علي پوريا
اشاره:پيوند علم و مديريت و به عبارتي مديريت علمي از شاخص هاي اصلي توسعه در ابتداي هزاره سوم ميلادي است. امروزه سيستم هاي مديريتي با بهره گيري از متغيرهاي علمي، مراحل سنتي و كلاسيك خود را پشت سرگذارده و با هدف افزايش توانايي ها و ارتقاء سطوح رقابتي خود به دنبال يافتن آخرين روش ها و الگوها براي اجراي مديريت كارآمد هستند. در اين راستا، مديران موفق، كارآمد و توسعه گرا، مديراني هستند كه هم به آخرين و كاملترين روش هاي مديريتي متناسب با شرايط و تحولات روز آشنا باشند و هم در حوزه هاي فعاليت از تخصص و دانش لازم بهره مند بوده و يا حداقل با استفاده از مشاوراني برجسته و تلاش در جهت افزايش آگاهي هاي لازم اين نقيصه بزرگ را جبران كنند. اين مهم از رموز موفقيت بازيگران اقتصادي به ويژه شركت هاي تجاري و در يك ديد كلي تر توسعه يافتگي كشورها به شمار مي آيد. به اين ترتيب علم و مديريت دو متغيراساسي و زير بنايي براي توسعه يافتگي است و زماني اين دو متغير تأثيرگذار در فرآيند توسعه مي شوند كه نقشي تكاملي و پيوسته نسبت به يكديگر داشته باشند. به عبارت ديگر دانش و مديريت در كنار هم فراهم كننده بستر هاي پويايي و توسعه يافتگي بازيگران اقتصادي در سطوح مختلف از شركت هاي كوچك تجاري و صنعتي گرفته تا ساير كشورها هستند.
اين الگو و به عبارتي پيوند امروزه در بسياري از كشورها حتي كشورهاي در حال توسعه پذيرفته شده و در حال اجرا است و آثار آن در سرعت رشد اين كشورها هويداست. اما كشورهايي نيز هستند كه با اين پديده هنوز بيگانه هستند. ايران از جمله اين كشورهاست. علم و مديريت در كشوري همچون ايران به گونه اي با هم بيگانه اند كه بعضاً در ارزيابي رابطه اين دو متغير از مفهوم جنگ وعلم و مديريت نام برده مي شود. از يك سو مديران خود را از بهره گيري از علوم و فنون براي ايفاي مسئوليت خودكفا مي دانند و اهميتي به تخصص و دانش و دانشگاه نمي نهند و اگر هم گرايش نشان دهند عمدتاً ماهيت پرستيژي و حفظ ظاهر دارد تا بهره گيري واقعي و از سويي صاحبان علم و دانش خود را در اين سطح از توانايي مي بينند كه به عنوان مشاوراني امين آخرين دستاوردها و تخصص هاي علمي را در اختيار مديران براي كارآمد شدن فعاليت ها و سيستم ها قرار دهند و در حال حاضر فعاليت هاي علمي و دانشگاهي ايران با لحاظ مجموعه شرايط حاكم بر آنها به لحاظ اقتصادي و علمي بسيار خوب ارزيابي مي شود. با توجه به وفور استعدادها در دانشگاه ها و مراكز پژوهشي كشور اگر منابع مالي لازم در اختيار اين مراكز قرار گيرد و از همه مهم تر اقبال لازم از دستاوردها و تخصص هاي آنها از سوي مجموعه مديريتي كشور صورت پذيرد، اين مراكز از حالت ايستايي و خمودگي خارج شده و ديگر نمي توان شاهد خروج سالانه ده ها هزار نيروي متخصص و مستعد از كشور بود.شرايط حاضر، شرايط حساس و تعيين كننده اي براي كشور است. از يك سو الزامات جهاني، قواعدي را به كشور براي ارتقاء سطح توانمندي هاي اقتصادي و صنعتي تحميل كرده و عدول از آنها اجتناب ناپذير است و از سوي ديگر الزامات داخلي به ويژه توسعه اقتصادي، افزايش رفاه، عدالت اجتماعي، اشتغال، بهره گيري از استعدادها و توانايي هاي داخلي و همچنين بالا بردن سطح توانايي هاي رقابتي اقتصادي، صنعتي و فرهنگي كشوريعني توجه به الزامات داخلي نيز اجتناب ناپذير است. اين اجتناب ناپذيري به طور مشخص در سند چشم انداز بيست ساله كشور و برنامه چهارم توسعه به طور عيني ديده شده است. بنابراين در چنين شرايطي، پيوند و آشتي علم و مديريت مهمترين و اصلي ترين اولويت و به عبارتي زيرساخت است. به طور طبيعي اين پيوند در گرو شايسته سالاري و گزينش مديران متخصص و آشنا به حوزه هاي فعاليت خود و از همه مهمتر معتقد به نقش برجسته علم و ديدگاه هاي كارشناسي در موفقيت مديريت است. دولت كنوني هر چند شايسته سالاري از مهمترين شعارها و برنامه هاي آن بود ولي در اجرايي كردن اين هدف توفيق چنداني به دست نياورد. اين مهم به طور كلي بر بهره وري اقتصادي، تحول اداري و به طور كلي كارآمدي سيستم مديريتي كشور در تحقق اهداف و برنامه هاي توسعه اي تأثيرگذار بوده است. گزارش زير بخشي از ساختارها و ذهنيت هاي حاكم بر مديران سازمان هاي دولتي كشور را نشان مي دهد.
هفته گذشته دو حادثه در صنعت حمل و نقل هوايي ايران و جهان روي داد.
اولين خبر كه در سطح وسيعي در رسانه هاي گروهي كشور بازتاب پيدا كرد،معرفي وپرده برداري از هواپيماي ايرباس ۳۸۰ Aبود كه در مراسمي با حضور رهبران كشورهاي اروپايي در شهر تولوز فرانسه انجام شد. اهميت اين اتفاق از اين جهت بو دكه شركت ايرباس به عنوان يك شركت اروپايي و با همكاري كشورهاي عضو موفق به ساخت عظيم ترين و پيشرفته ترين غول هوايي جهان شد. رهبران اروپايي و رسانه هاي گروهي جهان از اين هواپيما به عنوان نمونه موفق همكاريهاي منطقه اي در صنعت حمل و نقل هوايي جهان در رقابت با شركت آمريكايي بوئينگ ياد كردند.
همزمان با اين حادثه مهم در صنعت حمل و نقل هوايي، دومين نمايشگاه هوايي ايران نيز در جزيره كيش آغاز به كار كرد. طبيعي به نظر مي رسيد اين نمايشگاه كه در نوع خود در ايران منحصر به فرد است، انعكاس بالا و قابل توجهي در محافل اقتصادي، علمي و رسانه اي كشور پيدا كند اما اين مهم نه تنها تحقق پيدا نكرد بلكه انتشار اخبار و مسائل منفي و حاشيه اي آن بيشتر مورد توجه قرار گرفت. چندين شركت داخلي فعال در صنعت حمل و نقل و چند شركت خارجي با اجاره كردن غرفه هايي بخش هايي از فعاليت خود در زمينه صنعت هوايي را به نمايش گذاشته بودند، اما نكته اي كه بيش از همه خود را نشان مي داد، تفاوت نه چندان چشمگير و متمايز اين نمايشگاه از اولين آن كه دو سال قبل در جزيره كيش برگزار شده بود، البته آغاز به كار نمايشگاه و حضور بسيار ضعيف مديران عالي رتبه كشور در مراسم افتتاحيه از نكات قابل توجه اين نمايشگاه بود.
سرپرست وزارت راه و ترابري حضور نيافت و وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح كه بخش اعظم صنعت هوايي كشور زيرمجموعه وزارت تحت سرپرستي وي است نيز به دادن پيامي كوتاه به مراسم افتتاحيه بسنده كرد كه آن هم قرائت نشد. مراسم مزبور تنها با سخنان نياركي، سرپرست سازمان هواپيمايي كشوري انجام شد و قاسمي، مديرعامل منطقه آزاد كيش نيز كه ميزبان نمايشگاه هم به شمار مي رفت، بدون انجام سخنراني، صرفا به حضور فيزيكي در مراسم اكتفا كرد.
آغاز به كار نمايشگاه كه در كنار فرودگاه كيش تشكيل شده بود با پديده طبيعي بارش باران همزمان شده بود. به مانند بسياري از نمايشگاه هاي ديگر اين بار نيز چكه آب از سقف نمايشگاه و تلاش نيروهاي خدماتي براي جلوگيري از عدم نفوذ آب در غرفه ها توجه بازديدكنندگان را به خود جلب كرده بود. البته اين بارش كه در روزهاي بعد هم ادامه داشت، برنامه اصلي نمايشگاه يعني نمايشهاي هوايي را كه طبق برنامه قرار بود بعدازظهر هر روز اجرا شود نيز دچار مشكل كرد . اين مساله انتقاد بازديدكنندگان اندك و معدود نمايشگاه به دليل عدم پيش بيني زمان مناسب براي برگزاري نمايشگاه را به دنبال داشت.
|
|
از همه اينها گذشته، نمايشگاه هوايي كيش فاقد جذابيتهاي لازم بود. نخست اينكه برخلاف نمايشگاه هاي بين المللي هوايي، شركتهاي بزرگ هواپيمايي جهان حتي شركتهاي درجه دوم در اين نمايشگاه حضور نداشتند و اين مهم سبب شده بود كه به طور طبيعي آخرين فن آوري و توانمندي هاي صنعت هوايي جهان به طور كلي انعكاسي در اين نمايشگاه نداشته باشد. بنا بر اين غير از آشنايي برخي توانمندي هاي شركتهاي داخلي متخصصين فن ،ره آوردي از نمايشگاه نداشتند. دوم، فاصله زياد مكان نمايشگاهي از مراكز علمي و تحقيقاتي كشور و در نتيجه هزينه بالاي سفر، مانع از اين شده بود كه كارشناسان و متخصصين و در عين حال اساتيد دانشگاه و دانشجويان از وجود نمايشگاه بهره علمي ببرند. سوم شرايط جوي كيش، زمان امتحانات دانشجويان و دانش آموزان و عدم اطلاع رساني مانع از جذب گردشگران عمده به نمايشگاه و در نتيجه به كيش شده بود. به اين ترتيب كيش به گفته ساكنان آن يكي از مقاطع زماني بي رونق خود را در زمان برگزاري نمايشگاه مي گذراند. البته نمايش هوايي نيز از پايين ترين جذابيتها برخوردار بود، از يك طرف شرايط جوي امكان انجام نمايش هاي هوايي را نمي داد و از سوي ديگر، هواپيماهاي نمايش داده شده محدود به چند هواپيما و هلي كوپتر( كه مدرنترين آنها هواپيماي ايران ۱۴۰ و هلي كوپتر شاهد بود) بود كه در قسمتي از فرودگاه كيش به نمايش گذاشته شده بود.
در اين شرايط مسئولان نمايشگاه سعي كردند با برجسته كردن برخي اخبار و تحولات حاشيه اي نمايشگاه از جمله خريد ۲۵ هواپيماي فوكر، خودكفايي ايران در تعمير و اورهال چند هواپيما به جذابيت هاي آن بيفزايند كه در اين زمينه هم موفق نبودند.
در چنين شرايطي، نمايشگاه هوايي كيش هدف واقعي خود را رقابت با نمايشگاه هوايي دوبي در ايجاد جذابيت هاي گردشگري و تبديل شدن به مركز ارتباطات و فن آوري هوايي منطقه اي اعلام كرده است. اينكه تا چه حدي مسئولان نمايشگاه هوايي كيش در تحقق اين هدف يعني رقابت با نمايشگاه دوبي كه در آن فعال ترين و بزرگترين شركتهاي صنعت هواپيمايي جهان با پيشرفته ترين فن آوريهاي هوايي شركت دارند، موفق شده اند جاي بحث دارد.
اما شايد نقطه قوت اين نمايشگاه بزرگترين كنفرانس بين المللي صنعت حمل و نقل هوايي در دانشگاه كيش بود كه از روز دوم نمايشگاه آغاز به كار كرد و به مدت دو روز هم ادامه داشت. برگزاري اين كنفرانس در كنار نمايشگاه و شرايطي كه بر آن حاكم بود مصداق عيني جنگ علم و مديريت در كشور بود كه دبير علمي كنفرانس در سخنراني ابتدايي آن، بر آن تاكيد كرد. مساله بسيار ساده بود و آن شروع به كار اين كنفرانس بين المللي با حداقل ممكن افراد (شايد ۳۰ نفر) كه تنها ۱۵ نفر از آنها سخنراني و ارائه دهندگان مقالات بودند. در مراسم آغاز به كار كنفرانس هيچ يك از مديران درجه دو و سه صنعت حمل و نقل هوايي (صنايع هوايي، شركتهاي هواپيمايي، سازمان هواپيمايي كشوري، شركت فرودگاه هاي كشور و ...) كارشناسان اين سازمانها و حتي مسئولان منطقه شركت نداشتند.
نكته جالب توجه اين بود كه بزرگترين و مطرح ترين دانشگاه صنعتي كشور يعني دانشگاه صنعتي شريف، اساتيد و دانشجويان با انگيزه و مستعد برگزاركننده اين كنفرانس بودند و در محلي اين كنفرانس برگزار مي شد كه مركز علمي منطقه يعني دانشگاه كيش به حساب مي آيد.
البته وقتي به بروشورها و تراكت هاي كنفرانس توجه مي شد، علائم و نشانه هاي ۹ سازمان و شركت به عنوان پشتيبانان كنفرانس حك شده كه با توجه به استقبالي كه از كنفرانس از سوي اين سازمانها به عمل آمد، نشان از اين داشت كه اين سازمانها صرفا براي حفظ ظاهر اقدام به اين پشتيباني كرده اند.
آنچه بيش از همه دردناكتر بود، عدم حضور مديرعامل و همراهان بزرگترين شركت هواپيمايي كشور در كنفرانس بود كه براي بازديد از نمايشگاه هوايي و ... وارد كيش شد و با وجود حك شدن نشان شركت در بين حاميان كنفرانس، در آن حضور نيافت. شايد مديرعامل محترم كه سخن از انتخاب وي به عنوان وزير راه و ترابري پس از احمد خرم نيز به ميان آمده بود، خود را بي نياز از مباحث مطروحه در كنفرانس علمي مي دانست و شايد برنامه هاي وي آنقدر زياد بود كه فرصتي چند دقيقه اي حداقل براي حفظ ظاهر براي حضور در كنفرانس نداشت.
افراد معدودي كه در لباس كارشناسي در محل كنفرانس و عمدتا لابي آن حضور يافتند، بيشتر به وسايلي همچون كيف و خودكار تا بهره گيري از مقالات و سخنراني ها چشم داشتند.
هر چند اين كم لطفي و بي نيازي مديران كشور براي مسئولان و دانشجويان برگزار كننده كنفرانس دردآور بود ولي به دليل عادي بودن اين قبيل وقايع، چيزي از انگيزه و تلاش آنها براي اجراي هرچه بهتر كنفرانس كم نكرده و البته ناگفته نماند مهم ترين مقام دولتي حاضر در كنفرانس، بازرس ويژه رئيس جمهور در چند وزارتخانه بويژه وزارت راه و ترابري بود كه دل ايشان نيز از بي مهري مديران بدرد آمد و در سخنان كوتاهي در انتهاي كنفرانس از ارائه گزارش به رئيس جمهور در اين زمينه خبر داد. البته حضورايشان در نمايشگاه را نيز بايد به حساب دانشگاهي بودن و تخصص ايشان گذاشت وگرنه در بدنه مديريتي كشور چنين علاقه اي بسيار اندك و شايد ناياب باشد.
بهرحال شايد اگر مطرح ترين دانشگاه كشور برگزاركننده اين كنفرانس نبود، اين انتظار كه بايد استقبال مديران و كارشناسان از آن چشمگير نباشد، منطقي به نظر نمي رسيد. اما ظاهرا بي علاقگي و بي نيازي مديران كشور به علم، دانش و نظرات كارشناسي به جايي رسيده كه تفاوتي بين دانشگاه صنعتي شريف كه نخبگان علمي كشور در آن در حال پرورش هستند و هدف اول دانشگاه هاي خارج كشور براي جذب نخبگان آن مي باشد، با دانشگاه ها و مراكز علمي كوچكتر وجود ندارد.
اين مهم هشداري جدي به مديريت كلان كشور است كه چگونه در چنين شرايطي دل به تحقق اهداف سند چشم انداز بيست ساله بسته اند؟ آيا تا زمانيكه مديران بخشها و سازمانهاي مختلف به صندلي خود چسبيده اند و فقط در موارد حفظ ظاهر، گرايش به علم و دانشگاه نشان مي دهند، مي توان مديريت علمي بر كشور حاكم كرد؟ جلوي سيل گسترده خروج نخبگان از كشور را گرفت و به توسعه علمي كشور كمك كرد؟
اين سئوالات نيز از برگزاركنندگان كنفرانس قابل طرح است كه اين نمايشگاه چه دستاورد قابل توجهي براي صنعت هوايي كشور به همراه داشت؟ آيا صرف هزينه هاي گزاف صرفا براي حفظ ظاهر توجيه منطقي در پي دارد؟ تا چه حدي نمايشگاه مزبور توانست شكافهاي رقابتي خود را در جذب گردشگر داخلي و خارجي با نمايشگاه دوبي پر كند و ...
ونكته آخر اينكه اصل برگزاري اين نمايشگاه خالي از فايده نيست اما نحوه برگزاري وبهره وري از آن درجهت نمايش دستاوردهابه كارشناسان داخلي ، بازاريابي واشتغال وكسب تجربيات علمي بايد مورد توجه قرار گيرد.