سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۳
پژوهش «بينش آينده نگري در جوانان» نشان مي دهد:
پسران آينده نگرتر از دختران
دانشجويان در برخي از ويژگي هاي آينده نگري ضعف بيشتري دارند كه بايد برنامه هاي آموزشي در آن موارد بيشتر متمركز شود. به طور مثال دانشجويان هميشه دنبال مباحثي كه پاسخ روشن و مشخص دارد هستند و نسبت به مباحثي كه به چالش بيشتر فكري نيازمند باشند، علاقه اي نشان نمي دهند.
009624.jpg
تدبير امور به ويژه فعاليت هاي مديريتي و حتي شخصي، وابسته به قدرت آينده نگري فرد است كه به نوعي موفقيت مديران و رهبران را نيز تضمين مي كند. توجه به اين خصوصيت و آموزش اين مهارت تا حدي ضروري به نظر مي رسد كه بايد مؤسسات آموزشي در پرورش اين بعد در وجود جوانان به توسعه و تقويت روحيه و بينش آينده نگري بپردازند.
دكتر غلامحسين زماني دانشيار گروه ترويج و آموزش كشاورزي دانشگاه شيراز با استفاده از آزمون آينده نگري پاتون به سنجش ميزان و قدرت آينده نگري ۱۷۳ نفر از دانشجويان خود پرداخته است. وي در اين پژوهش كه با حمايت گروه ترويج دانشگاه شيراز انجام شده است، ضمن تشريح ويژگي هاي فرد آينده نگر، چگونگي تقويت اين ويژگي ها و نحوه آموزش آينده نگري را نيز بررسي كرده است.
اين پژوهش با هدف كلي بررسي توان آينده نگري جوانان به ويژه دانشجويان و جلب توجه آنان به اهميت فراگيري مهارت آينده نگري پرداخته است.
پژوهشگر در بخشي از مقاله خود، تعيين ابعاد و ويژگي هاي يك فرد آينده نگر، بررسي ميزان آينده نگري در دانشجويان، تعيين تفاوت توان آينده نگري ميان پسران با دختران و تعيين رابطه قدرت آينده نگري با افزايش سن را به عنوان ساير اهداف اين پژوهش ذكر كرده است.
نتايج پژوهش
جامعه آماري در اين پژوهش ۱۷۳ نفر از دانشجويان دانشكده كشاورزي دانشگاه شيراز هستند كه ميانگين سن آنان ۱۴/،۲۴ است بيشترين فراواني اين گروه را سن ۲۱ سال تشكيل مي دهد و كم سن ترين دانشجو ۱۷ سال و مسن ترين آنها ۵۰ ساله بودند.
ميانگين نمره براي كل آزمودني ها ۲۴/۴۳ است و حداكثر نمره ممكن نيز براي هر فرد ۷۵ است كه معمولاً اگر فردي نمره بيش از ۶۱ را به دست بياورد، وي را انساني كه آينده هاي بسيار دور را سير مي كند مي پندارند.
در اين تحقيق مشخص شد كه حداكثر نمره آينده نگري ۶۰ و حداقل آن ۴ است. اين ميانگين نشان دهنده قدرت متوسط آينده نگري در دانشجويان است.
اين آمار همچنين گوياي آن است كه دانشجويان در چه زمينه اي بيشترين ضعف و يا وضعيت نسبتاً بهتري داشته اند. دانشجويان تمايل و علاقه مندي خوبي نسبت به فكر، ايده و اشياي نو دارند، ولي با ايده ها و موضوعات مبهم مشكل داشته و در چالش با مباحث پيچيده، ضعف از خود نشان مي دهند.
اين پژوهش همبستگي ميان هر يك از ابعاد و ويژگي هاي آينده نگري را با سن نشان داده شده است، اگرچه ميان كل امتيازات آينده نگري افراد با افزايش سن رابطه اي معنا دار وجود ندارد ولي در برخي از ويژگي ها، اين رابطه مثبت و در برخي منفي و معنا دار است.
به طور مثال هر چه سن افراد افزايش مي يابد فرد خود را خلاق تر مي داند و به اطلاعات آماري علاقه مندتر مي شود، در حالي كه با افزايش سن، افراد گرايش هاي بيشتري نسبت به فعاليت هايي دارند كه نتيجه مشخص دارد، در واقع آنان بيشتر نتيجه گرا هستند تا فرآيندگرا. همچنين با افزايش سن، تجسم و قدرت تصور و تخيل مشكل تر مي شود. اين نتايج در امر آموزش افراد در سنين مختلف مي تواند مورد استفاده قرار گيرد و فراگيران بايد توجه كنند كه ممكن است با افزايش سن، به دليل محافظه كاري و ترس از شكست (كه بيشتر ويژگي بزرگسالان است) علاقه مندي كمتري به موارد بالا داشته باشند كه آگاهي از اين امر به خودسازي بهتر و مستمر كمك مي كند.
مفاهيمي كه در متن بالا از آنها نام برده شده تحت سه عنوان ويژگي  هاي ثابت، ويژگي هاي افزايش پذير و ويژگي هاي كاهش پذير در الگوي تحول ويژگي هاي آينده نگري نام برده مي شود.
براي بررسي تفاوت توان آينده نگري بين دختران و پسران دانشجو از آزمون (t) استفاده شده است. نتايج اين آزمون نشان مي دهد كه امتياز و نمره كل آينده نگري دانشجويان دختر و پسر در سطح ۵ درصد خطا، تفاوت معنا داري با يكديگر دارند، بنابراين به طور كلي قدرت آينده نگري پسران از دختران بيشتر است. آمارها همچنين نشان مي دهد كه پسران علاقه  بيشتري به اطلاعات آماري، مباحث جهاني و پيش بيني آينده داشته و خود را نسبت به دختران خلاق تر مي دانند.
نتايج آزمون t براي تشخيص تفاوت بين دانشجويان دختر و پسر نسبت به هر يك از ويژگي هاي فرد آينده نگر
009669.jpg
نتيجه گيري
بر اساس يافته هاي اين پژوهش، ميانگين امتياز آينده نگري حدود ۴۳ براي كل دانشجويان است. اين آمار نشان مي دهد كه توان آينده نگري دانشجويان كشاورزي در حد متوسط بوده و آنان نيازمند تلاش جدي براي پرورش قدرت آينده نگري هستند.
دانشجويان در برخي از ويژگي هاي آينده نگري ضعف بيشتري دارند كه بايد برنامه هاي آموزشي در آن موارد بيشتر متمركز شود. به طور مثال دانشجويان هميشه دنبال مباحثي كه پاسخ روشن و مشخص دارد هستند و نسبت به مباحثي كه به چالش بيشتر فكري نيازمند باشند، علاقه اي نشان نمي دهند.
اين پژوهشگر توصيه مي كند كه استادان دانشگاه ها موضوعات درسي را به شيوه اي طراحي كنند كه دانشجويان مجبور شوند بيشتر تلاش و فكر كنند. بايد پاسخ سئوالات به راحتي در اختيار آنان قرار داده نشود تا ويژگي آينده نگري در وجود آنها تقويت شود.
با افزايش سن دانشجويان برخي از ابعاد آينده نگري تقويت و برخي ديگر تضعيف مي شود. اين امر نشان از آن دارد كه همه افراد بايد به طور مداوم به تقويت توان آينده نگري خود بپردازند.
دكتر زماني در نتايج اين پژوهش به ارائه راهكار در اين زمينه پرداخته است.
وي معتقد است به دانشجويان بايد تفهيم شود كه پس از فراغت از تحصيل نيز همواره به رشد آينده نگري خود فكر كنند.
اين پژوهشگر برگزاري كارگاه آموزشي يك ساعته و گفت وگو درباره اهميت آينده نگري، تحليل هر يك از ويژگي هاي آينده نگر و راه هاي دستيابي به جوانان آينده نگر را از سوي مسئولان و استادان مؤسسات آموزش عالي ضروري مي داند.

زندگاني يا زنده ماني
009627.jpg
اميرمحسن راه نجات
چندي پيش در رسانه هاي ارتباط جمعي، خبري در زمينه افزايش طول عمر مردم سوئيس درج شده بود. براساس اين خبر، كشور سوئيس صاحب بيشترين تعداد افراد بالاي ۱۰۰ سال در ميان كشورهاي اروپايي است. اين خبر، دليل افزايش طول عمر شهروندان سوئيسي را بهبود استانداردهاي زندگي، تغذيه، بهداشت و درمان در اين كشور طي۵۰ سال اخير، اعلام نموده است. اين خبر، مشوق ما جهت بررسي معيارهاي زندگي سالم در كشورمان شد.
گفته شده است زندگي زيباترين واژه خلقت است كه خداوند بارها و بارها به انحاء گوناگون بر اهميت و هدف آن اشاره نموده است. اما روند زندگي در چند دهه اخير در برخي از كشورها به گونه اي بوده است كه اين واژه الهي مفهوم خود را از دست داده است. يكي از دلايل اصلي كمرنگ شدن واژه زيباي زندگي، نبود تعريف دقيق از معيارهاي زندگي سالم و روش هاي رسيدن به آن، كوتاهي دولتمردان و مسئولين نسبت به فراهم نمودن امكانات و شرايط زندگي سالم و ارائه آمارها و بيلان هاي نادرست در اين زمينه توسط آنان بوده است، به طوري كه ما امروزه از مفهوم زندگي دور شده و بيشتر به فكر زنده ماندن يا زنده ماني در دنياي وانفساي صنعتي هستيم. نتيجه اين زنده ماني، پوچي، بي هدفي، شيوع روزافزون بيماري هاي جسمي و رواني، جنگ ها،  بيرحمي ها، شقاوت ها، سنگدلي ها، دزدي ها و دروغگويي ها و ... در ميان ما انسان ها مي باشد، چرا كه همه به فكر زنده ماندن بدون توجه به ملاك هاي صحيح زندگي سالم هستيم.
از ديدگاه يكي از روان شناسان انسان گراي معروف،  آبراهام مازلو، آنچه ميل به حيات، زندگي و رفتار را در انسان تحريك و هدايت مي كند، نياز است. وي در تقسيم بندي نيازها، سلسله مراتب نيازها، شامل نيازهاي فيزيولوژيكي (آب، غذا، پوشاك، مسكن وجنسي)، نيازهاي ايمني (امنيت، نظم و پايداري)،  نيازبه تعلق پذيري و عشق، نيازبه احترام (به خود و ديگران) و نياز به خودشكوفايي را مطرح مي كند. از ديدگاه وي، انسان امروزي متأسفانه در بين تمام نيازهاي موجود در سلسله مراتب نيازها، فقط در صدد ارضاي نيازهاي اوليه و فيزيولوژيكي خود مثل آب، غذا، مسكن، پوشاك و جنسي است و به نيازهاي مراتب بالاتر اهميت چنداني نمي دهد و ماندن در مرحله اول سلسله مراتب نيازها، يعني نيازهاي فيزيولوژيكي، مؤيد مفهوم زنده ماني است نه زندگي.
نكته اي كه بايد به آن اشاره نمود اين است كه علت ماندن در مرحله اول سلسله مراتب نيازها را نمي توان به افراد جامعه نسبت داد، بلكه بايد گفت قسمت اعظم اين مشكلات بر دوش دولتمردان و مسئولين است، چرا كه از توجه به معيارهاي زندگي سالم و فراهم نمودن امكانات و شرايط لازم براي آن خودداري نموده اند. تثبيت شدن در مرحله نيازهاي فيزيولوژيكي و تغيير مفهوم زندگي به زنده ماني سبب شده است كه انسان اشرف مخلوقات براي ادامه حيات، دست به هر كاري بزند.
اگر نگاهي به محيط پيرامون خود بياندازيم، نمونه اين انسان ها بسيار فراوان است، مثل كودكان كم سن و سالي كه تا ساعت ها بعد از نيمه شب در حال جمع آوري زباله هاي بازيافت از خيابان هاي سطح شهر تهران و ساير شهرها هستند. بعضي اوقات بسياري از آنها چنان در بين زباله ها تفحص و جستجو مي كنند كه گويا به دنبال گنجي هستند كه از طريق آن بتوانند به حقوق منع شده خود منجمله آموزش و پرورش، تغذيه، بهداشت، درمان رايگان و حق زندگي در قانون اساسي بسياري از كشورهاي جهان به آن اشاره شده است، دست يابند. نمونه ديگر آن شرمندگي پدر خانواده در برابر فرزندان تحصيل كرده و بيكار خود است.
افزايش دزدي ها،  قتل ها، اعتياد به مواد مخدر، افزايش آمار دختران خياباني، كلاهبرداري ها،  افزايش آمار زندانيان، كاهش سن عمر مفيد و ... همه و همه به دليل عدم توجه به معيارهاي زندگي سالم و عدم برنامه ريزي در اين راستا از سوي مسئولين است.
هنگامي كه پدر خانواده اي فقط هدفش اين است كه از صبح تا شب به سختي كار كند تا بتواند مايحتاج و نيازهاي اوليه افراد خانواده اش را تأمين نمايد، آيا مي تواند به ارضاي ساير نيازهاي زندگي اش مثل ابراز عشق و محبت و تعلق پذيري به اعضاي خانواده اش بپردازد؟ نتيجه اين بي توجهي ها، افزايش شكاف در درون خانواده، ايجاد فاصله عاطفي بين زن و شوهر، جدايي عاطفي فرزندان از پدر و برخي اوقات نزديك شدن آنان به دوستان ناباب جهت ارضاي نيازهاي تأمين نشده شان در درون خانواده است.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |