يك رورانس از آوانسن براي همه عشق تئاترها
مسعود مير
آرام و بي سروصدا مي آيد و همانگونه هم مي رود. درست مثل بازيگري كه بايد تمام درد جسمش را ناديده بگيرد كه مبادا اجرايش لطمه ببيند. بايد بيايد و برود. يك تكرار غم انگيز كه گرد بي اعتنايي را بر چهره اش يدك مي كشد. اگر نباشد سروصدا ها بلند مي شود كه افسوس از اين همه كمبود و حالا كه هست قدرش را نمي دانند. شايد بازيگران اين نمايش همگي دچار بيماري شده اند وگرنه كه اجراي مناسب حتي با وجود يك عضو مريض هم ميسر بوده است.
بازيگر هنوز روي صحنه، جدال درد و سكوت را مهار مي كند و پايان نمايش را به انتظار نشسته است. او مريض است، ولي نبايد آوار اين مشكل روي سر علاقه مند به تئاتر فرود بيايد. او تمام كارهايش را با رنگ نظم آراسته تا يك روز با خيال راحت بتواند روي صندلي هاي يك سالن تاريك و ساكت لذت را مزه مزه كند، حالا اگر بازيگر مريض است...
اين ماجرا را مي توان با اشل هاي ديگري هم تعريف كرد. يك اجراي نامناسب مي تواند به اندازه جشنواره تئاتر فجر بزرگ شود. خيلي ناراحت نشويد كه هنوز وقت ناراحتي نيست.
بيست و سومين جشنواره تئاتر فجر از امروز با برگزاري مراسم افتتاحيه كار خود را آغاز مي كند.
براي علاقه مندان به جريان هاي هنري بهمن ماه در ايران، در سايه ماندن جشنواره تئاتر اتفاقي آشناست.
سال گذشته خيلي ها گفتند و نوشتند كه حتي تبليغات پيرامون اين جشنواره در حد و اندازه هاي يك جشنواره معمولي درجه دو هم نيست، چه برسد به يك جشنواره بين المللي، اما هر سال دريغ از پارسال گفتن شده ذكرعلاقه مندان به تئاتر.
بعد از سپري كردن يك سال بي رمق، جشنواره از امروز آغاز به كار مي كند. اگر سالهاي گذشته يك مشكل اوقات جشنواره اي همه را تلخ مي كرد، امسال يك كوله مشكل ريز و درشت حال همه را جا آورده است. وقتي هياهوي نامه نگاري دبير جشنواره و جلال ستاري بالا گرفت گفتيم يك بازيگر روي صحنه درد را تحمل مي كند، نمي كند؟ بعد از مدتي صحبت، عدم حضور گروه هاي خارجي به دلايل متفاوت سوهان اعصاب را به حركت واداشت. جشنواره بين المللي بدون حضور گروه خارجي؟ عده اي مي گفتند مسوولان برپايي جشنواره بيست و سوم به عدم حضور اين گروه ها اصرار مي ورزند، اما بعد از اينكه نام هاي منطقه اشغال شده كار مشترك ايران و آلمان، سيرك لهستان، آنتيگونه ارمنستان و سامورايي و مجنون ژاپن در كاتالوگ هاي جشنواره رويت شد، سرعت حركت سوهان هم سير نزولي را طي كرد. بحث حضور گروه هاي غيرداخلي كم كم فراموش مي شد كه از گوشه و كنار ناله هاي مالي توجه تئاتري ها را به خود جلب كرد. كمك هزينه ها به صورت منظم و دقيق به گروه هاي شركت كننده پرداخت نشده بود و وهم ايجاد مشكل براي تهيه دكور، لباس و ... دوباره ضعف اعصاب را آغازگر شد. شايد تردد فراوان نيروهاي گروه دكور و لباس تئاتر شهر براي كارتن خواب ها و معتادان پارك دانشجو آزاردهنده بود، اما باعث ايجاد آرامش نهاني بود كه سرانجامش به برپايي مناسب جشنواره مي رسيد.
بعد از مدتي فراز و فرود بالاخره كنفرانس مطبوعاتي مسوولان جشنواره برپا شد، اما تمام تلاش ها براي عادي جلوه دادن داستان جشنواره نتوانست سروصداي اصحاب مطبوعات را بخواباند.
هنگامي كه رئيس جشنواره تئاتر براي حذف شدن آرم سازمان جهاني تئاتر از پوستر جشنواره نتوانست توجيه قانع كننده اي بيابد و سوال را با سوال گره زد، مي شد از مشكلات اجرايي جشنواره غمگين شد، ولي داستان مريضي بازيگر تئاتر را كه از ياد نبرديد؟ كار بايد انجام شود. همين!
جشنواره آغاز شده، اجراي بازيگر دردمند هم به پايان رسيده است. همه چيز روبه راه است البته به شرطي كه يك عابر در محوطه تئاتر شهر ادامه ماجرا را نگويد.
در جشنواره امسال همه اولند. تعجب نكنيد، دوستان عزيز صلاح را در اين ديده اند كه جشنواره امسال به صورت غيررقابتي برگزار شود. بهترين تئاتر و بهترين كارگرداني و اين حرف ها را بي خيال شويد. بليت هاي جشنواره را بخريد و ديدن اجراهاي گذشته از بازي ماروپله را به تماشا بنشينيد. مي دانستيد كه بازيگر اول قصه، بعد از تشكر از تماشاچيان، روي همان صحنه مي ميرد؟
|