پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۳
گفت وگو با چهار تن از استادان زبان و ادبيات فارسي دانشگاه ها درباره همايش «موضوع انشا: زندگي» - بخش دوم و پاياني
دشت سبز انديشه
اشاره: ديروز در بخش نخست گفت وگوي همشهري با چهار تن از استادان زبان و ادبيات فارسي دانشگاه ها، ديدگاه هاي دكتر جليل تجليل، دكتر كامل احمد نژاد، دكتر احمد خاتمي و خانم دكتر صفي نيا را درباره انشا خوانديم. امروز بخش دوم اين گفت وگو را همزمان با فرارسيدن زمان برگزاري همايش «موضوع انشا: زندگي» كه مراسم اختتاميه آن فردا جمعه با تجليل از معلمان انشا و در سالن اجتماعات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برگزار مي شود، منتشر مي كنيم. همان طور كه پيش از اين هم يادآوري شده اين همايش توسط سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران برنامه ريزي و به مرحله اجرا درآمده است.
009489.jpg
علي اصغر محمدي
* چه شيوه اي براي ارزيابي درس انشا مناسب است؟
دكتر تجليل: شيوه پيشنهادي بنده شروع از لذت و پايان با عزت است، آغاز با تشويق است وختم با توفيق و موفقيت، اين سخن خيلي كوتاه است و اين سخن را ترجمه پهناوري گفته  آيد در مقام ديگري، يعني اين كه در درس اول چكش را به دست بگيريم، انشا را بكوبيم و چكش كاري كنيم و بگوييم اين هم شد جمله بندي، اين آن جوان را شكست مي دهد، بايد به غلط و به دروغ هم كه بوده باشد، البته دروغ پرفروغ، نه دروغ آلوده، بگويند شما استعداد داريد و خيلي خوب است، هفته آينده يا هفته هاي ديگر كه آمد بگويند بهتر شده و ترقي كرده اي. اين خودش موجب پرورش مي شود، بعداً جمله بندي ها را ياد مي دهيم كه هر چه كوتاه تر و زيباتر باشد بهتر است، تجارب را هم ياد مي دهيم.
دكتر احمدنژاد: البته براي ارزيابي دقيق و درست هر نوشته بايد ارزيابي كننده اطلاع و تجربه كافي داشته باشد.
ارزيابي مناسب اين است كه هم شكل نوشته يعني زيبايي كلمات، رواني، درستي و رسايي جمله ها و آرايش كلام با تصويرها و آرايه هاي مستدل و مناسب در نظر گرفته شود و هم محتواي نوشته از نظم منطقي مفاهيم كه از زمان ارسطو تاكنون به صورت مقدمه، متن و نتيجه خلاصه مي شود و درستي استدلال و اصالت انديشه و احساس و درنهايت تأثيرگذاري مثبت بر خواننده يا شنونده در نظر گرفته شود. مثلاً در كلاس انشا عكس العمل دانش آموزان شنونده به صورت نشان دادن شوق يا ملال در ارزيابي دبير تأثير مي گذارد.
دكتر خاتمي: مهم ترين نقطه ضعفي كه درس انشا داشت و ممكن است هنوز هم در سطوح مختلف حتي دانشگاه ها داشته باشد، شيوه هاي ارزيابي آن است. هيچ معيار و ضابطه مشخصي براي دبير، استاد، دانش آموز و دانشجو وجود نداشته و ندارد كه براساس آن بتوان براي درس انشا و نگارش نمره اي منظور كرد. گاهي نمره براساس مسائل اعتقادي كم و زياد مي شد، گاهي به خاطر كميت انشا كم و زياد مي شد، گاهي به لحاظ خوش خطي و بدخطي و ... .
بنابراين بايد در ارزيابي درس نگارش و انشا در مقاطع مختلف به شيوه علمي و قابل ارزيابي دست يافت. اين كار را بايد نهادهاي برنامه ريزي با استفاده از تجربيات استادان، دبيران و معلمان اين درس انجام دهند. براي نمونه مي توان در درس نگارش و انشا محورهايي را قرار داد، مثلاً در همان شيوه اي كه عرض كردم يعني «شيوه گزارش» نمره اي را براي تعيين حوزه مطالعاتي، نمره اي را براي مصاحبه با افراد، نمره اي را براي چگونگي تنظيم مطالب، نمره اي را براي چگونگي دسته بندي مسائل و مشكلات، نمره اي را براي تحليل و نتيجه گيري و ... در نظر گرفت. در روش هاي ديگر مثل «روش كتابخواني» ، «روش توصيفي» ، «روش تقريري» و... مي توان با محورهاي ديگري كار دانش آموزان را ارزيابي كرد. البته نبايد فراموش كرد كه ذوق معلم و سليقه او هم در هر حال مؤثر است و شايد اجتناب ناپذير.
دكتر صفي نيا: درس انشا را مسلماً نمي توان به صورت تستي ارزيابي كرد. يا به صورت پرسش هاي كوتاه ... و هر كس شيوه خاص خودش را دارد. من در همان سال هاي نخستين تدريس نيمي از نمره را براي به كار بردن درست فعل و فاعل و جمله بندي ها در نظر مي گرفتم و نيم ديگر نمره براي پرداختن به موضوع و محتواي مورد نظر و نگارش زيباتر و قلم تواناتر اختصاص داشت.
ارزيابي درس انشا بسيار دشوار است و شما اگر يك انشاي واحد را به ده نفر معلم انشا بدهيد كمتر پيش مي آيد كه همه آنها حتي با نوسان يكي دو نمره آن را ارزيابي كنند. در فرانسه، پژوهش در ارزيابي انشاي دانش آموزان نشان مي داد كه اختلاف نظر تا ده نمره هم پيش آمده بود. يعني يك انشاي واحد از يك معلم هفده و از يك معلم ديگر هفت گرفته بود. ولي به هر حال براي پيشگيري از نوسان هاي زياد مي توان معيارهايي را در نظر گرفت. در هر صورت يك انشاي واحد از نظر چند معلم كمتر يكسان ارزيابي مي شود.
009483.jpg
دكتر تجليل: براي جذابيت درس انشا بايد با نردبان تشويق كمي به پشت بام برويم، البته امروز بام ها خيلي بلند است. بالاي برج برويم، دانشجويان را از زمين برداريم و در اوج برج ها بنشانيم، نه در برج هاي ساختماني، آجري يا سيماني بلكه در برجهاي ادبي و ايماني اينها را فراهم كنيم. من ملك بودم و فردوس برين جايم بود آدم آورد بدين دير خراب آبادم
* چه راه كارهايي براي جذابيت درس انشا و توجه بيشتر مسئولان به اين درس وجود دارد؟
دكتر خاتمي: به نظر من اگر استاد و دبير و معلم بتوانند درس نگارش را با مسائل و موضوعات روز پيوند بزنند و درس انشا و نگارش را كاربردي كنند، مي توانند دانش آموزان و دانشجويان را جذب كنند. اول چيزي كه مهم است اين است كه شاگرد بداند كه اين درس براي او ضروري و لازم است و به آن نياز دارد. اگر اين تشنگي را در او ايجاد كرديم او خود به دنبال آب خواهد رفت.
مسئولان فرهنگي و نهادهاي آموزشي هم نخست خود بايد عملاً به اين موضوع رسيده باشند كه درس انشا و نگارش مهم و حياتي و انسان ساز است. بعد از آن در برنامه هاي اين درس تجديدنظر كنند و اگر اشكالاتي بوده و هست در رفع آن بكوشند. معلمان و دبيران متخصص و علاقه مند را براي اين درس به كار گيرند، برنامه هاي مسابقاتي را در مدارس داير كنند و نفرات برگزيده را به شيوه هاي مطلوب تشويق كنند. قطعاً اگر اين نكات رعايت شود تحولي در دانش آموزان هم به وجود خواهد آمد. در دانشگاه ها هم بايد همين نكات را رعايت كرد. شايد لازم باشد سرفصل درس آئين نگارش و يا نگارش و ويرايش تغيير كند. لازم است از استادان صاحب ذوق و اهل قلم استفاده شود و كلاس به صورت كارگاهي اداره شود.
دكتر صفي نيا:  سپردن خلاقيت ها به دانش آموزان... درس انشا در آغاز براي درست نوشتن و سپس به تدريج براي زيباتر نوشتن در نظر گرفته شده است. پس، دادن يك موضوع انشاي واحد به همه شاگردان، از جذابيت اين درس مي كاهد. من اغلب سه موضوع را كه انتخاب بيشتر شاگردان بود به آنها مي دادم. به اين ترتيب آنها در همان موضوع مورد علاقه قلم فرسايي مي كردند. دوست نداشتن موضوع انشا موجب دلسردي و تمايل نداشتن دانش آموز به نوشتن و دست به قلم نبردن مي شود. پس بايد از راه خودش وارد شد و كم كم او را چنان توانا كرد كه درباره هر مطلب مشخصي هم بتواند بنويسد.
دكتر تجليل: براي جذابيت درس انشا بايد با نردبان تشويق كمي به پشت بام برويم، البته امروز بام ها خيلي بلند است. بالاي برج برويم، دانشجويان را از زمين برداريم و در اوج برج ها بنشانيم، نه در برج هاي ساختماني، آجري يا سيماني، بلكه در برجهاي ادبي و ايماني. اينها را فراهم كنيم. من ملك بودم و فردوس برين جايم بود/ آدم آورد بدين دير خراب آبادم.
هيچ  حادثه اي اتفاق نيافتاده، احساس بزرگ بيني در دانش آموزان و شخصيت و پرستيژ، با اين گفتار به عمل آمده است. فقط در كلاس انشا نبايد از حكمت غزل حافظ هم چشم پوشي كنيم، از رباعي هاي خيام، از شعرهاي سعدي، از داستان هاي مولوي، كه گاهي بخوانيم و آنها را به تدبير و دقت تشويق كنيم. اين موجب مي شود كه دانش آموزان بروند و آنها را به نثر فارسي بياورند، در پايان من تشويق را عامل و انگيزه بزرگ مي دانم.
لازم است، معلمان محترم و استادان گرامي در كلاس هاي انشا با يك شور و حالي حضور يابند و از آثار خودشان و اگر خود آثاري ندارند، آثار ديگران را، كوتاه، نه بسيار ملال انگيز، عرضه بدارند و ضمناً در بيان انشا هارموني و هماهنگي صدا خيلي نقش دارد.
انشا، نگارشي است باموسيقي، با قطع و وصل، بانوازش، بااستفهام، باحسرت، باغضب، باتوبيخ، باتشويق، باآه، بالبخند و ده ها پديده ديگر كه هر كدام از اين ها امروز با علامت نقطه گذاري مشخص شده است. لذا يك الف با يك نقطه گفته مي شود، آه و تأسف و آرزومندي هم. كلمات وقتي مسلماً زنجيروار مي آيند و در زنجيره كلام انواع مطالب مطرح مي شود، اما در عين اين كه در يك زنجيره اند با يك فعل ختم مي شوند، كاماهايي  آنجا لازم است كه كلمات هر كدام خود را نشان دهند. مانند گوشواره ها و گردنبندها و مدال ها كه در يك ويترين گوهر فروشي خودنمايي مي كنند، هر كدام در عين استقلال با هم ديگر كارواني از زيبايي را تشكيل مي دهند. كاروان كلمات و واژه ها تشبيهي است براي كاروان مطالب و پيام ها. پيام بايد با گوشنوازي توأم باشد. شما تمام كتب آسماني را كه ملاحظه كنيد، قرآن كريم و نهج البلاغه را كه مي بينيد، كلمات پيامبر اكرم را كه مي بينيد، باز از اين سو نويسندگان بزرگ ايران را مي بينيد، از گذشته و معاصر هم روزگاران را مي بينيد، در كلماتشان جناس وجود دارد، آهنگيني و سجع، نه پر رنگ، بلكه كم رنگ و دلنواز و طبيعي، نه ساختگي و متكلفانه، بلكه بسيار بسيار طبيعي و دل انگيز، كه خود بخشي است در ادبيات. يعني كلام موزون بسيار اندكي كه انسان ضمن اين كه به راحتي مي فهمد، احساس مي كند گوشنوازي داشته باشد اين مي شود انشا. البته در پرورش و چيدن سفره انشا، غذاهاي ديگر هم هست كه هر كدام به صورتي دلبري مي كنند كه اين ها را تحصيل بايد كرد. اين ها را چه كساني بايد تحصيل كنند، معلمان انشا بايد علم معاني و بيان و بلاغت و نويسندگي بياموزند و براي معلمان، معلماني لازم است كه هر ماهه در يك سخنراني بسيج شوند و صاحب قلمان، صاحب بيانات و اسوه هاي نويسندگي در آن جا حضور پيدا كنند و استارت را بزنند و آن ها با شعله اين وارد كلاس شوند و بتوانند دل انگيزي كنند.
دكتر احمدنژاد: نخست بايد با شيوه هاي مناسب و با انعكاس نظر صاحب نظران در رسانه هاي جمعي، برنامه ريزان فرهنگي را به فكر چاره انديشي انداخت و آن گاه با سمينارهاي مختلف و جمع بندي نظر خبرگان كار، راه كارهاي مناسب را معين كرد و در اختيار مجريان گذاشت.
009486.jpg
دكتر صفي نيا:  دادن يك موضوع انشاي واحد به همه شاگردان، از جذابيت اين درس مي كاهد. من اغلب سه موضوع را كه انتخاب بيشتر شاگردان بود به آنها مي دادم. به اين ترتيب آنها در همان موضوع مورد علاقه قلم فرسايي مي كردند. دوست نداشتن موضوع انشا موجب دلسردي و تمايل نداشتن دانش آموز به نوشتن و دست به قلم نبردن مي شود. پس بايد از راه خودش وارد شد و كم كم او را چنان توانا كرد كه درباره هر مطلب مشخصي هم بتواند بنويسد
*در دوره تحصيل جنابعالي، درس انشا چگونه برگزار مي شد؟ آيا مطلوب بود؟
دكتر تجليل: در دوره دبيرستان كلاس هاي انشا پرسوز و ساز بود، پر نغمه و آواز بود، معلمان خود نيز انشا مي نوشتند و مي خواندند و ما موضوعي كه براي هفته آينده تعيين مي كردند را مي گشوديم و كار به جايي رسيد كه دانش آموزان براي خواندن انشا مثل مسابقات ورزشي با هم رقابت مي كردند.
در آن زمان ها حتي دانش آموز از درس انشا رد مي شد و اين برمي گردد به اين وابستگي كه به امنيت محيطي دارد، يعني معلم قدرت داشت كه عادلانه ببيند اگر يك نفر هيچ سوادي ندارد در انشا او را هم رد كند. چرا در فيزيك و شيمي ردي هست اما در انشا رد نمي شود. بايد استادان اين قدرت و پشتيباني آبشاري وزارتخانه را داشته باشند و از طرف اولياي محترم دانش آموزان و دانشجويان هم تشويق به عمل آيد. اينها با هم ديگر ارتباط دارند. خود استاد هم بايد توليد كننده انبوه انشا باشد، حتي در كلاس كه صحبت مي كند يك مقداري گوشنواز و آراسته به تصنيف هاي شعري باشد كه من يقين دارم كه كلاس بال و پري پيدا خواهد كرد.
دكتر احمدنژاد: در سال هاي اول دبيرستان كه محل تحصيل من شهر كوچك باكو بود، اغلب دبيراني كه درس ادبيات و انشا را تدريس مي كردند تسلط چنداني بر موضوع درس نداشتند. انشايي نوشته مي شد و خوانده مي شد. يا در امتحان موضوعي تعيين مي شد و دبير متناسب با سليقه خود نمره اي مي داد و بيشتر نوشته ها حالت تخيلي و رمانتيك داشت. اما سال هاي آخر را كه در دانشسراي مقدماتي اروميه گذراندم، دبيرها ورزيده تر و با تجربه تر بودند و درس انشا جدي گرفته مي شد. هر چه بود در پايان دوره دبيرستان اغلب بچه ها قادر به نوشتن در حد قابل قبول مي شدند.
دكتر صفي نيا: در دوره تحصيل در دبستان و دوره اول دبيرستان كلاس هاي انشا چندان مطلوب نبود، گواين كه من اين درس را و نوشتن را دوست مي داشتم ولي موضوع ها تكراري و معلم و همكلاسي ها نسبت به آن تا حدي بي تفاوت بودند. در يازدهمين سال مدرسه، سعادت نصيب ما شد و يكي از بهترين استادان كه اهل قلم بود براي تدريس اين درس به دبيرستان ما (گوهرشاد) دعوت شد و او بود كه هم كلاس انشا را پرشورترين كلاس و هم درس انشا را جذاب ترين درس ما كرد و در واقع الگوي خود من شد كه چند سال بعد پس از گذراندن دوره ليسانس ادبيات به همان گونه رفتار كردم.
دكتر خاتمي: در دوره تحصيل، مشكل انشا شايد به صورت جدي تري وجود داشت. همين حرف ها و نقل هايي كه براي درس انشا مي زدند و مي زنند را آن وقت ها ما حس مي كرديم. معمولاً درس خسته كننده و در عين حال سخت بود. چون كسي روش نوشتن را نمي آموخت فقط مي خواستند كه بنويسيم. البته معلم ها فرق مي كردند، گاهي اقبال همراهي مي كرد و معلم مسلط و كارداني معلم ما مي شد- كه اين اتفاق در آخرين سال تحصيلي من پيش آمد- كه كلاس انشا از آن حالت خستگي آور، خارج مي شد. ولي عموماً كلاس هاي انشا كلاس هاي مؤثر و جذابي نبود.
* آيا رابطه اي بين درس انشا و زندگي فردي و اجتماعي وجود دارد؟ چگونه؟
دكتر صفي نيا: از نظر اجتماعي نگارش خوب هميشه مي تواند در هر سمتي، شغلي و حرفه اي مؤثر باشد. و از نظر فردي گذشته از لذت نگارش خوب، اعتماد به نفس را بالا مي برد و همين باز در زندگي اجتماعي هم تاثير مي گذارد.
دكتر احمدنژاد: نوشتن انسان را به تفكر وامي دارد و اين تفكر به انسان ياري مي دهد كه در باره زندگي و پديده هاي مختلف آن بينديشد و اين تفكر پايه درك بهتر حوادث و مسايل است، اگر ما انگيزه نوشتن را در كسي ايجاد كنيم انگيزه تفكر را هم در او ايجاد كرده ايم و او را براي يك زندگي خردمندانه براساس تفاهم و تعامل آماده كرده ايم.
دكتر خاتمي: قطعاً و حتماً انشاي هر دانش آموز و دانشجويي مي تواند بيان كننده پنهاني ترين حس دروني او باشد و مي تواند تحليل جهاني ترين مسأله روز به عبارت ديگر انشا يكي از آينه هاي تمام نماي مسايل فردي و اجتماعي است.
* عوامل مؤثر در بي توجهي به درس انشا در سال هاي اخير چيست؟
دكتر خاتمي: عوامل متعدد است و مربوط به سال هاي اخير هم نيست. حتماً برنامه ريزاني كه درس انشا را به درس ديگري تغيير داده اند و يا در ضمن درس ديگري آورده اند، نيت خير داشته اند و مي خواسته اند كه به درس انشا سر و ساماني دهند. بنده شخصاً با حذف و تغيير نام و شيوه اين درس موافق نيستم. بيشتر علاقه مند بودم كه درس انشا با همان عنوان و با همان استقلال حفظ مي شد و با نظارت بر شيوه برگزاري كلاس هاي انشا و معلماني كه براي اين دروس ابلاغ مي گرفتند، اين درس از نظر كمي و كيفي تقويت مي شد. بزرگترين لطمه اي كه اين درس خورده است يكي نداشتن معلمان با صلاحيت و متخصص بود و اين كار انصافاً به درس انشا لطمه هاي فراوان زد.
ديگر نداشتن معيار مناسب براي ارزيابي اين درس بود و اين كه عموماً معلمان- حتي معلمان و دبيران متخصص هم- در دادن نمره واحد يا نزديك به هم به يك انشا اتفاق نظر داشتند.
دكتر تجليل: يكي از عوامل اصلي اين است كه استادان انشا دلسرد بودند. بايد آنها را دريافت كه دلسرد نشوند، يعني اين كه از نظر معيشتي گويا و از نظر محيط امن علمي خودشان، پرستيژ اخلاقي و علمي خودشان، بايد به اينها خيلي كمك كرد و روحيه داد كه بتوانند شكفته شوند و زحمات خود را عرضه كنند. چون اين استاد و معلم است كه بايد استارت كار را بزند و اشتغال را ايجاد كند.
عامل بعدي تشويق است كه الان انجام نمي شود، تشويق هم از نوع خانوادگي هم فواره اي و هم آبشاري. فواره اي از روح دانشجو بايد بلند شود با تاييد و تشويق ولو اين كه به دروغ باشد، اين دانش آموز يا دانشجو را پيشرفته خواهد كرد. دوم تشويق آبشاري باشد يعني اين كه از بالا تشويق ها بيايد. اين كه شما در روزنامه  تان راجع به انشا بحث شيريني مي گشاييد اين يك نوع تشويق بالايي و اقدام والايي است.
دكتر احمدنژاد: درس انشا چند مشكل داشت:
الف: معيار دقيقي براي تدريس و نمره دادن نداشت. در نتيجه تبديل مي شد به وسيله اي براي پركردن خلاء برنامه تدريس دبيران رشته هاي مختلف به طوري كه دبيران ادبيات گله مي كردند كه مديران مدارس تعدادي از ساعات درس انشا را به دبيران ورزش واگذار مي كنند.
ب- افزايش سريع جمعيت و توسعه نيافتن فضاهاي آموزشي متناسب با اين افزايش منجر به تشكيل كلاس هايي با جمعيت ۴۰ تا ۵۰ نفر شد و در اين كلاس ها فرصت آن كه همه بنويسند و بخوانند وجود نداشت.
ج- اغلب دبيران به جهت داشتن اشتغالات فراوان و خستگي ناشي از آن فرصت آن را نداشتند كه بيرون از كلاس انشا ي دانش آموزان را بخوانند و درباره آن نظر بدهند و راهنمايي كنند.
د- گاهي در درس انشا ي بچه ها به آن بخش از مسايل اجتماعي اشاره مي شد كه مورد پسند اولياي دبيرستان و اولياي امور نبود. در اين مورد مي توان به بخش نامه هاي مربوط به درس انشا كه از وزارتخانه، ادارات كل و ادارات آموزش و پرورش صادر شده است مراجعه كرد.
روزي خانم دبيري مي گفت: چه كار كنم من «فصل بهار» را به عنوان موضوع انشا تعيين كرده بودم، اما بچه ها آن را به فقر و بيماري و نارسايي هاي اجتماعي ارتباط داده بودند.
كم حوصلگي و بي انگيزه بودن دبيران و انتخاب موضوع هاي قالبي، درس و موضوع انشا را گرفتار دور باطل كرده و از جذابيت آن كاسته بود.
اين عوامل و عوامل ديگر سبب بي توجهي به درس انشا و حذف آن از برنامه دبيرستان ها شد.
دكتر صفي نيا: توجه يا بي توجهي به هر درس به معلم آن برمي گردد. يك معلم ورزش خوب، شاگردانش را به ورزش علاقه مند مي كند. همين طور يك معلم خوب ادبيات يا رياضي يا فيزيك و غيره،  عكس آن هم روشن است.
در سال هاي اخير، به درس هاي ادبيات فارسي نهايت بي توجهي شده است. بسياري از دانشجويان دوره ليسانس هنوز گلستان سعدي را نخوانده اند. بسياري از آنها حتي پنج گنج نظامي را نديده اند. متأسفانه انتخاب چند صفحه از چند كتاب متون ادبي كار شاگردان را آسان كرده است و آنها را از آشنايي با متون كهن ادب فارسي كه هر انديشه و فلسفه و حكمتي را مي توان در آنها يافت دور نگه داشته است. به نظر من بايد معلم خوب را تربيت كرد و ديگر نگران بي توجهي دانش آموزان و درس ها نبود. مطمئن باشيد كه يك معلم باسواد و علاقه مند ادبيات فارسي به درس انشا بي توجهي نشان نمي دهد.
009492.jpg
دكتر خاتمي: مهم ترين نقطه ضعفي كه درس انشا داشت و ممكن است هنوز هم در سطوح مختلف حتي دانشگاه ها داشته باشد، شيوه هاي ارزيابي آن است. هيچ معيار و ضابطه مشخصي براي دبير، استاد، دانش آموز و دانشجو وجود نداشته و ندارد كه براساس آن بتوان براي درس انشا و نگارش نمره اي منظور كرد
* چه خاطره اي از درس انشا در دوران تحصيل خود و تدريس داريد؟
دكتر تجليل: ما در دبيرستان ادبي لقمان تبريز، كلاس انشا داشتيم و يكي از دانش آموزان انشايي مي خواند و مي گفت، اكنون آرزوهاي من در شكم ابرها نهان است،  و هنوز هم اين جمله در گوشم مانده است. ما چند نفر اهل قلم بوديم كه روزنامه ديواري به نام «نداي نصرت» داشتيم. يك روز استاندار وقت آذربايجان، مرحوم دكتر اقبال وارد دبيرستان لقمان كه در مجاورت استانداري قرار داشت، مي شد و در راهرو دبيرستان چشمش به آن روزنامه ديواري افتاده بود.
مرحوم دكتر اقبال پس از مطالعه اين روزنامه ديواري، دستور تشويق دست اندركاران آن را صادر كرده بود. يك هفته بعد براي هر كدام از ما يك نسخه از كتاب «اخلاق ناصري» با امضاي خودش اهدا كرد.
دكتر صفي نيا: براي من ساعت هاي انشا از لذت بخش ترين ساعت هاي درسي مدرسه بود با خاطراتي بسيار كه در اين جا فرصت گفتن آن نيست. خاطره خوب من از دوران تدريس انشا اين بود كه من در دبيرستان محتشم كاشاني (نارمك) شروع به تدريس كردم و متوجه شدم حدود نيمي از شاگردان كلاس ارمني هستند. در نخستين جلسه گرفتن ورقه هاي انشا از ديدن غلط هاي املايي و اين كه حتي فعل و فاعل را هم درست به كار نبرده بودند تعجب كردم. سطح نگارش آنها بسيار پايين تر از توقع من بود.و زيباترين خاطره من در ساعت هاي انشا، همين كلاس حدود شش ماه بعد بود.
آن قدر زيبا مي نوشتند كه به مراتب از سطح انتظار من بالاتر بود و به راستي كه اغلب با تحسين من رو به رو مي شدند. بارها پيش مي آمد كه دانش آموزي با خواندن انشا همه را به گريه مي انداخت و باز... بارها پيش آمد كه خواننده انشا چنان احساسات پرشور خود را منتقل مي كرد كه همكلاسي هايش دقايقي طولاني برايش كف مي زدند. خاطره آن ساعت هاي انشا هنوز هم لذت آن ساعت ها را در من زنده مي كند. آن كلاس ها سرشار از شور و احساس و ذوق بود.
دكتر خاتمي: خاطرات فراوان است بگذاريم براي وقت ديگر.
دكتر احمدنژاد: از ميان خاطراتي كه از درس انشا در دوران تحصيل داشتم كه يكي بيشتر به يادم مانده است. آن خاطره اين است در زمان تحصيل در دانشسراي مقدماتي اروميه يك سالي كه دبير انشاي اين درس را بسيار جدي مي گرفت و در درس انشا به قول بچه ها اغلب نمره تك مي داد در امتحان ثلث دوم به ورقه انشاي من نمره ۱۸ داده بود. چون دانشسرا به صورت شبانه روزي اداره مي شد بيشتر دانش آموزان آن كه حدود دويست نفر بودند، ورقه انشاي مرا گرفتند و خواندند تا ببينند چه نوشته ام كه اين دبير سخت گير به آن نمره ۱۸ داده است.
اما در دوره تدريس كه از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ در دبيرستان عدل نازي آباد كه اكنون به نام يكي از دانش آموزان آن دبيرستان كه در سيزده آبان سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران شهيد شد به «سيدفاطمي» تغيير نام داده است، انشا تدريس مي كردم خاطرات خوش بسياري دارم. اغلب آن دانش آموزان الان عهده كار كارهاي مهمي هستند. برخي نويسنده شده اند با اين كه رشته هاي تحصيلي آن دبيرستان رياضي فيزيك و طبيعي و علوم تجربي بود، نه رشته ادبيات.
* چه معاني و مفاهيمي از واژه انشا استنباط مي شود؟
دكتر تجليل: انشا كلمه زيبايي است، انشا را ما نبايد ابداً به فارسي يا به كلمه ديگر تبديل كنيم. انشا يعني نشر و نما دادن، پر و بال دادن، از كاه كوهي ساختن و از كوه كاهي آراستن، كوچك را بزرگ جلوه دادن - به منظور ابلاغ حقيقت ماده _ بزرگ را كوچك جلوه دادن به منظور تواضع و افتادگي، همه اينها بايد به مقاصد خير صورت بگيرد.
از نظر معاني و مفاهيم، معاني ، مقاصد است و مفاهيم آن پيام ها است.
دكتر صفي نيا: از نظر لغوي انشا يعني آفريدن، ايجادكردن، آغاز كردن،  از خود چيزي گفتن، سخن آفريني، سخن پردازي. آنچه امروزه ما از ماده درسي انشا استنباط مي شود. بيشتر يعني موضوعي و مقاله اي به قلم خود نوشتن.
دكتر احمدنژاد: معني لغوي «انشا» ، ايجاد، خلق و آفرينش است و مقصود از اين درس اين بود كه دانش آموز از تلفيق و تركيب آموخته ها، تجربه ها و انديشه هاي خويش و زدن مهر قريحه خود بر آنها مطالبي كه ابتكار خود او بود عرضه كند.
* ويژگي يك موضوع انشاي خوب كدام است؟
دكتر خاتمي: يك موضوع خوب بايد داراي جنبه هاي مثبت: خلاقيت، آفرينندگي، ذوق انگيزي و اميدواري را داشته باشد و همچنين مرتبط با انسان معاصر، هماهنگ با تحولات علمي و اجتماعي و همراه با حركت و سازندگي باشد.
بديهي است كه در انتخاب و بيان هر موضوع با اين ويژگي ها بايد سن و سال و جنس دانش آموزان را نيز در نظر گرفت. يعني موضوعي را با اين ويژگي ها مي توان مناسب با سن دانش آموز دوره راهنمايي دختر يا پسر و موضوعي را با اين ويژگي ها متناسب با دانش آموزان دختر يا پسر سال هاي آخر دبيرستان در نظر گرفت.
دكتر تجليل: موضوع خوب اولاً بايد موضوع نشاط انگيزي باشد، چرا چون موضوع هاي غمبار و ضجه آميز ممكن است به روح هاي پرنشاط جواني در آغاز شكوفايي لطمه بزند. مثلاً موضوعاتي مثل طلوع، غروب،  پروانه، ستارگان، بهار، زمين، دره، جنگل،  اقيانوس و ... كه در متون ادبيات فارسي فراوان است و مي توان از آنها استفاده كرد، بعد هم شخصيت ها، بزرگان، شرح حال و احوال نويسندگان بزرگ، مخترعين و استادان بزرگ،  كتابخانه هاي بزرگ،  اينها مطرح شود.
موضوع زياد است:
يك عمر مي توان سخن از زلف يار گفت
در بند آن مباش كه مضمون نمانده است
البته گاهي انشاهاي انتقادي هم در حد پسنديده اي كه راهنمايي بخش هم بوده باشد، خوب است كه خيال نمي كنم ضرري داشته باشد.
دكتر احمدنژاد: ويژگي يك موضوع خوب اين است كه تكراري و كليشه اي نباشد و متناسب با علايق و گرايش هاي فكري نويسنده باشد و با زندگي واقعي او ارتباط داشته باشد.
دكتر صفي نيا: هر موضوع انشايي مي تواند خوب باشد. به ياد دارم در همان سال هاي نخستين تدريس پيشنهاد يكي از شاگردانم «آجر» بود. من اول كمي تعجب كردم، بعد گفتم تو خودت آن را بنويس ... و اين دانش آموز خلاق از زبان يك آجر نوشت. اين انشا آن قدر شيرين و جذاب بود كه من هنوز پس از سال هاي دراز (حدود چهل سال) آن را فراموش نكرده ام. هر موضوعي مي تواند خوب باشد، اما نه براي همه شاگردان.
* در چه شرايطي مي توان انتظار داشت كه دانش آموز بتواند انشاي خوب بنويسد؟
دكتر صفي نيا: نوشتن يك انشاي خوب در همه مواقع امكان پذير نيست.
نوشتن انشا تمركز انديشه مي خواهد و چه بسا كه يك شاگرد خوب با قلم توانا و مسلط بر نگارش در يك جلسه امتحاني مشخص و با يك موضوع مشخص توانايي هايش آن چنان كه هست ارائه شود. شايد به همين جهت ارزيابي انشا يكي از مشكل ترين ارزيابي هاست. در درس انشا هدف نمره نيست بلكه پرورش توانايي شاگردان در نگارش درست و كاربردن واژه هاي زيباتر و پروراندن مفهوم در شكلي تأثيرگذار است كه بتواند آن احساس و ادراك را به خواننده يا شنونده نوشته منتقل كند.
دكتراحمدنژاد: نوشتن بخصوص نوشتن درست، روشن و مؤثر كار آساني نيست و نياز به آموزش دارد. اما مهم ترين عامل براي نگارش خوب، ممارست است همراه با نقد منصفانه و اشاره درست به ضعف ها و قوت ها و همراهي با نوآموز و نوكار و تشويق او به نوشتن مكرر روزانه. سال ها قبل وقتي اين سخن صاحب بن عباد، اديب،  سياستمدار و وزير فخرالدوله ديلمي را خواندم كه گفته بود «شنبه ها وقتي به ديوان مي نشينم، بد مي نويسم.» يعني تنها يك روز ننوشتن در روز جمعه سبب كنده شدن قلم و ضعيف شدن قدرت نويسندگي من مي شود، آن را بسيار پسنديدم، چون با تجربه خود من نيز كاملاً تطبيق داشت. پس بايد توجه داشت كه اگر با استعدادترين افراد هم كم بنويسند قادر به خوب نوشتن نخواهند شد.
دكتر تجليل: اين را بايد در گذشته و سال هاي ابتدايي دانش آموز جست. يعني معلم ابتدايي نقش اصلي را دارد. اگر خوب حركت كنند از دبستان به دبيرستان قدم مي زنند، چون اينها در درس هاي فارسي كه خوانده اند بايد محفوظاتي داشته باشند. بنابراين دعوت به حفظ شعر و نثر، قلم را شكوفا مي كند. البته نبايد در كلاس هاي ادبيات پرگويي شود، يعني وقت خيلي اهميت دارد. وقتي كه زنگ زده شده ،  بايد كلاس تعطيل شود. نبايد دانش آموز و دانشجو را در ادبيات و انشا خيلي خسته كرد.
دكتر خاتمي: به نظرم وقتي مي توان از دانش آموز انتظار نوشته خوب داشت كه به او شيوه هاي خوب نوشتن را ياد داده باشيم، روش نگارش، چگونگي استفاده از ذهن، پروردن موضوع، توجه به موضوع از جهات مختلف، استفاده از صناعات ادبي و ده ها نكته ديگر كه دانش آموزان ما بايد در مراحل مختلف تحصيلي آنها را فراگيرند. علاوه بر اين نكته ديگري هم حائز اهميت است و آن «خواندن» است كه در هيچ مقطعي از مقاطع آموزشي به آن نمي پردازيم. مگر در سال هاي اول و دوم دبستان كه آن هم عموماًٍ به شيوه سنتي و غيرعلمي است.
علاوه بر اين شيوه ها و روش هاي «شنيدن» و «خوب شنيدن» و پس از آن «فكر كردن» و «فهميدن» و پس از آن نقد و بررسي خوانده ها، شنيده ها، فكرها و انديشه ها است و قطعاً دانش آموزي كه از اين دانش ها و «مهارت»  ها بي بهره است نمي تواند خوب و تند و درست بنويسد و چنين انتظاري از آن هم انتظاري نامعقول و نابجاست.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ايران
سياست
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |