پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۳
آشنايي با آراء موسيقايي اخوان الصفاء
چيزكي ماند از آن ناقور كل
007614.jpg
دكتر حسن بلخاري
شايد بتوان «الرساله الخامسه من القسم الرياضي» اخوان الصفاء را يكي از اولين متون اسلامي در تحليل نظري و مباني عرفاني- معنوي موسيقي دانست. اخوان به اين نتيجه رسيده بودند كه از همه هنرهاي سنتي، تنها موسيقي است كه ماده آن جوهر روحاني (نفس شنوندگان) است. آنها از تأثير نغمات و اصوات بر نفوس و نقش آنها در ايجاد نشاط، تقويت اراده و كارهاي دشوار و خستگي آور عضلاني، برانگيختن حس سلحشوري در جنگ ها، كاهش غضب و ناراحتي، يا توليد محبت و الفت و جز آنها سخن گفته اند. پيش از اخوان الصفا، فلاسفه اي چون فارابي و بوعلي به وجه فني موسيقي توجه بيشتر داشتند تا وجه عرفاني و يا نظري آن. گرچه هر دو در «الكامل في الموسيقي» و نيز «اللواحق» ( كه متأسفانه هر دو در گرداب تاريخ مفقود شده اند) مباحثي نظري ارايه كرده بودند اما فقدان اين دو كتاب، رساله «خامسه اخوان الصفا» را يكي از اولين متون نظري موسيقايي اسلامي قرار مي دهد.
اخوان الصفا گروهي از انديشمندان شيعه بودند (احتمالاً اسماعيلي) كه در قرن چهارم هجري در بصره و اطراف بغداد مي زيسته اند. مرداني «باهوش و داراي ذهني وقاد و آگاهي بسيار از نظم و نثر و در كتابت و حساب و بلاغت و تاريخ ايام، بي همانند و از عقايد مردان مطلع و نسبت به آراء ملل بصير و در هر فني وارد.» اين توصيفي است كه ابوحيان توحيدي در وصف يكي از اخوان الصفا (زيدبن رفاعه) آورده است.
اخوان الصفا در جهان بيني، متاثر از كندي و فارابي (و آنها نيز به نحوي متأثر از تاسوعات افلوطين) هستند اما در مورد موسيقي به نظر مي رسد ديدگاه هاي آنان كاملاً نمايانگر انديشه هاي فيثاغورث و پيروان اوست. فيثاغورثيان در بنيادگذاري نظام موسيقايي، بر علم عدد و دريافت هاي فيثاغورث از هندسه پيشرفته مصري و رياضيات سومري متكي بودند، اما در تحليل عرفاني آن، موسيقي را به افلاك و بازتاب حركت آنها نسبت مي دادند. همچنان كه ذكر شد اين نظر- و البته نه مباني علمي و فني موسيقي- مورد انتقاد افرادي چون فارابي و بوعلي واقع شد اما اخوان الصفا به شدت تحت تأثير عقايد عرفاني فيثاغورثيان در مورد موسيقي بودند. اخوان الصفاء در ابتداي رساله موسيقي، غرض خود از تأليف اين رساله را معرفت به نسبت ها و كيفيت تأليف آنها در موسيقي مي دانند و نه تعليم غنا و ملاهي و «ليس غرضنا من هذه الرساله تعليم الغنا و صنعه الملاهي و ان كان لابد من ذكرها، بل غرضنا هو معرفه النسب و كيفيته التأليف اللذين بهما و بمعرفتهما يكون الحذق في الصنائع كلها.»
رساله موسيقي اخوان الصفا ۱۴ فصل دارد. فصل اول «ان اصل صناعه الموسيقي للحكما» است. در اين فصل اخوان به ذكر اسباب مختلف استعمال موسيقي در موارد متفاوت مي پردازند. مواردي چون استفاده در مراسم شادي و عروسي، براي حيوانات در جهت استفاده بهتر از آنها، در جنگل ها براي تشجيع روحيه سربازان، براي كاهش درد و رنج يك بيمار و...
فصل دوم در «كيفيه ادراك القوه السامعه للاصوات» است. از ديدگاه اخوان اصوات دو قسم است، حيواني و غيرحيواني و غيرحيواني خود نيز دو قسم دارد: طبيعي و آليه، طبيعي اصواتي است كه از سنگ و آهن و چوب و رعد و باد برمي خيزد و آليه اصواتي چون طبل و بوق و اوتار و... اصوات حيواني نيز خود دو بخش است، منطقي و غيرمنطقي، غيرمنطقي شامل اصوات حيوانات غير ناطق (متفكر) است اما اصوات منطقي (انساني) خود دو نوع است: داله و غيرداله، غير داله اصواتي كه هجا ندارد چون خنديدن و گريستن و داله اصوات و كلماتي است كه داراي هجا است.
فصل دوم پيرامون اصوات است و همچنين تقسيم كمي اصوات به متصله و منفصله، متصله اصوات آلاتي چون اوتار و منفصله اصوات آلاتي چون مزامير.
فصل سوم در «امتزاج الاصوات و تنافرها» است، اين فصل به امتزاج و اختلاف اصوات اختصاص دارد. اصوات حاد و غليظ و تأثيراتي كه اين اصوات در روح بر مي انگيزند.
در فصل چهارم تحت عنوان «تأثر الامزجه بالاصوات» به ذكر اين مسأله پرداخته مي شود كه هر قوم و ملتي لحن و نغمه و بل الحان و نغماتي دارد.
فصل پنجم در «اصوات الالحان و قوانين ها» است. از ديدگاه «اخوان» قوانين غنا و الحان سه  اصل دارد: سبب، وتد و فاصله. در اين فصل ضمن تعريف اين سه اصل تركيبات مختلفي كه از سبب وتد و فاصله ساخته مي شود، ذكر مي گردد. اخوان نيز چون بوعلي تركيبات اصلي و موسيقي عربي را هشت تركيب مي دانند «الثقيل الاول و خفيفه والثقيل الثاني و خفيفه، الرمل و خفيفه و الهزج و خفيفه»
فصل ششم در «كيفيه صناعه الآلات و اصلاح ها» است. در اين فصل انواع آلات موسيقي ذكر و كاملترين و بهترين آنها عود معرفي مي شود. در اين فصل اخوان به ذكر نظر خود پيرامون محاكات و تقليد الحان و نغمات از افلاك و آسمان مي پردازند: «چون مقدار زمان [موسيقايي] را بر توالي منظم و موافق و متناسب حركات و سكنات بنا كنند، نغمات حاصله با نغماتي كه از حركات افلاك و اجرام سماوي پديد آيد، مشابه و مطابق افتد و كذلك، نفس جزوي كه مقيم عالم كون و فساد است، سعادت عالم افلاك را و سرور و نفوسي را كه در آن فراز ساكن اند به ياد آرد... اجرام سماوي كه از آبگينه لطيف تر و از آينه صيقلي ترند، فراهم آيند و يكديگر را جلا دهند و صيقل يابند و باز بتابانند همچنان كه آهن و مس باز بتابانند، نغماتشان مشابه و موافق است و الحانشان نيك موزون.»
فصل هفتم در «ان الحركات الافلاك نغمات كنغمان العيدان» است. «اخوان الصفا» در اين فصل اصوات و الحان افلاك و آسمان ها را اصوات و الحان ملائكه الهي و بندگان خالص خدا مي دانند. اين آسمانيان، طعامشان تسبيح، شرابشان تعليل و ميوه هايشان تفكير، رويت، علم، شعور، معرفت، احساس، لذت، فرح، سرور و آسايش است.
به همين دليل نغمات موسيقي كه بازتاب اين تهليل و تسبيح و علم و سرور است بر جان اهلش خوش مي نشيند. از ديدگاه اخوان حركات عالم اجسام از حركات عالم افلاك تبعيت مي كند: «و ان اكثر العقلاء يعلمون بان الاشخاص الفلكيه و حركات ها المنتظمه متقدمه الوجود علي الحيوانات التي تحت فلك القمر و حركاتها عله لحركات هذه»
در همين فصل اخوان صراحتاً به انديشه هاي فيثاغورث استناد مي كنند: «و يقال ان فيثاغورث الحكيم سمع بصفاء جوهر نفسه و ذكا قلبه نغمات حركات الافلاك و الكواكب، فاستخرج سجوده فطرته اصول الموسيقي و نغمات الالحان و هوا اول من تكلم في هذا العلم و اخبر عن هذا السر من الحكما.»
طبق اين قول اخوان معتقدند فيثاغورث اولين كسي بود كه ما را از علم موسيقي و اسرار آن آگاه ساخت. از ديدگاه اخوان پاكي قلب و صفاي جوهر نفس فيثاغورث سبب شد او بتواند نغمات افلاك و آسمان ها را شنوده و با سعي فطري خود اصول موسيقي و نغمات را تدوين كند.
همچنين معتقدند علت استفاده از اين نغمات و موسيقي ها در معابد و هياكل (معابد در زبان عبري) دقيقاً همين بازتاب و انعكاس آسماني و افلاكي آنهاست. اين فصل مهم ترين فصل رساله موسيقي در ذكر نظرگاه هاي اعتقادي و عرفاني اخوان الصفاست.
فصل هشتم به «ان احكام الكلام صنعه من الصنائع» اختصاص دارد. يعني به كلام و فصاحت و بلاغت آن.
اين فصل ارتباط چنداني با موسيقي ندارد بلكه در راستاي پيوندي است كه اخوان بين دين و فلسفه ايجاد مي كنند. اين فصل با بحث دامنه داري در مورد ساختار حروف الفبا آغاز مي شود و به نسبت هاي افضل مي رسد. نسبت هايي كه در ابعاد با فواصل موسيقايي نقش مؤثري داشته اند.
فصل نهم به «تناسب الاعضاء علي الاصول الموسيقيه» اختصاص دارد. فصل تناسب و تعادل اعضاء كساني كه به موسيقي مي پردازند. فصل بعدي در «حقيقه نغمات الافلاك» است. اخوان در اين فصل پس از ذكر اين معنا كه موسيقي، نفوس را براي صعود آماده مي كند به اين حديث از مسيح(ع) اشاره مي كنند: «من لم يولد ولادتين، لم يصعد الي ملكوت السماء» هر كه دوبار متولد نشود به آسمان ها صعود نمي كند. در اين فصل هشت اصل موسيقي عربي كه قبلاً بيان شد ذكر و مورد بحث قرار مي گيرد. فصل بعد در «ذكر المربعات» است. ذكر مربعات ذكر تقسيم اشياء طبيعي به كون و فساد و نيز ذكر اين معنا كه برخي امور متضادند و برخي متشاكل، منظور از مربعات تقسيم اكثر امور است به چهار، همچون فصول سال، عناصر اربعه و... علت وجود اين فصل در بحث موسيقي آن است كه در آن روزگار كاملترين ساز عود بوده و عودها چهار و تر (تار) داشته: زير، مثني، مثلث بم.
فصل دوازدهم در «انتقال من طبقات الالحان» است و بررسي انتقال الحان از ثقيل الي خفيف و بالعكس. فصل سيزدهم در «نوادر الفلاسفه في الموسيقي» است. در اين فصل اقوال مختلف حكما و فلاسفه پيرامون اثرات و ماهيت موسيقي به اختصار ذكر گرديده و نهايت فصل آخر در «تلون تأثيرات الانغام» است. نظر اخوان در اين فصل اين است كه تأثير نغمات موسيقي در افراد مختلف، بنا به مراتب معرفت آنها، متفاوت است. به عنوان مثال، از عارفي سخن مي گويند كه در شنود «يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه» چنان به وجد و سماع درآمد كه جان از بدنش خارج گرديد.
رساله موسيقي اخوان الصفا تفصيل و تطويل فني رسائل موسيقي فلاسفه اي چون بوعلي و فارابي يا موسيقيداناني چون «صفي الدين ارموي» و «عبدالقادر مراغي» را ندارد اما به جاي آن در تحليل نظري- خارج از صحت و سقم اين تحليل ها- كاملتر است. نظرگاه اين اخوان بعدها تأثيرات مهمي در عرفان و تصوف اسلامي به جاي گذاشت. مولانا محمد جلال الدين بلخي، در قصه ابراهيم ادهم- دفتر چهارم مثنوي- متأثر از نظرات اين حكما و فلاسفه بود كه الحان موسيقايي را بانگ گردش هاي چرخ دانست:
پس حكيمان گفته اند اين لحن ها
از دوار چرخ بگرفتيم ما
بانگ گردش هاي چرخ است اين كه خلق
مي سرايندش به تنبور و به حلق
ما همه اجزاي آدم بوده ايم
در بهشت اين لحن ها بشنوده ايم
گرچه بر ما ريخت آب و گل شكي
يادمان آيد از آنها اندكي
ليك چون آميخت با خاك كرب
كي دهند اين زير و اين بم آن طرب
پس غذاي عاشقان آمد سماع
كه در او باشد خيال اجتماع
قوتي گيرد خيالات ضمير
بلكه صورت گردد از بانگ و صفير
آتش عشق از نواها گشت تيز
آن چنان كه آتش آن جوز ريز
مثنوي دفتر چهارم ادبيات ۷۴۴-۷۳۱
در اين ابيات مولانا به منشأ موسيقي كه گردش افلاك است اشاره مي كند. همچنان كه اخوان الصفا، آن را اصوات افلاك، الحان ملائكه الهي و بندگان خاص خدا مي دانستند. «ژان دورينگ» فرانسوي نويسنده كتاب «موسيقي و عرفان، سنت اهل حق» نيز از نظرات فيثاغورث و اثر آن بر عرفان فرقه اهل حق سخن مي گويد. وي به نقل شعري از حاج نعمت الله (كه متأثر از شعر مولانا است) مي پردازد:
ناله تنبور و آواز دهل
چيزكي ماند از آن ناقور كل
دورينگ معتقد است فاصله ميان دو عالم مابعدالطبيعه و طبيعت در قلمرو تصوف ايراني پر شده است. عالم برزخ يا عالم مثال كه عالمي محسوس اما مادي نيست، حد واسط ميان دنياي مادي با عالم روح است و در اين مورد چنين مي گويد:« در اين سطح است كه موسيقي آسماني يا ملكوتي شنيده مي شود. فرشتگان، موجودات واسط ميان انسان و صورت هاي مثالي تغييرناپذير هستند. با اين شرايط كه به آنها برخواهيم گشت، هيچ چيز تعجب آوري در اين مفهوم كه آهنگ هاي تنبور، آهنگ هاي فرشتگان هستند وجود نخواهد داشت.»

نشر موسيقي
ماهور ۲۴
فصلنامه ماهور شماره ۲۴ تابستان ۱۳۸۳ ، ۱۲۴ صفحه
با مقالاتي از ژان دورينگ به ترجمه سودابه آتش كار، در ارتباط با يك قالب و شكل موسيقايي بومي و قومي كه در منطقه بلوچستان بزرگ شكل گرفته است. نوشته شده است با عنوان «زهيريگ بلوچي و پيدايش يك موسيقي كلاسيك» و از منصوره ثابت زاده با تيتر رقص در ايران و نيز تحقيقي از ريحان سزاوار و سياوش بيضائي، با عنوان ميرك: زيبارويي از پيردان بلوچستان كه پيردان روستايي است و ميرك (ميرباك تحبيب) دختري زيبا و البته معشوقه اي ناكام و مطالعه اي در رسالات و نگاره هاي دوران تيمور و فرزندانش به قلم هومان اسعدي و همچنين يادداشتي راجع به ساختار و نقش چهار مضراب در موسيقي ايراني به قلم بابك خضرايي و ديگر نوشته كه در جهت آشنايي با موسيقي شمال آفريقا نگاشته شده به وسيله كارولين كارد و نت و ترجمه ناتالي چوبينه و از همين مترجم، ترجمه متن تحقيق يان كراس با عنوان موسيقي و تكامل زيست فرهنگي و چندين گزارش از كنگره بين المللي موسيقي تهران در سال ۱۳۴۰ و ... و يك گفتگو توسط ساسان فاطمي كه با خسرو مولانا استاد دانشگاه انجام گرديده درباره معادل ها و معادل گزيني واژه هاي موسيقي و يادداشت اصلي سردبير كه به غير از يادداشت ابتدايي فصلنامه (سرمقاله) مي باشد با عنوان تا فصلي ديگر كه بوي اميدواري و بهبود اوضاع فرهنگي- هنري از لابه لاي جملاتش به مشام مي رسد و اين چنين باد. عكس روي جلد فرشته اي نوازنده را نشان مي دهد كه از نقاشي هاي دوران تيموري و مربوط به مقاله هاي هومان اسعدي است و البته نويسنده در متن مقاله ترديدي را اظهار داشته در مورد سازي كه در دست فرشته است نگارنده سطور عرض مي كنم كه ساز تنبور مغولي است به شرحي كه مراغي داده و نيز اندكي دقت به درخت و شاخه ها و گل ها و نيز آرايش موهاي فرشته در عكس و به ويژه طرح لباس و نقش شنل و برش آستين ها و نيز گره شال فرشته همه و همه دليلي متقن و محكم بر مغولي بودن فرشته و لاجرم سازي كه مي نوازد مِي باشد. طراحي گوشواره و گردي صورت و قوس ابروان و حالت چشم ها نيز دلالت بر همين ادعا دارد...
به هر حال فصلنامه شماره ۲۴ كماكان اعتبار و تشخص اين رسانه مكتوب را در بين كليه مكتوبات و رسانه هاي نوشتاري حوزه موسيقي حفظ كرده كه با مطالبي ارزشمند و قابل رجوع، به عنوان مأخذي موجه و منبعي موثق براي پژوهشگران و اهل تحقيق و علاقه مندان، به شمار مي آيد.
007617.jpg
جاودانه ها
به كوشش مسعود زرگر، انتشارات آتنا
كتاب جاودانه ها به بازار نشر راه يافت، با اين وعده كه به زودي جلدهاي دوم و سومش نيز در دسترس علاقه مندان قرار گيرد (و تاكنون عملي نشده است) . اما در سال ۱۳۸۳ به چاپ پنجم رسيده است كه خبر خوشحال كننده اي است. كتاب شامل ۵۰۰ ترانه و تصنيف از مشهورترين و به يادماندني ترين لالايي ها و ملودي ها و ترانه هاي شهري و روستايي ايران زمين است و به لحاظ توجه شايان،  نسبت به آثار مشابه، اشتباهات و اغلاط بسيار كمتري در آن راه يافته است. ضمن اين كه سعي شده نمايه و معرفي نامه هر تصنيف، اطلاعات كاملتري از نام آهنگساز، شاعر ، خواننده ونيز مدت زمان ترانه به خوانندگان خود بدهد. بخش  عكس هاي كتاب با چاپ بيش از صد عكس و معرفي صاحب عكس و نيز درج تاريخ ولادت و وفات در زير عكس از بخش هاي مفيد و اطلاع رسان كتاب است و چند صفحه هم كه در انتهاي كتاب به ترانه  سرايان شاغل در راديو اختصاص داده شده است كه البته جاي كار بيشتر و كامل تري دارد. قطع پالتويي كتاب و طرح و رنگ جلدش از ويژگي هاي كتاب است و قيمت پشت جلد نيز ضرورت تخفيف براي دانشجويان و فرهنگيان و جوانان هنرورز و هنردوست را تأكيد مي نمايد و اين البته هنر ناشران است كه راه حل و برون رفتي از اين معضل و تنگناها بيابند. شايد ساده ترين و عملي ترين كار تقسيم كتاب هاي قطور به ۳ تا ۵ كتاب كم حجم تر و ارزان تر باشد.
عليرضا پوراميد

نگاه
گفت وگوبا حجت الاسلام بيات مدير راديو معارف زبان دين
007620.jpg
*تاسيس راديو معارف از چه زماني و با چه اهداف و انگيزه هايي بوده است؟
- راديو معارف در سال ۷۷ همزمان با سالروز ولادت فاطمه معصومه سلام  ا... عليها راه اندازي شد.مي دانيم كه داشتن فرصتي هر چند كوتاه از يك رسانه براي تبيين معارف قرآن و عترت عليهم السلام از آرزوي ديرينه مراجع عظام، نخبگان جامعه و متدينين بوده كه بحمدا... اين آرزو پس از بيست سال از پيروزي انقلاب در مهد علم و اجتهاد محقق شد و ما اكنون شاهد در اختيار داشتن يك شبكه راديويي تمام وقت در قم هستيم.باتوجه به سياستهاي سازمان نسبت به تنوع شبكه ها ،راديو معارف با انگيزه پاسخگويي به نياز بخش مهمي از جامعه بويژه نخبگان و متدينين كه دغدغه هاي معارفي داشته اند، تاسيس شده است كه مهم ترين هدف آن توليد و پخش برنامه هاي معارفي در سه سطح تخصصي، نيمه تخصصي و عمومي است اگرچه مي توان براي آن اهداف ديگري نيز ترسيم كرد.
*ويژگي ها و تفاوت هاي اين شبكه سراسري را با ديگر شبكه ها چه مي دانيد؟
- راديو معارف از جهاتي مانند ساير شبكه هاي راديويي است اما آنچه اين رسانه ديني را با ساير شبكه ها متفاوت مي كند، چند نكته است:اول، موضوع برنامه سازي:برنامه هاي اين راديو صرفا معارفي است و اين رسانه  تلاش مي كند كه به همه زواياي زندگي از منظر دين بپردازد و رابطه حداكثري دين را با زندگي فردي و اجتماعي انسان تبيين كند و سدي باشد در مقابل تفكر سكولاري. بنابراين موضوعاتي كه به آن پرداخته مي شود از آن جهت كه به ايمان و انديشه مرتبط مي شود بسيار حساس و دقيق است.دوم، قالب برنامه سازي :
مي دانيم كه راديو معارف از موسيقي  استفاده نمي كند اگرچه ازاين جهت با راديو قرآن مشابهت دارد اما با توجه به تنوع موضوعات معارفي با راديو قرآن متفاوت مي شود .سوم، موقعيت كاري :فعاليت راديو معارف در قم با توجه به موضوع برنامه سازي، موقعيت اين رسانه را با ساير راديوها متفاوت كرده و آن را به عنوان مرجع معارفي و ملجأ ديني در منظر مخاطبان جا انداخته است. از اين جهت حساسيت پيام هايي كه از اين رسانه ديني پخش مي شود، فوق العاده دقت مي طلبد و بايد از صحت و سنديت لازم برخوردار باشد.
*ميزان پوشش كشوري راديو معارف چقدر است؟
- ميزان پوشش در كشور متاسفانه حدود ۶۰درصد است و فرستنده هاي راديو معارف عمدتا در مراكز استانها و شهرستانهاي بزرگ مستقر است و از طريق اينترنت و ماهواره صداي راديو معارف براي مشتاقان ساير كشورها قابل دريافت است البته ما شنوندگان پيگيري در برخي از كشورها از جمله آمريكا داريم. تقريبا يك سوم تلفن هاي شنوندگان، گلايه از صداي نامطلوب راديو معارف است. اگرچه مسئولين سازمان همواره با اولويت اول فرستنده هاي راديو معارف را توسعه داده اند اما نياز به سرمايه گذاري بيشتري است. به ويژه در مناطق مرزي كه اميدواريم با توجه به مشاركت برخي خيرين و همكاري سازمان، بخشي از مشكلات فرستنده ها حل شود.
*آيا تاكنون بررسي آماري و يا تحليلي از ميزان استقبال شنوندگان شبكه انجام شده است؟
- آمارهاي مركز تحقيقات سازمان نشان مي دهد كه شنوندگان راديو معارف روبه افزايش است. البته يكي از مشكلات ما عدم آگاهي مردم از وجود چنين رسانه اي است و ديگري محدوديت فرستنده ها.در آماري كه سال ۸۲ از طلاب ۳۰ شهر كشور كه يكي از گروه هاي مورد نظر اين رسانه ها هستند بدست آمد، حدود ۵۰درصد از فضلا و طلاب شنونده راديو معارف اند و ۹۸درصد از برنامه هاي آن كاملا راضي بوده اند.
آمار ديگري كه براساس تلفن ها و نامه هاي شنوندگان در طي يك سال به دست آمده، نگاه شنوندگان را چنين معرفي مي كند: از مجموع ۵۲۳۰۰ تماس شنوندگان با واحد ارتباطات روابط عمومي به توزيع فراواني بر حسب جنس، سن و تحصيلات عبارتند از:توزيع فراواني بر حسب جنس: ۴۰درصد مرد و ۶۰ درصد زن ،توزيع فراواني بر حسب سن: ۹درصد مقطع سني ۲۵-۱۶ ، ۴۰درصد در مقطع سني ۳۵-۲۶ ، ۴۵درصد در مقطع سني ۴۵-،۳۶ ۱۳درصد در مقطع سني ۵۵-۴۶ ، ۴درصد در مقطع سني ۵۶ به بالا.
توزيع فراواني بر حسب تحصيلات: ۱۵درصد زير ديپلم، ۲۳ درصد ديپلم، ۱۴ درصد فوق ديپلم، ۲۵درصد ليسانس، ۱۲درصد فوق ليسانس، ۵درصد دكتري و ۶درصد اظهار نشده.
*برنامه هاي شما در انتقال مفاهيم ديني، براي جوانان چيست؟
- هر رسانه اي براي جذب و تاثيرگذاري بايد هميشه تلاش كند. راديو معارف نيز از نظر كمي و كيفي تلاش كرده كه پيام خود را جذابتر كند. براي رسيدن اين گونه پيام، سعي كرده ايم در قالب و محتواي برنامه ها تنوع ايجاد كنيم. از نظر محتوا تلاش كرده ايم موضوعاتي به روز و مورد نياز مخاطب را شناسايي و به آنها بپردازيم.از نظر شيوه برنامه سازي نيز با طراحي برنامه هاي جديد به ويژه دوسويه و چالشي، تا حد زيادي نياز مخاطبان را تامين كرده ايم و خود آنان را نيز در تهيه و توليد برنامه ها سهيم كنيم. برنامه هاي پرسش و پاسخ، نقد و نظر و برنامه هاي زنده با اين هدف طراحي شده اند. طبعاً حس كنجكاوي جوانان طالب چنين برنامه هايي است اما هنوز تا رسيدن به نقطه مطلوب راه بسياري داريم.
*ارزيابي شما از عملكرد راديو معارف چيست؟
-كار رسانه اي چيزي است كه از تمام جهات در منظر عمومي است و همه درباره برنامه هاي آن قضاوت مي كنند، طبعاً ارزيابي كارها را بايد بيشتر از نظرات مخاطبان كه با راديو معارف همراهي مي كنند، جستجو كنيم.آنچه آمارها و قضاوت ها نشان مي دهد، موقعيت نسبي اين رسانه ديني در مدت كوتاه فعاليت خود است كه بخشي از اين موفقيت را بايد ناشي از خلأ موجود در جامعه نسبت به معارف اسلامي دانست.آثار اين راديو بسيار فراتر از ماموريت اصلي آن يعني توليد و پخش برنامه هاي معارفي است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم :
اول:ايجاد همگرايي بين متدينين ،دوم: ايجاد وفاق ملي به ويژه نخبگان جامعه،سوم: پشتيباني از برنامه هاي معارفي سازمان به ويژه مراكز استانها،چهارم: تامين نوارهاي مورد نياز مراكز و موسسات،پنجم: ايجاد زمينه مناسب براي هجرت مبلغان به مناطق مختلف كشور،ششم: توسعه زماني، مكاني و موضوعي مباحث معارفي در سطح جامعه و ...

موسيقي
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  موسيقي  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |