|
|
|
|
|
زندگي يك درخت مرده
حيات بر بستر مرگ
منطقه اي كه سابقا درخت ريشه هاي خود رابه اعماق زمين مي فرستاده است سرشار از مواد غذايي مورد نياز گياهان است، و در اينجا درختان جديدي سبز مي شوند
|
|
سيد محمود هاديان
چه ايستاده برپا و چه افتاده بر روي زمين هاي جنگل - درخت به طور مداوم منزلگه زندگي به صور مختلف است.
درخت مي ميرد. ولي زندگي آن ازبين نمي رود.
كمتر كسي اين مجال و حوصله را دارد كه سال هاي متمادي وقت خود را صرف نظارت بر چگونگي انهدام يك درخت كند. سوسك ها زير پوست حفره هايي به وجود مي آورند و در بدنه درخت سوراخ هايي توليد مي كنند. تونل هايي كه توسط اين سوسك ها توليد مي شود به رطوبت و هوا امكان مي دهد كه به قسمت هاي دروني درخت رسوخ پيدا كنند. ورود رطوبت و هوا به نوبه خود موجب پيدايش و رويش قارچ ها مي شود. هوا و آب موجب پيدايش و ازدياد قارچ هايي شده كه موجب فساد و تباهي چوب مي شوند. شبكه اي از قارچ ها كه شبيه به مو هستند سلول هاي گياه را دربر مي گيرند و مواد قندي و نشاسته اي و ساير مواد غذايي آنها را جذب مي كنند. برخي از اين قارچ ها درحقيقت موادي توليد مي كنند كه موجب حل شدن چوب مي شود. اين فساد داخلي به وسيله نشانه هايي كه روي پوست درخت ظاهر مي شود و عبارت از روييدن انواع و اقسام قارچ ها است، قابل تشخيص و تميز است. برخي از اين قارچ ها خيلي شبيه به پوست خود درخت هستند.
بسياري از حشرات و ازجمله سوسك هاي مخصوصي كه در چوب ها توليدمثل مي كنند، در محيط مرطوب تنه هاي پوك شده به راحتي و سرعت نشو و نما مي يابند. موريانه يكي از آن حشراتي است كه مي تواند سخت ترين چوب ها را بخورد. اين حيوان در جهاز هاضمه خود نوعي باكتري دارد كه موجب هضم سلولز كه ماده بسيار محكمي است مي شود. بسياري از حشرات ديگر و حلزون ها، روي چوب هاي پوسيده و برخي از انواع قارچ ها زندگي مي كنند. يك نوع سوسك به نام «سوسك قارچ» معروف است اصلا از قارچ ها تغذيه مي كند و در داخل كلاهك آنها به توليدمثل مي پردازد.
داركوب به مورچه هاي نجار سخت علاقه مند است و براي دستيابي به آنها حفره هاي بزرگ و مشخص روي تنه درخت ايجاد مي كند. وجود اين مورچه در زير پوست درخت ممكن است از بيرون بارز نباشد ولي داركوب به خوبي وجود آنها را تشخيص مي دهد و خوب مي داند كه كجا را بايد سوراخ كند. نكته جالب اينكه داركوب هاي درشت اغلب به درختان زنده حمله مي كنند و داركوب هاي كوچك براي يافتن طعمه درخت هاي مرده را انتخاب مي كنند.
حفره هايي توسط حشرات مختلف در تنه درختان برپا ايستاده به وجود مي آيند، مسكن خوب و مناسبي براي برخي ديگر از حيوانات هستند. مرغ حق و سنجاب ازجمله حيواناتي هستند كه در حفره هاي متروك درختان مسكن مي گزينند.
روي تنه برخي از درختان، خزه اي كه نام علمي آن Protococcus است، مي رويد و آنها را سبز رنگ جلوه مي دهد. گلسنگ ها روي سطوح سخت مي رويند و با جذب رطوبت و تاثيري كه روي اين سطوح باقي مي گذارند آنها را براي روييدن گياهان بزرگتر آماده مي سازند.
گفتيم كه روي تنه درختان مرده هميشه مقدار زيادي قارچ وجود دارد. با تجمع گلسنگ و قارچ كه يكي با قدرت كربن گيري مواد غذايي مي سازد و ديگري جاذب رطوبت است، شرايط لازم براي رشد ساير گياهان فراهم مي آيد.
تمام موجوداتي كه به نحوي از حضور روي چوب و بدنه درختان به حيات خود ادامه مي دهند، موجب تضعيف آن مي شوند. سوسك هاي حفار و قارچ هاي فاسد كننده موجب انهدام ساختمان چوب چه ازنظر فيزيكي و چه ازنظر شيميايي مي شوند. باكتري ها به محتويات سلول ها حمله ور مي شوند، هوا، آب و حرارت موجب تشديد فعاليت اين موجودات است، سرانجام تضعيف درخت به مرحله اي مي رسد كه آن را از پاي درمي آورد. يك باد نسبتا شديد، چنين درختي را واژگون مي كند.
موجودات زنده در حال تغييرند
چون با سقوط درخت وضع آن نسبت به محيط اطرافش تغيير پيدا مي كند، پس وضع اجتماعي كه در داخل يا روي پوست آن قرار دارد نيز بايد تغيير يابد. با قرار گرفتن تنه درخت بر روي زمين، عمل پوسيدگي و انهدام سريع تر صورت مي پذيرد. پس از مدت كوتاهي پوست از تنه جدا مي شود و ديگر نمي تواند موجوداتي را در محيط تاريك بين خود و تنه اصلي نگاهداري كند. به اين ترتيب حيوانات مجبور مي شوند كه بيش از پيش به قسمت هاي داخلي نفوذ كنند تا بتوانند غذاي موردنياز خود را به دست آورند. در اين وضع ميزان رطوبت در اطراف تنه، مخصوصا آن قسمتي كه روي زمين قرار گرفته خيلي زياد است، اين امر موجب كمك به رشد گياهاني است كه به نوبه خود باعث تشديد فساد درخت مرده مي شوند.
اكنون درخت در لفافي از قارچ پوشيده، درنتيجه پوششي تازه پيدا كرده است.
در متلاشي شدن قطعات مختلف يك درخت بر زمين افتاده، كرم هاي خاكي نقش اساسي بازي مي كنند. كرم ها به آرامي قسمت هاي زيرين تنه درخت را مي خورند و آن را تبديل به ريزه هايي مي كنند كه به راحتي با خاك مخلوط مي شود.
اگر شما تنه درختي را كه بر زمين افتاده است از جايش تكان دهيد و سپس قطعات درشت چوب را كه روي زمين افتاده اند كنار بزنيد، متوجه تعداد زيادي سورا در سطح زمين مي گرديد. مورچه ها عجولانه به خانه هاي خود پناه برده و همراه خود تخم هايشان را كه براثر جابه جاشدن تنه درخت و قطعات چوب زير آن ظاهر شده است به داخل لانه مي برند. عنكبوت هايي كه از حركاتشان به خوبي معلوم است سخت خشمگين و عصباني هستند با دستپاچگي به سوراخ هاي خويش مي خزند. مواظب باشيد كه دستتان را كجا گذاشته ايد، زيرا هيچ بعيد نيست كه بدون توجه دست روي زنبور خرمايي رنگ گذاشته باشيد كه به محض ناراحت شدن به شدت از خود دفاع مي كند!
در اين مرحله يك بار حيوانات مهره دار وارد عمل مي شوند، يعني براي اولين بار پس از لانه سازي روي شاخه هاي درخت برپا ايستاده، تعداد زيادي از سالاماندرها محتاج ميزان رطوبتي هستند كه فقط ممكن است زير تنه يك درخت افتاده برايشان فراهم باشد و حشرات و كرم هاي زيادي براي تغذيه وجود دارد، به علاوه سالاماندر پشت قرمز ماده، هميشه در جست وجوي حفره مناسبي است كه بتواند در آن تخم گذاري كند و هميشه نقاط خيلي مرطوب را براي اين كار انتخاب مي كند.
كنده هاي كهنه درخت، محل بسيار مناسبي براي تغذيه انواع سنجاب هاست. آنها مي توانند با خيال راحت روي اين نوع كنده ها به تغذيه مشغول شوند و درضمن مواظب اطراف خود نيز باشند.
عمل پوسيدن ادامه مي يابد و با انهدام اندام هاي مختلف درخت مرده حفره ها و شكاف هاي بزرگتري در آن ايجاد مي شود و به اين ترتيب حيوانات بزرگتر مي توانند به هنگام خطر به آن پناه ببرند. برخي اوقات اين حيوانات براي مدت اقامت طولاني تري به سوراخ هاي يك چنين درختي وارد مي شوند، مثلا مارها براي گذراندن دوره خواب زمستاني خود اين نوع نقاط را خيلي مناسب مي دانند، مارهاي شب رو، براي فرار از گرماي روزهاي تابستاني نيز كنده هاي پوسيده و مملو از سوراخ و حفره درختان مرده را انتخاب مي كنند.
در اين مرحله از پوسيده شدن كنده ها، زندگي بيش از هر زماني در آن به چشم مي خورد زيرا محل سقوط درخت، در اين مرحله مجموعه ايست از يك رشته شرايط مختلف و متناسب براي انواع گوناگوني از زندگاني. قسمت هاي چوبي و سخت، محل مناسبي است براي حشراتي كه در چوب نشو و نما مي كنند. در قسمت هاي خردشده و مجزا موجودات ميكروسكوپي، اعم از گياهي يا حيواني يافت مي شود. زير تنه، تعداد زيادتري از جانوران مي توانند از گزند حوادث درامان بمانند و در عين حال غذاي مورد نياز خويش را بيابند و بالاخره در سطح فوقاني، گياهان سبز رشد مي كنند. بر روي پوست سخت درختان چندين نوع خزه مي تواند برويد.
ظهور گياهان
اين نكته قابل توجه است كه گياهان عالي تر در اين مرحله از پوسيدگي در اجتماع كنده ها پيدا مي شوند.
طبيعي است كه هيچ قسمتي از يك درخت از پا درآمده براي هميشه سخت و غير قابل انهدام باقي نمي ماند. ديري نمي پايد كه آخرين قسمت هاي سخت يك چنين درختي زير آرواره هاي قوي سوسك ها و واكنش هاي شيميايي به سرنوشت ساير قسمت ها دچار مي شود و به اين ترتيب سطح فوقاني تنه بر زمين افتاده هم به قسمت خالي شده زيرش فرو مي افتد و به زودي شاخ و برگ هاي بوته ها و درختچه هاي اطراف روي آن را مي پوشاند و ديري نمي پايد كه به كلي از نظرها محو شده و جزئي از زمين جنگل مي شود.
فروافتادن سطح فوقاني تنه درخت مرده موجب انهدام لانه و كاشانه حشرات و موجوداتي مي شود كه زير آن زندگي مي كردند. حشرات چوبخوار به علت اتمام مواد غذايي كوچ مي كنند و به جست وجوي درخت ديگري كه تازه از پا درآمده باشد مي روند. مهره داران بزرگتر هم كه ديگر ماوايي براي درامان ماندن از دست دشمنان برايشان باقي نمانده است، تغيير مكان مي دهند.
در اين مرحله، تنها شرايط حيات براي بقاي يكي دو نوع موجود زنده ميكروسكوپي مناسب مي شود و به همين دليل اين موجودات تكثير فراوان پيدا مي كنند. اينكه ديگر تقريبا كليه قسمت هاي يك درخت مرده از هم پاشيده شده و داستان درخت به پايان رسيده است فقط تجزيه شيميايي مانده است كه به كمك قارچ ها و باكتري ها صورت خواهد گرفت.
پشته اي از خاك برجاي مي ماند
سرانجام توده اي از خاك بر روي زمين مي ماند. اين خاك، نرم و قابل ارتجاع است و از چوب پوسيده و لاشه در حال انهدام برخي از موجودات كه در درخت سكونت داشته اند تركيب شده است.
محلي كه سابقا درخت ريشه هاي خود را به اعماق زمين فرو كرده بود، اينك به صورت حفره اي خودنمايي مي كند. در گودال هاي مزبور ممكن است آب جمع شده و مسكن موجودات آبزي شود.
در يك چنين منطقه اي كه سرشار از مواد غذايي مورد نياز گياهان است، درختان جديدي سبز مي شوند. در جنگل هاي انبوه و واقعي، انسان با كمال تعجب ني هاي شوكران را مشاهده مي كند كه مستقيما و بدون كوچكترين انحنايي روي بقاياي درختان مرده اي كه سال ها از انهدامشان گذشته است سبز شده اند.
در اين مرحله بقاياي درخت بيش از هر مرحله اي عمل سازندگي را انجام مي دهد و شامل تعداد زيادي از موجودات عالي است. اينك زندگي در درخت مرده به حد نهايي خود رسيده است. با وجود اين، تغييرات آنقدر ادامه پيدا مي كند تا ديگر نتوان بقاياي درخت مرده را از زمين كف جنگل تشخيص داد. آنگاه دوباره تعداد و انواع موجودات ساكن آن قوس نزولي طي مي كند، به طوري كه به زودي جز معدودي از حشرات كه در حفره هاي زيرزميني زندگي مي كنند و برخي از انواع قارچ ها چيز ديگري باقي نمي ماند. البته باكتري ها هم ازجمله موجوداتي هستند كه مي توانند در اين مرحله به حيات و نشوونماي خود ادامه بدهند.مواد قندي، نشاسته و پروتئين كه غذاي درخت محسوب مي شوند وجود دارد. همين مواد ذخيره شده به اضافه موادي كه پوسته هاي سلول هاي درخت را مي سازند هنگام تجزيه چوب درخت، آزاد مي شوند و به مصرف ساير درختان و گياهان در حال رشد مي رسند.
پس از آنكه كليه اجزاي يك درخت مرده به كلي جزئي از خاك زمين شد، حيوانات و گياهاني كه زندگي آنها مستقيما از راه وابستگي به زمين مي گردد، شروع به فعاليت و نشو ونما مي كنند.زمين حاوي موادي است كه براي رشد و نمو گياهان لازم است. حال اين مواد به وسيله محتويات درختان مرده تقويت شده است.
ساختمان خاك موجب مي شود كه مواد مزبور، مورد استفاده گياهان جواني قرار گيرد كه بر جاي تنه درخت مرده رشد مي كنند. به اين ترتيب دايره حيات كامل مي شود. موادي كه از يك درخت مرده استخراج شده است جزئي از يك درخت زنده مي شود.
|
|
|
پيشنهادي درباره انتقال آب خزر به زمين هاي بياباني
آيا سبز مي شود اين برهوت خشك؟
مشكل اساسي مناطق كويري نبود آب در زير سطح بوده و فقط به بي آبي روي سطح براي رويش گياه خلاصه نمي شود
درياي خزر يكي از منابع مناسب براي انتقال آب به فلات ايران است، اما چگونه؟
در پي چاپ مقاله «زمين شوربخت» نوشته دكتر ناصر كرمي، نوشته اي از يكي از خوانندگان دريافت داشتيم كه طي آن پيشنهاداتي براي آبرساني به مناطق بياباني و خشك كشور از طريق لوله كشي آب از درياي خزر، مطرح شده است. بي گمان، خوانندگان هميشگي صفحه «محيط زيست» و «سفر و طبيعت» مي دانند كه در اين زمينه نظرات گوناگوني توسط كارشناسان مطرح بوده و هست؛ چاپ اين مقاله نيز به منزله تاييد فني آن نيست، اما مي تواند فتح بابي باشد براي تداوم اين بحث مهم و حياتي. در انتظار دريافت نظرات كارشناسان و مسوولان در اين زمينه هستيم.
از آنجا كه عامل پيدايش بيابان و كوير نه فقط نبود آب در سطح زمين است، بلكه عدم رخنه آب بارش هاي فصلي و رودخانه ها از دامنه رشته كوه ها به داخل سفره هاي زيرزميني نيز عامل عمده اي است كه در نتيجه آن ميزان رطوبت نسبي خاك پايين آمده و با وزش باد به حركت در مي آيد. لذا به نظر مي رسد كه مشكل اساسي مناطق كويري، نبود آب در زيرسطح بوده و كاملا به بي آبي روي سطح براي رويش گياه خلاصه نمي شود و نشانه ديگر آن كه به علت ارتفاع زياد دشت هاي مختلف كشور كه به طور ميانگين افزون بر يك هزار و ۲۰۰ متر بالاتر از سطح درياست، تبخير زياد آب پيش از نفوذ به سفره هاي زيرزميني تشكيل درياچه هاي نمكي بي شماري را سبب شده است كه اهميت اعتنا به تقويت و ازدياد آب سفره هاي زيرزميني در كشور را روشن مي سازد.
با عنايت به مطالب پيش گفته، به نظر اينجانب طرح زير در خصوص غني سازي سفره هاي زيرزميني قابل اجراست.
درياي خزر كه رودخانه هاي آب شيرين بسياري به آن مي ريزند، يكي از منابع مناسب براي انتقال به فلات ايران است كه به وسيله توربين و پمپ و لوله هاي پلي اتيلن به قطرهاي بالاي ۱۰۰ اينچ عملي است و كافيست كه با استفاده از تجهيزات مذكور آب درياي خزر را - ترجيحا از محل ورودي رودخانه ها - پمپاژ كرده و به ارتفاع مناسبي در بعضي از نقاط رشته كوه البرز برسانيم كه پس از آن جريان آب با بهره گيري از شيب به سمت جنوبي البرز جاري شود.
به عنوان مثال، اجراي طرح از محدوده مدخل رودخانه چالوس، به فاصله ۴۰كيلومتري، تابالاي كندوان و دنباله آن با استفاده از خاصيت شيب و غيره تا بندرعباس نيز قابل بررسي است.
ادوات، تجهيزات، تكنولوژي و تجربه كافي و ارزشمند متخصصان ايراني صنعت نفت كه هم اكنون نفت خام را از فاصله ۸۰۰ كيلومتري و ارتفاع سطح دريا از طريق لوله و تجهيزات مربوطه تا پالايشگاه تهران در سطح ۱۲۰۰ متري مي رساند، مي تواند دست مايه لازم براي اجراي طرح باشد.
اگر برداشت آب از محدوده مدخل رودخانه ها انجام بگيرد با استفاده از دوده مي توان ذرات سنگين آب درياي خزر ، مانند نمك، را كم كرده و مستقيما آن را براي كشاورزي قابل استفاده ساخت و باروري و غناي سفره هاي زيرزميني نيز از طريق ايجاد حفره هايي در دامنه جنوبي رشته كوه البرز در نقاطي مانند نواحي شاهرود و سمنان و دامغان قابل بررسي است تا شايد احياي پهنه كويري منطقه مقدور شود.
نحوه انتقال آب
انتقال آب دريا از هر نقطه و به هر ميزان از حاشيه جنوبي درياي خزر امكان پذير است كه در اين بررسي سه نقطه مدنظر قرارگرفته.
انتقال آب در مبدا توسط الكتروپمپ هاي فشار قوي انجام گرفته و با فشارتوليدي به تلمبه خانه بعدي هدايت مي شود. جهت انتقال از لوله هاي فولادي ( اسپيرال) كه در داخل كشور توليد مي شود، استفاده خواهد شد. پوشش داخلي مناسب جهت جلوگيري از خورندگي داخل و پوشش مناسب رايج درخارج لوله ها اعمال مي شود و در صورت توليد كافي لوله هاي (F.R.P) يا (G.R.P) با تحمل فشار بالا در كارخانه هاي داخلي، اين لوله ها جهت انجام كار مناسب تر خواهند بود.
سعي مي شود تلمبه خانه ها، تا حدي كه امكان دارد، در محله هايي احداث شوند كه نيروي برق وجود داشته باشد و جهت مسير عبور لوله اهتمام خواهد شد تا از مسير جاده هاي موجود، حريم هاي خطوط لوله نفت و گاز و فيبر نوري و مسير راه آهن و جاده هاي جنگلي استفاده شده تا ضمن هزينه كمتر از تخريب محيط زيست نيز به نحو محسوسي جلوگيري شود.
در محل هايي كه امكان تامين نيروي برق شبكه سراسري وجود نداشته باشد، نيز از نيروي محركه توربين گازي با بازيافت انرژي استفاده خواهد شد.
با تغيير قطر لوله و نيروي الكتروپمپ در هر تلمبه خانه و افزايش و كاهش اين متغيرها مي توان هر ظرفيت آب مورد نياز در محل هاي مورد مصرف را از ابتدا مشخص و هزينه هاي اقتصادي طرح را تعيين و محاسبه كرد. طراحي كل سيستم به نحوي انجام مي گيرد كه مجهز به كنترل هاي لازم از راه دور يا در محل، براي جلوگيري از نشتي آب از لوله ها و تركيدگي آن و همچنين شيرهاي قطع اتوماتيك باشند.
گزينه ها
گزينه اول : آب دريا در شمال ساري در فاصله منطقه هاي خزر آباد، توكدار، زرين آباد برداشت شده و اولين تلمبه خانه جهت فشار دراين ناحيه است كه پس از عبور لوله از حوالي شهرساري به سمت شهرستان پل سفيد و سپس فيروزكوه ادامه خواهد يافت. در فيروز كوه انشعابي جهت سمنان در نظر گرفته خواهد شد كه آب مورد نياز اين منطقه را تامين كند. ادامه مسير لوله از شهرستان فيروز كوه به سمت گرمسار خواهد بود كه در اين شهر پروژه ختم خواهد شد. گزينه دوم: اولين تلمبه خانه در محدوده شهرستان نوكنده است كه پس از عبور از حوالي شهرستان گلوگاه و عبور از جاده هاي جنگلي به سمت بيشه بند و آستانه و دامغان ادامه خواهد داشت. شهر دامغان داراي اين قابليت خواهد بود كه مي توان خط لوله را به شاهرود و سبزوار ادامه داده و همچنين از اين شهر مي توان خط لوله را به شهرستان جندق كشيد كه از اين شهرستان نيز مي توان انشعابي جهت طبس و انشعاب ديگري جهت منطقه يزد در نظر گرفت. گزينه سوم: اين گزينه جهت تامين آب مورد نياز منطقه بين آبيك و شهر قزوين و بوئين زهرا و نهايتا ساوه پيشنهاد مي شود. آب مورد نياز از سواحل شهرستان تنكابن قابل تامين است كه با احداث تلمبه خانه و خط لوله ذي ربط مي تواند از مسير شهرهاي تنكابن، اشكور، محله، معلم كلايه، كوندچ، بوئين زهرا به ساوه هدايت شود.
محسن فرج پور
|
|
|
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
|
|
نوشته: دكتر ريموندريتمارس
قسمت شصت وهفتم
تنها چيزي كه جان مرا نجات داد، ترس فيل بود. بعد از اينكه از خانه بيرون زده، گل و گياه ها را داغان كرده، نرده ها را شكسته و خود را به جويبار رسانده و كمي حمام گل گرفته بود تازه متوجه شده بود كه در جايي غريب و ناآشناست و نمي داند به كجا بايد برود. وقتي من خود را نشان دادم و آنطور طبيعي رفتار كردم، شايد او بيش از من خوشحال شد، درست مثل كسي كه گم شده باشد و گروه نجات يا شخص آشنايي را ببيند.»
براي عموم مردم، گربه سانان بزرگ وحشتناك ترين حيوانات به شمار مي روند. با اين وجود، شما مي توانيد نيمي از چفت هاي قفس شير يا ببر يا پلنگ را باز كنيد و آنها هرگز متوجه نخواهند شد. آنها آنقدر هوشيار هستند كه سوراخي پيدا كنند و داخل آن بخزند و مي توانند در يك چشم به هم زدن خود را از يك گذرگاه خوب بيرون بجهانند. اما مرتبا مشغول بازرسي اطراف قفس و جست وجوي نقاط ضعف قفس خود نيستند، درحاليكه بسياري از ديگر حيوانات چنين اند. به نظر من ببر و شير به لحاظ انديشه و فلسفه زندگي، بيشتر ورزشكار هستند.
بيش از يكصد زنجير كنترل كننده در خانه شيرهاي ما وجود دارد كه همه به درهاي كشويي فولادي جداكننده اتاق هاي خواب حيوانات از قفس هاي پيشين كه مقابل ديد تماشاگران قرار دارد، متصل است. همه اين زنجيرها از درون مجراهاي فلزي مي گذرد و در رديف هايي در كوچه پهن زير قفس ها بيرون مي آيد و آويزان مي ماند. اين كوچه كاملا روشن است. به علاوه، براي جلوگيري از هرگونه خطاي جدي، بين هر قسمت زنجيرها، اين گذرگاه با رنگ سفيد و نوارهاي سياه نقاشي شده است. شماره هاي بزرگي هم نوشته شده كه هر شماره نشان دهنده قفس و حيواني است كه در آن زندگي مي كند.
يكروز صبح يك نگهبان تازه كار زنجير اشتباهي را كشيد! او اين اشتباه مرگبار را هنگام شست وشوي معمول صبح ها انجام داد. طبيعي است كه هر روز صبح قفس حيوانات را مي شويند و تر و تميز مي كنند و وقتي مي خواهند قفس را بشويند حيوان را وامي دارند كه به اتاقك كوچك خوابگاه خود برود. اگر ببر يا شيري معطل كند و نخواهد به قفس برود خيلي زود سزاي لجبازي خود را با آبشاري از پشنگ آب شيلنگ خواهد ديد. بله، كافي است نگهبان براي لحظه اي شيلنگ را به طرف او بگيرد تا او وادار شود به سرعت خود را به خوابگاه برساند و چون حيوانات اين قضيه را مي دانند و نسبت به آن شرطي شده اند، كافي است نگهبان شيلنگ را به طرفشان نشان دهد تا دوان دوان قفس را ترك كنند و وارد خوابگاه شوند. پس از اينكه حيوان وارد شد، نگهباني كه روي قفس است به همكارش كه در پايين است با صداي بلند اعلام مي كند و او زنجير را مي كشد و در كشويي آهنين خوابگاه را مي بندد. بدين ترتيب حيوان در محفظه كوچك حبس مي شود و مي توانند براي شست و شو و تميز كردن قفس وارد شوند و با امنيت كامل كار خود را انجام دهند.
وقتي شست وشو به پايان رسيد، نگهبان به همكارش كه در كوچه است اطلاع مي دهد كه زنجيري كه روي آن نوشته شده «خوابگاه»، را بكشد تا شير يا ببر بتواند دوباره به قفس وارد شود.
در آن صبح موردنظر، دستيار تازه كار زير درهاي بسته خوابگاه ها بود و هماهنگ با نگهباني كه قفس ها را تميز مي كرد، مشغول انجام وظيفه بود. وقتي نگهبان از تميز كردن قفس شير شماره يك فارغ شد داد زد: «بسيار خب!» دستيار زنجير را كشيد و با باز شدن در خوابگاه، شير بيرون آمد و در فضاي قفس به قدم زدن پرداخت. بعد به سراغ شير شماره ۲، ۳، ۴ و ۵ رفت و قفس هركدام را تميز كرد و به موقع صدازد و در خوابگاهشان باز شد. كار به روال معمول پيش مي رفت. وقتي شماره ۶ را تمام كرد و به قفس شماره ۷ رفت، شير شماره ۶ بيرون نيامد. به همين سبب ضمن تميزكردن قفس شماره ۷، هر از گاه از سوراخي كه در ديوار فلزي جداكننده دو قفس تعبيه شده بود، نگاهي به قفس شماره ۶ مي انداخت تا ببيند شير از خوابگاه بيرون آمده يا نه.
برگردان: حميد ذاكري
|
|
|
حيات وحش ايران
۶۷ -جرد زارودني
گونهarudnyi :zMeriones
زير خانواده: جربيل هاGERBILLINAE -
خانواده: موش هاMURIDAE -
راسته: جوندگانRODENTIA -
رده: پستاندارانMAMMALIA -
vشباهت زيادي به جرد ايراني دارد، با اين تفاوت كه قسمتي از كف پاهاي اين جرد از مو پوشيده است. اين جرد در نقاط مرزي افغانستان و شوروي با ايران مشاهده شده است. عادات اين گونه، ناشناخته است.
|
|
|