محمد محمد پور
خانه سبز
خانه ويلايي اش در شمال تهران يكه است، مثل خودش، قديمي اما دلباز. دير پا اما شاداب. حياط خانه پر از گل است و سرسبز. آقاي بازيگر، خوش سليقه است و همسرش هم. آنها باغباني دارند كه به گل هايشان مي رسد و مهر و محبتي نسبت به هم كه زندگي شان را خرم مي كند. بازيگراني كه در بدو شروع زندگي همسران خود را به خانه آقاي انتظامي مي برند تا او بپسندد و بعد نصيحتشان كند كه زندگي با يك بازيگر يعني چه، آرزو دارند مثل خانواده انتظامي گرم و عاشق بمانند. مثل پيرمرد و همسرش؛ سبز!
اگر كتاب آقاي بازيگرنوشته هوشنگ گلمكاني را خوانده باشيد، حتما به نوع رابطه اي كه عزت الله انتظامي، بازيگر تواناي سينماي ايران، با كارگردان ها ايجاد مي كند توجه كرده ايد. او از هر كارگردان فليم هايش به نوعي خاص ياد مي كند. از داريوش مهرجويي، از علي حاتمي، از بهروز افخمي و ...
انتظامي در اين كتاب خاطرات بسياري تعريف مي كند وته اين خاطرات تو مي فهمي كه او با فيلم ها زندگي كرده است. با اين حال جاي كار با يك كارگردان در كارنامه پربار سينمايي او خالي است. عزت الله انتظامي تاكنون در فيلمي از مسعود كيميايي بازي نكرده است.
به نظر مي رسد اين اتفاق در حال رخ دادن است. مسعود كيميايي پيشنهادي به آقاي بازيگرداده و آقاي بازيگر هم كسي نيست كه به پيشنهاد كيمياييجواب رد بدهد. تا به حال چند بار با هم نزديك شديم اما نشد كه با هم كار كنيم. همه اش به اين فكر مي كردم كه يك روز با او همكاري كنم.
فيلم تازه كيميايي حكمنام دارد. پروانه آن صادر شده و مراحل پيش توليد آن با سرعت هر چه تمام تر طي مي شود. فيلم پر از ستاره است،ستاره هايي كه به پيشنهاد كيميايي نهنمي گويند. فعلا حرف بر سر اين است كه بهرام رادان و محمد رضا فروتن نقش هايي در اين فيلم داشته باشند. عزت الله انتظامي هم نقش يك پدر را بازي مي كند كه قصه تقريبا حول محور آن مي چرخد. پدري كه دختري بيمار دارد.
فكر مي كنم خوب از آب درآيد. من كه اينطور فكر مي كنم.انتظامي با اين حال تاييد مي كند كه هنوز حضورش در فيلم به طور صد در صد قطعي نشده، اما شما هم لابد تصديق مي كنيد كه با قاطعيت صحبت نكردن انتظامي نوعي تعارف است.
انتظامي در گفت وگوي كوتاهش با ما از سناريو حرف زيادي نزد، فقط گفت كه فيلم هاي كيميايي معمولا سر صحنه از آب درمي آيند: از اول نمي داني كه تكليف چه هست، سر صحنه اتفاقات جديدي مي افتد.
و همه ما مي دانيم اين براي او كه فيلمنامه را چندين و چند بار مي خواند، با نقش خو مي گيرد و زندگي مي كند چقدر دشوار است.
خود او بارها گفته كه گوشه فيلمنامه يادداشت هايي مي كند...و سناريوهايي كه به او مي دهند معمولا پراست از پي نوشت و توضيح.
گفته مي شود انتظامي در اين فيلم هم همان نقش آشنا را دارد: آب زير كا ه و زبر و زرنگ.
اما هنر پيشه زني كه قرار است نقش دختر اين پدر را بازي كند هنوز معلوم نيست. دختري كه تيك عصبي دارد. باز هم گفته مي شود نقش اين دختر را قرار است يكي از آشنايان انتظامي ايفا كند. در نظرخواهي اخير مجله فيلم از منتقدان، نقشي كه انتظامي در فيلم گاوبازي كرده در رده دوم ماندگارترين نقش ها قرار گرفته و مش حسناو كماكان جاودانه است. نقشي كه او مصيبت هاي بسياري براي آن كشيد:
از خوردن يونجه كه تا هفته ها معده اي ناراحت به يادگار گذاشت تا از خود بي خود شدن شبانه، آنجا كه از محل فيلمبرداري گاو بيرون زد و ناگه ديد كه به بندر انزلي رفته!
شايد پس از گذشت سالها و سختي كشيدن هاي بسيار، او ديگر متحمل زحماتي كه بسياري از بازيگران جلوي دوربين مي كشند، نشود؛ اما بازي در فيلم كيميايي هم سختي هاي خاص خودش را دارد. انتظامي كه قصد دارد كار كيميايي را هم در كارنامه خودش داشته باشد، مي خواهد نوع خوب آنرا داشته باشد!