دوشنبه ۶ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۰۸
گمرك، بورس ارزاني تهران
قيمت هاي اينجا را فروشندگان تعيين مي  كنند، خريدار نيز. روش چانه زني اينجا دو سويه است و مي توان مقدار زيادي تخفيف گرفت. فروشنده ها طبق روال معمول، مرزي معين مي كنند كه قيمتشان را از آن پايين تر نياورند
017208.jpg
فاصله سر در تا انتهاي مغازه اش حدود 30 سانتي متر است. كفش ها را از كنار بر در و ديوار چسبانده است. براي همين يك تكه جا، ماهي 300 هزار تومان مي پردازم
ايمان مهدي زاده 
بورس هر جنس، جايي در اين خيابان هاي تهران است. وجود واقعي دارد. به جايي مي رويد كه كالاي مورد نظرتان را خواهيد يافت. با اطمينان و آسودگي خيال از بابت زماني كه هزينه مي كنيد، راهي آنجا مي شويد. مي گرديد تا قيمت مناسبي بيابيد و سپس نوبت خريد و پول دادن مي رسد. اگر اهل مزاح باشيد، لابد از تكيه كلام بحث شيرين پول ياد مي كنيد و شايد جدي وخشك و رسمي بگوييد، آقا چقدر تقديم كنم؟شما بابت جنسي كه مي خريد پول پرداخت مي كنيد. چانه زدن رسم معمول در تجارت و خريد و فروش بازار امروز دنياست، اما بر سر چه كالايي، در كجا و با چه اندازه اهميت. اين بورس ها در تهران دهان به دهان مي چرخد و مي شود لابه لاي حرف مردم پيدايشان كرد.
محله اي با بورس قديمي
نام گمركنبايد براي تهراني ها غريبه باشد و بسياري از شهرستاني ها نيز گذرشان به محله گمرك افتاده است. محله اي در جنوب تهران . حد فاصل مولوي تا قزوين. منطقه گمرك محله هاي مختلفي دارد. در خيابان كارگر كه حركت كنيد و از راه آهن به بالا يا از انقلاب، راه پايين را پيش بگيريد، محله گمرك مورد نظر ، جلوي چشمتان ايستاده است. معمولا پس از شنيدن نام گمرك محل ترخيص كالا مفهومي است كه در ذهن چرخ مي خورد. بله، اينجا نيز محل ترخيص كالاست. از انبارهاي مختلف، كاميون  و وانت هاي زيادي به اينجا مي آيند و بار خالي مي كنند. روي اين خودروهاي سنگين ونيمه سنگين بارهايي را سوار مي كنند كه با هزار دنگ و فنگ و دردسر از بندر كراچي يا دبي با لنج به ايران آورده  اند.
محله گمرك بسيار طولاني تر و گسترده تر از چند خيابان است كه در جغرافياي شهري بگنجد. فراتر از مزرها مشتري پر و پا قرص چين است. مردم هم كه دنبال اجناس چيني ارزان با كيفيت مرغوب مي گردند. بسيار خب، يك خريد ارزان و خوب از اينجا انجام دهيد.
انواع كالاهايي كه مي تواند از مرزهاي آبي وارد ايران شود، در گمرك قابل دسترس است. با كمي جست وجو مي شود كفش كتاني، شلوار،  كاپشن ، كوله، چاقو، سرنيزه  و... پيدا كرد. اينجا يك بازار قديمي است. از قديم الايام مركز ارتشي فروشي لقبي بود كه به كاسب هاي اينجا اطلاق مي شد. اين واژه بين مردم معمول بود. آن وقت ها مي شد پيچ هاي يك تانك پيچ و مهره باز شده را در پاركينگ خانه، به هم رساند. روزگاري بود كه از شير مرغ تاجان آدميزاد در همين يك راسته هزار متري يا كمي بيشتر فروش مي رفت.
خريد با طعم سكوت
از بالاي محله، خيابان كارگر را مي گيريم و پايين مي رويم. سمت راست ، مغازه ها بغل به بغل هم به ديوار چسبيده اند و انواع كفشهاي كتاني به چشم مي آيد. شلوارهاي 6جيب و 8جيب از يك سوي سر در دكان آويخته شده و تي شرت و كاپشن نيز در سوي ديگر. اشتباه نگيريد، اينجا مركز فروش البسه و كالاي به اصطلاح تاناكورا نيست. قديم ها بورس دست دومي  بود، ولي امرزو بيشتر كالاها نو و آكبند است.
در گمرك كالاي زيادي ترخيص مي شود. به قول برخي از كسبه به انبارهايي واقع در خيابان هاي مولوي و فداييان اسلام شوش منتقل مي شود، سپس اجناس را به مغازه مي آورند و بر در و ديوارش مي آويزند.
قيمت هاي اينجا را فروشندگان تعيين مي  كنند، خريدار نيز. روش چانه زني اينجا دو سويه است و مي توان مقدار زيادي تخفيف گرفت. فروشنده ها طبق روال معمول، مرزي معين مي كنند كه قيمتشان را از آن پايين تر نياورند. وقتي خريدار با سماجت سعي در خريد جنس دارد و قصدش پرداخت پول كمتر است، در گمرك اين معامله به راحتي جوش مي خورد.
رضا موذن يكي از فروشندگان گمرك است. جواني كه در يكي از دخمه هاي باريك، كفش كوه و كتاني و تي شرت به در و ديوار مغازه اش آويخته و مي گويد : معمولا قيمت جنس نو معلوم و مشخص است. بازار عرفي دارد كه نمي شود از آن حد بالا يا پايين تر رفت. البته بخش كوچكي از كالاهايمان دست دوم است، ولي عمده فروشمان براساس اجناس نو و تازه شكل مي گيرد. قيمت هايمان از فردوسي، پلاسكو و امامزاده حسن خيلي پايين تر است. در همه جاي تهران تناسب قيمت گمرك زبانزد است. برخي كاسب ها جنسشان را از چين مي آورند. برخي از كراچي و دبي. مقداري از اجناس نيز از ناحيه بازار تهران تامين مي شود. اين كالاها نيز به رغم كيفيت خوبشان، از قيمتي پايين برخوردارند. بعضي از كسبه گمرك خودشان وارد كننده اند. چون واسطه اي در كار نيست - تصورتان همان گمرك و ماليات و دارايي باشد - اجناسمان را ارزان تر به مصرف كننده مي رسانيم.
نوسان بازار
قيمت يك جفت كفش كتاني چيني بين 5 تا 500 هزار تومان نوسان دارد. اين تفاوت وابسته به كيفيت كالاست. البته عدد دوم مربوط به مشتري هاي ويژه است. از همان هايي كه خريدار پس از پارك خودرو در پاركينگ بالاي محل، قلاده سگش را دست مي گيرد و سراغ فروشنده ويژه خودش مي رود و بهترين محصولاتي كه چين براي بازارهاي آمريكا و استراليا توليد مي كند را به قيمت خوبي مي خرد.
اينجا بورس كفش و لباس خارجي است. جنس ايراني مفهومي ندارد. اصلا تحويلش نمي گيرند. مشتري كه از اينجا خريد مي كند، معمولا مي داند مشغول خريدن كالايي است كه مي تواند قاچاق به حساب بيايد. شايد براي همين ارزان تر است. يكي ديگر از كسبه مي گويد: چيزي ننويسيد، دارايي مي آيد و گير مي دهد.سپس كفش چيني نشانمان مي دهد؛ ببينيد، شكل كفش هاي چرمي دست دوز كار تبريز است. بازاري اين جنس را به قيمت 30 هزار تومان مي فروشد. من به شما كه تازه خبرنگار هم هستي 12-10 تومان مي فروشم. او 9 سال است كه ساكن و كاسب اينجاست. ديگر راه كاسبي در گمرك را آموخته است.
فروشندگان گمرك معتقدند، تنوع كالاهاي ما از ورزشي فروشي هاي منيريه نيز بيشتر است. البته با قيمتي نازل تر. كره اي ها كه وارد مي شود، مراحل اداري را طي مي كند و پشت ويترين مغازه ها قدرت جاذبه اش را به جريان مي اندازد براي جلب مشتري. جنس چيني دو خيابان اين سوتر با كيفيتي همتراز و قيمتي ارزان عرضه مي شود. مغازه هاي اين يك گله جا ويترين ندارد. در و ديوار به بوي چرم و فوم عادت كرده، كفش ها را بر سينه ديوار مي چسبانند.
اجاره هاي سرگيجه زا
راسته خيابان را كمي پايين مي آييم. تكه مقوايي با نوشته اي بر پيشاني ديواري چسبيده است پاساژ مش تقي اسلاميمردي شوخ طبع و بذله گو كه تكه مقوا را بر دكاني آويخته. فاصله سر در تا انتهاي مغازه اش حدود 30 سانتي متر است. كفش ها را از كنار بر در و ديوار چسبانده است. براي همين يك تكه جا، ماهي 300 هزار تومان مي پردازم.
وقتي پي مي برد خبرنگاريم، مي گويد: اينجا فاصله طبقاتي زياد است.يكي 4 مغازه دارد و ماهانه معادل 4 ميليون و 800 هزار تومان اجاره بها مي گيرد. ديگري سال به سال نه خريد خوب دارد، نه فروش خوب. ولي مساله دارايي است. اينكه مي بيني برخي كسبه تند حرف مي زنند و تحويلتان نمي گيرند، چون دارايي قرار است كمرشان را بشكند. نبايد در اين مورد چيزي بنويسيد وگرنه كالاهاي اينجا هم گران مي شود.
بورس لرزان
جوان 29 ساله جلو مي آيد. رفيق مش تقي است. مي گويد: ما هر چه بگوييم، شما كه نمي توانيد بنويسيد.بهش اطمينان مي دهيم در صورت حساب بودن حرفش آن را درج مي كنيم: 10 سال پيش 12 هزار تومان حقوق مي گرفتم و براي ديگران فروشندگي مي كردم. الان براي كار خودم ماهي 20 هزار تومان، فروش معمول است. خب، چطور مي توانم ازدواج كنم. تازه آن هم روي پايه هايي در آب زندگيم را بسازم. جنس هايمان را نيز معمولا بازارياب ها مي آيند و مي  آورند و ما مي خريم. در حال حاضر بنده شبانه روزي مشغول كارم. مدرك فوق ديپلم تربيت معلم دارد. از تخليه چاه تا خيلي مشاغل ديگر را تجربه كردم .هيچ فايده اي نداشت. پولي به جيب ما نرسيد كه نرسيد. نامش را نمي گويد خيلي از اين جوان ها داريم، اينها را خودش مي گويد.
قيمت كالا
شلوار 6 جيب آمريكايي، 15 هزار تومان. پوتينهاي كوه با مارك تيم برلن، توليد چك۱۸ هزار تومان و از جنس آمريكايي اش 35 هزار تومان. يك جفت كفش مدل 47 و يكي ديگر 51 به چشم مي آيد.
چيني ها بازار را قبضه كرده اند. راه گريزي نيست. مشمول قانون تجارت سازمان جهاني تجارت است.
نياز به گمرك ندارد. راحت صادر مي كند و بازارهاي مختلفي راه انداخته است.
چند مغازه پايين تر مي آييم.
شلوار 6 جيب آمريكايي 32 هزار تومان، پوتين تيمآمريكايي 45 هزار تومان. اينجا بورس است. چه نوع كالايي، مهم نيست. ميزان پرداخت شما براي خريد هر كالايي در اين نقطه كانوني تجارت تهران بسيار كمتر از ديگر نقاط آن است.
كيسه خواب دست دوم پشم شيشه چيني معادل 15 هزار تومان پول مي خواهد. نمونه ايراني همين جنس، با شرط نو بودن حدود 12 هزار تومان. پارچه اش كره اي است و دوختش ايراني. پايين تر مي آييم. اينجا ديگر كوتاه نمي آيند. محكم بهمان مي گويند: عكس نگيريد. با حالتي پرخاشگرانه و تهاجمي. انگار چوب را بالا برده باشد. هيچ دليلي نمي آورد و اصلا خودش را مجبور به پاسخ دادن نمي بيند. بحث تبليغ محله پيش كشيده مي شود. همسايه هايش تند ما را مي برند داخل حجره خودشان؛ آقا از خودم كنار شلوارهام عكس بگير.چند تا چند تا كنار هم مي ايستند و عكاس برايشان عكسهاي يادگاري مي گيرد.
مقوله كيسه خواب را پي مي گيريم. جنس پردار كره اي، مي شود؛ 37 هزار تومان. اين قيمت را ديگر خيلي مناسب مي داند. بدون احتساب چانه زني در گمرك. براي خريد نمونه آمريكايي بايد از يك روز جلوتر جنس سفارش دهيد. خلاصه كه هر چيزي با قيمتي ارزان در بازار گمرك به چشم مي خورد.
ناله اي غم انگيز بعد از ظهر پاييزي را ملال انگيز مي كند. مرد مسني است كه آرشه را بر تارهاي ويلون  مي كشد. آواي سازش در دم لحظه اي نوستالژي در گمرك مي سازد. در فضا مي چرخد و هوش و حواس آدمي را به خود جلب مي كند. بسياري از كسبه به شكل عادت، به مرد نابينا نگاه مي كنند. خودش مي گويد: بد پول نمي دهند. ولي مي دانم، من كه چشم ندارم. مي توانم  ببينم كه آنها نگاهم نكرده اند. يكي عادت به دادن 50 توماني دارد. يكي 25 توماني. شايد تنها بخش تكراري زندگي در گمرك، كمك به مرد نابينا باشد.
بازار شناسي چين
پايين تر مي آييم.
مغازه اي با 5-4 فروشنده نوجوان 16 ساله به بالا. صاحب دكان بين فروشندگان نشسته است. خودش 14 سال اينجا كاسبي كرده و كالاي مورد نيازشان را از بازار تهران تهيه مي كنند. قصد خلاف ندارد. البته مي دانند به شكل قاچاق وارد ايران شده ولي چون او نياورده و از بازار كه اعتبار دارد، تهيه كرده، اشكالي ندارد. مي گويد: رفتم مسجد و از امام جماعت سوال كرده ام. دوست ندارم خداي ناكرده مال حرام وارد زندگيم شود.بعد لبخند زيركانه اي مي زند و حرفش را پي مي گيرد: اجناس چيني كه وارد بازار شده، صرفا ظاهر و نما دارد و فاقد هر گونه كيفيت است. ما خودمان مسووليم. مسوول تمام گراني ها خودمانيم.
يك توليدي دوخت شلوار ممكن است تا 7 هزار تومان، برايش آب بخورد. درحاليكه شلوار چيني به قيمت 3 هزار تومان مثل آفت تمام كشور را مي گيرد.
طبيعي است كه توليدكنندگان داخلي درمقابل چيني ها حرفي براي گفتن نخواهند داشت.
چين درتوليدات اقتصادي خود با رشدي خوب حركت كرده، بازارهايش را با توليداتش تطبيق مي دهد و بازارهاي جهاني را قبضه كرده است. فروش محصولات با كيفيت توليد A ، كشورهاي آمريكاي شمالي و اروپايي است. درجه B را نيز به كشورهاي در حال توسعه و درجه سوم را به جهان سومي ها مي فروشد.

نظارت
هزاري 500 تومان!
017328.jpg
ايرنا - اسكناس هاي 5هزار ريالي قرمز و 10 هزار ريالي آبي كه مهلت تعويض آنها از سوي بانك مركزي ايران خاتمه يافت، هنوز در همدان بازار دارد و در حاليكه براساس اعلام بانك مركزي اينگونه اسكناس ها در حال حاضر فقط توسط شعبه اصلي بانك مركزي در تهران قابل تعويض است، عده اي در همدان آن را به نصف قيمت معامله مي كنند.
اغلب مردمي كه تعداد كمي اسكناس هاي از رده خارج شده برايشان باقيمانده است، مي گويند: به جاي سفر به تهران و صرف هزينه سنگين مسافرت، در همين شهر خودمان اسكناس ها را به نصف قيمت مي فروشيم.
در شرايط امتناع بانك ها در شهرستان ها از تعويض اسكناس هاي قديمي و ناچاري كساني كه اينگونه پول ها را دارند، شغل جديد و بازار پررونقي براي برخي افراد در همدان و ديگر شهرهاي اين استان ايجاد شده است.

انرژي
قطره قطره جمع گردد وانگهي...
017325.jpg
بهروز عيدي-قطره، قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.چقدر زندگي رويايي و پروانه اي مي شد اگر مطالب نوشته شده در مورد صرفه جويي انرژي، نقش پتروس پسري فداكاررا انجام مي دادند و از هدررفت انرژي جلوگيري مي كردند! 
امروز كه از كنار پمپ بنزين مي گذشتم بي اعتنايي راننده نسبت به سرزير شدن باك ماشين اش برايم چندش آور بود. چندين سي سي بنزين به زمين ريخته شد، بدون اينكه در ظاهر، آب از آب تكان بخورد. ماشيني ديگر كه كنار پمپ بغلي، پهلو گرفته بود چيزي كمتر از اولي بنزين از باكش سرريز شد. گزارش شده كه سرريز هاي بنزين در زمان سوخت گيري 5/4 ميليون ماشين در حال تردد ايران، سالانه حدود 50 ميليون ليتر بنزين به ارزش بيش از 10 ميليون دلار است. اين ميزان سرريز شدن ها معادل بنزين مصرفي يك روز كشور برآورد شده است كه علاوه بر زيان به اقتصاد ملي، محيط زيست را نيز به شدت آلوده مي كند.
بر اساس اين بررسي، وجود ماده اي خاص در بنزين - MTBE - باعث آلودگي آب هاي زيرزميني مي شود.
همچنين تبخير تركيبات سبك بنزيني و واكنش با اكسيدهاي نيتروژن باعث آسيب به دستگاه تنفسي مي شود. در اين قبيل موارد، به طور حتم ضعف فرهنگ سوخت گيري عامل اتلاف انرژي است، اما عوامل ديگري مانند فرسودگي و قديمي بودن تكنولوژي تجهيزات سوخت گيري و جايگاه ها، پايين بودن قيمت بنزين و مشكل موجود در باك هاي بنزين اغلب ماشين هاي ساخت داخل نيز در مورد هدر رفتن اين حامل انرژي وجود دارد كه اهميت آنها محرز است. هدر رفتن اين قطره هاي بنزين در كشور ما كم از آب پشت سد داستان پتروس ندارد كه در صورت بي تدبيري پسرك، عاقبت شهر معلوم بود. در مورد بنزين ما هم آنچه كه عيان است ضررهاي ميلياردي است كه دولت بايد به رغم توليد داخل، سالانه صرف خريد بنزين از خارج و ارزان فروشي آن در داخل كند.
ترويج فرهنگ صحيح مصرف، نوسازي جايگاه ها و استفاده از تجهيزات به روز سوخت گيري، تعويض خودروهاي فرسوده و جلوگيري از توليد خودروهاي با تكنولوژي ناكارآمد از جمله راهكارهاي پيشنهاد شده براي مقابله با اين مشكل است.

بازار۲
از ضايعات گل پول درآوريد!
017322.jpg
با انعقاد اولين قرارداد صادرات گل خشك ضايعاتي رز و ميخك در شهرستان محلات، از اين پس سالانه بيش از يك ميليون و 200 هزار دلار ارز به كشور وارد خواهد شد.
ابراهيمي، رئيس هيات مديره تعاوني گل و گياه شهرستان محلات، در گفت وگو با ايسنا گفت: بر اساس اين قرارداد كه پس از برگزاري چهارمين نمايشگاه گل و گياه شهرستان محلات منعقد شد، يك شركت صادراتي داخلي از اين پس گل هاي خشك غيرقابل استفاده رز و ميخك را از گلكاران محلاتي خريداري و پس از فرآوري و قرار دادن در قاب هاي چوبي نفيس و ميزهاي عسلي به نام ميزگل به كشورهاي آلمان و انگلستان صادر مي كند.
وي با اشاره به اينكه پيش از اين گل هاي خشك ضايعاتي فقط به عنوان كود و خاك برگ مورد استفاده قرار مي گرفت يا سوزانده مي شد، گفت: از اين پس تعاوني گل و گياه محلات سالانه گل هاي خشك رز و ميخك را در اختيار اين شركت صادراتي قرار خواهد داد.

درد دل
به ما زنگ بزنيد
۲۰۴۷۳۳۶ تماس 9 الي 12
داروي فمارا
اين داروي سرطان سينه است و تا چند وقت پيش بسته 30 تايي اش را از هلال احمر، 53 هزار تومان مي گرفتيم. حدود يك ماه است اين دارو در هلال احمر پيدا نمي شود و سهميه بندي كرده اند و فقط يك بسته مي دهند. از داروخانه اي يك بسته 30 تايي را 160 هزار تومان خريديم. گفتند نمايندگي ها در داروخانه هاي دولتي كمتر توزيع مي كنند و بيشتر به تك نسخه اي ها داده مي شود. مسوولان پيگيري كنند.
تعميرگاه هاي آزادي 
تعويض روغن در تعميرگاه هاي خوش تا آزادي و پارك در پياده رو باعث آلودگي و تردد ماشين ها مي شود. شهرداري منطقه دو رسيدگي كند.
امامزاده شهر قدس 
اين شهر در كيلومتر 20 ، امامزاده اي دارد كه از طرف اوقاف و ميراث فرهنگي كنده اند كه بازسازي كنند، ولي بعد از 7 ماه تپه اي از خاك شده و كاري انجام نداده اند.
خيابان سراج 
سرتاسر خيابان شهيد ممنوني در خيابان سراج مجتمع آموزشي است، ولي روشنايي ندارد. فصل پاييز در راه است و ممكن است براي دانشجويان و دانش آموزان مشكل به وجود بيايد. شهرداري منطقه 4 رسيدگي كند.
باز هم شير
كارگري كه حقوقش 130 هزار تومان است، چه جوري مي تواند روزانه 250 تومان پول شير بدهد، آن هم با اين همه در صف ايستادن؟
ورزش بانوان 
در ورزش بانوان به رغم تبليغات، متاسفانه نه پيشرفتي مي بينيم و نه امكاناتي جهت ورزش كردن وجود دارد. استخر سرپوشيده علاوه برحق عضويت سالانه، پول زيادي مي گيرد. دختران دانشجو در دانشگاه تهران فقط پينگ پنگ و شطرنج مي توانند بازي كنند.
دستفروش ها
در منطقه 4 محله 7 شميران نو، دستفروش ها باعث آزار و اذيت و شلوغي شده اند. شهرداري كاري كند.
باز هم بازنشستگي 
اينجانب بازنشسته سازمان تامين اجتماعي و قبل از سال 78 بازنشسته شده ام. قرار شد تمام بيمه هاي بازنشستگي پاداش بازنشستگان قبل از سال 78 را پرداخت كنند، ولي سازمان تامين تا به حال اين كار را نكرده است.
چه كسي ماموران را جريمه مي كند؟
امروز در خيابان گلبرگ غربي سمت چهارراه قصر، خودروي راهنمايي و رانندگي را ديدم كه هيچ كدام از دو نفر كمربند نبسته بودند. چه كسي اينها را جريمه مي كند؟
ميدان تره بار خيابان قزوين 
در اين ميدان ميوه ها نسبت به ميدان هاي ديگر اصلا كيفيت ندارد. فكر مي كنند چون ما جنوب شهري هستيم بايد ميوه بد بخوريم و با ما رفتار بدي مي كنند.
آموزشگاه فكور
آموزشگاه فكور به رغم تبليغات زيادش، آموزش و خدمات رساني خوبي نداشت.
ليسانس بيكار
ليسانسيه رياضي و متاهل هستم. بعد از 20 سال درس خواندن، اپراتور آسانسور با حقوق 120 هزار تومان شده ام. شما قضاوت كنيد چطوري مي توان با اين حقوق زندگي كرد.
كنده كاري خيابان ياغچي آباد - بهمن يار
جدول هاي خيابان را شهرداري خراب كرده و يك ماه است كه به حال خودش رها كرده و مايه عذاب مردم شده است.
جانباز
بازخريد شركت مخابرات هستم و مصوبه مجلس براي شروع به كار مجدد به من نمي خورد و الان با ماشين دوستم مسافركشي مي كنم. در حال حاضر نيز به خاطر پايين بودن مدل ماشين از تردد آن جلوگيري مي كنند. با اين مشكل، ديگر از عهده خرج زندگي برنمي آيم.
جانباز 10 درصد
واگذاري زمين 
عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرمسار هستم. قرار بود از طرف دانشگاه زمين مسكوني خريداري شود و با كسر اقساط از حقوق، به ما واگذار شود. هم اكنون زمين خريداري شده، ولي به تصرف شهرداري درآمده است. تكليف مان چيست؟
فاضلاب حمام هاي نسيم شهر
فاضلاب حمام هاي اطراف منطقه نسيم شهر اكبرآباد به جوي هاي كنار خيابان وارد مي شود. بوي لجن فاضلاب هاي اين حمام ها به خصوص روزهاي پنج شنبه و جمعه باعث آزار واذيت مردم مي شود، لطفا رسيدگي كنيد؟
خسروجردي 

دخل و خرج
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |