دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۴۹
احيا گرم و گرم تر از هميشه
شبانه ها و عاشقانه ها
022539.jpg
آنچه كه قابل توجه است ، استقبال مناسب و در خور از شب هاي احيا است. سحر معنويت در اين يك ماه انكار ناشدني است.
عكس: حسن قائدي 
محمد جباري 
مردم قدر شب هاي قدر را مي دانند . اين يك شعار نيست . ما حتي براي باور اين حقيقت به چشم هايمان هم اطمينان نكرديم. يكي از مسوولا ن سازمان تبليغات اسلا مي اعلا م كرد كه طبق آمار، امسال استقبال از مراسم شب هاي قدر نسبت به سال هاي گذشته افزايش داشته و اين يك روند صعودي است 
ساعت نزديك 12 شب است ولي خيابان هنوز شلوغ است و جلوي مسجد شلوغ تر. هر دقيقه هم شلوغ تر مي  شود. حياط مسجد را هم داربست زده اند و روي سقفش برزنت كشيده اند؛ يك بخاري در وسط حياط است تا جمعيت بتوانند در حياط هم بنشينند. بچه هاي كوچك اين طرف و آن طرف به چشم مي      خورند، يكي دارد بازي مي كند و ديگري روي پاي پدرش خوابش برده و آن يكي مظلومانه به صورت بقيه نگاه مي كند. شايد او هم از ديدن بعضي چهره ها در مسجد تعجب كرده. چهره هايي كه سروكله شان فقط اين چند شب اين طرف ها پيدا شده و شايد تا سال ديگر هم خبري از آنها نشود. آخر امشب با بقيه شب ها خيلي فرق دارد. امشب خانه خدا حال و هواي ديگري دارد. امشب قرار است تا صبح، چشم ها روي هم نرود و روي دل ها فقط به آسمان باشد. امشب قرار است عهد و پيمان بسته شود و اشك ها سرازير شود و دل ها صاف و زلال شوند. امشب قرار است تقدير عالم امكان رقم بخورد. آخر امشب شب قدر است و...
غسل اين شب ها را مقارن غروب آفتاب كردن بهتر است... خودت را آماده كرده اي. يك سال است دلت را خانه تكاني نكرده اي. يادت هست؟ درست بعد از شب بيست و سوم ماه رمضان و احياء در مسجد و كلي قول و قرار با آن زيباترين و هزاران آرزو.
به او قول دادي ديگر خوب شوي. ديگر حرف گوش كن شوي. خودت را به او بسپاري و هر جا او گفت تو بروي و هر چه او گفت انجام دهي. به كتاب مقدسش سوگند خوردي و تقاضاي بخشش كردي و گفتي خوب مي شوم. قرآنش را روي سرگذاشتي و عهد كردي ديگر به اين سادگي نگذاري گردوغبار روي دلت بنشيند. چه اشك ها ريختي و چه ناله ها كردي . ولي باز يك سال گذشته و دلت پر از گرد و غبار است. به سختي مي  تواني پشت اين همه گردوغبار، دلت را بشناسي؛ دلت را كه زماني صاف و زلال بود. به ياد قول و قرارهاي انجام نداده افتاده اي و عهد و پيمان هاي شكسته. سرت را پايين انداخته اي و شرمنده اي. اگر كس ديگري بود، رويش را نداشتي دوباره پيش او بروي، ولي او فرق مي  كند. او مهربان تر از اين حرف هاست.او مهربان ترين است. او خود مهرباني است. جز او كسي را نداري. تنها آغوش اوست كه هميشه به رويت باز است. مي  تواني راحت خودت را در آغوشش رها كني و هاي هاي گريه كني. دوباره بگويي اشتباه كردم و دوباره عهد و پيمان ببندي و دوباره از او بخواهي گرد و غبار دلت را پاك كند و...
غروب و شب قدر است و تو مي  خواهي خودت را آماده كني؛ آماده كني براي يك شب طولاني. از طهارت جسم شروع مي  كني و خودت را به زلالي جريان آب مي  سپاري. قطرات  آب از سرورويت جاري است و تو به فكر جريان زلال او هستي. اي كاش بتواني خودت را به جريان زلالش بسپاري.
خواب 
هميشه خواب بوده اي، خواب خواب. نه طلوع آفتاب را ديده اي و نه نسيم سحرگاهي را احساس كرده اي. خودت را به لذت خواب سپرده اي و خيالت را راحت كرده اي. نمي خواستي كمي چشمانت را باز كني تا چيزهاي ديگري را هم ببيني، واقعيت هاي دوروبرت را، زندگي ات را و خودت را. دنياي خواب بهتر است. مي  تواني بي  خيال همه چيز شوي و در همان خواب زندگي كني. يك زندگي خواب آلود با چشمان خسته و بسته كه هيچ نوري را نمي  بينند. دوست دارند در تاريكي مطلق زندگي كنند و همان طور بسته بمانند. ولي امشب فرق دارد. از سر كار زودتر آمده اي و حتي دختر كوچولويت را هم مجبور  كرده اي كمي بخوابد. خودت هم روي مبل دراز كشيده اي و به امشب فكر مي  كني. امشب بايد تا صبح بيدار بماني. امشب بايد خلوت شب و سپيده دم صبح را خودت درك كني.امشب ديگر وقت خواب نيست. امشب بايد چشمانت باز باشند حتي اگر مجبور شوي هر چند دقيقه، خنكي آب را بر پوست صورتت حس كني. امشب اگر بيدار نباشي همه سال باز در خواب مي  ماني.
022566.jpg
عكس : حسين سلمان زاده 
هزاران بار صدايش بزن 
اللهم اني اسئلك باسمك ياالله يارحمن يا رحيم يا كريم يا مقيم يا عظيم يا قديم يا عليم يا حليم يا حكيم سبحانك يا لااله الاانت الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب... در مسجد نشسته اي و به نواي دعا گوش سپرده اي.جوشن كبير را از بچگي يادت هست. يك جورهايي جوشن كبير خواندن را با شب قدر يكي مي  دانستي. فكر مي  كردي اگر در مسجد ننشيني و اين دعا را نخواني شب قدرات، قدر نمي شود. دعايي پر از نام هاي او:ياسيدالسادات يا مجيب الدعوات يا رفيع الدرجات يا ولي الحسنات يا غافرالحطيئات... نام هاي او را يكي يكي به زبان مي  آوري و مي  خواهي غرق او شوي. دوست داري عاشقانه او را صدا بزني، دوست داري اينقدر نامش را بگويي تا ديگر هيچ چيز را جز او نبيني. فقط او بماند و تو. فقط عاشق ترين بماند و تو: يا خيرالغافرين يا خيرالفاتحين يا خير الناصرين يا خير الحاكمين... چشم ها را بسته اي و لبانت حركت مي  كند. پاكي اسم هايش لبانت را تطهير مي  كند. چقدر نام هايش زيباست. چقدر نام هايش... نمي  داني چه بگويي. هر چه بگويي كم است. هر چه بخواهي در نام هاي او پنهان شده؛ زيبايي، مهرباني، بزرگي، بخشش، قدرت علم ، زلالي يا احكم الحاكمين يا اعدل العادلين يا اصدق الصادقين يا اطهر الطاهرين ... دوست داري او را با عاشقانه ترين صدايت صدا بزني. ولي دلت هنوز اسير است. بايد اول دلت را آزادكني. بايد به نام او بندهاي دلت را يكي يكي پاره كني. بايد به نام او دلت را بشكني و دوباره بسازي. اينجا دل شكسته خريدار دارد. دل شكسته مي  تواند او را عاشقانه صدا بزند. دلت را بشكن. دلت را به هزاران نامش بشكن.
فرياد بزن 
قرآن روبه رويت است و التماس دلت را مي كني. دلت سنگ شده است. از اشك مي خواهي و او بي اعتنايي مي كند. به دست و پايش افتاده اي. ناله مي زني، ضجه مي زني، ولي دلت انگار نه انگار. اللهم اني اسئلك بكتابك المنزل و ما فيه و فيه اسمك الله اكبر و اسماوِك الحسني و ما يخاف و يرجي ان تجعلني من عتقائك من النار. دعا را زمزمه مي كني و به آيه هاي قرآن نگاه مي كني. تو هم دوست داري از آزادشدگان از آتش باشي، ولي دلت همراهي نمي كند و چشم ها هم. دلت خشك است و چشم ها خشك تر. باز ناله مي كني و ضجه مي زني ولي هيچ خبري نمي شود. نمي داني چه كني. بي پناه شده اي و نااميد. ولي مي داني تا او هست - و او هميشه است- نبايد نااميد شوي. تا او را داري بي پناه نيستي. با تمام وجودت او را فرياد مي زني. صدايي از حلقت بيرون نمي آيد. او را در دلت فرياد مي زني. فرياد مي زني و فرياد مي زني. ناگهان دلت مي لرزد. همان لرزش آشناي سال هاي دور. همان لرزش خوشايند كه مدت هاست تجربه اش نكرده اي. دلت مي لرزد و تو آرام مي شوي. چشمانت مي گريند و تو آرام تر مي شوي؛ هرچند در دلت توفان فريادهاست.
شب روشن 
چراغ هاي مسجد يكي يكي روشن مي شود و قرآن ها را جمع مي كنند؛ قرآن هايي كه تا چند دقيقه پيش روي سرها بودند و شاهد. شاهد بر قول و قرار آدم ها: اللهم بحق هذاالقرآن و بحق من ارسلته به و بحق كل مؤمن مدحته فيه بحقك عليهم فلا احد اعرف بحقك منك. اينها را زير لب زمزمه مي  كردي و آماده مي شدي براي بستن عهد و پيمان. بايد به عزيزترين اين عالم سوگند بخوري. قرآن او را شاهد مي گرفتي و 10 مرتبه بك يا الله و به خالق همه اين زيبايي ها سوگند مي خوردي. به عزيزترين موجودات اين عالم سوگند مي خوردي و 10 مرتبه بمحمد، 10 مرتبه بعلي، 10 مرتبه... اين نام هاي زيبا را تكرار مي كردي و قول مي دادي ديگر خوب شوي. ديگر هرچه آنها دوست دارند انجام دهي و دلت را پرگرد و غبار نكني. قول مي د ادي ديگر عهدشكني نكني و سال بعد با دلي زلال تر پيش آنها بروي، با دلي آماده تر...
همه اين قول وقرارها را گذاشته اي و حالا تو مانده اي و خلوت شبانه كوچه ها. كوچه ها و خيابان ها پر از آدم، ولي خلوت هستند. هركسي در خلوت تنهايي شبانه خودش فرو رفته. شبي كه جان مي دهد براي پياده روي  هايي طولاني زير آسمان. دلت را پاك كرده اي و زلال آمده اي زير پاكي آسمان و مي خواهي پرواز كني. مي خواهي تا صبح با او نجوا كني. اينقدر سبك شده اي كه هر نسيمي تو را پرواز مي دهد و نور هر ستاره اي نردباني مي شود براي بالا رفتن. دلت بالا و پايين مي پرد و شادي مي كند. چشمانت جور ديگري است و روحت آرام است. دوست داري تا صبح همين جور راه بروي و راه بروي. دوست داري هيچ كس مزاحم اين خلوت عاشقانه ات نشود. نمي خواهي به فردا فكر كني. نمي خواهي به ازدحام دود و ماشين و آهن  و سيمان فردا فكر كني. نمي خواهي به ياد سختي راه بيفتي و جاده هاي پرگردوغبار. نمي خواهي دوباره دلت را دربند ببيني و روحت را در غل و زنجير. دوست داري مثل امشب سبك باشي. دوست داري دلت مثل آسمان پاك آن بالاها زلال زلال باشد. حس مي كني... حس مي كني... حس مي كني تازه به دنيا آمده اي. همه چيزت بوي تازگي مي دهد. حس مي كني چشمانت را تازه به اين دنيا باز كرده اي و معصوميت دوباره اي را در خودت احساس مي كني. همه چيز جور ديگري است. دوست داري با آن چشمان معصوم به آسمان نگاه كني و در اين خلسه شبانه غرق شوي.
022569.jpg
قطره، قطره شمع، قطره، قطره اشك، قطره، قطره خون، شب، شب قدر بود.
عكس ها: حسن قائدي 
022611.jpg
اين روايت نسل به نسل، سينه به سينه مي رود. مراسم شب هاي قدر با شكوه تر از هميشه برگزار شد.

رشد ازدواج موقت و طلا ق
زرد و قرمز چه به هم مي آيند!
022542.jpg
آمار طلا ق 
اگر به زندگي مشترك خود و به همسرتان علاقه مند هستيد، اگر دلتان مي خواهد بدون سروصدا به زندگي ادامه دهيد، اگر همسر خود رادوست داريد و حاضر به طلاق و جدايي از او نيستيد، بهتر است زندگيتان را جمع كنيد و از تهران فرار كنيد.
انگار اين شهر طلسم شده است كه هيچ چيزش ثابت نمي ماند حتي مهر و محبت مادر و فرزندي يا عشق زناشويي. شهري كه در آن به سرعت پيوندها پاره مي شود حالا با رشد 7 درصدي طلاق مواجه شده است.فكرش را بكنيد چقدر دردناك است كه آدم از زبان معاون حقوقي و سجلي سازمان ثبت احوال بشنود كه آمار طلاق در تهران 7 درصد افزايش يافته.
سعيد عبودي گفت: در نيمه نخست امسال 10 هزار و 452 واقعه طلاق در شناسنامه هاي مردان و زنان تهراني ثبت شده است كه در مقايسه با مدت مشابه سال قبل، 7 درصد افزايش نشان مي دهد. وي اضافه كرد در 6 ماهه نخست امسال همچنين ميزان مواليد 4 درصد افزايش و مرگ و مير در اين استان 5/2 درصد كاهش داشته است.
عبودي خاطرنشان كرد ميزان ازدواج نيز در اين مدت با 11 درصد افزايش نسبت به نيمه نخست سال 82 رشد خوبي داشته است.
البته نبايد به اين آمار 11 درصدي خوشبين بود چون اگر بخواهيم 7 درصد از آن كم كنيم، 4 درصد بيشتر باقي نمي ماند.
نگراني ها در مورد پايداري خانواده در حال افزايش است. آمار رو به رشد طلاق نيز به آن دامن مي زند. گو اينكه برخي از كارشناسان بخشي از اين واقعيت را مربوط به افزايش جمعيت و سهمي را متوجه شرايط گذار جامعه سنتي به مدرن مي دانند. اما در اين ميان ناگهان آماري خودنمايي مي كند؛ ازدواج موقت 200 درصد افزايش يافت. اين در حالي است كه معضل افزايش نسبت دختران بر پسران، بالا رفتن سن ازدواج و از همه بدتر شرايط ناخوشايند گسترش فساد، سلامت رواني جامعه را تهديد مي كند.
سازمان ثبت اسناد و املاك كشور گزارش داد در 6 ماهه نخست امسال آمار ازدواج موقت نسبت به همين زمان در سال گذشته 200 درصد افزايش يافت. اين در حالي است كه به رقم ثبت ازدواج دايم تنها 7 درصد افزوده شده است. در 6 ماهه اول امسال 547 مورد ازدواج موقت به ثبت رسيد. در حالي كه اين رقم در سال گذشته 182 مورد بود. لا زم به ذكر است رشد اعلا م شده مربوط به ثبت ازدواج هاي موقت بوده كه به دليل تسهيلا ت ثبتي اخيرا افزايش يافته و نه تعداد واقعي اين گونه ازدواج، كه به نظر مي رسد از عدد ثبتي بسيار فراتر است.
ثبت ازدواج موقت با 200 هزار تومان
هرچند بسياري از مسوولان از كنار اين آمار با بي  تفاوتي گذشتند، اما اين اقبال اجتماعي حكايت از نوعي تغيير رويه در نگاه به خانواده دارد. به خصوص آنكه اين نكته را لحاظ كنيم كه بسياري از زوج هاي موقت تمايل به ثبت رسمي ازدواج خود ندارند. موذن، سردفتر يكي از دفاتر ثبت ازدواج و طلاق مي گويد: بسياري از ازدواج هاي موقت وارد دفتر نمي شود. عده اي از لحاظ شرعي صيغه مي خوانند و كاغذي هم مي نويسند، اما اين كاغذ ارزش قانوني ندارد.
براي ثبت ازدواج موقت مانند ازدواج دايم، لازم است زن و مرد آزمايش هاي پيش از ازدواج را بگذرانند. مرد، زن نداشته باشد و زن در صورتي كه پيش از آن ازدواج نكرده، رضايت پدر خود را جلب كند.
عقد دايم و موقت تنها به لحاظ حقوقي با هم متفاوتند. به اين ترتيب كه در عقد غيردايم زن و شوهر از يكديگر ارث نمي برند و به زن نفقه تعلق نمي گيرد.
با وجود اين قوانين، بسياري از زوج ها ترجيح مي دهند ازدواج موقت خود را تنها با خواندن يك صيغه شرعي كنند. گو اينكه در اين چند سال اخير موسساتي نيز پديد آمده اند كه خدمات همسريابي و ثبت ازدواج موقت به مشتريان ارايه مي دهند. به گفته يكي از مشتري هاي اين موسسات در اينگونه مراكز، نيازي به انجام آزمايش با حصول اطمينان از برقراري ديگر شرايط عقد نيست و زن و مرد تنها با خواست دو طرف مي توانند در ازاي پرداخت مبلغي پول يك برگه رسمي مبني بر ازدواج موقت با يكديگر دريافت كنند. مثلا موسسه ... با دريافت 200 هزار تومان برگه ازدواج موقت صادر مي كند. دراين صورت اين موارد را نيز بايد به آمار ازدواج موقت رسمي، ازدواج هاي صورت گرفته از سوي اين مراكز و ازدواج هاي صورت گرفته با خواندن صيغه اضافه كرد، در اين صورت شايد به رقم قابل توجهي دست يابيم كه معناي آن رقابت خانواده هاي موقت با خانواده هاي دايم باشد.
مردان متاهل مشتاق ترند
شايد نخستين تهديدي كه از سوي خانواده هاي موقت متصور شود، ازدواج مجدد مردان متاهل باشد. با رشد ازدواج هاي موقت ثبت نشده، مي توان انتظار داشت كه راه براي ازدواج مردان متاهل هموارتر شده است.
گو اينكه دست اندركاران بارها تذكر داده اند كه مردان متاهل از ازدواج موقت پرهيز كنند. دكتر سيدهادي معتمدي مديركل دفتر آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي مي گويد: ازدواج موقت فقط بايد براي مردان مجردي كه به هيچ عنوان امكان ازدواج دايم ندارند، صورت گيرد. با اين همه نگاهي به مراجعان موسسه هاي همسريابي نشان مي دهد، مردان متاهل تمايل بيشتري براي ازدواج موقت دارند. اين مساله اي است كه به زعم دكتر معتمدي، بنيان خانواده ها و كانون زندگي مشترك را با آسيب هاي اجتماعي جدي مواجه كرده و دوام و بقاي آن را متزلزل مي كند.
وي مي گويد: ازدواج موقت در بين متاهلان اصولا با دو انگيزه لذت جويي  يا ابزاري براي برآوردن كمبودهاي جنسي در بعضي زندگي ها صورت مي گيرد. ازدواج موقتي كه بدون نياز و اطلاع همسر اول از سوي مردان صورت مي گيرد، از مصاديق مهم فروپاشي و نابساماني خانواده است.
اگر مرد با نگاه لذت جويانه ازدواج موقت كند، همسر خود را تحقير كرده و موجب افسردگي و نابساماني روحي و رواني وي مي شود. اين خود نتيجه اي جز رشد طلاق ندارد. گرچه در شرع مقدس اسلا م، بنا به فلسفه اي كه براي ازدواج موقت وضع شده صرفا مساله تلذذ جنسي مطرح نيست، در برخي موارد به ويژه در ميان افراد متدين، گاهي اين ازدواج ها صرفا به دليل جلوگيري از رواج حرام و به گناه آلوده نشدن نفوس مسلمانان اعم از مرد و زن بوده است ضمن اين كه اين گونه ازدواج، در هنگامي كه بنا به دلا يل مختلف چون بيماري و مسايل وضع حمل زن از انجام وظايف زناشويي ناتوان است، خود عاملي براي استحكام زندگي محسوب مي شود.
كودكان بي هويت
بر همين اساس معضل كودكان بدون شناسنامه روز به روز بيشتر به چشم مي آيد، بيشتر اين كودكان حاصل ازدواج هاي موقت ثبت نشده اند. چندي پيش آماري غير رسمي از سوي خبرگزاري ايسنا در اين رابطه منتشر شد كه دلالت بر وجود حدود 10 هزار كودك بي شناسنامه فقط در چند استان كشور داشت. اين كودكان بي هويت حتي از پيش پا افتاده ترين حقوق خود محروم هستند گرچه بر اساس فقه اسلا مي اين گونه فرزندان ارث مي برند.دكتر امان قرايي مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه، معضل فرزندان بي هويت و بي سر و سامان را يكي از نتايج غير قابل كنترل رواج ازدواج موقت مي داند.
گذشته از اين بايد ظرفيت پذيرش پرورشگاه ها را براي پذيرش اين كودكان 10 برابر افزايش داد. چه بسياري از مادران اينگونه توان نگهداري از فرزند خود را ندارند.
به اعتقاد اين جامعه شناس دختران در اينگونه ازدواج ها بيشتر از مردان آسيب خواهند ديد. دختر شانس ازدواج مجدد را از دست مي دهد چرا كه در حال حاضر نيز شانس ازدواج موفق براي زنان مطلقه بسيار پايين است. مسلم است كه ازدواج موقت بيشترين ضرر را براي دختر و خانواده او دارد. چه باعث ياس، بدبيني و ضربه روحي وي مي شود.
تحقيقات نشان مي دهد: 90 درصد زنان بيوه در ازدواج دايم خود ناموفق بوده اند.
شرايط براي ازدواج واقعي فراهم نيست
دكتر قرايي مقدم، جبر را عامل اساسي روي آوري جوانان به ازدواج موقت مي داند. جوانان به دليل محدوديت هاي تشكيل خانواده، به اجبار رو به ازدواج موقت مي آورند. امكان ازدواج واقعي براي بسياري از جوانان وجود ندارد. شغل، مسكن و شرايط سنگين ديگر از جمله مشكلات جوانان براي اقدام به خواستگاري است. آنها مي ترسند چون مي دانند از بين رفتن خانواده بسيار مشكل است، اگر شرايط ازدواج دايم تسهيل شود، اين پديده نيز كمترديده خواهد شد.
با اين همه بسياري از مراجعان مراكز همسريابي موقت، مردان جواني هستند كه شرايط ازدواج دايم را دارند، اما متاسفانه ازدواج موقت را به تشكيل يك خانواده دايمي ترجيح مي دهند. اين شايد معضلي باشد كه به گفته يكي از كارشناسان حاكم شدن نگاه تلذذ جنسي در واقعه ازدواج است.
۶۰ هزار مطلقه در سال
با اين همه به اعتقاد بسياري از كارشناسان پديده ازدواج موقت براي زنان مطلقه مي تواند راهگشا باشد. در حالي كه رئيس سازمان بهزيستي كشور معتقد است آمار طلاق ها و مرگ  و ميرها حكايت از مطلقه شدن 60 هزار زن ايراني در سال دارد. دكتر قرايي مقدم مي گويد: اين ازدواج ها، شايد براي زنان مطلقه خطر كمتري داشته باشد چه از روي آگاهي صورت مي گيرد. اين زن ها سرد و گرم روزگار را چشيده اند و مي دانند چگونه با مرد برخورد كنند، اما دخترها به سرعت گرفتار همسران موقت خود مي شوند.
وي با تاكيد بر اينكه زنان مطلقه هم بايد در مورد بچه دار شدن از ازدواج هاي موقت احتياط كنند، مي افزايد: اين پيوندها مي  تواند زنان مطلقه بي سروسامان را سامان دهد؛ اگر به دنبال باروري نباشند.
با اين همه زنان معتقدند با شرايط موجود، در ازدواج موقت بيشتر حق زنان ضايع مي شود.
چه علاوه بر گرفتن شانس ازدواج موفق دايم از آنان، ضربه روحي و رواني ناشي از دلبستگي موقت نيز در آنان آثار آشكارتري به جا خواهد گذاشت.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |