يكشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - شماره۳۴۹۴
يك روز با پيك موتوري
وقتي چرخ زندگي با دو چرخ مي چرخد
از همان لحظه اي كه با دنده يك راه افتاد شروع كرد به حرف زدن و سوال پرسيدن. صورتش را به سمت چپ و راست مي گرداند تا صدايش را بشنوم و من هم با صداي بلند زير گوشش حرف مي زدم 
015618.jpg
مسعود مير
وقتي يك كارخانه موادغذايي نيروهايش راتعديل مي كند به نظر شما چه اتفاقي مي افتد؟ خيلي ازكارگرها بيكار مي شوند. اين اولين نكته اي است كه به ذهن هر كس خطور مي كند. كارگرهايي كه به هر دليل جزو نيروهاي اخراجي با احترامقرار دارند و در آخرين روز كاريشان هم تا آخرين ساعت اداري كارشان را انجام مي دهند و بعد از آن همراه سركارگر بخش مربوطشان به دفتر اداري مراجعه مي كنند.
مسوول دفتر توضيحاتي راجع به عدم ارزآوري كارخانه و مشكلات اقتصادي و سهام كارخانه و مسايلي اين مدلي مي دهد و در پايان مطلب به اين موضوع مي رسد كه اولين تصميم مسوولان كارخانه براي مقابله با اين مشكلات تعديل نيروهاي كارخانه است. كارگران كه تاكنون توجه زيادي به حرف هاي مسوول نداشتند شايد هم از آن سر درنمي آورندكم كم حواسشان جمع مي شود. صبحت از پرداخت پول است. هر كدام از آنها با يك پرونده كامل كه سابقه كار و...در آن درج شده به امور اداري معرفي مي شوند و هركدام مبلغي پول مي گيرند. مسوول امور اداري يك تراول 500 هزارتوماني جلوي او مي گذارد و مي گويد: خسته نباشي. مرد با سه فرزند به همين راحتي اخراج باز خريد كلمه جايگزين با كلاسي استشد.
محمدرضا يكي دو هفته بيكار در خانه بود تا اينكه بالاخره برادر زنش كه در يك آژانس كار مي كرد او را متقاعد كرد كه يك موتور بخرد و با آن كار كند. با 370هزار تومان يك موتور وطني خريد وكارش را شروع كرد. قبلا هم موتور داشت و مشكل گواهينامه و دست فرمانش حل شده بود. اولين محل كه براي كاركردن انتخاب كرد چهارراه مولوي بود. روز اول با يك دست لباس مرتب دركنار سينما تمدن ايستاده بود كه بقيه موتوري هاي آنجا سر رسيدند. بعد از كلي داد و بيداد و بگو مگو، بالاخره بي خيال كاركردن در حوالي بازار شد. موتوري هاي آنجاگفته بودند كه به خودشان هم بار يا مسافر درست و حسابي نمي خورد واگر آدم جديدي هم وارد شود طبيعتا روزي آنها به يك عدد ديگر هم تقسيم مي شود. ميدان امام حسين گزينه بعدي محمدرضا بود. مسافرهايي كه مي خواستند به ميدان خراسان، شوش، انقلاب و آزادي بروند زياد بودند اما ترافيك مشكل اصلي اين مناطق بود. انبوه ماشين هاي درهم گره خورده و عابراني كه خيابان را با پياده رو عوض مي كردند سختي كار را زياد كرده بود، اما در عين حال خط هاي ويژه اتوبوس كمي كار را آسانتر كرده بود. به كمك اين مسيرهاي ويژه، موتورسوارها مي توانستند سريع مسافران كم طاقت خود رابه مقصد برسانند، اما در عوض اتوبوس هاي شركت واحد آمپر سرعتشان را هيچ وقت بالاتر از 50-40 نمي ديدند. انبوه موتورهايي كه مثل مور و ملخ از گوشه و كنار خط ويژه مسيرشان را طي مي كردند، علت اين كم سرعتي اتوبوس ها بود. نيمه ارديبهشت كه طرح ممنوعيت ترددموتور در خطوط ويژه اجرا شد دوباره كار موتورسوارها هم كساد شد. محمدرضا هم از آن آدم هايي بود كه محل كارش را تغيير داد و هر روز در يك مسير مسافرانش را پيدا مي كرد. يكي از روزهاي شهريورماه كه براي رسيدن به بيمارستان شهيد رجايي عجله داشتم و ترافيك خيابان ها اين مژده را مي داد كه ساعت ملاقات بيمارستان را از دست مي دهم حوالي حسينيه ارشاد با دودلي دستم را جلوي يك موتوري دراز كردم و محمدرضا 38 ساله مسوول رساندن من به بيمارستان شد. وقتي نگه داشت، گفتم: بايد به ساعت ملاقات برسم، چقدر مي گيري؟ گفت: بيا بالا مسير نزديك است باهم كنار مي آييم. احساس كردم كه بيشتر از اينكه به كارش فكر كند نگران بيمار منتظر در بيمارستان است كه چشم به در مانده و همان لحظه بود كه ترس از سوار شدن موتور را بي خيال شدم و سوار موتور محمدرضا به سمت بيمارستان راه افتاديم.
از همان لحظه اي كه با دنده يك راه افتاد شروع كرد به حرف زدن و سوال پرسيدن. صورتش را به سمت چپ و راست مي گرداند تا صدايش را بشنوم و من هم با صداي بلند زير گوشش حرف مي زدم.
مي گفت همه جور مسافري داره. از دانش آموزاني كه كلاس تقويتي شان دير شده تا كارمندان عالي رتبه كه گرفتن يك امضا از روساي ادارات ديگر برايشان يك دنيا اهميت دارد. محمدرضا از مسافري تعريف كرد كه براي اينكه از سيدخندان 15 دقيقه اي به بانك مركزي برسد، 5 هزار تومان پول داده است. كارمند گفته اگر نتواند تا 15 دقيقه ديگر شخص مورد نظرش را در بانك پيدا كند او را تا دو ماه ديگر نمي بيند. خودم هم نفهميدم كه چرا من در عجله او شريك شدم ولي آنقدر سريع او را رساندم كه خودم هم تعجب كردم. محمدرضا همينطور كه موتور را از لابه لاي ماشين هاي گيرافتاده در ترافيك عبور مي دهد، مي گويد درآمدم در همين حد است كه خانواده ام را با حداقل امكانات اداره كنم. خرج موتور هم كه كم نيست و هر ماه بايد بخشي از درآمدم را صرف آن كنم مبادا كه ايراد اساسي پيدا كند. اين موتور شده چشم اميد خانواده و اگر اتفاقي بيفتد مصيبت است. خودم هم تمام تلاشم را مي كنم كه در اين ازدحام ماشين ها و راننده هاي جورواجور كه انگار هركدامشان از يك قانون متفاوت پيروي مي كنند، جان سالم به در ببرم. آخرين باري كه تصادف كردم يك هفته از شدت كمردرد نمي توانستم پشت موتور بنشينم. البته خيلي شانس آوردم كه به من و موتور آسيب جدي نرسيد. جلوي دكه روزنامه فروشي كه كنار سردر بيمارستان شهيد رجايي است، ترمز مي كند. هنوز تا پايان وقت ملاقات زمان مانده و من به اين فكر مي كنم كه ما در اين چند دقيقه در خيابان هاي تهران چقدر بلند بلند حرف زديم.

پرده
قلعه الموت 
اولين خبر اينكه محمدعلي نجفي قصد دارد يك فيلم راجع به منطقه تاريخي الموت بسازد. محمدعلي نجفي كه پيش از اين عشق طاهر را ساخته بود، با هدف شناسايي محوطه باستاني الموت، بيان ارزش هاي فرنگي اين منطقه و معرفي حوادث تاريخي دوران زندگي حسن صباح اين فيلم را خواهد ساخت.
تهيه كنندگي اين فيلم برعهده شركت سينمايي سينماگستر است و ساختن آن از ابتداي سال 84 آغاز خواهد شد. گفتني است كه دژ حسن صباح در منطقه الموت يكي از نام آورترين دژهاي به جا مانده از آن عصر و كانون يكي از مهمترين گروه هاي سياسي، مذهبي آن دوره بوده است.
اگر از آن دسته افرادي هستيد كه به مايكل مور و بولينگ براي كلمباين علا قه داريداين مژده را بهتان بدهيم كه از فردا آخرين ساخته اين كارگردان آمريكايي در تهران اكران مي شود.
بنياد سينمايي فارابي با خريداري اين فيلم از روز دوشنبه اين فيلم را در سينما فرهنگ اكران خواهد كرد. فيلم بحث برانگيز فارنهايت 11/9 كه امسال هم در جشنواره كن سروصداي زيادي به پا كرده را مي توانيد در سالن شماره يك سينما فرهنگ ببينيد. ديدگاه مور كه از مخالفان تراز اول جورج بوش محسوب مي شود، در مورد 11 سپتامبر بايد جالب باشد.

فرهنگ
به ياد شهريار
براي ساعت 13 روز 26 شهريور هيچ برنامه اي نگذاريد؛ البته اگر اهل شعر و ادبيات هستيد. مقصد اين است: شهرك قدس ، فاز يك، خيابان ايران زمين شمالي، اصل ماجرا چيست؟ بزرگداشت استاد شهريار در فرهنگسراي قانون . فرهنگسراي قانون در اين برنامه با دعوت از شعراي جوان وعلاقه مند به شعر و ادبيات، ياد وخاطره اين هنرمند سرشناس ايران را گرامي مي دارد.
خبر ديگر اينكه خانه فرهنگ نصر مسابقه مقاله نويسي با عنوان راهكارهاي اعتلاي فكري و ارتقاي نسل نوجوان و جوان را در توسعه فرهنگي برگزار مي كند. مقالات بايد حداكثر در 15 سطر نوشته شود و در ضمن تا 28 شهريور به نشاني:خيابان نصر گيشا)، خيابان چهارم، ساختمان شهرداري ، خانه فرهنگ نصر،  ارسال شوند. اگر از شركت درمسابقه لذت مي بريد، يك خبر ديگر هم برايتان داريم. فرهنگسراي انقلاب مسابقه خاطره نويسي درمورد دفاع مقدس را برگزار مي كند. شركت در اين مسابقه براي تمام مقاطع سني آزاد است. شما تا۱۵ مهرماه فرصت داريد كه خاطره را بنويسيد و به نشاني: بزرگراه نواب،  خيابان كميل شرقي، فرهنگسراي انقلاب، صندوق پستي 449-13185 يا آدرس اينترنتي fsenyhelalab farhangsara.org ارسال كنيد. در ضمن يادتان باشد كه خاطره بايد حداكثر روي 2 برگ۴ A نوشته شود. در اين مسابقه به 23 نفر جايزه اهدا مي شود.

ستون شما
جوابيه
احتراما و با سلام 
به پيوست نكات نظر راجع به اظهارات غيرمسوولانه مطلب چاپ شده در شماره 3489 مورخه سه شنبه 17 شهريور 1383 در ستون نگاه منتقد صفحه 17 روزنامه همشهري تحت عنوان بم، عرصه اي نو براي آزمايش و خطا به پيوست تقديم مي گردد، متمني است براساس قانون مطبوعات نسبت به درج در همان صحفه ستون اولين شماره آينده آن جريده محترم اقدام فرمايند.
بم، اقدام با تخصص، نه داوري با توهم!!!
بيان خام ازلحاظ استناد و استدلالو اظهارنظرهاي غيركارشناسانه مولف، بيش از آن است كه درخور ارسال جواب باشد؛ با اين حال، صرفا براي روشن ساختن اذهان عموم، نكاتي چند، پيرامون آنچه به اين مشاور مربوط مي شود و در رابطه با پروژه بازسازي واحدهاي كاركنان دولت در بم ارايه مي شوند.
- انتخاب مهندسان مشاور طراح واحدهاي مذكور، پس از بحث و مذاكره و احراز صلاحيت حرفه اي - تجربي آنان به صورت مستند و مستدل، توسط منابع ذي صلاح، ازجمله شوراي محترم معماري شهر بم به تاييد رسيده است.
- موضوع پروژه، تنها به واحدهاي مسكوني محدود نشده و ساختمان هاي دولتي - عمومي را نيز دربرمي گيرد و لذا مولف محترم غافل شده از اينكه در طرح هاي دولتي، جايي براي گريز از مراحل طراحي يا نمايشي بودن مطالعات ميداني خاصه موارد اجتماعي - فرهنگيوجود ندارد.
- به اصطلاح حذف شدن مطالعات اوليه فاز صفراز روند پروژه هم مثل ساير نكات ابرازي از طرف مولف محترم، ساخته ذهن و تخيل ايشان بوده است، كما اينكه مطالعات مزبور توسط شوراي محترم معماري شهر بم و مشاور محترم طرح جامع بم انجام گرفته و به عنوان مطالعات و طرح بالادست روند طراحي واقع مي شوند.
- مولف محترم آنقدر شتابزده و به پيروي از توهمات ذهني اش عمل كرده كه قبل از شناخت تركيب و سوابق حرفه اي اعضاي اين مشاور مديريت طرح)، به لفاظي هاي بي سند پرداخته است.
درصورتي كه بيش از 50 درصد سوابق حرفه اي رزومه كاريكادر تخصصي اين مشاور را با زنده سازي بافت ها و شهرهاي تاريخي تشكيل مي دهند.
نتيجه آنكه مولف مطالب منتشره هيچ گونه صلاحيت اظهارنظر كارشناسانه درمورد پروژه كاملا تخصصي نداشته و به همين جهت لازم نبوده است تا اسناد و مدارك مربوط به چگونگي روند پروژه در اختيارش قرار داده شود؛ پس ناآگاهي نامبرده نسبت به كيفيت امر نمي تواند مجوز انكار واقعيات باشد.
در خاتمه، يادآور مي شود كه نبايد گزارش ژورناليستي با اظهارنظر به اصطلاح كارشناسي خامآميخته باشد و مهمتر اينكه:
اهميت و مسووليت پروژه بازسازي بم، فراتر از آن است كه به عرصه حضور و گويش الفاظ غيرمسوولانه هركسي تبديل گردد.
مديريت طرح بازسازي واحدهاي كاركنان دولت در بم 
عقب نشيني ، اول از پادگان
چرا شهرداري مناطق 14 و۱۲ عقب نشيني را از پادگان ها شروع نمي كنند ؟شهرداري در ابتداي قضيه از مردم خواسته كه عقب نشيني ها را شروع كنند.
يك شهروند
ايستگاه بدون صندلي 
ايستگاه هاي اتوبوس خيابان شريعتي بالاتر از پل سيدخندان صندلي هاي سالم ندارد به ويژه ايستگاه خواجه عبدالله انصاري كه تمام صندلي هايش اوراق شده است. از شهرداري تقاضا مي كنيم كه فكري به حال اين صندلي ها بكنند.
جمعي از اهالي منطقه
ديوار باغ را خراب كردند
شهرداري منطقه 18 ديوارهاي گلي 30 ساله باغ بنده را به دليل سيمانكاري روي آن تخريب وخسارات زيادي به ما وارد كرد. لطفا به فريادمان برسيد.
بسيجي جانباز - علي اصغررحيمي زاده
خريد بدون صف
اين روزها خريدن هروئين راحت تر ازخريدن نان شده است. لطفا نيروي انتظامي با كساني كه در محيط هاي عمومي اقدام به خريد وفروش مواد مخدر مي كنند برخورد كند.
يك شهروند
30:10 به بعد تعطيل
ازماموران كلانتري منطقه 18 خواهش مي كنيم، به وضعيت پارك بابائيان رضوانرسيدگي كنند. ساعت 30:10 شب به بعد در خيابان كميل كه پارك درآن واقع است هيچ امنيتي براي خانواده ها وجودندارد.
ساكن منطقه
آرام لطفا
در ابتداي خيابان ورامين درشهر ري بعد از سازمان تامين اجتماعي سرعت ماشين ها خيلي بالاست وتاكنون چندين كشته داشته است. لطفا در اين محل سرعت گير نصب كنيد. سابقه اين حوادث را از پليس 110 و اورژانس تهران هم مي توانيد بپرسيد.
يك شهروند

هوا
قدم هاي دشوار
اين قدم هاي آخر چقدر سنگين برداشته مي شوند. ما اينجا مغزمان را مي چلانيم تا چند كلمه از نوك خودكار روي كاغذ بچكد و ستون هوا پر شود و شما هم به سختي در خيابان، تابستان را تحمل مي كنيد.چاره اي نيست. چه ما تحمل كنيم و چه نكنيم، اين روزها بايد بگذرند. اين است كه خودكار را روي كاغذ رها مي كنيم تا هر طور كه دوست دارد ستون هوا را پر كند. ديروز هوا خيلي گرم بود. دقيق تر كه بگوييم هواي ديروز ما را يك بار ديگر ياد روزهاي عذاب آور اواسط تابستان انداخت. امروز هم هوا گرم است، اما نه به اندازه ديروز. امروز در ساعاتي كه خورشيد درست وسط آسمان نشسته و به زمين زل زده، دما به 36 درجه سانتي گراد مي رسد. تا شب هم كه صبر كنيد اوضاع تغيير چنداني نمي كند. البته دماي هوا با فرارسيدن شب، 15 درجه سقوط مي كند، اما 21 درجه سانتي گراد هم دمايي نيست كه حس خنكي را روي پوست دم كرده ما به جريان بيندازد. بنابراين تحمل كنيد و منتظر پايان تابستان باشيد. مي توانيد اين روزها را با فكر كردن به ميهمان تازه شهر پشت سر بگذاريد. پاييز تا يك قدمي شهر پيشرفت كرده. درست چسبيده به مرزهاي شهر. پاييز را حس مي كنيد.

جعبه
برنامه هاي جديد
مي توانيم برايتان بنويسيم كه امروز تماشاي تكرار مجموعه تب سرد ، گروه پليس ، در پناه تو ، كاكتوس ، فيلم سينمايي شبكه 2 ... را فراموش نكنيد. مي توانيم ساعت دقيق پخش اين برنامه ها را هم بنويسيم اما به جاي همه اينها خبرهاي بهتري برايتان مي نويسيم، اينكه قرار است درآينده چه برنامه هايي در تلويزيون به نمايش در بيايند. خبر هيجان انگيز، اينكه قرار است بزرگترين مسابقه ميداني كه تاكنون از شبكه هاي تلويزيوني ايران پخش شده، ساخته شود. در اين مسابقه كه فعلا كماندار نام دارد و قرار است در سالن چند منظوره انجام شود، 4 گروه 10 نفره شركت مي كنند كه دو نفر از اين 10 نفر خانم هستند. جزئيات ديگر مسابقه بماند براي بعد، اما شما منتظر باشيد كه به زودي از شبكه 3 فراخوان شركت در مسابقه اعلام مي شود. برنامه ديگري كه مي توانيد به زودي ازشبكه اول نگاه كنيد، نامشبازگشت است. متاسفيم كه برايتان مي نويسيم داستان اين مجموعه 12 قسمتي كاملا تكراري است، اما شما كه به تكرار عادت داريد!و بالاخره اينكه تصوير برداري فيلم داستاني عروس خاك درمراحل پاياني است و به زودي مي توانيد اين فيلم را از شبكه اول تماشا كنيد. داستان اين فيلم در مورد زني است كه تلاش مي كند مزرعه گل خود را در فصل خشكسالي آباد كند و... منتظر باشيد.

ذهن زيبا
نتيجه گيري با شتاب، كار نادان است. مرد فرزانه، شك مي كند. نادان، اعتماد مي كند. آدم ناشي مي گويد: حتما اين طور است. آن كه داناتر است، پاسخ مي دهد: شايد چنين باشد ولي خواهش مي كنم بيشتر تحقيق كنيد.
جرمي تيلر
بهترين راهنماي شغلي براي يك جوان اين است كه به او بگوييم: كاري پيدا كن كه به آن علاقه مندي و بعد، كسي را كه حاضر باشد در مقابل انجام دادن آن به تو وجهي بپردازد.
پرمود بترا
آسيبي كه از پرغاز به انسان مي رسد، گاهي از آسيب چنگال شير بدتر است.
ضرب المثل اسپانيايي 
سرعت در بخشش، ارزش آن را دوچندان مي كند.
پوپليليوس سيروس

كتابخانه
كتابخانه شلوغ 
شما وسط يك كتابخانه شلوغ ايستاده ايد. در اين كتابخانه همه چيز پيدا مي شود. از شير مرغ تا جان آدميزاد كه ترجمه كتابخانه اي آن مي شود: كتاب، نشريه و حتي خبر.اهل كتاب حتما جبران خليل جبران را مي شناسند. نامه هاي عاشقانه جبران خليل جبران به ماري  هاسكل با ترجمه مجيد روشنگر با عنوان دلواپس شادماني  تو هستم به بازار آمد. در اين كتاب، مترجم به سليقه خود متن ترجمه ها را به شكل پلكاني نوشته تا حال و هواي شعرگونه داشته باشد.در كتابخانه امروز مي توانيد با مسكو: زمستان سرد 1324 هم آشنا شويد. اين كتاب را دكتر هوشنگ طالع نوشته. با مطالعه اين كتاب كاملا در جريان تاثير جنگ جهاني دوم روي ايران قرار مي گيريد.نويسنده كتاب در مقدمه مي نويسد: با اشغال ايران در جريان جنگ دوم جهاني، روس و انگليس راه را براي برآورده شدن مطامع اراضي خود، دست كم در قالب قرارداد 1907 هموار مي ديدند. در اين ميان مردم ايران اميدوار بودند كه شايد بتوانند با بهره گيري از اختلاف محتمل ميان آمريكا با شوروي و بريتانيا يا شايد بريتانيا و آمريكا با شوروي، استقلال كشور را حفظ كنند. ادامه ماجرا را با خريدن كتاب مسكو: زمستان سرد 1324 بخوانيد.و حالا نوبت لحظه اي است كه دستتان را دراز كنيد و يك ماهنامه بيرون بكشيد. شماره پنجم ماهنامه شوكا منتشر شد. اين خبر ويژه كساني است كه به هنر علاقه دارند.

نمايشگاه
مسابقه 
آخرين خبر اين بود: مهلت ارسال آثار متقاضيان شركت در نمايشگاه عكس عرشيان به مدت 5 روز تمديد شد. حالا 2 روز از آن 5 روز گذشته و شما تنها 3 روز وقت داريد تا آثارتان را به دفتر نمايشگاه ارسال كنيد.به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از ستاد خبري حوزه هنري، نمايشگاه عكس عرشيان با موضوع دفاع مقدس و موضوعات مرتبط با آن تا 25 شهريورماه جاري تمديد شد.علاقه مندان مي توانند آثار خود را به خانه عكاسان، واقع در خيابان شهيد رجايي ملك)، كوچه حكمت، حوزه هنري اراك ارسال كنند.نمايشگاه عكس عرشيان به همت حوزه هنري استان مركزي، همزمان با هفته دفاع مقدس 31شهريور لغايت 8 مهرماه جاري در خانه عكاسان حوزه هنري اراك برگزار مي شود.تا از عالم دوربين عكاسي بيرون نرفته ايم، يك خبر هم از مسابقه بين المللي عكاسي لوكا برايتان بنويسيم. اين مسابقه در بخش اسلايد رنگي با موضوع آزاد و اسب برگزار مي شود. هر عكاس حداكثر با 4 اسلايد به اندازه۵ 5 x سانتي متر مي تواند در اين مسابقه شركت كند.شما اگر به عكاسي خودتان اطمينان داريد، تنها تا 31 شهريور مي توانيد آثارتان را به اين نشاني بفرستيد: سهروردي شمالي، ميدان شهيد قندي، شماره 17، طبقه سوم، آژانس عكس ايران. شماره تلفن 8518117 يا سايت www.photogency.com را هم براي ارتباط با آژانس در ذهن داشته باشيد.

صحنه
فراخوان 
چهارمين جشنواره ملي عذرا كه در بيست و سوم مهرماه به مناسبت روز جهاني زن روستايي برگزار مي شود، به طور گسترده، هنرمندان تئاتر در سراسر ايران را به شركت در جشنواره فرا خوانده است. عليرضا رفعتي فرد، مسوول بخش تئاتر اين جشنواره گفت: اجراي كوتاه نمايش، آئين ها و نگارش نمايشنامه فرصتي را فراهم مي آورد تا آنان كه دغدغه كار هنري براي فضاي روستا و روستائيان را دارند، كنار هم قرار گرفته و توانايي هاي خود را به آزمايش و مسابقه بگذارند.اين بخش با احترام به انديشه و آثار هنرمندان تئاتر در سراسر ايران، پس از بازخواني متون و بازبيني اجراها، از برگزيدگان دعوت مي كند.بررسي و قضاوت طرح هاي نمايشي نويسندگان در بخش مسابقه نمايشنامه نويسي است. در اين بخش، به جاي بررسي صرف نمايشنامه ها، طرح هاي نمايشي نويسندگان، بازخواني و قضاوت مي شود. هيات داوران برگزيدگان اين بخش را با اهداي لوح، تنديس و سكه بهار آزادي تقدير مي كند.
ضمنا دبيرخانه جشنواره واقع در ميدان وليعصر - بالاتر از سينما استقلال - كوچه غزالي عتيق - پلاك 30 - طبقه سوم دبيرخانه جشنواره عذرا- بخش تئاتر- تلفكس 7-8913295 آماده پاسخگويي به علاقه مندان است.

امروز
بپردازيد تا عزادار نشويد
015620.jpg
در را كه باز مي كنيد چيزي از لاي در به زمين مي افتد. آن را برمي داريد و متوجه مي شويد كه قبض آب، برق و تلفن خانه شما را صادر كرده اند.
نگاهي به آنها مي اندازيد و متوجه مي شويد روي هم بايد 20 هزار تومان براي پرداخت آنها كنار بگذاريد. قبض ها را بالاي پيشخوان مي گذاريد و به اين فكر مي كنيد كه دو هفته اي براي پرداخت آنها وقت داريد.
وقتي به يك مسافرت كاري مي رويد ديگر ياد قبض ها نيستيد و مدت زيادي هم مي گذرد. دو ماه ديگر كه كليد را در قفل در مي چرخانيد دوباره يكسري قبض مي بينيد كه روي زمين ولو مي شود. قيمت ها را نگاه و هزينه هايي را كه حالا بيش از دو برابر شده به زور در ذهنتان بررسي مي كنيد. با خود فكر مي كنيد كه شما مدت زيادي در خانه نبوديد و طبيعتا نه تلفن زده ايد و نه آب و برق مصرف كرده ايد. ايامي هم كه در خانه بوديد مثل هميشه از اين موارد استفاده كرده ايد. اما پولي كه بايد پرداخت كنيد بيش از آن چيزي است كه هميشه پرداخت مي كرديد. شما حالا علاوه بر پرداخت دو دوره هزينه عقب افتاده آب، برق و تلفن بايد مبلغي را هم به عنوان جريمه پرداخت كنيد. ضمنا هزينه اي هم به جهت بالابودن مصرفتان چون دو دوره را شامل شدهمي بايست بپردازيد. مي دانيد كه اگر مصرفتان از يك حد مشخص بالاتر باشد هزينه ها به صورت تصاعدي بالاتر مي رود و حالا عزا گرفته ايد كه چطور خودتان را از نعمت آب، برق و تلفن محروم نكنيد. با خود عهد مي كنيد كه از اين به بعد به محض دريافت اين قبض ها هر چه سريع تر پرداختشان كنيد تا بيچاره نشويد.
شما چرا منتظر نشسته ايد. قبض ها را از بالاي پيشخوان برداريد و به بانك مراجعه كنيد!

تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |