ستون ما
خبرسازان
سلام، آقاي رستم
مي دانيم اينكه يك نفر بوده كه از ترس هيچ وقت پسرش را كه اسمش رستم بوده صدا نمي زده! فقط يك شوخي است. اساسا خيلي وقت است كه نشنيده ايم اسم بچه اي را رستم بگذارند.
اما حالا يك گروه كاري كرده اند كه مردم سراسر جهان به رستم و ديگر افسانه هاي شاهنامه علاقه مند بشوند. كميك استريپ هاي مشهور تن تن را ديده ايد؟ اين، رستم شان است! به همان زيبايي و با همان جذابيت. شاهنامه مصور به زبان انگليسي اكنون در اختيار كودكان سراسر جهان است. راستي، بحث كتاب كودكان شد، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان يادمان آمد، چه خبر؟ هنوز زنده است؟ خيلي سالهاست كه ديگر اطلاعي از آن نداريم.
درشهر
خداحافظ سرايدار افغاني
فكرش را نكنيد كه چگونه بايد به سرايدار خارجي تان با آن چشم هاي كشيده و صورت چروك خورده اش، بگوييد: برو، اجازه نداريم تو را نگه داريم. قرار است به زودي كلانتري هاي محل، سرايداران خانه ها را شناسايي كرده ودر صورت مشاهده يك كارگر خارجي به صاحبخانه وسرايدار تذكر و اخطار بدهند. در اين گزارش همه جا نوشته شده سرايدار خارجي، اما منظور همان سرايدار افغان است وگرنه، شما شنيده ايد كه سرايدار خانه اي بلژيكي يا اسكيمو باشد؟
در شهر
خالق كفش هاي عجيب
سهيلا بيگلرخاني در ايرانشهر دو وظيفه ثابت دارد: اول نوشتن گزارش از سوژه هايي كه ديگران چندان توجهي به آن ندارند و دوم غر زدن مداوم به سيگاري ها. تاكنون در اولي موفق و در دومي ناموفق بوده است. در ايرانشهر امروز او گزارشي نوشته درباره آقا محرم؛ كفاش پيري كه 40 سال است براي معلولان و كساني كه پاهاي خيلي بزرگ دارند، كفش مي دوزد. اين كار را توي اين شهر درندشت فقط اوست كه انجام مي دهد. محرم لابه لاي خاطراتش مي گويد: دختري بود. مي خواستند پايش را عمل كنند. مادرش مي گفت خواستگارهايش به خاطر مشكل راه رفتن قيد ازدواج با او را مي زنند. كفشي برايش دوختم، الان ازدواج كرده است و دو فرزند دارد.
درمانگاه
آموزش يا نظارت؟
در سال 1365 طرحي عجيب مطرح و تصويب شد كه متضمن جدايي علوم پزشكي از وزارت علوم يعني متولي آموزش كشور و الحاق آن به يك دستگاه اداري اجرايي يعني وزارت بهداشت و درمان بود كه از انجام امور جاري خود مثل تامين دارو، بهداشت و بيمه عاجز بود. اين ابتداي مطلب مفصلي است به قلم جمعي از پزشكان و اعضاي هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي كشور كه خواستار برگرداندن اوضاع آموزش پزشكي به قبل از وضعيت سال 1365 هستند.
تهرانشهر
انگيزه خواندن
چارلز ديكنز در ذهن زيباي امروز مي گويد: بين كسي كه با شوق و حرارت مي خواهد كتاب را مطالعه كند با كسي كه مي خواهد خستگي خود را با كتاب برطرف سازد، تفاوت بسيار است. راستي، شما ايرانشهر ما را امروز چطور خواهيد خواند؟
|