شنبه ۲ آبان ۱۳۸۳
نگاهي به وزارت اطلاعات در ۲۰ سال اخير
عبور از سايه
وزارت اطلاعات درنيمه اول مهرماه جشن ۲۰ سالگي اش را در سراسر كشور با برپايي نمايشگاه هايي برگزار كرد. اين اقدام به شكل كنوني براي اولين بار است كه رخ مي دهد و وزارت اطلاعات به دور از برخي محدوديت ها، با شعار «از مردم و براي مردم» وارد تعامل تازه اي با مردم مي شود.
آيا اين وزارتخانه شكل ديگري از عملكرد را تجربه مي كند؟ آيا دكترين تازه اي در مرحله  آزمون و خطاست و آيا اقتضائات عصر حاضر، اين رويكرد را در وزارت اطلاعات سبب شده است؟ كنش ها و واكنش هاي اين وزارتخانه، پاسخ اين سئوالات و بسياري از سئوالات ديگر را خواهد داد.
005034.jpg
براي شناخت موفقيت يا عدم توفيق وزارت اطلاعات، مي بايست به علل تشكيل اين وزارتخانه بازگشت و با تحليل هاي علمي از وظايف يك سازمان اطلاعاتي، عملكرد اين مجموعه را به قضاوت نشست. چرا كه بي اعتنايي به زمينه هاي تأسيس اين وزارتخانه، ما را در ارزيابي و نتيجه  گيري از فرايند صعود يا سقوط ارزشي اين نهاد دچار گمراهي خواهد كرد.
زمينه هاي پيدايش
اگر بنا به اولويت بندي در زمينه هاي به وجود آمدن وزارت اطلاعات باشد، مي توان اين ترتيب را مد نظر گرفت:
۱- تولد همزمان توطئه ها و انگيزه هاي براندازانه با تولد نظام جمهوري اسلامي؛
در جريان مقابله با اين توطئه ها موارد مهمي چون دستگيري عده زيادي از سران فراري رژيم شاهنشاهي كه دستشان به خون مردم آلوده بود، دستگيري اعضاي گروهك  تروريستي فرقان، خنثي كردن كودتاي افسران پايگاه هوايي نوژه همدان، مقابله با شرارت ها و ناامني هاي به وجود آمده از طرف گروهك هاي مختلف در استان هاي مرزي و غائله هاي گنبد، آمل، بلوچستان و كردستان، با موفقيت به انجام رسيد يا فروكش كرد. اين اتفاقات در زماني بود كه هنوز نامي از وزارت اطلاعات نبود.
از طرفي ادامه تفكرات براندازانه از طرف ژنرال هاي فراري رژيم سابق و عوامل داخلي و همسويي تاكتيكي گروهك هاي منافق و محارب با اين تفكرات براندازانه، منجر به بمب گذاري ها و انفجارات زنجيره اي و ترورهاي كوري شد كه بنياد امنيت نظام را با خطر جدي در سال هاي ۶۰ و ۶۱ مواجه كرده بود.
۲- نياز به جمع آوري اطلاعات و طبقه بندي آن و ايجاد تمركز در عمليات اطلاعاتي . چرا كه نهادهاي برآمده از متن مردم و انقلاب _بنابه ضرورت- در اين زمينه فعال بودند، نهادهايي چون كميته انقلاب اسلامي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، دادستاني و بخشي از نيروهاي اطلاعات نخست وزيري و ارتش.
اين امر احساس نياز به يك تشكيلات متمركز براي امنيت و اطلاعات كشور را دو چندان كرده بود.
۳- هدايت راهبردي مردم در همكاري اطلاعاتي با يك نهاد مشخص به ويژه پس از پيام حضرت امام خميني(ره) كه در رهنمودي به مردم،  سخن از سازمان اطلاعات ۳۶ميليوني به ميان آورده بودند .(كل جمعيت ايران در آن زمان ۳۶ميليون نفر بود.)
بدين ترتيب فكر تأسيس وزارت اطلاعات در سطوح بالاي تصميم گيرندگان كشور مطرح شد و با جدي تر شدن اين فكر، در سال ۱۳۶۲قانون تشكيل وزارت اطلاعات در مجلس شوراي اسلامي به تصويب نمايندگان مردم رسيد.
در سال ۱۳۶۳با استفاده از نيروهايي كه قبلاً در نهادهاي مختلف به حفاظت از آرمان هاي انقلاب مشغول بودند، نفرات اوليه اين وزارتخانه انتخاب و دعوت به كار شدند.
نكته مهمي كه در قانون تأسيس اين وزارتخانه به آن توجه شده،  شرط قريب الاجتهاد بودن براي وزير اين وزارتخانه است. اين همان نكته اصولي است كه در بدو سخن به آن اشاره شد؛ اين شرط براي وزير، فقط مي تواند براي رعايت دقيق موارد شرعي و جلوگيري از تخلفات احتمالي براي چنين وزارتخانه اي مد نظر قرار گرفته باشد. قطعاً قانونگذاران و نويسندگان قانون تأسيس وزارت اطلاعات به اهميت و ظرافت مسائل اطلاعاتي و امنيتي و رابطه آن با حقوق فردي آحاد جامعه و چالش جدي با آزادي هاي فردي واقف بوده اند. به همين دليل تأكيد بر حضور يك روحاني در رأس اين وزارتخانه شده تا نظام اطلاعاتي و امنيتي كشور با پاك ترين شيوه ها، مشروع ترين روش را بپيمايد. پس، وزارت اطلاعات و پرسنل آن به خوبي مي دانستند «چرا و با چه هدفي» وارد اين مجموعه مي شوند.
چالش هاي قبلي
تولد وزارت اطلاعات درسال ۱۳۶۳و در اوج دوران جنگ تحميلي و حملات ضد انقلاب، گروهكها و ستون پنجم دشمن اتفاق افتاد و طبعاً، جنگ عامل مهمي براي ايجاد فرصت در جهت سازماندهي دشمنان هر كشوري براي لطمه زدن به نظام موجود است. چنين بود كه وزارت اطلاعات و نيروي گردهم آمده اش، حول محور «اعتقاد راسخ براي صيانت از نظام جمهوري اسلامي» تبديل به يك «تيم» شدند. پيش آمدي كه اگر اين زمينه (اعتقاد به حفظ نظام) را نداشت، هرگز نمي توانست با اين سرعت تبديل به يك «تيم موفق اطلاعاتي و امنيتي» شود.
به اعتقاد برخي ناظران داخلي و يا خارجي؛ در دوره اول كه حجت الاسلام  والمسلمين ري شهري زمام وزارت اطلاعات را در دست داشت به غير از مسئله مبارزه با گروهكهاي ضد انقلاب داخلي و خارجي مهمترين چالش وزارت اطلاعات در نيمه دهه ۶۰ غائله مهدي هاشمي و ماجراي خلع آقاي منتظري از جانشيني ولي فقيه -امام خميني( ره) -بود؛ اين اتفاقات در ميانه سالهاي ۶۵ و ۶۶ به وقوع پيوست كه كشور، سخت ترين دوران جنگ تحميلي را با وارد شدن مستقيم آمريكا به جنگ عراق با ايران از سر مي گذراند. دوره اي كه وزارت اطلاعات در سه سالگي اش بود. سه سالگي براي يك تشكيلات اطلاعاتي، يعني شروع سازماندهي. اما وزارت اطلاعات، همه اين دوران و غائله ها را از سر گذراند و نظام را ياري داد و در جهت حفظ امنيت داخلي و كشور و مقابله با ضد انقلاب جوانان زيادي از پرسنل وزارت به شهادت رسيدند.
پس از آيت الله ري شهري، نوبت به وزارت علي فلاحيان در دوره رياست جمهوري آيت الله هاشمي رفسنجاني رسيد. سخت ترين چالش ها و بلكه پيچيده ترين رويدادها ي پس از اين دوره مربوط مي شود. خود اين دوره را مي توان به دو بخش تقسيم كرد:
الف- دوره پيش از دوم خرداد ۷۶
ب- دوره پس از دوم خرداد ۷۶
الف) دوران پيش از دوم خرداد ۷۶
در دوره حجت الاسلام علي فلاحيان حركت وزارت در مقابله با ضد انقلاب و گروهكها و حل مشكلات امنيتي شتاب زيادي گرفت .ليكن وارد شدن وزارت اطلاعات در مسائل اقتصادي و تجاري اهرمي به دست جريان مخالف وزارت داد كه انتقادات زيادي را بر عليه وزارت اطلاعات در پي داشت .
ب ) دوران بعد از دوم خرداد
آمدن حجت الاسلام دري نجف آبادي به عنوان اولين وزير اطلاعات دولت خاتمي و هم زمان شدن اتفاقات تلخ و ناگهاني پس از دوم خرداد كه به نحوي تكان دهنده امنيت جامعه و مقبوليت پيشين وزارت اطلاعات را دستخوش بحران كرد، در پيشاني خود، قتل هاي زنجيره اي را ديد؛ سران جريان دوم خرداد- كه تعداد قابل توجهي از ايشان از عناصر مهم و تأثيرگذار وزارت اطلاعات در دوران ري شهري بودند - بر آن شدند تا مردان اطلاعاتي را از سايه بيرون كشيده و وارد فاز مطبوعاتي و چالش هاي رسانه اي كنند. حادثه قتل هاي زنجيره اي كه ناگهان اصالت و موجوديت و حتي علت هاي وجودي وزارت اطلاعات را زير سؤال برده بود، با جوسازي هاي سازمان يافته از خارج و برخي عناصر سابق اطلاعاتي بي بهره از مناسبات و ادبيات مطبوعاتي وفشارهاي جريان هاي مخالف نظام، تبديل به يك جنگ چريكي رسانه اي شد كه هرگز بوي خاتمه آن به مشام نمي رسيد.
مواضع مقام معظم رهبري و هوشياري وزارت اطلاعات در اين برهه و سلامت هاي ذاتي آن- همان كه پيش تر به دلايل تأسيس آن اشاره شد- منجر به صدور بيانيه اي شد كه در آن به يك «جريان خودسر» اشاره كرده و دامن وزارتخانه و اصحاب صديق اش را مبرا از هر عمل سازماندهي شده از سوي كليت وزارتخانه مي دانست.
ورود رهبر معظم انقلاب به صحنه و حمايت از كليت وزارت اطلاعات و نفي وقايع دامنگير شده، منجر به بازگشت آرامش نسبي گرديد و مي توان گفت حمايت و درايت رهبري باعث گرديد كه وزارت اطلاعات بتواند مشكلات را با صبر طي كند.
ضرورت هاي عصر حاضر
تهديد ها و آسيب هايي كه در آغاز قرن۲۱ متوجه كشورها و مردم اين كشورهاست، متفاوت از تهديد هايي است كه در اواخر قرن بيستم كشورها را به خود متوجه كرده بود. بطوري كه مي توان از ويژگي هاي عصر حاضر با تعبير «راهبرد نرم» ياد كرد و آن را بسيار پيچيده تر از راهبردهاي خشن گذشته  دانست.
ويژگي هاي ديگر عصر حاضر در بعد اطلاعاتي و امنيتي، با اين تفكر دنبال مي شود كه «مقوله امنيت ملي در كشورهاي پيشرفته، علاوه بر آنكه مقوله اي اساسي و اجتماعي است؛ مقوله اي اقتصادي به شمار مي آيد.» درست به همين دليل است كه دولتها در عصر حاضر موظف مي شوند كه از صنايع استراتژيك حمايت كنند. اين حمايت بدون پشتوانه اطلاعاتي قهراً دچار ضعف و ناتواني مي شود.
ديدگاهي اطلاعاتي مي گويد: «شما هميشه بايد دشمن را يك قدم جلوتر از خود بدانيد.» اين ديدگاه، وزارت اطلاعات يا هر سيستم اطلاعاتي را در هر كشوري وامي دارد كه خود را به تجهيزات مدرن مجهز كند. طبعاً كاربري اين تجهيزات، نيروي تحصيل كرده و ماهر را مي طلبد كه وزارت اطلاعات با جذب نخبگان علمي، نه تنها در استفاده از تجهيزات مدرن قدم هاي جدي برمي دارد، بلكه هدف ساخت اين تجهيزات را تعقيب مي كند.
كشف و خنثي شدن بسياري از توطئه ها، محصول استفاده از افكار نخبگان علمي در اين وزارتخانه است. نظرات دكتر عارف در همين باره، قابل توجه است: «من به عنوان يك معلم بارها مشاهده كرده ام كه شاگردان خودم كه روزگاري در دانشگاهها در كلاس درس من بوده اند، حالا جذب اين وزارتخانه شده اند. شاگرداني كه با نمرات بسيار عالي و تخصص فوق العاده بالا از استعدادهاي فوق العاده كشور بوده اند.»
دكتر عارف، اين را افتخار و مباهات خود مي داند كه وزارتخانه اي با سازوكارهاي علمي توانسته است نخبگان دانشگاهي را جلب و مايل به همكاري نمايد.
توانايي هاي بالقوه و بالفعل و استعدادهاي به خدمت گرفته شده در وزارت اطلاعات را دبير شوراي عالي امنيت ملي چنين تعريف مي كند:« من بارها در محافل روشنفكري كه اساساً با برخي تفكرات ما هم موافق نيستند شنيده ام كه از نيروهاي تحصيل كرده و رفتارهاي خوب پرسنل وزارت اطلاعات تعريف كرده اند. »
نگراني ها و دغدغه ها
آيا عملكرد كنوني وزارت اطلاعات، عملكرد موسمي و فصلي است؟ نشانه ها، اين را تأييد نمي كنند. اگرچه اين نگراني ها محل طرح دارند، اما وزارت اطلاعات در جشن ۲۰ سالگي اش، براي اولين بار فارغ از محدوديت ها، خود را در معرض قضاوت عمومي گذاشته است؛ ملاقات كاركنان وزارت اطلاعات با مقام معظم رهبري و اشاره ايشان به توجه بيشتر به دين و ايمان و عشق به خدا و عمل صالح و اين كه مهمترين عامل موفقيت مسئولان و كاركنان آن تقويت ايمان ديني است و برگزاري نمايشگاههاي فعاليت هاي ۲۰ ساله وزارت اطلاعات و پرهيز از حركت در سايه، نويد اقداماتي متناسب با اقتضائات را مي دهد. در اين نوع نگاه، توجه به فرمايشات رهبري و تعامل با مردم مي طلبد كه پاره اي از ابهامات در خصوص مشكلات قبلي به روشنگري بينجامد. وزارت اطلاعات با فعاليت در چارچوب قانون، اعتماد عمومي را بيش از پيش به خود جلب خواهد كرد.

با واژه هاي سياسي....۲۴
كاپيتاليسم
واژه كاپيتاليسم (Capitalism) كه معناي ساده آن در زبان فارسي «نظام سرمايه داري» است از كاربرد زيادي در عرصه اقتصاد سياسي برخوردار مي باشد.كاپيتاليسم آن نوع از نظام اقتصادي است كه در آن مالكيت خصوصي وسايل توليد و آزادي صاحبان اين عوامل براي استفاده و داد و ستد دارايي و خدمت خود در بازار به قيمت ها و شرايط توافقي با حداقل دخالت دولت و ديگران به رسميت شناخته شده است.
كاپيتاليسم به عنوان يك فلسفه و ايدئولوژي كه مهمترين هدف آن تضمين همزمان اشتغال بالا و ثبات قيمت ها ست ابتدا در قاره اروپا ظهور كرد و در اواسط قرن نوزدهم با پشت سرگذاشتن مراحل مختلف به اوج خود رسيد. فلسفه كاپيتاليسم در طول قرن نوزدهم به ساير كشورهاي جهان سرايت كرد. از زمان ظهور كاپيتاليسم به بعد اين نظام اقتصادي به جز دوره هاي معدودي كه از سوي نظام هاي اقتصادي همچون سوسياليسم و كمونيسم مورد چالش قرار گرفته نظام اقتصادي مسلط جهان بوده است.
كاپيتاليسم در سير تحول خود در مراحل اوليه در فاصله زماني قرن پانزدهم ميلادي تا قرن هيجدهم در جهتي تحول يافت كه از آن به مركانتليسم يا سوداگري ياد مي شود.مركانتليسم كه محصول دلمشغولي دولت به افزايش ثروت ملي بود توجه خود را بر منافع كشور به جاي منافع فرد متمركز كرده بود و منافع فردي موردتوجه كاپيتاليسم را ناديده گرفته بود. كاپيتاليسم در مسير تحول خود در قرن نوزدهم در پرتو نظريات انديشمنداني همچون آدام اسميت، ديويد ريكاردو و توماس مالتوس وارد مرحله مدرن كه درواقع نفي مركانتيسم بود، شد. آدام اسميت به عنوان سردمدار اصلي كاپيتاليسم مدرن در كتاب خود با عنوان «ثروت ملل» بر نقش نظم اقتصادي طبيعي با حداقل دخالت دولت و نيز اهميت تقسيم كار تاكيد كرد. البته انقلاب صنعتي به عنوان يك تحول بزرگ كه نيروي مكانيكي را جايگزين نيروي حيواني در توليد كالا و خدمات كرد و موجب تخصصي ترشدن توليد و ايجاد واحدهاي بزرگتر معروف به كارخانه شد نيز نقش زيادي در شكل گيري كاپيتاليسم مدرن داشت.در قرن بيستم عواملي همچون جنگ ها، انقلاب ها و ركود اقتصادي به شدت به كاپيتاليسم مدرن ضربه زد. بزرگترين چالش كاپيتاليسم در قرن بيستم ركود بزرگ اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوايل دهه ۱۹۳۰ بود. درپي اين تحولات برنامه هايي همچون ايجاد دولت رفاهي با تامين اجتماعي مناسب و بيمه بيكاري، ايجاد جنبش هاي قدرتمند كارگري براي جلوگيري از تمركز قدرت اقتصادي دردست شركت هاي بزرگ كه براي حمايت مردم در مقابل خطرات كاپيتاليسم لازم بود، به نوعي اصول كاپيتاليسم مدرن را تحت الشعاع قرارداد. البته در ربع آخر قرن بيستم بار ديگر حركت به سمت ديدگاه هاي اقتصاد كاپيتاليستي نئوكلاسيك از آمريكا (در دوران رياست جمهوري رونالد ريگان) و انگليس (در دوران نخست وزيري خانم تاچر) آغاز شد و به سرعت در سراسر جهان در شكل گسترش خصوصي سازي و مقررات زدايي رواج پيدا كرد.
اكنون در آغاز قرن بيست و يكم و هزاره سوم ميلادي نظام كاپيتاليستي در مسير تحول خود و در پرتو شرايط ايجادشده از پيشرفت هاي فناوري هاي اطلاعاتي، مخابراتي و رايانه اي وارد مرحله جديد شده است كه از آن به عنوان «كاپيتاليسم بازار جهاني» ياد مي شود.
با همه احوال، اكنون نيز همچون مراحل قبلي نظام اقتصاد كاپيتاليستي با اين پرسش مواجه است كه آيا اين نظام با عملكرد خاص خود قادر به ادامه مسيرش در آينده خواهد بود يا نه؟

سياست
اجتماعي
انديشه
دانشجو
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  دانشجو  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |