عزت الله انتظامي را همه مي شناسند. حرفه اي ها با واريته بهاري ،گاو، و ... و ديگران هم حداقل با اجاره نشين ها. منتظر ايفاي نقش آقاي بازيگر در فيلم تازه مسعود كيميايي باشيد. عكس :ساتيار

محمد محمد پور
خانه سبز
خانه ويلايي اش در شمال تهران يكه است، مثل خودش، قديمي اما دلباز. دير پا اما شاداب. حياط خانه پر از گل است و سرسبز. آقاي بازيگر، خوش سليقه است و همسرش هم. آنها باغباني دارند كه به گل هايشان مي رسد و مهر و محبتي نسبت به هم كه زندگي شان را خرم مي كند. بازيگراني كه در بدو شروع زندگي همسران خود را به خانه آقاي انتظامي مي برند تا او بپسندد و بعد نصيحتشان كند كه زندگي با يك بازيگر يعني چه، آرزو دارند مثل خانواده انتظامي گرم و عاشق بمانند. مثل پيرمرد و همسرش؛ سبز!
اگر كتاب آقاي بازيگرنوشته هوشنگ گلمكاني را خوانده باشيد، حتما به نوع رابطه اي كه عزت الله انتظامي، بازيگر تواناي سينماي ايران، با كارگردان ها ايجاد مي كند توجه كرده ايد. او از هر كارگردان فليم هايش به نوعي خاص ياد مي كند. از داريوش مهرجويي، از علي حاتمي، از بهروز افخمي و ...
انتظامي در اين كتاب خاطرات بسياري تعريف مي كند وته اين خاطرات تو مي فهمي كه او با فيلم ها زندگي كرده است. با اين حال جاي كار با يك كارگردان در كارنامه پربار سينمايي او خالي است. عزت الله انتظامي تاكنون در فيلمي از مسعود كيميايي بازي نكرده است.
به نظر مي رسد اين اتفاق در حال رخ دادن است. مسعود كيميايي پيشنهادي به آقاي بازيگرداده و آقاي بازيگر هم كسي نيست كه به پيشنهاد كيمياييجواب رد بدهد. تا به  حال چند بار با هم نزديك شديم اما نشد كه با هم كار كنيم. همه اش به اين فكر مي كردم كه يك روز با او همكاري كنم.
فيلم تازه كيميايي حكمنام دارد. پروانه آن صادر شده و مراحل پيش  توليد آن با سرعت هر چه تمام تر طي مي شود. فيلم پر از ستاره  است،ستاره هايي كه به پيشنهاد كيميايي نهنمي گويند. فعلا حرف بر سر اين است كه بهرام رادان و محمد رضا فروتن نقش هايي در اين فيلم داشته باشند. عزت الله انتظامي هم نقش يك پدر را بازي مي كند كه قصه تقريبا حول محور آن مي چرخد. پدري كه دختري بيمار دارد.
فكر مي كنم خوب از آب درآيد. من كه اينطور فكر مي كنم.انتظامي با اين حال تاييد مي كند كه هنوز حضورش در فيلم به طور صد در صد قطعي نشده، اما شما هم لابد تصديق مي كنيد كه با قاطعيت صحبت نكردن انتظامي نوعي تعارف است.
انتظامي در گفت وگوي كوتاهش با ما از سناريو حرف زيادي نزد، فقط گفت كه فيلم هاي كيميايي معمولا سر صحنه از آب درمي آيند: از اول نمي داني كه تكليف چه هست، سر صحنه اتفاقات جديدي مي افتد.
و همه ما مي دانيم اين براي او كه فيلمنامه را چندين و چند بار مي خواند، با نقش خو مي گيرد و زندگي مي كند چقدر دشوار است.
خود او بارها گفته كه گوشه فيلمنامه يادداشت هايي مي كند...و سناريوهايي كه به او مي دهند معمولا پراست از پي نوشت و توضيح.
گفته مي شود انتظامي در اين فيلم هم همان نقش آشنا را دارد: آب زير كا ه و زبر و زرنگ.
اما هنر پيشه زني كه قرار است نقش دختر اين پدر را بازي كند هنوز معلوم نيست. دختري كه تيك عصبي دارد. باز هم گفته مي شود نقش اين دختر را قرار است يكي از آشنايان انتظامي ايفا كند. در نظرخواهي اخير مجله فيلم از منتقدان، نقشي كه انتظامي در فيلم گاوبازي كرده در رده دوم ماندگارترين نقش ها قرار گرفته و مش حسناو كماكان جاودانه است. نقشي كه او مصيبت هاي بسياري براي آن كشيد:
از خوردن يونجه كه تا هفته ها معده اي ناراحت به يادگار گذاشت تا از خود بي خود شدن شبانه، آنجا كه از محل فيلمبرداري گاو بيرون زد و ناگه ديد كه به بندر انزلي رفته!
شايد پس از گذشت سالها و سختي كشيدن هاي بسيار، او ديگر متحمل زحماتي كه بسياري از بازيگران جلوي دوربين مي كشند، نشود؛ اما بازي در فيلم كيميايي هم سختي هاي خاص خودش را دارد. انتظامي كه قصد دارد كار كيميايي را هم در كارنامه خودش داشته باشد، مي خواهد نوع خوب آنرا داشته باشد!

محمد جباري 
فرض كنيد نويسنده جواني هستيد و همه اجزاي وجودتان آماده است براي معروف شدن و دنبال موضوعي مي  گرديد براي مطرح كردن خود. براي شروع هم بهترين راه، خرده گرفتن به يكي از شخصيت هاي بسيار مطرح هنري است. اگر بتوانيد يك مقاله درست و حسابي منفي عليه او بنويسيد، شايد نانتان توي روغن است. مثلا عزت الله انتظامي چه طور است؟
همه او را به عنوان آقاي بازيگر سينماي ايران مي     شناسند و اگر به شكلي بتوانيد به تصوير محبوب او خدشه وارد كنيد، كار تمام است. اولين كار هم اين است كه خوب پرونده هنري اش را زير و رو كرده و نقطه ضعف هاي كاري او را فهرست كنيد. آن وقت است كه مي  توانيد باچند نوشته در بزرگنمايي اين نقطه  ضعف ها، شخصيت  انتظامي را زير سوال ببريد و از آن طرف براي خودتان كيلو كيلو شخصيتبياوريد. خب، از سابقه اش شروع مي   كنيد. اولين حضورش در سينما، در صحنه كوتاهي از نخستين فيلم اپيزود يك سينماي ايران با نام واريته بهاريبود و بعد از آن هم به آلمان رفته و در مدرسه شبانه تئاتر و سينماي هانوفر درس بازيگري خواند. تا اينجايش كه به دردي نمي      خورد. در زماني كه در سينماي ايران، بازيگري يك چيز دم دستي بوده، او بلند شده و رفته آلمان براي ياد گرفتن بازيگري.
بعد از بازگشت به ايران هم كه از خير سينما گذشت و به بازي در تئاترهاي تلويزيوني پرداخت. نمايشنامه هاي معروفي چون خانه روشني و آي با كلاه و آي بي  كلاه غلامحسين ساعدي و سلطان مار بهرام بيضايي و پس از آن هم نوبت به تئاتر سرنوشت ساز گاو رسيد و يك كارگردان جوان تحصيلكرده سينما به نام داريوش مهرجويي كه بعد از اولين فيلم ضعيفش الماس 33، اين نمايشنامه و اجراي تلويزيوني اش به كارگرداني جعفر والي چشمش را گرفت و تصميم گرفت فيلم اين نمايشنامه  را بسازد با همين بازيگران. فيلمي كه يكي از تاثيرگذارترين و جريان سازترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران شد و پاي بازيگران قدر تئاتر را به دنياي سينما باز كرد. شايد بشود به همين قسمت گير داد و ايراد معمول بازيگران تئاتر در استفاده اغراق آميز از بدن و بيان. ولي در بازي انتظامي چه در گاو و در بقيه فيلم هايش مثل آقاي هالو، حاجي واشنگتن، اجاره نشين ها، خانه خلوت، روسري آبي و... خبري از آن اغراق هاي تئاتري هم نيست. يك بازي واقعگراي درست و حسابي كه بازيگر كاملا در نقش فرو مي  رود و خود نقش مي  شود. به ياد ماجراي بازي در فيلم گاو انتظامي مي  افتيد و از اين قسمت ماجرا هم مي گذريد.
اگر مي خواهيد از لحاظ اخلاقي به انتظامي خرده بگيريد، بهتر است اول سراغ فيلم هاي قبل از انقلاب برويد. ولي انتظامي بازي در يكي از فيلم هاي پارس فيلم را به خاطر بازي يك خواننده زن مشهور كاباره اي قبول نكرد و اين تازه قبل از فيلم گاو بود و مشهور شدن. به بقيه فهرست  فيلم هايش هم نگاه كنيد، چيز دندان گيري دستتان نمي  آيد. فيلم ها متعلق به سينماي روشنفكري و دور از ابتذال جاري سينماي قبل از انقلاب است و... از اين گزينه هم منصرف مي  شويد. يك دفعه ياد بعضي فيلم  هاي ضعيف انتظامي مي  افتيد. گل از گلتان مي  شكفد و آماده هستيد يك نقد منفي درست و حسابي براي اين انتخاب هاي بد بنويسيد. ولي هنوز خودكار را در دستتان جابه جا نكرده ايد كه فهرست بلند بالايي از بازيگران مطرح تاريخ سينما در ذهنتان نقش مي  بندد كه تعداد فيلم هاي بدشان شايد خيلي بيشتر از عزت الله انتظامي است. مارلون براندو نزديك ترين گزينه است. بعد هم ياد گفت وگوهاي خود انتظامي مي  افتيد و اينكه خودش به اشتباهش در بازي در فلان فيلم اعتراف مي  كند. كم كم داريد عصباني مي  شويد. يك گزينه ديگر؛ شايد بتوانيد به مردمي نبودن انتظامي خرده بگيريد. ولي هنوز اين فكر به ذهنتان نرسيده خشك  مي  شود. شايد فلان بازيگر جوان اين روزهاي سينماي ما تاقچه بالا بگذارد و براي مردم قيافه بگيرد و هزار بازي ديگر، ولي انتظامي اصلا اهل اين حرف ها نيست. او هيچ ابايي ندارد مثل تختي، براي كمك به نيازمندان در بازار راه بيفتد و از مردم كمك بگيرد و... حسابي لجتان گرفته. سرتاپاي پرونده او را گشته ايد و هنوز هيچ نكته به دردبخوري پيدا نكرده ايد. به ياد چهره مهربان و چشم هاي پر اشك او در يكي از مراسم سينمايي مي  افتيد. خودكارتان را روي زمين مي  گذاريد و تسليم. بايد به دنبال كس ديگري بگرديد.

نوبتي هم كه باشد نوبت ديدن مطبوعات خارجي جهان در دكه روزنامه هاست. امروز از بين جرايد شنبه 25 سپتامبر، روزنامه آيريش تايمز چاپ ايرلند را پيش از بقيه تماشا كنيد. مطلب اول اين روزنامه به گروگانگيري  هاي اخير در عراق مربوط مي  شود. تصوير همسر تايلندي گروگان انگليسي كه در چنگ افراد ناشناس گرفتار است بسيار تاثر انگير است. روزنامه بين المللي القدس العربي هم گزارش اول خود را به گروگانگيري جمعه شب دو كارمند مصري در عراق معطوف كرده است. شركت مصري  كه اين كارمندان در آن كار مي  كردند ظاهرا با اسرائيل روابط كاري دارد و به همين خاطر قربانيان از اين شركت انتخاب شده اند. روزنامه چاينا ديلي چاپ چين مقاله يك خود را به روابط تجاري چين و روسيه پس از ديدار روساي جمهور دو كشور در سال گذشته براي فعاليت در سازمان تجارت بين الملل اختصاص داده است و اما روزنامه ديلي اكسپرس هم در خبر اول در مورد سربازي نوه ملكه انگليس توضيح داده است.

نادر شاكرين - شب جمعه است و مردم كه به درگير ي ها خو كرده اند به خيابان ها آمده اند تا خستگي  يك هفته را از تن بدر كنند. ساعت 10 شب است وعابران در بازار هريتيه نمي  دانند تا لحظاتي ديگر چند خيابان آن طرف تر چه اتفاقي رخ خواهد داد. يك ب ام ومشكي رنگ به ساختمان عراقنا، شركت مخابراتي عراقي كه خدمات تلفن همراه ارايه مي  دهد نزديك مي  شود. چند مرد مسلح با چهره هاي نقابدار پس از توقف خودرو از آن پياده مي  شوند و به داخل ساختمان  مي  روند. مامور حراست شركت كه از ديدن آنها جا خورده است، قبل از آنكه بتواند كوچكترين عكس العملي نشان دهد با ضربه يكي از نقابداران بيهوش مي  شود. يكي از مهاجمان، نگهبان را از ساختمان خارج مي  كند تا دست وپايش را ببندد. بقيه كه مي  دانند كجا بايد بروند از راه پله ها خود رابه طبقه سوم مي  رسانند. اوراسكام يك شركت مخابراتي مصري است كه در عراقنا سهام زيادي دارد و مهندسان آن در اين طبقه كار مي  كنند. چراغ تمام اتاق ها به جز يكي خاموش است. افراد مسلح به داخل دفتر مي  روند و دو كارمند را مورد ضرب و شتم قرار مي  دهند. با آنكه مصري ها به زبان عربي سخن مي  گويند اما لهجه نقابپوشان رابه سختي درك مي  كنند. افراد ناشناس اسلحه مصري هارا از ساختمان خارج مي   كنند و به كنار اتومبيل مي  برند. تنها دو ضربه قنداق  تفنگ  كافي  است كه گروگان ها به خوابي طولاني فرو روند.
از مارس 2003 تا آخر هفته قبل بيش از 130 خارجي در عراق به گروگان گرفته شده اند و دست كم 27 نفر از آنها ديگر گرماي روزهاي عراق را احساس نمي  كنند. البته هزاران عراقي هم در اين چند ماه ربوده شده اند كه بسياري از آنها هرگز بازنگشته اند. اگر از بسياري از جنايت هاي مربوط به قاچاق كودكان و زنان بگذريم و افرادي كه براي اعضاي بدن آدم مي  كشند را كنار بگذاريم، سه گروه ديگر هم براي رسيدن به اهدافشان گروگانگيري مي  كنند؛ دسته اول مبارزاني هستند كه تلاش مي  كنند دشمن را از خانه خود بيرون كنند. گروه ديگر تشكيلات سيايي هستند كه به دنبال كسب امتياز مي  گردند و آخرين مجموعه هم ماموران امنيتي و جاسوسان سرويس هاي مختلف اطلاعاتي هستند.
در اكثر گروگانگيري ها تشخيص عاملان كار مشكلي است. از ميان 18 استان عراق، سه استان شمالي در دست نيروهاي كرد است و در 6 استان گروگانگيري و حوادث مشابه غوغا مي  كند. بغداد، انبار، دياله، صلاح الدين، كركوك و نينوا، استان هايي هستند كه گويا درگيري در آنها پايان پذير نيست. از يك سو اشغالگران عراق اين حركات را به شيعيان كه حدود سه پنجم از جمعيت 25 ميليوني عراق را تشكيل مي  دهند، نسبت مي  دهند واز سوي ديگر آيت الله العظمي علي سيستاني هرگونه عمل خشونت بار اين چنيني را رد مي  كند. تشخيص بر عهده شماست كه چه گروه هايي به اين اعمال دست مي  زنند، اما بد نيست بدانيد كه قرار است در 31 ژانويه امسال انتخابات سراسري عراق برگزار شود. شيعيان عراق بر انجام به موقع اين راي گيري تاكيد دارند در حاليكه آمريكايي ها به علت ناآرامي ها قصد دارند يا انتخابات را برگزار نكنند يا اينكه چند استان آشوب زده را از حق راي محروم كنند. اياد علاوي به عنوان رهبر فعلي عراق تلاش دارد كه راي گيري را تمام و كمال در تاريخ مقرر برگزار كند اما ژنرال پاول عقيده اي غير از اين دارد. رامسفلد هم به عنوان وزير دفاع آمريكا معتقد است كه به احتمال زياد درگيري ها تا ژانويه افزايش مي  يابد و جو را براي برگزاري انتخابات و برقراري دموكراسي ناامن مي  كند. هفته قبل دو گروگان آمريكايي تحت پوشش گسترده خبري سربريده شدند و يك گروگان انگليسي همچنان در وضعيت نامعلومي به سر مي  برد. خانواده كنت بيگلي تلاش مي  كنند تا او را آزاد كنند اما مقام هاي بريتانيا در برابر گروگانگيران كه خواستار آزادي تمام زنان زنداني عراق هستند سرسختانه ايستاده اند. آمريكا دو زندان زنان در عراق دارد كه تحت تدابير شديد امنيتي اداره مي  شود و فعلا قصد آزادسازي هيچ كدام از اسراي آنجا را ندارد. دو هفته قبل هم دو زن ايتاليايي كه براي كمك به عراقي ها به آنجا رفته  بودند توسط افراد ناشناسي ربوده شدند. اما گروگانگيري دو مصري كه جمعه شب اتفاق افتاد بر تنش هاي موجود افزوده است. درحال حاضر بسياري از مطبوعات عربي و آمريكايي روي اين موضوع مانور مي  دهند و مساله انتخابات عراق را مطلب اول خود كرده اند. پنج شنبه هفته قبل نيروهاي آمريكايي با بمباران بغداد، قتل دو تبعه خود را تلافي كردند و در عملياتي موسوم به مشت آهنين 2يگان هاي زميني با شبه نظاميان درگير شدند. در همان روز اول عمليات يك نفر كشته و 12 نفر ديگر كه چند كودك هم در بين آنها ديده مي  شد مجروح شدند.
خبرهاي جديد درباره درگيري ها همچنان ادامه دارد و چند ماهي بيشتر تا زمان انتخابات باقي نمانده است.

سناتور جان كري كه اكنون نامزد انتخاباتي رئيس جمهوري ايالات متحده است به خاطر تعقيب نيروهاي ويت كونگ در 28 فوريه 1969 ميلادي مدال ستاره نقره اي را از آن خود كرد. به تازگي شركت بازي هاي رايانه اي كوما در اقدامي بي سابقه نبرد آن روزها را به صورت بازي ويديويي، طراحي كرده است. در اين بازي شخصيتي كه كاملا شبيه جان كري است، رهبري سه قايق تندروي يگان۹۴ PCF را بر عهده دارد. اين بازي به گونه اي طراحي شده است كه تنها مي توانيد قبل از كشته  شدن به دشمن حمله كنيد و او را از بين ببريد. اين بازي تا يك هفته ديگر در دسترس عموم قرار مي گيرد. شركت كوما در بازي قبلي خود نبرد در شهر صدرعمليات نيروي زميني آمريكا را در روز 23 مه 2004 براي مبارزه با نيروهاي مقتدي صدر بازسازي كرده است.

اصلا از اين موضوع كه جورج بوش علاقه زيادي به جنگ افروزي دارد تعجب نكنيد، زيرا مدارك بدست آمده نشان مي دهد كه اين يك مساله موروثي در خاندان بوش است. حتما مي گوييد اين را به خاطر دشمني با ايالات متحده مي گوييم، ولي سناتور برسكات بوش، پدربزرگ جورج كوچك رئيس جمهور فعلي آمريكا داراي روابط نزديكي با عوامل حزب نازي آلمان بود. اسناد آرشيو ملي آمريكا نشان مي دهد كه برسكات مدير و سهامدار بسياري از شركت هاي آمريكايي بوده و با شركت هاي وابسته به حزب نازي مراوداتي داشته است. رابطه هاي بازرگاني او با نازي ها تا سال 1942 ادامه داشت اما در آن سال تمام اموال شركت او به خاطر ارتباط با آلمان ضبط شد. البته پس از ورود آمريكا به جنگ هم همچنان رابطه او با آلمان ها ادامه يافت. در حال حاضر دو بازمانده، اردوگاه آشوويتس از خانواده بوش به اتهام اين رابطه شكايت كرده اند.

ديگر نگران گم شدن كوسه ها نباشيد! بالاخره دانشمندان براي اين مساله هم راه حلي انديشيده اند. آنها وسيله اي طراحي كرده اند كه به باله كوسه ها متصل مي شود و توسط امواجي كه به ماهواره مي فرستد محل آنها را در اقيانوس مشخص مي كند. اولين كوسه سفيدي كه اين وسيله به او وصل شد هفته قبل در سواحل جزاير اليزابت ديده شد. اين كوسه 5 متري زيبا بسيار توجه كارشناسان را به خود جلب كرد، زيرا معمولا اين  گونه در آب هاي عميق زندگي مي كند، نه كنار سواحل. خلاصه زيست شناسان هم برسر اين كوسه ريختند و يك ردياب ماهواره اي به آن وصل كردند. بحمدالله اين كوسه از حادثه جان سالم به در برد و هم اكنون در اقيانوس شنا مي كند. دانشمندان نيز ساعت ها پشت تلويزيون مي نشينند تا حركات اين كوسه را تعقيب كنند.

اگر مي خواهيد دواي دل درد خريداري كنيد بد نيست كه به آمريكا سري بزنيد. به تازگي يكي از شعب فروشگاه هاي زنجيره اي CVS اين كشور به برخي از خريداران داروهاي دل درد يك برگه بن جايزه مي دهد. شرط گرفتن اين بن، خريدن داروهاي دل درد به ارزش بيش از 15 دلار است.
خريداران مي تواند از اين بن 4 دلاري در نوبت بعدي خريد خود از فروشگاه استفاده كنند. بنابراين اگر شما هم از درد معده رنج مي بريد بد نيست كه به آن سوي دنيا سفري كنيد و به فروشگاه CVS در بينگهامتون نيويورك سري بزنيد و بعد از بيش از 13 هزار تومان خريدن داروي دل درد يك بن 3 هزار توماني دريافت كنيد.

يوسف اسلام، خواننده سابق انگليسي كه به كت استيونز شهرت داشت به خاطر جلوگيري از ورودش به خاك ايالات متحده شكايت خواهد كرد. او گفت كه تاكنون هيچ توضيحي به وي در خصوص علت ممنوع الورود بودن او به آمريكا داده نشده است و فقط ماموران فرودگاه گفته اند كه دستور از بالا آمده است. او گفت: من مرد صلح هستم و هر گونه بي عدالتي و تروريسم را تقبيح مي كنم.او بسيار از اين موضوع اظهار تاسف كرد و گفت: هرگز فكر نمي كردم سرزمين آزادي ها اين چنين باشد. يوسف اسلام در دهه 60 و 70 ميلادي به خاطر ترانه هايي چون سايه ماه، دنياي وحشي و صبح شكسته است شهرت زيادي داشت. او در سال 1982 به يك مدرسه اسلامي در لندن رفت و از آن زمان جزو اعضاي فعال جامعه مسلمانان انگليس است.

اسكاي نيوز - اين يك مطلب ضد فمينيستي نيست. تازه  ترين بررسي ها نشان مي دهد خانم ها به خريد كردن به عنوان يك گشت وگذار سرگرم كننده نگاه مي كنند و اين درحالي است كه از نظر آقايان خريد كردن امري است كه بايد داراي كارايي باشد.
مردها زماني كه كالاي مشخصي در ذهن دارند به خريد مي روند، حال آنكه 77 درصد زن ها پذيرفته اند به محض اينكه ازكالايي خوششان مي آيد سريع آن را مي خرند وهمچنين دو سوم از اين شمار از خريد كنندگان زن اذعان داشته اند كه بعدا از خريد آن كالا پشيمان شده اند.
به گفته يكي از استادان دانشگاه استراف كلديد در انگليس امروزه مردم در هنگام خريد بيشتر به خواسته هايشان و نه نيازهايشان توجه مي  كنند.

يك وسيله الكترونيكي اختراع شده كه به راننده اجازه نمي دهد تا در راندن وسيله نقليه خود در سراسر لندن از حد مجاز سرعت بگذرد. اين جعبه سياه كه توسط ماهواره كنترل مي شود از حداكثر سرعت مجاز در تمامي نقاط در طول مسيري كه خودرو طي مي كند كاملا آگاه است و با محدود كردن پاسخي كه پدال گاز مي دهد از سرعت بيش از حد مجاز راننده جلوگيري به عمل مي آورد. ارايه كنندگان اين طرح خواستار شده اند تا اين وسيله ابتدا دروسايل نقليه عمومي مانند اتوبوس و تاكسي تعبيه شود. آنها معتقدند به كارگيري اين وسيله در وسايل عمومي حمل ونقل موجب مي شود تا ديگر وسايل نقليه نيز وادار شوند با سرعت كمتري در پشت سر اين وسايل نقليه عمومي قرار گيرند و در نتيجه ميانگين سرعت در سراسر پايتخت به طور موثري كاهش خواهد يافت. بر اساس طرح ياد شده رانندگان خودرو در لندن مي توانند با مراجعه به گاراژ ها و تعميرگاه ها و پرداخت كمتر از۱۵۰ پوند اين وسيله را در خودروي خود، كار بگذارند.

خدا نكند آدم در جايي تنگ ، گير كند. ولي اين اتفاق افتاد و آقاي مارتين مرد! او يك كارگر شركت آب به نام اوشن بي پارك در فايرايلند بود كه مانند هر روز براي سركشي فلكه آب خيابان۴۸ ترافيك به آنجا رفته بود. در راه كيف پول آقاي مارتين در يك حفره تنگ وعميق مي افتد.
او تلاش مي كند تا كيف را در آورد اما چه فايده كه هرچه مي كند، فايده اي ندارد. بالاخره پس از زحمت زياد آقاي مارتين تا كمر در حفره فرو مي رود و كيف را به چنگ مي آورد. او هرچقدر تلاش كرد تا ازحفره خارج شود، انگار نه انگار. فرداي آن روز كارمندان شركت آب، آقاي مارتين را در حاليكه پاهايش رو به آسمان بود پيدا كردند. هنوز علت دقيق مرگ اين مرد 60 ساله مشخص نشده است و تحقيقات پليس ادامه دارد.