اسم مايكل مور كه مي آيد، آدم ياد صفحه خبرسازان مي افتد. او تنها وقتي مجوز ورود به صفحه تهرانشهر را دريافت مي كند كه يا قصد داشته باشد فيلمي مستند درباره تهران بسازد يا اينكه خودش به هر دليل چمدان ها را بسته و راهي تهران شده باشد. اما گاهي مي شود از مسيرهاي ديگر هم به مجوز رسيد، مثلا  نوشتن مطلبي درباره همبرگر. زماني آب تهران معروف بود و حال همبرگرش. البته آب گواراي ديروز تهران اگر ضرر نداشت، همبرگر خوشمزه  امروزش دارد. براي باور اين قضيه، همين بس كه همبرگرهاي شركت هاي معتبر دنيا هم ضرر دارند. اين را مايكل مور مي گويد تا توجيهي باشد براي ورود نامش به صفحه تهرانشهر.
منهتن همچنان محل بسيار خوبي براي خوردن استيك است. تا چند سال پيش اگر روزي دو دفعه نمي شد روزي يك دفعه را حتما يك خوراك با گوشت قرمز مي  خوردم. سپس بنا به عللي خوردن گوشت قرمز را كنار گذاشتم و براي۴ سال به يك تكه گوشت قرمز هم نگاه نكردم. بايد اعتراف كنم كه آن 4سال از سالمترين سالهاي زندگي من بوده است يادتان باشد سلامت از نظر من به معني نمردن است .
شايد علتش ديدن برنامه اپرا وينفري مجري مشهور بود كه بعد از آمدن بيماري جنون گاوي Mad Cow Disease گفت: جلوي مرا بگيريد كه ديگر همبرگر نخورم. البته بعد از آن برنامه اپرا با مشكلي به همان بزرگي بيماري گاوي مواجه شد يعني گاوداران تگزاس از او و كسي كه به عنوان شخص مطلع در برنامه او ظاهر شده بود، شكايت مالي معادل 12 ميليون دلار كردند! آنها ادعا كردند كه اپرا و هوارد لي من از قانون تگزاس مبني بر اين كه بدگويي نادرست از فساد مواد غذايي جرم است، تخطي كرده اند البته در سال 1998 اپرا در محاكمه مربوط به اين جريان برنده شد. و براي اينكه قدرت خود را نشان دهد بعد از محاكمه گفت: من هنوز هم همبرگر نمي خورم.
من اما، از خط راست منحرف شدم و هر از گاهي لبي به گوشت قرمز مي رسانم. مثل اينكه آدم نمي شوم. در اواسط سالهاي 70 به جاي گوشت ماده ضدآتش به خوردم دادند و من درس نگرفتم.
جريان اين است كه من هم مانند ميليون ها نفر ديگر در ميشيگان به مدت يك سال ماده PBB كه به لباس خواب بچه ها مي زنند مي خوردم و خودم خبر نداشتم. اين ماده توسط كارخانه اي كه اتفاقا غذا براي دام ها تهيه مي كرد درست مي شد. گويا كيسه هاي محتوي PBB با كيسه هاي محتوي غذاي دام ها اشتباه شده و براي دامداران بزرگ در ميشيگان فرستاده مي شود. نتيجتا گاوها كيسه هاي محتوي PBB را ميل كردند و ما از گوشت و شير گاوهاي آلوده مصرف كرديم.
مشكل PBB اين است كه بدن آن را دفع و يا هضم نمي كند. اين ماده در گوشه اي از سيستم گوارشي شما باقي مي ماند. زماني كه اين خبر آشكار شد، به رغم سعي مقامات ميشيگان در مسكوت نگهداشتن جريان، مردم ميشيگان بيرون ريختند و سياستمداران را بركنار كردند. به ما گفته شد كه دانشمندان نمي دانند اثر اين ماده روي بدن ما چيست و احتمالا تا 25 سال ديگر هم اثرات آن ظاهر نخواهد شد.
خوب 25 سال گذشت. لابد خبر خوش اين است كه شكم من ديگر هرگز آتش نخواهد گرفت! ولي اگر روزي از او در مورد PBB سوال كنيد، خواهيد ديد كه رنگ و رويش مي پرد. آخر اين راز كوچكي بين ماست كه زياد دوست نداريم درباره اش صحبت كنيم!
***
بايد قبول كرد كه امروزه در رابطه با بيماري جنون گاوي خطرهاي جدي تري ما را تهديد مي كند.
حقيقتا اين ترسناك ترين تهديدي است كه اخيرا بشر با آن مواجه شده است. خطرناك تر از ايدز، شيطان و استفاده نكردن از نخ دندان.
اين بيماري درمان ندارد. براي جلوگيري از آن واكسني موجود نيست و هر كسي كه به آن مبتلا شود دار فاني را وداع مي گويد، مرگي با درد فراوان.
از آن بدتر مي دانيد چيست؟ ما انسان ها اين بيماري را درست كرده ايم. در آن لحظه اوج ديوانگي بشر، گاوها، اين موجودات بي گناه را وادار كرديم همنوع خوار شوند. و اما داستان چيست:
دو محقق به پاپوا Papua واقع در گينه نو مي روند تا در مورد اينكه چگونه خوردن همنوع آدمخواري موجب ديوانگي مي شود تحقيق كنند.
آنها متوجه مي شوند آنچه اين بيماران را رنج مي دهدTSE است كه مردم محلي آن را كورو مي خوانندTSE. همان پروتئين قرمز است كه سوار سلول هاي مغز مي شود و آنها را به شكل غيرطبيعي درمي آورد. به عوض آنكه به صورت طبيعي بشكنند و زياد شوند، اين غريبه ها آنجا مي مانند و خرابكاري مي كنند و مغز مثل پنير سوئيسي پر از سوراخ مي شود.
اين بيماري در پاپوا به علت آدمخواري ايجاد شده است. كسي نمي داند كه اين پروتئين هاي قرمز بدوا از كجا مي آيند، ولي وارد سيستم بدن كه مي شوند سريع به نابود كردن مي پردازند. بعضي از دانشمندان معتقدند كه مقدار معادل يك دانه فلفل از پروتئين آلوده براي بيمار ساختن گاو كافيست. وقتي قطعه هاي كوچك همبرگر در بدن شما رها مي شوند به سرعت به طرف مغز به حركت در مي آيند.
چيز غيرقابل باور كردن اين كه شما نمي توانيد آنها را بكشيد... زيرا آنها موجودات زنده نيستند!
اين بيماري در بريتانيا بدوا وارد زنجيره غذايي از طريق گوسفندان شد و بعد به گاوها گسترش پيدا كرد و نهايتا اين مرض به مردم بريتانيا فروخته شد. جنون گاوي به صورت خفته تا 30 سال مي تواند در بدن فرد مبتلا به آن بماند و بعد ناگهان رها شود. فقط بعد از مرگ ده نفر جوان در سال 96 دولت بريتانيا متوجه شد كه مساله اي در محصول گوشتي موجود است. در واقع آنها بايد ده سال قبل از آن به اين مساله مشكوك مي شدند.
راه حل دولت انگليس براي از بين بردن منشا اين بيماري سوزاندن تمام حيوانات مشكوك به اين بيماري بود. اما با سوزاندن گاوهاي مبتلا تهديد از بين نمي رود، زيرا همانطور كه گفتم اين پروتئين ها را نمي توانيد بكشيد. دود و خاكستر حاصل از اين احتراق فقط آنها را در جاهاي ديگر پخش مي كنند، تا راه خود را به روي ميز ناهارخوري بريتانيايي ها بيابند.
آمريكايي ها نيز از اين بيماري مصون نيستند. حدود 200هزار امريكايي كه مبتلا به آلزايمر تشخيص داده شده اند، در حقيقت امكان دارد كه به نوعي از بيماري جنون گاوي مبتلا باشند.
بريتانيا و بسياري از كشورهاي ديگر بعد از اين اتفاق تغذيه دامها را با انواع خودشان تعطيل كردند. ديگر نمي توان با مازاد غذاهاي انساني به دامها آنها را آلوده نمود. سازمان غذا و داروي ايالات متحده نيز چنين كرد.
آمريكا و بريتانيا در رابطه با اين ميكرب آهسته عمل كردند. اگر استيك و يا برگر مي خوريد آنقدر آن را روي آتش نگه داريد تا سياه شود. گوشت قرمز هر چه خامتر مصرف شود شانس بيشتري براي آلوده بودن دارد.
و اما در مورد من! من كه ديگر گوشت گاو نمي خورم مگر آن كه كسي به من ثابت كند كه آن PBB لعنتي توي شكمم مي تواند ميكرب بيماري جنون گاوي كه موجب مي شود مغز سوراخ شود را دود كند.

اعتبار را كه بگذاريد كنار امامزاده، دل هيچكس نمي گيرد. اتفاقا بهانه نوشتن اين گزارش هم دلتنگ كننده نيست. ۴۰۰ ميليارد ريال اعتبار براي ساماندهي موقوفات استان تهران اختصاص يافت. خبر خوبيست براي شروع يك گزارش درباره ساماندهي امامزاده هاي تهران، اما اين فقط شروع گزارش است!
سجادي، مدير كل اداره اوقاف و امور خيريه استان تهران مي گويد:
در حال حاضر بيش از 10 هزار موقوفه بزرگ و 350 امامزاده كه 80 امامزاده از اين تعداد در شهر تهران واقع است، در استان وجود دارد و اكنون فعاليت هاي عمراني،  فرهنگي و مذهبي به صورت گسترده در اين بقاع در حال انجام است. با توجه به اينكه حضور افراد متدين در امامزاده ها، نقش مثبت و اساسي در تقويت فرهنگي و معنوي مردم دارد،  توسعه، ساماندهي و احياي بناي امامزاده ها در اولويت برنامه هاي اين اداره كل است.
امامزاده همه جا هست. گاهي خيابان بهانه اي مي شود براي گريه، گاهي روي كاغذ فرصتي مي شود براي نوشتن يك داستان و گاهي سوژه ايست براي ساختن يك فيلم، آخرينش دلتنگي هاي يك پسر كه شد قدمگاه و رفت روي پرده سينما. اين است كه پيدا كردن منبع اعتبارهاي اختصاص يافته به ساماندهي امامزاده ها دشوار نيست.
اعتبارهاي در نظر گرفته شده به منظور اجراي طرح هاي عمراني موقوفات و امامزاده ها از طريق نذورات، كمك هاي مردمي و افراد خير بوده و اين اقدامات با پشتوانه باورهاي ديني و فرهنگي افراد جامعه صورت خواهد گرفت. 80 طرح مورد نظر براي احيا و ساماندهي موقوفات و امامزاده ها كه بخش اعظمي از آنها تاريخي است، صورت مي گيرد.
حالا خيلي كلمه از آغاز خوب اين گزارش گذشته. بايد پا به مرحله بعدي بگذاريم.
در حال حاضر نمي توان مدت زمان مشخصي را براي اجراي اين پروژه ها در نظر گرفت و اين طرح با توجه به اولويت ها اجرا خواهد شد و زمان دقيق اجراي هر يك از آنها نياز به كار كارشناسي دقيق و برنامه زمانبندي دارد. هرچند بسياري از امامزاده ها و بقعه هاي متبركه كه در طرح جامع احيا و ساماندهي قرار گرفته اند داراي ارزش هاي تاريخي بوده و ساماندهي آنها نياز به تعامل ميان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و اداره اوقاف و امورخيريه دارد كه به گفته سجادي تاكنون اين امر به نحو مطلوبي محقق نشده است.
حالا جمله اول اين گزارش را دوباره بخوانيد. آخر جمله نوشته بوديم دل هيچكس نمي گيرد ، اما بايد بگيرد!

خبرگزاري فارس: مدير كل كتاب هاي خطي و نادر سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران گفت: 400 هزار نسخه خطي داريم كه قديمي ترين آن در كتابخانه ملي ايران، با يك هزار سال قدمت كتاب الخلاص و متعلق به قرن 5 قمري است.
عظيمي با اشاره به اين كه ايران با 400 هزار نسخه خطي شمارش شده، پس از تركيه، در رتبه دوم جهان قرار دارد تصريح كرد: آمارهاي غير رسمي حاكي از وجود 600 هزار نسخه خطي در كشور است.
وي كتابخانه آيت ا... مرعشي در قم، آستان قدس و مجلس را به لحاظ آمار نسخ خطي به ترتيب داراي رتبه اول تا سوم در بين كتابخانه هاي كشور خواند و ادامه داد: كتابخانه ملي ايران در اين زمينه داراي رتبه چهارم كشوري بوده و پس از كتابخانه مركزي دانشگاه تهران داراي بيشترين تعداد نسخ خطي است.
مديركل كتاب هاي خطي نادرگفت: با توجه به افزايش بودجه خريد نسخ خطي كتابخانه ملي ايران طي 5 سال گذشته تعداد نسخ را با 5 هزار مورد افزايش از 13 هزار به 18 هزار نسخه خطي رسانده است. كه باعث ارتقاء رتبه كتابخانه ملي به رتبه چهارم شده است و اميدواريم با بودجه اختصاص يافته، اين رتبه دوباره ارتقا پيدا كند. و كتاب هاي خطي موجود كه از آنها بطور كتابخانه اي محافظت نمي شود در كتابخانه ملي نگهداري شود.
عظيمي با اظهار اميدواري نسبت به افزايش بودجه بخش نسخ خطي پس از افتتاح ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران افزود: هم اكنون نسخه هاي نفيس و هنري شامل كتاب هاي خطي، داراي سرلوح و كتيبه، خط معروف، ترجمه هاي نخستين فرنگي و انگليسي از علوم مختلف و كتاب هاي منحصر به فرد و ... در كتابخانه ملي ايران نگهداري مي شود.
به گفته وي با توجه به از بين رفتن محدوديت هاي مكاني و فضاي مخزن مجموعه كتاب هاي چاپ قديمي، سربي و كتاب هاي نفيس چاپ جديد وارد كتابخانه شده تا حفاظت از آنها صحيح تر و براي استفاده از محققين در دسترس قرار گيرد.
مديركل كتاب هاي خطي و نادر سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران گفت: يك ميليون سند خطي كه تعداد زيادي از آنها فرامين پادشاه صفويه و قاجار، اصل فرمان با مهرها و امضاها، سندهاي ديواني مكاتبات و مراسلات بين حاكمان و پادشاهان، با ارزشي فوق العاده در كتابخانه ملي ايران نگهداري مي شود.

محمدعلي بهمني مجموعه ديگري از اشعار خود را آماده انتشار كرده است.
براي اهالي ادبيات به ويژه دوستداران شعر، اين خبر مهمتر خواهد شد به شرطي كه بدانند اين مجموعه از 2 بخش دفتر جداگانه تشكيل شده است.
دفتر اول مجموعه اي از غزل هاي بهمني است كه شاعر در سرودنش شهرت فراواني دارد و دفتر دوم مجموعه اي است از اشعار نو او كه به گفته خود بهمني اشعار نيمايي است و به خاطر ارادت به نيما آنها را سروده است. غزل هاي اين مجموعه عاشقانه است و به قول بهمني گوياي عشقي است، در سن 61 سالگي. بهمني اين اشعار را در دو سال گذشته تنظيم كرده و انتشارات دارينوش قرار است اين كتاب را به چاپ برساند.
لازم به ذكر است كه به زودي كاست دكلمه اشعار سپيد بهمني هم وارد بازار شود.
اين اشعار را پرويز پرستويي دكلمه كرده كه پيش از اين هم در آلبوم عشق است با بهمني همكاري كرده بود.

اگر دوره، دوره سلطنت شاه سبيل ميرزا بود، حتما دماغ آدم را ياد عطر و بو مي انداخت اما حالا تا بگويي دماغ همه ياد جراحي زيبايي بيني مي افتند.
در روزهايي كه همه به هياهوي بيست وسومين جشنواره فيلم فجر فكر مي كنند، دماغ كليد خورد.
فيلم مستند دماغ پس از طي مراحل پيش توليد، با تصويربرداري از عمل جراحي روي بيني يك پسر جوان در يكي از كلينيك هاي تهران كليد خورد.
عوامل اين فيلم كه به مساله جراحي زيبايي بيني رينوپلاستي و مسايل اجتماعي پيراموني آن مي پردازند، عبارتند از: نويسنده و كارگردان مهرداد اسكويي، مدير تصويربرداري رضا تيموري، تدوينگر بابك كريمي، مديرتوليد وحيد انتظام، گروه تحقيق مهرداد اسكويي، عليرضا بهرامي و ماندانا كريمي، صدابردار فرشيد فرجي، آهنگساز علي صمدپور، دستيار كارگردان رضا حسين پور و مدير تداركات آرش افشار.
ساخت اين فيلم مستند، در روزهاي آتي، غير از تهران، در سه شهر ديگر پيگيري مي شود. منتظر پايان اين فيلم جذاب باشيد.

ايميس در ايران 
كينگزلي ايميس از مطرح ترين نويسندگان قرن 20 كشور انگلستان است كه در دهه هاي 1950 و 1960 تاثير زيادي بر داستان نويسي انگلستان گذاشته است.
اين روزها مي توانيد با خيال انتشار اولين كتاب اين نويسنده كه به فارسي ترجمه شده است ذهنتان را آرام كنيد. اين رمان كه عاقبت كار نام دارد توسط اميد نيك فرجام ترجمه شده و به زودي داغ چاپ خواهد ديد.
نيك فرجام درباره فضاي رمان عاقبت كار مي گويد: ما در داستان نويسي هم مانند سينما بيشتر با فضاهاي آمريكايي آشناييم در صورتي كه عاقبت كار فضايي كاملا انگليسي دارد.
كينگزلي ايميس در سال 1986 براي رمان شياطين پير جايزه بوكر را نصيب خود كرد.
ايميس در سال 1995 درگذشت و اين روزها بالاخره مشتاقان رمان هاي خارجي مي توانند اثري از او را در ايران بخوانند. عاقبت كار در 208 صفحه توسط نشر افق چاپ مي شود.
وسوسه هاي ارديبهشت
در يكصد و پنجاه و هفتمين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه دو مجموعه داستان وسوسه هاي ارديبهشت نوشته علي قانع و من مجردم خانوم با حضور نويسندگان اين آثار توسط دكتر حسين پاينده نقد و بررسي  شد.
همچنين در يكصد و پنجاهمين نشست كتاب ماه و ادبيات فلسفه در تاريخ شنبه، 17 بهمن عبدالله كوثري و فتح الله بي  نياز درباره آثار ماشادودآسيس سخن مي گويند.اين نويسنده برزيلي را برخي از منتقدان و صاحبنظران بزرگترين نويسنده قرن 19 در آمريكاي لاتين مي دانند.

اين نشاني را يادداشت كنيد: بزرگراه نواب، خيابان كميل شرقي، فرهنگسراي انقلاب. از ديروز در اين محل بازارچه فرهنگي هنري برپا شده است. اين بازارچه به مناسبت فرا رسيدن ايام دهه فجر برپا شده و تا 22 بهمن ادامه دارد.
در اين نمايشگاه توليدات و محصولات افراد خود اشتغال و كارآفرين به معرض نمايش و فروش گذاشته شده. شما مي توانيد تا 22 بهمن از ساعت 9 تا 20 به فرهنگسراي انقلاب مراجعه و از آثار سفال، صنايع دستي اصفهان، عروسك سازي، گل سازي و ... ديدن كنيد.

وقتي كه اين عكس را براي صفحه انتخاب كرديم هوا فقط ابري بود و اين عكس هم فقط قشنگ. اما زمستان است و شايد امروز اين عكس غير از قشنگي ، عكس روز هم باشد. دومي البته به هوا بستگي دارد.

رسم شيدايي امروز ساعت۱۳ پخش مي شود از شبكه سوم سيما. سايه آفتاب را مي توانيد۴۰:13 ببينيد از شبكه سوم. تكرار سينما۴ ساعت۳۰:15 از شبكه 4پخش مي شود. پاورچين هم ساعت 16 از شبكه تهران تكرار مي شود. طعم جنايت را مي توانيد ساعت۱۹ از شبكه تهران تماشا كنيد، مانند شب هاي پنج شنبه فيلم سينمايي شبكه سوم ساعت۱۰:20 شروع مي شود. ساعت۲۲ مي توانيد ويژه برنامه جشنواره فيلم فجر را با اجراي احمد نجفي از شبكه دوم ببينيد. 15:22 سريال فرار بزرگ از شبكه اول پخش مي شود. بعد از اين سريال هم مي توانيد سينما يك را ببينيد. البته هفته قبل كه پخش نشد، پس اگر تغييري روي ندهد امشب مي توانيد فيلم سينمايي گاو ساخته داريوش مهرجويي را تماشا كنيد. 30:23 جنگ مهتاب با اجراي رفيعي و حسيني به صورت زنده از شبكه 3 روي آنتن مي رود. اين هفته هم ليگ برتر ايران تعطيل است و فوتبالي در برنامه امروز و فرداي تلويزيون نيست. براي فردا اولين برنامه مي تواند فيلم سينمايي شبكه اول باشد. ساعت 50:15 زمان پخش آن است. ساعت۱۹ مي توانيد سريال تابستاني آرزوها را از شبكه تهران تماشا كنيد. اين سريال جايگزين طلسم شدگان شده است. فردا۱۵:20 مي توانيد مجموعه عمر خيام را از شبكه 3 تماشا كنيد.
سينما 4، 30:20 روي آنتن خواهد رفت. فرار بزرگ و ويژه نامه جشنواره هم مثل پنج شنبه شب پخش مي شوند. 30:22 فردا هم زمان پخش مسابقه سيمرغ خواهد بود از شبكه 3 با اجراي مجري محبوب و با نمك سيما.
ويژه بر نامه  هاي دهه فجر هم لابه لاي برنامه هاي امروز و فردا خواهد بود.

دشت اول
الو، شما؟
ستون شما
وا! مردم چه اسم هايي روي خودشون مي ذارن!
بور شدن
دسته  گلي فرستاده اند براي مسوول ستون شما، با يادداشتي بلند بالا و مطول به نيت تقدير از اين ستون. آخر يادداشت هم آمده: البته قبلا ايرانشهر بهتر بود رفتيم سراغ قبلا ديديم اثري از اين ستون شما ي فعلي نبوده، بعد دوباره مراجعه كرديم به يادداشت. ديديم منظور ستون ما ي مرحوم است كه به ما و شما تغيير حالت داده، از خوانندگان عزيز و پر احساس ايرانشهر خواهشمنديم كمي درشت تر بنويسند تا انسان مقابل حدود يك تحريريه و فني خيط نشود.
با تشكر
دوباره، دوباره
چرا با علي دايي مصاحبه نمي كنيد؟ جواب داديم همين دو ماه پيش بود كه دو صفحه مصاحبه او را خوانديد. گفت: من آن موقع خواننده شما نبودم. اگر مي شود يكي ديگر.
عجب!
خبر مهم
ديشب تماس گرفتم تا يك خبر مهم را به شما بدهم، تشريف نداشتيد؟
كي؟
حول و حوش ساعت 12 شب 
خبر چه بود؟
باجناق ما عقيده داشت فريدون زندي كه به سختي مي تواند فارسي حرف بزند براي چه به تيم ملي بيايد؟ وقتي اينجوري شل مي گيريم، ماجراي خليج فارس پيش مي آيد.
نكته: جواب نظر باجناق ايشان محترم و خداحافظي كرديم، اما يادمان رفت بپرسيم چرا 12 شب تماس  گرفتند تا اين نظر را به ما اطلاع بدهند. از اين خواننده گرامي تقاضا مي شود دوباره با ما تماس بگيرند و ما را مطلع كنند.
ستون هوا
دنبال مسوول ستون هوا مي گشتند. آخر هفته مي خواهيم برويم شمال. مي خواهيم بدانيم برف مي بارد يا نه؟ طوري مي گفت مسوول ستون هوا كه يك لحظه فكر كرديم نعوذبالله ايشان مسوول ارسال باران و برف به نقاط مختلف كشورند.
رويگري و بقيه
مصاحبه شما با آقاي رويگري جالب بود، اما چرا فقط اين سرود؟
پرسشي با اين مضمون ديروز بارها تكرار شد.
پرسش
در مورد گزارش صفحه در شهر در مورد علاقه سوئدي ها به اسكي كردن در ايران عرض كنم چطور ممكن است آنها كه سوئيس بغل گوششان است دوست داشته باشند به ايران بيايند؟ به خصوص با كم كاري ارگان هاي ذي ربط جهانگردي و جذب توريسم. من كه باور نمي كنم.
توضيح: منبع گزارش را به ايشان معرفي كرديم تا باور كنند.
پيشنهاد
شما كه توليد مطالبتان بالاست، بايد در همين چند خبر كوتاهي كه مجبوريد از خبرگزاري ها نقل كنيد، امساك به خرج دهيد. اگر به جاي خبر يادداشت بگذاريد بهتر نيست؟ بانوي نكته سنجي بودند كه سالهاست حرفه اي روزنامه مي خوانند. روي اين پيشنهاد فكر مي كنيم.

دو راه براي نورافشاني وجود دارد: يا بايد شمع بود، يا آينه...
پرمود بترا

ارزان گران است و گران ارزان.
ضرب المثل عبري 

در جهان 3 نوع افراد وجود دارند. آنهايي كه اراده مي كنند، آنهايي كه نمي خواهند اراده كنند و آنهايي كه نمي توانند اراده كنند. گروه اول تقريبا از عهده هر كاري برمي آيند، گروه دوم با اقدام به همه كاري مخالفت كرده و گروه سوم، در هر كاري شكست مي خورند.
هربرت كاسون