سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۳
لغزش هاي آموزش و پرورش
005553.jpg
در نگرش كلان فرهنگي، آموزش و پرورش جايگاهي بنيادي و راهبردي دارد و اين موضوعي است كه هيچ گاه در جامعه ما جدي نگرفته شده است. هر موقع بحث فرهنگ پيش مي آيد اذهان عمومي متوجه سوژه هايي چون كتاب، تلويزيون، مسجد و شايد باشگاه و موارد مشابه مي شود و كمتر كسي آموزش و پرورش را جزء اولويت هاي چندگانه فرهنگي به حساب مي آورد.
اولين دليل چنين وضعيتي به نام آموزش و پرورش بازمي گردد. بارها و بارها اهل فن گفته اند و نوشته اند كه عنوان آموزش و پرورش تعبيري نادرست است و منجر به انحرافات بسياري مي شود. ظاهراً پيچيدگي موضوع به حدي است كه بعد از گذر سالها هنوز تصميم گيرندگان ارشد آموزش و پرورش [ما هم به اجبار از عنوان آموزش و پرورش استفاده مي كنيم] از درك آن عاجز بوده اند. كار مدارس تربيت افراد است و آموزش وسيله پرورش است. اين بدان معناست كه از آموزش مي توان در جهت اهداف پرورشي مورد نظر استفاده كرد، بنابراين يك جامعه كمونيستي آموزش هايش را در جهت اهداف پرورشي خود تنظيم مي كند و يك جامعه سرمايه داري هم به همين ترتيب، پس يك جامعه اسلامي هم بايد آموزش هايش را در جهت اهداف پرورش اسلام سوق دهد نه اين كه با يك برداشت غلط و ناقص، قسمتي از فعاليت هايش را به آموزش اختصاص دهد و قسمتي را به پرورش!
براي درك بهتر مطلب، بايد بدانيم كه تربيت(پرورش) دو گونه است: تربيت رسمي و تربيت غيررسمي، تربيت رسمي همان چيزي است كه در مدارس اتفاق مي افتد و تربيت غيررسمي با ساير ابزارهاي تربيتي جامعه صورت مي گيرد. ما با برداشت غلط از تربيت رسمي و تقسيم آن به دو بخش «آموزش» و «پرورش» ،فرصت پرورشي را از دست مي دهيم؛ اين بزرگترين خطاي آموزش و پرورش ايران است. طبيعي است كه يك خطاي بنيادي، خطاهاي بعدي را به دنبال خواهد داشت و اين چنين است كه خطاهاي آموزش و پرورش ادامه پيدا مي كند:
۱- ضعف انديشه
از زماني كه آموزش و پرورش در ايران به وجود آمده، هيچ گاه انديشه اي جامع و كلان (تئوريك) در آن ديده نشده است. آموزش و پرورش ها هميشه به روز اداره شده و هر كه آمده كار خود را كرده و رفته است و البته مدعي هم بوده كه بهترين كار را او انجام داده است. در دوران بعد از انقلاب اسلامي، بيشتر معلمان دوره وزارتي نجفي را بهتر از ساير وزرا مي دانند، اما واقعيت اين است كه نقطه قوت نجفي هم بيشتر امور اجرايي بود. شايد نجفي اين فرصت را نيافت و شايد هم چون حيطه اصلي كارش آموزش و پرورش نبود به اين موضوع توجه نكرد كه آموزش و پرورش ايران بيش از هر چيز نياز به انديشه اي تئوريك دارد. چه ساده انگارانه است كه انديشه تئوريك را در قالب سند و منشور خلاصه مي كنيم و فكر مي كنيم با اين چيزها كار كلان كرده ايم! آموزش و پرورش ايران هيچ گاه به انديشه هاي بزرگ سپرده نشده و انديشه سازي و انديشه پروري جايگاهي در آن نداشته است.
در كنار معضل انديشه تئوريك، آموزش و پرورش حتي از ايجاد و تقويت انديشه هاي بنيادي عاجز بوده است. به عنوان مثال آموزش و پرورش عمدتاً تصويري غيرفعال و غيرپويا از علم ارائه مي دهد و حتي نمي تواند احترام به علم دانايي را در بين دانش آموزان ايجاد كند.
۲- جايگاه استراتژيك
آموزش و پرورشي ها هيچ گاه نتوانسته اند جايگاه استراتژيك خود را در جامعه به اثبات برسانند، شايد به اين دليل كه خود نيز نسبت به چنين جايگاهي شك دارند و شايد هم به اين دليل كه آناني كه سررشته امور را به دست داشته اند كار خود را بزرگ و مهم تصور نكرده اند! مجموعه عملكرد آموزش و پرورش و نگرش هاي مقام هاي ارشد كشور، بيانگر نگاهي شعارگونه به آموزش و پرورش بوده و در عمل به اندازه اي كه براي دانشگاه و ساير مجموعه هاي فرهنگي، جايگاه استراتژيك قائل بوده اند براي آموزش و پرورش چنين جايگاهي در نظر گرفته نشده است. در بعضي از مدارس ابتدايي، متني نصب شده به اين مضمون: «ابتدايي، ابتدايي نيست، ابتداي آموزش است.» ، به همين سياق بايد گفت: «آموزش و پرورش، ابتدايي نيست، ابتدا و بنيان فرهنگ است» . نگاه استراتژيك به آموزش و پرورش از كجا بايد آغاز شود؟
۳- ابهام در تعريف انسان
آموزش و پرورش ما مي داند كه چه نوع انساني مي خواهد تربيت كند؟ پس چرا وضع چنين است؟ اشكال كار در كجاست؟ اصلاً تعريف ما از انسان چيست؟ چه نگرشي به منابع انساني داريم؟ استادي مي گفت: بزرگترين ضعف آموزش و پرورش، نداشتن فلسفه پرورشي شفاف است؛ و اين سخن را تكميل مي كنيم كه ابهام در فلسفه پرورش، به ابهام در نگاه به انسان بازمي گردد.
۴- مشكلات انگيزشي
علي رغم آن كه ادعا داريم جامعه ما ديني است و مي دانيم كه دين تا چه حد به باورها و انگيزه هاي دروني اهميت مي دهد، باز هم تأكيد آموزش و پرورش برانگيزه هاي بيروني است. ابزارهاي انگيزشي ما عمدتاً در جهت انگيزه هاي بيروني هستند و جالب آن كه گاه از ابزارهاي دروني هم استفاده بيروني مي كنيم! مثلاً مي دانيم كه خلاقيت با انگيزه هاي دروني رشد مي كند ولي مي خواهيم خلاقيت را هم با انگيزه هاي بيروني مانند رقابت پرورش دهيم.
به روش هاي انگيزشي مدارس توجه كنيد: ايجاد رقابت، غرفه جوايز، كاري آفرين، تعيين شاگرد اول و دوم، جايزه سرصف، نمره، معدل، لوح تقدير و غيره، اين ابزارها در چه جهتي كاربرد دارند؟ پس انگيزه هاي دروني چه مي شود؟ در حالي كه طي پژوهش هاي فراوان، انگيزش هاي دروني مورد توجه ويژه اي قرار گرفته اند، ما هنوز از انگيزش هاي بيروني دست بردار نيستيم، اگر چه اين نكته هم با موضوع ابهام در تعريف انسان ارتباط مي يابد.
۵- ناتواني در برانگيختن شوق يادگيري
دانش آموزان ما چقدر به يادگيري و مدرسه علاقه مندند؟ چه مي گفتيم كه دانش آموزان در طي سالهاي تحصيل، اين همه شيفته علم و دانش مي شوند؟! چرا كودك كنجكاو ۶ ساله وقتي پا به مدرسه مي گذارد به مرور زمان به نوجوان ۱۵-۱۴ ساله فراري از مدرسه تبديل مي شود؟
دانايي بين دانش آموزان و حتي بين معلمان، چه جايگاهي دارد؟ شوق يادگيري دانش آموزان و معلمان كجا رفته است؟ چرا ديگر مردم از يادگيري لذت نمي برند؟ مفاهيمي مانند يادگيري، دانستن، دانايي، علم و دانش، با مساعي آموزش و پرورش به چه حال و روزي افتاده اند؟! دلمان را خوش كرده ايم به چند المپيادي و مدارس تيزهوشان دانش آموزان و مدارس خاص و اينها را مشت نمونه خروار مي دانيم، اما اهل فن مي دانند كه چنين برداشتي درست نيست و آموزش و پرورش در برانگيختن شوق يادگيري -حتي در دوره ابتدايي- ناتواني آشكاري دارد.
۶- ناديده گرفتن نيازهاي دانش آموزان
اين موضوع هم ابعاد مختلفي دارد. كتابهاي درسي تا چه حد با زندگي واقعي و در جريان دانش آموزان تطابق دارند؟ تفاوتهاي قوميتي و فرهنگي در آموزشها چگونه لحاظ مي شوند؟ آموخته هاي درسي چه كاربردي در زندگي دانش آموزان دارند؟ روان شناسي رشد چه جايگاهي دارد؟ معلمان و عوامل مدرسه اي تا چه حد با ويژگي هاي سني دانش آموزان آشنا هستند؟ (اگر چه بايد سؤال كنيم تا چه حد در اين مورد مسلط هستند؟) تفاوتهاي جنسيتي، سني، فرهنگي و غيره در كدام قسمت هاي فعاليت هاي آموزشي مدنظر قرار مي گيرند؟ باز استادي مي گفت: در آموزش و پرورش سه چيز فراموش شده اند، علم، دانش آموز و معلم! اين هم از جاهايي است كه بايد پرتقال فروش را پيدا كرد!
۷- نگرش هاي تك بعدي
فعاليت هاي آموزش و پرورش بدون وجود نگرش تعاملي معنايي ندارد، ولي در آموزش و پرورش  ما چه مي گذرد؟ هر گروه كار خودش را مي كند و گروهي هم با نام شوراي عالي وظيفه اتصال اين كارها را دارند! چقدر در آموزش و پرورش كارهاي موازي و گاه متناقض وجود دارد؟ ظاهراً اين اصل در آموزش و پرورش جا افتاده كه: «هر كسي كار خودش، بار خودش! و...» انبوه بخشنامه ها از طرف اداره منطقه به طرف مدير مدرسه سرازير مي شود و بيچاره مدير كه نمي داند اگر به اين بخشنامه ها جواب دهد ديگر كي به كارهاي ديگرش برسد؟ آموزش و پرورش بايد نماد كار سيستمي در كشور باشد، اما آن طور كه به نظر مي آيد سيستم به درد ما نمي خورد!
۸- اجبار در تمركزگرايي
علي رغم انجام بعضي فعاليت هاي مقطعي و شعاري مانند مدرسه محوري، در عمل آموزش و پرورش به شدت تفكري تمركزگرا دارد و بزرگترين شاخص اين تفكر، وزارتخانه اي عريض و طويل است. به راستي چگونه ممكن است با وجود اين همه نهادهاي تصميم گير در وزارتخانه، ادارات كل و ادارات مناطق پذيرفت كه آموزش و پرورش تمايل به تفويض اختيارات دارد! آموزش و پرورش نه تنها تمايل، بلكه اجبار در تمركزگرايي دارد.
۹- منابع انساني
نگاه آموزش و پرورش به منابع انساني چگونه است؟ چرا جايگاه معلمي تا اين حد دچار تنزل شأن شده است؟ چرا كيفيت معلمي افت پيدا كرده و اين افت همچنان ادامه دارد؟ آموزش و پرورش براي آموزش معلم، مدير، ناظم، كتابدار، سرايدار، مشاور، مسئول آزمايشگاه و كارگاه، دفتر دار، كادر اداري و غيره چه مي كند؟ تا چه حد مي توانيم مدعي شويم كه مثلاً ما مدير تربيت كرده ايم ويا فلان معلم هاي خوب، محصول نظام تربيت معلم ما هستند؟ از بزرگترين معضلات منابع انساني در آموزش و پرورش، جايگاه انساني افراد است و نه فقط مشكل حقوق و معيشت.
۱۰- تربيت ديني ناكارآمد
تعريف آموزش و پرورش از تربيت ديني چيست؟ اگر به ابتداي بحث بازگرديد بيشتر متوجه اين مسأله مي شويد كه آموزش و پرورش براي تربيت ديني چقدر ناشيانه و سطحي عمل كرده است؟ما گاهي براي تربيت ديني حتي از ابزارهاي غيرديني استفاده مي كنيم كه در جاي خود جاي بحث و بررسي دارد. داستان تربيت ديني در آموزش و پرورش از داستانهاي پرماجرا و عجيب است؛ زماني با محدوديت و شدت عمل رفتار مي كنيم، زماني با آسان گيري و به قول بعضي ها مصون سازي و الان هم كه ديگر سررشته كار از دستمان در رفته و فقط نظاره گريم و عجيب آن كه با اين همه جلسات و همايش هاي كارشناسي و آسيب شناسي، بالاخره هم گير كار را پيدا نكرده ايم.
۱۱- سرپوش ها
يكي از مهارتهاي بد آموزش و پرورش، استفاده از ابزارهايي براي سرپوش گذاشتن بر ضعف هاست. بحث تربيت ديني كه مي شود چند دانش آموز حافظ و قاري قرآن را پيش مي كشيم، از علم و آموزش كه سخن به ميان مي آيد المپيادي ها را مطرح مي كنيم، بحث كيفيت را عنوان مي كنيم. معضل جمعيت پيش كشيده مي شود و خلاصه براي هر مشكل و معضلي، سرپوشي پيدا مي كنيم. با طرحهاي مقطعي و شعاري به دنبال حل مشكلات مي رويم و وقتي مشكلي جدي پيش مي آيد تا مدتي همه چيز را بايكوت مي كنيم. مسأله غرق شدن دختران دانش آموز كه يادتان هست و اين كه بعد از آن چه كرديم؟!
۱۲- ناديده گرفتن نقش مردم
علي رغم بعضي تلاش هاي بجا و نابجا، هنوز مردم و والدين نقش مؤثر در فعاليت هاي آموزش و پرورش ندارند. اكثر توقعات از والدين يك طرفه و كليشه اي است. انجمن هاي اولياء و مربيان جايگاه لازم را پيدا نكرده اند و كمتر در مدارس جدي گرفته مي شوند. در بيشتر مدارس والدين خوب كساني هستند كه يا خوب پول بدهند يا امكانات مناسبي براي مدرسه جذب كنند. نكته مهم آن است كه حتي معلمان براي نظارت و هدايت فعاليتهاي والدين آموزش نديده اند و اين نوع ارتباط بين معلم و والدين ارتباطي خودجوش و براساس ضرورت است. والدين ظرفيت ها و قابليت هاي فراواني براي ارائه در آموزش و پرورش دارند، ولي مسير منطقي و معقولي براي اين توان بالقوه طراحي نشده است.
ابراهيم اصلاني

بازار فرهنگ
بررسي هاي آسيب هاي اجتماعي زنان در دهه (۸۰-۱۳۷۰)
نويسنده: زهرا محمدي/ چاپ اول: ۱۳۸۳/ ناشر: روابط عمومي شوراي فرهنگي اجتماعي زنان/ قيمت: ۱۶۰۰ تومان.
از آنجا كه افزايش آسيب ها و ناهنجاري هاي اجتماعي، ناامني و كاهش اعتماد مردم به اقتدار دولت را به همراه داشته و موجب سلب اطمينان مردم و بروز اختلافات در روابط فردي و اجتماعي مي شود و از طرفي با توجه به اين كه زنان در تربيت و سلامت جامعه نقش بسزايي دارند و امروزه دامنه آسيب ها و معضلات اجتماعي بين زنان گسترش يافته، پس ضروري است تا ابعاد و روند آسيبهاي اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته و تدابير و تصميمات مؤثر و عاجل جهت شناسايي، پيشگيري و مبارزه با اين مسئله اتخاذ شود.
به همين منظور در اين كتاب برخي از آسيب هاي اجتماعي زنان جامعه مورد بررسي قرار گرفته است.
مجموعه تحقيقات علوم انساني و علوم پزشكي در حوزه مسائل زنان
نويسنده: ناهيد اعظم رام پناهي/ چاپ اول: ۱۳۸۳/ ناشر: روابط عمومي شوراي فرهنگي اجتماعي زنان/ قيمت: ۷۰۰۰ تومان.
كتاب «مجموعه تحقيقات علوم انساني در حوزه مسائل زنان» در ۱۱۳۵ صفحه با هدف اطلاع رساني در زمينه تحقيقات انجام شده در شاخه هاي مختلف علوم انساني در حوزه مسائل زنان جهت آشنايي مراكز و نيروهاي پژوهشي كشور با سوابق و تحقيقات، شناخت فراواني ها و كمبودهاي موضوعات تحقيق شده، هموارسازي راه براي محققين امروز و پرهيز از كارهاي تكراري تنظيم و منتشر شده است كه در اين مجموعه، چكيده و مشخصات ۳۳۰۰ تحقيق و پژوهش شامل پايان نامه هاي دانشگاهي، طرح هاي پژوهشي، گزارش هاي مستند دولتي، مقالات سمينارهاي تخصصي و طرح هاي سياستگذاري و قانونگذاري در فصول سلامت و بهداشت دختران، تغذيه مادر و شيرخوار، بيماري هاي زنان، بارداري، زايمان، تنظيم خانواده، داخلي، جراحي، خدمات و آموزش، ژنتيك، سيكل بارداري، آناتومي، بهداشت رواني و ريز موضوعات مربوط به هر فصل موجود است.
005550.jpg
شاهنامه كردي
سروده: مصطفي بن محمود گوراني / تصحيح، توضيح و واژه نامه به اهتمام: ايرج بهرامي / ناشر: هيرمند / چاپ اول،  ۱۳۸۳ / ۴۱۴ صفحه، وزيري / جلد سلفون / ۴۷۰۰ تومان.
اين كتاب به شرح جنگ هاي ايران و توران و قصه دلباختگي بيژن و منيژه در دوران شهريار كيخسرو كياني پرداخته كه احتمالا در قرن دوازدهم هجري قمري به كردي سروده شده است.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |