ميزگردكتابهاي آموزشي وكمك آموزشي با حضورغلامحسين صدري افشارونسرين و نسترن حكمي
نگاه آسيب شناسانه
سيد ابوالحسن مختاباد
اشاره:
كتابهاي آموزشي ، كمك آموزشي وكمك درسي چگونه بايد تدوين شوند؟ چگونه معرفي و تبليغ روي آنها صورت گيرد؟ و رواج و رونق اين گونه كتابها بايد بر چه مباني و كاركردهايي استوار باشد؟
اين پرسشها و نيز بررسي موردي و آسيب شناسي وضعيت كنوني كتابهاي كمك آموزشي حاصل ميزگردي است با سه تن از فرهنگ نويسان شاخص كشور كه هر سه آنها تجربياتي جدي و عملي در تدريس و آموزش در مدارس كشور داشته اند. صدري افشار و خانمها نسرين و نسترن حكمي از سالهاي دهه ۶۰ به تدوين فرهنگ فارسي به فارسي دست يازيده اند كه همين كتاب به عنوان كتاب سال در حوزه كليات برگزيده شد. ويژگي كار اين سه تن ويرايش مستمر و مداوم فرهنگ است. به نحوي كه اين فرهنگ تاكنون ۵ بار ويرايش شده است. همچنين تدوين و تأليف فرهنگ «فارسي به فارسي مدرسه» نيز حاصل تلاش اين سه تن است كه قرار است در آينده نزديك از سوي انتشارات فرهنگ معاصر به بازار كتاب عرضه شود. اين فرهنگ كه در مجموعه فرهنگهاي مدرسه اين ناشر تدوين و تأليف شده است دايره واژگاني دوران دبيرستان را دربرگرفته و دانش آموزان مي توانند براي نخستين بار فرهنگي ويژه خود داشته باشند. . اين ميزگرد را در حالي مي خوانيد كه در روزهاي ۲ و ۳ آذر و در چهارمين جشنواره كتابهاي آموزشي رشد، دو ميزگرد در بررسي و تحليل اين گونه كتابها برگزار خواهد شد.
* محور بحث ما اين است كه ابتدا تعريفي از كتاب هاي آموزشي به دست داده شود، و سپس بين كتاب هاي آموزشي و كمك آموزشي تفكيكي صورت بگيرد و سپس به سراغ سؤال هاي ديگر برويم.
- غلامحسين صدري افشار: تصور من از كتاب هاي آموزشي و كمك آموزشي اين است كه كتاب آموزشي يك اثر برنامه ريزي شده سامان مند است. يك موضوع درسي و آموزشي را مثل فيزيك، شيمي و يا حتي رانندگي به صورت مرحله به مرحله جلو مي برد تا آن را به حد معيني براي آموزش گير و براي كسي كه مي خواهد آموزش بگيرد، برساند.
فرض بفرماييد كه مثلاً كسي مي خواهد هندسه را درس بدهد و آن را به صورت يك كتاب آموزشي تدوين بكند، براي اين كار او درس هندسه را از تعريف نقطه و خط شروع مي كند، مرحله به مرحله جلو مي آيد و بقيه هندسه را آموزش مي دهد.
ولي كتاب كمك آموزشي كتابي است كه سعي مي كند مفهوم هاي علمي، فني، هنري و امثال اينها را به صورت يك بحث فراگير، بدون مرحله به مرحله بلكه به صورت كلي براي ما روشن كند. اين گونه كتابها براي خواننده سعي مي كنند در ذيل يك داستان يا يك سرگذشت ،دما يا حرارت را توضيح دهند يا فرض بفرماييد كه اهميت شناخت را به خواننده بفهمانند. به تعبير دقيق تر آموزش كتاب كمك آموزشي يك آموزش غير مستقيم است، اگر چه ممكن است مطالب كتابهاي كمك آموزشي به اندازه يك كتاب با آموزش مستقيم اثر گذار باشد، اما آن نظام مندي مرحله به مرحله بودن كتاب آموزشي در آن بروز و ظهوري ندارد.
به همين دليل معمولاً در مدرسه و سركلاس ابتدائاً از كتاب آموزشي استفاده مي شود و در مرحله دوم است كه معلم، آموزش گير يا دانش آموز را تشويق مي كند تا آموزشي را كه فرا گرفته است، از طريق كتاب ها يا حتي وسيله هاي كمك آموزشي، در ذهنش به خوبي بنشاند و جاي دهد.
- نسترن حكمي: من فكر مي كنم كتاب هاي كمك آموزشي بيشتر بايد جنبه تمريني و كار بردي داشته باشد. همچنان كه آقاي صدري افشار گفتند، در كتاب آموزشي ما مرحله به مرحله پيش مي رويم و مطالبي را ياد مي گيريم يا آموزش مي دهيم ولي در كتاب كمك آموزشي بايد اين مراحل را بتوانيم در عمل به دانش آموز يا فراگير ياد بدهيم. به تعبير دقيق تر كتابهاي كمك آموزشي بايد به گونه اي نوشته شده باشند كه افراد يا دانش آموزان عملاً بتوانند از آن به شكلي استفاده كنند كه مطالب در ذهنشان رسوخ بكند و بعد هم بتوانند مطالب را تعميم بدهند. يعني اگر از كتاب درسي شيمي نكته اي را ياد گرفتند،از كتابهاي كمك آموزشي شيمي هم راه حل هايي براي انجام آن آزمايش ها و نكات فرا بگيرند. در واقع فرد بايد بتواند مسئله شيمي را در همه نكات ديگر تعميم دهد. يعني اگر جايي بيرون از مدرسه به يك نقطه اي يا چيزي برخوردند كه مربوط به فرمول شيمي باشد ديگر آنجا يادشان نرفته باشد و به خود نگويند كتاب تمام، كلاس تمام و ما ديگر همه چيز را رها مي كنيم، بلكه بايد بتوانند آن را به ذهن بياورند و در اين مرحله پياده اش كنند.
پس يكي از فوايد مهم و كاركردهاي كاربردي كتابهاي كمك آموزشي عنصر تعميم است. يعني دانش آموز يا هر فرد ديگري وقتي نكته اي را كه از طريق آموزش فرا گرفته و با كمك كتابهاي كمك آموزشي به ذهنش سپرده، بايد بتواند شكلهاي مختلف آن نكته را در ذهنش حل كند. به گمان من كتابهاي كمك آموزشي همان نقشي را در دبستان و دبيرستان بازي مي كنند كه در دانشگاه، منابع فرعي براي يك دانشجو ايفا مي كنند.
- صدري افشار: دقيقاً همين طور است. من هم مي خواهم با مثالي اين سخن خانم حكمي را اندكي روشن تر كنم.
يك كتابي بود به نام سرگرمي هاي رياضي كه در آن بحث كرده بودند درباره بعضي از مسائل رياضي در آثار ادبي. فرض بفرماييد مثلاً نويسنده اي مي گفت كه: فلان فرمانده، به سربازانش دستور داد كه هر كدام در توبره اسب شان، خاك را پر كنند و روي هم بريزند. تپه بلندي درست شود كه فرمانده برود بالاي آن و سخنراني كند. به ظاهر ما اين را مي خوانيم و به نظرمان طبيعي مي آيد، كه سربازها مي توانند اين كار را صورت دهند. اما در بطن كار نويسنده نشان داده بود كه اين سربازها ده هزار نفر هم باشند توبره شان اولاً چقدر جا مي گيرد؟ حجم توبره را محاسبه كرده بوده بعد جمع حجم تمامي توبره ها را حساب كرده بود، به ما نشان داده بود كه مجموعه خاك روي هم انباشته شده تمامي توبره ها حداكثر تپه اي مي شود به بلندي دو متر و نه بيشتر براي اين كه كل خاك ها يك مخروط مي سازد. شما خاك را بخواهيد جمع كنيد يك مخروط مي شود و اين مخروطي كه ده هزار نفر مي سازند يك چيزي به بلندي حداكثر دو متر، مي شود. در حالي كه با پيش فرض اوليه، همه ما گمان مي كنيم كه جمع شدن و روي هم انباشته شدن تمامي اين خاك ها تپه اي بزرگ را شكل مي دهد.
اما در عمل اين تصور اشتباه از كار درمي آيد. نويسنده با استفاده از اين نوع مثال ها خواسته بود نشان بدهد ما چطور مي توانيم از رياضيات درست استفاده كنيم يا چطور مي توانيم در ادبيات ذهن رياضي داشته باشيم.
* خانم نسرين حكمي! نظر شما در اين باره چيست؟
- نسرين حكمي: فكر مي كنم كل صحبت را آقاي افشار بيان كردند. لذا من مي خواهم به جنبه ديگري از بحث بپردازم و آن درباره علت وجودي كتابهاي كمك آموزشي است.
* پرسشي كه در اينجا به ذهن مي آيد، اين است كه چرا بايد كتاب كمك آموزشي وجود داشته باشد؟
- اگر منظورمان از كمك آموزشي، چيزهاي موجود در بازار است. من اين كتابها ي موجود را كتابهاي كمك آموزشي نمي دانم چون قصد اصلي اين كتابها كنسرو كردن كتاب هاي آموزشي است، تنها با اين هدف كه بچه ها بتوانند در امتحانات و كنكور نمره بياورند. به تعبير دقيق تر قصد اصلي اين كتاب ها كمك به آموزش براي رسوب كردن آن اطلاعات درسي در ذهن بچه نيست، بلكه علت وجودي اش همين است كه ما الان شاهديم. به اعتقاد من كتابهايي كه هم اكنون تحت عنوان كتابهاي كمك آموزشي در بازار كتاب ايران رواج و رونق روزافزوني پيدا كرده و از بازار خوبي برخوردار شده است، خراب كردن آموزش است.
ولي اگر كتاب هاي كمك آموزشي آن چيزي است كه آقاي افشار گفته اند يعني هدف، براي تدوين وتأليف، ترجمه اين گونه آثار در هر رشته اي بايد اين اصل مد نظر قرار گيرد كه به نحوي به دانش آموز آموزش دهيم كه بتواند در زندگي از آن استفاده كند.
نتيجه آن كه كتاب كمك آموزشي بايد بتواند كمك كند تا مطلب و مفهوم مورد نظر در ذهن رسوب كرده تا وي در زندگي واقعي بتواند كاملاً از اطلاعاتي كه از كتاب آموزشي و كمك آموزشي گرفته، استفاده بكند.
* تا اينجاي بحث به اين نتيجه رسيديم كه اگر اثري بخواهد مفهومي را به شكلي مستقيم القاء و ارائه كند، كتاب آموزشي است و در مقابل كتابهاي كمك آموزشي سعي مي كنند، همان مفهوم را در قالب غيرمستقيم ارائه كنند. پرسشي كه در اين جا به ذهن مي آيد اين است كه آيا مفاهيم كتابهاي كمك آموزشي بايد با شيوه خاصي ارائه شود يا نه؟
- نسترن حكمي: اگر اين كتابها بخواهند به شيوه غيرمستقيم كه ويژگي كتابهاي كمك آموزشي است، مطلبي و مفهومي را انتقال دهند، در چنين وضعيتي بايد شيوه هايي جداي از سيستم آموزشي داشته باشند، به نحوي كه تنها به تعميم و كاربرد مطالب كمك كنند. بنابر اين دليل و توجيهي وجود ندارد كه يك اثر كمك آموزشي بيايد كتاب درسي را به صورت فشرده و مرحله به مرحله خلاصه كرده و نام اثر كمك آموزشي را بر آن بگذارد.
بر همين بنياد من معتقدم كتاب كمك آموزشي بايد به شكلي تدوين و تأليف شود كه استفاده كننده بتواند آن را مطالعه كرده و بفهمد و نه حفظ كند. فهميدن سبب مي شود كه شما موضوعي را در زمان مناسبش از زاويه ذهن خود بيرون كشيده و به كارش ببريد، در حالي كه حفظ كردن تنها به كار زماني خاص مي آيد و در نهايت از بين مي رود.
* به نظر مي رسد بخشي از مشكلات موجود در حيطه كتابهاي آموزشي و نيز كمك آموزشي به نبود شناخت درست از تفاوت هاي اين دو نوع كتاب بازمي گردد. مي خواستم از جناب صدري افشار كه در اين زمينه تجربه اي طولاني دارند، بخواهم كه درباره اين تفاوت سخن بگويند؟ چون با آن صحبتي كه جنابعالي درباره تأثير غيرمستقيم كتابهاي كمك آموزشي بيان كرده و آن را از ويژگيهاي اين گونه كتابها برشمرديد، مي توانيم مدعي شويم كه كتاب رمان هم به نوعي غيرمستقيم تأثير دارد و مي تواند نوعي كتاب كمك آموزشي باشد؟
- تفاوت يك كتاب عادي يا رمان يا داستاني تاريخي مثل خاطراتي كه از رجل سياسي، فرهنگي در بازار كتاب موجود است، با يك اثر كمك آموزشي آن است كه نويسنده سعي مي كند نه يك مقوله، بلكه اعتقادات خودش يا آنچه نويسنده مي خواهد را مطرح بكند. در حالي كه يك كتاب كمك آموزشي دقيقاً هدف گذاري شده كه يك مقوله خاصي از آموزش علوم يا فنون را، به خواننده يا دانش آموز انتقال دهد و تنها روي همان مقوله ولي به شيوه اي غيرمستقيم و با توجه به آن معيارهاي علمي و قوانين علمي تأكيد و مطرح كند. فرض بفرماييد كه مثلاً يك ساختماني ساخته مي شود. اين ساختمان پس از مدتي به دليل زلزله و يا هر چيز ديگري فرو مي ريزد. زماني هست كه ما دليل ريزش اين ساختمان را به صورت مستقيم بيان مي كنيم و مي گوييم كه چون مطالعات زمين ساختي در پي ريزي فونداسيون و بناي آن صورت نگرفته بود؛ يعني جنس خاك و نوع زمين و احتمال لرزه ها در آن و عوامل ديگر بررسي نشده بود، اين ساختمان فرو ريخت. ولي يك وقتي است كه نه... مي گوييم اين چنين شد و چنان شد و بعد بررسي شد و... در ضمن يك داستان و سرگذشتي را بيان مي كنيم و بعد در جريان آن داستان است كه خواننده مي فهمد كه بله، براي اين كه يك ساختمان درست ساخته بشود و با هر تكاني فرو نريزد، لازم است كه اين نوع مسائل در آن لحاظ شود.
اصولاً هرچيزي، هر گفت وگويي، هر نوشتاري در آن يك پيام است، هر پيام به يك نوعي مي تواند به هر حال آموزش منفي يا مثبت داشته باشد.
وقتي من مي گويم هوا گرم است، در حقيقت يك خبر و آگاهي را به شما انتقال مي دهم. در اين اطلاع شما چيزي آموزشي را دريافت مي كنيد كه بله هوا گرم است. پس شما اگر مي خواهيد بيرون برويد بايد حواستان باشد. خوب اگر در خانه هستيد كولر را روشن كنيد. حتي در اين چيز كوچك نوعي پيام است.
اما اين نوع پيام ها جزو آن نوع آموزشي است كه به آموزش گير كمك مي كند تا آنچه را كه به صورت سامانمند و برنامه ريزي شده ياد گرفته، تكميل كند.
چند سالي است كه من مي شنوم كه در برخي از مدارس معلمان كارهاي متفرقه اي به دانش آموزان واگذار مي كنند، براي نمونه برخي معلمان ياد گرفتند كه به دانش آموزان بگويند، «برويد مثلاً راجع به نادرشاه يا ميكروسكوپ مقاله اي بنويسيد.» اين در ذات خودش خيلي خوب است، بله دانش آموزي كه در مدرسه چيزي راجع به نادرشاه يا ميكروسكوپ مي خواند، بهتر است درباره آنها اطلاعات اضافي تري كه در كتاب داده نشده، را فرا بگيرد. اما همين معلم با كمال تأسف به خود اين زحمت را نمي دهد كه درباره موضوعاتي كه پيشنهاد مي دهد، منابع مورد نياز و همچنين نوع منابع را به دانش آموز معرفي كند. به فرض بگويد كه درباره نادرشاه و ميكروسكوپ، اين كتاب ها وجود دارند كه شما مي توانيد از آنها استفاده بكنيد يا مي توانيد به فلان جا مراجعه بكنيد و از آنها اطلاعاتي درباره اين موضوعات بگيريد.
ادامه مطلب در پايين
|