همگام با پيامبر در حجة الوداع
|
|
علي اصغر محمدي
از عهد كهن براي زيارت كعبه و انجام مراسمي ويژه در حوالي آن، مردم از راه هاي دور و نزديك بدان سو بار سفر مي بستند و در آيين آن حاضر مي شدند. در روايات از برخي پيامبراني كه از راه هاي دور به طواف كعبه آمده اند ياد شده، مانند: آدم، نوح، ابراهيم، اسماعيل، موسي، عيسي، هود، صالح، داود، سليمان، يونس و الياس. اما آنچه قرآن و روايات به صراحت برآن دلالت دارند اين است كه زيارت كعبه از زمان حضرت ابراهيم(ع) رسميت يافت و از آن پس به صورت آييني مذهبي درآمد كه مردم بدان حاضر مي شدند. اين مراسم عبادي در طول اعصار و قرون، با فراز و فرودها و رونق و كسادي ها ادامه يافت.
از عصر ابراهيم خليل تا طلوع اسلام زماني بس دراز بود و در اين قرون، تغييرها و تبديل ها در آيين حج پديد آمده بود. پاره اي از رسوم اصيل حذف و قوانين جديدي جايگزين آنها شده بود. از مناسك اوليه آنچه باقي مانده بود در هاله اي از خرافات فرو رفته بود و نشاني از توحيد در آن كمتر ديده مي شد. آري كعبه، مقام، زمزم، صفا، مروه، عرفه، مشعر و مني بر سرجاي خود بود، اما در همه جا نهاده شده بود و از بت ها سخن مي رفت و ياد پيشينيان و ذكر مفاخر گذشتگان و آباء و عشيره ها به جاي ذكر الهي نشسته بود. از ايمان به خداي يگانه و توجه به صاحب كعبه خبري نبود و كسي در صدد فراگيري و عمل به سنن ابراهيم خليل نبود تا آن كه حضرت محمد(ص) در كنار كعبه به پيامبري برانگيخته شد و صلاي لااله الالله سرداد.
در بيست ساله نخست دعوت اسلامي، حج به همان شيوه پيشين ادامه يافت، زيرا زمام كار به دست قريش بود. در سال نهم هجري كه مكه زير فرمان پيامبربود تغييراتي در مقررات حج داده شد، اما حجي كه بتوان آن را اسلامي دانست و معيار و قانون براي مسلمانان نسل هاي بعد به حساب آورد همان است كه در سال دهم هجري با حضور پيامبر گرامي اسلام انجام شد، زيرا پيامبر مصمم بود مناسك حج را خالص و ناب به مردم بياموزد و آنچه را در طول تاريخ، مشركان برآن افزوده يا از آن كاسته بودند هويدا كند.
شخص پيامبر به آن حج اهميت بسيار داد و مسلمانان را به حضور در آن تشويق فرمود. مسلمانان نيز بدان بهاي بسيار دادند و همديگر را به حضور در آن فرا خواندند، زيرا پس از سپري كردن فراز و نشيب ها، گذر از موانع و مشكلات، پشت سرنهادن رنج ها و جنگ ها، تحمل قحطي ها و گرسنگي ها، ديدن تنهايي ها و ناامني ها و... اكنون شاهد دوره بلوغ دين و رونق اسلام و گسترش دعوت محمدي و روي آوردن سيل آساي مردم به آيين توحيدي بودند. به همين سبب اين سفر را موقعيتي استثنايي و گرانبها تلقي مي كردند و با شور و شوق فزون از حد براي حضور در آن كمر همت بستند. نشاط عمومي، چنان جمعيت انبوهي گردآورد كه تا آن روز نه مكه به خود ديده بود و نه افراد مسلمان در چنان درياي متلاطم انساني خود را شناور ديده بودند.
حجه الوداع به واقع يك اردوي زيارتي، آموزشي و سياسي بود. وجهه زيارتي آن روشن است و نياز به بيان ندارد. اما بعد آموزشي و تعليمي آن بدان سبب است كه پيامبر در اين سفر از هر فرصتي براي تبليغ دين خدا و آموختن شيوه زندگي انساني و راه بندگي الهي به مردم بهره برد و امور سرنوشت ساز و مهم را يك بار ديگر به مسلمانان يادآوري كرد و اين افزون بر آموزش مناسك حج بود كه وجهه نظر آن بزرگوار در اين سفر بود.
آن سفر بدان جهت بعد سياسي مي يافت زيرا بودند كساني كه شكست نهضت نوپاي اسلام و بازگشت به آيين جاهلي را آرزو مي كردند. دشمنان گرچه ضعيف شده بودند اما زمينه فتنه ها به كلي از بين نرفته بود. در چنين فضاي سياسي، حركت داوطلبانه و عاشقانه انبوه مسلمانان از مدينه تا مكه و تا مشاعر مقدسه و برعكس، در حقيقت يك نمايش قدرت و شكوه مسلمانان به حساب مي آِمد و به تعبير امروزين يك تظاهرات عمومي و يك رژه غيرنظامي تلقي مي شد كه دل نومسلمانان را محكم مي ساخت و بر ياس منافقان و مشركان مي افزود.پس از آن كه پيامبر اسلام از مكه به مدينه هجرت كرد- به جزء عمره ها- فقط يك بار براي حج به مكه سفر كرد كه در تاريخ به نام هاي: حجه الوداع، حجه الاسلام، حجه البلاع و... ناميده شده است.
در اين باره دانشمندان اهل سنت كتابها نوشته اند و اخيرا آقاي حسين واثقي براي نخستين بار با استفاده از منابع مختلف، گزارش كاملي از سفر حج پيامبر به پيروان آئين محمدي تقديم كرده است.
در فصل نخست كتاب «همگام با پيامبر در حجه الوداع» با عنوان «در آستانه سفر» مباحث زير آمده است: پژواك الرحيل، حجه الوداع در چه فصلي از سال شمسي بوده است؟ زمامدار موقت مدينه، شيوع بيماري در مدينه؟
در فصل دوم با عنوان «در ميقات» ، مباحث: تاريخ حركت پيامبر از مدينه، تعيين پنج ميقات، آيا فقط مسجد شجره ميقات است يا همه منطقه ذوالحليفه؟ احرام پيامبر و آداب آن، آيا پيامبر شب را در ذوالحليفه سپري كرد؟ آيا پيامبر حج تمتع انجام داد؟ زايمان اسماء بنت عميس در ميقات، آمده است.
در سومين فصل با عنوان «به سوي مكه» به اين مباحث پرداخته شده است: رسول الله سواره به حج رفت، مسلمانان پياده و سواره به سوي مكه، خط سير پيامبر و استراحتگاه هاي بين مدينه و مكه، پيامبر چند روز در راه بود؟ خاطره هايي از پيامبر در مسير مدينه تا مكه كه دو خاطره زير از آن جمله است:
۱- امام صادق(ع) فرمود: پيامبر خدا در راه حج، زني را ديد كه پياده و با پاي برهنه در پي اشتران، راه مي پويد. پرسيد: اين زن كيست و چرا اين گونه مي رود؟
در پاسخ گفت: خواهر عقبه بن عامر است، نذر كرده پياده و با پاي برهنه به حج برود. حضرت به برادر او عقبه فرمود: برو به خواهرت بگو سوار بر مركب شود، خداوند از پياده روي او با پاي برهنه بي نياز است. با رسيدن پيغام، آن خانم سوار مركب شد و به سوي مكه حركت كرد.
۲- شريد ثقفي گويد: با كاروان پيامبر(ص) در حجه الوداع پياده راه مي پيمودم. يك روز در حال حركت، صداي شتري از پشت سر شنيدم، چون به پشت سر نگريستم رسول الله(ص) را سوار بر مركب ديدم كه به من رسيد و پرسيد: آيا دوست داري پشت من سوار مركب شوي؟
من خسته و رنجور نبودم وليكن مي خواستم تبرك يابم، گفتم: آري اي رسول خدا. پيامبر شتر را خواباند و مرا پشت خود سوار كرد و به راه افتاديم، در راه از من پرسيد: آيا از شعر اميه بن ابي الصلت چيزي به خاطر داري ؟
گفتم آري.
فرمود: بخوان.
من صد بيت براي او خواندم و هر بيتي كه مي خواندم مي فرمود: آهان، آهان و در پايان فرمود: شايد كه اميه مسلمان شود.
در چهارمين فصل با عنوان «در آغوش كعبه» اين مباحث آمده است: ورود پيامبر به مكه، ورود پيامبر به مسجدالحرام و طواف، نماز طواف، مقام ابراهيم چيست؟ جابه جايي مقام ابراهيم، لمس حجرالاسود، نوشيدن از آب زمزم، سعي بين صفا و مروه، نزول جبرئيل و تشريع حج تمتع پس از پايان سعي، تعجب اصحاب از اين نوع حج، چرايي تشريع اين گونه حج مبارزه خليفه دوم با حج تمتع، پوشاندن كعبه توسط پيامبر، پوشش كعبه در دوره خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام، سفارش اهل مكه به مهرباني با حجاج، حضور زنان و كودكان در حج، آمدن اميرالمؤمنين(ع) از يمن به مكه، آيا پيامبر وارد كعبه شد؟ منزل كردن رسول الله در خيمه در بيرون شهر.
در پنجمين فصل به نام «در مواقف مشرفه» به اين مباحث پرداخته است: حركت به سوي عرفات، سخنراني مهم رسول الله در عرفات و نگاهي دوباره به آن، دعاهاي حضرت در عرفات، پيامبر در كجا تلبيه را قطع كرد؟ حركت از عرفات به سوي مشعر، سخنان و احوال حضرت در مشعر، اهميت ذكر خداوند در حج و در مشعرالحرام، معناي «ايام معدودات» و «ايام معلومات» ، به سوي مني، هروله به هنگام عبور از وادي محسر، صد شتر قرباني پيامبر و اميرالمؤمنين، سر تراشيدن پيامبر، طواف كعبه در روز عيد، سخنراني هاي پيامبر در مني، سخنراني حضرت درباره آخرالزمان، كوچ از مني در روز سيزدهم، پيامبر در محصب، آيا قسمتي از حجر اسماعيل جزء كعبه است؟ سخنان و خاطراتي از پيامبر در حجه الوداع كه چند خاطره را مرور مي كنيم:
۱- مردي عرب به حضور پيامبر رسيد و گفت: اي رسول خدا من به عزم حج از وطنم حركت كردم اما به حج نرسيدم، من ثروتمندم، مرا به كاري راهنمايي فرما تا ثواب حج را ببرم.
پيامبر به او فرمود: به كوه ابوقبيس بنگر، اگر به اندازه آن طلا داشته باشي و در راه خدا انفاق كني به ثواب حج نمي رسي، زيرا هنگامي كه حاجي لوازم سفرش را مهيا مي كند هر چيزي كه بردارد و بگذارد، برايش ده حسنه نويسند و ده گناه از او پاك كنند و ده درجه، او را بالا برند و هر گامي كه مركبش بردارد و بگذارد به مانند آن برايش نويسند. وقتي كه طواف كعبه كند از گناهان خارج شود، هنگامي كه بين صفا و مروه سعي كند از گناهان خارج شود، هنگامي كه به عرفات وقوف كند از گناهان خارج شود، هنگامي كه به مشعرالحرام وقوف كند از گناهان پاك شود، هنگامي كه به جمرات سنگ زند از گناهان خارج شود، سپس يكايك اعمال حج را برشمرد كه هنگامي كه حاجي به آن پردازد گناهان او آمرزيده مي شود. آنگاه به آن مرد رو كرد و فرمود: تو با كدام عمل مي تواني به ثواب حاجي برسي؟
۲- در حجه الوداع پيامبر در حال تقسيم صدقات به افراد نيازمند بود كه دو نفر نيرومند و زرنگ سررسيدند و همانند ديگران درخواست كمك كردند. حضرت نگاهي به آنان افكند و چون آنان را سالم و توانا ديد به آنان فرمود: اگر بخواهيد از اين صدقه به شما مي دهم، اما بدانيد كه بي نياز و تواناي بر كسب و كار را در آن حقي نيست.
در ششمين فصل از بازگشت پيامبر و مسلمانان به مدينه سخن مي رود و به غديرخم مي پردازد. آن كاروان كه سحرگاهان شب چهاردهم ذي الحجه به راه افتاده بود، روز چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم و هفدهم در راه بود و به طور معمول و بي هيچ حادثه اي به راه خود ادامه داد. چاشتگاه روز هجدهم كاروان در نزديكي هاي جحفه به بركه اي رسيد كه آن را غديرخم مي گفتند، ناگاه در ميان حاجيان همهمه پيچيد كه امير قافله دستور توقف داده است. از لحن آيه اي كه بر وي نازل شد و پيامبر را واداشت كه غدير را به پيشاني تاريخ بنگارد چنين برمي آيد كه در موسم حج ميان خدا و پيامبرش سخن ها رفته و خداوند از وي خواسته بود كه در روزي روشن و در جمعي با شكوه مسئله را مطرح كند و جانشين خود را به مردم بشناساند.
پيامبر از آنچه بر خاطر برخي ياران مي خليد آگاه بود و مي دانست كه سينه برخي مدعيان تنگ، فكرشان بسته، عقلشان اندك، اعتقادشان سطحي و افق ديدشان كوتاه است. به همين خاطر با آن كه اهميت مجمع عظيم حج را مي دانست در مراسم حج، در اين باره چيزي نگفت. اما نزول آيه «يا ايهاالرسول بلغ ماانزل اليك من ربك و ان لم تفعل في بلغت رسالته والله يعصمك من الناس ان الله لايهدي القوم الكافرين» راه را بر او بست و وي را به معرفي جانشين خود واداشت.
مؤلف در اين قسمت به تحليل غدير، خطبه غدير و اهميت غدير خم در ميان شيعه و سني مي پردازد. سپس از ادامه مسير پيامبر تا ذوالحليفه و سپري كردن شب را در آن جا مي نگارد، آنگاه به بررسي مدت سفر پيامبر از روز خروج از مدينه تا روز ورود به مدينه مي پردازد و در پايان كنكاشي مي كند درباره تعداد حجاج آن سال و ارقام مورخان و روايات وارده را به تحليل مي نشيند و براي نقد اعداد تاريخ نگاران از عدد حاضران در حوادث مهم پنج ساله آخر زندگي رسول خدا جدولي ترتيب مي دهد.
اين كتاب چهار پيوست مفيد نيز به شرح زير دارد:
در پيوست اول به تفاوت هاي حج دوره جاهليت با حج اسلامي مي پردازد.
در پيوست دوم به تعداد حج هاي پيامبر در دوران سكونت در مكه پرداخته شده است. پيامبر در آن سال ها در آيين حج حضور مي يافت و با كنار زدن پيرايه ها و خرافات، حج الهي را به جا مي آورد و در سال هاي پس از بعثت از فرصت طلايي حج استفاده مي كرد و در بين مردمي كه از جاهاي مختلف به مكه آمده بودند به تبليغ يكتاپرستي و معرفي دين خود مي پرداخت. رواياتي كه در اين بخش آمده حاكي است كه پيامبر در دوران زندگي در مكه، پيش از بعثت و پس از آن مجموعاً بيست مرتبه در مراسم حج شركت جسته است.
در پيوست سوم به عمره هاي پيامبر مي پردازد. در دوران زندگي حضرت در مكه انجام عمره در تمام طول سال ممكن بود و انجام يك عمره براي كسي كه ساكن مكه بود چند ساعت بيشتر وقت نمي طلبيد. بنابراين عمره هاي حضرت در دوران مكه نمودي نداشته است. اما در ده ساله زندگي پيامبر در مدينه، انجام عمره مستلزم سفر به مكه بوده و به همين خاطر عمره هاي حضرت در اين دوره نمود يافته است. در اين قسمت از كتاب از سه عمره حضرت سخني مي رود به اين ترتيب: ۱- عمره ناتمام حديبيه. ۲- عمره القضا. ۳- عمره پس از جنگ حنين.
برخي روايات اهل سنت حاكي از انجام عمره چهارم توسط پيامبر است و يكي از اين روايات به كتب شيعه راه يافته است. اما در اين كتاب عمره چهارم پيامبر با استدلال منتفي دانسته شده است.
در پيوست چهارم به ۶۳ خاطره و دعا از معصومين(ع) در مكه پرداخته است. مكه سرزمين دعا و نيايش و خلوت جان ها با خداست به همين سبب اولياء الهي براي حضور در آن و پرداختن به ستايش و نيايش الهي در آن اهميت مي دادند. آن ديار مقدس از دوره دويست و پنجاه ساله حضور معصومين در آن خاطرات بسيار دارد كه چند تا از آنها بدين قرار است:
۱- عمر در دوره خلافتش به زيارت كعبه آمده بود و جمعي از مهاجر و انصار با وي بودند. حضرت علي(ع) نيز كه به مدينه آمده بود در حال طواف مردي را ديد كه به ناموس مردم نگاه بد مي كند. حضرت او را زد و از گناه بازداشت. وي شكايت امام را نزد عمر برد. عمر به او گفت: علي به حق تو را زده، زيرا چشم الهي تو را در حال گناه ديده است.
۲- حسن بصري در كنار كعبه عده اي را به دور خود جمع كرده و براي آنان قصه مي گفت، عبور حضرت سجاد(ع) بر آن مجلس افتاد و آن سخنان را مناسب آن مكان مقدس نيافت، با ناراحتي به وي فرمود: اي شيخ! آيا دوست داري در اين حال بميري؟
وي گفت: نه.
حضرت پرسيد: آيا خداوند در روي زمين خانه اي به جز كعبه دارد تا مردم بدان پناه برند؟
وي پاسخ داد: نه.
حضرت فرمود: آيا به جز اين دنيا، عالم و فرصت ديگري براي عمل هست؟
وي گفت: نه.
حضرت فرمود: آيا اين جلسه تو به كار فرداي قيامت مي آيد؟
وي گفت: نه.
حضرت فرمود: پس چرا با اين سخنانت مردم را از طواف كعبه [و عبادت در اين مكان مقدس] بازمي داري؟!
از آن تاريخ به بعد ديگر حسن بصري آن گونه مجلسي بر پا نكرد. پايان بخش كتاب نيز كتاب نامه است كه بيش از دويست منبع فهرست شده است.
اين كتاب در ۳۶۰ صفحه (وزيري) و قيمت ۲۵۰۰ تومان از سوي نشر دانش حوزه- قم، منتشر شده است.
|