پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۳
مديريت بحران زلزله
در كشورهاي لرزه خيزي كه اصول پيشگيري و ايمني در آنها رعايت مي شود ثابت شده كه درصد تلفات، صدمات و خسارات ناشي از حوادث غيرمترقبه بخصوص زلزله هاي مخرب به مراتب كمتر از جوامعي است كه به اين اصول عمل نمي كنند
007647.jpg
عكس: راهب هماوندي
بهزاد پورمحمد مسئول ستاد حوادث و سوانح غيرمترقبه استان مازندران
بررسي زمين لرزه هاي رخداده در كشور نشان مي دهند كه اكثر مناطق در معرض خطرهاي ناشي از زلزله هاي مخرب قرار دارند. ساختمان زمين شناسي فلات ايران به همراه سيستم چين خوردگي و كوهزايي آلپ در دوران سوم زمين شناسي كه دوره فعالي بوده، شكل گرفته است و ايران نيز در قسمت مياني كمربند آلپ- هيماليا قرار دارد كه هنوز به حالت ايزوستازي يا تعادل نهايي نرسيده و اين موضوع باعث شده كه هر از چند گاهي در يك نقطه از كشور زمين لرزه  اي مخرب رخ دهد و باعث خسارت هاي مالي و تلفات جاني بي شماري شود.
بنابر اين تهيه و تدوين برنامه جامع مقابله با بحران و شناخت اصول و شيوه هاي صحيح مقابله در جهت حفظ آمادگي لازم و كاهش اثرات(خسارتهاي مالي و تلفات جاني) آن با يك مديريت بحران واحد در راستاي توسعه پايدار كشور امري اجتناب ناپذير و ضروري است.
اين مقاله ابتدا به طور مختصر به تشريح مديريت بحران شامل مجموعه اقداماتي كه قبل، حين و بعد از وقوع بحران به منظور حفظ آمادگي كامل در جهت كاهش اثرات بلايا انجام مي گيرد، پرداخته است و سپس مديريت بحران در ايران را كه به صورت يك سازمان مستقل نبوده بلكه ستادي متشكل از ۲۱ وزارتخانه، سازمان و نهاد است توضيح مي دهد و بالاخره چرخه مديريت بحران به عنوان حلقه اي ناگسستني شامل چهار مرحله پيشگيري، آمادگي، مقابله، اسكان و بازسازي را به اختصار تشريح كرده و بر نقش مثبت مردم و مشاركت هاي مردمي در مراحل مختلف مديريت بحران تأكيد مي كند. اين مقاله در سمينار بين المللي سياستها و راهكارهاي مديريت زلزله در مناطق شهري كه ۲۶ تا ۲۸ آبان ماه از سوي سازمان ملل متحد در تهران برگزار شد ارائه شده است.
بلاياي طبيعي در جهان همه ساله باعث بروز خسارت ها و تلفات بي شماري مي شود. از بين ۴۳ بليه طبيعي جهاني ۱۰ نوع آن با حداكثر وقوع گاه ايجاد بحران هاي محلي، ملي، فراملي در كشورهاي جهان مي نمايد، اين بلايا عبارتند از سيكلونهاي حاره اي، زمين لرزه ، سيل، توفان، خشكسالي، آتشفشان، بهمن، زمين لغزش، امواج دريايي و امواج جزر و مدي.
شرايط اقليمي، جغرافيايي و زمين شناختي باعث شده كه ايران از اين گونه بلايا بي بهره نماند و همه ساله با شدت و ضعف مختلف وقوع آنها باعث بروز خسارت هاي فراوان و تلفات جاني بي شمار گردد. مهمترين، ناگهاني ترين و مخرب ترين اين نوع بلايا زلزله است كه عموماً به علت عدم آمادگي عمومي جامعه همواره خسارت  و تلفات زيادي را به همراه داشته است. به صورت عادي پس از وقوع حوادثي مانند زلزله اقداماتي در جهت جبران خسارت و بازسازي در كنار امدادرساني انجام مي گيرد و گاه نيز در جهت حفظ آمادگي جامعه نيز اقداماتي انجام مي پذيرد.
بي شك آمادگي جامعه با برنامه ريزي جهت مقابله با بحران و در مراحل مختلف آن متناسب با توانمندي هاي مردم و مسئولين و تقويت اين توانمندي ها در قالب يك مديريت بحران واحد، با مشاركت مردم در كاهش خسارت هاي مالي و تلفات جاني و بازگرداندن سريع جامعه به وضع عادي تأثير بسزايي دارد. مطالعه و تحقيق، آموزش، بازسازي حوادث گذشته، تمرين و ممارست در برخورد با بحران  با هدف ايجاد نظم در زمان بحران و جلوگيري از به هدر رفتن منابع از جمله برخي اقدامات در جهت كاهش اثرات بلاياي طبيعي است.
بحران
هرگونه تغييرات ناگهاني ناشي از حوادث غيرمترقبه كه باعث اختلال در شرايط عادي جامعه شود و نياز به اقدام ضروري ايجاد كند و به عبارت ديگر، هر گاه رخدادي نابهنگام و پيش بيني نشده با شدتي بيش از حد معمول باعث به هم خوردن وضع عادي مردم شود بحران تلقي مي شود. بحران به دو گونه است: بحران طبيعي (disaster)، بحران انسان ساخت (crisis). بحران به عبارت ديگر يعني دگرگوني و ايجاد وضع فاجعه آميز را به گونه اي كه شيرازه زندگي ناگهان گسيخته شود، مردم دچار رنج و درماندگي شده و نياز به ضرورت هاي زندگي پيدا كنند. بحران ها از نظر وسعت تأثير و شدت به محلي يا استاني، ملي و فراملي تقسيم مي شوند و در هر بحران نيز سه مرحله قابل تشخيص است: مرحله پيش  از وقوع، مرحله وقوع و مرحله بعد از وقوع.
مديريت بحران
برخي عقيده دارند مديريت بحران شامل اطلاعات موجود بحران هاي گذشته و روشن نمودن آن براي عموم است، ولي عده اي ديگر بر اين عقيده اند كه مديريت بحران يك برنامه ريزي اجتماعي، سياسي جامع در رابطه با آمادگي است و نياز به بررسي هاي فن آوري هاي علمي پيشرفته ندارد.
اما گروه سوم عقيده دارند كه مديريت بحران همان توسعه پايدار است و چنانچه در توسعه ملي برخورد زيربنايي، اساسي و منطقي وجود داشته باشد، مسئله مديريت بحران به خودي خود حل خواهد شد.آنچه مسلم است مديريت بحران دربرگيرنده يك سري عمليات و اقدامات پيوسته و پويا بوده و به طور كلي بر اساس تابع كلاسيك مديريت(برنامه ريزي، سازماندهي، تشكيلات، رهبري و كنترل) در مواقع بحراني استوار است. بنابر اين مجموعه اقداماتي كه قبل، حين و پس از وقوع بحران بايستي انجام گيرد تا جامعه ضمن حفظ آمادگي كامل در جهت كاهش اثرات بلايا(خسارت مالي و تلفات جاني) سوق داده شود و در كوتاه ترين زمان ممكن پس از وقوع بحران به حالت عادي برگردد، همان مديريت بحران است.
007644.jpg
عكس: عليرضا عابدي
عموماً در زمان بحران به صورت آشكارا و يا ناملموس همه دوست دارند دخالت كنند و اين احساس كه اگر دخالت كنند در جهت رفع بحران مؤثر خواهند بود در گروه هاي مختلف ديده مي شود.
اين گروه ها عبارتند از: مردمي كه مستقيماً در معرض خطراند، مردمي كه در معرض خطر نيستند ولي حس نوع  دوستي دارند، ارباب جرايد و رسانه هاي جمعي، جامعه شناسان، قانونگذاران، سرمايه گذاران و بيمه گران، مسئولين و مقامات، جامعه علمي و فني و...
بنابر اين گروه هاي مداخله كننده به دو گروه دولتي و مردمي تقسيم مي شوند، آنچه مسلم است اين كه عدم هماهنگي و انسجام بين گروه هاي مختلف در زمان بحران مي تواند باعث ايجاد نابساماني در جامعه شود و بر شدت اثرات بحران بيافزايد. چنانچه در زمان بحران و يا مراحل بعد از آن بخواهيم به نياز جامعه پاسخ مثبت دهيم بايد مسئوليت ها بر اساس برنامه مشخص به طور صحيح و هماهنگ به اجرا درآيد.
چنين برنامه اي بايد موارد و نكات زير را مورد توجه قرار دهد: 
۱- تعيين هر يك از منابع سازماني با تخصص مشخص
۲- مديريت واحد و كلي بحران نبايد در امور مديريت داخلي سازمان هاي تعيين شده دخالت كند.
۳- مديريت واحد و كلي بحران بايستي وظايف و اولويت هاي آن را براي سازمان هاي زير مجموعه مشخص و به آنها ابلاغ نمايد.
۴- مديريت كلي بحران نبايد نحوه انجام وظايف تخصصي و داخلي را به سازمان هاي زير مجموعه ديكته كند.
در كنار موارد بالا با رعايت چهار اصل زير در زمينه مديريت بهينه منابع در زمان بحران نتايج مطلوب تري حاصل خواهد شد:
الف- وجود يك مركز عمليات اضطراري مجهز به تجهيزات و نيروهاي متخصص و ورزيده در دستگاه هاي اجرايي كه هر كدام داراي كد مشخص بوده و توانمندي  واكنش هاي سريع را داشته باشند.
ب- وجود يك سيستم اطلاعاتي و ارتباطي مناسب.
ج- ارتباط مؤثر و نزديك و مرتب بين مسئولين هدايت مديريت بحران و سازمان هاي ذيربط و بين مسئولين سازمان هاي ذيربط و پرسنل اجرايي.
د- احساس مسئوليت سازمان هاي مداخله كننده در بحران در قبال وظايف خود در مراحل مختلف بحران علي الخصوص در زمينه عملياتي كردن برنامه ها.
وضع موجود مديريت بحران در ايران
به منظور حفاظت از جان و مال مردم، تأسيسات، منابع مختلف و ثروت هاي ملي در برابر حوادث طبيعي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي سازمان دفاع غيرنظامي با مديريت وزارت كشور فعال بوده و پس از چند سال فعاليت اين سازمان بر اساس مصوبه مجلس در سال ۱۳۵۴ به منظور ايجاد آمادگي بين اقشار مختلف مردم و دولت، سازمان آمادگي ملي و بسيج غيرنظامي زير نظر نخست وزيري تشكيل شد. با پيروزي انقلاب اسلامي در سال ۵۷ مسئوليت امدادرساني و وظايف سازمان هاي مورد اشاره بر عهده ستادي تحت عنوان ستاد حوادث غيرمترقبه و زير نظر رياست جمهوري قرار گرفت. در سال ۱۳۷۰ با توجه به ابعاد وسيع فعاليت هاي وزارت كشور اين امر به اين وزارتخانه محول گرديد و به همين منظور در وزارت كشور دفتري تحت عنوان دفتر مطالعات و هماهنگي امور ايمني و بازسازي و در استانداري ها نيز با همين نام دفتري تشكيل شد. فعاليت هاي اين ستاد عموماً برنامه ريزي، مطالعات، نظارت و هماهنگي بين دستگاه هاي اجرايي در امور مربوط به حوادث غيرمترقبه و بحران هاي طبيعي است.
وقوع حوادث مختلف از جمله زلزله هاي مخرب سال هاي اخير علي الخصوص زلزله سال ۶۹ رودبار اين احساس نياز مديريتي را در بين مقامات دولتي و جامعه بيش از پيش برانگيخت و تجربيات تلخ اين زلزله و حوادث بعدي باعث شد تا همه دستگاه هاي امدادي و خدماتي دولتي و خصوصي به تناسب نوع خدمات و فعاليتي كه دارند در مواقع بحران دخالت كنند.
در حال حاضر مديريت بحران به صورت ستادي زير نظر وزارت كشور و واحدهاي تابعه استاني آنها يعني استانداريها و فرمانداريها با هدف هماهنگي و نظارت بر دستگاه هاي اجرايي در امور مرتبط با حوادث غيرمترقبه در مواقع بحران  اداره مي شود.
اعضاء اين ستاد را وزارت كشور، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي، وزارت ارتباطات و فن آوري، وزارت آموزش و پرورش، وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، وزارت راه و ترابري، وزارت نيرو، وزارت مسكن و شهرسازي، وزارت جهاد كشاورزي، وزارت اقتصادي و دارايي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت امور خارجه، وزارت علوم و تحقيقات و فناوري، سازمان مديريت و برنامه ر يزي، جمعيت هلال احمر، نيروي مقاومت بسيج، سازمان صدا و سيما، ستاد كل نيروهاي مسلح، سازمان شهرداريها، نيروي انتظامي، بنياد مسكن در سطح كشور و زير مجموعه هاي آنها در سطح استانها و شهرستانها تشكيل مي دهند.اعضاي ستاد حوادث علاوه بر وظايف عادي و سازماني خود در مراحل مختلف بحران داراي وظايفي هستند كه اهم آنها به شرح زير است:
۱- مرحله پيشگيري: شامل مجموعه اقداماتي است كه پيش هنگام و پس از وقوع بحران با هدف جلوگيري از وقوع مخاطرات يا در جهت كاهش آثار زيان  بار آن انجام مي شود.
۲- مرحله آمادگي: شامل مجموعه اقداماتي است كه توانايي جامعه، دولت و مردم را در انجام مراحل مختلف مديريت بحران افزايش مي دهد. آمادگي شامل جمع آوري اطلاعات، پژوهش، برنامه ريزي، ايجاد ساختار مديريتي، آموزش، تأمين منابع، تمرين و مانور مي باشد.
۳- مرحله مقابله: ارائه خدمات اضطراري به دنبال وقوع بحران بوده با هدف نجات جان و مال انسان ها، تأمين رفاه نسبي آنها و جلوگيري از گسترش خسارات را دربرمي گيرد و شامل امداد و نجات، بهداشت و درمان، تأمين امنيت، ترابري، ارتباطات، تدفين، رفع مواد زايد، دفع فاضلاب، مهار آتش، كنترل مواد خطرناك، سوخت رساني، اطلاع رساني، هشدار و... مي باشد.
۴- مرحله اسكان و بازسازي: عبارت است از بازگرداندن شرايط يك منطقه آسيب ديده پس از بحران به شرايط عادي با در نظر گرفتن ويژگيهاي توسعه پايدار و كليه ضوابط ايمني و مهندسي.
به منظور اجرايي كردن هر يك از مراحل چرخه مديريت بحران، متناسب با فعاليتهاي تخصصي مورد نياز ستاد اقدام به تشكيل كارگروه هاي تخصصي نموده كه هر كدام داراي وظايف و اختياراتي مي باشند و در تدوين سياستهاي تخصصي مديريت بحران، ارائه راهكارهاي اجرايي اين سياستها و نظارت بر اجرا در زنجيره مديريت بحران كشور تأثيرگذارند.
چرخه مديريت بحران
مرحله پيشگيري:
در كشورهاي لرزه خيزي كه اصول پيشگيري و ايمني در آنها رعايت مي شود ثابت شده كه درصد تلفات، صدمات و خسارات ناشي از حوادث غيرمترقبه بخصوص زلزله هاي مخرب به مراتب كمتر از جوامعي است كه به اين اصول عمل نمي كنند و يا به طور كلي به امر پيشگيري اعتقاد ندارند و در اذهان اين انديشه را اشاعه مي دهند كه زلزله بلايي طبيعي است و بايستي انتظار كشيده تا رخ دهد و سپس به كمك رساني اقدام شود.
به منظور پيشگيري از آثار سوء ناشي از زلزله بايستي نكاتي همچون فرهنگ عمومي جامعه، ويژگيهاي زمين شناختي، وضعيت جمعيتي، نوع و بافت سازه ها مسكوني و تجاري، وضعيت زيرساختها، آثار فرهنگي و تاريخي و... مد نظر باشد.
پيشگيري از آثار مخرب زلزله و كاهش اثرات آن امكانپذير است. براي اين كار چند اصل مهم وجود دارد:
۱- بانك اطلاعات: بانك اطلاعات مي تواند به دو گونه باشد اول: بانك اطلاعات زمين شناختي منطقه و تفكيك مناطق از نظر ميزان خطرپذيري و پردازش اطلاعات و استفاده از آنها در امور اجرايي مناطق جمعيتي دوم: بانك اطلاعات وضعيت ساختمانهاي مسكوني و امدادي، تأسيسات زيربنايي، بافت هاي شهري، وضعيت معابر، فضاهاي باز و... كه طبيعتاً در رفع نواقص، تقويت نكات قوت و افزايش ايمني مؤثر خواهد بود.
۲- مقاوم سازي: مقاوم سازي ابنيه موجود (مسكوني، تجاري، ابنيه مهم مثل پلها و...)، افزايش ايمني تأسيسات زيربنايي، اصلاح بافت هاي شهري نامناسب و... در مقاوم سازي ساختمانها عموماً چند عامل مي تواند مؤثر باشد: اجراي صحيح پي و انتخاب محل مناسب براي ساخت و ساز، اجراي صحيح اسكلت، استفاده از مصالح استاندارد، مناسب و سبك (در ديوار چيني و اجراي سقف) و... همه اينها به وضع اقتصادي مردم، تهيه نقشه هاي مناسب، نظارت صحيح بر اجراي نقشه ها، استفاده از معمار و كارگر ماهر در ساخت و ساز برمي گردد.
در افزايش ايمني تأسيسات زيربنايي چنانچه اطلاعات كاملي از وضعيت اين تأسيسات و نقشه ها و وضعيت موجود آنها در سطح مناطق جمعيتي موجود باشد، با استفاده از راهكارهاي نوين علمي مي توان در جهت ايمن نمودن آنها اقدام كرد تا در مواقع بحراني خسارت و تلفات به حداقل ممكن برسد.
در اصلاح بافت هاي شهري عموماً در طرح هاي جامع و هادي شهرها بايستي توجه جدي به تهيه مناسب نقشه ها و اجراي صحيح آن در مناطق جمعيتي به عمل آيد تا در شرايط بحراني حداكثر استفاده و حداقل مشكلات را در پي داشته باشند.
۳- آموزش رفتار در برابر زلزله: آموزشهاي رفتاري مقابله با پديده زمين لرزه به طور فردي، خانوادگي و همگاني مهمترين موضوع در كاهش تلفات، صدمات و خسارات است.
شناخت خطر در افزايش آگاهي هاي عمومي بخصوص مقاوم سازي و افزايش ايمني، همچنين ضروري ترين اقدامات رفتاري قبل از وقوع حادثه، به هنگام تكان هاي شديد ناشي از زلزله و نيز در عملكرد پس از وقوع زلزله بسيار مفيد است.
از آنجايي كه گاه در اجرايي كردن اهداف پيشگيري دولت با مقاومتها و كارشكني ها و عدم آگاهي هاي مردمي روبه رو مي شود، افزايش آگاهيهاي عمومي در جهت پيشبرد اهداف دولت به منظور حفظ سلامت جامعه و كاهش خسارات ناشي از بلايا بسيار مؤثر است.
مرحله آمادگي:
وجود آمادگي قبلي در يك جامعه براي برخورد با زلزله يكي از مهمترين عوامل در كاستن صدمات زلزله است. آنچه مسلم است حذف فاجعه غيرممكن، اما كاستن از صدمات و تلفات ناشي از آن ممكن است، آمادگي جامعه به عنوان يك بخش از برنامه كاهش خسارت تلقي مي شود. مردم به طور معمول تا حادثه اي به ويژه حوادث طبيعي پيش نيايد به چاره انديشي نمي انديشند يا به عبارت ديگر آمادگي چنداني براي رويارويي با آن ندارند. بنابراين داشتن برنامه هاي رسمي به منظور برخورد صحيح و سريع با حوادث و به محض وقوع آن لازم است. آگاه و متقاعد كردن مردم به ضرورت درك خطرات بلاياي طبيعي و نيز ايجاد انگيزه همكاري مشترك بين مقامات محلي و مردم در تدوين برنامه هاي مطلوب جهت حفظ سلامت عموم از اهميت خاصي برخوردار است.
شبيه سازي صحنه هاي مربوط به بحران و انجام تمرينات دوره اي و مداوم توسط گروه هاي درگير در بحران، ارزيابي نتايج حاصله از آن، شناسايي نواقص و كمبودها و بهره گيري از تجربيات افرادي كه خود قبلاً به طور مستقيم در بحران حضور داشته و داراي تجربه مي باشند، در تمرينات مفيد خواهد بود.
شناخت كامل وضع موجود شهرها و مكانهاي جمعيتي و شريانهاي حياتي و تأسيسات زيربنايي، شناخت مكانهاي امن و فضاهاي باز، شناخت توانمنديها و توانايي هاي موجود گروه هاي درگير در بحران اعم از نيرو و امكانات، تقويت آنها و برنامه ريزي قبل از بحران، آموزشهاي تخصصي براي گروه هاي درگير در بحران و آموزشهاي عمومي براي مردم، انجام تمرينات دوره اي براي گروه هاي درگير و مردم، ساماندهي نيروها و امكانات، شناخت پتانسيل هاي موجود، همگي در آمادگي يك منطقه براي مقابله با بحران مؤثر خواهد بود.
استفاده از توانمنديهاي مناطق همجوار بخصوص استانهاي معين، تقسيم كار به تناسب تخصص ها و ايجاد هماهنگي هاي بين بخشي، استفاده از پيشرفته ترين روشهاي عملياتي و به كارگيري مدرن ترين و كامل ترين تجهيزات، ايجاد هماهنگي بين دستگاه هاي اجرايي درگير در بحران و ايجاد يك مديريت واحد، مشاركتهاي دولتي و مردمي برنامه ريزي شده، پيش بيني امكانات و تجهيزات مقابله با بحران در مناطق امن جمعيتي، شناسايي مناطق امن جهت استفاده در زمان بحران، شناسايي محلي براي دفن زباله، طراحي مراكز امدادي و خدماتي مناسب به تناسب وضعيت جمعيتي و بافت و موقعيت شهري و...، همگي در آمادگي جهت مقابله با بحران و اتخاذ تصميم سريع، صحيح و هماهنگ و استفاده بهينه از منابع (نيرو و امكانات) در قالب يك مديريت واحد بايد مد نظر قرار  گيرد. برنامه ريزي مناسب، پيش بيني هاي لازم، استفاده از نيروهاي واكنش سريع با تجهيزات مناسب، برقراري ارتباط مؤثر بين گروه هاي درگير در بحران و اجراي اضطراري و منظم امور در بحران در مرحله آمادگي باعث مي شود تا همگي براي يك بحران و مقابله با آن همواره مهيا باشند و با مانورهاي سمبليك و مقايسه عملكرد سيستم مديريتي در بحران در جهت رسيدن به هدف كاهش اثرات بلايا مؤثر خواهد بود.
مرحله مقابله:
هرچه برنامه ريزي ها دقيق تر، هماهنگي هاي قبلي بين گروه هاي درگير بهتر، آموزشهاي تخصصي و عمومي بيشتر، تجهيزات مناسبتر و هر چه تمرين هاي بيشتري انجام گرفته باشد در هنگام مقابله با بحران نتايج مطلوب تري حاصل مي شود.
در هنگام مقابله سه نوع استفاده از منابع (نيرو و امكانات) به ترتيب زماني بعد از وقوع حادثه انجام خواهد شد:
۱- ورود سريع بازماندگان حادثه جهت مقابله.
۲- ورود سريع نيروهاي امدادي و خدماتي دستگاه هاي اجرايي درگير در بحران از نزديك ترين محل و از مناطق با آسيب كمتر به محل حادثه.
۳- ورود استانهاي معين و يا كشورهاي همجوار كه مي تواند به تناسب فاصله از مركز بحران انجام گيرد.
بازماندگان حادثه به دو گروه تقسيم مي شوند گروهي كه خود اعضاي سازمانهاي درگير در حادثه خواهند بود و گروه دوم مردم عادي هستند، اگر اين افراد آموزشهاي لازم جهت عكس العمل سريع و مناسب و همچنين خود امدادي و آموزشهاي اوليه را ديده باشند مي توانند مؤثرترين افراد بعد از حادثه باشند.
دسته دوم نيروهاي امدادي و خدماتي دستگاه هاي اجرايي عضو ستاد هستند. به منظور حصول نتيجه بهتر و سريع تر مركز فرماندهي يا اتاق مديريت بحران مركزي و مناطق بايد با اطلاعات كافي و تجهيزات مناسب در كليه ايام شبانه روز فعال باشند، اين مراكز مي توانند به عنوان مراكز كنترل بحران و هدايت و هماهنگي نيروها و تجهيزات كه در قالب گروه هاي مختلف وارد منطقه بحران مي شوند، فعاليت كنند. اين مراكز همچنين مي توانند محلي براي فراخواني نيروها توسط نمايندگان دستگاه هاي اجرايي عضو ستاد باشند. همچنين لازم است گروه ها توسط سيستم ارتباطي مناسب از مناطق مختلف مرتباً با اين مركز در ارتباط باشند و آخرين وضعيت و نيازهاي مناطق به اين مركز اعلام و به تناسب آن براساس برنامه مشخص با هدف جلوگيري از هدر رفتن منابع به مناطق آسيب ديده ارسال گردد. بهترين وسيله ارتباطي در زمان بحران بي سيم و يا تلفن ماهواره اي است.
دسته سوم، استانهاي معين و يا گروه هاي امدادي ساير كشورها هستند كه در دو حالت مي توانند عمل كنند. عموماً يا گروه هاي اول و دوم فعال اند يا هيچ كدام فعال نيستند، به هر حال استانهاي معين بايستي با امكانات، تجهيزات و نيروهاي مستقل وارد بحران شوند. اگر گروه دوم فعال باشند، اين گروه ها به عنوان نيروهاي كمكي خواهند بود. در غير اين صورت براساس نياز مناطق با شناسايي هاي اوليه اين استانها در اين گونه مواقع مي توانند وارد عمل شوند. اما استانهاي معين و گروه هاي امدادي ساير كشورها بايستي به دور از همه اين مسائل داراي برنامه ويژه باشند، سريعاً خودشان را به منطقه بحران برسانند و با هماهنگي هاي اوليه و براساس نوع نياز مناطق و اخذ دستور از مركز مديريت بحران وارد عمل شوند.
به طور كلي در مرحله مقابله مي توان موارد زير را انجام داد:
۱- اخذ اطلاعات سريع و از منابع معتبر از مناطق بحران زده و اعلام نياز اوليه براساس نوع و ابعاد حادثه.
۲- فراخواني نيروهاي اضطراري و واكنش سريع از دستگاه هاي اجرايي امدادي و خدماتي از طريق سازمان متبوع.
۳- فراخواني مسئولين و فرماندهان درجه اول دستگاه هاي عضو ستاد به اتاق بحران مركزي و اتاق بحران مناطق.
۴- ورود اضطراري دستگاه هاي اجرايي به تناسب ضرورت در منطقه بحراني و هماهنگي و هدايت اين نيروها توسط اتاق بحران در اين مرحله بايستي از ورود نيروها و امكانات غيرضروري به منطقه بحراني جلوگيري شود.
۵- تشكيل ستادهاي محلي جهت ساماندهي نيروها و امكانات و استفاده بهينه از منابع و ارتباط مستمر و مستقيم اين مركز محلي با اتاق بحران و نيروهاي درگير در حادثه و تأمين خواسته هاي گروه هاي درگير در حادثه.
۶- انتقال مجروحان و آسيب ديدگان به مراكز درماني از هر طريق ممكن (هوايي، زميني، دريايي).
۷- بازگشايي معابر اصلي و فرعي توسط ماشين آلات سنگين و فعاليت ماشين آلات جهت آواربرداري هاي اوليه به منظور عمليات امداد و نجات.
۸- حضور به موقع و سريع آمبولانس  و خودروهاي امدادي، ماشين هاي آتش نشاني و خدمات ايمني و تأسيساتي به منطقه بحران از هر طريق ممكن. در اين مرحله حضور چرخ بال امدادي و در مناطق دريايي قايق هاي امدادي بسيار مؤثر خواهد بود.
۹- حضور به موقع نيروهاي امنيتي و حفاظتي به منظور جلوگيري از هرج و مرج سرقت اموال، كنترل تردد ماشين آلات و ترافيك.
۱۰- فعاليت گروه هاي تدفين و ايجاد بانك اطلاعات و ثبت مشخصات افراد بومي و غيربومي با همكاري ثبت احوال.
۱۱- فعاليت گروه هاي دفع مواد زائد و زباله در مكان هاي مناسب و فعاليت نيروهاي خدمات شهري.
۱۲- فعاليت گروه آمار و اطلاعات جهت ارزيابي خسارات مالي و جمع بندي ساير اطلاعات مورد نياز.
۱۳- فعاليت گروه زيربنايي جهت تأمين اضطراري و رفع عيب خدمات شهري مثل آب، برق، گاز و مخابرات در نقاط بحراني.
۱۴- فعاليت گروه روابط عمومي به منظور اطلاع رساني و هشدار و به تصوير كشاندن وقايع.
۱۵- فعاليت گروه بهزيستي و بهداشتي و انجام امور به تناسب تخصص.
در مرحله مقابله گروهها در دو بخش امداد و نجات و پشتيباني زير نظر ستاد مديريت بحران كه يك مديريت واحد خواهد بود فعاليت مي كنند. گروههاي فعال در هر بخش به شرح زيرند:
امداد و نجات: امداد و نجات،  بهداشت و درمان، آتش نشاني و خدمات ايمني، تأسيسات زيربنايي، تأمين سلامت رواني و اجتماعي، دفع مواد زائد، تدفين، امنيت و انتظامات
پشتيباني: بودجه، بيمه و امور مالي، مشاركت مردمي، روابط عمومي، هماهنگي استانهاي معين، هماهنگي تشريفات، آمار و ارزيابي خسارت، تداركات،  ترابري، امور قضايي و حقوقي، جذب و هماهنگي مشاركتهاي بين المللي، مخابرات و بي سيم، تأسيسات زيربنايي، مهندسي و طراحي، خدمات شهري
مرحله اسكان و بازسازي:
۱- اسكان موقت: عموماً  بعد از وقوع هر زمين لرزه از آنجايي كه عمليات بازسازي واحدهاي مسكوني و برگرداندن وضع بحراني شهر و مناطق جمعيتي نياز به زمان دارد اقدام به اسكان موقت مردم مي نمايند، عموماً  اسكان موقت توسط چادر و كانكس صورت مي گيرد، در اين مرحله عده اي از مردم نيز در خانه هاي خود كه مقاوم بوده و سالم مانده سكونت مي يابند. بهترين راه براي اسكان موقت مردم برپا نمودن چادر و كانكس در محل ساختمان تخريب شده در اثر زلزله و يا نزديكترين محل به آن است.
ولي از آنجايي كه عموماً  بعد از زلزله اصلي شاهد پس لرزه ها مي باشيم و از طرفي تأسيسات زيربنايي شامل آب و برق و گاز و مخابرات خسارت ديده و امكان استفاده از آنها نيست، ايجاد اردوگاههاي محلي در پاركها و فضاهاي باز در محلات داخل و اطراف شهر بهترين نوع اسكان موقت خواهد بود. از طرفي در عمليات آواربرداري چادري هاي اسكان موقت دست و پا گير هستند، ولي مردم تمايل دارند به دو منظور در كنار خانه هاي تخريب شده خود اقامت داشته باشند، اول به خاطر حفاظت از اسباب و اثاثيه و اموال زيرآوار مانده خود، دوم اين كه در بازسازي و آواربرداري حضور مستمر داشته باشند. به هر حال بلافاصله پس از برپا نمودن چادر و استقرار مردم در اين چادرها تأمين آب شرب و بهداشتي توسط تانكر سيار و ثابت و يا با ايجاد شبكه آب با كنترل هاي بهداشتي در اردوگاه، تعبيه فضاهاي تخليه زباله و انتقال مرتب زباله هاي جمع آوري شده، تأمين سيستم روشنايي در فضاي عمومي اردوگاه، در چادرها و يا كانكس ها، تأمين خط تلفن عمومي، تأمين حمام ها و توالت هاي بهداشتي عمومي ضرورت پيدا مي كند. از طرفي نيازهاي عمومي مردم شامل البسه و پوشاك، لوازم گرمايي و سرمايي و روشنايي، مواد خوراكي شامل كنسروجات و نان در روزهاي اول و تأمين ظروف و وسايل و لوازم پخت و پز در جهت تأمين غذاي گرم در روزهاي بعد، تأمين لوازم بهداشتي، تأمين شير خشك و ... ضروري است.
در كنار اين مسائل، راه اندازي مهدهاي كودك، مراكز بهداشتي و درماني، نانوايي ها، فروشگاههاي سيار، ايجاد پاسگاههاي انتظامي محلي، راه اندازي اداراتي كه قبلاً  در منطقه فعاليت داشتند(حتي به صورت موقت)، مراكز آموزشي، ستادهاي تداركات محلي، سرويس اياب و ذهاب عمومي، حضور مرتب گروههاي آمار و ثبت و احوال، مددجويان، روانشناسان، كارشناسان بهداشتي در بين بازماندگان ضروري است. اين مرحله كه حتي مي تواند چند ماه نيز به طول بينجامد اگر زمينه اشتغال بازماندگان را فراهم آورد و اين افراد را در آواربرداري و بازسازي مشاركت دهد بسيار مؤثر خواهد بود.
در اين مرحله نيز به منظور جلوگيري از هرج و مرج بايستي بلافاصله از طريق مقامات محلي، مدارك و مستندات موجود بازماندگان بومي شناسايي شده و براي آنها كارتها و دفترچه هاي شناسايي صادر كرد تا هرگونه خدمات به بازماندگان براساس اين كارتها و دفترچه ها صورت گيرد.
۲- آواربرداري:بخشي از آواربرداري در زمان امداد و نجات جهت در آوردن اجساد و محرومان از زير آوار انجام مي گيرد و بخشي ديگر كه بخش اعظم آواربرداري است، معمولاً  همزمان و يا عموماً  بعد از اسكان موقت صورت مي گيرد. اين مرحله حتماً بايستي براساس برنامه مشخص و توسط دستگاهها و ماشين آلات و نيروهاي متخصص با نظارت مسئولان محلي صورت گيرد. در كنار نيروها و ماشين آلات آواربرداري گروههاي تخصصي متشكل از نمايندگان آتش نشاني و ايمني، آب، برق، گاز، مخابرات و... نيز بايد حضور داشته باشند تا در مواقع ضروري جهت سرعت بخشيدن به كار و افزايش ايمني از آنها استفاده شود. داشتن آماري از ماشين آلات و نيروهاي موجود در كل منطقه بحران لازم است، زيرا گاه ايجاب مي كند كه بعضي گروهها و ماشين آلات در مناطق جابجا شود و در آواربرداري تعيين محل مناسب براي تخليه نخاله مهم است. در تخليه نخاله نزديكي به محل آواربرداري، ايجاد حداقل ترافيك در مسير تخليه و عدم خسارت به محيط زيست بايد مدنظر قرار گيرد.
در زمان آواربرداري حضور مالك، نيروي نظامي و نماينده دستگاه قضايي جهت رفع مشكلات احتمالي الزامي است. جذب مشاركتهاي مردمي در اين كار نيز در سرعت آواربرداري مؤثر و از حساسيتهاي مربوط مي كاهد.
۳- اسكان دائم: به تناسب ميزان خسارت وارده به بخشهاي مختلف اسكان دائم نياز به زمان بيشتري دارد علاوه بر زمان تأمين منابع مالي از طرف دولت و مردم جهت بازسازي به صورت اعتبار دولتي و يا مشاركت مردمي در سطح منطقه، كشور و يا بين المللي نيز الزامي است. در كنار نظارت عاليه ستاد مديريت بحران، بهتر است براي بازسازي واحدهاي مسكوني يك متولي واحد وجود داشته باشد. ساير گروههاي درگير نيز مي توانند به كمك سازمان متولي بيايند همچنان كه حضور و مشاركت مردم نيز در اين زمينه بسيار نتيجه بخش است.
تجربه هر زلزله زنگ خطري براي دولت و مردم است كه ساختمانهاي خود را خوب و مقاوم بسازند، سرعت و كمبود اعتبارات مالي نبايد مردم و مسئولين را غافل نمايد بلكه بايد سريع، درست و مقاوم بسازند.
بازسازي اماكن مسكوني و زير ساختهاي شهري و مناطق جمعيتي بايد مبتني بر اصل مقاوم سازي و متناسب با طرحهاي جامع و اصول معماري و شهرسازي مناطق مختلف باشد؛ به نحوي كه ضمن حفظ اصول ايمني در آن پيش بيني اكثر نيازهاي مردم شده باشد. بازسازي واحدهاي مسكوني به دو صورت ممكن است انجام شود:
الف) بازسازي براي مردم بدون مردم
ب)بازسازي براي مردم با مشاركت مردم
در بازسازي براي مردم بدون مردم عموماً دولت از طريق ستاد مديريت بحران نسبت به برآورد ريالي و تأمين اعتبار مورد نياز براي بازسازي و اسكان دائم ساكنين واحدهاي تخريب شده اقدام مي نمايد. در اين بازسازي عموماً يكي از دستگاههاي اجرايي عضو ستاد بحران كه داراي همين تخصص است و زير نظر ستاد بحران و به كمك امكانات ساير دستگاههاي اجرايي و يا رأساً اقدام به بازسازي مي نمايد. اين نوع بازسازي عموماً با تأخير زماني انجام شده و دخالت هاي مردمي را عموماً به همراه دارد.
در نوع دوم يا بازسازي براي مردم با مشاركت مردم، عموماً طراحي و مشخصات ساختمان بر اساس نقشه اي توسط دولت انجام مي گيرد. روش كار به اين صورت است كه توسط دستگاه يا نهاد دولتي مصالح جهت ساخت و ساز مردم تأمين مي شود و مردم با نيروهاي كار و مديريت خود اقدام به ساخت و ساز مي نمايد، در اين نوع ساخت و ساز نظارت دولت در مراحل مختلف انجام خواهد شد. در اين نوع بازسازي بخشي از هزينه هاي ساخت و ساز شامل تأمين مصالح و نيروي كار مخصوص به صورت تسهيلات بانكي با بهره كم و طويل المدت و يا به صورت كمك بلاعوض توسط دولت به مردم داده مي شود.
تجربه در بازسازي مناطق آسيب ديده در ايران نشان مي دهند نوع دوم بازسازي موفق تر بوده است؛ چرا كه دستگاه هاي اجرايي عضو ستاد بحران و متولي ساخت و ساز از نيروهاي محلي موجود حداكثر بهره را در جهت نظارت خواهند برد و از طرفي مردم نيز از حالت بحران به وضعيت اميد رسيده و نشاط در جهت رسيدن به حالت عادي در منطقه بحران زده حاكم خواهد شد. ولي آنچه كه در اين نوع بازسازي مهم است و عموماً باعث ايجاد تأخير مي گردد، عدم تأمين اعتبار مالي در زمان مناسب و به ميزان كافي از طرف دولت است.
در بازسازي واحدهاي مسكوني آسيب ديده بايد نكات زير مورد توجه قرار گيرد:
۱- شناسايي مناطق امن جهت ساخت و ساز براساس نقشه ها و الگوهاي بازسازي.
۲- رعايت اصل مقاوم سازي و رعايت نكات ايمني در ساخت و ساز
۳- انجام ساخت و سازها براساس طرح ها و نقشه هاي مهندسي
۴- ابعاد و متراژ ساختمان ها بايد براساس نياز خانوار طراحي شود.
۵- مشخصات ساخت و ساز حتي الامكان با بافت سنتي و بومي منطقه همخواني داشته باشد.
۶- در صورت امكان از مصالح قابل دسترسي و بومي استفاده شود.
۷- استفاده از مصالح استاندارد و سبك و مقاوم در مراحل مختلف ساخت و ساز مورد توجه قرار گيرد.
۸- حتي الامكان از جابجايي و انتقال ساكنين از يك منطقه به مناطق ديگر جهت اسكان دايم خودداري شود.
۹- حتماً از مسئولين محلي در ساخت و ساز مشورت گرفته و از مشاركت مردمي استفاده شود.
۱۰- از آنجايي كه مردم تمايلي به اسكان در اردوگاه و شهرك ها ندارند در صورت امكان ساختمان جديد در محل بناي تخريب شده و يا نزديك ترين محل به آن احداث مي شود.
۴- بازسازي اماكن دولتي و عمومي و تأسيسات زيربنايي: عموماً اين كار به تناسب كار تخصصي اعضاي ستاد مديريت بحران توسط دستگاه اجرايي مربوطه و با تأمين اعتبار توسط دولت صورت مي گيرد، گاه اين اعتبارات توسط خيرين و نهادهاي غيردولتي و مجامع بين المللي نيز تأمين مي شود. بازسازي اينگونه اماكن عمومي بايد برپايه اصول مقاوم سازي و رعايت اصول ايمني و براساس بافت بومي منطقه صورت گيرد. در بازسازي زيرساخت هاي شهري بايد ضمن آينده نگري و توجه به توسعه مناطق طراحي متناسب با طرح ها و نقشه هاي مهندسي با رعايت اصول پيشگيري و ايمني انجام شود.
عدم تخصيص اعتبارات به موقع و در مدت زمان پيش بيني شده براي عمليات اجرايي طرح باعث بروز مشكلاتي از ديدگاه اجتماعي خواهد شد و به تناسب تورم سالانه، هزينه هاي اجرايي طرح را چندين برابر مي كند. بنابر اين تأمين اعتبار به موقع و اجراي سريع عمليات بازسازي با حفظ اصول مقاوم سازي، ايمني و آينده نگري در اينگونه بازسازي ها همواره بايد مدنظر باشد.
و نهايتاً همانطور كه گفته شد رعايت اصول شهرسازي مانند ساختار شهري، فرم شهر، كاربري اراضي شهري، تراكم هاي شهري، تأسيسات و زير ساخت هاي شهري اعم از شبكه آب، برق، گاز، تلفن و شبكه هاي ارتباطي بايد با دقت مورد توجه قرار گيرد؛ چرا كه اين سازه ها نقش مهمي در ميزان آسيب پذيري مناطق جمعيتي در برابر زلزله در آينده نيز خواهد داشت، به همين منظور در كنار بازسازي واحدهاي مسكوني بايد ساخت وساز تأسيسات زيربنايي شهر به طور ويژه و همزمان مدنظر قرار گيرد.
نتيجه گيري:
آنچه مسلم است ايران برروي كمربند فعال لرزه خيزي آلپ- هيماليا قرار دارد و وقوع زمين لرزه هاي مخرب در ايران امري اجتناب ناپذير است، به گونه اي كه همه ساله زمين لرزه هاي مخرب خسارات مالي و تلفات جاني بي شماري را در مناطق شهري و روستايي بر مردم و دولت وارد مي نمايد. بنابر اين، اين احساس نياز در جهت كاهش خسارت ها و تلفات جاني ناشي از رخداد زمين لرزه هاي آتي در هر ايراني ديده مي شود. جهت نيل به خواسته هاي به حق مردم و رفع دغدغه هاي جامعه، برنامه ريزي، تأمين منابع، مشاركت و همدلي آحاد مختلف جامعه ضروري است. اما اين امر زماني تحقق خواهد يافت كه دستگاه هاي دولتي و گروه هاي مردمي با يك بسيج عمومي در چرخه اي تحت عنوان مديريت بحران شامل چهار مرحله پيشگيري، آمادگي، مقابله، اسكان و بازسازي حضور يافته و عملاً توانمندي هاي بالقوه خود را به بالفعل تبديل نمايند. اين مهم را مي توان در قالب يك مديريت واحد بحران و با نيروهاي واكنش سريع و متخصص با توان تجهيزاتي مناسب، مشاركت مردمي و شبيه سازي و عبرت از بحران هاي گذشته عملي نمود، تا در صورت وقوع زمين لرزه هاي احتمالي كشور نسبت به گذشته آمادگي بيشتري براي مديريت بحران ها و كاهش خسارات و تلفات داشته باشد.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.

اجتماعي
انديشه
سياست
علم
موسيقي
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  موسيقي  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |