راهبرد تعدد نامزدها
|
|
احسان جهانديده
اين روزها با اعلام آمادگي هاي پياپي تعدادي از چهره هاي سياسي كشور از هر دو جناح عمده ، براي انتخابات آينده رياست جمهوري اين گمانه در ذهن ها در حال قوت گرفتن است كه انسجام فعاليتهاي حزبي و تشكيلاتي سياسي در هر دو طرف در حال نزديك شدن به پايين ترين سطح خود است در حالي كه مي توان گفت واقعيت غير از اين است.
جناح اصولگرا پس از شكست سنگين در انتخابات هفتمين دوره رياست جمهوري در خرداد ۸۰ و در انتخابات رياست جمهوري هشتم به علت آنكه احساس مي كرد هنوز نتوانسته خود را در حد لازم بازسازي كند به صورت منسجم و تشكيلاتي در اين انتخابات حاضر نشد، اما طيفي از نامزدها كه وارد انتخابات شده بودند، داراي گرايشات فكري نزديك به اصولگرايان بودند بطوري كه از ده رقيب حاضر در صحنه حداقل شش نفر آنها متعلق به اين جريان محسوب مي شدند. اما با گذشت ۴ سال اكنون دوم خردادي ها شكست باورنكردني در انتخابات شوراهاي دوم و يكسال پس از آن،در انتخابات مجلس هفتم را تجربه كرده اند. جالب اين كه ضعف در بازسازي پس از شكست در انتخابات شوراها سبب مهلك تر شدن ضربه دوم در انتخابات مجلس هفتم شد. در آستانه نهمين انتخابات رياست جمهوري اين بار اين گروه در وضعي قرار گرفته اند كه هر از چند روزي كانديداي جديدي را به صحنه مي فرستند و يا افرادي از جناح دوم خرداد ظاهرا بدون تصميم تشكيلاتي وارد معركه انتخابات مي شوند و اين وضع تداعي كننده وضعيت جناح اصولگرا در سال ۸۰ است.
از سوي ديگر اصولگرايان كه با تعريف يك حد راهكار جداگانه و معين پيش از انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم، دو بار پياپي طعم شيرين پيروزي را چشيده بودند اين بار نيز همان تجربه را به كار بستند با اين تفاوت كه دو دليل عمده سبب شد اين بار قبل از رسيدن به تصميم و انتخاب گزينه نهايي وارد حيطه رسانه اي شوند و به تبع آن در معرض چند دستگي قرار گيرند؛ دليل اول اين بود كه تصميم گيرندگان اين جريان قصد داشتند با بهره گيري از نظرات بدنه، ريسك كمتري را در تخمين مقبوليت نامزدهاي خود مرتكب شوند و دوم اينكه بعد از پيروزي قاطع در انتخابات مجلس هفتم، اذهان عمومي اين جريان را بخت اول پيروزي در انتخابات بعدي مي داند و دوست دارد هر چه سريعتر رئيس جمهور پيشنهادي اصولگرايان را بشناسد و به اين ترتيب اصولگرايان فرآيند تصميم گيري در مورد پنج گزينه اصلي خود را در پيش چشم افكار عمومي آغاز كردند.
هر چند كه اين روزها درپي موضع گيري سه نفر از نامزدهاي اصولگرايان در مورد احتمال ورود مستقل خود از تصميم شوراي هماهنگي احساس اين خطر كه ممكن است برخي از پنج نامزد احتمالي اصولگرايان به تعهد خود مبني بر پايبندي به تصميم نهايي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب وفادار نمانند و جريان اصولگرا نتواند با يك نامزد وارد عرصه رقابت شود به همراه احتمال ورود هاشمي رفسنجاني و در پي آن ايجاد آرايش جديد سياسي، فضاي تحليل را براي تحليل گران و تصميم گيرندگان اصولگرا مبهم و پر غبار كرده است. اما به نظر مي رسد از سوي ديگر طراحان راهبرد جريان دوم خرداد «خود» به دنبال پر تعداد كردن نامزدهاي انتخاباتي خود هستند. گويا همانطور كه جريان اصولگرا با درس گرفتن از انتخابات هشتم در ۱۸ خرداد ۸۰ قوياً در پي حضور با يك نامزد در ۲۷ خرداد ۸۴ است جريان دوم خرداد با درس گرفتن از همان روز در پي حضور با چندين نامزد در روز موعود است.
دوم خردادي ها به خوبي مي دانند كه پس از دو شكست سنگين قبلي، اكنون جبهه آنان در آستانه مشكلات جدي قرار گرفته است و با ناتواني در تحقق شعارهايشان اكثر حاميان خود را در ميان رأي دهندگان از دست داده اند به اين ترتيب آنان به ۳ دليل عمده سعي در آن دارند كه چندين نامزد را وارد عرصه كنند. هر چند كه اكنون برخي بر اين گمان هستند كه نهايتا و اگر هيچ اجماعي حاصل نشود كروبي و معين از جانب دوم خردادي ها در عرصه رقابت باقي مي مانند، ولي مي توان گفت بدون در نظر گرفتن هاشمي رفسنجاني كه از ميان جبهه دوم خرداد،حزب كارگزاران سازندگي و دو حزب كارگري از ميان رقباي اصلاح طلبان در پي نامزدي او هستند، افرادي همچون مهرعليزاده، اكبر اعلمي (نفر اول انتخابات مجلس هفتم در تبريز) و چند نفر ديگر كه امكان كسب راي برخي از قشرهاي جامعه يا مناطق قومي كشور را هر چند بصورت جزئي، دارند نيز در دستور كار اصلاح طلبان براي نامزدي در انتخابات قرار گرفته اند.
در اين مدل اولا با وارد شدن تعداد بيشتري از نامزدها و افزايش درصد مشاركت واجدان شرايط راي دادن، چگالي راي تك نامزد احتمالي رقيب كاسته مي شود، ثانيا براي طيف هاي مختلف جريان اصلاح طلبي كه در آستانه فروپاشي قرار گرفته اند نامزدي معرفي مي شود تا از رأي هاي غايب بكاهد و ماجراي انتخابات شوراها و مجلس هفتم تكرار نشود و در صورت رد صلاحيت شدن برخي از اين نامزدها با تبليغات و جوسازي تا روز آخر، راي طرفداران او را به سمت نامزد جايگزين سوق دهند، ثالثا اهميت تعهدي كه رقيب يعني اصولگرايان را به معرفي يك نامزد پايبند مي كند، دچار خدشه و در نهايت شكست شود و به اين ترتيب دست يافتن رقيب به راي اكثريت مطلق شركت كنندگان در انتخابات و پيروزي قاطع از بين مي رود . از قبل اين سه هدف، هدف توأمان ديگري نيز حاصل مي شود كه آن دست نيافتن هيچ يك از نامزدها به ركورد خاتمي در جلب رأي قريب به ۲۲ ميليوني مردم است. مهمترين مزيت اين مدل انعطاف پذيري زياد آن در شرايط نامطمئن انتخابات پيش رو است،چه هاشمي رفسنجاني بيايد و چه نيايد، چه مشاركت مردم زياد باشد يا كم، چه برخي از نامزدها رد صلاحيت شوند چه نشوند، اين مدل بهترين راهبرد براي حضور دوم خردادي ها در خرداد ۸۴ است زيرا اگر اصولگرايان نتوانند كرسي رئيس جمهوري آينده را در همان مرحله اول يعني ۲۷ خرداد ۸۴ بدست آورند آنگاه قطعا از دو نامزدي كه به رقابت جمعه بعد يعني سوم تير ۸۴ راه مي يابند يكي از اصلاح طلبان خواهد بود تا زمان اجماع اصلاح طلبان را به روزهاي آخر يعني از ۲۷خرداد تا ۳تير۸۴ موكول كند، آنگاه ديگر مهم نيست اين شخص چه كسي است؟ هاشمي رفسنجاني، كروبي، معين، مهرعليزاده و يا... چون در آن فرصت پس از دقيقه ۹۰هر يك از اينان مي تواند بر طبق اصل ۱۱۷قانون اساسي به نفع ديگري انصراف دهد و كنار رود تا نفر بعد براي رقابت سوم تير بالا بيايد و آماده شود.
ترديدي نيست كه امروز با گذشت ۸ سال در درون طيف دوم خرداد دامنه واگرايي سلايق و ديدگاههاي سياسي بسيار وسيع شده و گروه هاي تندرو و راديكال اين طيف مانند مجاهدين انقلاب و مشاركتي و تحكيم وحدت امكان همزيستي با جريانات ارزشي مانند مجمع روحانيون و ميانه رو همچون كارگزاران را بسيار دشوار مي يابند. اين امر در رسانه ها نيز بعضا نمودار مي شود . اما مي توان گفت كه يكي از فوايد ابراز و آشكار نمودن اين اختلافات القاي گرايش غلط به جريان مقابل است تا هدف اصلي يعني خرد كردن چگالي راي تك نامزد احتمالي رقيب محقق شود. اگر اين امر صورت واقع به خود بگيرد بهترين فرصت براي اجماع همان يك هفته سرنوشت ساز ممزوج به شرايط اضطرار و اجبار است، اما اگر اصولگرايان بتوانند آنچنان در جلب رأي مردم يكپارچه و تشكيلاتي عمل كنند كه اين امر محقق نشود اجماع دوم خردادي ها و معرفي يك نامزد از سوي آنها نيز نمي تواند مانع شود.
وجه ديگر قضيه آن است كه در صورت تصميم قطعي آقاي هاشمي رفسنجاني به شركت در انتخابات، در اين مدل ديگر لازم نيست جريان دوم خرداد هزينه زيادي براي رجوع به هاشمي رفسنجاني بصورت علني بپردازد، زيرا مرحله اول را شايد بتواند بدون موضع گيري له يا عليه هاشمي طي كند اما در حالي كه در اين وضعيت هاشمي رفسنجاني يكي از دو رقيب سوم تير ۸۴ بشود جريان دوم خرداد در مرحله دوم اعلام خواهد كرد كه ناچار براي جلوگيري از پيروزي رقيب اصولگرا به هاشمي رفسنجاني رأي مي دهيم و با كمترين هزينه براي بازگشت از جفاهاي گذشته به هاشمي، پشت سر او قرار مي گيرند.
|