سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۳
انديشه
Front Page

تحليلي بر كودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹- واپسين بخش
حكومت وحشت
010368.jpg
دكتر حسين آباديان
اشاره: در نخستين بخش اين مطلب نويسنده به زمينه هاي شكل گيري كودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ كه با دخالت استعمار انگليس صورت گرفت، اشاره كرد.
براي اين منظور دو سناريو پديد آمد:
اول فاصله گيري از اليگارشي حكومت قاجار كه به تبع آن نورمن وزير مختار جديد انگلستان تصميم گرفت نخست وزير وقت، يعني ميرزا حسن خان وثوق الدوله را سرنگون سازد. سناريوي دوم ايجاد اختلاف در جنبش شيخ محمد خياباني در آذربايجان كه صبغه اي كاملاً ضد انگليسي داشت و نيز ايجاد تفرقه در صفوف جنگلي ها با عوام فريبي و شايعه كردن اين مطلب كه آنها (جنگلي ها) از مسلك بلشويسم پيروي مي كنند. اين كار براي جدا كردن توده هاي مردم از جنبش ميرزا كوچك خان جنگلي بود. واپسين بخش مطلب را مي خوانيم:

عده اي از مأمورين بومي انگليسيها در گيلان اين رسالت (ايجاد شكاف در صفوف جنگلي ها ) را عهده دار شدند، به روايت يحيي دولت آبادي خانه هاي مردم به تاراج رفت، اموال متمولين و ملاكين مصادره يا به آتش كشيده شد، به عنوان كمونيسم جان و مال و ناموس مردم مورد هجوم واقع شد؛ نهاد خانواده مورد حمله واقع شد و خلاصه اينكه فضائي از رعب و وحشت شكل گرفت تا ضرورت استقرار امنيت و حفظ نظم را با اتكاء به يك ديكتاتور موجه سازند و اين تحولات البته باعث انزواي كوچك خان گرديد.
اين در حالي بود كه ميرزا از سوي دولت جديدالتأسيس شوروي هم مهري نمي ديد، به واقع او آمادگي داشت بعد از مدتي تجربه همكاري سست بنيان، راه نفوذ بلشويكها را هم در شمال كشور مسدود سازد. از سويي از مدتها قبل عنوان مي شد قرارداد ۱۹۱۹ را كه باعث نفرت ايرانيان از انگلستان شده بود بايد ملغي ساخت، مضافاً اينكه اين قرارداد بهانه اي براي تبليغات ضد انگليسي در ايران شده بود.
در اين مقطع استراتژي انگليسي ها اين بود كه اگر شوروي شمال ايران را به اشغال خود در آورد، آنها با حمايت از شيخ محمره و والي پشتكوه پيماني براي حفظ موجوديت خود و صيانت از منابع نفتي خوزستان منعقد سازند.
اما نهايت آرزوي آنان استقرار دولتي بود كه كاملاً در خدمت منافع امپراتوري باشد، با پول مردم ايران منابع نفتي را كه انگليس متعلق به خود مي دانست حفاظت نمايد و البته مانع بهانه جويي شوروي براي اعمال نفوذ در كشور شود. راه حل موضوع به طور كلي در يك سياست خلاصه مي شد: استقرار دولتي دست نشانده براي حفظ منافع آنان در ايران. براي اين منظور يك روزنامه نگار به قول خودشان «بي سر و پا» را كانديدا كردند و او هم كسي جز سيد ضياء الدين طباطبائي نبود.
سيد ضياء جواني جاه طلب بود كه تلاش مي كرد خود را به رأس هرم قدرت نزديك سازد، اما اعيان و اشراف ايران به ديده تحقير به او مي نگريستند.
احمد شاه به شدت از او متنفر بود و وي را روزنامه نگاري حقير اما بي مبالات مي دانست كه تازه به دوران رسيده است و مي خواهد براي دربار وي نقش يك معلم مدرسه را بازي كند.
رضاخان همكار اصلي سيد ضياء در كودتا، از او هم حقيرتر بود. به ديد وابسته نظامي بريتانيا، رضاخان با اينكه از نفوذ زيادي در سربازان خود برخوردار بود، اما فردي بيسواد و فاقد دانش نظامي حتي متعارف ارزيابي گرديد، به همين دليل در شرايط عادي ارجاع شغلي فراتر از صاحب منصبي جزء ديويزيون قزاق به وي نامناسب تشخيص داده شد.
با اين وصف نورمن قصد داشت اين قزاق بيسواد را وارث نامشروع مشروطه ايران كند.
براي اين اقدام نيروي قزاق تحت فرماندهي رضاخان از حمايت مالي بانك شاهنشاهي، مهمترين ابزار تسلط سرمايه مالي انگلستان بر ايران و نماينده اليگارشي مالي بريتانيا در اين گوشه دنيا برخوردار گرديد.
در اهميت موضوع همين بس، كه اين بانك شعبه اي مهم در رشت داشت، بانك شاهنشاهي به مثابه نمادي از تسلط سرمايه مالي بريتانيا بر ايران به هنگام جنبش ميرزا كوچك خان، يكي از نخستين اهداف حملات جنبش جنگلي ها بود. بعد هم به واقع با پول بانك شاهي و دسيسه هاي ريز و درشت به منظور اختلاف افكني در صفوف جنگلي ها بود كه رضاخان موفق شد كوچك خان و نيروهاي همراه او را شكست دهد. اين پيروزيها بعد از كودتا انجام شد و انگليسيها آن را ضربه اي خرد كننده بر شورويها تلقي كردند. از اين به بعد رضاخان بيش از پيش كانون توجه محافل انگليسي واقع شد، به بانك شاهنشاهي اجازه داده شد وامي در اختيار او قرار دهد زيرا به زعم آنان وي مانع از اين شده بود تا تبليغات كمونيستي در ايران به جايي برسد.
در اينجا بود كه نقشه هاي لازم براي مضمحل ساختن حكومت قاجار بيش از پيش سرلوحه كار واقع شد.
رضاخان توانسته بود قواي قزاق خود را ابزار سركوب مردم ايران و تضمين سرمايه گذاري بانك شاهنشاهي و شركت نفت انگليس و ايران سازد.
نيرويي كه او تشكيل داده بود قادر نبود با هيچ دشمن خارجي مقابله نمايد، كما اينكه سالها بعد ارتش او به هنگام هجوم متفقين به ايران حتي بدون گلوله اي شليك دود شد و به هوا رفت.
اساساً قواي تحت فرماندهي او براي اين منظور خلق نشده بود، اين ارتش براي آن شكل گرفته بود تا ثبات داخلي را به منظور تأمين سرمايه گذاري هاي بلند مدت نفتي انگليس فراهم سازد.
يك ضلع كودتاي رضاخان مسئله نفت، ضلع ديگر آن دولتي نظامي با اتكاء به قوه قهريه و ضلع سوم آن سركوب مردم بود.
* حكومتي بي ريشه را بر مردم ايران تحميل كردند و مقدرات امور مردم را به دست مردي سپردند كه با تحقير و سركوب مردم برنامه هاي خود را عملي ساخت و روز كارزار از ميدان گريخت و كشور را به بيگانه سپرد
* مردي كه در برابر مردم خود گردنفرازي مي كرد با كوچكترين ضربه در برابر بيگانه سپر انداخت، اين بود سرنوشت موسوليني، بناپارت، پطر كبير، ميجي و بيسمارك تحميل شده به ملت ايران.
اين حادثه نشان داد كه پوتين نادرشاه تا چه اندازه براي پاي رضاخان بزرگ است!

در اين دوره بود كه از اين قزاق بيسواد، بيسمارك و ميجي و پطر كبير ساختند، او را تا حد نادرشاه افشار ارتقاء دادند، شعرا در مدحش شعر سرودند، خوانندگاني مثل عارف قزويني به افتخارش كنسرت دادند و تصنيف مرغ سحر اجرا كردند و نسل دوم روشنفكران بعد از مشروطه مثل علي اكبر خان داور، علي دشتي و امثالهم زمينه هاي ايدئولوژيك استقرار او بر سرير سلطنت را مهيا ساختند.
از ضرورت «استبداد منور» سخن به ميان آوردند، مشروطه و شعارهاي آن را به باد سخره گرفتند، تجدد ايران را در گرو تسلط ديكتاتوري دانستند تا مردم را «به زور تو سري» اروپايي كند، روزنامه هايي مثل مرد آزاد، نامه فرنگستان و شفق سرخ راه را براي فراگير شدن اين تفكر فراهم ساختند؛ مردم را ترساندند كه اگر رضاخان برود غول كمونيسم ايران را خواهد بلعيد و آنگاه ديگر نه نظم باقي خواهد ماند، نه امنيت و نه مذهب.
در انگلستان اوستين چمبرلين وزير خزانه داري و ستايشگر موسوليني هميشه مي گفت اگر بنا باشد بين هرج و مرج و ديكتاتوري يكي را انتخاب كند؛ اين انتخاب قطعاً ديكتاتوري خواهد بود، اما وي نگفت در مورد ايران اين سياست هاي رسمي و غير رسمي انگلستان بود كه باعث هرج و مرج به ويژه در دوره بعد از مشروطه شده بود و اينهمه براي آن صورت گرفت تا ضرورت استقرار ديكتاتوري در كشور را توجيه نمايند.
در ايران وزير مختار وقت انگلستان يعني سر پرسي لورن ويژگي هاي موسوليني را در رضاخان مي ديد، و طرفه آنكه مطبوعات طرفدار سردار سپه همزمان به اين توهم دامن مي زدند.
آمريكائي ها هم به كودتا با ديده تحسين نگريستند، به نظر آنان انگلستان با سياست هاي خود در ايران مي توانست محيطي مساعد براي سرمايه گذاري هاي كشورهاي غربي بگشايد و ثبات و امنيت سرمايه را تضمين نمايد. امريكا تلاش داشت از فضاي به دست آمده براي گسترش نفوذ خود در ايران بهره برداري كند و به سياست كلي خود كه توسعه طلبي با هزينه هاي كم بود جامه عمل بپوشاند، اما اين امر تا زماني كه رضاخان بر اريكه قدرت تكيه زده بود ميسر نشد و اقدامات او نشان داد كه تحليل آمريكائيها تا چه ميزان كودكانه و ساده انگارانه است. به اين شكل بود كه حكومتي بي ريشه را بر مردم ايران تحميل كردند و مقدرات امور مردم را به دست مردي سپردند كه با تحقير و سركوب مردم برنامه هاي خود را عملي ساخت و روز كارزار از ميدان گريخت و كشور را به بيگانه سپرد، مردي كه در برابر مردم خود گردنفرازي مي كرد با كوچكترين ضربه در برابر بيگانه سپر انداخت، اين بود سرنوشت موسوليني، بناپارت، پطركبير، ميجي و بيسمارك تحميل شده به ملت ايران.
اين حادثه نشان داد كه پوتين نادرشاه تا چه اندازه براي پاي رضاخان بزرگ است!

رويدادهاي انديشه

تجددگرايي و دينداري
ايلنا: گروه اديان مركز بين المللي گفتگوي تمدن ها روز شنبه ۸ اسفند ماه نشستي را با عنوان تجددگرايي و دينداري برگزار مي كند.
سخنران اين نشست دكتر رضا داوري اردكاني است.
علاقمندان مي توانند براي شركت در اين نشست به كتابخانه مركز بين المللي گفتگوي تمدن  ها واقع در خيابان ولي عصر نرسيده به پارك ساعي جنب شهر كتاب مراجعه كنند.
همايش بررسي ابعاد علمي و فرهنگي تفسير راهنما
مهر: همايش بررسي ابعاد علمي وفرهنگي تفسير راهنما اسفندماه سال جاري در قم برگزار مي شود.
به گزارش گروه دين و انديشه «مهر» به نقل از پايگاه اطلاع رساني رسا،  خامه گر، دبير كميته اجرايي و تبليغات همايش بررسي ابعاد علمي و فرهنگي تفسير راهنما گفت: اين همايش سيزدهم اسفندماه از طرف مركز فرهنگ قرآن دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم برگزار مي شود.وي ادامه داد: در اين همايش به تبيين ويژگي هاي اين تفسير و تاثيرات و كاربرد آن پرداخته مي شود و برخي شخصيت هاي علمي و سياسي كشور سخنراني خواهند كرد.خامه گر افزود: در حاشيه اين همايش نمايشگاهي از مراحل شكل گيري تفسير راهنما برپا مي شود، همچنين كتاب «تفسير راهنما از نگاه مفسران و پژوهشگران» به چاپ مي رسد.
010374.jpg
همايش نيچه برگزار مي شود
ايلنا: همايش دو روزه شناخت و بررسي آثار و افكار فردريش ويلهلم نيچه، هشتم و نهم اسفند ماه جاري در تالار فردوسي دانشگاه تهران برگزار مي  شود.
در اين همايش دو روزه كه به همت كانون انديشه جوان برپا مي شود، موسي ديباج، شهريار زرشناس، حميد رضا نمازي، محمد مددپور، عليرضا قائمي  نيا، سليمان  حشمت، داوري  اردكاني و فيروز جايي پيرامون مباحثي همچون: نيچه و نيهيليسم، ويژگي  هاي مدرنيته از نگاه نيچه، نيچه بازگشت جاودانه ابر مرد و تاريخ  گرايي و چشم اندازگرايي به ايراد سخن خواهند پرداخت.گفتني است همايش نيچه، دومين همايشي است كه كانون انديشه جوان در اين زمينه برگزار مي  كند.
شناخت و بررسي آثار و افكار مارتين هايدگر عنوان همايشي بود كه سال گذشته به همت كانون انديشه جوان در باشگاه دانشجويي دانشگاه تهران برگزار شده  بود.
همايش نيچه از ساعت ۱۴ الي ۱۷ روزهاي ۸ و ۹ اسفندماه جاري در دانشگاه تهران برگزار خواهد شد.

تازه هاي انديشه
فلسفه امامت با رويكرد فلسفي و عرفاني
010371.jpg

كتاب «فلسفه امامت با رويكرد فلسفي و عرفاني» تاليف دكتر سيد يحيي يثربي در ۳۳۱ صفحه توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي به چاپ رسيد.
در بخشي ازپيشگفتار اين كتاب آمده است: امامت، اصل اساسي مكتب تشيع و پيروان اهل بيت پيامبر اسلام(ص) است. اين اصل به خاطر اهميت و تأثيرش در سرنوشت اسلام و مسلمانان و نيز به خاطر ارتباطش با سياست و قدرت، از همان آغاز مورد توجه مسلمانان بوده و پايه انواع مختلف درگيري ها شده است. اگرچه تعريف و تبيين امامت و اثبات و رد مباني و مسايل آن، همواره مورد بحث و مناقشه علما، محدثان، فقها و متكلمان بوده است، اما به نظر مي رسد كه موقعيت امروز اين موضوع، با وضع گذشته آن از جهات مختلف فرق كرده و فرق دارد و لذا نيازمند نگرش جديد است كه بتواند به سؤال هاي جديد و نيازهاي جديد بپردازد.
گزارش «مهر» مي افزايد: ضرورت نگرش مجدد از آنجاست كه: اولاً در شرايط كنوني جهان و جامعه اسلامي، علاوه بر نگرش درون ديني، نگرش برون  ديني هم ضرورت دارد. يعني علاوه بر بحث نقلي و كلامي امامت كه سيره و روش پيشينيان بود، تبيين آن براساس مقتضيات عقل و حكمت نيز بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد. ثانياً در عصر حاضر پرسش هاي جديدي در ارتباط با رهبري و مديريت جامعه مطرح شده است كه الزاماً بايد در بحث امامت هم به آن مسايل بپردازيم. مانند مسئله قدرت، نقش مردم در حاكميت، رابطه حاكميت و مردم و...
در بخش دوم كتاب، امامت و اوصاف امامان به عنوان حقايق عيني و نه مفاهيم اعتباري، براساس اصول و مسائل حكمت متعاليه تفسير و تبيين شده است. كاري كه در اين دو بخش انجام گرفته است، جديد و بي سابقه است، هرچند كه ابن سينا در بحث خلافت و امامت «الشفا» ، اشاراتي به موضوع دارد؛ اما در مقايسه بحث اين نوشته، با مطالب ابن سينا، در «الشفا» ، به يقين مي توان اين نوشته را، كار جديد به شمار آورد.
در بخش دوم اصول و مباني و مسائل عرفان اسلامي و حكمت متعاليه صدرالمتألهين مورد بحث قرار گرفته است وليكن براي هر مسئله اي از مسائل امامت يك يا دو روايت از امامان معصوم(ع) آورده  شده است، هدف از اين كار آن نيست كه مسائل با روايات تبيين و يا اثبات شوند، زيرا تبيين و اثبات مسائل امامت، صرفاً برپايه مباني و اصول عرفان اسلامي و حكمت متعاليه مي باشد، اما چون روش و شيوه عرفاي اسلام و صدرالمتالهين، هردو، آن است كه نتايج مباني و مقدمات خود، يا حاصل كشف و مشاهده  شان را به  نوعي به تاييد روايات معصومان(ع) برسانند، نويسنده نيز به همين راه رفته، بحث و تبيين هر مسئله اي را با روايت و اشاره اي از معصوم(ع) آراسته است.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   علم  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |