گزارشي درباره وسايل جراحي كه در بدن بيمار جا مي ماند
گازها را شمرديد؟
جا ماندن گاز در موضع عمل اتفاق متاسفانه شايعي است و يكي از عوارض اعمال جراحي محسوب مي شود
|
|
رعايت نكردن اصولي ساده در اتاق عمل مي تواند باعث جاماندن يك وسيله در بدن بيمار شود.
عليرضا آشوري
وسعت و تنوع علم پزشكي آنقدر زياد است كه به همان نسبت مشكلات و مسايل حاشيه اي ريز و درشت مرتبط با آن نيز افزايش مي يابد و هر چه حساسيت درمان هاي پزشكي بيشتر باشد، طبعا اين مشكلات و معضلات نيز ابعادي مضاعف به خود مي گيرند. جراحي بي ترديد دشوارترين و حساس ترين درمان علم پزشكي است و مشكلات مرتبط با اين درمان از شدت حساسيت، گاهي حالت يك مقوله طنزآميز به خود مي گيرد.
حتما تاكنون بارها و بارها شوخي يا جدي شنيده ايد كه بعد از جراحي يك بيمار يك شيء مثل پنس، قيچي يا گاز استريل داخل بدن بيمار جا مانده است! اخبار مربوط به اين حادثه به ظاهر عجيب و كمابيش طنزآميز هميشه يكي از خوراك هاي مورد علاقه خبرگزاري و رسانه هاي مختلف بوده و هست.
اين سوال مطرح است كه جا ماندن يك وسيله در موضع جراحي تا چه حد حقيقت و چقدر اغراق و افسانه است؟ متاسفانه بايد گفت كه چنين حادثه اي يكي از عوارض نه چندان ناشايع و البته بسيار جدي جراحي محسوب مي شود.
چند وقت پيش حدود يك ماه قبل از تلويزيون خبري شنيديم كه يك پزشك جراح هندي يك قيچي را داخل شكم بيمار جا گذاشته بود. همين يكي دو هفته قبل هم خبري داشتيم در ايران كه چند گاز استريل داخل شكم بيمار جا مانده و بعد از دوره ريكاوري درد شديد بيمار در ناحيه شكم و راديوگرافي از اين ناحيه، گازها را لا به لاي روده ها نشان داده و در نتيجه بيمار مجددا جراحي و گازها خارج شده اند.
تاريخ علم پزشكي مملو از چنين حوادث عجيب و ناخوشايندي است. بر طبق آمارها گاز بيشترين وسيله اي است كه ممكن است جا بماند و اين اتفاق بيشتر در جراحي هاي حفره شكم رخ مي دهد. گرچه جا ماندن پنس و قيچي و حتي تيغ جراحي نيز گزارش شده، ولي احتمال جا ماندن آنها بسيار اندك است.
يك جراح مشهور و بسيار خوشنام تعريف مي كرد حدود 15 ۲۰، سال قبل راديوگرافي را ديده كه در آن يك قيچي داخل شكم بيمار جا مانده بوده است. اين بيمار مدتي بعد از جراحي به دليل درد و ناراحتي در ناحيه شكم به بيمارستان مراجعه كرده بود.
بر طبق آمارها گاز بيشترين وسيله اي است كه ممكن است جا بماند و اين اتفاق بيشتر در جراحي هاي حفره شكم رخ مي دهد
دكتر پرويز سيار، متخصص جراحي عمومي و تروماتولوژي از آلمان كه حتما همه او را به عنوان كارشناس داوري بارها و بارها در تلويزيون ديده ايد در اين مورد مي گويد: جا ماندن گاز در موضع عمل اتفاق متاسفانه شايعي است و يكي از عوارض اعمال جراحي محسوب مي شود. اصولا آموزش هاي خاصي براي دستياران و پرسنل اتاق عمل وجود دارد تا از بروز چنين حوادثي جلوگيري شود، ولي به رغم اين مسايل باز هم شاهد بروز اين اتفاقات هستيم. در جراحي بيشتر از همه ممكن است گاز در موضع جراحي جا بماند.
حتي در جراحي هاي ساده هم جا ماندن گاز گزارش شده كه به رعايت نكردن يكسري اصول حين جراحي باز مي گردد. دكتر سيار مثال مي زند: فرض كنيد هنگام جراحي غده تيروئيد در بيماري گواتر نمي توان از كوتر براي بند آوردن خون استفاده كرد. بنابراين ما از گاز براي بند آوردن خونريزي استفاده مي كنيم، ولي حتي در چنين جراحي به نظر ساده اي هم گاز جا مانده است.
اما توجه به يك مساله ضروري به نظر مي رسد. جراحي كه مشغول جراحي كردن است طبعا در آن واحد نمي تواند همزمان حواسش به همه جا باشد، به خصوص به گازهاي استفاده شده و استفاده نشده.
دكتر سيار مي گويد: مسووليت شمارش گازهاي جراحي بر عهده سركولار اتاق عمل است كسي كه رابط پرسنل اتاق عمل با هم و با خارج از اتاق عمل است . او قبل از جراحي مي داند كه چه تعداد گاز استريل در سيني جراحي گذاشته است. هر تعداد گازي كه در موضع عمل مصرف و دور انداخته مي شود، جمع شده و در محل خاصي آويزان مي شود. بعد از خاتمه جراحي تعداد گازهاي مصرف نشده و مصرف شده شمارش و مقايسه مي شود. اگر يك گاز كم باشد تمام اتاق عمل، موضع جراحي و حتي كف كفش پرسنل اتاق عمل را مي گردند تا آن گاز را پيدا كنند. بعضي وقت ها اگر گاز پيدا نشود، جراح اجازه ندارد موضع عمل را ببندد، مگر اينكه مطمئن باشد گاز داخل بدن بيمار نيست. دكتر سيار مي افزايد: بعضي اوقات گاز به كف كفش افرادي مي چسبد كه به اتاق عمل وارد و خارج مي شوندو طبعا نمي توان آن را پيدا كرد. ولي به هر حال اگر گاز پيدا نشود به اين معناست كه اصول خاص مراقبت در اتاق عمل به درستي رعايت نشده است، حتي اگر اين گاز داخل بدن بيمار نباشد.
دكتر سيار درباره راه هاي پيشگيري از چنين حوادثي مي گويد: اگر گازهايي كه در بخش هاي داخلي به كار مي بريم به پنس وصل باشند بهتر است مگر اينكه موضع عمل به ما چنين اجازه اي را ندهد، جراح قبل از اتمام جراحي بايد حتما تمام موضع عمل را با دقت تمام، نقطه به نقطه بررسي كند. اسكراب بايد تعداد گازها را بداند و حتما سعي كند آنها را آويزان كند. قبل از بخيه زدن هم جراح حتما بايد بپرسد گازها را شمرده ايد؟ متاسفانه بعضي وقت ها مراعات نكردن همين اصول بديهي باعث مي شود تا چيزي در بدن بيمار جا بماند.
اگر گاز يا هر وسيله ديگري داخل بدن بيمار جا بماند واكنش بسيار شديد سيستم ايمني را به دنبال خواهد داشت كه به اين عكس العمل واكنش جسم خارجي مي گويند. دكتر سيارمي گويد: اغلب بيمار بعد از جراحي مرخص مي شود و چند روز بعد با دل درد بسيار شديدي باز مي گردد. اگر شك به جا ماندن چيزي باشد فورا از بيمار راديوگرافي مي گيريم چون اين گازها واجد يك نوار سربي در داخل خود هستند كه در راديوگرافي مشخص مي شوند و آن وقت چاره اي جز جراحي مجدد نيست. دكتر سيار مي افزايد: موارد نادري هم وجود دارد كه بعد از مدتي طولاني عوارض اين مساله بروز مي كند. مثلا بيماري دو سال بعد مراجعه كرده بود.
دكتر سيار مي گويد: چنين اتفاقي متاسفانه در سراسر دنيا شايع است. من در آلمان ده ها بيمار داشتم كه از مناطق مختلف آلمان به مركز جراحي ما مراجعه مي كردند تا گازهايي كه در بدنشان جا مانده بود را خارج كنيم.
دكتر سيار مي گويد: يكي از حوادث تاريخي علم پزشكي جا ماندن عينك يك جراح داخل شكم بيمار بوده است!
او خاطره جالبي را تعريف مي كند: چند سال قبل با يكي از دوستان جراح مشغول جراحي بوديم. رابط ما و بيرون اتاق، وارد اتاق عمل و بيش از حد به ميز لوازم جراحي نزديك شد به حدي كه به ميز برخورد كرد و شان روي ميز را از حالت استريل خارج كرد. همكار جراح من عصباني شد و شروع كرد به داد و فرياد بر سر آن فرد كه چرا محيط عمل را آلوده كردي؟ در همان حال يك مرتبه عينكش از روي صورت به داخل شكم بيمار افتاد! خلاصه عينك را درآورده، شست وشو داده و دوباره روي صورت ايشان گذاشتيم. به همكارم گفتم چرا اينقدر عصباني شدي كه عينك از صورتت بيفتد داخل شكم مريض؟ او جواب داد افتادن عينك يك تصادف بود ولي كار آن آقا رعايت نكردن اصول پايه اي جراحي و اتاق عمل بود و من بايد اعتراض مي كردم.
|
|
از قديم گفته اند: هر چيزي نو باشد بهتر است، الا دوست كه كهنه اش بهتر است!
لنز هاي چشمي چطور؟ نو بهتر است يا كهنه؟
|
|
در نگاه اول جواب اين سوال به نظر راحت است: خب، مسلما لنز نو بهتر است. ولي اگر بيشتر دقت كنيد، متوجه تضادي مي شويد كه ممكن است در ذهن خود شما هم شكل بگيرد. همه مردم دنبال لنزهايي مي گردند كه به قول خودشان عمري باشد يا حداقل چهار، پنج سال عمر كند. پس چرا با خواندن دو خط عنوان اين مقاله كوتاه، برعكس اين مفهوم به ذهن مي آيد و بالاخره كدام حرف صحيح است؟ لنز كهنه بهتر است يا لنز نو؟ لنزي كه زياد عمر كند بهتر است يا لنزي كه كم عمر كند؟
براي جواب دادن به اين سوال چاره اي نيست جز اينكه به بعضي وسايلي كه در اطرافمان هست و به مصرف كردنشان عادت كرده ايم نگاهي بكنيم. بياييد با وسايل زندگي، مثل تلويزيون و فرش و اتومبيل شروع كنيم. تلويزيون شما، وسيله اي است كه وقتي يك بار آن را خريديد، ترجيح مي دهيد مدت زيادي برايتان كار كند و به قول معروف، جيره و مواجبي هم از شما مطالبه نكند، يعني تا مدت ها نياز به تعمير كردن نداشته باشد. يخچال و جارو برقي و فرش و اتومبيل هم همين طور هستند.
گروه ديگري از وسايل هم هستند كه ترجيح مي دهيم عمر متوسط داشته باشند. مثلا در مورد لباس هاي زير، اگر امكان باشد، در اولين موقعيت، لباس زير كهنه را دور مي اندازيد، حتي اگر پاره پاره نشده باشد و كاملا سالم باشد. حتي لباس هاي رو را هم سعي مي كنيم قبل از چرك مرد شدن، نو كنيم.
يك گروه ديگر از وسايل هم هستند كه ترجيح مي دهيم مدت زيادي برايمان كار نكنند يا شايد بهتر است بگوييم ترجيح مي دهيم وقتي كسي آن را برايمان استفاده مي كند، نو باشد و قبلا حتي براي خودمان هم استفاده نشده باشد: ظروف يك بار مصرف، چاي كيسه اي، كاغذي كه دور ساندويچ مي پيچند، دستمال كاغذي، تيغ ريش تراشي، لوازم پانسمان و وسايل تزريق دارو. هيچوقت شده كه هوس كنيد نوار چسب زخمي را كه خودتان مصرف كرده ايد، بشوييد و دوباره مصرف كنيد؟ راستي چرا به جاي دستمال هاي كاغذي، از دستمال پارچه اي استفاده نمي كنيد؟ دستمال پارچه اي را مي توان بارها شست و استفاده كرد و كلي پول را صرفه جويي كرد.
پس مي توانيم وسايلي را كه هر روز مصرف مي كنيم، از نظر عمر مفيد، به سه گروه تقسيم كنيم:
۱ كالاهاي سرمايه اي كه بايد با دوام باشند و سال ها كار كنند.
۲ كالاهاي نيمه سرمايه اي و نيمه بهداشتي كه بهتر است قبل ازاينكه از شكل بيفتند يا مشكل بهداشتي ايجاد كنند، دور انداخته شوند.
و نهايتا 3 كالاهاي كاملا بهداشتي كه نبايد عمر طولاني داشته باشند و بايد آنها را زودتر دور انداخت، حتي اگر ظاهرا سالم باشند نبايد آنها را بيش از دفعات يا زمان توصيه شده مصرف كرد.
حالا خواهش من اين است كه خودتان به اين سوال جواب بدهيد: به نظر شما كنتاكت لنز، خواه رنگي باشد و خواه غير رنگي، جزو كدام يك از سه گروه فوق است؟ كالاي سرمايه اي كه نيست، نيمه بهداشتي هم كه نيست. آيا قبول داريد كه لنز به علت اينكه با يكي از حساس ترين قسمت هاي بدن در تماس است، وسيله اي است كاملا بهداشتي و كاملا غير سرمايه اي؟ پس حتما مي توانيد قبول كنيد كه اگر بتوانيد لنز را با هزينه اي كمتر ولي كيفيت بهتر تهيه كنيد، زودتر دور انداختن آن بهترين كاري است كه براي چشم هايتان انجام خواهيد داد.
نتيجه: كنتاكت لنز، چه رنگي باشد و چه غير رنگي، وسيله اي است كاملا بهداشتي كه مصرف آن بايد الزاما همراه با رعايت اصول بهداشتي باشد. مهمترين اصل بهداشت در مصرف كنتاكت لنز، استفاده از لنزهاي موقتي با طول عمر يك الي سه ماه است. اين لنزها به دلايل متعدد، بهداشتي تر و آسوده تر هستند و هزينه آنها چندان تفاوتي با لنزهاي سالانه ندارد. اطلاعات بيشتر در مورد لنزهاي فصلي را از چشم پزشك يا اپتومتريست خود دريافت كنيد.
|
|
جريان افكار
|
|
دانشمندان انستيتو اختلالات عصبي مريلند اعلام كرده اند: اتصال يك جريان الكتريكي ضعيف به پيشاني مي تواند مهارت سخنوري را تقويت كند. الكترودها 2هزارم آمپر يعني چيزي كمتر از آنچه يك ساعت مچي استفاده مي كند برق به پيشاني داوطلبان منتقل مي كنند. سپس از داوطلبان كه 103 نفر هستند خواسته شد تا هر چند تا كلمه كه با يك حرف خاص شروع مي شد را نام ببرند. اكثر داوطلبان بعد از 90ثانيه حدود 20 كلمه را به ياد آوردند و در مقابل نمونه هاي كنترل كه سيم بدون جريان برق به پيشاني شان وصل شده بود، نصف اين تعداد را به خاطر آوردند. محققان معتقدند كه اين جريان الكتريكي روي سلول هاي پري فرونتال كورتكس سلول هاي پيشاني قشر مغز تاثير مي گذارد كه به نظر مي رسد در تجديد حافظه، حركات عكس العملي و تبديل افكار به كلمات نقش دارند. وقتي كه جريان الكتريكي از خلال اين سلول ها عبور مي كند، سلول ها راحت تر فعال شده و سريع تر عمل مي كنند.
برقراري جريان هايي به كوچكي جريان بحث شده، مي تواند به اشخاصي كه دچار مشكلات تكلم ناشي از صدمه به اين قسمت مغز مثل آفازيا و اشكال در فهم و به كارگيري كلمات شده اند، موثر است. مغز در حقيقت يك عضو الكتريكي است و بيليون ها نورون و سلول مغزي به شدت نسبت به علايم الكتريكي توليد شده در اطرافشان حساس هستند. تحريك غيرطبيعي سلول هاي مغزي مي تواند باعث ايجاد ميگرن، تيك هاي صورت، صرع يا تشنج عمومي شود. در حال حاضر از جريان الكتريسيته براي كنترل درد، درمان افسردگي، كنترل عضلات و حتي كاهش وزن استفاده مي شود. از سال 1950 تاكنون دانشمندان تحقيقات زيادي را با اتصال جريان هاي الكتريكي به اعضاي داخلي و خارجي موجودات زنده انجام داده اند ولي قدمت به كارگيري الكتريسيته تا دوران يونانيان باستان قدمت دارد. اين افراد اژدرماهي را به سر يا ساير قسمت هاي بدن متصل مي كردند تا سردرد و ساير دردهاي منطقه اي از جمله هموروئيد را كاهش دهند.
|
|
برف پارو نكنيد
در حالي كه برف عملا تمام كشور را فلج كرده است، پارو كردن اين برف به صورت مسووليتي گريزناپذير بر دوش تمام مردم سنگيني مي كند. در هر گوشه وكناري مي توان افرادي را بيل، پارو و خاك انداز! به دست ديد كه در حال پاروكردن برف هستند، ولي اين برف پاروكردن مي تواند در همين تميز كردن معابر مشكلاتي را به همراه خود داشته باشد. جدا از امكان آسيب ديدن مهره هاي كمر، گردن و مفاصل اتفاق ديگر و به مراتب بدتري هم مي تواند رخ دهد و آن حمله قلبي است.
محققان آمريكايي چندي قبل اعلام كرده اند پاروكردن برف مي تواند باعث بروز حمله و سكته قلبي شود. چندي قبل در شمال آمريكا مردي پارو به دست را در ميان برف ها يافتند كه در اثر حمله قلبي درگذشته بود.
دكتر جاكوب هافت عضو هيات علمي دانشكده پزشكي و دندانپزشكي نيوجرسي در اين زمينه گفته است: مدت زماني طولاني در هواي سرد كار كردن فشار خون را به شدت بالا مي برد. از طرف ديگر برف پاروكردن مثل يك ورزش سنگين پرفشار ايزومتريك عمل مي كند، درست مثل وزنه برداري . در عين حال خيلي از اوقات افراد پير يا كساني كه از لحاظ بدني فاقد آمادگي كافي هستند دست به اين كار مي زنند. بنابراين چندان تعجب آور نيست كه برف پاروكردن باعث بروز حملات قلبي شود.
در تحقيقي كه در سال 1996 توسط خود دكتر هافت صورت گرفته و در ژورنال پزشكي نيوانگلند به چاپ رسيد، اعلام شده بود كه اغلب حملات قلبي متعاقب برف پاروكردن باعث صدمه ديدن عروق كرونر قلب و پارگي آنها شده است.
نكته جالب اينكه اغلب قربانيان سابقه ناراحتي قلبي نداشتند. تحقيق ديگري كه توسط مركز ملي سلامت محيط زيست ايالات متحده صورت گرفت، نشان داد كه بيش از يك چهارم اين افراد را زنان تشكيل داده بودند.
دكتر هافت معتقد است كه وقتي مي خواهيد برف پارو كنيد، بهتر است قبل از سنگين شدن برف اين كار را انجام دهيد. چند بار برف پاروكردن بهتر از اين است كه بخواهيد يك مرتبه حجم بالايي از برف را جابه جا كنيد. به همين ترتيب سعي كنيد برف را به طور متناوب و نه يكباره پارو كنيد. پاروكردن برف مي تواند فشار مضاعفي را بر سيستم قلبي عروقي تحميل كند.
افرادي كه ناراحتي قلبي دارند بهتر است برف پاروكردن را به عهده افراد ديگري بگذارند.
|
|
چرا دوستان خوب پزشكان خوبي نيستند؟
لاله ميراسكندري- فكر كنيد مادر خودتان است. اين جمله اي است كه بارها و بارها در مطب پزشكان شنيده مي شود. در حقيقت شايد خود من و شما هم بارها اين جمله را به پزشك معالج مادرمان گفته باشيم، چون هميشه فكر مي كنيم چه مثالي بهتر از اين مي توان زد؟
ولي آيا اين سوال واقعا سوال صحيحي است؟ من كه شك دارم، اصلا حدس مي زنم كه اين درخواست دقيقا غلط ترين سوال باشد!
يكي از پزشكان مي گويد: من چندي پيش درگير معالجه يكي از بهترين دوستانم كه در بيمارستان بستري بود شدم. البته اين دوست من هميشه با من مشورت مي كرد ولي در اين مورد مجبور شدم كه تصميم سرنوشت ساز بگيرم و البته تصميم غلطي گرفتم.
براي وي آنتي بيوتيك تجويز شده بود كه تخصص خود من بود ولي من فكر كردم به علت ناراحتي ها و مشكلاتي كه تزريق داخل وريدي ايجاد مي كند، مي تواند آنتي بيوتيك را قطع كند كه البته تشخيص غلطي بود.
تشخيص غلط براي پزشكان هميشه غم انگيز است ولي در اين مورد احتمالا يك فاجعه است. بعدها وقتي دوباره به تشخيص خودم فكر كردم، متعجب شدم كه چطور چنين تصميمي گرفته ام! ولي بعد علت را پيدا كردم: من اين اشتباه را فقط به دليل علاقه اي كه به بيمار داشتم مرتكب شدم! چون دوست نداشتم او بيشتر از اين ناراحتي و درد بكشد.
تشخيص غلط براي دوستان و نزديكان در بين پزشكان بسيار رايج است. يكي از علل اصلي اين است كه پزشكان نمي توانند يا نمي خواهند شدت عوارض را در كساني كه دوستشان دارند، باور كنند. پس نتيجه مي گيريم كه هيچ وقت نبايد به دكتر آشنا مراجعه كرد.
اين مشكلات ريشه مدرن تري هم دارد. اگر در گذشته بدترين تجربه درمان، مزه تلخ يك شربت بود، در قرن 21 بايد به فكر درد ناشي از گرفتن آب نخاع، نمونه برداري بيوپسي ، جراحي يا حتي شيمي درماني بود.
احساس محبت و علاقه نسبت به بيمار باعث مي شود كه شما نتوانيد به راحتي به مريضتان بگوييد: واقعا متاسفم، خيلي معذرت مي خواهم ولي شما مجبوريد نمونه برداري دردناك يا جراحي گسترده ديگري را تحمل كنيد پس احتمالا بهترين جمله اي كه شما مي توانيد به پزشكتان بگوييد اين است:
فكر كنيد كه اين مريض كاملا غريبه است!
|
|
دردهاي نوازندگان سنتي
|
|
دف و سه تار، دو ساز سنتي ايراني، وارد متون پزشكي شدند. با تحقيق مشتركي كه بين بخش طب فيزيكي و توانبخشي دانشگاه شيراز به سرپرستي دكتر بهروز كاظمي و كلينيك چند تخصصي درد جهاد دانشگاهي ايران به سرپرستي دكتر شهرام صادقي انجام گرفت، مشخص شد كه شيوع دردهاي عضلاني اسكلتي در نوازندگان ايراني بيشتر از نوازندگان كشورهاي غربي است. تحقيق مزبور اولين بررسي در نوازندگان ايراني است و در ژورنال BMC Musculosreletal disorders به چاپ رسيده و از طريق اينترنت قابل دسترسي است. نكته جالب اينكه دو نشريه پزشكي داخلي اين مقاله را چندان مورد التفات قرار ندادند! حال يا نشريه معتبر BMC كه مقالات چاپ شده در آن ايندكس مي شوند، آنقدرها هم كه ما فكر مي كرديم معتبر نيست يا كار ما ايراني ها خيلي درست است!
نوازندگي يكي از مشاغل يا حرفه هايي است كه دردهاي عضلاني و اسكلتي در بين دست اندركاران آن بسيار شايع است. عمده تحقيقات صورت گرفته در مورد مشكلات عضلاني و اسكلتي يا به عبارت صحيح تر دردهاي شغلي رايج بين نوازندگان عمدتا در نوازندگان سازهاي غربي و كلاسيك نظير ويولن، ويولن سل و پيانو صورت گرفته و تحقيق فوق در زمينه شيوع دردهاي شغلي بين نوازندگان سازهاي سنتي ايراني براي نخستين بار انجام شده است.
|