فوتبال امروز جهان به دنبال چيست؟ هر روز صحبت از علمي شدن و پيشرفت است. ايجاد انستيتوهاي مربيگري و تشكيل كلاس هاي متعدد مربيگري در جهان دليل اين ادعاست.
فرانتس بكن باوئر، يوهان كرايف و ميشل پلاتيني از بزرگان فوتبال جهان، همگي دنياي مربيگري را نيز تجربه كرده اند، نظرات اين سه بي همتا در فوتبال جهان را در مورد مربيگري بخوانيد.
ميشل پلاتيني
مربي در ابتدا تنها تصميم گيرنده در خارج ميدان است، اين اصل مهمي است كه در عين سادگي، پيچيده مي باشد. به نظر من، مربيگري بايد از جواني آغاز شود، اگر بخواهم نظري موشكافانه داشته باشم بايد بگويم كه مربي شديداً به بازيكنانش وابسته است. مربي بازيكن را انتخاب مي كند، اما نمي تواند جاي آنها بازي كند، اين خود درد بزرگي است كه فقط مربيان مي توانند آن را حس كنند. مسأله ديگر اين كه مربيان نبايد خود را با هيچ مربي ديگري مقايسه كنند. هر مربي روش خاصي دارد، به عنوان بازيكن مي شود بازيكن ديگري را الگو قرار داد، اما اگر به عنوان مربي خود را با مربي ديگر مقايسه كند نابود مي شود.
يوهان كرايف
يك مربي بايد فوتبال را در وهله اول به عنوان يك شغل همراه با سرگرمي و تفريح نگاه كند. اصولاً مربي افسرده يعني تمام شده. حرفه مربيگري به همان اندازه دشوار است كه ثبت اوقاتي خوش از خلال آن.بنابراين سعي مي كردم كار و فعاليت در ميان بازيكنانم بخش عمده اي از اين خاطرات را تشكيل دهد.
روزي كه ديگر شور و وجدي در رهبري يك تيم در خود نديدم. بلافاصله، بارسلونا را ترك كردم. البته توجه داشته باشيد حتي در اوج لحظات خوش، هيچ كس هدف و منظور اصلي كه همان فعاليت، تمرين مداوم و ارتقاء مهارت هاي فردي و گروهي است را نبايد فراموش كند. براي مربي رويا نبايد معنا داشته باشد و فقط واقعيت ها و نتايج مطرح است.
يك مربي بايد انتظار هر گونه اتفاقي را داشته باشد. شكست براي عبور از مرز خوش باوري ها لازم است و براي ورود به ورطه پرمشقت حقايق بايد بسيار مقاوم بود.در مربيگري هيچ اختراعي يا كشفي انجام نداده ام، من فوتبال را در آنچه بدان بيشترين معني را مي دهد مي بينيم، به ثمر رسيدن گل هاي بسيار و براي موفقيت بايد از امكانات مناسب سود جست. شايسته نيست كه بازيكناني كه در اختيار داريم تنها به دفاع و كسب نتيجه بينديشيم. يك مربي بايد هميشه خود را برنده بداند.
يك مربي بايد در انتظار اين باشد كه در بهترين لحظات، امكان شكنندگي است و بايد مراقب و مواظب باشد. كمترين سستي و غفلت، افتي چشمگير و همه جانبه در كيفيت فني، تاكتيكي و روحي به دنبال دارد و در اين هنگام است كه يك بازيكن بسيار خوب در حد يك بازيكن در حد متوسط نزول مي كند.در سطح پايه به فوتبال خياباني كه تابع غريزه است معتقدم، وقتي مي شنوم كه مربيان، نوجوانان و جوانان را در سيستم هاي (۲-۴-۴) و يا (۳-۳-۴) محبوس مي سازند، مو بر بدنم راست مي شود، بايد بگذاريم آنها بازي كنند. اجازه دهيم آنها مجال بسط و پرورش انديشه هاي خود را بيايند و بگذاريم در رشد و باروري استعدادهايشان آزاد باشند.
فرانتس بكن باوئر
مربي در وهله اول بايد يك روانشناس بزرگ باشد، وقتي توانستي ميان ۲۰ بازيكن يك مجموعه هماهنگي ايجاد كني، مسائل تاكتيكي حل مي شود. يك مربي بايد بپذيرد كه اعتراف به اشتباه گناه نيست و مربيان بايد اين شجاعت را داشته باشند، مربي باشگاهي با ملي متفاوت است و هر كدام بحث خود را دارد اما خود با اين كه بيشتر مربي ملي بودم اما كار در باشگاهها را دوست داشتم. مربيگري در باشگاه يعني زندگي با فوتبال.يك مربي بايد حداقل ۱۶ ساعت در روز را به فوتبال اختصاص دهد. اين كه روزي يك يا دو جلسه بازيكنان را تمرين دهي و سپس اسير كارهاي ديگر شوي. هيچ گاه موفق نخواهي شد.