اين اولين ازدواج پس از زلزله 9ريشتري اقيانوس هند در اين استان است كه بيش از نيمي از شهروندانش را در جريان زلزله از دست داد
زمان هيچگاه متوقف نمي شود حتي اگر هزاران نفر هم مرده باشند. اين را سفره رنگارنگ عقد مي گويد. زندگي جريان دارد.
بخشي از گفت وگوي دو مرد در خيابان:
نه، اشتباه نكن. آن مرد كه دارد پاي ديرك چوبي چراغ برق، آب مي ريزد، اصلا ديوانه نيست، باغباني است خيلي اميدوار، خيلي.
خبر اين بود: يك دختر و پسر جوان كه از بازماندگان فاجعه سونامي بودند در استان آچه اندونزي كه بيشترين خسارت را از موج مهيب دريا ديد با هم ازدواج كردند.
اين اولين ازدواج پس از زلزله 9ريشتري اقيانوس هند در اين استان است كه بيش از نيمي از شهروندانش را در جريان زلزله از دست داد، شايد درست مثل ازدواج يك دختر و پسري كه اندكي پس از زلزله بم زندگي جديد را آ غاز كردند. يادتان هست چهره آفتاب سوخته و كم سنشان را ؟ گرچه آنها تعداد زيادي از اقوامشان را از دست داده بودند و لبخندشان غم چشم ها را نمي پوشاند، ولي تصميم اين بود كه در عين مصيبت زندگي مشتركشان را آغاز كنند. حالا اين اتفاق داشت هزاران كيلومتر آنسوتر رخ مي داد.
اتفاقي متاثر از حس مشترك كه زندگي را فرياد مي زند.
همان چيزي كه سوكماري 35 ساله و ليدياي 25ساله در حالي كه 27 نفر از اقوام نزديك خود را از دست داده بودند واداشت تا مراسم ازدواجشان را در مسجد بزرگ شهر كه احتمالا تنها بناي برجا مانده از موج مهيب اقيانوس هند بود، برگزار كنند.
البته مي توان حدس زد كه در اين جشن ازدواج خبري از گروه هاي موسيقي نبود و فقط شادي ناشي از اين ازدواج و دويدن و هياهوي بچه ها و البته غذاهاي رنگارنگي كه اندونزيايي ها در پختنش تخصص دارند عروسي را به عروسي عادي شبيه مي كرد.
برگزاري اين جشن كوچك ازدواج توانست موجب شادي و نشاط در اين منطقه مصيبت زده شود و البته چراغ سبز دوباره اي باشد به زندگي در اين مراسم 500 نفر از اهالي و امدادگران تعداد بسياري خبرنگار حضور داشتند و اين تيري بود به قلب كريه فاجعه.
خوردن عسل پاي سفره عقد آن هم بعد از دفن اجساد چه مزه اي دارد ؟
حتما به آن شيريني نيست كه ما و شما چشيده ايم. اما اين قانون زندگي است اگر زنده ماندي زندگي كن
در ذهن امدادگران چنين مي گذشت كه شايد هيچ كدام از كمك هاي مادي و ساخت و سازي كه كشورهاي مختلف به حادثه ديدگان سونامي داشته اند، نتوانسته است شادي را به اين آدم هاي مصيبت زده هديه كند كه ازدواج اين زوج جوان... و حالا يك خبر ديگر حالا كه از 5 دي 82 ، بيش از يك سال مي گذرد مراسم ازدواج يكهزار زوج بمي هم در روز عيد غدير خم برگزار شد و اين در حالي است كه از زمان وقوع زلزله تاكنون حدود 2 هزار و 500 زوج جوان بم با دريافت يكسري كامل جهيزيه با كمك هاي كميته امداد راهي خانه بخت شدند. اين پايان گزارشي است كه بايد با شادي تمام مي شد و فراموشي، البته!
آه، اي غريبه بيچاره!
چه مي كني وقتي از گرسنگي به گريه مي افتي؟
از آسمان و از پف ابرها
براي خود نيمرو درست مي كنم، آقا!
آه، اي غريبه بيچاره!
وقتي سوز و سرما از تپه ها مي آيد، چه مي پوشي؟
با آرزوهاي رنگين، با نرگس و نسرين
لباس گرم براي خود مي دوزم، آقا!
آه، اي غريبه بيچاره!
وقتي دوستت بار سفر مي بندد، چه مي كني؟
آه، تنها آن وقت حس مي كنم
كه بيچاره ام آقا.
بله، فقط تنهايي است كه غير قابل تحمل است.