چهارشنبه ۲ دي ۱۳۸۳
گفت و گو با دكتر حسن غفوري فرد
ظرفيت چالش
007989.jpg
عكس ها : عليرضا بني علي
مشكل اساسي ما اين است كه هنوز هيچ فردي به عنوان كانديداي رسمي، خودش را معرفي نكرده است.درنقاط ديگر اين گونه نيست؛ مثلاً درايالات متحده از يك سال پيش از انتخابات، كانديداها مشخص هستند و دراين مدت به فعاليت هاي تبليغاتي ازجمله مناظرات و جلسات پرسش و پاسخ مي پردازند اما در كشور ما اين گونه نيست
مهدي قمصريان
تجربه جوان دموكراسي در كشوري انقلابي كه مباني آن ريشه در انديشه مذهبي و اجتماعي مردم آن سرزمين دارد، ابزارهاي متنوعي نيز براي افزايش كارآيي خود در جهت نيل به حاكميت و حكومت مطلوب در بر دارد. يكي از اين ابزارها «احزاب نوين» با رويكردهاي متنوع در تمام ابعاد حيات مي باشند. احزاب كه اوج فعاليتشان ايام انتخابات است معمولاً بالقوه حامل چالش ها و مسائلي نيز هستند كه براي رفع اين مشكل خانه احزاب تلاش مي كند.
دكتر حسن غفوري فرد رئيس خانه احزاب ايران در گفت وگويي ضمن اشاره به عملكرد خانه احزاب به شبهاتي در مورد فعاليت اين خانه و خروجي هاي آن پاسخ داد.
وي همچنين در مورد عضويت خود در گروه هاي مختلف سياسي وانتخابات رياست جمهوري دوره نهم سخن گفت.يكي از مهمترين تحولات اخير در خانه احزاب، تصويب منشور وفاق بود كه پس از ماهها بحث و جدل بالاخره چند هفته پيش به تصويب رسيد. اين منشور كه برخي احزاب دوم خردادي  با تصويب آن مخالف بودند در جهت وفاق و نزديكي احزاب كشورمان تأثير بسزايي خواهد داشت.
* موضوعي كه هر روز هم بازارش داغ تر مي شود بحث انتخابات نهم رياست جمهوري است. شما به عنوان رئيس خانه احزاب بفرمائيد احزاب چه نقشي مي توانند در بهتر برگزار شدن انتخابات پيش رو داشته باشند؟
- بزرگترين احزاب سياسي دنيا در حقيقت براي توسعه سياسي و تشويق مردم به مشاركت در امور سياسي تشكيل شده اند. اوج اين مشاركت واقعه انتخابات و باز اوج انتخابات،  انتخابات رياست جمهوري است يعني با توجه به نهادهاي انتخابي ديگر نظير مجلس يا شوراهاي مختلف، رياست جمهوري ويژگي هاي منحصر به فرد و متمايزي نسبت به سايرين دارد؛ چرا كه در حقيقت انتخاب رئيس قوه مجريه است. اما اين كه وظيفه احزاب در تدارك فضاي مناسب براي برگزاري انتخابات چيست؟ بايد عرض كنم كه مهمترين وظيفه احزاب اين است كه اولاً مردم را براي مشاركت سياسي دعوت و ترغيب كنند. به عبارت ديگر، هر قدر كه كميت شركت كننده ها زيادتر شود اقتدار نظام چه در داخل و چه در خارج افزايش پيدا مي كند؛ يعني ملاك و معياري كه معمولاً از طريق آن مردمي بودن يا اقتدار يك نظام را تشخيص مي  دهند ميزان شركت مردم در انتخابات است.البته انتخابات هرچه پرنشاط تر و وسيع تر باشد، مسلماً به اين ملاك و معيار نزديك تر مي شود. وظيفه دوم احزاب اين است كه بر برگزاري سالم انتخابات نظارت كنند و مسئله سوم كه در كشور ما هنوز خيلي جا نيفتاده ، اين است كه ملاك، معيار و شاخص استاندارد براي نامزدها وجود داشته باشد يعني انتخابات تنها صحنه رقابت افراد شاخص و يا مبارزه انتخاباتي چند چهره برجسته نشود، بلكه اين طرح و برنامه باشد كه ميزان ضعف و قوت يك نامزد را مشخص كند نه مطرح بودن يا نبودن وي. در اينجا احزاب سياسي وظيفه دارند، همراه با معرفي كانديد خود، برنامه ها و طرح هاي او را نيز جهت آگاهي و استحضار مردم به اطلاع عموم برساند. بيايند و بگويند كه در اين ۴ سال ما اين كارها و اين برنامه ها را داريم. اما متأسفانه اين موضوع هنوز در كشور ما عملي نشده است و شايد يك علت آن هم اين باشد كه انتخابات ما خيلي حزبي نبوده است. خانه احزاب هم در راستاي موارد بالا كارهاي خوبي انجام داده است. ما علاوه بر دعوت مكرر از مردم و احزاب براي شركت در انتخابات، كميته اي را به منظور نظارت بر انتخابات ايجاد كرديم كه البته مسئوليت رسمي بر  عهده ما نيست و تنها سعي اين كميته آن است كه به شوراي نگهبان و وزارت كشور كه در اين مورد مسئولند كمك و ياري رساند. در مورد آخر هم از احزاب خواسته ايم كه سعي كنند همراه با معرفي كانديداها، برنامه هاي آنها را نيز جهت اطلاع براي مردم بازگو كنند كه اگر اين كار صورت بگيرد موجب مي شود افراد با آگاهي بيشتري موضع بگيرند. اگر انتخابات ما رفته رفته حزبي شود از طرفي موجب پايداري احزاب و از طرفي باعث ايجاد حس پاسخگويي و لزوم پايبندي آنها درمورد برنامه هايشان مي گردد.
007992.jpg

مهمترين مسئله را همان زمان معرفي كانديداها مي دانم؛ چرا كه يك رئيس جمهور بايد تمام كشور را در نظر گرفته و آراي همگان برايش مهم باشد؛زيرا رأي يك كشاورز با يك مقام مملكتي يكي است. بنابراين آن كشاورز هم بايد با آگاهي رأي دهد و خوب اين آگاهي سازي زمان بر است
* آيا احزاب ما پاسخگو هستند؟
- متأسفانه هيچ. به همان جهت كه عرض كردم و آن، اين كه انتخابات ما حزبي نيست و احزاب هنوز در كشور نهادينه نشده اند و بايد اعتراف كنم كه احزاب تا امروز نتوانسته اند پايگاهي بين مردم براي خودشان پيدا كنند. مثلاً آقاي خاتمي انتخابشان مديون خصوصيات فردي خودشان بود و گروه هاي به اصطلاح دوم خردادي پس از انتخاب ايشان تازه معرفي و مطرح شدند و اين يك مشكل است كه هيچ كدام از احزاب ما به دليل نداشتن وضعيت ثابت و يا دلايل ديگر پاسخگو نبودند. اين هم راه حل دارد. براي مثال در مورد انتخابات رياست جمهوري بياييم و اين كار را بكنيم كه احزاب بيايند اول برنامه هايشان را اعلام بكنند و بعد نامزد و كانديد معرفي كنند و بگويند كه اين فرد مي تواند اين برنامه ها را اجرا بكند. بعد از چهار سال پاسخگو باشند كه تا چه ميزان به اهداف خود و برنامه هاي اعلام كرده دست يافته اند.
* درمورد نامزدها، عده اي معتقدند بهتر است تعداد نامزدها محدودتر باشد. از سوي ديگر افرادي هم تعدد نامزدهاي مختلف را موجب پرشورتر شدن فضاي انتخابات مي دانند. نظر شما در اين مورد چيست؟
- قانون اساسي در مورد كانديداهاي رياست جمهوري صراحت دارد كه بايد رجال سياسي يا مذهبي و مدير و مدبر باشند. براي همه كساني كه فكر مي كنند اين صلاحيت را دارند و مي توانند كانديدا شوند ميدان باز است. قانون هم به آنها اين اجازه را داده كه بيايند و خود را به عنوان كانديدا معرفي كنند. البته هر كدام از احزاب عمده ممكن است يك نفر را معرفي كنند و تعدادي ديگر هم كانديداي مستقل و از نظر من هيچ مشكلي وجود ندارد كه هر كس كه توانايي و صلاحيت دارد بيايد و در صحنه حاضر شود. طبيعي است كه در تعدد و تضارب آراء افراد با آگاهي بيشتري رأي مي دهند.
* ابزارهايي نظير مناظره و يا جلسات پرسش و پاسخ در شناخت كانديداها بسيار مؤثر هستند. آيا خانه احزاب برنامه اي در اين عرصه دارد؟
- خانه احزاب همايش هاي فصلي دارد. ما در همايش فصلي قبلي مان كه حدود دو ماه پيش برگزار شد مسئله انتخابات رياست جمهوري را مطرح كرديم، اما مشكل اساسي ما اين است كه هنوز هيچ فردي به عنوان كانديداي رسمي، خودش را معرفي نكرده است. در نقاط ديگر اين گونه نيست؛ مثلاً در ايالات متحده از يك سال پيش از انتخابات، كانديداها مشخص هستند و در اين مدت به فعاليت هاي تبليغاتي از جمله سفرهاي مختلف، مناظرات و جلسات پرسش و پاسخ مي پردازند اما در كشور ما اين گونه نيست.
با اين اوصاف ما حتماً تا پيش از انتخابات ميزگردها و مناظره هايي را براي شناسايي و البته شناساندن نامزدها و احزاب با يكديگر برگزار مي كنيم و سعي مان نيز بر اين است كه پوشش مناسب خبري و اطلاع رساني نيز در اين جلسات صورت بگيرد.
* به غير از زمان معرفي كانديداها كه به علت كوتاهي آن به عنوان يك ضعف در انتخابات به آن اشاره كرديد، آيا نقاط ضعف ديگري را نيز به نحوه انتخابات وارد مي دانيد؟
- من مهمترين مسئله را همان زمان معرفي كانديداها مي دانم؛ چرا كه يك رئيس جمهور بايد تمام كشور را در نظر گرفته و آراي همگان برايش مهم باشد؛ زيرا رأي يك كشاورز با يك مقام مملكتي يكي است. بنابراين آن كشاورز هم بايد با آگاهي رأي دهد و خوب اين آگاهي سازي زمان بر است. يكي از مصداق هاي اين موضوع همان سفرهاي كانديدا به بخش هاي مختلف كشور و طرح ايده ها و نظراتش است. خوب بالطبع وقتي كسي زماني كوتاه در اختيار داشته باشد كمتر مي تواند به اين قبيل امور بپردازد و از طرفي نبايد اين مسئله را فراموش كند كه هر قدر مردم آگاه تر باشند، با نشاط بيشتري در عرصه انتخابات حضور مي يابند.
* خانه احزاب براي رفع اين نقيصه چه اقداماتي كرده است؟
- ما هنوز كاري نكرديم ولي بحث هايي پيرامون همين مسئله انتخابات رياست جمهوري صورت گرفته و پيشنهادهاي مناسبي هم شده است. تا اين مشكل رفع نشود ما شاهد يك انتخابات چالشي نخواهيم بود. البته در سابق روال خيلي عادي بوده است مثل اين كه در دهه ۶۰ رهبر معظم انقلاب كانديدا بودند و خوب طبيعي هم بود كه يك رقابت چالشي نبود چون همه بر ايشان اتفاق نظر داشتند. اما خوب طبيعي است كه براي هميشه اين گونه نخواهد بود و انتخابات بايد با حضور افراد مختلف با انديشه هاي مختلف چالشي برگزار شود تا شور اين صحنه روزافزون گردد.
* لازمه برگزاري انتخابات چالشي، وجود ظرفيت سياسي بالاست و به نظر مي رسد كه چنين ظرفيتي ميان رجال كشور ما وجود ندارد.
- حقيقت اين است كه ما در دموكراسي، يك كشور جوان هستيم هرچند كه اصول معتقدات ما ريشه در انديشه هاي اسلامي دارد. خوب رجال هم به طور طبيعي در اين مسايل كم تجربه هستند. مثلاً در بعضي از مسايل نظير اين كه ظرفيت انتقادپذيري ما خيلي كم است يا اين كه آستانه تحريك يا ناراحت شدن رجال بسيار پايين است علاوه بر آن ما طريقه انتقاد صحيح را نيز نمي دانيم چرا كه معمولاً بيش از آن كه نظر خود را بگوييم بيشتر به تخريب طرف توجه مي كنيم. مثلاً در همين منشور وفاقي كه در خانه احزاب وجود دارد يكي از اصولش همين است كه احزاب نبايد ديگران را تخريب كنند. مسأله بعد اين است كه ما كمتر نيز پاسخگوي اين انتقادات بوديم و هنوز هم اين طور است. اين گونه مسايل در مملكت ما هنوز جوان است و نياز به كار دارد. يكي از وظايف خانه احزاب نيز همين است كه افراد را با مشي دموكراسي و حقوق احزاب آشنا كند.
007995.jpg

براي تهيه منشور وفاق يك نفر از جناح اصلاح طلب (دوم خرداد) يعني آقاي دكتر شكوري راد، آقاي مرتضي نبوي به نمايندگي از جناح اصولگرا (منتقد دولت) و آقاي مبلغ معاون وزير كشور به عنوان واسط طي جلسات مفصلي متني را تهيه كردند كه بعد از آن محور قرار گرفت. بالاخره پس از جلسات متعدد و برگزاري چند همايش اين متن به تأييد۸۰ حزب فعال و مطرح كشور رسيد
* منشور وفاقي كه اشاره كرديد در چه پروسه اي به تصويب رسيد؟
- منشور وفاق يك كار بسيار پرحجم و زمان بري بود. نزديك چهار سال قبل جلساتي در خانه احزاب تشكيل شد و در آنها كار تنظيم اين منشور با حضور احزاب مختلف آغاز شد. ببينيد قانون احزاب سال ۶۰ تصويب شده بود اما عملاً در دوران جنگ تقريباً متوقف شده بود و تا حدود سال ۷۰ شايد يكي دو تا حزب بيشتر در كشور نبود. از اين قرار شد كه قانون احزاب اجرا شود و الان حدود دويست گروه و تشكل سياسي در وزارت كشور براي فعاليت مجوز دارند. اما متأسفانه بسياري از اين گروه ها به جاي اثبات و تثبيت توانايي هايشان به تخريب همديگر مي پرداختند. به خاطر اين مشكلات به دعوت وزير كشور و با حضور مسئولين و نمايندگان احزاب جلسات مفصلي در محل خانه احزاب تشكيل شد. در اين جلسات سعي بر اين بود تا دستور العملهايي پيدا كنيم تا احزاب بتوانند فعاليت كنند ديگران هم مزاحم فعاليت آنها نشود و البته آنها هم فعاليتشان تخريبي نباشد. براي تهيه چنين آيين نامه اي يك نفر از جناح اصلاح طلب (دوم خرداد) يعني آقاي دكتر شكوري راد، آقاي مرتضي نبوي به نمايندگي از جناح اصولگرا (منتقد دولت) و آقاي مبلغ معاون وزير كشور به عنوان واسط طي جلسات مفصلي متني را تهيه كردند كه بعد از آن محور قرار گرفت. اين متن در شوراي مركزي خانه احزاب بررسي شد و اصلاحاتي در آن صورت گرفت و سپس آن را براي كليه احزاب عضو خانه فرستاديم و از آنها خواستيم نظراتشان را به ما منتقل كنند كه آنها نيز نظرات خود را به ما گفتند و بالاخره پس از جلسات متعدد و برگزاري چند همايش، اين متن به تأييد ۸۰ حزب فعال و مطرح كشور رسيد.
* برخي شنيده ها حاكي است كه گروه هاي تأثيرگذار دوم خرداد با اين منشور مخالفند.
- گروه هاي تأثيرگذار دوم خرداد كدامند؟!
* مثلاً جبهه مشاركت...
- مشاركت در تمام مراحل تهيه و تنظيم منشور وفاق حضور داشته است. براي نمونه در تنظيم متن اوليه آقاي دكتر شكوري راد عضو شوراي مركزي مشاركت نقش مؤثري داشت. در خانه احزاب هم يكي از نواب رئيس  عضو جبهه مشاركت است. از طرف ديگر، در جلسات تنظيم منشور ۸۰ تا ۹۰ درصد احزاب اصلي حضور داشتند. البته چند تا از احزاب اطلاعيه دادند و اعتراض داشتند ما هم گفتيم كه مي توانيد بياييد بيان كنيد. ما فكر مي كنيم كه تمام احزاب اصلي و تأثير گذار در جريان تصويب اين منشور حضور داشتند.
* برخي از معترضين معتقدند اين منشور فعاليت احزاب را محدود مي كند.
- طبيعي است كه هر متني تهيه مي شود يك عده موافق و يك عده مخالف دارد. اين متن را اكثر حزبها تأييد كردند. به نظر شما كدام يك از موارد منشور عامل محدوديت است؟ التزام به اسلاميت نظام و ولايت امر يا پذيرش حقوق اساسي ملت و التزام به قانون اساسي. افراد هر جاي دنيا هم بخواهند فعاليت كنند بايد در چارچوب قانون اساسي و منافع ملي آن كشور فعاليت كنند.
* تضمين اجرايي منشور وفاق چيست؟
- كساني كه اين منشور را امضا كردند و رأي دادند، تعهد اخلاقي دارند كه به اين منشور پايبندي داشته باشند. ما در ابتدا بر سر يك محور در خانه احزاب به توافق نرسيديم اما در اين منشور ما روي بيش از ۳۰ مورد به توافق رسيديم و اين نشان دهنده آن است كه كارهاي زيادي انجام شده است. حالا پس از تلاشهاي صورت گرفته، تضمين اجرايي اين منشور تعهد اخلاقي احزاب است. چرا كه آنها از روز اول هم مجبور نبودند كه بيايند و اين محورها را بپذيرند.
* در شكل گيري بعضي احزاب و جمعيت ها ترديد هايي وجود دارد نظير اينكه آنها تنها براي گرفتن يارانه يا تسهيلاتي نظير اين تشكيل شده اند. نظر رئيس خانه احزاب دراين باره چيست؟
- ببينيد حدود ۲۰۰ مجموعه اي كه اشاره كردم شامل گروه، حزب، تشكل، انجمن، جامعه، جمعيت و سازمان هاي مختلف مي باشد. بعضي از اينها تشكيلات ملي هستند مثل مؤتلفه و مشاركت كه در كل كشور فعاليت مي كنند اما برخي ديگر از اين مجموعه ها خيلي محدود هستند مثل انجمن اسلامي ها يا گروه فارغ التحصيلان مثلاً دبيرستان، بعضي ها هم ممكن است فقط چند نفر معدود باشد چه كه مي دانيد طبق قانون هر پنج نفر مي توانند يك تشكل را رسماً تشكيل بدهند. حالا از اين دويست و اندي قريب به ۱۲۰ تشكل عضو خانه احزاب هستند و معمولاً از همه آنها براي شركت در جلسات مختلف خانه احزاب دعوت مي شود.
* آيا وزن احزاب مختلف با توانهاي متفاوت در خانه احزاب يكي است؟ يعني مؤتلفه و يا مشاركت با آن توسعه سازماني با احزاب چند نفره برابرند؟
- دموكراسي اين گونه است و اينها صد در صد اشكالات دموكراسي است. مثلاً در سازمان ملل يك كشور كه ۱۵۰ هزار نفر جمعيت دارد و كشوري كه ميليونها نفر جمعيت دارد نيز داراي تنها يك رأي است. در انتخابات نيز يك استاد دانشگاه كه تفكر سياسي هم دارد يك رأي دارد و يك نوجواني هم كه تازه ۱۵ سالش تمام شده است يك رأي دارد.
* اگر بخواهند در يك كار تخصصي از افراد نظرسنجي كنند آيا باز هم نظر استاد و دانشجو با هم برابر است؟
- عرض كردم اين اشكال دموكراسي است البته ما معمولاً در هيچ كاري غير از انتخابات از طريق دموكراسي عمل نمي كنيم. مثلاً وقتي مي خواهيد فرزندتان را نزد دكتر ببريد هيچ گاه دموكرات عمل نمي كنيد ولي در انتخابات اين طور نيست و شايد هم راه ديگري نداشته باشد و اين مشكل تنها براي ما نيست بلكه مشكل همه سازمانها و مجامع بين المللي است. البته من اين را هم بگويم كه داشتن دويست تا حزب يك كار اصولي نيست و بالاخره اين افراد بايد به چندحزب معدود برسند و اين تجربه اي است كه در همه دنيا رخ داده است.
* كمي محور گفت وگو را عوض كنيم. حضور حضرتعالي در احزاب و جمعيتهاي مختلف گاه با وجود اختلاف در ميان مواضع و عملكرد آنها چه توجيهي دارد؟
- سؤال خوبي پرسيديد. من الان توضيح دادم كه خيلي از اينها حزب به معناي واقعي حزب نيستند، جامعه اسلامي مهندسين ،جامعه اسلامي ورزشكاران يا جامعه اسلامي دانشگاهيان كه حالا من در همه اينها عضو هستم بيشتر تشكلهاي صنفي هستند. من يك استاد دانشگاه هستم از قبل از انقلاب در جامعه اسلامي دانشگاهيان حضور داشتم يا مثلاً جامعه اسلامي مهندسين يك تجمع مهندسي است و براي تجمع مهندسين يك جامعه صنفي است. جامعه اسلامي ورزشكاران هم همين طور و به حزب مؤتلفه كه حزب است
_ و البته آن هم مدتي است از جمعيت به حزب تبديل شده است ـ از ميان همان دويست گروهي كه نام بردم شايد پنج شش تاي از آنها را بتوان به عنوان حزب نام برد بقيه يا جمعيت هستند و يا گروهها و تشكلهاي صنفي.
* شايد هر كدام از اينها فقط گروه و جمعيت باشند اما نظرات خاص سياسي دارند.
- البته اختلاف ممكن است باشد. وقتي من مي روم جامعه اسلامي مهندسين در حقيقت يك شخصيت مهندسي دارم، در جامعه اسلامي دانشگاهيان هدف اصلي ما اين بود كه بخش عمده كار ما در رابطه با دانشگاه و مسائل علمي باشد و اينها همه جزو سياست است. سياست يعني همه حوزه هاي حيات يك جامعه اما ماهيت اوليه همه آنها صنفي است نه صرفاً سياسي. اين را هم بگويم اينها تقريباً افكار سياسي  شان تقريباً نزديك به هم است. من اتفاقاً  اعتقادم اين است كه بايد به اين طرف حركت كنيم كه تعداد اينها را كاهش بدهيم اما فعلاً  شرايط اين جوري است. در صورتي كه اين گروههاي مختلف مي توانند يك حزب كامل باشند و در عين حال تمام اين شاخه ها را داشته باشند نظير حزب جمهوري اسلامي كه هم شاخه مهندسين داشت هم شاخه كارگران، از طرفي اين باعث مي شود مردم يك مقدار از اين سردرگمي بيرون بيايند چه كه احزاب مشخص مي شوند.
* و اما «جمعيت وفاداران انقلاب اسلامي» ...
- ما موقعي تصميم به ايجاد جمعيت وفاداران انقلاب اسلامي گرفتيم كه ديديم بيشتر تلاش و ظرفيت احزاب موجود صرف تنش و درگيري با همديگر مي شود. چهار پنج سال پيش را در نظر بگيريد. بيشتر تلاش احزاب سياسي صرف ايجاد تشنج  و درگيري بوده و اصول انقلاب و مردم فراموش شدند، در حالي كه مشكلات مردم معيشت و مسائلي نظير بيكاري بود احزاب داشتند روي چيزهاي ديگري دعوا مي كردند. ما فكر كرديم كه يك تشكل باشد كه هدفش بيشتر اصول انقلاب و نيازهاي مردم انقلابي باشد. نظر من اين است كه بالاخره يك حزب يا افرادي در فكر باشند كه دغدغه اصلي شان مردم باشند.
* ديگر اين كه برخي از دوستان شما در مؤتلفه و بعضي جمعيت هاي ديگر حمايت شماها از كانديداتوري آقاي هاشمي رفسنجاني را چندان نپسنديدند.
-اولاً  من نظرات مستقلم را در هر شرايطي اعمال مي كنم حتي علت ورود من به سياست همين بود. من ورودم به عرصه سياست سال ۴۱ و ۴۲ بود كه يك نظر سياسي راجع به شاه داشتم و كاملاً  به طور صحيح نظرم را گفتم و هزينه اش را هم پرداختم من از آن استقلال رأي خودم هرگز دست برنداشتم، حالا بعضي وقتها بعضي اين نظرات را دوست داشتند و بعضي ديگر نه. ثانياً عليرغم اين كه نظرات مستقل خودم را به طور مستقل مي گويم اما ظرفيت همكاري و هماهنگي با جمع را نيز دارم. در اين مورد هم الان عرض كردم نظر من به علت تجربه اين است و آن را نيز دنبال مي كنم.
* هم اكنون هم در حال رايزني با آقاي هاشمي هستيد؟
- من قرار است با ايشان در مورد انتخابات و حضور ايشان صحبت بكنم منتها جمعيت وفاداران انقلاب اسلامي تصميم گرفته با همه كانديداها صحبت بكند از جمله آقايان هاشمي، توكلي، احمدي نژاد و دكتر ولايتي.
* در مجموع آيا مي توان اين گونه نتيجه گرفت كه شما ترجيح مي دهيد رئيس  جمهور از نسل اول انقلاب باشد؟
- به نظر من اين ملاك تعيين كننده اي نيست بلكه آن كسي كه شرايط بهتري دارد در اولويت قرار مي گيرد خواه نسل سومي باشد يا از نسل اول، اين كه سنش چه قدر باشد برايم فرقي نمي كند. هر كس با معيارها و ملاكها مطابق باشد شانس بيشتري دارد. ببينيد مملكت ما يك مملكتي است با ظرفيتهاي مختلف بسيار زياد و البته مشكلات و مسائل زياد، يك نفر بايد باشد كه هم ظرفيتها را بشناسد و هم مشكلات را و براي حل اين مشكلات راه حل و برنامه داشته باشد.
* پرسش آخر،آيا گرفتن يارانه توسط احزاب آنها را دولتي نمي كند؟
- ببينيد اين بحث در ايران و البته ديگر كشورهاي آسيايي مطرح است كه آيا خوب است كه دولت به احزاب يارانه بدهد يا خير؟ من شخصاً  فكر مي كنم كه اگر احزاب از دولت يارانه بگيرند در هر حال به طرف دولتي شدن مي روند و شايد استقلال خود را از دست بدهند اما شما هم در نظر بگيريد كه اين يارانه كه مي دهند بسيار بسيار ناچيز است مثلاً  به جامعه  اسلامي ورزشكاران يك ميليون تومان يارانه تعلق گرفت. اين پول اجاره دفتر هم نمي شود. حالا آن احزابي كه در سطح كشور بيش از ۲۰۰ دفتر هم داشته ۳۰ تا ۴۰ ميليون تومان يارانه تعلق گرفت. از سوي ديگر احزاب NGOها و سازمانهاي غيردولتي هستند كه بخشي از بارهاي دولت را از طريق هدايت و جذب جوانان و برنامه ريزي براي ايشان تحمل مي كنند.

نگاه امروز
باشگاه احزاب
با پيروزي انقلاب اسلامي در ۲۲ بهمن سال ۵۷ هر چند جامعه ايران دچار تغييرات و دگرگوني هاي ماهوي فراواني شد، اما باز هم مي توان گفت كه هنوز هم شاهد نهادينه شدن فرهنگ تحزب و تشكيلات در فضاي سياسي جامعه نبوده ايم.
در دهه اول انقلاب ابتدا جدال ها و نزاع هاي سياسي ميان طرفداران انقلاب و ضد انقلاب كه به درگيري هاي ميليتاريستي و اقدامات تروريستي از سوي منافقين انجاميد و سپس «دفاع از تماميت ارضي» و جنگ تحميلي، فضاي مناسب را جهت كار حزبي گرفته بود.
با پايان جنگ تحميلي و بازگشايي دوباره فضاي سياسي كشور، احزاب فضاي مناسب تري جهت فعاليت  پيدا كردند. بين سال ۶۹ تا ۷۱ اكثر احزاب كليدي در جمهوري اسلامي ايران مجوز فعاليت گرفتند. مجمع روحانيون مبارز، حزب مؤتلفه اسلامي، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، جامعه اسلامي مهندسين، انجمن اسلامي پزشكان و... از جمله اين احزاب بودند. اما نقطه تحول در فعاليت احزاب سياسي در جمهوري اسلامي ايران، «دوم خرداد ۷۶» بود. احزاب سياسي كه در رقابت هاي انتخاباتي دوم خرداد ،۷۶ با همه توان به ميدان آمده بودند، پس از دوم خرداد نيز مي كوشيدند تا يا جايگاه گذشته شان را دوباره به دست آورند و يا جايگاه كنوني شان را تثبيت كنند. اين رقابت سنگين سياسي به اضافه گسترش كمي احزاب و تنوع ديدگاه ها و فعاليت آنها و از همه مهمتر فقدان مركزي جهت «هماهنگي و وحدت رويه» در مسائل كلان احزاب و امور صنفي آنان، سبب ساز تولد «خانه احزاب» ايران شد. خانه احزاب، در اساسنامه اش هدف خود را اين گونه بيان مي كند؛ ارتقا و گسترش فرهنگ حزبي و اهتمام جهت تأمين فعاليت هاي سياسي و نهادينه كردن آن در كشور.
شش سال از عمر خانه احزاب مي گذرد، در حالي كه شايد هنوز هم بود و نبود اين نهاد سياسي براي احزاب تفاوتي نداشته باشد. خانه احزاب آمده است تا گام مناسبي براي گسترش فرهنگ تحزب و كار جمعي در كشور، برداشته شود.
اما بيلان كاري شش ساله خانه احزاب چيز ديگري را نشان مي دهد.
مي توان گفت لازمه گسترش فرهنگ تحزب در جامعه ايران نه فقط پيشنهادهاي غيرعملي همچون پيشنهاد دبير كلي سازمان ملل به سيد محمد خاتمي كه حضور تمامي احزاب، در مجمع عمومي خانه احزاب است.
شايد هرگاه بيش از يكصد و پنجاه حزب از دويست حزب داراي پروانه فعاليت در مجمع عمومي خانه احزاب شركت كردند، آن گاه مي توان به گسترش فرهنگ تحزب در كشور اميدوار بود.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |