پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۳
كار گروهي موسيقي در گفت و گو با سعيد فرج پوري نوازنده كمانچه و آهنگساز
هنوز در اول راه
بعضي خصوصيات افراد در كار گروهي و تيمي مشكل ساز خواهد بود، از جمله خودخواهي، خودبزرگ بيني، حسادت، ديگران را به حساب نياوردن، سهم طلبي هاي نابه جا و ناحق و ...من فكر مي كنم اگر گروهي مي خواهد استمرار و دوام داشته باشد رفاقت ها، صفاها، صميميت ها و احترام متقابل كه لازمه كار هنري است بايد برقرار باشد، چون اين كار به گذشت، شكيبايي و كم توقعي نيازمند است
009513.jpg
عكس : مجتبي جانبخش
سيدابوالحسن مختاباد
عليرضا پوراميد

* از خودتان بگوييد و اينكه در چه سالي موسيقي را شروع كرديد؟
- من متولد ۱۳۳۹ در شهر سنندج هستم. در سن ۹ سالگي با توجه به علاقه اي كه به موسيقي داشتم به تشويق پدرم و ساز ويولوني كه دايي ام به من هديه داد، نزد زنده ياد آقاي حسن كامكار شروع به كار كردم و بعد از دو سال اولين فعاليت گروهي خود را در اركستر خردسالان فرهنگ و هنر سنندج به سرپرستي آقاي حسن كامكار كه از صفات ويژه ايشان صبر و حوصله بسيار زياد در آموزش موسيقي به بچه هاي كم سن و سال بود، آغاز نمودم و چند سالي را در اين گروه كه بار تجربي بسيار خوبي داشت گذراندم و بعد از آن كه به دوران نوجواني و جواني رسيدم به اركستر باربد فرهنگ و هنر سنندج وارد شدم كه در جشنواره ها و كليه اجراها شركت مي كردم و حاوي تجربه هاي خوبي برايم بود. در سال ۱۳۵۹ به عضويت كانون فرهنگي و هنري چاووش در آمدم و در گروه شيدا به سرپرستي آقاي محمدرضا لطفي شروع به كار كردم و سپس در برخي موارد بنا به ضرورت در گروه عارف به سرپرستي آقاي حسين عليزاده و آقاي پرويز مشكاتيان شركت داشتم و گاهي اوقات به دليل حجم و صداي بيشتري كه آهنگساز طلب مي كرد، دو گروه شيدا و عارف با هم تركيب مي شدند كه اين دوره از كار با توجه به سن و سالم كه حدوداً  ۲۰ يا ۲۱ سالم بود، تأثير بسيار عميقي از نظر ذهني و زيبايي شناسي موسيقايي برايم داشت.
* جناب فرج پوري به دليل اهميت موضوع مي خواهم مقداري از حال و هوا و فضايي كه آن روزها در چاووش جريان داشت بفرماييد؟
- چاووش يك مؤسسه فرهنگي و هنري بود كه قبل از پيروزي انقلاب شروع به كار كرده بود.
* سال ۱۳۵۶؟
- بله، درست است. خاطرات تلخ و شيرين بسيار زيادي از آن دوران دارم؛ مخصوصاً  سالهاي بعد از انقلاب كه مي شود گفت كه فقط گروه هاي شيدا و عارف بودند كه با عشق و اعتقاد به كار خود توانستند موسيقي ايران زمين را زنده نگه دارند و با توليد آثار ارزنده و جاودانه آواي موسيقي را تا دورترين مكان در اقصي نقاط ايران به گوش مردم برسانند. يكي از اهداف خوب چاووش اين بود كه اعضاي آن صرفاً  فقط يك نوازنده ماهر، يا يك كارمند موسيقي نباشند، بلكه براي عضويت ويژگي هاي ديگري از جمله سليقه و تفكر هنري و شخصيت روبه تعالي را طلب مي كرد كه فكر مي كنم در مرحله خلق و آفرينش، هر موسيقيدان تأثيرگذار بايد اين ويژگي ها را دارا باشد.
در پي انحلال اين موسسه و پس از يك تعطيلي دو ساله تعدادي از دوستان گروه عارف به سرپرستي آقاي مشكاتيان جمع شديم و با عشق و انرژي فراوان كار دستان در چهارگاه را با صداي آقاي شجريان ضبط كرديم و براي اولين بار بعد از انقلاب در سال ۶۶ به آلمان رفتيم و در چهار شهر آلمان اين كار را به روي صحنه برديم كه با استقبال بي نظيري مواجه شد. كه فكر مي كنم اولين گروه مستقلي بوديم كه بعد از انقلاب توانستيم با توجه به نبودن شرايط اجراي كنسرت در داخل كشور به آن سوي مرزها رفته و موفق به اجراي كنسرت شويم.
* گروه شيدا و عارف اگر اشتباه نكنم در سال ۶۷ يا ۶۸ اجرايي در تالار وحدت داشت، آن اجرا به چه صورت بود؟
- در سال ۱۳۶۷ بعد از برگشت آقاي عليزاده از خارج دوباره گروه شيدا و عارف به سرپرستي ايشان شروع به كار كرد كه حاصل اين جمع شدن كارهاي «شورانگيز» و «راز و نياز» بود كه كار «شورانگيز» به خوانندگي آقاي ناظري را در تالار اجرا كرديم.
* اثر صبحگاهي كه شما در آن كمانچه نواختيد مربوط به همان زمانهاست؟
- خير! اين اثر كه آهنگسازي آن را آقاي عليزاده انجام داده اند، فكر مي كنم مربوط به سال ۶۹ است كه آقاي كرامتي آن را خوانده اند. اين كار با گروه سازهاي ملي اجرا شده و چون گروه شيدا و عارف به دليل يك سري مشكلات داخلي از هم جدا شده و در نهايت اين كار با اين گروه اجرا شد كه من قطعه اي در چهارگاه براي كمانچه كار كرده  بودم كه در اين كار آمده است.
*مي خواستم از همكاري خود با آقاي پايور و خاطراتي كه در اين مورد داريد بگوييد، مخصوصاً  از نحوه رفتار و سلوك و حسن سرپرستي ايشان و ديگر محاسن جناب پايور؟
- در سال ۷۱ به دعوت آقايان پايور و ظريف جهت اجراي يك تور كنسرت به خوانندگي آقاي عبدالوهاب شهيدي در اروپا و آمريكا به اين گروه دعوت شدم كه در اين سفر كاري از آقاي پايور در سه گاه را ضبط و منتشر كرديم. البته همانطوري كه شما گفتيد با توجه به ديسپلين و تجربه و ذهنيت خاصي كه آقاي پايور از آن برخوردار بودند، هر كاري، هر تصميمي و هر برنامه اي را با حضور اعضاي گروه انجام مي دادند. حتي يادم مي آيد كه ايشان براي اسكان اعضا در هتل ها و ديگر اماكن كه قرار بود مستقر شويم اول مي آمدند اتاق ما را و محل استراحت ما را معين و مشخص مي كردند و بعد به فكر تهيه محل خواب و اسكان خود مي افتاد. حتي ايشان مقيد بودند به تهيه تغذيه و استفاده از ميوه و ديگر خوردني ها كه با نظم خاصي با در نظر گرفتن ضرورت ها و مسائل بهداشتي و پزشكي، خودشان شخصاً تهيه مي كردند و به اعضاي گروه مي رساندند و توصيه داشتند بر استفاده از ميوه ها براي جلوگيري از بيماريها و ناراحتي هايي كه در اثر مسافرت معمولاً  ايجاد مي شود و خيلي از نكات ظريف و ريزه كاريهاي با اهميت كه قبل از خودشان براي افراد گروه در نظر مي داشتند و بعد از اين كه خاطرشان جمع مي شد تازه به فكر مسائل شخصي و مواردي كه مربوط به شخص خودشان بود مي پرداختند و همواره سئوال مي كرد كه شايد نكند يك نفر جاي نامناسبي داشته باشد و يا نقطه منفي ديگري وجود داشته باشد كه سريع بر طرف مي كردند كه فكر مي كنم يكي از عوامل استمرار و استحكام گروه پايور كه ساليان سال و بدون هيچ گونه اختلاف يا مسائل حاشيه اي ادامه فعاليت داشت همين مقوله توجه و اعتناي مشفقانه آقاي پايور بوده است.
009516.jpg
كمانچه نوازي در ايران، در سالهاي اخير رشدي خيره كننده داشته است و كمانچه نوازان صاحب نامي چون، مهدي آذرسينا، كيهان كلهر، اردشير كامكار، و... توانسته اند ضمن معرفي خود به عنوان تكنوازي شاخص، عرصه هاي تازه اي در آهنگسازي موسيقي سنتي را درنوردند. سعيد فرج پوري نيز از جمله اين افراد ا ست كه توانسته به لطف پشتكار و قريحه خود، از يك تكنواز به محققي عملگرا در كمانچه و آ هنگسازي خوش ذوق تغيير مسير دهد. گفتگو با وي در يك بعدازظهر پاييزي در دفتر روزنامه صورت گرفت كه حاصل آن پس از كاست و فزودهايي تقديم مي شود.
* شما در كارهاي زيادي با آقاي شجريان همكاري داشته ايد. راجع به اين كارها اگر مطلبي هست بفرماييد؟
- در سال هاي ۷۱ و ۷۲ به دعوت آقاي شجريان با چند تن از دوستان هنرمند گروهي را تشكيل داديم به نام آوا كه كليه كارهايي كه ضبط و اجرا شد با خوانندگي آقاي شجريان بود و همچنين كنسرت هاي زيادي را در ايران، اروپا، آمريكا برگزار كرديم از جمله ، اين كارها «آسمان عشق»، «رسواي دل»، «آرام جان» ،«شب وصل» ، «آهنگ وفا» و... بود كه در اين مدت حاصل آن خاطرات خوب و تجربه هاي گرانبهايي در زمينه موسيقي آوازي و همكاري با آقاي شجريان بود.
* شما در زمينه موسيقي كردي كارهاي زيادي منتشر كرده ايد. لطفاً  در اين مورد توضيح بيشتري بدهيد؟
- بار عاطفي و احساسي موسيقي كردي، با توجه به علاقه اي كه به زادگاهم كردستان (سنندج) دارم ريشه اي قوي در بيان احساس موسيقايي ام دارد و به همين دليل در سالهاي ۷۳ و ۷۴ با چند تن از دوستان هنرمند گروهي به نام آوات به معني آرزو تشكيل داديم و كارهايي به نامهاي «آوات» - «زمانه» و يادواره سيد علي اصغر كردستاني ضبط و منتشر شد كه خوانندگي آن را آقاي عزيز شاهرخ به عهده داشتند و همچنين تور كنسرتي را هم در اروپا به دعوت مجامع فرهنگي برگزار كرديم. آخرين كاركردي را هم اخيراً  به نام «ژوان» به معني ميعاد كه خوانندگي آن را آقاي سعدالله نصيري به عهده دارند توسط مؤسسه ماهور منتشر شده كه مورد استقبال واقع شده است.
* تنظيم هايي كه گروه كامكارها در موسيقي كردي انجام مي دهند به نظر شما به لحاظ سازبندي و تركيب صدادهي چگونه است، ضمن اين كه خود شما در تنظيم كارهاي كردي به چه نكاتي پرداخته ايد؟
- گروه كامكارها با توجه به سوابق و توانايي  و كارهاي زيادي كه در زمينه موسيقي كردي انجام داده اند گروه بسيار موفقي بوده اند و توانسته اند موسيقي كردي را نه فقط در ايران بلكه به سراسر دنيا معرفي كنند و در اين راه رنج بسيار كشيده اند و از رفقاي خوب من از دوران كودكي تا به حال هستند و به قول معروف رفقاي گرمابه و گلستان همديگر بوده ايم. اما در مورد سؤال شما در رابطه با تنظيم كارهايشان و با توجه به توانايي خوب تك تك گروه در اجرا، آثار خوب و قابل قبولي منتشر كرده اند كه داراي رنگ خاصي از اركستراسيون است و خوب جا افتاده و مهر و امضايي مشخص دارد كه مختص به اين گروه است، اما من با توجه به كارهايي كه در موسيقي كردي انجام شده بود مي خواستم رنگ و صدادهي ديگري از گروه نوازي داشته باشم كه متفاوت باشد؛ بر همين اساس با چند تن از دوستان هنرمند جمع شديم و سعي كرديم در حد امكان از سازهاي محلي كردي استفاده كنيم كه به عنوان مثال از ساز بادي «نرمه ناي» كه آقاي حسين حميدي و ساز مضرابي «ديوان» كه آقاي بهرام ساعد نوازندگي مي كردند استفاده كرديم و تركيب اين سازها با عود و دف و كمانچه صدادهي و رنگ خاصي داشت و با توجه به محتوا و مضمون و نگرشي كه به موسيقي كردي داشتم مطلوب بود و توانستيم آثاري كه قبلاً عرض كردم، منتشر كنيم.
* آخرين كنسرت شما در ايران همراه گروه دستان بود كه در كاخ نياوران اجرا و مورد استقبال قرار گرفت. از چه سالي همكاري با گروه دستان را شروع كرديد؟
- الان حدود ۵ سال است كه با گروه دستان همكاري مي كنم كه اعضاي آن از دوستان قديمي من هستند.
* شنيده ايم كه شما اين هفته براي اجراي موسيقي عازم اروپا هستيد ، از جزئيات آن بفرمائيد؟
- قرار است يك تور موسيقايي در ۶كشور با گروه دستان انجام دهيم كه شامل چند كنسرت در چندين شهر اروپا است كه به دعوت مراكز فرهنگي و دانشگاهي معتبر آن جا، انجام پذيرفته است.
* شنيديم كه سال گذشته آلبوم شوريده با اجراي گروه دستان كه آهنگسازي آن را شما و آقاي متبسم انجام داده ايد و خوانندگي آن را خانم پريسا به عهده داشت از طرف مجله لوموند به عنوان اثر برتر سال انتخاب و از طرف وزير فرهنگ فرانسه ديپلم افتخار به آن اهدا شد. اگر توضيحي داريد بفرمائيد.
- بله درست است. يك سال پيش در تور كنسرتي كه در اروپا داشتيم اين كار مورد استقبال واقع شد و از طرف راديو برلين در شهر برلين آلمان از ما دعوت شد تا اين كار را ضبط كنيم و به دنبال آن شركت Network آلمان كه شركت موسيقي بسيار معتبري در دنيا است، مسئوليت پخش آن را به عهده گرفت كه متعاقب آن اين اثر در فرانسه جوايزي را دريافت كرد.
* شما از هنرمنداني هستيد كه از زمان كودكي از اركستر خردسالان فرهنگ و هنر شروع كرده و بعداً با گروه ها و هنرمندان تأثيرگذار در عرصه موسيقي ايران مانند گروه هاي شيدا،  عارف، سازمان هاي ملي، گروه پايور، آوا، دستان و ... همكاري داشته ايد. فكر مي كنيد عدم پايداري و استمرار گروه ها در چيست؟
- اين سؤال دلايل زيادي دارد كه مي شود آن را در سه بخش جواب داد كه بخش اول آن مربوط به مسائل بيروني گروه است؛ از جمله مسائل اقتصادي و فرهنگي كه پيش بيني اين فاكتورها از دست گروه خارج است، اما بخش دوم مربوط به نگرش و سليقه هنري آدم هاست كه اصولاً اختلاف نظر و اختلاف سليقه در كار هنري امري بديهي است و علي الخصوص با گذشت زمان امكان دارد بيشتر شود. به عنوان مثال در يك پروسه ۲۰ ساله امكان اين كه اعضاي يك گروه علي رغم اين كه پيرو يك مكتب آموزشي بوده اند، ديگر سلايق و نگرش همديگر را قبول نداشته باشند زياد است و اين يكي از دلايل جدايي خواهد بود. اما در بخش سوم خصوصيات فردي اعضا تعيين كننده است كه شامل همه اعضاي گروه از جمله آهنگساز و خواننده و نوازنده و سرپرست مي شود. ببينيد، هيچ وقت شما نمي توانيد دو نفر را پيدا كنيد كه خصوصيات فردي مشابه و مثل هم داشته باشند و انتظاري هم نيست، اما بعضي خصوصيات افراد در كار گروهي و تيمي مشكل ساز خواهد بود، از جمله خودخواهي، خودبزرگ بيني، حسادت، ديگران را به حساب نياوردن، سهم طلبي هاي نابه جا و ناحق و ...من فكر مي كنم اگر گروهي مي خواهد استمرار و دوام داشته باشد رفاقت ها، صفاها، صميميت ها و احترام متقابل كه لازمه كار هنري است بايد برقرار باشد، چون اين كار به گذشت، شكيبايي و كم توقعي نيازمند است.
* در زمينه آموزش كمانچه و آثار مكتوب و يا صوتي اگر توضيحي لازم است بفرمائيد.
- در كنار كار نوازندگي و آهنگسازي و ديگر كارهاي گروهي سعي كرده ام بخشي از وقت خود را به امر آموزش بپردازم و با توجه به اين كه تكنوازي و بداهه نوازي از اركان مهم موسيقي ايران زمين است تا به حال دو كاست و CD تكنوازي كمانچه به نام هاي «كمانچه» و «سه گاه و همايون» كه توسط مؤسسه ماهور منتشر شده كار كرده ام و در حال جمع آوري و تكميل كتاب قطعاتي براي كمانچه هستم.
* موضوعي كه مطرح مي شود در زمينه ارائه ملودي ها و نغمات كردي دو نوع نظريه متضاد را ايجاد كرده است. عده اي كه موافقين اين نوع كارها (تكنيك غرب در خدمت ارائه ملودي شرق) هستند و مي گويند اين اعمال و ابداعات و ... دايره و دامنه خلق آثار و جذب مخاطبين را گسترش مي دهد و جمع ديگري كه از منتقدين اين كار (زبان ملودي هاي شرقي و بومي با ابزار تكنيكي غربي و غيربومي)  محسوب مي گردند اين اعمال و بدعت ها را باعث انحراف و استحاله و اضمحلال و لطمه ديدن خلوص و صداقت و حس ويژه موسيقي هاي بومي و ... مي دانند و گرچه شما خود مبادرت به اين كار مي كنيد و شايد بيطرفانه نتوان نظر داد اما به دليل همين سادگي و صفاي بومي و قومي نظر شما را جويا مي شويم؟
- اصولاً به نظر من در تمام دنيا و موسيقي ملل مختلف مي توان اين پديده را ديد و اين مختص به موسيقي كردي نمي شود و فكر مي كنم كه يك ملودي ساده روستايي را مي شود با يك ساز محلي به زيبايي و با حفظ ظرافت هاي آن شنيد و لذت برد و همچنين همين ملودي ساده را مي شود با يك گروه از تركيب سازهاي مختلف اجرا كرد، اما با رنگ و زيبايي و حال ديگري كه متفاوت است با اصل آن، ولي باز هم لذت بخش است و زيبايي هاي خود را دارد. من فكر مي كنم با تعصب و بايد و نبايد با يك اثر موسيقي برخورد كردن باعث مي شود كه هنرمند نتواند با عنصر زمان و مكان خود حركت كند و خلاقيت و آنيت كه جزء لاينفكي از كار يك موسيقيدان پوياست از او گرفته مي شود.
* آقاي فرج پوري به عنوان آخرين سؤال وضعيت موسيقي در بخش هاي نظري و عملي را چگونه مي بينيد؟
- خوشبختانه در اين ده سال گذشته در بخش نظري و با توجه به زحمات هنرمندان موسيقيدان كارهاي زيادي انجام شده كه قابل تقدير است و در اين رهگذر تعدادي از موسيقيدان هاي جوان تر به اين بخش علاقه مند شده اند و در اين زمينه به تحصيل پرداخته اند كه داراي چشم انداز مثبتي است. اما متأسفانه در كشور ما به دلايل بي    شماري هنوز اين مقولات (عملي) و (نظري)- كه شامل تحقيق، پژوهش، آموزش، مديريت هنري، نوازندگي و آهنگسازي است- طبقه بندي نشده و جايگاه مشخص خود را ندارد و تعدادي از هنرمندان ما بدون توجه به توانمندي خود در يك رشته، مشغول به دادن طرح و برنامه و ترسيم آينده موسيقي كشور در همه جوانب آن هستند و به جاي انجام كار خود به تئوري پردازي روي آورده اند كه به قول يكي از اساتيد كه به شوخي مي گفت: آنجا كه موسيقي باز مي ماند سخن آغاز مي گردد. ما در اين مملكت هنرمندان توانا، لايق، كاركشته و مخصوصاً خوش فكر در هر مقوله اي از كار موسيقي كم نداريم كه خود مي توانند جريان ساز باشند كه بايد مراكز فرهنگي و هنري كشور در صورتي كه مايل باشند به فرهنگ و هنر ايران زمين و مشخصاً موسيقي آن خدمت كنند، از وجود و نظرات اين افراد استفاده كنند.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ايران
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |