شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۶۰
در شهر
Front Page

چرا۸ درصد تهراني ها بيسوادند
همشهري بخوان و بنويس
در سرشماري بيسوادي از مناطق 19 گانه تهران مشخص شد، بيشترين آماربيسوادي مربوط به مناطق 12 ۱۶، و۱۷ است 
بيشترين قربانيان خشونت در خانه، زنان بيسواد هستند، شايد به همين دليل زنان 91 درصد متقاضيان سوادآموزي هستند
023511.jpg
آرزو نمي كنيم به زودي مرگ آخرين فرد بيسواد كشورمان را جشن بگيريم. آرزوي ما برگزاري جشن باسواد شدن آخرين بي سواد است.
سعيده امين
درست 10 سال قبل، سال 1994 بود كه مردم كشور سوئيس به مناسبت از دنيا رفتن آخرين شهروند بيسواد خود كه زني 105 ساله بود جشن به راه انداختند و نام خود را در فهرست اولين كشور موفق در ريشه كني مطلق بيسوادي ثبت كردند، اما پس از آن سال ها كوشش براي ريشه كني بيسوادي در كشورمان اعلام شده كه 8 درصد شهروندان پايتخت بيسواد هستند.
اولين زمزمه
اولين زمزمه مبارزه با بيسوادي زماني آغاز شد كه 63 درصد مردم كشور هنوز بيسواد بودند. سال 1350 بود و كشور اولين گام هاي خود را به سوي توسعه آغاز كرده بود. در حالي كه ميانگين بيسوادي در زنان بيشتر از مردان و مردان 3/52 درصد و زنان 5/74 درصد بيسواد بودند، انقلاب پيروز و در تدوين قانون اساسي، آموختن حق مسلم همگاني شناخته شد. بر همين اساس دولت مي بايست آموزش و پرورش رايگان را براي تمام مردم مهيا مي كرد.
در طول دهه 50 با وجود درآمد روز افزون نفت بيش از نصف جمعيت 6 تا۱۹ ساله راهي به مدرسه نداشتند.
بعداز پيروزي انقلاب اسلامي، نهضت سوادآموزي به فرمان امام خميني ره تاسيس و نيروهاي آموزگار به سراسر كشور به  ويژه به مناطق روستايي نشين اعزام شدند. آمار فعلي سازمان نهضت سوادآموزي مبني بر با سواد بودن۲‎/۹۲ درصد شهروندان پايتخت، رشد چشمگير سوادآموزي را در كشور نشان مي دهد.
در مورد مردان اين آمار به طور مشخص وجود ندارد، اما گفته مي شود كه 91 درصد از سوادآموزان شهر تهران را زنان تشكيل مي دهند.
بايد فكري كرد
آخرين سرشماري مربوط به آمار بيسوادان در كشور سال 1375، يعني 8 سال قبل توسط سازمان نهضت سوادآموزي صورت گرفته است.
مسوول ادارهآمار آموزش وپرورش مي گويد:بعد از سرشماري سال 1375 آمار دقيقي از تعداد بيسوادان وجود ندارد، اما باتوجه به برآوردهاي نهضت سوادآموزي و وزارت آموزش و پرورش اطمينان داريم كه آمار بيسوادان مطلق كشور قطعا بيش از 5/8 ميليون نفر است.
آخرين سرشماري، تعداد بيسوادان را 10 ميليون و 700 هزار نفر برآورد كرده است. اين درحالي است كه در كشوري مثل ايتاليا آمار بيسوادان كل كشور به 778 نفر مي رسد و در كشوري مثل فرانسه بيسوادي به طور 100 درصد ريشه كن شده است.
اما اخيرا توسط جعفري، معاون آموزش سازمان نهضت سوادآموزي شهر تهران، اعلام شده است كه بيش از 800 هزار كم سواد و 395 هزار بيسواد در پايتخت وجود دارند كه به اعتقاد وي اين تعداد هنوز زياد است و بايد براي ريشه كن كردن بيسوادي فكري كرد.
پراكندگي 8 درصدي بيسوادي در تهران كاملا به موقعيت جغرافيايي هر منطقه بستگي دارد. جالب است بدانيد كه از مناطق 19 گانه تهران كه سرشماري بيسوادي شده است، بيشترين آمار مربوط به مناطق 12 ۱۶، و۱۷ است.
منطقه يك با۶درصد بيسوادي، منطقه 2 و 3 با 4 درصد،  منطقه 4 با 7درصد، منطقه 5 با 5درصد ، منطقه 6 با 4 درصد، مناطق 7 ، 8 و 9 به ترتيب با 7۸، و۵‎/۹ درصد، مناطق 10 و 11 با 9درصد، منطقه 12 با 14 درصد، منطقه 13 با 7درصد، منطقه۱۴ با 9درصد، منطقه 15 با 11 درصد ، مناطق 16، 17 ، 18 و 19 با 14 درصد پراكندگي آمار بيسوادي را در سطح پايتخت نشان مي دهند.
حسين صفايي مسوول روابط عمومي نهضت سوادآموزي شهر تهران با اشاره به آمار فوق مي گويد: پراكندگي بيسوادي با جمعيت هر منطقه نسبت مستقيم دارد، مناطقي مثل منطقه 12 كه محدوده پرجمعيت و بازار شهر تهران است بيشترين آمار را به خود اختصاص مي دهد. مناطق،۱۷،۱۶ 18 و 19 كه از جنوبي ترين مناطق و مهاجر پذيرترين محدوده شهري تهران محسوب مي شود، با 14 درصد ميزان بيسوادي در پايين ترين قسمت نمودار قرار مي گيرد.
به گفته صفايي، مناطق شمال و غرب و شرق پايتخت به جهت نسبت كمتر جمعيت، ميزان بيسوادي نيز پايين تر است. بسياري از اقشار با سواد نيز در جريان مهاجرت از روستا به شهر در مناطق جنوبي تهران مستقرمي شوند كه از سطح زندگي پايين تري نسبت به ساير نقاط برخوردار است.
اگرچه سازمان نهضت سوادآموزي و آموزش و پرورش به عنوان دو سازمان مكمل، يكديگر را جهت امر سواد آموزي پوشش مي دهند، اما به اعتقاد حسين صفايي افرادي ناچار به سوادآموزي در نهضت مي شوند كه از پوشش آموزش و پرورش جا مي مانند. صفايي مي گويد: آموزش و پرورش كشور هر ساله تا 98 درصد افراد واجب التحصيل را پوشش مي دهد كه درسال هاي قبل اين ميزان بسيار كمتر بوده است بنابراين حدود 3 الي 7 درصد از بازماندگان از آموزش و پرورش پس از چند سال مشتري سازمان نهضت سوادآموزي مي شوند.
آموزش و پرورش به جهت محدوديت بودجه از راه اندازي مراكز آموزش در بسياري از نقاط روستايي عاجز است. در مناطقي كه به دليل تعصبات خشك و نيز فقر پدرانه از رفتن دختر به مدرسه خودداري مي كنند يا اصلا مدرسه اي وجود ندارد كه بچه ها در آن درس بخوانند، بيسوادي به صورت يك معضل دايمي و هميشگي در مي آيد.
سواد و زندگي
وقتي در سال 1380 مركز مشاركت امور بانوان با همكاري برخي از نهادهاي دولتي در يك پروژه پژوهشي ميزان خشونت خانگي را در ايران بررسي كرد به اين نتيجه رسيد كه بيشترين قربانيان خشونت در خانه، زنان بيسواد هستند. بررسي سطح تحصيلات افراد درگير با خشونت بيانگر آن است كه در شاخص كلي خشونت از اول زندگي مشترك تا 10 سال درخشونت فيزيكي، رواني و كلامي، افراد بيسواد بيشترين و زنان فوق ديپلم، ليسانس و بالاتر كمترين حد خشونت را شاهد هستند. شايد به همين دليل است كه به گفته معاونت آموزش سازمان نهضت سوادآموزي، زنان 91 درصد متقاضيان سوادآموزي را تشكيل مي دهند.
جشن بزرگ 
سه سال قبل نهضت سوادآموزي كشور كار بديعي را آغاز كرد. اين سازمان با علم به گرايش زنان به سواد و آموزش مهارت هاي زندگي به جاي كلاس هاي صرفا آموزشي دروس نهضت، اقدام به راه اندازي 100 مركز يادگيري محلي در سطح شهر تهران كرد. در سال 1380 يعني در نخستين مرحله آزمايش مركزي راه اندازي شد كه با استقبال روز افزون بانوان، تعداد اين مراكز حداقل به 100 رسيده است و به گفته صفايي مسوول روابط عمومي نهضت سوادآموزي بيشتر نيز خواهد شد.
صفايي مي گويد: اين مراكز داراي 2 تا۵ كلاس سوادآموزي است كه علاوه بر آموزش سواد تا مقطع پنجم دبستان مهارت هاي زندگي و حرفه اي را به سوادآموزان يا دمي دهد.
به گفته وي پس از يك ارزيابي كلي، زنان مي توانند در كلاس هاي مهارت زندگي، چگونگي تربيت فرزند، بهداشت خانواده، زندگي زناشويي، تصميم گيري و مشاركت و مشاوره را آموزش ببينند و بعد با حضور در كلاس هاي مهارت حرفه اي و آموزش گل سازي، خياطي، فرش بافي، صنايع دستي و حتي ماشين نويسي زمينه اشتغال خود را در آينده فراهم كنند. شايد آن روز دور باشد، اما روز باشكوهي خواهد بود كه ما هم رفتن يا سواددار شدن آخرين بيسواد پايتخت يا كل كشورمان را جشن بگيريم.

جزوه هاي حياتي
023514.jpg
حتي نمي توانيم بنويسيم كه تا ديروز اعتياد دغدغه اصلي مان بود، چه امروز هم اعتياد هنوز دغدغه اصلي كشورمان است، در حالي كه بايد پرونده اعتياد بسته و مراجع پيشگيري تمركز خود را روي بيماري ايدز متمركز مي كردند؛ فاجعه اي كه به اندازه، اعتياد سر و صدا نمود بيروني ندارد. حركتي خزنده و خطرناك كه وقتي متوجه آن مي شويم كه ديگر حتي اگر بخواهيم كاري هم بكنيم، نمي توانيم. پس از گذشت سه ماه از شروع سال تحصيلي نيمي از جزوه هاي ايدز به دست دانش آموزان نرسيده است. مدير كل دفتر بهداشت و تغذيه وزارت آموزش و پرورش با تاكيد بر اينكه 2 ميليون جزوه ضميمه كتاب زيست شناسي درباره ايدز در نظر گرفته است، گفته؛ نيمي از جزوه هاي آموزش و پيشگيري از ايدز به دانش آموزان نرسيده است.
به گزارش خبرگزاري مهر، دكتر رياض غيرتمند با اشاره به اينكه طبق برنامه دفتر بهداشت و تغذيه وزارت آموزش و پرورش قرار بود 13 هزار معلم زيست شناسي سال اول متوسطه آموزش پيشگيري از ايدز را ببينند، افزود: به دليل مشكلات متعدد فقط 6 هزار معلم پايه اول مقطع متوسطه، دوره آموزشي پيشگيري از ايدز را سپري كردند. وي با تاكيد بر اينكه مطالعات جهان نشان مي دهد كه 54 درصد از مبتلايان به ايدز در سنين 10 تا 24 سال قرار دارند، گفت: از 10 سال گذشته برنامه هاي بهداشت باروري و بلوغ در مدارس آموزش داده مي شود، اما تاكنون اين فعاليت ها نتايج مناسب و قابل قبولي را ارايه نكرده است. مدير كل دفتر بهداشت و تغذيه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اينكه در اين كارگاه كتابچه ضميمه 8 كتاب علوم زيستي و بهداشت درباره ايدز بازنگري مي شود، افزود: مدرسه بهترين مكان براي آموزش سلامت به دانش آموزان و مبارزه با بيماري و معضلات اجتماعي اقتصادي و فرهنگي است. همچنين رئيس مركز مديريت بيماري ها با اشاره به اينكه از 7 هزار و 510 نفري كه در كشور طبق آمار رسمي، مبتلا به ايدز هستند كمتر از 100 نفر از آنها در سن تحصيل هستند، گفت: در حال حاضر 104 ميليون نفر از كودكان دنيا امكان حضور در مدرسه را ندارند كه 57 درصد آنها را دختران تشكيل مي دهند. دكتر محمد مهدي گويا با تاكيد بر اينكه كشورهايي كه ميزان عفونت در آنها در ابعاد خطرناكي رشد يافته است، جوامعي هستند كه وضعيت آموزش و پرورش در آنها نگران كننده است، افزود: در كشور هاي در حال توسعه جنوب شرقي آسيا، تنها 13 درصد دختران اصول اوليه پيشگيري از ايدز را به طور صحيح مي دانند. وي با اشاره به اينكه آموزش هاي مدرسه به خانه راه مي يابد، گفت:بايد امكانات مناسبي در اختيار مدارس قرار گيرد تا دانش آموزان آشنايي بيشتري با اين بيماري و راه هاي مقابله با آن را پيدا كنند. رئيس مركز مديريت بيماري ها اظهار كرد: آموزش هاي قديمي و سنتي نمي تواندپاسخگوي نياز دانش آموزان در زمينه بيماري ايدز باشد و اين آموزش ها بايد به شكل ديگري و توام با اظهارنظر دانش آموزان و گفت و گو باشد.

پس از نيم قرن سابقه در دنيا
خانه يونسكو به ايران رسيد
بالاخره بعد از گذشت نزديك به نيم قرن از تاسيس يونسكو و ايجاد باشگاه هاي وابسته به آن در كشورهاي دنيا، ايران نيز در سال 83 صاحب سه باشگاه يا خانه يونسكويي شد.
خانه خاطرات در زمينه گردشگري و شناساندن تاريخ، ميراث طبيعي و مردمي كشور به جوانان فعاليت مي كند. خانه من حق دارم كه نام يونسكويي باشگاه حقوق دانش آموزي است، وظيفه ديده باني حقوق دانش آموزان را برعهده دارد و خانه دوستي با فرهنگ ها واسطه تعامل فرهنگي و دوستي ميان فرهنگ دو كشور ايران و فرانسه است. از ميان اين سه خانه، دو خانه خاطرات و دوستي با فرهنگ  ها غير دولتي و من حق دارم دولتي يا نيمه دولتي است. در حال حاضر در 161 كشور عضو باشگاه هاي يونسكو، نزديك به 6 هزار باشگاه با حوزه فعاليتي متنوع وجود دارد. هند و ژاپن داراي بيشترين تعداد اين خانه هاست و در كشور همسايه مان - كويت - نيز نزديك به يكصد خانه  وجود دارد.
پژمان اسماعيلي مسوول راه اندازي خانه هاي يونسكو و مسوول دفتر دبير كل كميسيون ملي يونسكو در ايران مي گويد: خانه هاي يونسكو در واقع همانند يك علامت هشدار در كشورها عمل مي  كنند، هشداري براي داخل و خارج كشور، براي حفظ و آموزش اندوخته هاي فرهنگي و انتقال و شناساندن آن به دنياي خارج. در واقع همين خانه ها نقطه اتصال با يونسكو در زمينه هاي مختلف فرهنگ ايراني است. اگرچه اكثر اين خانه ها يا نهادها تقريبا همان فعاليت سابق خود را انجام مي دهند، وقتي زيرپوشش يونسكو فعاليت كنند، مجبور به رعايت برخي مقررات و برنامه ها هستند كه اين هم هويت جديد و مهمي به اين مراكز مي بخشد و هم امكان ارايه دستاوردها و اقدامات آنها را به سازمان ملل در سطح جهان فراهم مي كند.
خانه يونسكو
خانه يونسكويي شدن با پيشنهاد دفتر يونسكو در ايران در وزارت علوم صورت مي گيرد و پس از انعقاد قرارداد، آن مركز مي تواند نام يونسكو را براي همه يا بخشي از فعاليت هاي خود مرتبط با اهداف يونسكو برگزيند. در حال حاضر تنها سه مركز كه يكي تقريبا نيمه دولتي و بقيه غير دولتي اند، [موسسه سماء كه در حوزه گردشگري فعاليت مي كند، خانه خاطرات و موسسه سينا، كه به واسطه انجمن دوستي ايران و فرانسه، انجمن دوستي با فرهنگ ها نام گرفته] مشغول فعاليت هستند.
اسماعيلي مي گويد: قصد اين است كه اين خانه در سراسر كشور اما به مرور گسترش يابد، خانه خبر، خانه نقش جهان در اصفهان با هدف حفظ ميراث فرهنگي، خانه شهيد با بنياد شهيد و خانه ايثارگران با دفتر معاونت ايثارگران رياست جمهوري، همچنين خانه شوراها با دفتر شوراي عالي استان ها باشگاه هايي هستند كه تاسيس آنها در دست برنامه است، در حالي كه از شهرهاي يزد، كرمانشاه، تبريز، شيراز و خوزستان نيز تقاضا وجود دارد.
اسماعيلي از تدوين اساسنامه باشگاه هاي يونسكو در ايران سخن مي گويد. وي با بيان اينكه شوراي عالي برنامه ريزي يونسكو كه متشكل از مديران بالاي وزارت علوم، آموزش و پرورش، سازمان ملي جوانان، رياست جمهوري و وزارت ارشاد است، وظيفه تدوين اين اساسنامه را برعهده دارند، مي گويد: شرايط و فعاليت اين خانه ها بايد همسنخ با فرهنگ كشور باشد.
خانه من حق دارم 
خانه من حق دارم شايد اولين خانه اي بود كه با حضور رئيس سازمان دانش آموزي و دكتر توكل، مدير كل يونسكو در ايران طي قراردادي رسما عضو يونسكو شد.
باشگاه حقوق دانش آموزي وابسته به سازمان دانش آموزي كه با هدف پاسداشت، ترويج و ديده باني حقوق دانش آموزان تاسيس شده است، با برگزاري مسابقه من حق دارم به نوعي پيش  نويس منشور حقوق دانش آموزي را تهيه و تدوين و براي تصويب به مجلس دانش آموزي فرستاد. بعد از آن آموزش حقوق دانش آموزي در 29 استان كشور به مرور آغاز شد.
اميد ملكي مدير كل بين الملل سازمان دانش آموزي هدف از خانه يونسكو شدن اين باشگاه را ديده باني حقوق دانش آموزي و اتصال بهNGO هاي ديگر مي داند.
وي با بيان اينكه اين باشگاه اولين خانه يونسكو در خاورميانه با چنين موضوع، محتوا و هدفي است مي گويد: اولين قدم در فعاليت ها آموزش  كنوانسيون حقوق كودك است كه در دوره اول به 40 دانش آموز برگزيده و مستعد از سراسر كشور آموزش داده شد تا آنها نيز خوشه وار آموزه هاي خود را به ديگران منتقل كنند.
اما وي درباره ارتباط با باشگاه يا خانه هايي كه داراي موضوع و فعاليتي مشابه با آن هستند مي گويد: پارلمان دانش آموزي اروپا و يكي دو باشگاه در فرانسه با همين حوزه فعاليت وجود دارند كه سالانه اجلاس جهاني نيز برگزار مي كنند.
ملكي  اظهار اميدواري مي كند پس از توافقي كه با يونسكو انجام شده امكان ارتباط با اين مراكز فراهم شود.
انجمن دوستي با فرهنگ ها
انجمن دوستي با فرهنگ ها با هدف ايجاد و تحكيم رابطه فرهنگي ميان دولت ايران و فرانسه در حالي به فعاليت مشغول است كه بيش از 40 انجمن دوستي ميان ايران و ديگر كشورها وجود دارد و انجمن دوستي ايران و فرانسه نيز به عنوان اولين خانه يونسكويي ميان فرهنگي در ايران به ثبت رسيد.
فتوحي مي گويد: حوزه فعاليت  اين انجمن مباحثي است كه دنيا در حال حاضر با آن روبه رو است؛ ايدز، مهاجرت، تحول در روابط انساني و انعكاس آن در رفتار مردم در كنار مباحثي كه اشاره به تعاملات فرهنگي دو كشور دارد يا تقدير از بزرگان فرهنگ دو كشور چون، هانري كربن و ويكتور هوگو كه پيش از اين برگزار شده است اما برگزاري برنامه هايي با عنوان آدينه هاي فرهنگي با حضور منتقدان و فرهيختگان فرهنگ دو كشور با نمايش فيلم و برگزاري سخنراني با موضوعات اجتماعي در حواشي زندگي دو فرهنگ ايراني و فرانسوي كه جهت همكاري هاي يونسكو با باشگاه هاست از سوي انجمن طر ح ريزي شده است.
وي مي گويد: اگر شرايطي مهيا شود تا امكان ارتباط و تعامل ميان خانواده هاي دو كشور برقرار شود حتي مي توان كودكان فرانسوي را دعوت به حضور در خانواده هاي ايراني و برعكس كرد. وي درمورد ايجاد شاخه اي از اين انجمن در فرانسه براي انجام فعاليت هاي مشابه مي گويد: انجام چنين كاري آن هم به سرعت، امكاناتي مي خواهد كه به تدريج و درآينده مهيا خواهد شد.
خانه خاطرات 
اما خانه خاطرات كه در حوزه جهانگردي، گردشگري و آموزش تورگرداني فعاليت مي كند، قرار است خاطرات ملي، فرهنگي، باستاني و حتي مذهبي ايران را با انجام سفرهايي با حضور جوانان، خانواده ها، سالمندان و ... زنده نگه دارد و ذهنيت آنها را نسبت به ايران، تغيير دهد.
هنگامه سيدمصطفوي مديرعامل موسسه خانه خاطرات مي گويد: تهيه گزارش، فيلم، عكس، نقاشي، داستان نويسي، برگزاري مسابقه و ... ابزاري است كه هدف ايجاد خاطره را طي سفرها ممكن مي كند. اين دستاوردها به يونسكو ارايه مي شود تا به شيوه هاي مختلف به دنيا منتقل شود.
به نظر مي رسد مشكل مالي مخصوصا براي موسسه هاي مستقل وNGO هايي كه به شكل خانه يونسكو درمي آيند، مهمترين عامل بازدارنده در توسعه و گسترش فعاليت آنهاست. درحال حاضر هنوز هيچ كمك مالي از سوي يونسكو به اين مراكز نرسيده، اگرچه بسياري از آنها معتقدند فعاليت تحت لواي يونسكو، استفاده از برنامه ها و ارايه داده ها به اين سازمان خود موقعيت مغتنمي است، اما به نظر مي رسد تنها راه كارآمدي اين مراكز گسترش و ارتباط زنجيره وار و مستمر آنها با هم و يونسكو و تدوين اساسنامه اي است كه راه هايي را براي ارايه ودريافت كمك مالي براي اين مراكز ممكن كند. اگرچه بسياري از اين مراكز غير دولتي توانسته اند در حد وظايف كاري خود به واسطه كلاس هاي آموزشي، حداقل نيازهاي يونسكويي شدن خود را برآورده سازند.

ستاره هاي پلشت و جانيان پاكدشت
023535.jpg
عكس:گلناز بهشتي
پژمان راهبر
خيلي وقت پيش بود. سال هاي اواسط دهه 60 . روزهاي زندگي كم شتاب بعد از جنگ كه تماشاي 10 دقيقه فوتبال خارجي در هفته حسرتي بزرگ به نظر مي رسيد. روزهايي دور از فضاي فعلي كه تماشاي يك مسابقه فوتبال كاملا معمولي در وسط هفته، در ورزشگاه شيرودي، انگيزه مناسبي بود براي يك سفر طولاني با اتوبوس، از نارمك تا هفت تير.
جام حذفي باشگاه هاي تهران، رقابت فراموش شده اي كه روزگاري براي خودش ابهتي داشت، مثل اسكناس 50 توماني آن روز كه امروز سكه اي بيش نيست. طبق برنامه ساعت 3 بعدازظهر سوت بازي را مي كشيدند. يك طرف شاهين بود باشگاهي كه حالا كلي برج دارد و بارو و تاسيسات اما هيچ خبري از آن نيست با حدود 10 هزار تماشاچي كه احتمالا جملگي دچار ملخ زدگي شده اند و يك طرف تيمي ناشناخته با اسم عجيب پلشت ورامين. واژه پلشت را براي بار اول همين جا شنيدم، كلمه اي كه باورم نمي شد معني اش همين باشد كه سر زبان هاست. گرچه مي گويند اين واژه ريشه قديمي دارد و مربوط به اشكانيان است و ...
القصه بازي شروع شد. شاهين نايب قهرمان باشگاه هاي تهران بود و كلي ستاره داشت. از جمله بهترين سر زن فوتبال ايران ،كه البته حالا خاكسترنشين است و همه توقع يك برد قاطع با گل هاي پرشمار را داشتند، اما پلشت تيم چغر و دونده اي بود كه با جوان هاي ورامين 90 دقيقه چشم در چشم حريف بزرگش ايستادگي كرد و هواي سرد مهرماه شيرودي خيلي زود پر از چشم هاي گردي شد كه از نمايش غريب تيم غريبه تعجب مي كردند و بارك الله مي گفتند. حتي شاهيني ها آنقدر از تماشاي بازي پلشت لذت بردند كه فراموش نكردند بعد از برد 1 -2 شاهين، حريف را با كف و سوت تشويق نكنند، تيمي كه دو بازيكن ممتاز داشت. يك گلر و يك مهاجم كوتاه قد كه عكس شان شنبه آينده در دنياي ورزش و كيهان ورزشي چاپ شد. عكس و خبري كه هرگز مشابه آن را نديديم.
جايي هست به اسم پاكدشت ورامين. ظاهرا اسم پلشت آنقدر ناجور بود، كه طوماري جمع بشود و عوضش كنند. اما پاكدشت پلشت سابق نه به آن تيم فوتبال و دو ستاره كوتاه قامتش كه با دو جاني خطرناك به ياد مي آيد. طنز غريبي است؛ روزهاي پلشتي با فوتبال و روزهاي پاكي با جنايت!
مي خواستيم سوال كنيم كه آيا بين زمين هاي خاكي، رقابت هاي داغ فوتبال، يك تيم محلي، كوره هاي آجرپزي و جنايت مبهوت كننده بيجه و داغي نسبتي هست يا نه كه ديديم پاسخ واضح تر از آن است كه نياز به واگويه آن باشد. تمام!

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  درمانگاه  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |