نيمروزي در حوالي منزل متهم رديف دوم جنايت پاكدشت
پلا ك 215، خانه نفرت انگيز
|
|
عكس ها: گلناز بهشتي
ما احتمال زيادي مي دهيم كه عاملان اين 26 جنايت بيش از دو نفر بازداشت شده باشند. ما در تلاش هستيم ديگر متهمان اين پرونده را شناسايي ودستگير كنيم. زيرا با ماندن حتي يك متهم، اين نوع جنايات ادامه خواهد يافت
آزاده مختاري
ما احتمال زيادي مي دهيم كه عاملان اين 26 جنايت بيش از دو نفر بازداشت شده باشند. چاپ خبر درنشريات باعث شد عمليات پليس خراب شود. ما در تلاش هستيم ديگر متهمان اين پرونده را شناسايي و دستگير كنيم. زيرا با ماندن حتي يك متهم اين نوع جنايات ادامه خواهد يافت.
اين سخنان سرهنگ قورچي، فرمانده انتظامي شهرستان پاكدشت بود. وي كه تنها مرجع قانوني و دولتي بود كه حاضر به پاسخگويي به خبرنگار ما شد، در خصوص اين كه چرا در طول اين دو سال كه اين دو متهم شناسايي شده مرتكب اين جنايات شده اند آنها را شناسايي و دستگير نكرده اند گفت: من تنها 9 ماه است كه در اين سمت قرارگرفته ام و اين سوالاتي است كه در آينده به آن پاسخگو خواهيم بود.
در اين لحظه زنگ تلفن همراه سرهنگ قورچي به صدا درآمد و وي در پاسخ به فردي كه پشت خط بود گفت: مگر نگفتم نگذاريد اهالي در محل كشف اجساد جمع شوند. آنها را متفرق كنيد. اين سخن سرهنگ قورچي معلوم كرد كه در ساعت 13 روز يكشنبه هفته جاري يك جسد ديگر با راهنمايي محمد يكي از عاملان 26 جنايت منطقه پاكدشت از زير خاك بيرون آورده شده است.
به گفته سرهنگ قورچي، رسيدگي به پرونده اين متهمان به دليل مهم بودن پرونده بعد از هماهنگي با پايتخت و در صورت لزوم اعزام قاضي به پاكدشت در اولين فرصت ممكن انجام خواهد شد. وي تاكيد داشت كه مردم خواهان رسيدگي سريع و اجراي حكم در خصوص اين متهمان هستند.
مادر ميلاد امانپور 13 ساله در مورد چگونگي به قتل رسيدن پسرش گفت : ساعت 18 روز دوشنبه هفته گذشته پسرم به قصد بازي فوتبال با دو نفر از دوستانش به نام هاي كيوان و احمد به كوچه رفت. هنوز يك ساعت نگذشته بود كه پسري همسن و سال وي به جلو در خانه ما آمد و خبر از ربوده شدن پسرم به همراه دوستانش با تهديد چاقو توسط يك پسر جوان داد. محكم بر سر كوبيدم. بلافاصله چادر بر سر گذاشته و به سوي بياباني كه در نزديك خانه ما است رفتم. پسر نوجوانم همراهم بود. ميلاد را پيدا نكردم. هراسان به سمت پاسگاه 174رفتم تقاضاي كمك كردم ماموران به همراهم نيامدند. آنها گفتند بدون داشتن مجوز نمي توانند با من بيايند. تا ساعت 4 بامداد به همراه همسرم و خانواده كيوان و احمد سوار بر سه موتور سيكلت و دو خودروي سواري تمام منطقه را گشتيم ولي هيچ اثري از بچه ها نيافتيم.
پدر كيوان خسروي مقتول 13 ساله ديگر در خصوص قتل فرزندش گفت: وقتي فهميدم فرزندم به همراه ميلاد و احمد دزديده شده بلافاصله با خانواده هاي آنها مشغول جست وجوي منطقه شديم، در ابتدا به كلانتري مراجعه كردم. ماموران تنها تا سر خاكريزآمدند و مدت كمي جست وجو كرده سپس كار را به روز ديگر موكول كردند. آن شب تا صبح هراسان به دنبال فرزندانمان بوديم صبح به سراغ پسري رفتيم كه شاهد ربوده شدن آنها بود. او نشاني رباينده را داد. 48 ساعت جست و جو طول كشيد و در نهايت من و ساير پدرها. علي يكي از متهمان را از روي نشاني هايي كه پسر شاهد داده بود درهمان بيابان نزديك خانه پيدا كرديم و تحويل ماموران كلانتري منطقه داديم علي در ابتدا منكر بود ولي وقتي فرزاد جمشيدي پسر 14ساله اي را كه شاهد صحنه ربوده شدن سه كودك بود به كلانتري فراخوانده و او از بين چند متهم علي را شناسايي كرد. او اعتراف كرد كه چگونه پسرم را به همراه متهمي به نام محمد كه در منطقه كوره پزي زندگي مي كند كشته و سوزانده اند. بعد از آن توانستند 5 نفر را بازداشت كنند.
فرزاد جمشيدي كه شاهد صحنه ربوده شدن سه كودك مذكور بود به خبرنگار ما گفت: با دوستانم نزديك شهرك انقلاب بازي مي كرديم كه يك پسر كه موهاي سرش را از ته زده بودند و يك چشمش نيز كور بود به ما نزديك شد، او با وعده اينكه مي خواهد به كيوان، احمد و ميلاد خانه خرگوش نشان دهد آنها را با خود همراه كرد، قيافه خلافي داشت وقتي بعد از مدتي بچه ها برنگشتند متوجه شدم آنها را دزديده است. به خانه ميلاد رفتم و ماجرا را براي مادرش تعريف كردم. مادرش باور نمي كرد . حتي بر سرم داد كشيد كه دروغ مي گويي و مرا از خانه بيرون كرد. وي بعد از چند دقيقه چادر بر سر به دنبال فرزندش آمد.
محمد غلاميان پسري كه هفته قبل از دستگيري متهمان مورد حمله محمد قرار گرفته بود گفت: ساعت۳۰: 4 جمعه سه هفته پيش بود كه در مزرعه درحال پيوند گل رز بودم كه محمد به من نزديك شد، قصد آزار مرا داشت كه مقاومت كردم .با يك سنگ بزرگ بر سرم كوبيد بيهوش شدم. در دهانم گل فرو كرده بود تا خفه شوم ولي كشاورزان بعد از رفتن او در حال عبور از آن منطقه بودند كه مرا ديده و به بيمارستان هفت تير منطقه شاه عبدالعظيم انتقال دادند.
سر اين كودك به شدت از چندناحيه مجروح شده بود و در اثر ضربه سنگ به سرش يكي از چشمانش پراز خون بود. محمد غلاميان پسري بود كه بعد از دستگيري محمد او را در كلانتري شناسايي كرده بود. پسري كه بعد از وارد شدن 8 ضربه چاقو از سوي محمد به بدنش از مرگ نجات يافته بود گفت: خانه مادر خاتون آباد است . صبح در حاليكه ظرف غذايم را در دست داشتم به سوي كارخانه اي كه در آن مشغول به كار هستم مي رفتم كه ناگهان محمد با چاقويي در دست سد راهم شد. او قصد تعرض به مرا داشت. وقتي مرا به دنبال خود روي زمين مي كشيد شروع به داد و فرياد كردم. او وقتي متوجه شد نمي تواند مرا با خود همراه كند 8 ضربه چاقو به بدنم وارد كرد تا بميرم ولي اهالي آن منطقه به كمكم آمدند و بعد از انتقال به بيمارستان از مرگ نجات يافتم.
زنم را جن و پري كشت
خانه علي متهم رديف دوم پرونده پاكدشت در ميان بياباني قرار داشت .
چهار ديوار آجري كه حتي پنجره بر آن وجود نداشت. خانه اي كه به محل جمع آوري زباله ها بيشتر شبيه بود تا خانه .مردي مسن كه لباس هاي بسيار كثيف بر تن و چهره اي آشفته داشت در ميان انبوهي از زباله و اندك وسايل زندگي كه بسيار فرسوده و كهنه بود بر فرشي پاره نشسته بود . او پدر علي بود ،متهمي كه طبق اعترافاتش با همدستي محمد دوستش 26 قتل را رقم زده بود . 26 زندگي را از 23كودك ودو مرد و يك زن گرفته بود . آيا اين پسر جوان كه حالا يكي از متهمان مهمترين پرونده جنايي ايران است معناي زندگي را مي داند؟
او در اين ويرانه ها لذت زندگي را چگونه حس كرده بود تا معناي التماس 22 كودك را براي زنده ماندن بفهمد؟
پدر علي به سوالاتم اينگونه پاسخ مي دهد:
-چند سال است كه در اين خانه زندگي مي كنيد؟
۲۰ سال پيش ازگنبد به اينجا آمديم و از آن زمان به همراه يك دختر و دو پسر و همسرم در همين خانه زندگي مي كرديم . 15 سال پيش همسرم به بيابان رفت تا براي خرگوش هايمان غذا بياورد كه جن و پري به او حمله كردند و او بيمار شد و بعد از چند روز مرد! چند سال قبل دخترم ازدواج كرد و رفت يكي از شهرهاي شمالي كشور . پسر 22 ساله ام نيز چند ماه قبل ازدواج كرد و از اين خانه رفت ، من ماندم و علي.او در مزرعه هاي اطراف كار مي كرد و من نيز نگهبان چند زمين اطراف خانه ام هستم.
- از ارتكاب جنايتي كه پسرت انجام داده است خبر داشتي ؟
نه، باور نمي كنم او اين قتل ها را انجام داده باشد .
در اين لحظه پدر ميلاد بر سر پدر علي داد كشيد كه تو خود سردسته آنها هستي و پدر علي كه در كنار ديوار آجري خانه اش روي خاك ها نشسته بود جواب داد : من باور نمي كنم كه پسرم قاتل است بايد ثابت كنيد!
- مي دانستي كه علي مواد مخدر مصرف مي كند؟
گاهي كمي ترياك مي خورد، علي براي خودش پسر بزرگي بود نمي توانستم به او امر و نهي كنم .
- علي تا كلاس چندم درس خوانده است ؟
سه كلاس بيشتر سواد ندارد ، بعد از آن مدرسه نرفت و در مزرعه كار مي كرد .
- پسرت رفتار خشني داشت ؟
نه خيلي هم مهربان بود . صبح ها بر سر زمين كار مي كرد و شب ها به خانه مي آمد . هراز چند گاهي دوستانش به خانه ما مي آمد ند.
- چرا از گنبد به قائم دشت آمديد؟
در گنبد پنبه كاري مي كرديم . 20 سال پيش برادر زنم نزديك شهرك انقلاب قائم دشت يك زمين خريد و ما نيز براي كار روي آن زمين به پاكدشت آمديم .
- دوستان پسرت چه كساني بودند؟
محمد كه در منطقه كوره پزي كار مي كرد و معروف به محمد فشنگي است و رضا كه كمي بالاتر از خانه ها چرخ فلك دارد.
- بعد از دستگيري علي او را ديده اي ؟
چند بار به همراه ماموران آگاهي براي شناسايي محل خاك كردن اجساد به اين محل آمدند آن زمان او را ديدم .
- ديگر فرزندانت از جناياتي كه برادر شان مرتكب شده است خبر دارند؟
دخترم كه شمال است . از هيچ چيز خبر ندارد ولي پسرم چند خيابان بالاتر از ما زندگي مي كند و مردم به او گفته اند .
كشف 17 جسد سوخته
تا كنون با اعتراف( محمد بيجه ) و( علي غلام پور ) دو متهمي كه تا كنون در اين پرونده دستگير شده اند محل دفن 17 جسد قرباني سوزانده شده توسط ماموران كشف شده است .
حضور دو متهم پرونده در محل جنايات ، پرده از برخي ابهامات موجود در پرونده برداشته است . آنان ضمن مستند سازي اعمال جنايتكارانه خود به توضيح نحوه شكار قربانيان ، چگونگي به قتل رساندن آنها و همچنين نحوه دفن يا از بين بردن اجساد قربانيان پرداختند.
از تعداد افرادي كه تاكنون هويت آنها مشخص شده 8 نفر توسط بيجه و 9 نفر مابقي توسط هر دو متهم به قتل رسيده اند.
محمدحسن جعفري، سجاد ستوده، وحيد اميني، عيوض اسكندرزاده، احسان زارع، ميلاد امانپور، احمد عظيمي، كيوان خسروي، مسعود شراكت، غلامحسين، محمدرضا بربري، ميلاد طهمان، محمدقديمي، حميد جعفري، خانم كنيز- د، يونس حلاكي و باقي نوري هويت 17 نفر افرادي است كه اين دو متهم تاكنون به قتل آنها اعتراف كرده اند. سن و تاريخ قتل هر يك از اين مقتولان به زودي اعلام خواهد شد.
|