اما. ونسينگ*
برگزاري بازيهاي المپيك همواره با فوران غرور ملي در كشورها همراه است. از المپيك ۱۹۶۴ توكيو كه اين بازيها از تلويزيون پخش شد، المپيك به مهمترين رخداد ورزشي جهان تبديل شده است.
در مسابقات المپيك، ورزشكاران و مقامات ورزشي و نيز مسئولان برخي شركتها از ۲۰۰ كشور جهان شركت مي كنند. اين بازيها اكنون ميلياردها نفر بيننده دارد. با اين حال و به رغم اين ويژگيهاي جهاني، المپيك با آن نواخته شدن سرود ملي كشور برندگان و بالارفتن پرچم آنها در واقع تقويت كننده تمايز فرهنگي و سياسي تك تك ملتهاست.
در رقابتهاي ورزشي بين المللي، مانند المپيك، احساسات هويت و تعلق ملي در پوشش رسانه ها اهميت پيدا مي كند. رخدادهاي ورزشي يكي از اندك حوزه هاي علني است كه ملتها به رقابت با يكديگر برمي خيزند بي آنكه به هم آسيب وارد كنند. از اين نظر مي توان ورزش بين المللي را جايگزين جنگ دانست، چرا كه در ورزش برتري جسمي شاخص جايگاه هر كشور در عرصه بين المللي مي شود. كشوري كه بيشترين تعداد مدال را مي برد، برتر است.
اين ديدگاه تك بعدي به اين معناست كه فقط يك كشور مي تواند در شمارش كلي مدالها در صدر قرار بگيرد. با اين حال، كشورهاي سراسر جهان از ورزشكاران المپيك به مانند قهرمانان ملي تجليل مي كنند. بسياري از كشورها تصاوير تلويزيوني بازيها را از كشور ميزبان مي گيرند، اما گروه هاي تلويزيوني خود را به بازيها مي فرستند تا برنامه هاي گزارشي و خبري با محور ملي تهيه كنند. تحقيقات در مورد المپيك و ساير رخدادهاي ورزشي بزرگ بين المللي (مانند جام جهاني فوتبال و بازيهاي كشورهاي مشترك المنافع) نشان مي دهد كه پوشش خبري رسانه ها نوعا بر نمادها و ورزشكارها تاكيد مي كند، خصايل ملي مطلوب را مطرح مي كند و رقابتهاي عمده محلي را براي بينندگان خود برجسته مي كند.
پوشش خبري هر كشور از المپيك بر ورزشكاران آن متمركز است چرا كه رسانه ها فكر مي كنند اين همان چيزي است كه بينندگان داخلي مايل به ديدن آن هستند. مفسران اغلب به تيمهاي ملي تيم ما يا ورزشكاران ما مي گويند. اين امر به مخاطبان القا مي كند كه آنان بايد با نمايندگان ملي خود همذات پنداري كنند. به علاوه دادن لقب به ورزشكاران يا تيم ها باعث مي شود تا مخاطبان با آن ورزشكاران ارتباط برقرار كنند.
هر كشوري براي وجود صفات و خصايص متفاوتي در شهروندان خود ارزش قائل است كه به نمايندگان ملي منتقل مي شود. برداشت كلي از جايگاه يك كشور در عرصه جهاني به همراه صفات مطلوب آن، ويژگي پوشش خبري المپيك را در كشور يادشده تشكيل مي دهد. مثلا نيوزيلند كه كشوري كوچك است، بسيار بعيد است كه بيشتر از چين، آلمان يا آمريكا مدال ببرد. بنابراين رسانه هاي نيوزيلند به اين گرايش دارند كه موفقيت را به عنوان تنها عامل ارزيابي عملكرد ورزشكاران خود كم اهميت جلوه دهند. در عوض اين رسانه ها بر سختكوشي ورزشكاران در هنگام تمرين، اخلاق ورزشي خوب و ارزش صرف شركت در چنين رخدادي بزرگ تاكيد مي كنند. اين ويژگي ها بازتاب صفاتي است كه در نيوزيلندي ها معمولا مطلوب محسوب مي شود. رسانه هاي نيوزيلند با برجسته كردن عناصر ذاتي عملكرد ورزشي، سرافكندگي به هنگام شكست ورزشكاران خود را كاهش مي دهند. اگر ورزشكاران پيروز شوند، از موفقيتشان همچون پاداش تجليل مي شود.
در عوض، پوشش خبري المپيك در استراليا بر بردن تاكيد دارد. با وجودي كه بعيد است استراليايي ها در راس جدول مدال آورندگان قرار بگيرند، بردن مدالهاي بيشتري از برخي رقباي خاص اهميت فراواني دارد. غلبه بر انگليس نقش مهمي در تاييد هويت ملي استراليا ايفا مي كند چرا كه ثابت مي كند اين كشور ديگر از نقطه آغازين خود به عنوان يك جزيره محل حبس مجرمان و قلمرو استعماري انگليس دور شده است.
فائق آمدن بر همسايه آن يعني نيوزيلند بديهي به نظر مي رسد، هر چند كه رقابت در برخي رشته ها مانند قايقراني و اسب سواري شديد است. امروز رقابت اصلي استراليايي ها با آمريكا است، به خصوص در شنا.
موفقيت در استخر موقعيتي بي نظير به استراليا مي دهد كه با موج فزاينده فرهنگ ملي و توده اي آمريكا روبه رو است.
كشورهايي كه از نظر جغرافيايي به هم نزديك هستند، اقتصادشان به هم متكي است و يا داراي ائتلاف سياسي هستند، از رقابتهاي ورزشي براي نشان دادن تمايز فرهنگي استفاده مي كنند. با اين حال، رخدادهايي مانند المپيك در كشورهايي اهميت فزاينده پيدا مي كند كه از جانب نيروهاي جهاني شدن احساس تهديد مي كنند.
در كانادا، پس از پيروزي بر همسايه جنوبي يعني آمريكا، مردم به صورت گسترده غرور ملي را به نمايش مي گذارند كه اين امر نشان دهنده ارزش فرهنگي و اهميت بازيهاي المپيك است. در المپيك زمستاني سال ۲۰۰۲، پس از پيروزي كانادا بر آمريكا در مسابقات هاكي روي يخ، نمايش و جشنهاي خياباني، تكان دادن پرچم و پوشيدن بلوزي كه روي آن كانادا نوشته بود، از جمله واكنشهاي شادماني مردم بود.
برخلاف آن، آمريكا در مقام يك قدرت تثبيت شده فرهنگي، سياسي و اقتصادي قرار نيست چيزي براي ايجاد غرور و هويت ملي از رهگذر عملكرد و موفقيت آميز در المپيك كسب كند. در واقع به نظر مي رسد آمريكا به قدري در جايگاه برتري جهاني خود احساس ايمني مي كند كه شركت در مسابقات منطقه اي يا داخلي مانند ليگ بيس بال، بسكتبال NBA و فوتبال NFL براي تقويت ارزشهاي ملي اصلي مانند موفقيت، مهارت ورزشي و رشد اقتصادي كافي است.
در حالي كه پوشش رسانه اي المپيك بر تفاوتهاي ميان ملل تاكيد دارد، در عين حال معني تعلق به ملتي خاص را مي تواند محدودتر و در نتيجه شعار المپيك را داير بر متحدكردن مردم مخدوش كند. پوشش رسانه اي با ارائه فقط يك روايت از داستان المپيك مي تواند روابط قدرت ايدئولوژيك را بين كشورها تقويت كند.
يك مثال آن برنامه هايي است كه بر دستاوردهاي ورزشكاران مرد و نقش خانگي ورزشكاران زن (همسر، مادر، دختر) تاكيد مي كند. سبكهاي متفاوت گزارش براي ورزشكاران مرد و زن مي تواند ايده هاي فرهنگي را در مورد تفاوت جنسيتي تقويت كند، نه آنكه بر توانايي هاي مشترك جسمي و ذهني لازم براي بهترين بودن در جهان تاكيد كند. علاوه بر جنسيت، پوشش رسانه اي ورزش مي تواند ارزشهاي فرهنگي مرجع در زمينه طبقه، نژاد و معلوليت را نيز نشان دهد.آنگاه كه برخي فعاليتهاي ورزشي از اهميت سياسي، فرهنگي يا اقتصادي فوق العاده برخوردار است. اختلافات ملي داخلي در پوشش رسانه اي ورزشكاران موفق ناديده گرفته مي شود. در المپيك ۲۰۰۰ سيدني، عملكرد كتي فريمن دونده از نژاد بوميان استراليا در رشته دو ۴۰۰ متر به مسئله سياسي پرمناقشه وضعيت بوميان استراليا پيوند خورد. رسانه ها فريمن را شخصي نشان دادند كه مي تواند با موفقيت ورزشي، استراليا را متحد كند و اين اتحاد به فشار سياسي بر دولت استراليا تبديل شود تا از بي عدالتي هاي قبل در قبال بوميان اين كشور عذرخواهي كند.
روشن است كه چارچوب پوشش رسانه اي المپيك براي حفظ و ايجاد هويت جمعي تك تك ملل مهم است.
پوشش رسانه هاي ورزشي به ملتها كمك مي كند تا خود را از طريق موفقيت يا ارزش گذاري صفات خاص به عنوان موجودي منحصر به فرد تعريف كنند.
* نويسنده،پژوهشگركانادايي و دانشجوي دكتري در دانشكده تربيت بدني و بهداشت در دانشگاه تورنتو است.