تعلق در پس زمينه اي شهري...
آذر مهاجر
هشتم دي ماه، در مطلبي تحت عنوان … لفافه اي بر خاطرات فيروزه اي … كه در همين صفحه به چاپ رسيد، نويسندگان ضمن نقد ساخت و سازهايي كه در حرم امامزاده صالحع انجام شده به مواردي اشاره كرده اند كه به زعم ايشان باعث لطمه و آسيب به اين بناي ارزشمند شده است. ابهاماتي كه اين نوشته در پي داشته و نيز از اين رو كه شفافيت، اطلاع رساني درست و اصولي و دوري از هر نوع شائبه اي مهمترين هدف اين صفحه بوده است و نه به اين دليل كه نكات مطرح شده از سوي منتقدان خالي از ذكر فعاليت ها و چگونگي عملكرد متوليان اين امامزاده بوده چرا كه هر منتقدي براي طرح ديدگاه هاي خويش آزاد بوده واين مستندات و ارزش هاي علمي گفته هاي اوست كه درجه و ميزان اعتبار انتقاداتش را مشخص مي كند، اقداماتي كه در جهت بهسازي و نوسازي در امامزاده صالحع صورت گرفته به نقل از آستان امامزاده و متوليان آن و البته در حد امكان با جزئيات كامل در اختيار مخاطبان علاقه مند و همينطور نهاد ها و سازمانها و مسوولان قرار مي گيرد و در اين باره نقد و قضاوت نيز با همين مخاطبين خواهد بود.
بخاطراتي نه چندان دورناي امامزاده (ع) صالح طبق اظهارات متوليان آن و به نقل از آنچه در كتب مربوط به تاريخ شميران ذكر شده، مربوط به سال 1210 هجري شمسي است كه تا كنون تغيير و تحولات بسيار در آن صورت پذيرفته، اما آن بخش از بنا كه قدمت و ارزش تاريخي داشته است تربتخانه امامزاده در سازمان ميراث فرهنگي به ثبت رسيده و تا امروز اگر چه در درون ساخت و سازهاي جديد از نظر دور مانده، اما همچنان حفظ شده است.
بعد از واقعه سيل تجريش و از حدود سال 1362، به دليل شرايطي كه سيل ايجاد كرد و امكان تسطيح اراضي اطراف امامزاده ايجاد شد، بخشي ازاين زمين ها توسط شهرداري براي احداث ترمينال اتوبوسراني و پاركينگ و ... خريداري شد و بخشي ديگر را سازمان اوقاف براي گسترش حرم امامزاده صالحع خريد؛ از همان زمان گسترش و بهسازي اين امامزاده آغاز شد و تا سال 1371 نيز ادامه يافت. گنبد جديد امامزاده و گسترش رواق هاي آن حاصل ساخت و ساز هاي همين دوران است كه البته با افزايش جمعيت شهر و متناسب با آن افزايش زائران اين امامزاده همچنان انتظارات زائران در اين فضاي جديد بر آورده نشد. بنابراين به پيشنهاد متوليان امر در آستان امامزاده و با صلاحديد شوراي عالي فني سازمان اوقاف تلاش هايي براي گسترش بناي امامزاده و ساماندهي به آن آغاز شد.
تاريخ يك اثر و يك اثر تاريخي
ساخت و ساز هاي جديد از سال 1381 آغاز شد و همچنان ادامه دارد كه ساخت سرداب و سپس گسترش رواق هايي كه در سال 1371 ساخته شده بودند، ايجاد رواق هايي در زيرزمين براي استفاده زائران به خصوص در زمان هاي ويژه اي چون شب هاي احيا، مرتفع ساختن گنبد امامزاده و احداث دو مناره براي آن از جمله اين اقدامات در بخش عمراني بوده است.
ماهيت اين ساخت و سازها و تغييراتي كه تا همين مرحله سفت كاري مناره ها و گنبد در سيماي بقعه امامزاده صالحع رخ داده، شرايطي فراهم كرده كه بسياري پس ازاين سالها اكنون، فرصتي بيابند براي طرح لزوم حفظ و نگهداري از بناهاي تاريخي و مخاطراتي كه از اين بابت بناي امامزاده صالحع را تهديد مي كند در حالي كه آنچه امروز در اين مكان صورت مي گيرد تنها ادامه گسترش رواق ها و ساخت و سازهايي است كه پيش از اين، از سالها پيش اتفاق افتاده و بخشي از امامزاده را كه به عنوان يك بناي تاريخي حايز ارزش و اهميت بوده است، ناگزير در دورن خود نگاه داشته، بلكه بنا به اظهارات متوليان امر همواره بر اساس موافقت ها و مجوز هاي معتبر ترين سازمان در اين باره، يعني سازمان ميراث فرهنگي صورت گرفته است.
اين بقعه قديمي، ساختمان چهارگوشي داشته از آجر كه گنبدي آجري هم بر آن قرار داشته است و اين بخشي است كه امروز جزو اماكن ملي و تاريخي در سازمان ميراث فرهنگي به ثبت رسيده و هنوز هم نماي آجري آن از داخل امامزاده قابل رويت است و اگر احداث يك بناي چهارگوش بزرگتر روي اين بنا براي پاسخگويي به انتظارات و نياز هاي زائران روز افزون اين مكان به لحاظ پنهان كردن و مخدوش ساختن يك بناي تاريخي به دور از اصول و قوانين است، پيشگيري و ممانعت از ساخت و گسترش رواق ها بايستي از همان سال 1362 صورت مي پذيرفت و به نظر مي رسد امروز زمان مناسبي براي انديشيدن به اين مساله نباشد مگر اينكه ساخت و سازهاي جديد و گسترش رواق ها براساس اصول و ضوابط صورت نگرفته باشد. فروزان مهر، معاون و مشاور مديريت آستان درباره چگونگي عملكردشان در اين زمينه مي گويد: وقتي قرار بر اين شد كه بناي امامزاده گسترش پيدا كند، از همان ابتدا مساله را با سازمان ميراث فرهنگي درميان گذاشتيم و نماينده اي از اين سازمان به ما معرفي شد و اين همكاري به تشكيل كميته اي در سازمان اوقاف انجاميد كه هم كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي و هم كارشناساني از اوقاف در آن عضو بودند. تصميمات نهايي در اين كميته گرفته شد و طرح جامعي براي گسترش فضا ي امامزاده توسط كارشناسان ميراث فرهنگي تهيه شد كه در اين طرح جامع به چگونگي گسترش امامزاده پرداخته شده بود بنابراين تا اينجا همه چيز بر اساس اصول و ضوابط پيش مي رفت.. وي اشاره مي كند كه آنچه امروز در اين مكان انجام مي شود براساس همان طرح جامع نبوده و در برخي موارد تغييراتي ايجاد شده است. فروزان مهر علت اين امر را ناكارآمدي طرح جامع عنوان مي كند و توضيح مي دهد كه براساس طرح جامع سازمان ميراث فرهنگي لازم بود بخش عظيمي از اراضي اطراف كه جزو املاك كسبه اطراف است خريداري شود و همچنين تنها يك مناره آن هم در قسمت شرقي براي امامزاده طراحي شده بود. معاون آستان امامزاده در اين باره مي گويد: در نهايت آنچه اكنون در اين امامزاده احداث مي شود بر اساس طرحي است كه در شوراي عالي فني سازمان اوقاف و توسط مهندسين مشاور اين سازمان كه همه از استادان دانشگاه، مجرب و البته متخصص طراحي و ساخت اماكن مقدس و مذهبي هستند، تهيه شده است.....
بودن يا نبودن مناره ها
با توجه به اينكه هم گسترش رواق ها وهم ساخت يك گنبد جديد براي اين امامزاده در سالهاي گذشته بدون طرح مساله يا دغدغه اي، انجام شده و اولي به دليل نيازهاي زائران و دومي به خاطر گسترش رواق ها و البته سستي كاشي ها، يك بار ديگر نياز به تجديد يافته اند نمي توان تا اين مرحله خرده اي برساخت و سازها گرفت. مگر اينكه به جز مسايل بسيار دخيل در روند ساخت و ساز هر مكاني و نه چگونگي آن يا ساخت مناره ها كه پيش از اين وجود نداشته اند مشكلات و ابهامات فعلي را سبب شده باشد. متوليان اين امامزاده معتقدند كه هيچ دليلي، حتي دليلي معمارانه وجود ندارد كه ساخت مناره براي يك امامزاده را زير سوال ببرد و در توضيح اين مساله به بناي امامزاده هايي چون حضرت عبدالعظيم اشاره مي كنند كه همگي هم گنبد و هم مناره دارند؛ به زعم فروزان مهر و همكارانش آنچه باعث شده در ساخت و ساز هاي جديد براي امامزاده صالحع نيز مناره طراحي و ساخته شود نياز به جلب توجه مردم به اين بنا و هماهنگي آن با ساخت و سازهاي اطراف است كه امامزاده را در خود گرفته اند؛ كما اين كه در اين راستا گنبد جديد هم حدود 15 متر از گنبد پيشين مرتفع تر ساخته شده است و اين گنبد بنا به اظهارات فروزان مهر، در مرحله نازك كاري با كاشي هاي فيروزه اي پوشانده خواهد شد و براي كاشيكاري آن طرح هايي در نظر گرفته شده كه يكي از آنها همان طرح قديمي گنبد است كه طراحان بانك مركزي هم براي سكه هاي بهار آزادي از آن استفاده كرده اند و در صورتي كه ابعاد فعلي گنبد اجازه پياده كردن همين طرح را بدهد آن را اجرا خواهند كرد تا هر كه مي خواهد قضاوت كند و همچنان خاطرات بسياري زنده شود و زنده بماند.
لفافه اي از آهن و بتن
شايد حساسيت هاي ايجاد شده درباره اين ساخت و ساز ها، پيش از آنكه به خود ساخت و سازها و هويت فضايي و معمارانه و ضرورت آنها مربوط باشد ريشه دردغدغه هاي هويت و اصالت اين امامزاده كه بسيار مورد علا قه نسل هاي جوان و پير تهراني است داشته باشد ، ضرورتي كه متوليان امامزاده و بسياري ديگر را وا مي دارد هر بار براي حفظ شكوه و تجلي حيات معنوي اين بقعه متبرك، در مقابل د ساخت و سازهايي كه اين هويت را به خطر مي اندازد اعتراض كنند. به نظر مي رسد در سالهاي گذشته به خصوص از 15 سال اخير نه تنها حريم امامزاده به سبب مجوز هاي غير اصولي براي ساخت و ساز، آن هم از نوع تجاري، حفظ نشده، بلكه ساختمان هاي مرتفع بدون بهره مندي از اصول معماري و شهرسازي سر به آسمان كشيده اند و خاطرات فيروزه اي مان را در لفافه اي از آهن و بتن درهم پيچيده اند.
امامزاده خاطره انگيز تهراني ها ، اما بايد بيش از آنچه امروز داشت ، جلوه كند. اين خواست مردمي است كه ذهنشان انباشته از خاطرات خوشرنگي است كه از زيارت امامزاده صالحع دارند. زيارت آن ضريح مقدس كه آسايشي است و خلوتگاهي ... دور از آهن و سيمان بي رحم بيرون.
|
|
سالن كنسرت والت ديزني
فكر ساختن سالن كنسرت والت ديزني WDCH در سال 1987، با بخشش 50 ميليون دلاري بيوه والت ديزني، خانم ليلين ديزني، به كنسرت فيلارمونيك لس آنجلس پا گرفت. فرانك گري FrankOGehry با طرحي حايز فضاي سبزي بزرگ در فواصل 1987 و 1988 برنده مسابقه طراحي اين بنا شد.
طرحي كه در ابتدا گمان مي رفت با هزينه يكصد ميليون دلار و در سال 1992 به اتمام برسد، در سال 2003 با هزينه اي بالغ بر 274 ميليون دلار به اتمام رسيد. در اين مدت طرح تغيير كرد، مصالح كاملا عوض شد و پروژه به حالتي كه امروز مي بينيم درآمد.
طرح و مصالح نسبت به ساعات مختلف روز با توجه به تابش نور و بنا به انعكاسات بديع و متفاوت هر بار تاثيرات جديدي را در بازديد كننده به جاي مي گذارد. بنا به اوج گيري قدم به قدم به عقب حركت مي كند و ...
آنچه حتي براي بيننده و مخاطب آماتور قابل تشخيص است سير شباهت هاي موجود، در آثار گِري است. به راستي نمي توان گفت چه چيز اساسي از موزه بيلبائو تا سالن والت ديزني تغيير كرده است!
|
|
معماري و فرهنگ
شايد در طول دوران معاصر، هيچ گاه به اندازه امروز درباره چگونگي انتخاب يا ارزيابي مفاهيم و سبك هاي معماري يا طراحان شهري بين متخصصان و انديشه ورزان تفاوت نظر وجود نداشته است. در شرايطي كه در جهان معاصر به ويژه اروپا بيش از دو قرن است كه آموزش آكادميك و مجادلات نظري درباره معماري برقرار است ...، با اين سرآغاز حسين سلطان زاده سردبير فصلنامه معماري و فرهنگ در يادداشت سردبير آخرين شماره، به بررسي مسايل ميان گستره اي معماري و ساير رشته ها مي پردازد.
در اين شماره معماري فرهنگ در صفحاتي بيش كه از 200 تجاوز مي كند و با سرفصل هاي تحولات شهري، تحولات معماري، فضاهاي معماري . گفت و گو به بررسي معماري به خصوص معماري معاصر ايران مي پردازد.
جالب ترين بخش بصري، شايد اختصاص روي جلد اين شماره به تصويري از ماكت ساختمان سابق مجلس شوراي اسلامي سناي سابق اثري از حيدر غيايي باشد.
حسين سلطان زاده مدير مسوول و سردبير معماري و فرهنگ است.
|
|
شماره اول انديشه ايرانشهر
سرانجام تلاش هاي يك ساله حائري و تيم همكارانش در گروه شهرسازي دفتر پژوهش هاي فرهنگي به بار نشست؛ اولين شماره فصلنامه انديشه ايرانشهر منتشر شد. آنچنان كه حائري درآغاز نشريه مي نويسد، محمد حسن خوشنويس مدير دفتر پژوهش هاي فرهنگي ماموريت اصلي انديشه ايرانشهر رامطرح كردن و تحليل كردن و يافتن چالش هاي انسان قرن بيستم در مواجهه با مسايل شهري مي داند و بر انسان شهرنشين ايراني قرن 21 تاكيد دارد.
در اولين شماره اين فصلنامه ميثاق هايي به مثابه سند از پايه انديشه ايرانشهر تعريف شده است: چالش هاي شهروندان ايراني در قرن 21، گذار شهرنشين به شهروند، حوزه هاي تاثير گذار بر فضا و شهر ايراني، شهر نشيني جامع نگر و توليد انديشه در زمينه شهر ايراني.
نگاهي كلي به مجله در كنار بررسي اجمالي مجموعه سخنراني هاي برگزار شده از جانب گروه شهرسازي دفتر پژوهش هاي فرهنگي نشانگر حاكميت نوعي از نگاه است كه با محوريت انديشه هاي بعضا فردي، حائري شكل گرفته است. همچنين بايسته است كه در اين فرصت از توجه انديشه ايرانشهر به ضميمه ايرانشهر روزنامه همشهري تشكر كنيم.
|
|
يادداشت
انسان مدرن و محيط شهري
محمدرضا جودت
انسان مدرن كيست؟ چه چيزي او را انسان مدرن مي سازد؟ چه بسا پاسخ به اين پرسش، مجادله برانگيز به نظر رسد، اما بررسي علل آن چندان مشكل نمي نمايد؛ به معنايي، تبديل ويژگي هاي گذشته انسان به ويژگي هاي نو، ترك طرز تفكر و احساسي است كه سال ها و چه بسا قرن ها ريشه دارد و ترك آن به معناي ترك اصولي است كه آن طرز تفكر در پي داشته است و در مواردي چندان ساده ترك نمي شود.
ويژگي برجسته انسان مدرن دو سويه دارد: يكي داخلي و ديگري خارجي، يكي به شرايط محيطي او مربوط مي شود و ديگري به وجه نظرات، ارزش ها و احساسات او.
تغيير شرايط خارجي انسان مدرن، امري شناخته شده است و مي توان به سهولت به آنها اشاره كرد، نظير شهري شدن، تعليم و تربيت، ارتباط جمعي، صنعتي شدن و سياسي شدن. به اين ترتيب، معلوم مي شود كه انسان مدرن، برخلاف اسلاف سنتي خود، عمدتاً در شهر زندگي مي كند و نه تنها با ازدحام جمعيتي تداخل پيدا مي كند، بلكه به تمام منابع و انگيزه هايي كه از ويژگي هاي زندگي شهري است، دسترسي مي يابد از جمله وسايل ارتباط جمعي.
گرچه قرار گرفتن انسان در معرض زندگي نو، به طور قطع به پاره اي تغييرات در او منجر مي شود و گرچه در معرض زندگي نو قرار گرفتن، پيش گرفتن شيوه زندگي تازه اي را در پي دارد، اما تنها زماني مي توان انساني را مدرن دانست كه در طرز تفكرش و در نتيجه در احساس و كردار خود، شيوه هاي جديدي را در پيش گرفته باشد.
به طوركلي، در تعريف انسان مدرن، نخستين عامل، آمادگي او براي كسب تجربه هاي جديد و گرايش او براي ابداع و تغيير است. بدين لحاظ، بحث بر سر نوعي حالت ذهني، وضعيتي رواني و آمادگي دروني است و نه سطوح خاصي از فنون يا مهارت ها كه فردي يا گروهي به آن دست مي يابند.
عامل يا معيار دوم، دارا بودن نظري نه تنها درباره موضوع ها و مسايل موجود در محيط بلافصل خود، بلكه درباره موضوع ها و مسايل خارج از محيط نيز هست. چنين انساني در برابر عقايد متفاوت، آزادانديش تر است. چنين انساني توانايي آگاهي از اختلاف عقايد را دارد و خشك انديش نيست، نظر يا چيزي را كوركورانه نمي پذيرد يا رد نمي كند.
سومين عامل يا زمينه، زمان است. ذهن انسان مدرن بيشتر متوجه حال و آينده است تا گذشته و به علم و فن آوري ايمان دارد.
مسلما نيروهايي در ساختن انسان مدرن موثرند. از ميان نيروهايي كه نام برده مي شود، آنكه در ارتباط با زمينه كار ما قرار مي گيرد، محيط شهري است. نظر بر اين است كه برخورد با شهر، به نوبه خود تجربه جديد و نيرومندي است. شهر، فرد را با تشويق و به بيان ديگر، تا حدودي به اجبار، وادار مي سازد كه شيوه هايي جديد براي زندگي در پيش گيرد. شهر از طريق قرار دادن فرد در معرض شيوه هاي گوناگون زندگي، دامنه وسيعي از افكار، تحرك فزاينده، منابع گوناگون و پيچيده، مسير تغيير و تحول را در او تسريع مي كند. در عين حال، فرد در شهر چشم انداز وسيع تري دارد و به طور نسبي از قيود و تكاليفي كه در جوامع محدود با آنها روبه روست، آزاد است. اختلافات شهر و جوامع محدود و بسته، فرد را براي تغيير يافتن آزاد مي سازد، اما به خودي خود تضمين نمي كند كه تغييراتي كه در فرد پديد مي آيد در جهت نوتر شدن او باشد. در بسياري از شهرها، نمونه هاي نيرومندي از شيوه هايي عقلايي، امر به كار بردن فن آوري براي برآوردن احتياجات مادي زندگي، از پاداش هايي كه به توان و مهارت فني داده مي شود، از ارزش آموزشي و پرورشي و از تضمين شان انسان در زير لواي قانون وجود دارد. اما بسياري از شهرهاي بزرگ نيز، از هر جهت، برخلاف اين نيروهاي نوساز هستند و اگر انسان جديدي به وجود آورند، آن آدم ها كمتر شباهتي به آن تصويري دارند كه از انسان نو رسم شد. همچنين، شهر در شرايط رشد سريع، اغلب نمي تواند تمام مهاجران را در خود جذب كند، در حاشيه شهر و يا محلات قديمي، اجتماعات بزرگ زاغه نشيني ايجاد مي شود كه مردم آن در شهر هستند اما از شهر نيستند و از بسياري از امتيازات شهر تاثير نيروهاي نوساز محرومند.
به هرحال، به دسته اي از ويژگي هاي فكري اشاره شد كه در كل ويژگي هاي مدرن ناميده مي شوند و به نظر مي رسد سزاوار توصيه باشند. اين ويژگي ها اغلب با كيفيت هاي رايج در فرهنگ هاي قديمي وجه مشتركي ندارند، اما گمان مي رود كه انسان ها مي توانند در بسياري از موارد اين ويژگي ها را برگزينند، بي آنكه با بهترين سنت هاي فرهنگي و ميراث معنوي آنها تعارضي داشته باشد. از نظر بسياري، اين ويژگي ها از بهترين مظاهر جريان تجدد به شمار مي روند و چه آنها را مثبت يا منفي تلقي كنيم، در هر صورت ويژگي هايي هستند كه نهادهاي جديد آنها را ترويج مي كنند. ويژگي هايي كه داشتن آنها، از بسياري جهات از شهروندان جوامع نو انتظار مي رود. از اين رو، منطقي به نظر مي رسد كه آنها را شناخت و درك كرد و به عنوان موضوع هاي مهم زندگي كنوني ارزيابي كرد.
عضو هيات امناي انجمن مفاخر معماري ايران
|
|
نگاه منتقد
خلاء انديشه در طراحي مسابقات
بهرام هوشيار يوسفي
اين روزها در سالروز اولين و آخرين رقابت معماري ايران هستيم كه با رويكرد به ايده كانسپت و با جسارتي تمام صد ها انديشه جوان را در عرصه اي نو از نگاه به مقوله معماري به چالش كشيد؛ رقابتي كه به جهت ماهيت كانسپچوال ايده پردازانه يا بياني نه تنها در نوع خود منحصر به فرد و بديع بود، بلكه با توجه به استقبال كم نظيري كه در بين جوانان فعال در حوزه مربوطه و حتي عرصه هاي ديگر هنر از آن به عمل آمد، به نوعي، منعكس كننده تشنگي نسل اخير به زمينه هاي فكري و نظري مقوله ساخت و ساز بود.
بحث در مورد رقابتي است كه مسابقه معماري و شهر سازي كوشك جهاني ناميده شد؛ مسابقه اي كه به طراحي يك بنا، يك فضا، يك كوشك در يك فضاي باز يا يك باغ، حايز جنبه نمادين كه مي توانست در هر جاي دنيا در نظر گرفته شود، اختصاص داشت! ... كوشك محل انديشيدن و گفت وگو درباره كليه اتفاقات و رويكردهاي جهان خواهد بود و مي تواند فضاهاي عملكردي مناسب ديگر ، مرتبط با موضوع را نيز شامل شود.... آزادي جالب توجه در كليت رقابت به همراه ايهام شاعرانه موجود در آن هرچند از ديدگاه بعضي از اهميت حرفه اي آن كاست، ولي در عين حال به خصوص با توجه به ماهيت جوانگرايانه آن توانست از يك طرف موجبات توسعه گستره هاي تجسمي اجتماعي، معماري در ارتباط ميان رشته اي آن با ساير هنرها را موجب شود و از سوي ديگر با ايجاد فرصتي مغتنم باعث ارتباط هرچه بيشتر نسل جديد در حاشيه محتواي گفتماني رقابت، باشد. پرفسور داراب ديبا، عضو هيات داوران و سردبير مجله معماري و شهرسازي و باني اصلي رقابت، در آن زمان با اشاره به انحصاري شدن فعاليت هاي معمارانه و دنياي حرفه اي آن در كشور در بين تعدادي محدود و معدود از مشاوران بزرگ، اين مسابقه را شروع روندي نو [و چه بسا منحصر به فرد] براي حضور جوانان و بهادادن به استعدادهاي آنها ارزيابي كرد.
واقعيت اين است كه مع الاسف، مسايل آنچنان كه ديبا مي گفت پيش نرفت؛ در حالي كه امسال همه منتظر تكرار اين نوع رويكرد در مطرح شدن رقابتي جديد از جانب برگزار كننده پيشين يا هر حامي ديگري بودند، هيچ اتفاقي نيفتاد! گويي انحصار ها قرار نيست شكسته شود.... گويي سرنوشت محتوم زمينه نظري معماري ايران منحصر به باقي ماندن در دوري باطل است كه از جانب برخي صاحبان تريبون هاي معلوم الحال اداره مي شود؛ كساني كه در نه در فكر اعتلاي انديشه هاي معماري ايراني، بلكه بيشتر در راستاي منافعي سخيف قدم بر مي دارند.
بار ديگر تكرار مي كنيم معماري ايران جهت دستيابي به نوع خاصي از نگاه كه بتواند داراي مختصات جهاني باشد، نيازمند توسعه و بهادهي به عرصه هاي نظري است؛ اين همه بدون شكستن انحصار در اين وادي از يك سو و توجه به بارورسازي استعداد هاي جوان در عرصه خلاقيت و نو آوري منطقه اي و جهاني از ديگر سو، نا ممكن مي نمايد. اميد است ارباب نظر اين مورد را جدي تر تلقي كنند.
|