سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۳
به مناسبت شهادت امام جعفرصادق (ع) مؤسس مكتب فقه جعفري
دانشگاهي به وسعت تاريخ
007341.jpg
آشنايي با زندگي، آثار و انديشه ائمه معصومين(ع) و بهره گيري از نتايج تلاش پرثمر و تجربيات ارزشمند آنان ضمن تقويت روحيه اعتماد به خويشتن به خصوص در نسل جوان، چراغي فرا راه آيندگان خواهد بود. از اين رو با عنايت به فرا رسيدن سالگرد شهادت اين ششمين نشانه هدايت ( ع) مباحثي پيرامون شناخت اوضاع سياسي، اجتماعي و فرهنگي عصر امام مطرح مي گردد تا با بررسي آنها تصويري از حيات علمي، سياسي، فرهنگي امام صادق(ع) و نحوه برخورد امام با مسائل مختلف ارائه شود .
سيده فاطمه حسيني ميرصفي
همزمان با سالروز ولادت رسول اكرم(ص) هفدهم ماه ربيع الاول سال ۸۳ هجري آغاز قرن هشتم ميلادي در خاندان رسالت و امامت در شهر مدينه نوزادي از سلاله پاك رسالت، قدم به عرصه حيات گذاشت كه جهاني از صفا و نورانيت و علم و دانش را براي دوستداران خود، به ارمغان آورد و منشأ تحولات و دگرگوني هايي در جهان علم و فضيلت و دنياي معنويت و انسانيت گرديد.امام باقر(ع) پدر ايشان كه در علم و عمل از برجستگان بني هاشم بود، از آخرين يادگارهاي شاهدان حماسه خونين كربلا نيز مي باشد.
او دوازده سال تحت تربيت نياي بزرگش امام سجاد(ع)،  زينت سالكان راه حقيقت و معرفت بود و پس از آن تحت توجهات پدر عاليقدرش امام باقر(ع) قرار گرفت و در محيط مدينه، در خاندان وحي و قرآن رشد كرده و كسب فضيلت و معرفت آغاز نمود و اين دوران ارزنده بهترين و عالي ترين فرصت و موقعيت به شمار مي آمد كه امام صادق(ع) در چنين مدرسه و مكتب رحماني قدم گذاشته و علم و دانش و فضيلت و معرفت الهي كسب نمايد.
شاگردان امام صادق(ع)
پس از آن كه امام باقر(ع) شرايط را براي تعليم و تربيت شاگردان مناسب ديدند به تربيت عده اي همت گماشتند و زمينه را براي تدريس امام صادق(ع) هموارتر كردند.
امام صادق(ع) در زماني مي زيست كه در اثر اختلافات بني مروان و بني عباس، بهترين شرايط براي بيان معارف ديني و تربيت شاگردان، فراهم بود كه اگر از آن فرصت استفاده نمي شد، بعدها ديگر به سختي ممكن بود چنان موقعيتي براي بيان معارف اسلامي و احياي آن به وجود آيد.
امام باقر و امام صادق(ع) در حالي بيان معارف اسلامي را شروع كردند كه بسياري از احاديث پيامبر(ع) در مورد معارف ديني و احكام و تفسير آيات يا از بين رفته و يا با احاديث جعلي آميخته شده بود.
امام صادق(ع) در طي ۳۴ سال امامت خود، موفق به ترويج معارف اسلامي اعم از فقه و كلام (اعتقادات) و تفسير و اخلاق و معارف ديگر شدند.
شيخ مفيد در ارشاد مي گويد: «محدثان همه اتفاق نظر دارند كه راويان موثق و كساني كه از محضر امام صادق(ع) استفاده كرده اند چهار هزار نفر بودند، گرچه اين شاگردان از نظر عقايد با يكديگر اختلاف داشتند.»
007353.jpg
ابوحنيفه نعمان بن  ثابت رئيس مذهب حنفي مدت دو سال از محضر امام صادق(ع) بهره جست و خود اعتراف كرد كه: «كسي را از امام جعفر صادق داناتر نديدم.» و همچنين اقرار كرد كه: «اگر آن دو سال كه نزد امام صادق(ع) بودم، نبود؛ چيزي نمي دانستم و به مهلكه افتاده بودم.»
همچنين نقل است: روزي مردي از ابوحنيفه سؤال كرد، اگر شخصي مال خود را براي امام وقف كند، در اين صورت مستحق اين مال كيست؟ ابوحنيفه جواب داد: مستحق جعفر صادق(ع) است، زيرا او امام به حق است.
حوزه درس امام صادق(ع)
پربارترين حلقه هاي درسي آن زمان در زمينه هاي مختلف مناظرات و مباحث علمي امام باقر و امام صادق(ع) بود، طالبان و صاحبنظران علوم مذكور براي تبادل نظر و استفاده بيشتر در مناظرات ايشان شركت نموده و به طرح سؤالات خود مي پرداختند و اين دو امام(ع) به پاسخگويي و بيان نظرات خود مبادرت مي نمودند، زيرا از سويي شرايط مهيا بود، مخصوصاً در زمان امام صادق(ع) كه زمينه مطرح نمودن علوم جديد در مناظرات بين دانشمندان به وسيله حركت ترجمه مساعد شده بود و افرادي در جامعه علمي آن دوره وجود داشتند كه مطالب مورد بحث را درك كنند و همچنين مطرح نمودن اين گونه علوم نمي توانست بهانه اي به دست حكومت ها بدهد و حكومت ها نيز از اين ناحيه احساس خطر نمي نمودند و مزاحم تدريس و جلسه هاي درس امام نمي شدند. لذا امام صادق(ع) براي تبيين اصول مذهب شيعه و اشاعه فقه و تفكر شيعي در قالب همين جلسات بهترين بهره را بردند و پايه هاي مذهب شيعه كه از زمان حيات رسول خدا پي ريزي شده بود، در زمان امام صادق محكم و استوار گشت و با آن، حركت عظيم فكري، فرهنگي امام صادق(ع) به مذهب جعفري مشهور گشت.
رد اثرات سوء فرهنگ هاي غير اسلامي
از اثرات سوء انتقال فرهنگ غيراسلامي، تأثير اديان و مذاهبي چون مسيحيت و دين يهود و.. بر افكار و عقايد بعضي از مسلمين و به وجود آمدن اعتقاداتي شبيه به آنچه در آن اديان وجود داشته است، بود. مثل به وجود آمدن ميل به رهبانيت ميان مسلمين در نيمه اول قرن دوم كه بانيان اكثر آن فرقه ها، عقيده داشتند آدمي بايد زندگي را رها كند و تمام عمر را در گوشه اي بگذراند و كاري جز عبادت نكند، اين فكر ناشي از تقليد از مسيحيان و صومعه هاي مسيحيان ارتدوكس بود كه ساليان دراز سابقه داشتند و در دل كوهها به عبادت مي پرداختند و از امور دنيوي اجتناب مي ورزيدند.
شيعيان نيز به مانند ديگر فرقه هاي اسلامي متمايل به رهبانيت شدند، به ويژه آنكه رهبانيت با فطرت بعضي از افراد كه ترجيح مي دادند در زندگي دنبال كار نروند هم مناسب بود.
درس امام جعفر صادق(ع) يك جلسه بحث آزاد بود كه در آن هر شاگرد مي توانست به استاد ايراد بگيرد و اگر بتواند نظريه اش را رد كند. امام صادق(ع) نظريه اش را به شاگردان تحميل نمي كرد و آنها را آزاد مي گذاشت كه نظريه استاد را بپذيرند يا نپذيرند. آنچه سبب مي شد كه شاگردان امام(ع) نظريه او را بپذيرند تأثير درس استاد بود
امام صادق(ع) به شدت با رهبانيت شيعه و ساير فرق اسلامي مخالفت ورزيد، وي مي دانست كه اگر فكر رهبانيت در مذهب شيعه قوت بگيرد، شيعه از بين مي رود، به ويژه اينكه حكومتهاي وقت با شيعه مخالف بودند.
امام (ع) نيز با موعظه پيروان خود و همچنين با پوشيدن لباسهاي معمول جامعه كه گاهي لباسهاي فاخر نيز بود و با كار كردن در مزرعه و مبادرت به كشت و كار در ملك شخصي خود و يا با مناظره با جماعت صوفي ها و به طرق مختلف در رد تصوف و رهبانيت كوشيدند.
غاليگري كه در آن قائل به الوهيت ائمه اطهار(ع) مي شدند، فكري بود كه مي توان گفت تحت تأثير تفكر مسيحيت، كه در آن قائل به الوهيت عيسي بن مريم(ع) پيغمبر خدا هستند، به وجود آمد. امام (ع) در برخورد با اين گروه شديد ترين تنفر و انزجار قلبي خود را نسبت به آنها ابراز داشته اند.
امام صادق(ع) در رد ماترياليستهاي آن دوره كه به اصطلاح به آنها زنديق گفته مي شد و گروهي ماده گرا بودند، به ابوشاكر ديصاني مي فرمايد:
علاوه بر حواس بايستي دليل و عقل را هم به كار بنديد، زيرا در تاريكي ولو از حواس خود در راه رفتن بخواهيد كمك بگيريد، براي اينكه منحرف و گمراه نشويد و يا سقوط نكنيد بايستي از نور چراغ استفاده كنيد.
007347.jpg
امام(ع) ضمن طرد حركتهاي تهاجم فرهنگي، فكري كه در اين دوره شتابي كاملاً محسوس به خود گرفته بود، براي چاره انديشي و نشان دادن منابع صحيح و غني فكري كه امت اسلامي بتواند از آن سيراب شود و از هرگونه انحراف فكري مصون بماند، دو ثقل اكبر و اصغر را كه پيامبر براي هدايت امت خود به يادگار گذارده بود، را به مردم معرفي مي نمايد تا از منابع فاسد تغذيه نكنند. در معرفي ثقل اصغر مي فرمايد:
«انا أهل البيت عندنا معاقل العلم و آثار النبوه و علم الكتاب و فصل ما بين الناس»
«ما اهل بيت هستيم كه محل تعقل علم نزد ما است و آثار رسالت الهي نزد ما است و علم به كتاب خدا (و رموز آن كه موجب هدايت است) نزد ما است و آنچه باعث شناخت مردم و جدا نمودن هدايت يافته از گمراه است، نزد ما مي باشد.»
در كتاب بحار الانوار و كافي چندين حديث با تعابير مختلف به اين مضمون موجود است:
با وجود اين دو منبع سرشار آيا ديگر جاي مراجعه، به مكاتب شرقي و غربي آن زمان و امروز وجود دارد؟ اگر بدنه امت اسلام به اين دو ثقل اكبر و اصغر مسلح گردد نه تنها تيرهاي تهاجم فرهنگي، نفوذي در فكر مسلمين و فرهنگ آنان نخواهد كرد، بلكه اجازه تهاجم به بيگانه را هم نمي دهد و مكتب اسلام فكر بديع و غني خود را به ديگران عرضه خواهد نمود.
مخاطبين امام(ع)
«تبليغ» سه ركن اصلي دارد كه عبارتند از: مبلغ، مخاطب و پيام؛ پيام واسطه بين مبلغ و مخاطب مي باشد كه مبلغ آن  را با يكي از روشهاي تبليغي به مخاطب ابلاغ مي كند. امام صادق(ع) در طول زندگاني خود علاوه بر اينكه با شيعيان و اصحاب و شاگردان خود به بحث و گفت وگو مي پرداخت و به سؤالات آنها پاسخ مي داد، با توجه به اينكه در نتيجه فكر بيگانگان، از راه ترجمه كتابهاي يوناني و فارسي و هندي از جهت پديد آمدن گروه هاي خطرناك از قبيل «غلات» ، «زنديقان» ، «جاعلان حديث» و «اهل رأي و قياس»، زمينه هاي مساعد براي رشد انحراف فكري فراهم شده بود، لذا امام صادق(ع) در برابر آنها ايستادگي كرده و در سطح علمي، با آنها به گفت وگو و بحث و مناظره پرداخت و خطوط فكري آنها را براي امت اسلامي افشا نمود.
فعاليت هاي امام(ع) در ايستادگي قاطعانه در برابر شبهه هاي غرض آلود- در عقايد و نظريات ديني- كه از لحاظ اغراض سياسي به منظور از بين بردن روح حقيقي اسلام منتشر مي شد، بود.
محضر درس امام جعفر صادق(ع) يك جلسه بحث آزاد بود كه در آن هر شاگرد مي توانست به استاد ايراد بگيرد و اگر بتواند نظريه اش را رد كند. امام صادق(ع) نظريه اش را به شاگردان تحميل نمي كرد و آنها را آزاد مي گذاشت كه نظريه استاد را بپذيرند يا نپذيرند. آنچه سبب مي شد كه شاگردان امام(ع) نظريه او را بپذيرند تأثير درس استاد بود.
امام صادق(ع) به همه سؤالات پاسخ مي دادند و در بحث هاي طولاني با صبر و متانت، به سؤالات گوش داده و با اتخاذ شيوه هاي مختلف، طرف مقابل را مجاب مي كردند.
به طور مثال مناظره اي طولاني بين امام صادق(ع) و يك زنديق صورت گرفت كه يونس بن ظبيان آن  را روايت كرده است. اين مناظره مشتمل بر ۸۵ سؤال است كه زنديق مطرح نموده و حضرت نيز با ادب و احترام و نيز صبر و حوصله به تمامي آنها پاسخ گفته است كه در ضمن آن حضرت سؤالهايي را نيز از زنديق مي پرسد. اين مناظره را مرحوم طبرسي در الاحتجاج، جلد سوم، در صفحات ۲۶۴ و ،۳۲۳ آورده است. همچنين مرحوم مجلسي آن  را در بحارالانوار، جلد ،۱۰ صفحات ۱۶۵-۱۹۴ از الاحتجاج نقل كرده است.
گروه هاي غيرمذهبي نيز كه ملحدين و مشركين آن زمان بودند و بعضي نيز مادي گرا بودند، با امام صادق(ع) به مناظره مي نشستند و از مخاطبين آن حضرت محسوب مي شدند.
اين گروه با خود امام و گاهي با شاگردان امام در مسائلي چون اثبات صانع، وحدانيت خالق، اصالت ماده، ملاك بودن حس در ادراك موجودات عالم و رد عالم ماوراءالطبيعه به بحث و گفت وگو مي پرداختند.
امام(ع) با همه گروه ها به بحث و مناظره مي نشست هرچند افرادي، آنها را از خود طرد كرده باشند؛ از جمله ابن ابي العوجاء كه زنديقي منكر بود و علما از مجالست و مسائلت با او به جهت خبث لسان و فساد دروني اش، كراهت داشتند. حضرت از او مي خواهد كه هر سؤالي كه دارد بپرسد. امام(ع) نيز در پاسخ به او عقايد خود را صريحاً اعلام مي دارد و مي گويد كه او گمراه است.
امام(ع) و شاگردان او در اين مناظرات همواره حافظ اركان شريعت و اعتقادات اسلامي بودند، رفتار امام با اين طبقه از جامعه، برخوردي حكيمانه و همراه با حلم و صبر بود.
امام(ع) ادعاها و ادله آنها را با متانت و صبوري گوش مي كرد و معمولاً از ادله خود خصم با ظرافت خاصي استفاده مي كرد و آنچه را كه مبناي اعتقادات خود آنها بود و مورد قبولشان واقع مي شد، براي رد مدعاي آنها و اثبات اعتقادات اسلامي استفاده مي كرد، كه به آن در اصطلاح منطقيين، جدل گفته مي شود.
مهمترين ابزار امام(ع) در برخورد با اين گروه ها همان اخلاق معنوي و كريمانه و روحيه بردباري وي بود كه سرانجام مخاطب را به تسليم وادار مي كرد و آنها زبان به ستايش و مدح امام مي گشودند.
ابوشاكر ديصاني از بزرگترين متكلمان زنادقه و ملحدين به شمار مي رود. وي كه سابقه بحث هاي متعددي را با امام(ع) دارد هنگامي كه مي خواهد نظر و دليل امام(ع) را در حدوث عالم بداند به امام مي گويد:
«انك احد النجوم الزواهر و كان آباوك بدوراً بواهر و امهاتك عقيلات عباهر و عنصرك من اكرم العناصر و اذا ذكر العلماء فبك تثني الخناصر فخبرني ايها البحر الخضم الزاخر ما الدليل علي حدوث العالم» ، يعني: «تو يكي از ستارگان درخشان هستي و پدرانت ماههاي درخشنده آسمان معرفت و مادرانت دانايان و اهل كمال هستند و نهاد تو از بهترين نهادها و سرشت هاست و هرگاه ذكري از علما مي شود، انگشتان به سوي تو اشاره مي كنند؛ اي درياي پرآب و گرانمايه، دليل بر حدوث عالم چيست؟»
ابوشاكر پس از استماع دليل امام صادق ( ع ) از امام تشكر مي كند و مي گويد: چون مي دانست كه عادت ما بر اين است كه تا چشمانمان نبيند و امري را با يكي از حواس خود، حس نكنيم، نمي پذيريم شما هم از همين راه ما را قانع كرديد.
همچنين ابن ابي العوجاء كه مشهورترين متكلم ملحد زمان امام صادق(ع) محسوب مي شود، وي امام(ع) را در بحث علمي به دانه هاي سرخ آتش تشبيه مي كند، كه مخاطب را در آن مخمصه راه فراري نيست كه گرفتار حملات علمي امام مي شود و به ناچار بايد خود را تسليم كند. وي زماني كه در مسجد الحرام در ميان جمعي از ياران خود به بحث با امام مي پردازد و وقتي در برابر براهين و دلايل امام(ع) حرفي براي گفتن ندارد به اطرافيان خود مي گويد: «سألتكم أن تلتمسوا لي خمره فالقيتموني علي جمره» ، يعني: «من از شما خواستم تا يك بحث و كار آسوده برايم فراهم كنيد و شما مرا بر روي آتش گداخته انداختيد.»
امام صادق(ع) در مناظرات و برخورد با اهل كتاب سعي مي كردند كه ازمطالب مورد قبول طرفين كه هم در قرآن و هم در كتاب آسماني آنها وجود داشت، به عنوان ادله مدعاي آنها استفاده كنند و ضمن سفارش اصحاب، به مهرباني با اهل كتاب كه با مسلمين معاند نبودند، آنها را تشويق به تشرف به دين اسلام مي كردند.
امام جعفر صادق(ع) و زنادقه
منحرف نمودن مسلمين از مسير حقيقي دين، سبب بروز عقايد و آراء متكلمين شد و مخصوصاً نيروي زر و زور معاويه كه موجب جنگ جمل و صفين و نهروان شد و واقعه حكمين را به وجود آورد، عقايد مختلفي را در مسلمين ايجاد كرد كه موجب بروز حوادث دامنه داري شد و يك قدرت علمي لازم بود كه اين افكار و اوهام پريشان را با استدلال و براهين مستند به قرآن و سنت و عقل از ميان بردارد و راه راست و مستقيم و روشن را به مردم بنماياند.
نام زنديق، نخست در زبان عرب به پيروان ماني اطلاق مي شد كه جهان را از دو اصل ازلي نور و ظلمت مي پنداشتند و به همين سبب آنها را دوگانه پرست مي شناختند. سپس اين نام به ماديون اطلاق شد، آنان كه منكر خدا و پيامبران و كتاب هاي آسماني هستند و معتقد به ابديت جهان و منكر دنياي ديگر و عوالم مابعدالطبيعه مي باشند. سپس اين نام بر كسي اطلاق شد كه منكر يكي از اصول دين اسلام باشد و يا رأي و نظري داشته باشد كه آن رأي در نتيجه انكار يكي از اصول عقايد باشد.
سپس اين نام به هر كس كه مخالف مذهب اهل سنت بود، اطلاق گرديد و در آخر به هر شاعر ياوه گويي كه بي ملاحظه دم از معشوق مي زد و يا هر نويسنده اي از اين قبيل وطرفداران آنها گفته مي شد.
در زمان امام جعفر صادق (ع) چند نفر به زندقه شهرت داشتند كه معروف ترين آنها ابن ابي العوجاء ابن طالوت، ابن أعمي و ابن مقفع بودند كه در ايام حج به مسجدالحرام مي آمدند و با مردم تماس داشتند و نيز با امام صادق (ع) پيرامون مسائل مختلف مناظره و احتجاج مي كردند.
ابن ابي العوجاء مانند بسياري ديگر از زنادقه در تخريب مباني اعتقادي مسلمانان كوشا بود، به جعل اخبار و احاديث و پراكندن آنها در ميان مردم اهتمام داشت. وي هنگام مرگ خود اعلام كرد كه ۴۰۰۰ حديث جعل كرده تا حرام را حلال و حلال را حرام نمايد. مؤلفان كتب تاريخ و كلام و ملل و نحل او را در شمار زنادقه آورده اند و قتل او نيز به همين اتهام بوده است.
شهادت امام صادق(ع)
تحمل وجود علمي امام بر ستمگران و بي فضيلت ها، سنگين و غيرقابل تحمل بود تا اين كه با دسائس و نقشه هاي گوناگون بعد از اين كه چندين بار شبانه به منزل ايشان يورش بردند، وي را به تبعيد از وطن مجبور ساختند تا بالاخره در سال ۱۴۸هـ. حضرت را با زهر به شهادت رساندند و قبرستان بقيع آغوش خود را براي پذيرش يكي از نوادگان پيامبر اكرم(ص) گشود و حضرت جعفر بن محمد الصادق(ع) در كنار جد بزرگوار و پدر و عموي ارجمند خويش به خاك سپرده شد.
مسعودي در مورد تاريخ شهادت حضرت مي نويسد: عمر امام جعفر صادق (ع) ۶۶ سال بود و در سال ۱۴۸ هجري شهيد شد و در روز يكشنبه ۲۵ ماه شوال در قبرستان بقيع در مقبره امام حسن و علي  بن الحسين و امام باقر(ع) دفن گرديد.
از شهيد اول در كتاب فصول المهمه است كه مي نويسد: «يقال انه مات بالسم في ايام المنصور»
پس از آن كه خبر رحلت امام صادق (ع) را به منصور دادند، وي گفت:
«ان جعفراً كان ممن قال الله فيه ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا و كان ممن اصطفي الله و كان من السابقين بالخيرات» همانا جعفر از كساني بود كه خداوند درباره آنها فرموده، كتاب و علم الهي را نزد برگزيدگان از بندگانمان به ارث نهاديم و او از كساني بود كه خداوند او را برگزيده بود و از پيشي گيرندگان در نيكي ها و خيرات بود.»
به راستي كه دشمن هم امام(ع) را مي شناسد و نمي تواند وجودش را تحمل نمايد، چون او وارث حقيقي علم الهي و برگزيده واقعي خداوند و شايسته رهبري و هدايت جامعه بود و اين حقيقت براي حاكم قسي القلبي چون منصور بسيار تلخ بود.

نگاه امروز
رسالت مقدس
امام جعفر صادق(ع) آموزگار بزرگ بشريت بود و با فضايل و سجاياي بي مانند مظهر اعلاي شرف و كمال انساني به شمار مي رود . بر اين وجود عظيم و شگرف بشري، در آشفته ترين اعصار تاريخ اسلامي و در هنگامه بحرانها و انقلابات سياسي و اختلافها و آشفتگي هاي فكري و مذهبي وظيفه اي الهي محول شده بود و او در بحبوحه حوادث گوناگون و عليرغم مشكلات بي شمار، امر مقدسي را كه برعهده داشت چنان پيش برد كه در آن، عقل و انديشه به حيرت و شگفتي ماند. وي بر تاريخ حيات اجتماعي و علمي و معنوي اسلام، تأثيري جاودانه گذاشت و نفوذ تعليمات وي در سراسر اين شئون آشكار است.
در عصري كه از يك سو دروازه هاي قلمرو اسلامي بر روي دانشهاي گوناگون گشوده شده و از سوي ديگر جنجال مكتبداران عقايد و مذهب سازان مختلف بلند بود، مكتب تشيع با راهنمايي «امام جعفر صادق(ع)» موجوديت و اعتبار بي مانند يافت.
رتبه علمي، مقام زهد و پارسايي، بزرگي، وقار و مكارم اخلاق اين پيشواي راستين در ميان هم عصرانش زبانزد خاص و عام بود و پيوستگي به مكتب فضيلت وي تا به آنجا مايه مباهات و افتخار به شمار مي رفت كه جمعي از بانيان مذاهب و صاحبان مكاتب ديگر نيز اعتبار خويش را به حساب شاگردي و نقل حديث از او مي نهادند. در فضائل امام صادق(ع) آن قدر عبارات والا و بالايي از بزرگان عصر ايشان و علماي بعد از ايشان وارد شده كه فصلي مستقل را مي طلبد. مالك بن انس يكي از چهار پيشواي بزرگ فقه اهل سنت كه خود مدتي افتخار شاگردي ايشان را داشته درباره حضرت مي گويد: 
«از بعد فضيلت وعلم و عبادت و تقوا هيچ ديده اي نديده و هيچ گوشي نشنيده و به ذهن هيچ انساني خطور نكرده كه برتر از جعفر صادق وجود داشته باشد.»
ابن ابي العوجاء با كمال الحاد وجحود خود، در مناظرات با حضرت صادق (ع) خاشع مي شد و از هيبت آن حضرت پس از سخن گفتن آن حضرت، ساكت مي شد و امام(ع) مي فرمود: «چرا سخن نمي گويي؟ وي مي گفت: از هيبت تو مرا ياراي سخن گفتن نيست.»
منصور دوانيقي مي گويد: جعفر (ع)از آن دسته انسانهايي است كه خداوند درباره آنها فرموده، «وارث كتاب آسماني بندگاني هستند كه ما برگزيده ايم.» او از برگزيدگان و از كساني است كه در نيكوكاري گوي سبقت را ربوده است.عظمت شخصيت امام صادق(ع) به حدي بود كه نه تنها شيعه، بلكه بزرگان اهل سنت نيز در برابر آن حضرت سر تعظيم فرود مي آوردندو بسياري از برجستگان علماي عامه و ائمه اهل سنت نيز افتخار شاگردي مكتب او را داشتند.

رويدادهاي انديشه
007350.jpg
در سالروز شهادت آيت الله مفتح
هم انديشي اساتيد حوزه و دانشگاه در حوزه علميه قم

مهر: در سالروز شهادت آيت الله مفتح و به مناسبت فرارسيدن روز وحدت حوزه و دانشگاه، نشست هم انديشي در حوزه علميه قم برگزار مي شود.
به گزارش گروه دين و انديشه خبرگزاري مهر به نقل از پايگاه اطلاع رساني رسا، اين همايش يك  روزه، صبح روز جمعه ۲۷ آذرماه، در سالن اجتماعات مدرسه دارالشفاء قم با سخنراني حجت  الاسلام حسيني بوشهري، مدير حوزه علميه قم و دكتر توفيقي ، وزير علوم، تحقيقات و فن آوري، آغاز و بعدازظهر همان روز در مدرسه علميه امام خميني (ره) به پايان مي رسد.
برخلاف سال هاي پيش كه طلاب و دانشجويان مدعوين اين همايش بودند، امسال از اساتيد حوزه و دانشگاه سراسر كشور براي شركت در اين نشست علمي دعوت به عمل آورده شده است.
همچنين به منظور بالا بردن سطح كيفي همايش، معاونت آموزشي حوزه به همراه سازمان بسيج اساتيد دانشگاه ها و سازمان بسيج اساتيد قم، اين نشست را مشتركاً برگزار مي كنند.
هدف از برگزاري اين نشست ايجاد همدلي و رابطه همكاري بيشتر در زمينه هاي پژوهشي و مسايل فرهنگي بين حوزه و دانشگاه عنوان شده است .
درگذشت نظريه پردازهمزيستي علم و ايمان
مهر: لنگدان گيلكي متأله پروتستان و حامي همزيستي عقلاني علم و ايمان در جهان سكولار جديد در سن ۸۵ سالگي در شهر چارلوتسويل از ايالت ويرجينياي آمريكا درگذشت.
به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري مهر، علت مرگ وي عوارض مغزي اعلام شده است. گيلكي از سال ۱۹۶۳ در دانشگاه شيكاگو كه از معروفترين دانشگاههاي جهان به حساب مي آيد الهيات تدريس مي كرد و مؤلف كتابهاي بسياري بود.
او همچنين از مفسران تيليش و نيبور بود و به همگرايي فرهنگي و مباني تكنولوژي در كنار بحثهاي الهياتي بسي علاقه داشت.
او همچنين بر گفت وگوي اديان تأكيد داشت و معتقد بود بايد از مؤلفه هايي كه به تفرق ديني دامن مي زنند دوري گزيد. او به جد معتقد بود كه تفكر ديني در جهان جديد هم به زندگي و حيات خود ادامه مي دهد هرچند كه بايد به نسبت آن با مؤلفه هاي مهم دنياي جديد چون سكولاريسم انديشيد.
گيلكي تأكيد داشت كه ايمان ماندگار خواهد بود ولي بشر ديني چاره اي جز آن ندارد كه از پاره اي خرافات دست بردارد.
007356.jpg
به زودي منتشر مي شود
تخيل خلاق ابن عربي

مهر: دكتر انشاءالله رحمتي استاد و مترجم آثار فلسفي گفت: «تخيل خلاق ابن عربي» اثر هانري كربن اثري است كه ترجمه آن را به پايان رسانده و به زودي منتشر مي كنم.
وي اظهار داشت: اين كتاب از زبان انگليسي با ترجمه رالف منهاي است كه در ۴۰۰ صفحه منتشر شده بود و با مقدمه اي كه به اين اثر نگاشتم در ۶۰۰ صفحه منتشر مي شود.
وي درباره موضوع كتاب گفت: هانري كربن در اين كتاب از مباحث ابن عربي موضوع خيال را مورد بررسي قرار داده و كتاب شامل دو قسمت و يك مقدمه طولاني است. كربن در مقدمه «تخيل خلاق ابن عربي» مفاد رمزي زندگي ابن عربي را مورد بررسي قرار داده است. به عنوان مثال هانري كربن براي مفهوم ظاهري شرق يعني حركت ابن عربي از اندلس به شرق جهان اسلام رمزي قائل مي شود.
استاد فلسفه دانشگاه در ادامه درباره بخش اول كتاب كه به مسائل عرفان عاشقانه در مقابل عرفان زاهدانه مي پردازد گفت: كربن عرفان ابن عربي را تحت عنوان عرفان عاشقانه بررسي مي كند و آن نقشي را كه عشق زميني در رسيدن به خداوند ايفا مي كند در مكتب ابن عربي مورد بحث قرار مي دهد و به خصوص شخصيت هاي زنانه اي را كه در عرفان ابن عربي چهره بارزي دارند مانند نظام اصفهاني و دختر رومي  كه ابن عربي شهود مي كند با همان ديدي كه تجلي سوفياي جاويدان است تفسير مي كند. همچنين در اين بخش به عرفاي ديگر نيز مي پردازد و آنها را با ابن عربي مقايسه مي كند.
مترجم «تخيل خلاق ابن عربي» افزود: بخش دوم كتاب عمدتاً در اين بخش مطرح مي شود. كربن در اين بخش به نقش خيال در جهان بيني ابن عربي مي پردازد و اين كه چگونه عالم ما ساحات مختلفي دارد و اين ساحات در ساحت عالم خيال به هم مي رسند. ساحت خيال ساحتي است كه اجسام در آن تجلي پيدا مي كنند و از طرف ديگر ارواح در عالم خيال تجسم پيدا مي كنند و نقشي كه خيال در حكمت اسلامي داشته و اين كه حكمت اسلامي به بسياري از مشكلاتي كه تفكر غربي داشته دچار نشده و بسياري از مسايل را فيلسوفان مسلمان توانستند براي خودشان حل كنند، كربن در اينجا بحث معروفش را مي آورد كه حكمت اسلامي  حكم حلقه واسطي است كه ما غربي ها آن را گم كرده ايم ولي در جهان اسلام حلقه واسط وجود داشته و توانسته بسياري از گره ها و معماها را باز كند.
كربن در اين قسمت اين موضوع را در پرتو ديدگاه ابن عربي مورد بحث قرار مي دهد. در اين بخش بحث هايي مانند مسيح شناسي و مقايسه آن با امام شناسي و ديدگاه هايي كه در مسيحيت به عنوان ديدگاه بدعت گذار محسوب مي شود يعني كساني كه تجلي را در مقابل تجسم قرار مي دهند نيز مورد بحث قرار گرفته كه البته كربن بر اين موضوع تاكيد دارد كه در جهان اسلام تاكيد بر تجلي است نه تجسم.

انديشه
ادبيات
اجتماعي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |