مشاركت حداكثري مردم كليد بقاي احزاب
با آنكه بيش از ۵ ماه به نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري مانده جنب و جوش كليه احزاب، گرايش ها و سليقه هاي مختلف سياسي هر روز آهنگ فزون تري يافته است. امري كه باتوجه به سابقه دوره هاي قبل، كم نظير است و خود به خود «مشاركت حداكثري» و پرشور مردم در تعيين سرنوشت خويش در بهار آينده را نويد مي دهد.
پيداست كه اشتياق احزاب و رسانه ها به عنوان نهادهاي واسط مدني، واتابي از شوق و البته انتظارات و مطالبات مردم لايق و بي نظير كشورمان از فرد و گروه پيروز در انتخابات آينده است. از ديگر سو، شرايط منطقه اي و بين المللي و همچنين برخي الزامات مهم داخلي نظير سند چشم انداز ۲۰ ساله كشور و آغاز چهارمين برنامه پنج ساله و نيز تهديدات بالقوه اي كه فراروي مملكت است ظهور «حضور حداكثري» مردم را از اهميت بيشتري نسبت به فرد و گرايش پيروز در انتخابات برخوردار ساخته است. تا جايي كه مي توان التزام همه مسئولين، نهادها و احزاب و موثرين به اين حضور را يك تكليف ملي ناميد.
بي ترديد براي ادامه شيب مثبت رويكردهاي انتخاباتي تا ۲۷ خرداد آينده توجه به چند نكته زير واجد اهميت است:
۱ _ مردم صاحبان و حافظان اصلي كشور، انقلاب و نظام اسلامي بوده و هستند. بالتبع هيچ فرد و گروهي نيز نبايد و نمي توانند وامداري هويت خود را از ملت جدا كنند. لذا برخورد صادقانه با مردم و اولويت دادن به نفس حضور و انتخابگري آنان در برابر مطالبات حزبي، اقتضاي منافع ملي است كه همه افراد و سليقه ها جزيي از آنند.
خوشبختانه اين موضوع رهاورد تجربي احزاب ما است. چراكه رويكرد برخي احزاب فعال سياسي در انتخابات گذشته به «مشاركت حداقلي» يا سخن از تحريم زدن و دلسردكردن مردم از حضور؛ كاهش حضور مردم را درپي نداشت و آنان را از برگه راي خارج نمود.
نكته اساسي در توصيه رهبر فرزانه انقلاب مبني بر اينكه راهبرد اصلي انتخابات آينده حضور حداكثري مردم پاي صندوق هاي راي است، همين است كه رمز و كليد بقاي تمام احزاب و گرايش هاي سياسي در تشويق مردم به حضور حداكثري نهفته است. و از همين مجرا است كه به گونه اي واقعي و موثر مردم سالاري و تحزب تقويت مي شود.
اين رهيافت حقيقي اين روزها از سوي برخي گرايش هاي سياسي منتقد به روند برگزاري انتخابات دوره هفتم مجلس نيز تصريح شده است كه عدم حضور احزاب يا دلسردكردن مردم از حضور در انتخابات براي حيات سياسي احزاب ضروري است. فارغ از نتيجه، حزب غايب در انتخابات حزبي مرده است.
۲ _ خوشبختانه اكثر گرايش هاي سياسي و كانديداها پيش از اين فرصت لازم را براي حضور در عرصه هاي مديريتي داشته اند. لذا تلاش ها به جاي اينكه صرف تبليغ چهره ها شود، بايد به سمت اينكه برنامه آنها براي پاسخگويي به مطالبات جامعه چيست هدايت يابد.
در اين راه نيز، نكته مهم پرهيز از روش هاي تخريبي و سلبي در برابر رقيب است. روشي كه نه اخلاقي است، نه ملت مي پذيرد و نه اينكه تخريب كننده را چهره محبوب افكار عمومي خواهد ساخت.
تنها راه اثبات كارآمدي گروه ها براي تصدي مسئوليت ها عملكرد اقناعي و ايجابي است و بايد در عمل ثابت شود كه راي مردم براي حزب پيروز ابزار قدرت نيست بلكه امانتي است كه اگر پاس نداشته شود، به عنوان فرصت در اختيار ديگري مي افتد.
نكته ظريف ديگر، مرز بين نقد و تخريب است. نقد مشفقانه و منصفانه عملكرد حريف مقتضاي رقابت سياسي و اساساً در امتداد منافع ملي است كه البته نبايد به ابزاري تبديل شود كه اميد مردم به برگزيدگان درجهت رضايت آنها را كمرنگ سازد.
پرويز اسماعيلي
|