پنجشنبه ۱۷ دي ۱۳۸۳
ورزش
Front Page

سي و هفت سال گذشت
حكايت قسم نامه
محمدرضا منصوريان
008688.jpg
استاد كنارم نشسته بود. از همه چيز سخن مي گفت. از مردم، از اجتماع، از ورزش و از شصت سال كار و تلاش در كنار قهرمانان. استاد كيومرث ابوالملوكي تاريخ زنده كشتي ايران حرف هايش را اين گونه آغاز كرد:
من هيچگاه اعتماد به نفس خود را از دست نمي دهم، هر كس احساس نيرومند وظيفه و ايمان به خدا را در خود داشته باشد هيچگاه دچار افسردگي نمي شود. او ادامه داد: رضايت و خشنودي از ثروت  يا رفاه حاصل نمي شود، حاصل كوشش صادقانه در انجام كارهايي فراتر از نفع شخصي است. من نيز، گاه پيش مي آيد كه احساس تنهايي مي كنم. به گمانم تمام افرادي كه حساس هستند همين طورند. ولي من با بيش از ۸۰ سال سن به اندازه اي سرگرم كار و علاقه مند به مسائل گوناگون در ورزش هستم كه به اين حالت زياد اهميت نمي دهم.
008685.jpg
50 سال قبل استاد ابوالملوكي به عنوان مربي به همراه تيمي كه شادروان غلامرضا تختي هم عضو آن بود براي حضور در مسابقات جهاني عازم توكيو شد. استاد مي گويد: از همان روزهاي نخست اعتماد به نفس تختي مرا تحت تاثير قرار داد. با خود فكر كردم اين جواني است كه توانايي كوشش و انجام كارهاي بزرگ را دارد، از نوع جواناني كه ايران روزي به او افتخار خواهد كرد. شجاعت، خوش خلقي و فروتني او را در هيچ ورزشكاري نديدم.
پدر ورزش كشتي ايران در حضور صميمانه اش با ما در محل دفتر روزنامه، با نگاهي عميق رو به من كرد و گفت: در آخرين سال هاي عمرم فكر نمي كنم بتوانم چيز زيادي به شما بدهم، ولي دلم مي خواهد با شما تبادل افكار كنم. اعتقاد دارم كه هر كس چيزي براي آموختن به ديگران دارد. نمي دانم چرا مي خواهم اين موضوع را با شما در ميان بگذارم، ولي خوب مي گويم: من در اين سن و سال هنوز هم دوستان فراواني دارم كه يكديگر را نمي فهميم. تصور مي كنم هنوز هم درباره خيلي از چيزها بسيار جدي هستم. من نمي توانم از انديشه شايستگي، پهلواني و بزرگ منشي شادروان غلامرضا تختي و مقايسه اش با قهرمانان امروز باز بمانم. تختي بزرگ مي گفت: زندگي يعني عشق خدمت به مردم براي من، زماني كه اين عشق بميرد زندگي نيز مرده است. من همه مردم را دوست دارم و وقتي مي بينم آناني كه دوستشان دارم يكديگر را نمي فهمند، نمي توانم طاقت بياورم.
008679.jpg
تيم ملي كشتي آزاد ايران در مسابقات جهاني سال۴ ۱۹۵ ميلادي توكيو رديف اول از چپ: محمود ملاقاسمي، مهدي يعقوبي، ناصر گيوه چي، توفيق جهانبخت و مهماندار ژاپني رديف دوم از چپ: محمدعلي فردين، عباس زندي ، كيومرث ابوالملوكي، غلامرضا تختي و احمد وفادار
در سي و هفتمين سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختي از استاد كيومرث ابوالملوكي خواستيم تا خاطره اي از آن زنده ياد كه مدت زيادي در تمرينها، مسابقات و مسافرتهاي داخلي و خارجي به عنوان داور، مربي و سرپرست با او همراه بوده است برايمان نقل كند. وي گفت: در اين سالها كه تختي بين ما نبوده تمام گفتني ها را درباره آن پهلوان دوران به عناوين مختلف گفته و نوشته اند كه اغلب با اشتباهاتي توأم و دور از حقيقت بوده، حالا براي من كار را مشكل كرده، چند سال قبل مطلبي به نام «برگي از تاريخ كشتي ايران» را در روزنامه شما به چاپ رساندم. بعد از انتشار آن مطالب افراد زيادي با من تماس گرفتند و از نوشته ام در مورد تيم ملي كشتي آزاد ايران اعزامي به مسابقات جهاني ۱۹۵۴ ژاپن كه تختي جزو كشتي گيران و من هم مربي آن تيم بودم مورد تشويق و تقدير و لطف خود قرار دادند و بعضي از افراد هم در لابه لاي صحبتهاي خود با ملاحظه، از بعضي نكات آن اظهار تعجب و بي اطلاعي مي كردند و آن مطالب را در آن شرايط و زمان و بخصوص در مورد قسم نامه و ناز قهرمانان با شك و ترديد مطرح مي كردند و خيلي مودبانه آن را باور نداشتند و متاسفانه افرادي هم كه خود در جريان آن مراسم بودند و حتي قسم نامه را هم امضاء كرده بودند به علت فراموشي و گذشت زمان و يا به هر دليلي آن نوشته مرا تائيد نكردند و من هم درصدد برآمدم تا در موقع مقتضي مدارك مستند آن را ارائه نمايم تا رفع ابهام شود و اكنون در سي و هفتمين سالگرد آن زنده ياد از فرصت استفاده مي كنم و قسمت دوم «برگي از تاريخ كشتي ايران» را جهت اطلاع خوانندگان محترم ارائه مي كنم: بعد از وقايعي كه در تاريخ ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ در ايران اتفاق افتاد چند دستگي عجيبي در مملكت بخصوص در ورزش بوجود آمد، و هر دسته اي مي خواستند كنترل ورزش مملكت (سازمان ورزش) را در دست بگيرند و براي رسيدن به اين هدف فعاليت مي كردند، و بزرگان سياسي و سردمداران كشور هم در صدد بدست آوردن پستهاي كليدي بودند تا با آن وسيله خود را به مقامات بالاي مملكت نزديك نمايند. و يكي از پستهاي كليدي در آن زمان سازمان ورزش بود كه مورد توجه خاص مقامات بالاي مملكت بود كه با نزديكي به جوانان و ورزشكاران مي توانستند به مقاصد سياسي خود دست يابند. در آن زمان در تهران دو لشكر نظامي به نام لشكر۱و لشكر۲ وجود داشت كه فرماندهي آن را دو نفر از سرلشكرهاي آن زمان به عهده داشتند و فرماندهان آن دو لشكر با توجه به مطالب بالا و امكانات خود فعاليت دامنه داري را در ورزش لشكر سازمان داده بودند و مي خواستند قهرمانان و ورزشكاران زبده كشور را به عناوين مختلف و با دادن وعده هايي از قبيل نپوشيدن لباس سربازي در مدت خدمت، دادن كارت پايان خدمت سربازي، مامور نمودن به فدراسيونها و باشگاههاي ورزشي،كمكهاي نقدي، مجوز ادامه تحصيل و دادن شغل به سوي خود جلب نمايند و اين وعده ها و امتيازات در آن زمان براي نجات از سربازي فوق العاده موثر بود، چون اكثر ورزشكاران وضع مالي خوبي نداشتند و عدم كارت پايان خدمت سربازي هم خود مسئله اي بود براي آنهايي كه اكثراً بيكار و شغل ثابتي نداشتند. اين فعاليتها مصادف شده بود با دعوتنامه اي كه از كشور ژاپن براي شركت تيم ملي كشتي آزاد ايران جهت شركت در مسابقات جهاني سال ۱۳۳۳(۱۹۵۴ميلادي)توكيو ارسال شده بود و مهم اينكه تا آن زمان هيچ يك از رشته هاي ورزشي به كشور ژاپن دعوت نشده و به آن كشور مسافرت نكرده بود. در آن زمان رياست فدراسيون كشتي ايران را كه ورزش اول مملكت بود يكي از تجار معروف بازار و از پيشكسوتان ورزش باستاني كه مورد احترام جامعه ورزش و بازاريان بود به نام آقاي جمال الدين قطب عهده دار بود و عده اي به عناوين مختلف در صدد بركناري او بودند تا خود جانشين آن شوند و تيم كشتي آماده اي را تحويل بگيرند و به ژاپن بروند، و از طرفي هم كشتي گيراني كه در جريان فعاليتهاي مخالفين بودند و با آنها نيز تماسهايي گرفته و به آنها وعده هايي داده شده بود مرا در جريان فعاليتهاي افسران لشكر۱ و ۲و ديگر مخالفان قرار مي دادند و از من راهنمايي مي خواستند و از طرفي هم مخالفين مي خواستند به وسيله كشتي گيران به نوعي در فدراسيون كشتي نفوذ نمايند و در اعزام تيم ملي و همراهان به كشور ژاپن اعمال نظر نمايند و يا تضعيف تيم اعزامي را فراهم نمايند و حتي به كشتي گيراني كه شانس موفقيت بيشتري داشتند متوسل مي شدند و گاهي سعي مي كردند در تمرينات آنها اخلال و در بين آنها ايجاد اختلاف و چنددستگي نمايند، من هم با توجه به وظيفه اي كه به عهده داشتم نمي توانستم بي نظر و بي تفاوت باشم و تصميم داشتم تيمي قوي و آماده را به اين مسابقات كه براي اولين بار به عنوان مربي تيم ملي ايران انتخاب شده بودم اعزام شود و احساس مسئوليت مي كردم و نگران هم بودم و نمي خواستم تيمي را كه در آن شرايط براي مسابقات جهاني آماده كرده بودم از دست بدهم و از طرفي هم به تنهايي توانايي مقابله با مخالفان را نداشتم، تصميم گرفتم و با سرپرست سازمان ورزش و رئيس فدراسيون كشتي در جلسه اي با آنها صحبت كردم و گفتم در اين موقع كه عده اي قصد نفوذ به حريم ورزش و اخلال و اختلاف بين ورزشكاران و مخصوصاً كشتي گيران را دارند و مسابقات كشتي جهاني در پيش است بهتر است به منظور تقويت روحيه و دلگرمي بيشتر كشتي گيران با آنها صحبت كنيد و به آنها بگوييد در صورت موفقيت در مسابقات جهاني پاداش قابل توجهي با آنها داده خواهد شد،و آنها هم با پيشنهاد و نظر من موافقت كردند و اين كار انجام شد و از طرفي هم با كشتي گيران بانفوذي كه شانس موفقيت داشتند و مورد اطمينان بودند صحبت كردم و قرار شد با تعدادي از كشتي گيران هم جلسه اي تشكيل و هماهنگي هايي به عمل آيد، بدين منظور عده اي را براي روز ۶/۹/۱۳۳۲ به منزلم دعوت كردم، آقايان غلامرضا تختي، عباس زندي، حسين عرب، توفيق جهانبخت، ناصر گيوه چي، مهدي يعقوبي، و محمود ملاقاسمي اول  وقت آمدند ولي آقايان ابراهيم كوكپري و محمدعلي فردين كه دعوت شده بودند به جلسه نرسيدند. در ابتداي تشكيل جلسه كمي صحبت كردم چون تمامي آنها در جريان دسته بندي  ها بودند و منظور از تشكيل جلسه را به خوبي مي دانستند نيازي نبود كه بيشتر توضيح بدهم سپس هر كدام نيز نظرات خود را اعلام كردند و پس از مذاكرات لازم تصميم گرفته شد براي شركت و موفقيت در مسابقات جهاني ژاپن كشتي گيران حاضر در جلسه با تمام وجود و در هر شرايطي از يكديگر حمايت نمايند و به تنهايي تصميمي نگيرند و اين جلسات بطور هفتگي ادامه داشته باشد، در اين موقع آقايان تختي و زندي كه بيش از ديگران شانس موفقيت در مسابقه جهاني ژاپن را داشتند پيشنهاد كردند براي پايبندي به تعهد و پيمان خود همگي به قرآن مجيد سوگند بخوريم و با هم، هم قسم بشويم و در صورت موفقيت هر يك از كشتي گيران در مسابقه چنانچه پاداشي به او تعلق بگيرد كليه پاداشها را جمع و بطور مساوي بين نفرات تيم اعزامي تقسيم نمايند، با اين پيشنهاد نفرات حاضر در جلسه و اينجانب موافقت كرديم و بلافاصله همگي وضو گرفتيم و تعدادي نماز بجاي آوردند و سپس با اعلام صلوات قرآن را آورديم و روي ميز گذاشتيم و حاضرين دست خود را روي قرآن گذاشتند و كلمات قسم نامه را شمرده و با صداي بلند بر زبان آوردند و همگي آن را امضا كردند.
«قسم نامه»
008682.jpg
و اين همان قسم نامه ايست كه من در سال ۱۳۸۱ در خاطرات خود به آن اشاره كرده بودم و عده اي مرا مورد لطف خود قرار داده و از بعضي از مطالب آن اظهار تعجب و بي اطلاعي كرده بودند، و آن مطالب را در آن شرايط مخصوصاً در مورد همين قسم نامه و نماز قهرمانان را باور نداشتند، در سال ۱۹۵۴ ميلادي مسابقات انتخابي برگزار و نفرات اعزامي معرفي و تيم ملي كشتي ايران به مسابقات جهاني توكيو اعزام گرديد و خوشبختانه براي اولين بار در تاريخ ايران ۳ نفر از كشتي گيران ايراني، عباس زندي نفر اول جهان و برنده مدال طلا توفيق جهانبخت نفر اول جهان و برنده مدال  طلا، محمدعلي فردين نفر دوم جهان به مدال نقره نائل گرديدند و تيم كشتي آزاد ايران براي اولين بار به مقام سومي جهان مفتخر گرديد. و اين موفقيت بزرگي بود كه در آن شرايط نصيب تيم ملي كشتي آزاد ايران گرديد، و در موقع ورود قهرمانان به ايران استقبال باشكوه و بي سابقه اي با حضور هزاران نفر از مردم علاقه مند در فرودگاه مهر آباد از آنها به عمل آمد.

گفت وگوي اختصاصي آريگو ساكي با شبكه تلويزيوني رئال مادريد
آمده ام رئال مادريد را نجات دهم
008691.jpg

«رويايي ارزشمند، افتخاري بزرگ و احساسي بسيار خوب.» آريگو ساكي، از حضور در رئال مادريد بسيار راضي و خشنود به نظر مي رسد. مدير جديد رئال، احساسات خود از آغاز فعاليت هايش را در گفت وگو با شبكه تلويزيوني رئال مادريد چنين بيان مي كند: «مي خواهم به رئيس كمك كنم تا شرايط باشگاه و تيم كنوني بهبود يابد.» مرد ايتاليايي قصد دارد شرايط نابسامان كنوني را دگرگون سازد،  به زعم او رئال بازيكنان بسيار خوبي در اختيار دارد كه البته در قالب يك تيم، عملكرد خوبي ندارند. ساكي معتقد است اگر آنها در قالب تيمي جا بيفتند، راه زيادي تا رسيدن به موفقيت وجود ندارد.
* هنگامي كه با پيشنهاد رئال مواجه شديد و زماني كه فعاليت هايتان را در اين باشگاه آغاز كرديد، چه احساسي داشتيد؟
- مانند رويا است، بابت اين مسئله به خود افتخار مي كنم و از حضور در مادريد، بي اندازه خوشحال هستم. بايد از رياست و مقامات باشگاه تشكر كنم كه مرا براي اين سمت برگزيدند. طي چند وقت اخير متوجه شدم، مشكل بزرگي وجود ندارد، البته نشانه هاي مثبت زيادي هم به چشم نمي خورد، اما در مجموع شرايط، اميدواركننده است، من آمده ام رئال را نجات دهم.
* زماني كه پيشنهاد رئال را دريافت كرديد، چه چيزي در فكرتان مي گذشت؟
- هميشه رويه اي ثابت دارم و مانند زماني كه عضو پارما بودم، تنها به كاركردن، به بهترين شكل ممكن فكر مي كنم، البته زماني كه در باشگاههاي كوچك يا حاضر در دسته هاي پائين فعاليت مي كنيد، نمي توانيد بگوئيد عاشق حرفه تان هستيد! به هر حال هميشه بايد به كاري كه انجام مي دهيد، علاقه داشته باشيد. مطمئن هستم حضور در رئال باعث مي شود، انگيزه زيادي داشته باشم و به نوعي خودم را مجبور سازم تا شرايط كنوني را به بهترين شكل ممكن تغيير دهم. مي خواهم تمام تلاشم را به كار گيرم تا در بهبودي شرايط باشگاه و تيم فعلي به رئيس كمك كنم. فلورنتينو پرز، افق بسيار وسيعي را پيش رويش تصوير كرده: مي خواهد به هواداران تيمي منسجم را هديه كند كه فوتبال را بسيار زيبا به معرض نمايش مي گذارد. او مسائل زيادي را مورد بررسي قرار مي دهد و قصد دارد با جذب يك مدير ورزشي، شرايط را بهبود بخشد.
* هميشه مي گويند ساكي، حرفه اي تمام عيار است كه كارش را به بهترين شكل ممكن انجام مي دهد. آيا اين مسائل سبب ايجاد فشار رويتان نمي شود؟
- فكر كنم بله! البته بايد صبور باشيم. شرايط روي كاغذ بسيار متفاوت با اجراي عملي آن خواهد بود، چرا كه خود قادر نيستم بازي كنم. بايد روي استراتژي باشگاه و نه فقط آنچه داخل ميدان مي گذارد، مطالعات زيادي انجام دهم. قصد دارم به مربي و بازيكنان كمك كنم تا بتوانند در ميدان از حداكثر توان و ظرفيت خود استفاده كنند.
* مردم مي خواهند بدانند چه تفاوت هايي ميان اختيارات مربي و مدير فوتبال (director de futbol) وجود دارد، مي توانيد توضيح بدهيد؟
- مدير فوتبال، فردي است كه روي تيم مطالعه مي كند، نقل و انتقالات را زير نظر مي گيرد، بازيكنان را زير نظر مي گيرد، راه حل هايي براي مشكلاتي كه مي توانند در رختكن به وجود آيند، پيدا كند، نظم و ديسيپلين خاص خود را دارد، يكي از اعضاي باشگاه.... شخصي كه قوانيني وضع مي كند و در موارد بحراني، نقش پررنگتري براي بهبودي شرايط پيدا مي كند. او علاوه بر آنكه نكات فني لازم را به مربيان و بازيكنان يادآور مي شود، سعي مي كند آرامش را بر مجموعه حاكم سازد.
* ميلان، تيم ملي، آتلتيكومادريد، پارما.... در تمام حرفه تان نقاط روشن بسيار زيادي وجود دارد، اما فوتبال دوستان هميشه از ميلان ساكي ياد مي كنند.
- آن زمان، دوره و عصري باشكوه در حرفه ام بود. چهارده سال به عنوان مربي فعاليت كردم و مانند بازيكنان، لحظات خوب و بدي را تجربه كردم. بايد بگويم، نام ساكي را هرگز صاحب پرستيژ و شخصيت نمي دانم. تيم هايي كه در آنها فعاليت مي كردم، هميشه تماشاگرپسند بازي مي كردند، اما ميلان درصدر آنها قرار داشت. به موفقيت هاي زيادي دست يافتيم و تمام دنيا از تماشاي بازي ميلان، لذت مي بردند. لحظات بسيار مهمي در زندگي ام بود، همانند حضورم در اسپانيا براي نخستين مرتبه، چرا كه زندگي و فرهنگ حاكم بر اسپانيا تفاوت زيادي با ايتاليا داشت، مردم بسيار مهربانانه و با خونگرمي از من استقبال كردند. مادريد، شهري زيبا با مردمي با شخصيت و تحصيلكرده است و حقيقتاً خواهان بازگشت به آن بودم. در مجموع گمان مي كنم شرايط به گونه اي بودند كه نمي توانستم به رئال جواب منفي بدهم.
* به نظرتان فوتبال ايتاليا و اسپانيا، تفاوت هاي زيادي با هم دارند؟
- در هر دو كشور، فرهنگ بالايي بر فوتبال سايه افكنده! در ايتاليا هميشه بايد پيروز شويد و اگر بپرسيد چگونه بايد پيروز شد، مردم به شما جواب مي دهند: چگونگي آن مهم نيست! همين كه پيروز شويم كافيست!! اما در اسپانيا مي گويند: «بايد پيروز شويم، اما قبل از آن ارائه بازي تماشايي مهم است. تفاوت فرهنگ حاكم بر فوتبال ايتاليا و اسپانيا بسيار زياد است و من، شخصاً خود را به شيوه فوتبال اسپانيا نزديك تر مي دانم تا ايتاليا!!
* تمام بازيكنان رئال متقاعد شده اند كه بايد متحول شوند. آيا آنها نياز به فضا و به عبارتي عاميانه، چيزهاي تازه تر ندارند؟
- تمام اعضا با من كار خواهند كرد و سعي دارم تا به بهترين شكل ممكن به آنها كمك كنم، موضعم براي همه مشخص است و اميدوارم همه از نحوه عملكردم رضايت داشته و خوشحال باشند. بايد بازيكنان اراده كنند تا شرايط را دگرگون سازند، اعتمادبه نفس مي تواند باشگاه را به خواسته هايش برساند. بنابراين گارسيامون با آرامش كامل مي تواند كارش را ادامه دهد. همه بايد پتانسيل و توانائي هاي خود را نشان دهند، گمان مي كنم آنها بسيار توانا هستند.
* لاليگا، جام حذفي و ليگ قهرمانان، طبق تقويم رقابتها، بايد در لاليگا به ميدان برويد.شرايط را چگونه ارزيابي مي كنيد، مسابقه به مسابقه يا شيوه اي كلي؟
- در سه تورنمنت حاضر هستيم و بايد در تمام آنها به ميدان برويم، گمان مي كنم شرايط برايمان بهتر خواهد شد! تمام دنيا مي دانند رئال از چه پتانسيلي برخوردار است و بازيكنان بسيار توانمندي در اختيار دارد.پنج يا شش بازيكني در اختيار داريم كه هيچ باشگاهي،بازيكني در قواره هاي آنها ندارد. معتقدم بازيكنان كنوني رئال در دنيا، بهترين هستند، اما در حال حاضر آنها با هم متحد نيستند و در قالب يك تيم، بازي نمي كنند، اگر آنها برنامه هاي تيمي را در دستور كار خود قرار دهند، فاصله چنداني تا دستيابي به موفقيت وجود ندارد.
* لوگزامبورگو را شما پيشنهاد داديد ؟
- اين يك تصميم جمعي بود و من هم يك راي داشتم ، اما فكر مي كنم ، خواسته و اقدام به موقعي بود . ما با لوگزامبورگو برنامه هاي مشتركي تدارك ديده ايم .

|   اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   علم  |   موسيقي  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |