چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۸۳
سقوط خرمشهر
روزهاي سخت
چهارم آبان؛ آغاز اسارت خرمشهر و يادآور سي و چهار روز مقاومت دليرانه فرزندان اين مرز و بوم، براي حفظ و صيانت از پاره تن ايران _ خرمشهر _بود كه حماسه اي خون بار بر پيشاني تاريخ ايران نگاشت. مطالب ذيل، وقايع نگاري روزهاي منتهي به اشغال خرمشهر است.
005277.jpg
مهدي قمصريان
مقاومت آغاز شد
۳۱/۶/۱۳۵۹: ساعت ۲بعد از ظهر روز دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ هواپيماي متجاوز عراقي فرودگاه ها و پايگاه هاي هوايي چند شهر را بمباران كردند. هنگامي كه مسافران پرواز ۲۲۸ از اهواز عازم خارك و بوشهر بودند، باند فرودگاه اهواز توسط يك ميگ عراقي بمباران و چند راكت به سوي سايت ترانزيت فرودگاه پرتاب شد. در همان زمان در آبادان هم شايعاتي رواج پيدا كرده بود كه عراقي ها به طرف خرمشهر حمله كرده اند. باور كردني نبود، چطور ممكن است از طرف كشور بيگانه اي تهديد شده باشيم ولي اقدامات نظامي براي جلوگيري به عمل نيامده باشد. خبر رسيد كه پاسگاه مومني خرمشهر مورد تهاجم قرار گرفته است. نيروهاي عراقي از مرز شلمچه گذشته، روستاها را ويران نموده و خانه ها را به آتش كشيده بودند، آنجا اولين جايي بود كه از دامان ميهن اسلامي ايران جدا شد. اگر چه بعدها اين سرزمين قبله گاه قلب هاي عاشق شد.
حرف ها از شايعه گذشته بود و كم كم بوي واقعيت به خود گرفته بود. نيروهاي عراقي در اطراف خرمشهر مستقر شده بودند. حتي با چشمان غيرمسلح هم مي شد آنها را ديد. اين واقعيت را هيچ كس نمي توانست انكار كند. هيچ كس آرام نداشت، خون همه به جوش آمده بود. اگر تفنگ و خمپاره و تانك نيست، لااقل با كوكتل مولوتف مي توان چند روزي مقاومت كرد، تا نيروهاي كمكي از مركز برسند. از طرف عراقي ها هم پرتاب خمپاره و شليك خمسه خمسه به سوي خرمشهر آغاز شد. با همه اين اوصاف مردم قهرمان خوزستان هيچ وقت با غافلگيري دست و پاي خود را گم نكردند.
... و اما بعد
۴/۸/۱۳۵۹: چهارم آبان ماه ۵۹ پايان حماسه خونين شهر است. چهارم آبان ،۵۹ روز كامل شدن اشغال شهري است كه رزمندگانش نزديك به دو ماه نبرد و تلاش شبانه روزي كوشيدند با انجام تكليف الهي خود، دشمن را از گسترش تجاوز به ميهن اسلامي باز دارند. مدافعان حماسه ساز خرمشهر با مقاومت جانانه خود استراتژي جنگ سريع يا پيروزي برق آساي دشمن را به شكست كشاندند و عراق را در تكميل هدف و طرح جديد خود، يعني اشغال خرمشهر و آبادان ناكام گذاشتند. و اگر نبود ۳۴ روزه مقاومت مردانه مدافعان خرمشهر شايد نتيجه جنگ طور ديگري رقم مي خورد و شايد آبادان و اهواز نيز سايه هاي شوم تجاوز چكمه هاي متجاوز بعثي را بر سر خود احساس مي كرد. در چهارم آبان تلاش شبانه روزي رزمندگان خرمشهر به اتمام رسيد و بازماندگان اين حماسه مي روند تا حماسه اي ديگر بيافرينند. شايد خونين شهر را از چنگال دشمن رهايي بخشند.
سربازي مثل بقيه
مهندس غرضي استاندار سابق خوزستان در گفتگويي با همشهري به تشريح اوضاع پس از اشغال خرمشهر و چگونگي مقاومت در اين شهر پرداخت. وي در مورد شرايط عمومي كشور پس از اشغال خرمشهر اظهار داشت: خرمشهر يك مركز نظامي نبود كه تصرف آن براي دشمن يك امتياز نظامي باشد لكن ما بايد اهميت مي داديم كه يكي از شهرهاي استراتژيك ما تصرف شده و ما بايستي با تبليغات نظر همگان را به قضيه جلب مي كرديم تا بتوانيم از برآيند اراده مردم دوباره خرمشهر را آزاد كنيم.
وي در مورد راهكارهاي موجود براي جلوگيري از اشغال خرمشهر گفت: بهترين راه اين بود كه جنگ را همگاني كنيم. يعني مردم نسبت به جنگ ضايعه پذيري نداشته باشند و همه نسبت به مقاومت تشويق بشوند. من خودم در جبهه هاي بسياري عمل كردم و در بسياري از صحنه ها وارد شدم، يادم هست به اتفاق بعضي عزيزان كه در استانداري بودند در يك حمله محاصره سوسنگرد را شكستيم از اين جهت من بيشتر خودم را آدم نظامي مي بينم. تشخيص من در آن زمان اين بود كه مردم بايد تجهيز روحيه اي شوند تا تجهيز امكاناتي و اين مهمتر از چيزهاي ديگر بود و علت اصلي اين كه دشمن زمينگير شد و بعد به خواب رفت و ما ضربه را به او زديم، همين روحيه مقاومت مردمي بود. ما از كليه امكانات براي شكستن روحيه دشمن در جبهه ها استفاده كرديم.
مهندس غرضي ادامه داد: زماني شما تعريفي داريد كه از يك ارتش منظم، در اين جا اين ارتش تجهيزات و امكانات مي خواهد. اما زماني شما با يك مقاومت و تهاجم مردمي روبه رو هستيد، در اينجا ديگر مردم نيازي به سازمان تداركاتي و سلسله مراتبي و كذا وكذا ندارد.وي با تأكيد بر اين كه بدون تجهيزات هم مي شد از خرمشهر دفاع كرد اضافه كرد: بنده به اتفاق مرحوم فلاحي فقط با دو موشك تاو حمله كرديم و محاصره سوسنگرد را شكستيم. اگر قرار باشد آن مسئوليت پذيري باشد مبني بر اين كه اول آموزش بعد تجهيز بعد سازماندهي، آن مي شود ارتش منظم، اين روحيه اي كه ما در آن حركت كرديم، مثبت بود و(هم) كم هزينه. ما در خرمشهر موشك تاو هم نداشتيم، تعدادي ژ-سه و چيزهاي مختصر ديگر ولي با اين كه امكانات ما كم بود دشمن هم توان ورود به شهر را با تانكهايش نداشت.
استاندار سابق خوزستان در مورد ارتباط خود با رزمندگان در زمان مقاومت خرمشهر تصريح كرد: من در آن زمان براي خودم سمتي قايل نبودم، ما يك سربازي بوديم مثل بقيه ولي استاندار از موقعيت و امكانات خاصي برخوردار است. به عبارت ديگر، تمام توانهاي شهر در اختيارش است، روحيه دادن به مردم هم به همين مفهوم است يعني وقتي استاندار وارد صحنه شد ديگر كسي آنجا نمي نشيند سؤال طرح كند و جواب بخواهد. شما در فرماندهي اين مطلب را در نظر داشته باشيد كه اگر مسئول سياسي وارد كار اجرا شد، كار اجرا به سرعت شكل مي گيرد. من به عنوان مسئول سياسي؛ كار سرباز ساده را پيش گرفتم آنجا همه اين عناوين روي زمين ريخت، همه آمدند و هر كسي توانش را برداشت و آمد. ما به سيستمي فكر مي كرديم به مثابه عناوين انساني تعريف شده؛ حالا استاندار هر كه مي خواهد باشد. آمدي ميدان بيا، ابزار و امكانات را هم بياور خودت عمل كن جوابش را هم بگير.
مهندس غرضي در مورد شخصيت كساني كه آن زمان در خرمشهر جانانه مقاومت كردند افزود: به عقيده من ما نبايد خودمان را از مردم جدا كنيم و شخصيت كاريزما را در انسان متعالي طلب دفاع بجوييم. اصلاً اين نتيجه گيري غلطي است كه شما براي انجام كار دنبال شخصيت بگرديد. كار خودش مطلب را بيان مي كند. هر كسي كه كارش را انجام داد شخصيت آن كار مي شود. فرقي نيست ميان آن كسي كه رفت و شهيد شد، نه اسمش ماند نه رسمش و نه ديگران البته آن وقت يك آدمي مثل مرحوم جهان آرا كه البته يك شخصيت متعالي هم بود؛ (ولي)من تفاوتي ميان اينها نمي بينم.
وي درمورد مشكلات مردم در آن زمان اظهار داشت: مشكلات جنگ كه يكي دو تا نيست، مثلا بي خانماني، بي آبي، بي برقي، نبودن غذا، وسيله ترابري، كمبود امكانات بهداشتي و مشكلات ديگر. من اگر بخواهم مشكلات را بگويم دو هزار تا از اين قبيل مسائل هست اما نسل امروز نسلي است كه آناليتيك زندگي مي كنند و به دنبال حل مسائل جزء به جزء براي رسيدن به مسائل كلي هستند ولي ما عكسش عمل كرديم. مسأله كلي را حل مي كنيم جزئياتش را هم مي گذاريم به عهده بقيه، اين اصل دفاع و جلوگيري از حضور دشمن است.
غرضي جزء به جزء راضي كردن جوانان امروز را كاري مشكل دانست و تصريح كرد: به عقيده من خيلي مشكل است اشخاصي را راضي كرد چه رسد به نسل، به نسل بايد گفت كه اين راه و اين چاه؛ ما مسئوليت نداريم به نسل جديد بگوييم چه كاري انجام بده يا چه كاري انجام نده! ما مي گوييم ما يك جمهوري تشكيل داديم به صورت بسيار كامل، قانون اساسي اش را نوشتيم و شما را از يك حكومت ديكتاتور نجات داديم، آزاد، حالا طي مسير به عهده خودتان است. آيا شما جزء به جزء مي توانيد مسأله كسي را حل كنيد؛ مسأله خودتان را هم نمي توانيد حل كنيد.
مهندس غرضي در مورد برخوردهاي سطوح بالاي مديريت كشور در مورد مسأله خرمشهر گفت: تا مسائل سياسي تهران حل نمي شد مسائل آنجا هم حل نمي شد. آقاي بني صدر و جبهه مربوط به مرحوم بازرگان معتقد بودند قضيه جنگ بايد در تهران حل شود و خوب اين گونه نشد و قضيه آن گونه كه امام مي خواست حل شد. آن كشتار ۳۰ خرداد را راه  انداختند بعد از اين ماجرا بني صدر خلع شد و مشكلات حل شد. البته به جز بني صدر منافقين و تمام ضد انقلاب مخالف جنگ بودند. اصلاً اينها به صدام خط داده بودند آنها گفته بودند تو بيا ما كشور را به تو تسليم مي كنيم. اينها در تهران و در روزنامه هايشان و تظاهراتشان به دنبال حل مسأله جنگ بودند؛ هرگز! اينها دنبال اين بودند كه قدرت را بگيرند.وي در پايان ضمن انتقاد از برخوردهاي صرفاً سياسي در مورد دوران دفاع مقدس گفت: من مي گويم سياسيون را به حال خودشان رها كنيد و بگذاريد آنها محافل خودشان را داشته باشند و ما را هم به حال خود واگذارند تا ياد آن روزها را با خود زنده نگه داريم.
مسجد جامع، نماد پايداري و مقاومت
مسجد جامع خرمشهر شاهد خوبي بر جنايات و تجاوزگري بعثي هاست و در طول جنگ همانند قلب شهر مي تپيد و همچنان تا آخرين روزهاي سقوط خرمشهر مركزيت خود را حفظ كرد تا آن كه نماد حماسه و مقاومت شد.مساجد و حسينيه ها و تكايا از روزهاي اول هجوم، پايگاه و پناهگاه هاي رزمندگان و مردم شده بود. اين مكان ها با توجه به نقش فعالي كه قبل از پيروزي انقلاب در مقابله با رژيم منحوس پهلوي و نيز در مقابله با گروهكها در بعد از پيروزي انقلاب داشته اند، در مقابله با دشمن بعثي نيز نقش اصلي را ايفا كردند. با اشاره «محمد جهان آرا» فرمانده سپاه خرمشهر، نيروهاي سپاهي و بسيجي در مساجد و حسينيه ها اقدام به سازماندهي و تسليح مردم مي كردند كه به اين ترتيب گروه هاي مختلف مقاومت پايه گذاري شده، شكل گرفتند. در ميان مساجد، مسجد جامع به خاطر جامعيت، نقش محوري اش در طول انقلاب و موقعيت مكاني نقش اصلي را به عنوان مركز پشتيباني و سازماندهي نيروهاي مردمي پيدا كرده بود و چون قلب شهر مي تپيد به گونه اي كه در طول مقاومت خرمشهر، با اين كه پايگاه هاي مختلف به تدريج زير آتش دشمن منهدم شدند، مسجد جامع تا آخرين روزها همچنان مركزيت خود را حفظ كرده بود. در واقع مسجد جامع پناهگاه و ميعاد گاهي بود كه نقش اصلي اش با هجوم دشمن آغاز شده بود طوري كه هر كس پناهي مي جست و يا مي خواست از اوضاع اطلاعي بيابد، يا خود را آماده مقابله با دشمن نمايد، يا به آسيب ديدگان كمك كند؛ تا در پي آشنايانش باشد، يا به دارو نياز دارد رو به مسجد مي آورد. حتي بسياري از شهيدان و مجروحان را هم به آنجا آورده بودند گويي همه مردم باور دارند كه: «مسجد سنگر است، مساجد را حفظ كنيد.»
به خاطر بني صدر خرمشهر سقوط كرد
سردار فتح الله جعفري رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز در گفتگو با همشهري در مورد حضور خود در زمان مقاومت خرمشهر مي گويد: «من در آن زمان در سپاه كردستان درمنطقه سردشت بودم. البته ما پيش بيني جنگ را تا حد زيادي مي كرديم. مثلاً ميمك و ارتفاعات مهران و مندلي قبل از ۳۱ شهريور اشغال شد . لذا جنگ براي ما با توجه به اين درگيري هاي مرزي مشهود بود.» وي در مورد حمله دشمن به خرمشهر اظهار داشت: «دشمن ۱۹ مهر از كارون عبور كرد، ۲۳ مهر جاده ماهشهر را گرفت و در همان اوضاع شهيد تندگويان اسير شد. از طرف ديگر دشمن آماده ورود به شهر آبادان بود، ۸ آبان روي بهمن شير پل زد و وارد نخلستان هاي جنوبي شد كه به منطقه ذوالفقاريه در شرق آبادان منتهي مي شد.»
سردار جعفري درباره استعداد نيروي درگير دشمن در اشغال خرمشهر تأكيد كرد: «دشمن ابتدا مي خواست با يك گردان(۴) خرمشهر را تصرف كند، بعد ازناكامي، گردان ۹ را واردميدان كرد، باز هم موفق نبود، تيپ ۲۳ نيروي مخصوص را آورد، سپس تيپ ۲۶ زرهي و در نهايت لشكر ۳ را به ميدان درگيري كشاند تا توانست پس از ۳۴ روز با خفت شهر را تصرف كند. اما يكي از مهمترين دلايل اين كه دشمن نتوانست به اهداف خودش در كمترين فرصت دست يابد مقاومت جهان آرا و سپاه خرمشهر بود. سپاه خرمشهر با اين كه امكانات خاصي نداشت اما بسيار توانمند و پرقدرت ظاهر شد. جالب است بدانيد اين شكست آن قدر براي صدام عصباني كننده بود كه « عبدالعزيز حديثي» فرمانده تيپ ۲۶ زرهي را به ۱۵ سال زندان محكوم كرد.» وي در مورد كارشكني هاي منافقين داخلي تصريح كرد:« به علت مخالفت هاي بني صدر خرمشهر سقوط كرد، اگر مخالفت و سنگ اندازي بني صدر و دار و دسته اش نبود با همان تجهيزات لشكر ۹۲ زرهي اهواز مي توانستيم از اشغال خرمشهر جلوگيري كنيم.»
چرا آن فرهنگ به نسل امروز منتقل نمي شود!
«وهاب  خاطري زاده» كه از مردان مبارز خرمشهر است در مورد خونين شهر مي گويد: «خرمشهر يك شهر بندري و توريستي بود كه مردم آن دو دسته بودند، يك عده بومي منطقه و عده اي ديگر از مهاجريني بودند كه براي پيدا كردن كار به خرمشهر مي آمدند و بعد از مدتي هم در خرمشهر مي ماندند. در خرمشهر يك جو مذهبي حاكم بود مثلاً عليرغم حضور خارجي ها مركز فساد علني در خرمشهر وجود نداشت. خاطرم هست حتي يك بار يكي از زنان روسپي با حجاب نامناسب در كنار پل ايستاده بود كه بچه ها با پرتاب سنگ او را از منطقه دور كرده بودند.» وي در مورد فعاليت هاي قبل از انقلاب خود اضافه كرد: «ما يك گروه خاصي در خرمشهر داشتيم به نام «حزب الله »كه گروه منصورون را تشكيل دادند و در گروه هاي سني مختلف فعاليت مي كرديم. پس از فاجعه تبريز و مراسم اربعين شهداي تبريز در قم، ما در خرمشهر راهپيمايي گسترده اي كرديم. همين طور بعد از نماز عيد فطر ۵۷ تظاهراتي بر پا شد كه در آن چند نفر شهيد شدند. من كه با راهنمايي برادر بزرگترم از سال ۵۶ شروع به مطالعه كرده بودم رفته رفته با گرايش به مطالب سياسي وارد فاز جديدي از مبارزه در گروه منصورون شدم.»
خاطري زاده درمورد فعاليت ضد انقلاب پس از پيروزي انقلاب اظهار داشت: «چون بيشتر مردم خوزستان عرب بودند دشمن با سوءاستفاده از اين مطلب با راه اندازي جبهه خلق عرب سعي كرد از احساسات قومي مردم بهره برداري كند كه البته برخي مردم قبايل عشاير كه از اوضاع ناآگاه بودند به آنان متمايل مي شدند. افراد اصلي اين جبهه همه كساني جز منافقين و يا كمونيست ها و جمعيت هاي لائيك نبودند كه بعدها به مرور زمان چهره خود را آشكار كردند. اين جبهه با راه اندازي راهپيمايي مسلحانه و با عمليات خرابكارانه سعي در تضعيف و نابودي انقلاب و حركت هاي وابسته به آن را داشت.»
سرهنگ خاطري زاده در مورد حمله عراق به ايران و خرمشهر مي گويد: «ما قبل از جنگ با عراق درگيري مرزي داشتيم. حتي چند پاسگاه ما مورد تهاجم مستقيم آنها قرار گرفته بود ولي پيش بيني جنگ كمي دور از ذهن بود. وقتي اولين گلوله به خرمشهر اصابت كرد، بين مردم ترس و وحشت عجيبي حاكم شد. گروهي فرار كردند اما بسياري از مردم ماندند و با اين كه رهبري و هماهنگي خاصي وجود نداشت ولي هر كس هر كاري مي توانست انجام مي داد.»
خاطري زاده كه بازنشسته شده ،در مورد نيروهاي نظامي آن روزها تصريح كرد: «آن روز نيروي نظامي تعريف شده اي در خرمشهر حضور نداشت، تعدادي از نيروهاي هلي برد شيراز آمده بودند، عده اي از كماندوهاي نيروي دريايي هم بودند و در كنار همه اين نيروها سپاه خرمشهر كه با سرپرستي جهان آرا سازماندهي شده بود با جان و دل در شهر مقاومت مي كردند ولي وقتي سپاه خرمشهر فقط يك آر.پي.جي دارد با چند اسلحه ژ-۳ و نيروهاي ديگر هم تقريباً با دست خالي مي جنگند آيا مي توان توقع بيش از اينها راداشت؟»
خاطري زاده كه سالها در نيروي دريايي سپاه خدمت كرده با يادآوري دوران مقاومت تصريح كرد: «بايد آن فرهنگ ناب اسلامي و حزب اللهي به نسل امروز منتقل شود. يادم هست روزهاي آخر شهيد جهان آرا همه را در يك مدرسه جمع كرد و به ما گفت:« هر كس مي خواهد مي تواند برود.» يا مثلاً يادم هست يك شب هنگام مغرب كه آتش توپخانه دشمن شديد هم بود، شهيد رضا دشتي كه آن موقع فرمانده يكي از گروه هاي مقاومت بود گفت: «بلند شويد وضو بگيريد تا نماز جماعت بخوانيم. » همه موافق اين نظر نبودند چون در اين وضعيت دشمن مي توانست با تعدادي محدود توپ و خمپاره اندك رزمندگان خرمشهر را نيز به شهادت برساند. به هر ترتيب بعد از برگزاري نماز جماعت وقتي به شهيد دشتي اعتراض كرديم؛ با آرامش خاصي گفت: «ترس از خمپاره براي بچه ها مسأله اي شده بود من خواستم معنويت نماز را در مقابل ترس از خمپاره قرار دهم» و حقيقتاً موفق هم شد.»

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |