دريچه درياچه هاي سد سفيدرود بازشد
حجم ماهيان مرده از حجم آب بيشتر بود
هر متر از ساحل رودخانه در حاشيه پل فلزي پايين سد،سرقفلي داشت! هر نفر چوبي بلند بر سبدي بسته بود و با هر بار فرو كردن در آب سه، چهار كيلو ماهي مرده و زنده بيرون مي آورد
مردي با پوزخند گفت: تا حالا اگر ماموران محيط زيست ما را با قلا ب يا تور اينجا مي ديدند دمار از روزگار ما در ميآوردند. حالا كجا هستند كه ببينند
|
|
حميد رضا عليزاده ثابت
امروز هم تمام صفحات خبري به ويژه صفحه محيط زيست روزنامه همشهري را به عادت هر روز مطالعه كردم. هنوز هم در جرايد خبري از فاجعه زيست محيطي روز شنبه 18/7/1383 نيست.
شايد اتفاق مهمي نبوده! هميشه منتظر بودم تا ديگران بنويسند و من بخوانم و تامل كنم بر آنچه گذشته است بر تنوع زيستي شگرف كشور پهناور ايران، اما چرا يك هفته است كه توانايي لغزش قلم بر صفحه كاغذ و شرح فاجعه اي به اين وسعت از من سلب شده است.
خبري از يكي از شبكه هاي تلويزيون پخش شد كه در اثر باز كردن دريچه هاي سد سفيدرود تعداد زيادي ماهي توسط ماهيگيران صيد شد!
در خواب ديده بودم كه مي خواهم فرياد بزنم، اما هرچه تلاش مي كنم صدايي از حنجره بيرون نمي آيد! اما اينك در بيداري در روز روشن....
ساعت 10 صبح روز شنبه هنگام بازگشت از مسير رشت به تهران ازدحام عجيبي از مردم بومي و غير بومي در كنار جاده و خودروهاي پارك شده در حاشيه جاده در حوالي رودبار حس كنجكاوي من و همسرم را كه هر دو در رشته شيلات تحصيل كرده ايم را برانگيخت و ناخودآگاه خودرو را در كنار جاده متوقف كردم. رنگ آب رودخانه سفيدرود با هميشه متفاوت بود و ديگر از آن آب زلال سبز - آبي و خروشان خبري نبود. چهار، پنج نفر با سبدهاي پر از ماهي در دست، از شيب تند كنارجاده بالا مي آمدند و لايه اي از لاي تا زير گردن آنها را فرا گرفته بود. صندوق عقب پژو را پر از ماهي كردند. سوال كردم چه شده؟ گفتند دريچه هاي سد را باز كرده اند. بايد به موقع به تهران مي رسيدم و تا اينجا هم نيم ساعتي تاخير داشتم. به مسير ادامه داديم. به دو راهي كنار گذر تونل منجيل قبل از سد سفيدرود رسيديم. بي تامل فرمان به سمت راست و به مسير انحرافي منحرف شد و نزديك پل فلزي روي رودخانه سفيدرود پايين دست سد متوقف شديم. جاي پارك پيدا نمي شد. ده ها خودرو سبك و سنگين و موتورسيكلت آمده بودند تا ماهي جمع كنند. پياده شدم و در ميان ريشخند برخي تماشاگران مشغول تهيه عكس و فيلم از وضعيت رودخانه و آبزيان آن شدم. محشري برپا بود. هر متر از ساحل رودخانه در حاشيه پل فلزي پايين سد، سرقفلي داشت! هر نفر چوبي بلند بر سبدي بسته بود و با هر بار فرو كردن در آب سه، چهار كيلو ماهي مرده و زنده بيرون مي آورد. ماهيان ريز و مرده را دور مي ريخت و زنده ها را جمع آوري مي كرد تعدادي هم سوار بر تيوپ هاي باد شده روي آب شناور بوده اند و ماهي هاي درشت را از وسط رودخانه جمع آوري مي كردند و با طنابي از ساحل رودخانه توسط يارشان هدايت مي شدند. تعدادي هم از بالاي پل فلزي نشاني ماهي هاي بزرگ تر را به ناجيان غريق تيوپ سوار مي دادند كه ماهيان درشت تر كدام قسمت هستند. باور كردني نيست كه ميليون ها ماهي تلف شده يا در حال مرگ بودند. رنگ آب همانند رنگ محتويات فنجان قهوه شده بود. به نظر مي آمد كه حجم ماهيان مرده از حجم آب بيشتر است. به عنوان يك فرد ايراني خجل شدم وقتي شنيدم يكي از عاقل مردان حاضر در ميان تماشاچيان مي گفت اگر در اين منطقه با تور يا قلاب چند عدد ماهي صيد مي كرديم و از بدشانسي مامور محيط زيست سر مي رسيد تور و قلاب و ماهي ها را ضبط مي كرد و خوش شانس بوديم اگر با خود ما كاري نداشتند، حالا بيايند و ببينند!!
شايد باورش مشكل باشد، اما گربه ماهيان دومتري ! ماهيان فيتوفاگ 20 كيلويي، سس ماهيان نيم متري و انواع و اقسام گونه هاي كپور ماهيان ريز و درشت و هرآنچه شيلاتي ها براي تكثير مصنوعي به دنبال مولدشان مي گشتند و هر آنچه توقع داشتند از مولدان كه لارو ماهي توليد كنند و در استخرها پرورش دهند يا براي بازسازي وترميم ذخاير در جريان پروژه هاي مديريت و بازسازي ذخاير آبزيان، به رودخانه رها كنند و هرآنچه كه سازمان حفاظت محيط زيست مي خواست به حكم قانون حافظشان باشد را مي توانستيد روي آب، نيمه جان يا جان باخته ببينيد!
ماهيان مولدي كه شرايط دشوار اكوسيستم دستكاري شده رودخانه سفيدرود را پشت سر گذاشته و از تعرض هاي انساني، چندين سال جان سالم به در برده بودند و توانسته بودند توليد مثل كنند و زنده بمانند، در اثر تخليه گل و لاي پشت سد سفيدرود و رسوب گل و لاي روي تارهاي آبشش هايشان، با فريادهاي ناپيدا در آب خفه شده و هم اينك در صندوق عقب خودروها، ترك موتورسيكلت ها و پشت وانت بارها جا خوش كرده بودند. تعدادي از پرسنل سد سفيدرود هم از فراز سكوهاي خروجي سد، مشغول تماشاي اين نمايش تراژدي بودند، اما انگار كمدي مي ديدند!
در كتاب هاي درسي شيلاتي و محيط زيست مبحثي با موضوع نردبان ماهي، محل عبور ماهي Fish way-Fish ladder در كنار سدها به منظور هموار كردن راه عبور و مهاجرت هاي توليد مثلي، تغذيه اي و ... ماهيان صحبت به ميان مي آيد، در حقيقت پيام اين تمهيد، اعلان به طبيعت است كه درست است به بهانه آبياري اراضي و شرب انسان ها راه آبزيان را زده ايم، اما به احترام خالق هستي و مخلوقاتش كه حكمتي در خلق آنها نهفته و انسان گاهي از درك آن عاجز است، سعي مي كنيم كمترين خسران را به امانتي كه مي بايست حفاظتش كنيم وارد كرده باشيم. اين مطالب تدريس مي شود، امتحان گرفته مي شود، دانش آموخته فارغ التحصيل مي شود، با سفارش يا بدون سفارش صاحب پست و مقام كشوري در رده هاي متوسط تا عالي مي شود و باز هم اين فجايع كه قطعا تعداد زيادي از آنها از چشم عوام دور مي ماند با خونسردي مسوولان اتفاق مي افتد. پيشينيان تعريف مي كنند و آيندگان در افسانه ها خواهند خواند و شنيد كه روزگاري ماهيان خاوياري تا نقاطي بالاتر از محل سد سفيدرود كنوني براي تخم ريزي مهاجرت مي كردند! مسيري طبيعي كه در پايان راه، شرايط فيزيولوژيك بدن ماهيان خاوياري اجازه تخم ريزي و تجديد نسل به آنها مي داد و هم اينك بايد با ذره بين در دريا به دنبال ماهيان مولد خاوياري بگرديم!! تا با هزينه هاي هنگفت در كارگاه هاي تكثير مصنوعي جلوي انقراض نسلشان را بگيريم و افتخار كنيم كه تلاش براي احياي نسل ماهيان خاوياري مي كنيم كه با دست خودمان نسخه نابودي شان را پيچيده ايم. چه مضحك است با اين وضعيت فجيع، بحث آكادميك در مورد Fish way و مسير عبور ماهيان در كنار سدهايي كه قارچ گونه روي منابع آب هاي داخلي كشور در حال احداث است و به بهانه آب شرب و تامين آب، تنوع زيستي آبزيان، آب هاي داخلي كشور را در معرض خطر جدي فنا قرار داده است. اگر نگوييم خيانت، روزمرگي است اگر عمليات انتحاري رسمي با منابع طبيعي به بهانه رفع نياز امروز انجام دهيم و نيز بي توجهي و بي مسووليتي به نسل آينده است كه ما مسوول تحويل امانتي به نام منابع طبيعي به آنها براي ادامه حياتشان تا زمان موعود هستيم. هيچ عقل سليمي مخالف تلاش ملي براي تامين آب به منظور مصارف انساني و كشاورزي نيست. اما سوال اينجاست كه چرا در پروژه هاي عظيم سدسازي با بودجه هاي نجومي، همواره جنبه هاي زيست محيطي مرتبط با اكوسيستم و آبزيان منابع آبي ناديده انگاشته مي شود؟ خبري از ارزيابي اثرات زيست محيطي غير فرمايشي قبل از اجراي سد نيست؟ عادتي ناميمون در كشور، بهره برداري سطحي از تكنولوژي است كه تنها به دستيابي هدف نهايي با سرعت و بدون رعايت اسلوب و لوازم متمم آن انديشيده مي شود. كشوري در حال توسعه هستيم اما عملكردي توسعه نيافته داريم! چه كسي مسوول اين فاجعه است، فاجعه اي كه سال هاي سال زمان نياز دارد تا ذخاير آبزيان به وضعيت اوليه برگردد و چه بسا گونه هاي ماهيان باارزشي كه نسل آنها در اثر اين ندانم كاري ها منقرض شده و بي شك در پاي ميز محاكمه اگر محاكمه اي در كار باشد دليل موجهي براي جنابت و قتل عام آبزيان توسط سازمان هاي خاطي آورده مي شود و آب از آب تكان نمي خورد.
شايد آيندگان بپرسند مسوول كيست؟ وزارت نيرو؟ سازمان حفاظت محيط زيست؟ هر دو؟ هيچكدام؟!
شايد اين هم فريادي بي صدا است در بيداري...
|