پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۳
ورزش
Front Page

المپيك از دريچه دوربين
001821.jpg
001818.jpg
001824.jpg
001827.jpg
001830.jpg
001833.jpg
گروه ورزشي: آتن بعد از ۱۰۴ سال به آرزوي خود رسيد و المپيك در المپ مكان اصلي اش را پيدا كرد.
بيست و هفتمين دوره بازيهاي المپيك در روز افتتاحيه چندان جذاب و ديدني و آميخته با فناوري هاي پيشرفته بود كه همه را غافلگير كرد.
شكوه برگزاري اين دوره از بازيها و ابتكار و نوآوري هاي يونان اين موضوع را نمايان كرد كه در اين كشور از نظر ادغام هنر و ورزش چه استعدادهايي نهفته است.
فاصله تهران با آتن را هر روز با آخرين خبرها سعي نموده ايم به حداقل برسانيم. در كنار اين خبرهاي خواندني، المپيك به روايت عكس هم ديدن دارد. هر چند اين رويداد عظيم آنقدر ديدني دارد كه عكس هاي زيباي آن مسابقات در صفحه محدود ما به خوبي جاي نخواهد گرفت .
گلچين عكس هاي هفته نخست برگزاري اين رويداد را مشاهده مي كنيد.

فوتبال در المپيك

گروه ورزشي : مسابقات فوتبال عليرغم همه جذابيت  و هيجان و انبوه علاقه منداني كه در سراسر جهان دارد، ميهمان ناخوانده در ضيافت بازي هاي مدرن المپيك به شمار مي رود.
به گزارش خبرگزاري رويترز از لندن، فوتبال جزء اولين رشته هاي ورزشي جهان است كه شكل حرفه اي به خود گرفته و داراي سابقه طولاني در ميان رقابت هاي المپيك است اما هنوز اختلاف نظر در مورد بودن يا نبودن اين رشته در اولين دوره بازي هاي مدرن المپيك سال ۱۸۹۶ پابرجاست.
اسناد و مدارك مربوط به تاريخ ورود اين رشته به المپيك از بين رفته است اگرچه برخي منابع از پيروزي ۱۵ بر صفر تيم دانمارك مقابل منتخب ازمير خبر مي دهند.
از آن هنگام رشته فوتبال همواره بر سر اعاده حيثيت و احياي اعتبار خود در بازي هاي المپيك دچار مشكل بوده است به جز در سال هاي ۱۹۰۸ و ۱۹۲۸ كه بايد آن را نوعي جام جهاني به شمار آورد.
پايه گذاري مسابقات جام جهاني فوتبال در سال ۱۹۳۰ كه نوعي واكنش نسبت به ممنوعيت حضور بازيكنان حرفه اي فوتبال در المپيك بود، به ادعاي المپيكي ها مبني بر برگزاري مهمترين مسابقات فوتبال پيش از اين تاريخ، پايان داد و حتي رقابت هاي فوتبال از المپيك سال ۱۹۳۲ حذف شد.
فدراسيون بين المللي فوتبال(فيفا) و كميته بين المللي المپيك با كمك يكديگر قوانين اين رشته را اصلاح كردند و امروزه بازي هاي المپيك به معناي واقعي، مسابقات زير ۲۳ سال جهان است.
ورود بازيكنان حرفه اي به اين بازي ها نخستين بار در المپيك سال ۱۹۸۴ مجاز اعلام شد مشروط بر اين كه بازيكنان مذكور سابقه بازي در جام جهاني يا مقدماتي را نداشته باشند. اين شرط بهترين بازيكنان اروپايي و آمريكاي جنوبي را مستنثي كرده بود.
فيفا در المپيك ۱۹۹۲ بارسلونا قانون فوق را برداشته و در مقابل محدوديت زير ۲۳ سال را به طور كامل پذيرفت گرچه هر تيم باز هم مي تواند سه بازيكن مسن تر داشته باشد.
وضعيت مسابقات فوتبال در المپيك ۲۰۰۴ آتن در اوايل سال جاري ميلادي با ابهام مواجه شد. فيفا قصد نداشت نظام نامه جهاني مبارزه با دوپينگ را امضا كند در حالي كه امضاي اين نظام نامه شرط ورود به المپيك آتن قرار داده شده بود. اما اختلاف نظرها در يك نشست ميان سران فيفا و كميته جهاني مبارزه با دوپينگ برطرف شده و فوتبال نيز همانند ساير رشته هاي ورزشي نظام نامه جديد را پذيرفت.
اولين دوره هاي المپيك مدرن، از سوي شمار كمي از تيم هاي فوتبال مورد استقبال قرار گرفت و آمار قابل توجهي از نظر گل نداشت اما در سال ۱۹۰۸ در لندن، «سوفوس نيلسن» دانماركي تنها ۱۰ گل به دو تيم فرانسوي شركت كننده زد.
«گوتفريد فوكس» آلماني چهار سال بعد مقابل تيم روسيه به اين ركورد دست يافت.
در فينال بازي هاي المپيك سال ۱۹۲۰، تيم چكسلواكي در اعتراض به قضاوت داور پيش از پايان نيمه نخست زمين را ترك كرد و بلژيك جام قهرماني را بالاي سر برد.
اروگوئه در سال هاي ۱۹۲۴ و ۱۹۲۸ به قهرماني دست يافت اما شايستگي هاي خود را به عنوان قهرمان واقعي با پيروزي در فينال جام جهاني ۱۹۳۰ اثبات كرد.
در المپيك ۱۹۳۶ برلين، يك جنجال واقعي به پا شد. بازيكنان تيم ايتاليا در ديدار با آمريكا، با گرفتن جلوي دهان داور و پايين آوردن دست او، مانع از اخراج يك هم تيمي خود شدند. در همين سال، جنگ واقعي ميان اتريش و پرو درگرفت.
در حالي كه تيم پرو با نتيجه ۴ بر ۲ پيروز ميدان بود اما به خاطر هجوم هوادارانش به داخل زمين و ضرب و شتم يك بازيكن اتريشي، صعود به مرحله نيمه نهايي را از دست داد. در سالهاي ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۶ نيز بازيكنان آماتور اروپاي شرقي بر عرصه قهرماني فوتبال المپيك يكه تازي مي كردند. اما تنها تيم افسانه اي مجارستان با حضور «فرنس پوشكاش» بود كه پس از قهرماني در المپيك ۱۹۵۲ مي توانست مدعي بهترين تيم جهان باشد.
همين تيم دو سال بعد با غلبه بر انگليس به فينال جام جهاني راه يافت و به صورت كاملاً غير منتظره اي مغلوب آلمان غربي شد.
هيچ يك از قهرمانان فوتبال المپيك در سه دوره اخير يعني اسپانيا سال ۱۹۹۲، نيجريه در ۱۹۹۶ و كامرون در سال ۲۰۰۰، در مسابقات جام جهاني كه به فاصله دو سال بعد برگزار شد، عملكرد موفقي نداشته اند.
در المپيك ۲۰۰۴ آتن نيز كه به زودي در خاستگاه باستاني آن، يونان آغاز خواهد شد، هيچ يك از تيم هاي نيجريه، كامرون و برزيل جواز صعود كسب نكردند و قهرماني يونان با توجه به موفقيت اخير آنان در جام ملت هاي اروپا مي تواند بيش از اندازه مهيج باشد.

راهي به سوي ثروت و شهرت

گروه ورزشي : آداب  و رسوم  سنتي المپيك  هميشه  بر اين  منوال  بوده  كه  صرف  حضور در ايـن بازيها به  تنهايي  براي  تضمين  ثروت  و شهرت  و زندگي  آينده  ورزشكاران  كــافي بوده  است .
هنوز هم  كسب  ميليون ها دلارثروت  وتضمين  زندگي بهتر در آينده ، انگيزه  بسيار قدرتمندي  براي  هزاران  ورزشكار براي  حضـور درالمپيك  است . بارون  پي ير دو كوبرتن  بنيانگذار جنبش  المپيك  مدرن  شايد هرگز چنين  قصد و هدفي  نداشته  اما واقعيت  اين  است  كه  كسب  مدال  هاي  رنگارنگ  اين  بازي ها، سند رسيدن  به  ثروت  است .
نه  فقط مايكل  فلپس  آمريكايي  يك  ميليون  دلار براي  كسب  ركورد هــفت  مدال طلاي  شنا دريافت  خواهد كرد بلكه  ديگر ورزشكاران  نيز با چنين  وعــــده هايي به  آتن  آمده  و آنجا را ترك  مي كنند.
يك  بانك  آمريكايي  وعده  داده  است  كه  به  هر ورزشكارآمريكايي (زن  يا مرد)برنده  مدال  طلا در مسابقات  دو ماراتن ، ۵۰۰ هزار يورو پاداش  خواهد داد. حتي  حكومت  كمونيستي  چين  نيز به  ورزشكاران  وعده  داده  است  كه  بــراي  هرمدال  طلا ۲۴هزاردلار پاداش  دريافت  خواهند كرد درحالي كه  ميانگين  درآمد سرانه هر چيني  ۱۰۰۰ دلار در سال  است .
ورزشكاران  روسي  كه  بتوانند در آتن  به  مدال  طلا  دست  يابند، از بيشترين جوايز نسبت  به  سايرين  برخوردار مي شوند كه  بين  ۶۰ تا ۱۰۰ هــزار دلار تخمين زده  شده  است .
رئيس  كميته  ملي  المپيك  روسيه  اعلام  كرد: جوايز نقدي  و غير نقدي  وعده داده  شده  توسط حمايت كنندگان  مالي  خصوصي  پرداخت  خواهد شد.
پيش  بيني  مي شود روسيه  به  ۳۰ مدال  طلا در آتن  دست  يابد.
در كشورهاي  آسيايي  زندگي  يك  ورزشكار بعد از بازگشت  از المپيك  متحول مي شود.
اسمولاك  كامسينگ  بعد از كسب  اولين  مدال  طلاي  المپيك  براي  تايلند درمسابقات  بوكس  المپيك  آتلانتا، ۷۳/ ۱ ميليون  دلار بدون  كسر ماليات  پس  اندازبانكي  بدست  آورد در حالي كه  ميانگين  درآمد سرانه  در اندونزي  ۶۸۹ دلار، درفيليپين  ۷۹۱ دلار و در تايلند ۲۰۷۷ دلار است .
جوايز المپيك  درسالهاي  آغازين  آن كه  تنها شاخه اي  زيتون  بود، راه  درازي تا امروز پيموده  است

همزمان با توزيع صدها مدال بين قهرمانان كشورها در المپيك
تمايز فرهنگ و غرور ملي

اما. ونسينگ*
001773.jpg

برگزاري بازيهاي المپيك همواره با فوران غرور ملي در كشورها همراه است. از المپيك ۱۹۶۴ توكيو كه اين بازيها از تلويزيون پخش شد، المپيك به مهمترين رخداد ورزشي جهان تبديل شده است.
در مسابقات المپيك، ورزشكاران و مقامات ورزشي و نيز مسئولان برخي شركتها از ۲۰۰ كشور جهان شركت مي كنند. اين بازيها اكنون ميلياردها نفر بيننده دارد. با اين حال و به رغم اين ويژگيهاي جهاني، المپيك با آن نواخته شدن سرود ملي كشور برندگان و بالارفتن پرچم آنها در واقع تقويت كننده تمايز فرهنگي و سياسي تك تك ملتهاست.
در رقابتهاي ورزشي بين المللي، مانند المپيك، احساسات هويت و تعلق ملي در پوشش رسانه ها اهميت پيدا مي كند. رخدادهاي ورزشي يكي از اندك حوزه هاي علني است كه ملتها به رقابت با يكديگر برمي خيزند بي آنكه به هم آسيب وارد كنند. از اين نظر مي توان ورزش بين المللي را جايگزين جنگ دانست، چرا كه در ورزش برتري جسمي شاخص جايگاه هر كشور در عرصه بين المللي مي شود. كشوري كه بيشترين تعداد مدال را مي برد، برتر است.
اين ديدگاه تك بعدي به اين معناست كه فقط يك كشور مي تواند در شمارش كلي مدالها در صدر قرار بگيرد. با اين حال، كشورهاي سراسر جهان از ورزشكاران المپيك به مانند قهرمانان ملي تجليل مي كنند. بسياري از كشورها تصاوير تلويزيوني بازيها را از كشور ميزبان مي گيرند، اما گروه هاي تلويزيوني خود را به بازيها مي فرستند تا برنامه هاي گزارشي و خبري با محور ملي تهيه كنند. تحقيقات در مورد المپيك و ساير رخدادهاي ورزشي بزرگ بين المللي (مانند جام جهاني فوتبال و بازيهاي كشورهاي مشترك المنافع) نشان مي دهد كه پوشش خبري رسانه ها نوعا بر نمادها و ورزشكارها تاكيد مي كند، خصايل ملي مطلوب را مطرح مي كند و رقابتهاي عمده محلي را براي بينندگان خود برجسته مي كند.
پوشش خبري هر كشور از المپيك بر ورزشكاران آن متمركز است چرا كه رسانه ها فكر مي كنند اين همان چيزي است كه بينندگان داخلي مايل به ديدن آن هستند. مفسران اغلب به تيمهاي ملي تيم ما يا ورزشكاران ما مي گويند. اين امر به مخاطبان القا مي كند كه آنان بايد با نمايندگان ملي خود همذات پنداري  كنند. به علاوه دادن لقب به ورزشكاران يا تيم ها باعث مي شود تا مخاطبان با آن ورزشكاران ارتباط برقرار كنند.
هر كشوري براي وجود صفات و خصايص متفاوتي در شهروندان خود ارزش قائل است كه به نمايندگان ملي منتقل مي شود. برداشت كلي از جايگاه يك كشور در عرصه جهاني به همراه صفات مطلوب آن، ويژگي پوشش خبري المپيك را در كشور يادشده تشكيل مي دهد. مثلا نيوزيلند كه كشوري كوچك است، بسيار بعيد است كه بيشتر از چين، آلمان يا آمريكا مدال ببرد. بنابراين رسانه هاي نيوزيلند به اين گرايش دارند كه موفقيت را به عنوان تنها عامل ارزيابي عملكرد ورزشكاران خود كم اهميت جلوه دهند. در عوض اين رسانه ها بر سختكوشي ورزشكاران در هنگام تمرين، اخلاق ورزشي خوب و ارزش صرف شركت در چنين رخدادي بزرگ تاكيد مي كنند. اين ويژگي ها بازتاب صفاتي است كه در نيوزيلندي ها معمولا مطلوب محسوب مي شود. رسانه هاي نيوزيلند با برجسته كردن عناصر ذاتي عملكرد ورزشي، سرافكندگي به هنگام شكست ورزشكاران خود را كاهش مي دهند. اگر ورزشكاران پيروز شوند، از موفقيتشان همچون پاداش تجليل مي شود.
در عوض، پوشش خبري المپيك در استراليا بر بردن تاكيد دارد. با وجودي كه بعيد است استراليايي ها در راس جدول مدال آورندگان قرار بگيرند، بردن مدالهاي بيشتري از برخي رقباي خاص اهميت فراواني دارد. غلبه بر انگليس نقش مهمي در تاييد هويت ملي استراليا ايفا مي كند چرا كه ثابت مي كند اين كشور ديگر از نقطه آغازين خود به عنوان يك جزيره محل حبس مجرمان و قلمرو استعماري انگليس دور شده است.
فائق آمدن بر همسايه آن يعني نيوزيلند بديهي به نظر مي رسد، هر چند كه رقابت در برخي رشته ها مانند قايقراني و اسب سواري شديد است. امروز رقابت  اصلي استراليايي ها با آمريكا است، به خصوص در شنا.
موفقيت در استخر موقعيتي بي نظير به استراليا مي دهد كه با موج فزاينده فرهنگ ملي و توده اي  آمريكا روبه رو است.
كشورهايي كه از نظر جغرافيايي به هم نزديك هستند، اقتصادشان به هم متكي است و يا داراي ائتلاف سياسي هستند، از رقابتهاي ورزشي براي نشان دادن تمايز فرهنگي استفاده مي كنند. با اين حال، رخدادهايي مانند المپيك در كشورهايي اهميت فزاينده پيدا مي كند كه از جانب نيروهاي جهاني شدن احساس تهديد مي كنند.
در كانادا، پس از پيروزي بر همسايه جنوبي يعني آمريكا، مردم به صورت گسترده غرور ملي را به نمايش مي گذارند كه اين امر نشان دهنده ارزش فرهنگي و اهميت بازيهاي المپيك است. در المپيك زمستاني سال ۲۰۰۲، پس از پيروزي كانادا بر آمريكا در مسابقات هاكي روي يخ، نمايش و جشنهاي خياباني، تكان دادن پرچم و پوشيدن بلوزي كه روي آن كانادا نوشته بود، از جمله واكنشهاي شادماني مردم بود.
برخلاف آن، آمريكا در مقام يك قدرت تثبيت شده فرهنگي، سياسي و اقتصادي قرار نيست چيزي براي ايجاد غرور و هويت ملي از رهگذر عملكرد و موفقيت آميز در المپيك كسب كند. در واقع به نظر مي رسد آمريكا به قدري در جايگاه برتري جهاني خود احساس ايمني مي كند كه شركت در مسابقات منطقه اي يا داخلي مانند ليگ بيس بال، بسكتبال NBA و فوتبال NFL براي تقويت ارزشهاي ملي اصلي مانند موفقيت، مهارت ورزشي و رشد اقتصادي كافي است.
001776.jpg

در حالي كه پوشش رسانه اي المپيك بر تفاوتهاي ميان ملل تاكيد دارد، در عين حال معني تعلق به ملتي خاص را مي تواند محدودتر و در نتيجه شعار المپيك را داير بر متحدكردن مردم مخدوش كند. پوشش رسانه اي با ارائه فقط يك روايت از داستان المپيك مي تواند روابط قدرت ايدئولوژيك را بين كشورها تقويت كند.
يك مثال آن برنامه هايي است كه بر دستاوردهاي ورزشكاران مرد و نقش خانگي ورزشكاران زن (همسر، مادر، دختر) تاكيد مي كند. سبكهاي متفاوت گزارش براي ورزشكاران مرد و زن مي تواند ايده هاي فرهنگي را در مورد تفاوت جنسيتي تقويت كند، نه آنكه بر توانايي هاي مشترك جسمي و ذهني لازم براي بهترين بودن در جهان تاكيد كند. علاوه بر جنسيت، پوشش رسانه اي ورزش مي تواند ارزشهاي فرهنگي مرجع در زمينه طبقه، نژاد و معلوليت را نيز نشان  دهد.آنگاه كه برخي فعاليتهاي ورزشي از اهميت سياسي، فرهنگي يا اقتصادي فوق العاده برخوردار است. اختلافات ملي داخلي در پوشش رسانه اي ورزشكاران موفق ناديده گرفته مي شود. در المپيك ۲۰۰۰ سيدني، عملكرد كتي فريمن دونده از نژاد بوميان استراليا در رشته دو ۴۰۰ متر به مسئله سياسي پرمناقشه وضعيت بوميان استراليا پيوند خورد. رسانه ها فريمن را شخصي نشان  دادند كه مي تواند با موفقيت ورزشي، استراليا را متحد كند و اين اتحاد به فشار سياسي بر دولت استراليا تبديل شود تا از بي عدالتي هاي قبل در قبال بوميان اين كشور عذرخواهي  كند.
روشن است كه چارچوب پوشش رسانه اي المپيك براي حفظ و ايجاد هويت جمعي تك تك ملل مهم است.
پوشش رسانه هاي ورزشي به ملتها كمك مي كند تا خود را از طريق موفقيت يا ارزش گذاري صفات خاص به عنوان موجودي منحصر به فرد تعريف كنند.
* نويسنده،پژوهشگركانادايي و دانشجوي دكتري در دانشكده تربيت بدني و بهداشت در دانشگاه تورنتو است.

نگاه امروز
فوتبال ايراني: آميزه رازآميزي از زيبايي و اندوه

سيد جواد طاهايي
(۱)
زيكو سرمربي فوتبال ژاپن گفته بود ايراني ها زيبا فوتبال بازي مي كنند. مي دانيم كه اين سخن تازه اي نيست و كارشناسان داخلي و خارجي بسيار سخناني شبيه به اين گفته اند. در دوره اخير جام ملتهاي آسيا نيز همگان ظرافت و زيبايي فوتبال ايراني را در پاسكاري هاي كوتاه، دريبل ها و حركتهاي كند ولي ماهرانه آنان به سوي دروازه حريف ديده اند؛ چيزي كه در تيم هاي ديگر ديده نشد. فوتبال ايراني، خلاقيت، هوش، فراست و زيبايي خاص خود را به نمايش گذارد. حتي دفاع تيم ايران هم با وجود كندي و ناهماهنگي، هوش بالايي را از خود به نمايش گذاشت و نحوه بازي آن در زيبايي و ظرافت بازي تيم ايران سهيم بود.
فرد حق دارد بينديشد كه اين زيبايي و ظرافت از جنس همان زيبايي و ظرافت موجود در نقش هاي قالي ايراني است، نقش هاي زيبايي كه بيشتر از آن كه وحدت و نظام را بنمايانند، حكايتگر تنوع و گوناگوني هستند؛ قالي ايران نيز فرديتي ظريف و هوشمندانه و زيبايي خلاقانه اي را نمايش مي دهد.
(۲)
فوتبال ايران اما، كمتر از ارزشهاي ذاتي خود بهره گرفته است. زيبايي، ظرافت، هوش و خلاقيت، گويي چندان زياد به خوشحالي ملت ايران نينجاميده است. اين احساس همواره در همه فوتبال دوستان ايران وجود داشته است كه فوتبال ايران حقيقت خود را در واقعيت فوتبال آسيا و جهان جاري و ساري نكرده است و به اصطلاح رايج كمتر به حق خود رسيده است. آيا ممكن است كه نسبتي بين زيبايي و ظرافت فوتبال ايران با ناكامي هايش وجود داشته باشد؟ چگونه است كه حقيقت كمتر به واقعيت پيوند مي خورد؟
(۳)
كارلوس كاستاندا راست مي گفت كه فوتبال هر كشوري نماينده فرهنگ و مردم آن كشور است اما در مورد ايران سخن او احتمالاً عمق بيشتري مي يابد؛ بسيار بيشتر.
فرهنگ ايراني، فرهنگي دامن گستر است؛ بسيار تأثيرگذار، الهامگر و برانگيزاننده. مي  دانيم كه ملل همجوار در ارتباطات خود با فرهنگ ايراني بيشتر گرفته اند تا آن كه داده باشند. اين، پويش افقي فرهنگ ايران است. اما اين پويش افقي فرهنگ ايران خود زاده پويش مهم تر فرهنگ ايران يعني پويش عمودي آن است. اين فرهنگ به مطلقگي و به حقيقت مي انديشد و از اين رو جسور است كه مي خواهد حقيقت را با همه عظمت ممكن آن فراچنگ آورد و ميهمان خود سازد. اما مقارنت با حقيقت كار دشواري است و هدفي سخت و دوردست مي باشد. براي نيل به خداوند ايرانيان هر بار خيزهاي بلند و قابل ستايشي برداشته اند و نيروي فوق العاده اي صرف كرده اند كه لازمه نيل به اهداف دور و بلند بوده است اما متأسفانه بارها شكست خورده اند.
حقيقت، سيمرغ است و تا وقتي كه فقط ۳۰ مرغ باقي نمانده باشد، محقق نمي شود. ايران سرزمين اندوه حقيقت است. زيبايي ها در معماري، ادبيات، فرهنگ و هنر ايراني ماهيت كمابيش ديني دارند و احتمالاً اين گونه است كه در معماري مساجد و ديگر هنرهاي ديني به اوج خود مي رسند. اگر اين فرضيه درست باشد، آنگاه بايد اين قانون را مطرح كرد كه «جلوه هاي هنر ايراني، هرچه خداوندي تر، زيباتر». زيبايي هاي ويژه مندرج در فرهنگ ايراني، حاصل كوششهاي اميدوارانه و سخت براي استعلا به سوي حقيقت يا خداوند است؛ كوشش هاي اميدوارانه اي كه شكوه و اندوه را توأمان در خود دارد، در هر شاخه اي از زندگي ايرانيان خود را نمايانده است. آميزه شكوه و ناكامي ، يا همزيستي زيبايي و اندوه به واقع هزينه سختي است كه ايرانيان پرداخته اند تا خداوند را از سطح يك حقيقت مكنون بودن،به حقيقتي جاري در فرهنگ و تمدن خود تبديل كنند.
هگل مي گفت انسان بزرگ كسي است كه چيز بزرگي را اراده كند(به آن برسد يا نرسد ). پس، خداوند ايرانيان را حتي در ناكامي و شكست خود نيز ستايش مي كند. زيرا خداوند، خود دليل اين عظمت ها و توانايي هاي نيمه كاره و ناكامياب است.
(۴)
فوتبال ايران آميزه شكوه و اندوه فرهنگ ايران و به عبارتي اندكي ناراحت كننده تر، زيبايي و ناكامي را از تاريخ و فرهنگ ايران به ميراث برده است.
فوتبال ايران (يعني ما دوستداران فوتبال كشورمان) مشتاقانه به آينده اي مي نگريم كه در آن، حقيقت فوتبال ايران بر واقعيت جاري شود. ما حق داريم و معقول است كه چنين بينديشيم زيرا طبيعت و عقل بشري چنين حكم مي كند كه حقيقت اصولاً استيلا يابنده است و نقش روح نهايتاً غالب روندهاي عيني را ايفا مي كند. حقيقت هر آن چيزي است كه حق است تا عينيت يابد و روندهاي واقعي ولو آنكه ظاهراً ناهمخوان باشند، سرانجام در خدمت تحقق آن قرار خواهند گرفت. اين، معناي رايج حقيقت است. ايده حقيقت برانگيزاننده و نيرو آفرين است و يكدم از الهامگري براي عمل باز نمي ايستد.
اميد به آينده فوتبال ايران، اين زيباي اندوهگين، از جنس همان اميد به عينيت بخشيدن به امر معنوي حقيقت در جامعه ايراني است. تا ابد بالقوه ماندن، متعارض با معناي حقيقت است. بادا كه اميد كوچك و اميد بزرگ هر دو واقعيت يابند و به پيروزي پيوند خورند.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   روانشناسي  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |