نادر شاكرين -كشوري بدون بدگماني نسبت به ورزش، ورزشكاري بدون طمع. آرش ضمايري مي گويد: «او عاشق كشورش است و ما عاشق او. او هيچگاه ما را نخواهد فروخت.»
من نمي توانم هيچ ورزشكار آمريكايي را پيدا كنم كه تا به حال مثل حسين رضازاده كه مردم ايران او را تحسين مي كردند، توسط جهانيان تشويق شده باشد.
من شب گذشته در رقابت هاي وزنه برداري كه در خياباني نزديك بندر تيرائوس برگزار شد، در كنار خبرنگاراني از آژانس هاي خبرهاي ورزشي ايران نشسته بودم. آن دو تي شرت هايي بر تن داشتند كه پشت آنها تصوير رضازاده چاپ شده بود. آنها از رضازاده فيلم مي گرفتند و يكي از آن دو كه بغل دست من نشسته بود هنگامي كه رضازاده ركورد جهان را شكست فرياد زد ماشاالله.
يك ايراني مي گويد: «ما اين مدال را با ۱۰۰ مدال ديگر عوض نمي كنيم. مردم ما امشب درخيابان ها خواهند بود.»
رضازاده نه تنها قويترين مرد روي كره زمين است، بلكه به گونه اي رقيبانش را از ميدان به در كرد كه در هيچكدام از مسابقات ديگر المپيك مشابهي ندارد. هر دو رقيب او كه پس از او قرار گرفتند، ويكتورز سكر باتيهز از ليتواني و وليچكو جلاخوف از بلغارستان، هيچ يك در آرزوي تصاحب مدال طلا نبودند.
سكر باتيهز گفت: «او هر چه در چنته دارد رو مي كند و به همين خاطر شكست ناپذير است. هيچكس شانس غلبه بر او را ندارد.»
من والسي آلكسيوف از اتحاد جماهير شوروي را در المپيك مونيخ ديدم. هيولايي كه عنوان خود را از سال ۱۹۷۰ تا ۷۸ از دست نداد و در كشورش به خرس بزرگ مشهور است. رضازاده خرسي قويتر است و به رغم اينكه ۱۶۲ كيلوگرم را زير لباس آبي پنهان كرده است، برخلاف بقيه وزنه برداران بسيار دلچسب به نظر مي آيد.
در تلاش براي رقابت با او سكرباتيهز در زير وزنه مي لرزيد. در همين زمان رضازاده به آرامي زيرلب ذكر ابوالفضل مي گفت و با او همچنان راز ونياز مي كرد تا ركورد جهان را شكست. او۵/۲۶۳ كيلو را بسيار فرز و زيبا بر روي سر برد. بسيار ماهرانه تر از هر كس ديگري كه تا به حال در المپيك شركت كرده است و ركورد جهاني او شايد بيشتر از هركس ديگري باقي خواهد ماند.
رضازاده در گفت وگو باخبرنگاري گفت:« فكر مي كنم نمايش خوبي بود. من با تمام قدرت و به هدف مدال المپيك آمده بودم.»
زماني كه او چهار سال پيش برنده سيدني شد اولين ورزشكار غيرروس يا اهل شوروي بود كه از سال ۱۹۶۰ در وزن آزاد نفر اول مي شد. او هم ركوردها را از آن خود كرد و هم قلب تمام ايرانيان را. ضمايري، ايراني اهل سوئد مي گويد: او يك غول دوست داشتني است. مانند بلغارها نيست كه در آرزوي فروش خود به قطر باشند. او كسي است كه به او آدم خوب اطلاق مي شود.
وقتي تركيه و يونان به دنبال او آمدند تا رضازاده را به كشورشان ببرند، نپذيرفت. خبرنگار مي گويد:« آنها به او پيشنهاد ۲۰ ميليون دلار كردند و او گفت نه من تا ابد اينجا مي مانم.»
آن شب پرچم هاي ايرانيان به اين سو و آن سو مي رفت اما سالن وزنه برداري پر نشده بود. وزنه بردار يوناني وجود نداشت و شايد آمريكايي ها هم فكر نمي كردند كه شين هامان غول ۱۶۰ كيلويي آنهاشانس زيادي داشته باشد، همانطور كه معلوم شد نداشت. هامان كه ركورددار آمريكاست مقام هفتم را تصاحب كرد كه از مقام دهم سيدني بهتر بود. او كه با ۱۵۹ سانت قد از ايراني ۱۸۱ سانتي كوتاه تر بود، به اندازه كافي ورزشكار خوبي است تا بسكتبال بازي كند يا توپ گلف را ۳۵۰ يارد پرتاب كند.
او گفت:« من واقعا فكر مي كردم اين دوره شانس كسب مدال را داشته باشم. ولي خب آن شب از آن من نبود.»
البته وزنه برداري و مصرف داروهاي نيروزا دو مفهوم از هم جدا ناشدني است. هامان گفت يكبار از او خواسته شده است كه تست ادرار بدهد. رضازاده پس از گرفتن مدال گفت كه مواد مصرف نمي كند او گفت: «دين ما اجازه اين كار را نمي دهد.»
منبع:سياتل تايمز

رويتر - پارسال كارولين پريش، نماينده مجلس كانادا در نطق خود گفت كه از «آمريكايي هاي لعنتي» متنفر است و آنها را به خاطر آتش افروزي درعراق «حرامزاده لعنتي» خطاب كرد. اما خانم پريش چهارشنبه گذشته در جلسه بحث درباره سيستم دفاع موشكي ايالات متحده از اصطلاح «احمق» استفاده كرد. اين نماينده حزب ليبرال در سخنراني خود گفت: «ما با اتحاد احمق ها همراه نمي شويم. ما به جمع افراد عاقل خواهيم پيوست.»
خانم پريش سال گذشته به خاطر به كار بردن كلمه «حرامزاده» مجبور به عذرخواهي شد. امسال هم پس از سخنراني ابتدا استفاده از كلمه «احمق» را تكذيب كرد اما پس از اينكه روزنامه نگاران به او خاطرنشان كردند كه صحبت هاي او در نوار ضبط شده است گفت: «منظور من اين نيست كه آمريكايي ها احمق هستند.» او سپس از خبرنگاران تقاضا كرد كه روي اصطلاح «احمق» مانور ندهند. پريش گفت: «من يكبار گرفتار درگيري شديدي شدم، واقعا، لطفا من به اندازه كافي دردسر دارم.» اما چهار ساعت بعد پريش در مصاحبه اي دوباره بر «احمق» تاكيد كرد. او گفت: «واژه قبلي (حرامزاده) چيزي احمقانه بود كه بر زبان آوردم - حرامزاده لغت مناسبي نبود - اما «احمق ها» اصطلاحي است كه هر روز مردم در گفت وگوهاي خود (درباره آمريكا) استفاده مي كنند.» پريش اضافه كرد: «آنها (آمريكايي ها) هر روز مردم را در عراق شكنجه مي كنند ولي آنها (عراقي ها) سلاح كشتار جمعي نداشتند. به نظر شما آنها عاقل هستند يا احمق؟»
سخنگوي ارشد نخست وزير سابق كانادا، خانم دوكراس پس از استفاده ازكلمه «جنايتكار» براي بوش مجبور به استعفا شد. نخست وزير فعلي كانادا، پل مارتين تلاش زيادي مي كند تا روابط خود را با بزرگترين شريك اقتصادي اش - آمريكا - بهبود ببخشد. مارتين پس از سخنراني پاريش گفت كه موضع گيري دقيق در شرايط كنوني كه آمريكا ما را خيانتكار مي داند بسيار بسيار مهم است. به عقيده او هيچ فضايي براي به كار بردن اصطلاحات اينچنيني وجود ندارد. مارتين خطاب به پاريش گفت: «شما ديدگاهي داريد كه به شدت از آن دفاع مي كنيد ولي اجازه دهيد به شما بگويم آنهايي كه با شدت از عقايد خود طرفداري مي كنند بايد به گونه اي سخن بگويند كه پسنديده باشد.» اما پاريش يك قدم هم از موضع خود عقب نرفت و گفت: «اين عقيده آقاي مارتين است. من معذرت نخواهم خواست.» اين نماينده پارلمان كانادا وقتي گفت كه «اين عقيده آقاي مارتين است» ادب به خرج داد و نگفت كه «عقايد هركسي براي خودش و عمه اش محترم است!»

آمارهاي جديد از اتومبيل هاي دزديده شده در سال ۱۹۹۵ نشان مي دهد كه ساتورن SL مدل ۱۹۹۵ باز هم بيشترين ميزان دزديده شدن را به خود اختصاص داده است. از هر ۲۰۰ ساتورن SL مدل ۱۹۹۵كه فروش آن ثبت شده، در سال ۲۰۰۳يك عدد دزديده شده است. بعد از اين اتومبيل دزدپسند، آكورا اينتگراي مدل ۱۹۹۸ و مدل ۱۹۹۴ ساتورن SL جاي دارند.از ميان ۲۵ اتومبيلي كه بيشتر دزديده شده اند، ۶ عدد آكورا اينتگراهاي مدل سال هاي مختلف اند، ۴ عدد هوندا آكورداند و ۵ تا هم هوندا سيويك.»مري جوپريگ كه سرپرستي مطالعات درباره دزدي اتومبيل را به عهده داشت، مي گويد: «ما نمي توانيم دليل دقيق علاقه  دزدان به اين اتومبيل ها را بيان كنيم، اما اطلاعاتي كه به دست آورده ايم حاكي از آن است كه اين اتومبيل ها به دليل ارزش قطعاتشان دزديده مي شوند كه توجيه كننده دزديده شدن يك مدل خاص اتومبيل (بدون توجه به سال توليد آن) است كه به اين دليل است كه بعضي از سازندگان از قطعات يكساني براي مدل هاي سال هاي مختلف خود استفاده مي كنند.
جمله هاي داغ 
بيشترين اتومبيل هاي مورد علاقه  دزدان به ترتيب ساخت سال هاي ۱۹۹۷، ۱۹۹۶، ۱۹۹۵، ۱۹۹۴ و ۱۹۹۸ ميلادي است.
- سن متوسط اتومبيل هاي ثبت شده و در حال كار در آمريكا ۱/۹ سال است.
- سن متوسط اتومبيل هاي دزديده شده ۶۴/۶ سال است.
از نظر تعداد اتومبيل هاي سرقت شده، اول شركت آكورا جا دارد و بعد سوزوكي، هوندا، ميتسوبيشي و اينفينيتي.

هر قدر كه كشورهاي سردسير غرب جهان معروف شده اند به وجود خرافات در كنار زندگي عادي آدم ها، كشورهاي گرمسير قاره سياه مشهورند به حضور نوعي فرا طبيعت گرايي در كارهاشان و زندگي روزمره آدم ها.
در ايرلند مي گويند كه شب ها جادوگرها سوار جاروهايشان مي شوند و به گشت وگذار مي روند و آدم ها را مي ترسانند. در آفريقا وقتي كسي مريض مي شود مستقيم، روز روشن مي برندش پيش جادوگر قبيله. اين جوركارها يك چيز متداول در زندگي عادي اهالي قبيله هاست و وقتي يك نفر در يك اقدام مردن نامزدش و خودش را بكشد هم باز در رسوم تغييري ايجاد نمي شود. گزارشي از خبر رويتر را بخوانيد: جمعه گذشته در ژوهانسبورگ يك مرد اهل آفريقاي جنوبي به نام «ديويد مسنتا» همسر ۲۵ ساله اش به نام مگوانينين مولومو را بعد از يك دعوا كشت و بعد با همان تفنگ خودش را به قتل رساند. اما به گزارش روزنامه سواتن چاپ ژوهانسبورگ خانواده ها و دوستان اين دو نفر تصميم گرفته اند آن دو را به عنوان يك زوج خوشبخت كه قرار است هميشه با هم زندگي كنند به خاطر داشته باشند.
داماد لباس شيري رنگ خواهد پوشيد و عروس نيز يك لباس سبز سدري به تن خواهد كرد تا يك كشيش در روستاي «سرز» در ليمپوپو قبل از دفن براي آنها آرزوي آرامش و خوشبختي كند. به گفته يك كارشناس فرهنگي به نام ماتول متشكگا:« در فرهنگ آفريقايي مرگ وجود ندارد. فقط روح از جسد جدا مي شود. اين نيز مهم است كه خانواده ها به اين ترتيب به هم وصل مي شوند و اتفاق (قتل و خودكشي) موجب نمي شود كه رابطه بين دو خانواده منقطع شود.»

چگونه مي شود كسي را بدون آسيب رساندن، ترور كرد!
گوجه فرنگي ميوه اي است كه بسياري از افراد بدون آن نمي توانند طعم چلوكباب، ساندويچ و سالاد را تحمل كنند. دسته اي ديگر هم از ديدن قيافه گوجه فرنگي منزجر هستند و ترجيح مي دهند حتي اسم آن را نشنوند. البته گوجه فرنگي به جز مصرف خوراكي كاربردهاي ديگري هم دارد كه يكي از مهمترين آنها ابراز علاقه كردن به خوانندگان، موسيقيدانان و سخنرانان محبوب است. شايد براي يك هنرمند بزرگ (يا كوچك) چيزي خوشايندتر از اين نباشد كه وقتي با تمام احساس قطعه موسيقي اي را اجرا مي كند، برخورد چند گوجه فرنگي گنديده را به لباس گرانقيمت خود كه تنها براي شب اجرا تهيه كرده است، احساس كند. البته وقايع بعد از برخورد گوجه هم ديدني است ازجمله تركيدن و پاشيده شدن آن به سر و صورت هنرمند و در آخر قطرات كوچك اشك كه مقداري از گوجه هاي روي صورت را مي شويند. دكتر باكو گارسز سانچز يكي از بزرگترين متخصصان پرتاب گوجه فرنگي است.
۶۰ سال قبل، وقتي گروهي از نوازندگان چيره دست از خياباني در نوبل (شهر كوچكي از اسپانيا) عبور مي كردند، مورد حمله تروريستي گوجه اي دكتر سانچز قرار گرفتند. درست يك سال بعد زماني كه جشنواره محلي برگزار مي شد گروه تروريستي سانچز تمامي بادكنك ها را هدف قرار دادند. اما سال بعدي اين گروه افسار گسيخته تصميم گرفت به هر كسي كه از خيابان عبور مي كند سوءقصد كند. بسياري قرباني شليك گوجه شدند و شهردار وقت نوبل به گارد شهر دستور داد تا با گروه دكتر سانچز مبارزه كنند. سال ۱۹۴۸ يكي از مسوولان بلندپايه دولت وارد نوبل شد. زمان ورود او دقيقا همان روزي بود كه تروريست هاي گوجه اي امنيت شهري را ازبين مي بردند! اين مقام دولتي هم به شدت مورد استقبال قرار گرفت و از سر تا پا غرق گوجه شد. پس از اين حادثه، دولت هرگونه پرتاب گوجه را در اين روز ممنوع اعلام كرد ولي تمام مردم شهر با پوشيدن لباس هاي سياه مراتب اعتراض خود را اعلام كردند. درنتيجه دولت مجبور به لغو مصوبه خود شد.
اين روز كه به «توماتينو» معروف است، روزي است كه هرساله ده ها تن گوجه فرنگي به پرواز درمي آيد و هر جنبنده اي را كه در شهر باشد مورد اصابت قرار مي دهد. چهارشنبه هفته گذشته هم پس از گذشت ۶۰ سال بار ديگر هزاران تروريست گوجه اي دور هم جمع شدند و از گلوله هاي گوجه اي استفاده كردند. البته چون مدت هاست در اين روز، شخص ديگري به جز اين تروريست ها در خيابان حضور ندارد، آنها يكديگر را هدف قرار مي دهند. در اين مراسم ۱۳۰ تن گوجه فرنگي توسط ۶ كاميون به شهر حمل مي شود و... البته پرتاب گوجه نياز به مهارت دارد. قبل از هر كاري بايد گوجه ها خوب له شود تا به كسي آسيبي نزند ولي خب برخي از بيگانگان كه براي بار اول در اين مراسم شركت مي كنند گوجه هاي سالم را نثار سر بغل دستي مي كنند. برگزاري مراسم امسال براي دولت ۶۰۴۵۰ دلار مخارج داشت، اما در عوض ۲۰ هزار جهانگرد را به نوبل كشاند. اگر به گوجه علاقه داريد سال آينده سري به نوبل بزنيد، مطمئنا نظرتان عوض مي شود.