مهدي قمصريان
اشاره:سردار عليرضا افشار، تسخير سفارت آمريكا به دست دانشجويان را واكنش به دخالت هاي بي مورد آمريكا در مسائل داخلي ايران مي داند. او كه در سال ۱۳۵۸ دانشجوي رشته مكانيك دانشگاه صنعتي شريف و از دانشجويان مسلمان پيرو خط امام بوده است، همچنين معتقد است اگر حمله نظامي آمريكا در طبس اتفاق نمي افتاد اين قضيه زودتر خاتمه مي يافت. وي آمريكا را در قطع رابطه با ايران، مقصر مي داند. او هم اكنون معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاي مسلح است. مشروح اين گفتگو از نظرتان مي گذرد.
* يك سال اول انقلاب شاهد حوادث گوناگوني همچون غائله هاي كردستان و خوزستان و خلق مسلمان در آذربايجان هستيم. شما فكر مي كنيد اين بستر پرحادثه تأثيري در شكل گيري واقعه ۱۳ آبان ۵۸ داشت يا خير؟
- بسم الله الرحمن الرحيم، در مورد جريان تسخير لانه جاسوسي يك كلام بايد گفت كه مهمترين محور اين حركت اعتراض به دخالت هاي آمريكا در كشورمان بود. احساس ما اين بود كه آمريكا سعي دارد با زمينه سازي و درست كردن جريان هاي مختلف بستري را براي كودتايي شبيه كودتاي ۲۸ مرداد ايجاد نمايد و شاه را دوباره به كشور برگرداند. اين اتفاق
_ يعني تسخير لانه جاسوسي _ در زماني بود كه آمريكايي ها شاه را به بهانه بيماري به كشورشان برده بودند. از طرف ديگر ردپاي آنها در حوادث داخلي كشور مانند غائله كردستان يا گنبد و يا نقاط ديگر كشور به وضوح مشاهده مي شد و به همين خاطر ما يقين پيدا كرده بوديم كه آمريكا با توطئه چيني در صدد ايجاد يك محيط ناامن براي بازگرداندن شاه معدوم است. شايد اين نكته تا امروز بازگو شده باشد كه علت آن كه دانشجويان زودتر از بقيه به اين قضيه يعني توطئه آمريكا پي برده بودند اين بود كه بعد از انقلاب تشكلي از نمايندگان انجمن هاي اسلامي دانشگاه ها ايجاد شد و به نام شواري انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي كشور كه بعدها منشأ تشكيل دفتر تحكيم نيز همين شورا بود. پس از تشكيل اين شورا در اولين اقدام، اعضاي شورا نزد آقاي بازرگان رفتند و در آن جلسه اعلام آمادگي كردند كه حاضرند هر خدمتي را براي انقلاب انجام دهند. ايشان هم به آقاي يزدي احاله دادند و به اين ترتيب متأسفانه دولت موقت استقبال چنداني از دانشجويان به عمل نياورد. در همان جلسه با توجه به آشوب هايي كه در نقاط مختلف كشور وجود داشت قرار بر اين شد كه هر دانشكده اي در محل استقرار خود مأموريت يابد تا با كمك دانشجويان به ياري ديگر نيروهاي امنيتي درآمده و به آنان در آرام كردن اوضاع ياري برساند. از همانجا بود كه دانشجويان با توطئه هايي كه آمريكا و گاهي دولت هاي منطقه سازماندهي شده بود آشنا مي شدند اين توطئه ها گاهي به صورت تحريك قوميت هاي مذهبي يا امثالهم ظهور و بروز مي كرد.
* آيا طرح تسخير لانه جاسوسي در دفتر تحكيم طراحي شد؟
- نه اين بحث در انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي كشور مطرح شد. البته در خصوص اين طرح ۴ دانشگاه مطرح (يعني دانشگاه هاي تهران، شريف، شهيد بهشتي و اميركبير) مبتكر طرح بودند. البته شوراي هماهنگي انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي كشور كارهاي ديگري نيز انجام داد نظير تأسيس جهادسازندگي كه مدت ها پيش از تسخير لانه جاسوسي اتفاق افتاد.
* اين درست كه گفته مي شود عده اي از اعضاي مركزي شوراي هماهنگي با تسخير سفارتخانه مخالف بودند؟
- نه. اين نظر درست نيست. اصلاً طرح تسخير سفارت در شوراي هماهنگي انجمن هاي اسلامي مطرح نشد بلكه در جلسه اي ميان دانشجويان همان چند دانشگاه محدود چنين تصميمي گرفته شد. دانشجويان پيرو خط امام نيز عنواني بود كه بعدها دانشجويان براي خود انتخاب كردند. در آن ابتدا تصور ما بر اين بود كه بعد از گذشت مدتي اگر اين كار مطابق مصلحت نباشد امام حتماً با آن مخالفت مي كند ولي برعكس بعد از تسخير سفارت امام به شدت از اين حركت حمايت كردند و اين حركت تداوم پيدا كرد و خوب اين حمايت ايشان باعث يك تشكيلات منظم و واحدهاي مختلف اجرايي گرديد كه همه آنها در قالب دانشجويان پيرو خط امام نام گرفتند.
* پس تشكل دانشجويان پيرو خط امام زير مجموعه انجمن هاي اسلامي محسوب نمي شد؟
- راه اندازي اين مجموعه از داخل انجمن هاي اسلامي دانشگاه ها شكل گرفت ولي اين چهار دانشگاه با هم تصميم به چنين كاري گرفتند يعني چيزي كه در مجموعه انجمن هاي اسلامي مطرح و در مورد آن رأي گيري شود و مخالف و موافق داشته باشد.
* استرداد شاه، بلوكه شدن اموال ايران و به هم خوردن برخي قراردادهاي تجاري و اثبات ناكارآمدي و ضعف دولت موقت از جمله تحليل هاي موجود در مورد علت تسخير سفارت آمريكاست. نظر شما در اين مورد چيست؟
- در دو مورد اول بايد گفت كه شكي نيست كه يكي از انگيزه هاي اصلي دانشجويان براي تسخير سفارت پناه دادن به شاه و بلوكه كردن اموال ايران توسط دولت آمريكا بود. اما در مورد دولت موقت بايد گفت كه هرچند دانشجويان مخالف مواضع دولت موقت بودند اما استعفاي دولت موقت را پيش بيني نمي كرديم و اين هم به آن معناست كه ما استعفاي دولت را نيز دنبال نمي كرديم. خوب وقتي دولت مرحوم بازرگان در مقابل يك حادثه پيش بيني نشده قرار گرفت و از طرفي اصرار دانشجويان را در ادامه اين كار ديد، مجبور به استعفا شد. يكي از دلايلي هم كه حفاظت سفارت آمريكا خيلي قوي نبود اميدي بود كه آنها به دولت موقت بسته بودند به همين دليل ما در هنگام تسخير شاهد مقاومت جدي از طرف آمريكايي ها نبوديم. البته خود ساختمان ها حفاظت قوي داشتند مثلاً ما در موقع حمله ۴ ساعت در مقابل ساختمان مركزي شاهد مقاومت شديدي بوديم و اين در حالي بود كه بيشترين اسناد هم در همان ساختمان بود و ما متأسفانه بسياري از اسناد را نيز در همان چند ساعت از دست داديم. چرا كه كوره بزرگي كه در آن ساختمان وجود داشت مرتب فعال بود و اسناد را از بين مي برد و در واحد ديگري از ساختمان نيز اسناد را پودر مي كردند . در يك بخش ديگر نيز اسناد را رشته مي كردند. به اين ترتيب از آن واحد اول و دوم چيز زيادي به دست نيامد اما در واحد سوم و با تلاش فراوان دانشجويان و با كنار هم گذاشتن آن رشته ها موفق شديم به تعدادي از اسناد دست پيدا كنيم.
* با اين اوصاف آيا دانشجويان از استعفاي دولت موقت استقبال كردند؟
- بله، اين استقبال هم به دليل عدم قاطعيت دولت موقت در برابر توطئه ها و همراهي نكردن حركت انقلابي دانشجويان بود كه حضرت امام(ره) در مورد آن تعبير انقلاب بزرگتر از انقلاب اول را به كار بردند. دليل آن هم اين بود كه انقلاب در جهت از بين بردن ديكتاتوري و سقوط رژيم شاه ايجاد شد. اين بار جريان انقلاب در واقع با استكبار جهاني به مقابله پرداخت و ملت ما را به تمام ملت هاي دنيا نشان داد و زمينه ساز آزادي كشور از زير يوق استعمار نو را رقم زد و اين بود كه امام فرمودند اين انقلاب از انقلاب اول بزرگتر بود.
* نقش امام خميني(ره) در ترغيب دانشجويان چه بود؟
- صحبت هاي حضرت امام(ره) چند روز قبل از اين حادثه نقش بسزايي در شكل گيري اين حركت داشت. امام در آن سخنراني تحليلي از دخالت هاي آمريكا ارائه دادند و در آن سخنراني بود كه ايشان آن جمله معروف «هرچه فرياد داريد بر سر آمريكا بكشيد» يا «همه گرفتاري هاي ما زير سر آمريكاست» را ايراد فرمودند. امام(ره) مواضع محكمتري نيز داشتند. اين تحليل ها به دانشجويان اين خط را داد كه ما بالاخره بايد جلوي آمريكا را بگيريم و هيچ راهي جز حركت به سوي سفارت آمريكا نداشتيم. البته از امام اجازه هم گرفته نشد و جمع بندي اين بود كه اين حركت اگر موافق ديدگاه هاي نظام و نظرات حضرت امام(ره) بود از آن حمايت شود و گرنه ...
* برخورد امام چه تأثيري در تبديل اين حركت دانشجويي به يك قيام ملي و مردمي داشت؟
- همه فشار اين حركت بر دوش حضرت امام(ره) بود چون همه نگران حمله نظامي و فشارهاي بيشتر آمريكا بودند فشار از ناحيه كشورهاي ديگر هم بود. مثلاً يادم هست آن موقع ياسرعرفات براي بررسي موضوع به ايران آمد. البته اين را هم بگويم كه اتفاقاً اين رفت و آمدها يكي ديگر از بهره هاي اين حركت خودجوش بود زيرا انقلاب اسلامي و مواضع اش به دنيا معرفي شد. چرا كه ما بعد از انقلاب در يك محاصره شديد خبري بوديم و امپرياليسم اجازه نمي داد هيچ خبري از ايران در مورد حوادث انقلاب به دنيا برسد. در آن فضايي كه توسط آمريكايي ها عليه ايران تدارك شده بود و از طرف ديگر هنگام ملاقات مهمانان خارجي با گروگان ها- عليرغم تبليغات انجام شده- به برخورد حسنه با آنان پي مي بردند. همچنين آزادي گروگان هاي زن و سياه پوست دو قشري كه از نظر ما در جريان نژادپرستي و فساد آنها را در آمريكا مورد ستم قرار مي دهند. اينها خود بيانگر موضع ايران بود و به نظر من نقش امام كه پشت اين قضيه بودند و محكم ايستادگي كردند مضافاً بر اين كه در مقابل تمهيدات مستقيم و غيرمستقيم دشمنان كوتاه نيامدند، باعث شد تا دانشجويان براي ادامه حركت خود قدرت و روحيه پيدا كنند؛ چرا كه هيچكس جز امام(ره) جرأت مقابله در برابر اين فشارها را نداشت.
* آيا افراد خاصي از طرف امام(ره) به عنوان نماينده در ميان دانشجويان معرفي شده بودند؟
- امام(ره) اكثراً خود وارد جزئيات مي شدند و در اين گونه موارد با افرادي نظير حاج احمد آقا و ديگر بزرگان و مسئولين مشورت مي كردند. كساني نيز مانند آقاي موسوي خوئيني ها به عنوان كسي كه با برخي دانشجويان از گذشته دوست بودند منتقل كننده ديدگاه هاي دانشجويان به امام(ره) بودند و از سوي ديگر منعكس كننده نظرات امام به دانشجويان و در حقيقت افرادي نظير ايشان واسطه خبري بودند و نه سياستگذار و خط دهنده به نظر بنده اين حركت بيشتر حركتي ملي بود نه صنفي و يا حركت يك گروه خاص، بلكه اين خواست ملت بود و به دست دانشجويان خط امام(ره) صورت گرفته و حضرت امام(ره) نيز آن را تأييد كرده بودند.
* واكنش مسئولين نسبت به تسخير جاسوسي آمريكا چه بود؟ چرا كه مشهور است بسياري از مسئولين درآن نظام مخالف جدي اين حركت بودند.
- اين طور نبود بعضي از مسئولين نظير شهيد بهشتي و همراهان ايشان و همچنين جريانات ارزشي از اين حركت به شدت حمايت مي كردند و عموماً جريان ليبرال بود كه مخالف اين حركت بود. از جمله دولت موقت كه در آن زمان خواستار گفتگو و مذاكره با آمريكا و توقف اين حركت بود. بعد هم كه اسناد به دست آمد هم بسياري از جريانات جاسوسي و شبكه هاي آنها كشف شد و هم اسنادي در مورد كساني كه نظير اميرانتظام كه ارتباط خاصي نظير جاسوسي با آمريكا وجود داشته كشف شد. حرف هاي ناگفته بسياري در اين زمينه وجود دارد كه يكي از آنها اين است كه آن موقع در سفارت آمريكا سندي به نفع شهيد بهشتي پيدا شد. سندي كه در آن آمريكايي ها به شدت عليه ايشان موضع گيري كرده بودند و ما تعداد ديگري از دانشجويان به شدت پافشاري كرديم كه اين سند بايد افشا شود و به استحضار ملت برسد. اصلاً دأب ما بر اين بود كه تمام اسناد افشاء شود تا مردم بدانند در لانه چه مي گذشته است اين امر موجب شد تا مردم تا حد زيادي از آن استقبال كردند تا جايي كه تعداد زيادي مقابل سفارت جمع مي شدند و شعار مي دادند «دانشجوي خط امام! افشا كن افشا كن». عرض مي كردم وقتي ما اصرار كرديم كه اين سند (مربوط به شهيد بهشتي) هم بايد مانند ديگر اسناد افشا شود متأسفانه همان هايي كه بعداً وا دادند و رفتند به اسم دانشجوي خط امام مذاكره كردند و اخيراً هم جاسوس از آب درآمدند همانها مانع شدند و نگذاشتند اين سند منتشر شود و همين اواخر در جريان محاكمه اين فرد و در بازرسي از منزل وي اين سند پيدا شد يعني اين كه وي همان موقع اين سند را از لانه جاسوسي خارج كرده بود. بله در ميان دانشجويان اختلاف نظر وجود داشت ولي بايد گفت كه جريان ارزشي و جريان پيرو خط امام به شدت از اين حركت حمايت مي كردند.
* اين گونه شايع است كه دانشجويان پيرو خط امام در آن زمان رابطه حسنه اي با حزب جمهوري نداشته و رابطه شان با بني صدر بهتر بود.
- خير، طرفداران بني صدر و طرفداران حزب جمهوري هر دو در جمع دانشجويان حضور داشتند ولي صف بندي در آن موقع مطرح نبود چون آن موقع همه مخالف دولت موقت بودند و اينطور نبود كه اختلاف ميان دانشجويان حالت شكننده اي داشته باشد و صف بندي آشكاري مقابل هم داشته باشند اما به طور كلي آن قضيه شهيد بهشتي را هم كه گفتم نشان مي دهد كه دو گرايش در ميان دانشجويان وجود داشت و در بعضي مسايل با هم اختلاف داشتند.
* در طول مدت اشغال سفارت و گروگانگيري درون لانه جاسوسي چه مي گذشت؟
- حوادث زياد بود. زمان طولاني كه در گروگانگيري گذشت باعث شد كه يك سازمان دهي قوي براي اداره امور لانه به وجود بيايد و تعداد جديدي از دانشجويان نيز براي همكاري دعوت شدند. كار حفاظت هم با همكاري سپاه انجام مي شد البته سپاه بيرون از سفارت بود. خود مردم هم حضور بسيار فعالي داشتند حتي آن اوايل جمعيت زيادي در خيابان طالقاني تجمع مي كردند و حتي شبهاي زيادي را تا صبح در همان جا مي ماندند تا احتمالاً دانشجويان از بيرون مورد تعرض و تهديد قرار نگيرند. ما نيز در داخل سفارت سعي مي كرديم معضلات انقلاب را در طول مدت گروگانگيري دسته بندي و شناسايي كنيم و در همين راستا توانستيم قريب ۵۰ جلد كتاب از اسناد تنظيم كنيم كه متأسفانه اكثر اينها در دسترس عموم نيست و خوب است كه اين مجموعه تجديد چاپ شود. همچنين در داخل لانه جاسوسي با توجه به طولاني شدن مدت، برنامه ريزي متنوعي هم براي كارهاي روزانه صورت گرفت از قبيل برنامه هاي فرهنگي و ورزشي. يادم هست بعد از آغاز جنگ واحدي به نام واحد اعزام نيرو در لانه تشكيل شد كه دانشجويان از طريق آن به جبهه اعزام مي شدند و بازجويي ها هم كه از گروگانها به عمل مي آمد جزو برنامه هاي دانشجويان بود.
* عده اي معتقدند اين بازجويي ها چندان موفق نبوده است.
- آنها ابتدا خيلي مقاومت مي كردند اما وقتي برخورد انساني دانشجويان را ديدند مخصوصاً بعد از آزادي زنان و سياهپوستان خيلي تحت تأثير قرار گرفتند و اكثراً همكاري كردند و ما مشكل حادي با آنها در اين زمينه نداشتيم.
* تسخير سفارتخانه و نيز گروگان گيري هيچ كدام در عرف بين الملل پذيرفته نيست. چه توجيهي دانشجويان را مجاب كرد تا به اين اقدام رو بياورند؟
- توجيه تسخير لانه جاسوسي در مقابل آن چه بود كه آمريكاييها مستقيماً در امور كشور ما دخالت مي كردند و تمام تذكرات مسئولين نظام هيچ تأثيري در نحوه عملكرد آنها نداشت، اما در مورد مسأله گروگانگيري بايد بگويم كه به خاطر شرايطي بود كه آنها به وجود آورده بودند كه به بعضي از آنها از جمله حضور شاه در آمريكا و بلوكه شدن اموال ما اشاره نكردم و اين ها همه در حالي بود كه ما چيزي در اختيار نداشتيم كه در مقابل خواسته هاي به حق و قانوني خودمان مطرح كنيم. گروگان گيري هم به آن ترتيب نبود كه آنها در عذاب، شكنجه باشند بلكه با آنها بسيار خوش رفتاري مي شد حتي آنها در بين خودشان اين را اعلام كردند هرچند بعد از اين كه آزاد شدند تحت فشار خود آمريكاييها بعضا جملاتي را بيان كردند كه واقعاً اين طور نبود. ببينيد به هر حال درست است كه يك سري موازين بين المللي و مقرراتي وضع شده است ولي كشوري مانند ما كه سالها تحت سلطه و فشار كشور ديگر بوده است و راهي جز اين براي دفاع از حقوق خودش ندارد، اين كار (تسخير سفارت و گروگان گيري) كاملاً مشروع است، البته ما بايد در نظر داشته باشيم كه دانشجويان در موقع حركت خودشان هدف درازمدت نداشتند. هدف گروگان نگه داشتن هم نداشتند هدف اين بود كه بروند صداي خودشان را به دنيا برسانند در حد همين اعتراض اما وقتي وارد سفارت شدند و امام تأييد و تأكيد كردند باقي ماندند پس مجدداً تأكيد مي كنم كه به هيچ وجه پيش بيني قبلي براي اين مدت زياد و حفظ گروگانها در آنجا انجام نشده بود.
* چه مسائلي موجب خاتمه يافتن اين قضيه شد؟
- آمريكاييها انواع فشارهاي خود را اعمال كردند و به نتيجه اي نرسيدند فشارهاي مختلفي نظير محاصره اقتصادي كه انصافاً در آن زمان چيز كمي نبود يا مسائلي نظير كودتاي نوژه كه خوشبختانه به موقع كشف شد و بعداً معلوم شد سر نخ همه اينها در دست آمريكاست. حمله نظامي را تنظيم كردند كه ظاهراً عده معدودي از مسئولين آمريكايي نيز از آن اطلاع داشتند و آن قضيه حمله نظامي آمريكا در طبس بود هر چند كه جز انگلستان همه كشورهاي دنيا اين قضيه را محكوم كردند. اما اين حمله با تمام تمهيداتي كه آنها انديشيده بودند با لطف و عنايت الهي بدون اينكه اراده اي از طرف ما باشد خنثي شد البته ما اسناد زيادي از آن واقعه نتوانستيم به دست آوريم زيرا هواپيماهاي ايراني به دستور بني صدر نقطه توقف نظاميان آمريكايي و تجهيزاتشان را بمباران كردند و به هر حال مستقيم يا غيرمستقيم اين توطئه اي بود كه مانع از دسترسي ما به اسناد ديگر شد. افتضاح قضيه شكست حمله نظامي آمريكا به طبس باعث شد كه آمريكا دچار شكست سنگيني در جهان بشود چون به هر حال اولين اقدام نظامي عليه ما بود ما هم در لانه جاسوسي به محض اطلاع از حادثه و پيش بيني اين كه ممكن است اين اتفاق مجدداً تكرار شود تصميم گرفتيم گروگانها را به شهرهاي ديگر مانند مشهد و شيراز انتقال دهيم. در آنجا ساختمان هايي را اجاره كردند و زندانيان را به آن نقاط بردند اين خودش يك موج جديد تبليغاتي ايجاد كرد و باز هم فضاي احساسي عليه آمريكا در كشور تشديد شد. يعني در هر نقطه اي از شهرها شده بود يك لانه جاسوسي كه مردم در آنجا ابراز احساسات مي كردند. اگر اين حمله اتفاق نمي افتاد شايد گروگانها خيلي زودتر آزاد مي شدند چون آنها كم كم خاصيتشان را از دست داده بودند و در عين حال منتظر پادرمياني هم بوديم كه در اقدامات بعدي نظير وساطت الجزاير، رفتن شاه از آمريكا و آزاد كردن اموال تا حد قابل قبولي زمينه پايان گروگانگيري فراهم شد.
|
|
صف بندي در آن موقع مطرح نبود چون آن موقع همه مخالف دولت موقت بودند و اينطور نبود كه اختلاف ميان دانشجويان حالت شكننده اي داشته باشد هرچند به طور كلي در بعضي مسائل اختلاف داشتند
* تا امروز جز از زبان عده اي خاص كه خود را حلقه اول در جريان اين واقعه مي دانستند اين واقعه تجزيه و تحليل و ثبت نشده است. علت آن را چه مي دانيد؟
- اين واقعاً جفايي است كه به دانشجويان پيرو خط امام مي شود چرا كه دانشجويان پيرو خط امام واقعاً آن ۱۰ يا ۲۰ نفر شوراي مركزي نبوده اند، بلكه تعداد خيلي بيشتري در اين حركت نقش داشتند مخصوصاً كساني كه حمله كردند و خوب در آن لحظات احتمال شهادت آنها نيز در اين قضيه وجود داشت. اين جريان متعلق به همه دانشجويان پيرو خط امام بود و كسي نبايد اين را به نفع خودش مصادره كند و نظرياتي را القاء كند كه مورد قبول اكثر دانشجويان پيرو خط امام نيست. اما چرا تاكنون تاريخ اين واقعه ثبت و تدوين نشده شايد همان اختلاف نظري باشد كه من در قضيه افشاي سند به نفع شهيد بهشتي به آن اشاره كردم يعني اين اختلاف ديدگاهها از همان ابتدا وجود داشت و لذا هر كس مي خواست بيايد و تاريخ را تدوين كند يا از زبان كل دانشجويان صحبت بكند مورد اعتراض واقع مي شد. در همان اواخر هم يعني زمان پايان يافتن قضيه و بازگرداندن گروگانها اتفاق نظري صورت گرفت كه هيچ كس به عنوان نماينده دانشجويان پيرو خط امام حق صحبت ندارد و به هر حال اين حركت ملي بوده كه ما به نمايندگي از ملت اين كار را انجام داديم. اما همه اين مسايل موجب نمي شود كه ما تاريخ اين ماجرا را تدوين نكنيم و به نظرم مؤسساتي نظير مركز اسناد انقلاب اسلامي يا تاريخ نگاري انقلاب اسلامي يا هر كسي كه فكر مي كند وظيفه اي در اين زمينه دارد بايد بر جمع آوري خاطرات و حوادث كه از ديدگاه عزيزان مختلف مطرح مي شود همت بگمارند. ضعف ديگري نيز كه وجود دارد اين است كه افرادي كه بيشتر جنبه هاي ارزشي و اخلاقي را در نظر مي گيرند و به هر دليل سكوت مي كنند در اين مدت بيشتر به حاشيه رانده شده و كساني به نمايندگي از دانشجويان پيرو خط امام صحبت مي كردند كه مواضعشان مورد تأييد اكثريت نيست.
* علت برگردان مواضع از طرفي برخي از دانشجويان پيرو خط امام چيست؟
- اينها تعدادشان خيلي محدود است و به نظر من اين براي كساني اتفاق افتاد كه آن موقع مخالف حزب جمهوري و بني صدر بودند. البته آن موقع خيلي همراهي كردند اما بعدها تغيير موضع دادند. تغيير موضع هم چيز جديدي نيست مثلاً منافقين قبل از پيروزي انقلاب به عنوان مجاهدين خلق خود را با نام يك جريان اسلامي معرفي كردند در حالي كه پس از مدتي در دهه ۵۰ رسماً اعلام تغيير ايدئولوژي دادند اين دگرديسي و تحول فكري دلايل و خواسته هاي متفاوتي دارد كه ممكن است علت آن ضعف در مقابل فشارها و تهديدات و يا خستگي از تعقيب انقلابي مواضع و يا مسائل نظير جبران مافات و رسيدگي به مسايل شخصي و زندگي باشد. البته تبليغات دشمن هم بي تأثير نيست ولي در مجموع واقعاً تعداد اين افراد بسيار كم بود.
* اين حركت نقطه آغازين قطع رابطه ما با آمريكا محسوب مي شود و به زعم عده اي اين كار موجب وارد آمدن خساراتي سنگين به ما و منافع ملي مان بوده است آيا شما اين مورد را تأييد مي كنيد؟
- ببينيد ما قطع رابطه نكرديم. بعضي ها فكر مي كنند كه تسخير لانه جاسوسي ابتدا به ساكن توسط ما انجام شد در حالي كه اگر توطئه هاي آمريكا صورت نمي پذيرفت هيچگاه چنين اتفاقي روي نمي داد. تازه بعد از اين كه سفارتخانه تسخير شد اين آمريكا بود كه قطع رابطه را با ايران مطرح كرد بعد هم پشيمان شد. وقتي آنها اعلان قطع رابطه كردند امام فرمودند ما از اين قطع رابطه استقبال مي كنيم. رابطه گرگ و ميش به چه درد ما مي خورد اين رابطه بهتر است نباشد. در حقيقت اين گونه حوادث در كشورهاي ديگر كه اتفاق مي افتد روابط سياسي را تنزل مي دهند ولي اشتباهي كه آمريكا كرد اين بود كه بحث قطع رابطه را مطرح كرد. هيچ دليلي نيز نداشت و اين باعث شد كه ديگر محلي براي حفظ منافع خودش و همچنين رابطه بعدي در ايران نداشته باشد. بنابراين اين موضوع دست ما نبود و ابتكار عمل آن به دست خود آمريكاييها بود اما اينكه تداوم اين قطع رابطه چه منافعي براي ما داشته است بايد گفت كه مذاكره و ارتباط دو طرفه است، معمولاً مذاكره كنندگان كه دو طرف يك ميز مي نشينند بايد به يك نقطه مشتركي فكر كنند و سعي كنند كه به آن نقطه نزديك شوند اما اين در حالي است كه ما هيچ نقطه مشتركي با آمريكا نداريم. آنها يك بايدهايي دارند كه اصلاً مغاير اصول انقلاب، استقلال ملي و شرف و عزت ملت ماست متقابلاً ما هم از آمريكا چيزهايي را مي خواهيم كه او آنها را نمي پذيرد و اين به خاطر خاصيت طاغوتي بودن آن است، فلذا مذاكره بين دو رژيم كه ماهيت يكي استكباري و ديگري ضد استكباري است عملاً امكان پذير نيست. ان شاء الله ما بتوانيم آمريكا را از اين خوي استكباري اش پشيمان كنيم و شكست سنگيني بخورد كه دست از اين كارهايش بردارد.