سه شنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۲۳
گفت وگو با دكتر علي معين و دكترويليام جي كاپسكي
از همدان تا ميشيگان
دكتر كاپسكي بعد از چند دقيقه فكر كردن ازخودش مي پرسد: آيا دوباره به ايران مي آيم و به ديگران توصيه مي كنم به اينجا بيايند؟ و پاسخ هم اين است: بله و بله
019233.jpg
قرار بود دكتر علي معين هفته گذشته به ايران بيايد تا براي متخصصان پوست سخنراني كند، اما شدت گرفتن بيماري مادر وي موجب شد كه او دوهفته زودتر به ايران بيايد و متاسفانه در زمان انجام اين گفت وگو، دكتر عزادار بود. در اين سفر دكتر ويليام جي كاپسكي استاد پاتولوژي دانشگاه پزشكي وين در آمريكا همراه دكتر معين بود تا او هم براي متخصصان مغز و اعصاب و آسيب شناسي درباره انواع خاصي از ضايعات مغزي كه داراي نشانه هاي مشابه روي پوست بدن هستند صحبت كند. اما جو گفت وگو با اين دو دانشمند شناخته شده بين المللي جو غمگيني نبود و هر دو به زبان هاي فارسي و انگليسيدرباره توريسم، تحصيل، تدريس و موضوعات جدي تري مثل سيگار صحبت كردند، دكتر معين مي  گفت كه موضوعات حرفه اي را از موضوعات شخصي جدا مي  داند و سند آن چندين شوخي و خنده مفصلي بود كه در يك فرصت 2ساعته رخ داد و البته تاكيدهاي دكترها درباره ترك سيگار براي جوانان و به خصوص روزنامه نگاران!
دكتر علي معين در همدان متولد شده است ودوره دبستان، راهنمايي و دبيرستان را در همان شهر خوانده است. او حدودا 25مقاله ايندكس شده در نشريات معتبر علمي دنيا چاپ كرده كه قسمتي از علم بشر محسوب مي  شوند و حدودا همان تعداد رزيدنت تخصص پوست، دوره تخصصي خود را با وي گذرانده اند.
در سال 1356 به آمريكا رفت، دوره دبيرستان را در آنجا خواند و مدرك ليسانس را در رشته داروسازي گرفت و دوره فوق ليسانس را در رشته فارماكوژنتيك داروسازي- ژنتيك به پايان رساند، همه اين دوره ها در دانشگاه هاي كاليفرنيا سپري شد. او مقطع تحصيلي دكتراي داروسازي را نيمه تمام گذاشت تا در رشته پزشكي به تحصيلات خود ادامه دهد دانشگاه كاليفرنيا ديويس. تخصص دكتر معين در رشته پوست از دانشگاه ميشيگان است كه پس از دريافت مدرك خود استاد همان دانشگاه هم شد. مسووليت بخش پوست دانشگاه ميشيگان از آن پس تا سه سال قبل به عهده دكتر معين بود و بعد از استعفاي دكتر معين، او به كار خصوصي در مطب مشغول شد و فعاليت هاي خود را دامه مي  دهد. براي مثال مي  توان به عضويت وي در نظام پزشكي ميشيگان اشاره كردكه منصوب بنا به حكم فرماندار امين ايالت صورت پذيرفته است و مسووليت صدور پروانه هاي اشتغال اين ايالت به عهده دكتر معين است. رياست انجمن متخصصان پوست و موي ايالت ميشيگان تاچندي قبل به عهده دكتر معين بود و عضويت در هيات امناي همانجا جزو مشغوليت هاي فعلي اوست. 400 تا 500 بيمار در هر هفته وقت كافي براي ديگر فعاليت هاي علمي تمام وقت دكتر معين باقي نگذاشته است، اما او هنوز در ارتباط با مجامع علمي و بيمارستان ها و دانشگاه هاست و به عنوان استاد به تدريس ادامه مي  دهد. دكتر معين در سال گذشته در 9 كشور دنيا سخنراني هاي علمي اجرا كرد و هنوز هم كارهاي خود را در زمينه هاي علمي پيگيري مي  كند، اما به دليل معرفي يك رئيس جديد براي بخش پوست دانشگاه ميشيگان، دكتر از سمت خود استعفا داد تا تهديدي براي رئيس جديد محسوب نشود.در مقوله هاي فرهنگي- به خصوص در زمينه علوم انساني- هزينه هاي رفت و آمد و اقامت ميهمانان كنگره ها يا به عهده موسسه دعوت كننده ميهمان و مسوولان كنگره است يا اين هزينه ها را موسسه اي پرداخت مي  كند كه سخنران كنگره در آنجا مشغول به كار است. اما در زمينه هاي پزشكي، معمولا حدود يكهزار دلار- بسته به توان كنگره و شرايط متنوع ديگر- به عنوان Honorfioumهديه به سخنرانان پرداخت مي  شود، مگر آنكه فرد دعوت شده سخنران افتتاحيه كنگره باشد كه در آن صورت تمام هزينه ها از سوي كنگره پرداخت خواهد شد. اين اتفاق دقيقا در سال گذشته براي دكتر معين افتاد كه سخنراني افتتاحيه كنگره سالانه متخصصان پوست دانمارك به گردن او بود و ظاهرا سخنراني هاي ايران دكتر معين جبران كننده اين وضعيت است، چرا كه دكتر معين كه بار اول 9 سال قبل به دعوت دكتر دولتي يكي از شناخته شده ترين متخصصان ايراني پوست و از محققان مهم اين رشته به ايران آمد و هر سال هم به اين كار ادامه مي  دهد، هنوز هم علاقه  مند است اطلاعات علمي خود را در اختيار هموطنانش قرار دهد. او حتي باعث شده است كه دكتر ويليام جي كاپسكي استاد تمام وقت رشته آسيب شناسي و فوق تخصص آسيب شناسي مغز و اعصاب براي برگزاري سخنراني ها به ايران بيايد.
دكتر معين چهره اي كاملا خاورميانه اي دارد كه با توجه به شايعات موجود درباره برخورد بد با صاحبان چنين چهره هايي، پس از واقعه يازده سپتامبر، هيچ وقت خود شاهد چنين برخوردهايي نبوده است و گرچه احتمال رفتارهاي توهين آميز از سوي عامه شهروندان آمريكايي را بعيد نمي  داند، اما مجامع علمي را در شاني متفاوت از چنين كينه ورزي هايي مي  داند و هيچ خاطره اي در اين زمينه براي تعريف كردن ندارد! در عكس مي  بينيد كه دكتر معين كم مو است و وقتي در برابر اين پرسش قرار مي  گيرد كه چرا كاري براي كم مويي خودتان نكرده ايد؟ سوال را به انگليسي براي آقاي دكتر كاپسكي ترجمه مي  كندو مي  افزايد:سوال خوبي است. جوابش هم اين است كه تصميم گيري درباره اين موضوع،يك انتخاب شخصي است، چون مقوله زيبايي است و نظر من اين است كه براي من بد نيست، البته براي كسي كه خوشش نيايد خيلي راه ها هست، مثلا كاشت مو و درمان هاي مختلف. اين موضوع ارثي است كه من نمي توانم آن را تغيير بدهم. من هميشه فكر كرده ام كه چون دكتر پوست هستم و قدري هم در ايران و هم آنجا آمريكا شناخته شده ام هر كس بخواهد اين عمل را براي من بكند يا زيادي دقت مي    كند يا كم دقت مي   كند كه هر دوتاي آنها باعث خرابي نتيجه مي   شود.
دكتر به مينوكسيديل و امثال آنها اعتقاد دارد، اما حال استفاده از آنها را ندارد.
بوتاكس سمي است كه به زير پوست تزريق مي  شود تا به مدت 4 ماه از انقباض ماهيچه هاي صورت جلوگيري كند و با فلج كردن آنها باعث شود افرادي كه به دليل انقباض ماهيچه ها، چين ها و خط هايي در صورت خود دارند به اجبار بدون اين چين و چروك ها و واجد پوستي صاف شوند. دكتر معين كه از ابتداي تحقيقات با اين روش درماني زيبايي آشنا بود كسي بود كه آن را به جامعه علمي ايران معرفي كرد و امسال در كنگره، بسياري از متخصصان به سراغ او مي  آمدند تا از كارش تشكر كنند و وقتي كه مي  ديدند دكتر آنها رابه جا نمي  آورد به او حق مي دادند، چرا كه فيلم تهيه شده از روش كار او را ديده بودند.
هر گفت وگويي درباره پزشكي در ايران به مساله خوددرماني هم برمي گردد و سوال اول براي آگاهان به مضرات آن، به مساله داروهاي گياهي برمي گردد كه متاسفانه درآمريكا هم عرضه داروهاي گياهي بدون مجوز پزشك يك مساله اساسي است. در اين باره، هم دكتر كاپسكي به عنوان يك پزشك محقق اظهار نظر مي  كند و هم دكتر معين. دكتر كاپسكي مي  گويد: اين موضوع محل مناقشه بين پزشكان در آمريكا هم هست، چرا كه استانداردسازي محصولات دارويي گياهي كاري سخت و گاه ناممكن است، چرا كه شرايط پرورش گياهان با هم فرق مي  كند. از سوي ديگر داروهاي گياهي خيلي پيچيده اند و در مصرف مقادير بالا از آنها، خطرات غيرقابل پيش بيني  وجود دارد. تداخل اين داروها با داروهاي ديگر هم به سختي قابل بررسي است. موضوع مهم تر از همه اين است كه به دليل نبود امكان استانداردسازي داروهاي گياهي، امكان بررسي آنها توسط اداره دارو و غذايي فدرال FDA وجود ندارد. دكتر معين مي  افزايد: من باحرف دكتر كاملا موافقم. اضافه بر آن مي  شود گفت كه اگر FDA هم اين داروها را تاييد يا بررسي كند تغييراتي در اين داروها ايجاد نمي  شود، چرا كه موضوع اصلي در مصرف آنها، مقدار مصرف است. براي مثال، مصرف مقادير بالا از داروي ديجاكسين كه منشا گياهي هم دارد موجب اختلال در كاركرد طبيعي قلب مي  شود. از سوي ديگر داروهاي لاغري  به بازار مي  آمد كه بدون نسخه پزشك هم قابل تهيه بودند، چرا كه سازندگان آنها مدعي شده بودند اين داروها گياهي اند. البته FDA سازندگان آن داروها را مجبور كرد كه داروها را جمع كنند و نوع بدون افدرين رابه بازار بفرستند. من مسوول بررسي مصوبات FDA و انجمن متخصصان پوست آمريكا هستم و ما الان به فروش بدون نسخه بعضي از پمادها اعتراض داريم. مثلا پمادي با ويتامين C زياد فروخته مي  شود كه مضر است و باعث سوزندگي پوست مي  شود. به همين دليل به FDA فشار مي  آوريم كه قانون هايي براي مصرف داروها- چه گياهي و چه شيميايي- تصويب   كنند. در نهايت ما به نظر دكتر كاپسكي مي  رسيم كه داروهاي گياهي و شيميايي مضرند، اما مصرف كم مقدار داروهاي گياهي به دليل حجم كم مواد دارويي موثر خطر كمتري دارد.
پزشكان ايراني از موفق ترين پزشكان دنيا هستند يا نه؟ در بسياري ازرشته هاي پزشكي چهره هاي ايراني معتبري دردنيا شناخته شده اند وسوال درباره بدنه جامعه پزشكي ايران براي اين دو دانشمند كه در كشورهاي متعددي سخنراني داشته اند چندان خالي از اعراب نيست. دكتر كاپسكي ترجيح مي دهد اين پرسش را پس از سخنراني روز پنج شنبه اش پاسخ دهد. دكتر معين كه چندي با مشكل بيماري مرحوم والده اش روبه رو بودو به وقت اين گفت وگو عزادار بود به خوبي مي   توانست به اين پرسش پاسخ دهد: توجه به سه نكته درباره پزشكان ايراني اهميت فراواني دارد. اولين نكته اين است كه بسياري از داروها در ايران موجود نيست. دوم پرستاري در ايران در كل به نظر من خوب نيست. البته پرستاران خيلي زحمت مي كشند، اما با دستگاه هاي 20 سال پيش و قديمي تر، به سختي مي توان كاري براي بيماران انجام داد. سومين نكته اي كه به نظر من جالب آمد اين بود كه چون همه به يك حد زبان انگليسي بلد نيستند نمي توان متوجه شد كه افراد چقدر از سخنراني را متوجه شده اند، اما در كل به نظر من دانش پزشكان ايراني خوب است و افرادي كه به آمريكا مي آيند و امتحان مي دهند نمره هاي خوبي مي آورند. اما محدوديت ها كه معلول كمبود امكانات اقتصادي است موجب مي شود نتوان به بهترين نتايج دست يافت.
اما چرا دكتر معين اول داروسازي خواند و بعد به سراغ پزشكي رفت. از خودش بشنويم: در آمريكا پزشكي خواندن به مدرك ليسانس احتياج دارد. بعضي افراد حتي فوق ليسانس دارند. وقتي مي خواستم وارد رشته پزشكي شوم به من گفتند كه بدون گرين كارت ورود به دانشگاه پزشكي محال است. من فقط به مدت يك هفته به جمهوري دومينيكن رفتم تا پزشكي بخوانم و دانشگاه آنقدر زير استاندارد بود كه به اين نتيجه رسيدم كه هر كس را گول بزنم نمي توانم سر خودم را كلاه بگذارم. در نتيجه به آمريكا برگشتم و فوق ليسانس فارماكوژنتيك را خواندم. بعد از آن درخواست دكتراي داروسازي دادم، اما واقعا مي خواستم پزشك پوست شوم. البته قبل از ورود به آمريكا خيلي دلم مي خواست وكيل شوم. خودم هم زياد حرف مي زنم و وكالت برايم جالب بود. اما بعد از ورود به آمريكا به اين دليل كه در تخصص پوست، تشخيص با نگاه كردن است خيلي دوست داشتم در اين رشته درس بخوانم. ليزر و درمان هاي مختلف در تخصص پوست وجود دارد، اما شما اگر دكتر خيلي حاذقي باشيد بدون آزمايش و فقط با نگاه كردن مي توانيد بيماري را تشخيص بدهيد و اگر قابل درمان باشد، آن را درمان كنيد.
019230.jpg
من ديدم كه نمي توانم بدون گرين كارت به دانشگاه پزشكي بروم و داروسازي هم رشته بدي نبود. در كلاس هاي مشترك با دانشجوهاي پزشكي به اين نتيجه رسيدم كه درخواست براي دانشكده هاي پزشكي بدهم، شايد قبول شوم. يك امتحان ورودي دادم و براي همه 110 دانشگاهي كه دوره پزشكي داشتند درخواست دادم. فقط هشت دانشگاه جواب دادند كه مي توانم مصاحبه كنم و باقي دانشگاه ها گفتند چون گرين كارت ندارم حتي مصاحبه هم نمي توانم بكنم. از آن هشت دانشگاه فقط يك دانشگاه من را قبول كرد و چهار دانشگاه من رادر فهرست ذخيره گذاشتند، فقط يك دانشگاه دقيقا يك هفته بعد از مصاحبه تلفن زده و گفتند كه قبول شدم. اين در حالي است كه معمولا قبولي دانشگاه يك روال چندين ماهه اداري دارد. وقتي من گفتم فرم ITMP مخصوص دانشجوهاي خارجي را بفرستيد تازه متوجه شدند من خارجي بوده ام و گفتند باز با من تماس مي گيرند. دو ماه بعد زنگ زدند و گفتند كه حتي بعد از مصاحبه هم به رغم اينكه من نوشته بودم خارجي ام متوجه نشده بودند من خارجي ام، اما چون خودشان اين اشتباه را كرده اند، من را قبول كردند. ورودي دوره پوست هم به همين سختي بود. چون من گرين كارت نداشتم و بدون گرين كارت نمي شود در اين رشته لوكس درس خواند. خيلي شانس آوردم، چون همه چيز بدون گرين كارت درست شد، البته خودم هم خيلي درس خواندم و در دوره پزشكي شاگرد دوم كلاس بودم و معدل ليسانس من 20 بود و فوق ليسانس داروسازي نوزده و نود و خرده اي صدم. اين را از باب خودنمايي نمي گويم، چون خيلي مورد تبعيض واقع شدم آن را مي گويم. خارجي بودن خيلي مشكل بود، البته يك قران پول ندادم، در دوره دانشجويي هم در دانشگاه تدريس مي كردم.
بسياري از مردم ايران مثل باقي مردم دنيا دوست ندارند اصلا به سرطان فكر كنند، برخي خيلي زياد فكر مي كنند. عده اي هم اصلا هر شا يعه اي را درباره سرطان جدي مي گيرند و سرطان، موضوعي است كه اگر يك دانشمند رشته آسيب شناسي را ديديد، حتما بايد از او درباره آن سوال كنيد. دكتر ويليام جي كاپسكي كه تمام وقت به تدريس آسيب شناسي و به طور خاص، سرطان و سخنراني و تحقيق درباره آن اشتغال دارد درباره موضوعات عمومي سرطان و بايدها و نبايدهاي لازم براي مردم عادي مي گويد: اولين نكته اين است: نبايد سيگار بكشيد. اولين و مهمترين عامل افزايش خطر ابتلا به سرطان هاي مختلف جدا از سرطان ريه سيگار است. نكته دوم اين است كه اگر در خانواده تان يك فرد مبتلا به سرطان داريد بايد حتما خودتان را از نظر ابتلا به سرطان بررسي كنيد. اگر مادر، خواهر، عمو، برادر و... داريد كه به اين بيماري مبتلايند، احتمال ايجاد سرطان در شما هم افزايش مي يابد و بايد مرتب جهت تشخيص به موقع سرطان احتمالي، توسط متخصص بررسي شويد. سرطان مغز، كولون، پروستات و پستان انواعي از اين بيماري اند كه در خانواده ها تكرار مي شوند. نكته ديگر درباره بعضي از مواد شيميايي مثل آزبست و بنزن است كه در شرايط خاصي به شدت احتمال ابتلا به سرطان را افزايش مي دهند. درباره هواي تهران اطلاعات كافي ندارم، اما سرب و بعضي ديگر از مواد شيميايي خطر ابتلا به سرطان و برخي ديگر از بيماري ها را افزايش مي دهند و اين عوامل محيطي بايد به دقت بررسي شوند. نكته ديگري كه توسط هر آدم عادي  مي تواند مورد توجه قرار بگيرد، توجه به تابش آفتاب است كه تاثير تعيين كننده اي بر افزايش احتمال ابتلا به سرطان ايجاد مي كند. در اين باره از دكتر معين سوال كنيد.
از دكتر كاپسكي مي شود پرسيد كه چرا به ايران آمده است و جو رايج در رسانه هاي گروهي را جدي نگرفته است. او جواب مي دهد: من، علي و ديگر خانواده هاي ايراني در آمريكا را مي شناسم و آنها خيلي دوستانه برخورد مي كنند و موقعيت سفر به ايران براي همه فراهم نيست، پس من از آن استفاده مي كنم. اين كشور به خاطر تاريخ كهن خود براي من بسيار جذاب است و رسانه هاي آمريكايي الزاما به همه نكات درباره يك كشور نمي پردازند، براي من سياست هاي اخير دو كشور خيلي مهم نيست و چون امكان آمدن به ايران را داشتم، از آن استفاده كردم. من مسافرت را هم دوست دارم و ايران خيلي كشور جالبي براي مسافرت است. از طرف ديگر من به برقراري ارتباطات علمي بين دانشگاه خودمان Wayne State University school of medicine با مجامع علمي كشورهاي ديگر علاقه مندم و دانشگاه هم من را به انجام اين كار ترغيب مي كند. ما در قسمت هاي مختلف دانشگاه با برزيل، تركيه و سوريه ارتباط داريم. همكاري هاي بين المللي علمي براي ما خيلي جذاب است. خيلي از نكات درباره علم است كه بحث بين دانشگاه ها به نفع همه تمام مي شود.
براي دكتر كاپسكي ديدن ايران كهن و ايران امروز هر دو جالب است ، چراكه از گذشته مي داند و نديده است و درباره امروز ايران خبر چنداني ندارد و مي  بيند! سوال آخر را به خواهش من دكتر معين از خودش مي پرسد: آخرين نوآوري هاي رشته پوست چيست؟ و جواب مي دهد: قبلا عمده كار متخصص پوست تشخيص بود، اما امروزه با وجود امكانات ليزر و امكانات آزمايشگاهي و پاتولوژيك ما خيلي بيشتر مي توانيم كارهاي مختلف را انجام دهيم. مي توانيم بسياري از امراض را درمان كنيم، مردم را جوان تر نشان بدهيم، ماه گرفتگي هاي شديد را درمان كنيم و نشانه هاي پيري را بدون جراحي تا حد زيادي برطرف كنيم. امكان تشخيص سرطان الان به طرز چشمگيري بهبود پيدا كرده است و خيلي واضح مي توانيم مطمئن شويم كه فردي به اين بيماري مبتلا است يا نه. به همين دليل است كه هميشه مي گويم تخصص پوست بهترين است. يك سوال ديگر طبعا پيش مي آيد: اين امكانات تشخيص در ايران وجود دارد؟ مي دانم دستگاه هايي به كشور وارد شده است، اما اينكه تا چه حد، در دسترس عموم است خبر ندارم. و جواب دادن به اين سوال براي خواننده  اين گزارش از همه مفيدتر است: در اين منطقه داغ آفتابي و سوزناك پرنور، مردم چقدر در خطر ابتلا به سرطان پوستند؟ جواب از اين جنس است: استعمال كرم هاي ضد آفتاب خيلي مفيد است. در آمريكا سرطان پوست از ايران رايج تر است كه به خاطر نوع پوست سفيد آمريكايي ها است، اما سرطان پوست در ايران هم به تعداد بسيار زيادي تشخيص داده مي شود. البته هم انواع سرطان پوست خيلي خطرناك نيست و با يك جراحي ساده از بين مي رود. نكته ديگر درباره سرطان پوست، سيگار است، چراكه سيگار، هم ميزان ابتلا به سرطان پوست را افزايش مي دهد، هم باعث زردرنگ شدن صورت مي شود و چين و چروك هاي صورت را افزايش مي دهد و ميزان سرزندگي پوست را كاهش مي دهد، ضمنا سيگار ميزان تاثيرگذاري ويتامين E بر پوست را افزايش مي دهد.
دكتر كاپسكي بعد از چند دقيقه فكر كردن آخرين سوال را براي پرسيدن از خودش آماده كرده است: آيا دوباره به ايران مي آيم و به ديگران توصيه مي كنم به اينجا بيايند؟ و پاسخ هم اين است: بله و بله چرا؟ اين يك سوال ديگر است. من از ديدن ايران لذت بردم و مي دانم كه در ايران جاهاي ديگري براي ديدن و لذت بردن وجود دارد. از نظر حرفه اي هم بحث با دانشمندان ايراني براي من جذاب است. مطمئنم كه در ايران جاهاي ديدني جذاب براي آدم هاي ديگر هم وجود دارد و به همين دليل به آنها توصيه خواهم كرد كه به ايران بيايند. با مسافرت، فرد فهم بهتري از ذهنيت هاي آدم هاي ديگر و اميال و خواسته ها و علايق آنها پيدا مي كند.
عكس ها: ساتيار

يك شهروند
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |