انحلال مجلس مخالف بودند. اما با وجود استعفاي دسته جمعي نمايندگان، باز دكتر مصدق رفراندم را برگزار كرد. به اين ترتيب، متأسفانه، موانع قانوني كودتا و عزل او، به دست خودش از ميان برداشته شد. اين، در شرايطي بود كه عوامل كودتا، با سرعت درصدد فراهم آوردن مقدمه ها و ابزارهاي لازم براي كار خود بودند.
در بيست و هشت تيرماه ۱۳۳۲، كرميت روزولت، رئيس «اداره خاورميانه سازمان سيا» با اسم مستعار «جيمز اف. لاكريج»، از طريق مرز كرمانشاه وارد ايران شد و در مخفي گاه سرلشكر زاهدي، با او ملاقات كرد.(۱۹) هفت روز بعد (سوم مرداد) اشرف پهلوي، خواهر همزاد شاه، كه توسط دكتر مصدق از ايران اخراج شده بود، مخفيانه و باگذرنامه جعلي، وارد كشور شد.
در يازدهم مرداد، كرميت روزولت، رهبر كودتا، با شاه ملاقات كرد؛ و طرح كودتا و بركناري دكتر مصدق و نخست وزيري زاهدي را، با او مطرح و رضايتش را در عزل مصدق و انتصاب زاهدي، جلب كرد. سه روز بعد، ژنرال آيزنهاور، رئيس جمهور آمريكا، در يك سخنراني، تصريح كرد: «آمريكا مصمم است راه پيشروي كمونيسم در ايران و ديگر كشورهاي آسيايي را مسدود كند. پيروزي نخست وزير بر اقليت ناراضي مجلس و انحلال آن، ثمره همكاري مصدق و حزب توده بوده است.»(۲۳)
طرح كودتاي بيست و پنجم مرداد ۱۳۳۲
عمليات كودتاهاي بيست و پنج و بيست و شش مرداد ۱۳۳۲، با همكاري مشترك انگليس و آمريكا عملي شد. ولي برنامه ريزي و طراحي و اجراي نقش اصلي آن، با انگليسي ها و عوامل آن ها بود. سرلشكر فضل الله زاهدي، از مأموران انگليسي و چهره اي شناخته شده بود. سرهنگ حسن اخوي، طراح اجرايي كودتا، برادران (اسدالله، سيف الله، قدرت الله) رشيديان، مهدي ميراشرافي و اعضاي شبكه بدامن، كه زير نظر شاپور جي و اسدالله علم رهبري مي شدند، همگي عوامل دولت انگلستان بودند. نقش كرميت روزولت نيز، نقشي نظارتي بر حسن اجراي كودتا بود. طرح اجراي كودتاي بيست و پنج مرداد، به قرار ذيل بود: روز بيست و چهار مرداد، شاه دو حكم عزل دكتر مصدق از نخست وزيري و انتصاب زاهدي به نخست وزيري را امضاء مي كند.
الف- سرهنگ نصيري، فرمانده گارد شاهنشاهي، فرمان انتصاب زاهدي را به او مي دهد.
ب- رأس ساعت ده شب، نصيري فرمان عزل مصدق را به او تحويل مي دهد. در اين صورت اگر دكتر مصدق پذيرفت، كودتا منتفي است. اگر نپذيرفت، طرح كودتا اجرا مي شود. به اين ترتيب كه، با محاصره خانه مصدق و تصرف راديو، سقوط مصدق اعلام مي شود. اين عمليات، توسط سه واحد ارتش به اجرا گذاشته مي شد.در هجدهم مرداد، شاه در ملاقات شبانه با كرميت روزولت، پس از بررسي عمليات كودتا، فرمان ها را امضا كرد. سپس خود به نوشهر پرواز كرد و منتظر نتيجه ماند، تا در صورت شكست كودتا، از كشور خارج شود.
شكست كودتاي بيست و پنج مرداد
در شب اجراي كودتا، تقي رياحي، وزير دفاع، از طريق چند نفر از عوامل نفوذي ستاد ارتش، متوجه كودتا شد؛ و سرهنگ نعمت الله نصيري، فرمانده گارد، به هنگام ابلاغ حكم عزل مصدق در نيمه شب، دستگير گرديد. فرماندهان نيروهاي سه گانه و وزير دفاع نيز، فوراً در صدد مقابله با كودتا برآمدند و واحدهاي كودتا كننده را، خلع سلاح كردند.
با اين حال، بعضي از واحدهاي كودتا، چند نفر از اعضاي دولت مصدق از جمله دكتر حسين فاطمي معاون سياسي نخست وزير و وزير خارجه را دستگير و زنداني كردند. اما پس از محاصره و خلع سلاح فرماندهانشان دستگير و اعضاي دستگير شده دولت مصدق توسط آنان، آزاد شدند. محمدرضا پهلوي، پس از شنيدن خبر شكست كودتا، از نوشهر به بغداد فرار كرد؛ و از آنجا به رم، در ايتاليا رفت. با ورود برنامه ريزي شده لوي هندرسن، سفير آمريكا، از پاكستان به تهران در بيست و پنج مرداد، او به ملاقات دكتر مصدق رفت و اطلاع داد كه:
«دولت آمريكا ديگر نمي تواند حكومت وي را به رسميت بشناسد، و با او همچون نخست وزير قانوني رفتار نمايد.» هندرسن به دكتر مصدق تكليف كرد كه بايد از پست خود كناره گيري كند. ولي دكتر مصدق با عتاب او را از خانه اش بيرون كرد.(۲۴)
با فرار شاه، در سراسر كشور، تظاهرات عمومي برپا گرديد. مجسمه هاي او و پدرش به پايين كشيده و عكس هاي وي، از اداره ها جمع آوري شد. در تجمع بزرگي در ميدان بهارستان، دكتر حسين فاطمي، وزير خارجه، اعلام كرد:
«نظام سلطنتي بايد برچيده شود و اعلام حكومت جمهوري شود. شاه ايران، روي ملك فاروق مصر را سفيد كرده است.»
اما ساير اعضاي كابينه، بعد از سخنان فاطمي، تأكيد كردند كه «اعليحضرت بايد برگردد!»
اين در شرايطي بود كه كشور به شدت به مجلس نياز داشت. اما در همين گيرودار دكتر مصدق، در بيست و پنجم مرداد، پيروزي در رفراندوم و انحلال مجلس را اعلام كرد.
او با بركناري فرماندار نظامي تهران، سرهنگ اشرفي، كه متهم به همكاري با كودتاچيان بود، خواهرزاده خود، سرتيپ محمد دفتري، را به فرمانداري نظامي منصوب كرد. در حالي كه بعد آشكارشد: او از همكاران جدي كودتاچيان و از همدستان سرلشكر زاهدي در اين كار بوده است.
در اين روزها «تظاهرات» هايي گسترده برپا شد. اما دكتر مصدق، دستور منع برپايي تظاهرات در حمايت از دولتش را صادر كرد؛ و با وجود نياز شديد نهضت و دولت ملي به حمايت مردم، تكليف كرد كه مردم به خانه هاي خود برگردند.
كودتاي ۲۸ مرداد و سقوط دكتر مصدق
با شكست كودتاي بيست و پنج مرداد، فضاي سياسي كشور به سوي ابهام و سردرگمي پيش رفت. اين، در شرايطي بود كه نياز به حضور جدي مردم و وحدت مجدد رهبران نهضت در مواجهه با دشمنان كشور، بيش از پيش ضرورت داشت. اما متأسفانه، رهبران نهضت به طور جدي به آن اهتمام نكردند.
نامه آيت الله كاشاني به مصدق
در روز بيست و هفتم مرداد، آيت الله كاشاني، طي نامه اي به دكتر مصدق، او را از شرايط جديدي كه كودتاچيان تدارك ديده بودند مطلع كرد و از وي خواست تا با همكاري با يكديگر، اقدام هاي لازم را براي جلوگيري از كودتا، تدارك ببينند.
«حضرت نخست وزير معظم، جناب آقاي دكتر مصدق؛ دام اقباله»
گرچه امكاني براي عرايضم باقي نمانده است، ولي صلاح دين و ملت براي اين خادم اسلام، بالاتر از احساسات شخصي است... خودتان بهتر از هر كسي مي دانيد كه تمام هم و غمم در نگهداري دولت جناب عالي است كه خودتان به بقاي آن مايل نيستيد. از تجربيات روي كار آمدن قوام و لجبازي هاي اخير، بر من مسلم است كه مي خواهيد مانند سي ام تير كذايي، يك بار ديگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه، برويد. حرف اينجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجراي رفراندوم نشنيديد... خانه ام را سنگ باران و ياران و فرزندانم را زنداني فرموديد و مجلس را كه ترس داشتيد شما را ببرد، بستيد. حالا نه مجلسي هست؛ و نه تكيه گاهي براي اين ملت گذاشته ايد.
زاهدي را كه من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل كنترل نگه داشته بودم، با لطايف الحيل خارج كرديد و حالا، همان طور كه واضح بود، درصدد به اصطلاح كودتا است.
اگر نقشه شما نيست كه مانند سي تيرماه عقب نشيني كنيد و به ظاهر، قهرمان زمان بمانيد... همان طور كه گفتم: آمريكا ما را در گرفتن نفت از انگليسي ها كمك كرد. حالا به صورت ملي و دنياپسندي مي خواهد به دست جناب عالي، اين ثروت ما را به چنگ آورد و اگر واقعاً با ديپلماسي نمي خواهيد كنار برويد، اين نامه من سندي است در تاريخ ملت ايران؛ كه من شما را با وجود همه بدي هاي خصوصي تان نسبت به خودم، از وقوع حتمي يك كودتا توسط زاهدي، كه مطابق با نقشه هاي خود شما است، آگاه كردم؛ كه فردا جاي هيچ گونه عذري نباشد. اگر به راستي در اين فكر اشتباه مي كنم با اظهار تمايل شما،... را براي مذاكره خدمت مي فرستم.
سيدابوالقاسم كاشاني
دكترمصدق در پاسخ نامه آيت الله كاشاني نوشت:
«بيست و هفت مرداد ماه، مرقومه حضرت آقا، توسط آقاي حسن سالمي، زيارت شد. اينجانب، مستظهر به پشتيباني ملت ايران هستم. والسلام. دكتر محمد مصدق.»
دكتر مصدق، در پاسخ خود كه حاوي توهمي از قرار داشتن در متن جاري اراده مردمي بود، آيت الله كاشاني را از دخالت در حوادث آينده منع كرد و حتي اعلام حمايت او را نيز لازم نشمرد.
با شكست طرح اوليه كودتا و استفاده از ارتش در آن در بيست وپنجم مرداد ۱۳۳۲، كه بيشتر با برنامه آمريكايي ها همخواني داشت، مرحله دوم كودتا، در بيست و هشتم مرداد ماه، توسط شاپور جي و ديگر عوامل انگليسي و حمايت آمريكا به اجرا گذاشته شد. براساس برنامه ريزي هاي سرهنگ حسن اخوي، طراح اجرايي كودتا، مي بايست از مردم و جمعي از اراذل و اوباش، عليه مصدق و دولت او استفاده مي شد. به خصوص، با توجه به آنكه دولت مصدق اكيداً دستور داده بود كه هوادارانش خيابان ها را ترك كنند، اين، بهترين فرصت براي كودتا بود. بهره مندي از عناصر لمپن و اراذل و اوباش سازمان دهي شده در دستجات محلي حول محور الوات گردن كلفت كه به آساني قابل گردآوري و به كارگيري بودند از موضوعاتي بود كه به شدت مورد توجه كارگزاران اطلاعاتي انگلستان در ايران بوده است. بدنامي اين چهره ها همانند شعبان جعفري، ناصر جگركي ، ملكه اعتضادي، پري آژادان قزي و چهره هاي ديگر به قدري بوده كه ستاد ارتش تا مدت ها از دادن نشان افتخار به خاطر عضويت در كودتاي ۲۸ مرداد به آنها به خاطر دامنگير شدن بدنامي آنها به دربار و ارتش احتراز مي كرد. شناخت دقيق و درست سياستگذاران اطلاعاتي بيگانه در ايران در خصوص بهره مندي از عنصر لمپنيسم در ايران از شگفتي هاي مطالعات جاسوسي در ايران است كه به همراه بهره مندي گسترده از مطبوعات و تبليغات در ايران به خوبي مورد استفاده قرار گرفته است، عنصري كه از تلفيق عنصر فداكاري ناآگاهانه اراذل و اوباش و همكاري طمع ورزانه روشنفكران و نويسندگان در خدمت منافع بيگانگان به همراه زمينه مساعد ناشي از ساده بيني و اهمال رهبران و سياسيون جنبش ملي شدن صنعت نفت، پيروزي كودتاي ۲۸ مرداد را به ثمر رساند.
طرح كودتاي بيست و هشت مرداد
طرح اجرايي كودتاي بيست و هشت مرداد، به شرح ذيل بود:
۱- در نقاط مختلف تهران، جمعيت هايي تشكيل شود. تعداد تقريبي هر جمعيت و رهبر هر گروه، معلوم شده است.
۲- هريك از جمعيت ها، در مسيرهاي تعيين شده، به سوي مركز شهر حركت كنند؛ و همزمان به مقصد خيابان شاه ايستگاه نادري برسند.
۳- ورزشكاران و گردانندگان باشگاه هاي ورزشي مانند باشگاه تاج نيز به حركت در آيند.
۴- شعار كليه افراد، «سلطنت محمدرضا» باشد.
۵- افراد گارد جاويدان، به جمعيت بپيوندند.
۶- خانه دكترمصدق را محاصره و او را دستگير كنند.
۷- دستگيري دكتر مصدق از راديو اعلام شود. زاهدي با تانك به نخست وزيري برود. از شاه دعوت به بازگشت شود.
در روز بيست و هشت مرداد، طرح مورد نظر، به طور كامل اجرا شد؛ و واحدهاي نظامي طرفدار دكتر مصدق نيز اقدامي عليه كودتا نكردند.
بازگشت محمدرضا پهلوي
به اين ترتيب، كودتا به پيروزي رسيد. سرلشگر زاهدي نخست وزير شد و محمدرضا پهلوي، به كشور بازگشت. به تعبير امام خميني:«محمدرضا رفت و «رضاشاه» برگشت.» در حالي كه اكنون ديني بزرگ از آمريكا و انگليس بر گردن داشت.
بعد از تسليم دكتر مصدق، كرميت روزولت با شاه ملاقات كرد. شاه، ضمن تشكر از او، گفت: «من تاج و تختم را از بركت خداوند، ملتم و ارتشم و شما (كرميت روزولت) دارم... و هر گاه فاطمي را به خاطر سرنگوني مجسمه هاي من و پدرم پيدا كنم، بي درنگ اعدامش خواهم كرد.»(۲۶)
به اين ترتيب عصري جديد در سرنوشت ملت ايران رقم خورد؛ كه هزينه آن، بيست و پنج سال سلطه مستقيم آمريكا، همراه با دهها هزار كشته، زخمي، زنداني و فقط در يك قلم، تاراج ميلياردها بشكه نفت كشور بود.(۲۷)
آمريكا و سيطره بر ايران
همه چيز براي سلطه
با كودتاي بيست و هشت مرداد ۱۳۳۲، دكتر مصدق سرنگون شد و زاهدي به نخست وزيري رسيد. آمريكايي ها كه ضعف و زبوني محمدرضا شاه را هنگام فرار ديده بودند، تمايلي به بازگشت او نشان نمي دادند. به جاي او، آنان علاقه مند به روي كار آمدن يك نظامي مستبد همچون تيمور بختيار يا زاهدي بودند. اما اين بار انگليسي ها به كمك محمدرضا شاه آمدند و آمريكايي ها را متقاعد كردند كه در ارتش ايران، «هيچ افسري»، مورد پذيرش همه نيست.» به همين خاطر، محمدرضا پهلوي به سلطنت بازگشت.(۲۸)
دولت آمريكا، در اولين اقدام، در دوازده روز بعد از كودتا، بيست و دو ميليون دلار به دولت كودتا كمك كرد.(۲۹) با وجود اين، زاهدي طي مكاتبه اي با آيزنهاور، رئيس جمهور آمريكا، تقاضاي كمك هاي فوري اقتصادي كرد. اين درخواست، به سرعت مورد پذيرش آيزنهاور قرار گرفت؛ و شانزده روز پس از كودتا، اعلام كرد: دولت آمريكا، چهل و پنج ميليون دلار كمك بي قيد و شرط، به ايران خواهد كرد.
دستگيري مخالفان و محاكمه دكتر مصدق
با روي كار آمدن دولت كودتا، فرمانداري نظامي تهران، به سرتيپ تيمور بختيار سپرده شد. بختيار كه افسري بي رحم و خونريز بود، عده بسياري از مخالفان را دستگير و زنداني كرد و به سركوب شديد طرفداران دكتر مصدق و مخالفان دربار پرداخت. دكتر مصدق، پس از دستگيري، به سه سال زندان محكوم شد. جمعي از گروههاي مخالف، دستگير، زنداني و يا تبعيد شدند. تظاهرات شهرستانها و تهران، با سركوب شديد مواجه شد. فرمانداري نظامي، همچنين سقف بازار تهران را تخريب و جمعي از بازاريان را، به جزيره خارك تبعيد كرد.(۳۰)
برقراري رابطه با انگلستان
با برقراري مجدد ارتباط ميان دولت كودتا و انگليس، «سر دنيس رايت»، كاردار انگليس، وارد تهران شد؛ و دو دولت ايران و انگليس، طي اعلاميه اي، برقراري روابط سياسي را اعلام كردند. آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني، كه از طرف سرتيپ فرزانگان، وزير پست و تلگراف و سخنگوي دولت كودتا، به عنوان «شخص ماجراجويي به نام سيد ابوالقاسم كاشي [كه] به تحريك عليه دولت دست زده» معرفي شده بود، با اين اقدام دولت زاهدي، مخالفت كرد.
در شانزدهم آذر ۱۳۳۲، دانشجويان دانشگاه تهران، با اطلاع از ورود نيكسون و همچنين در اعتراض به تجديد روابط ايران و انگليس، به تعطيل كردن كلاس هاي درس و جمع شدن در دانشكده فني پرداختند. با محاصره دانشگاه توسط مأموران فرمانداري نظامي و تيراندازي به طرف دانشجويان در محل دانشكده فني، سه نفر از دانشجويان به نام هاي شريعت رضوي، بزرگ نيا و قندچي، به شهادت رسيدند. اين رويداد، تبديل به نماد مقاومت عليه حضور و دخالت بيگانگان و انگيزه اي براي تجمع هر ساله دانشجويان در دانشكده فني و ساير مراكز دانشگاهي كشور شد. در هيجدهم آذرماه همان سال، ريچارد نيكسون، معاون رئيس جمهور، آمريكا وارد ايران شد. ورود او، با تظاهرات گسترده مردمي و برخورد با مأموران همراه شد و طي آن، صدها نفر دستگير شدند.(۳۱)
امضاي قرارداد كنسرسيوم
اولين هيأت نفتي آمريكايي، در بيست و پنج مهر ماه ۱۳۳۲ به ايران وارد شد. رياست اين هيأت را، هربرت هوور، مشاور نفتي وزير خارجه آمريكا، بر عهده داشت. هيأت آمريكايي قرار بود به بررسي چگونگي بهره برداري از منابع نفتي كشور بپردازد. هربرت هوور، طي سخناني تحقيرآميز، اظهار داشت:
«شركت هاي نفتي آمريكايي، نفت ايران را نمي خواهند. اما دولت آمريكا، نظر به مقتضيات سياسي، بر آنها فشار وارد مي سازد كه وارد عمليات نفت ايران گردند.»
اما واقعيت آن بود كه اصول كلي چگونگي تقسيم منابع نفت ايران، در پانزدهم آذر ۱۳۳۲ در كنفرانسي در «برمودا» ميان آيزنهاور، رئيس جمهور آمريكا و چرچيل، نخست وزير انگليس، مورد گفت وگو قرار گرفت و به تصويب رسيد.(۳۲)
با تشكيل هيأتي از سوي دولت به رياست علي اميني، از تورگليد ريبر، كارشناس معروف نفتي آمريكايي، دعوت شد تا عمليات عقد قرارداد نفت را، از ناحيه ايران، هدايت كند. در پي آن، كميسيون نفت، پيشنهادهاي ريبر مبني بر همكاري و واگذاري امور نفت به كنسرسيوم شركتهاي نفتي آمريكايي و انگليسي را كاملاً پذيرفت؛ و بدون اندك تغييري، همان پيشنهادها را، تصويب و اجرا كرد.(۳۳)
پس از اعلام توافق دولت ايران و اعضاي كنسرسيوم بر سر استخراج و تصفيه نفت ايران، به نسبت هاي زير، ميان اعضاي كنسرسيوم، تقسيم شد:
۱- شركت نفت ايران و انگليس چهل درصد.
۲- شركت هاي آمريكايي چهل درصد.
۳- شركت رويال داچ شل (انگلسي- هلندي) چهارده درصد
۴- شركت نفت دولتي فرانسه، شش درصد.
اين قرارداد توسط علي اميني، وزير دارايي دولت كودتا و «هوارد پيچ» به امضا رسيد؛ و به قرارداد «اميني- پيچ» مشهور شد. اما با همه اهميت حياتي كه براي ايران داشت، حتي يك بار در هيأت دولت زاهدي مورد مطالعه و بررسي قرار نگرفت و در واقع، چشم بسته، امضا شد. به اقرار علي اميني، زاهدي در هيأت دولت، خطاب به وزيران گفت:
«شما قرارداد را نمي فهميد. بنابراين وقت تلف نكنيد و اين تصويب نامه را امضا بكنيد.»(۳۴)
در پي بسته شدن اين قرارداد، هوارد پيچ اعلام كرد:
«همه آنچه را كه در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت از دست داديم، يكجا، گرفتيم!»
منوچهر فرمانفرماييان، مدير تصفيه شركت نفت اظهار داشته است:«كابينه زاهدي نه فقط از بدو امر اعلام كرد كه مي خواهد كار نفت را يكسره كند و فيصله دهد، بلكه با گماردن دكتر اميني به وزارت دارايي، مي گفت: كار نفت تمام شد؛ و باقي، تشريفات است.»(۳۵)
مخالفت با قرارداد كنسرسيوم
آيت الله كاشاني و دكتر محمد مصدق، كه هر دو به زندان و انزوا كشيده شده بودند، با امضاي اين قرارداد، مخالفت كردند. معدودي از نمايندگان مجلس هيجدهم و جمعي از استادان دانشگاه نيز، با قرارداد مذكور به مخالفت برخاستند. اما در ميان هياهوي سرمستانه پيروزي آمريكا و انگليس به خاطر غرامت سنگيني كه از ايران گرفته بودند و تبليغ هاي سنگين كساني كه مبلغ هاي كلاني رشوه از آن دو كشور دريافت كرده بودند، (۳۹) فرياد مظلوميت مردم ايران گم شده بود.
پاورقي ها در دفتر روزنامه موجود است.