سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۳
نوستالژي جام جهاني
جام جهاني و آرزوها، سال ۱۹۷۴ نرفتيم، اما دو گل به استراليا در تهران به گونه اي مزه جام جهاني داشت و سپس ۱۹۷۸ آرژانتين، درخشش و قهرماني در آسيا و رسيدن به جام جهاني. بعد از آن بازي فراتر از آسيا به خاطره ها پيوست و ۲۰ سال رؤيا و انتظار، اين بار ديگر طاقت اين همه دوري را نداريم. نوستالژي جام جهاني براي ما ايراني ها حس ديگري دارد.
010632.jpg
سيامك قليچ خاني
داستان صعود به جام جهاني براي ما ايرانيها خود حكايت ديگري دارد، از جام جهاني ۱۹۷۸ كه بگذريم، مي توان مراحل حضور در دوره هاي بعدي را بررسي كرد تا به راه هموار اين دوره برسيم و متوجه شويم اگر به جام جهاني نرسيم، مسبب كيست و سبب ساز را چه كسي مي توان قلمداد كرد.
دو دوره غيبت
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در دو دوره از مسابقات مقدماتي جام جهاني ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ شركت نكرديم، در بازيهاي جام جهاني ۱۹۸۲محروم بوديم. بعد از بازيهاي جام  ملتهاي آسيا در سال ۱۹۸۰ كويت كه تيم ايران سوم شد، رئيس وقت سازمان تربيت بدني كه اين روزها رئيس فدراسيون ناشنوايان است طرحي را تصويب كرد كه آن روزها به نام طرح ۱۴ ساله ها و ۲۷ ساله ها معروف شده بود. براساس آن طرح در ورزش بانوان دخترهاي بالاي ۱۴ سال حق حضور در تيم ملي را نداشتند! _ هر چند كه آن روزها اصلاً تيم ملي بانوان معنايي نداشت- در ورزش آقايان نيز طرح  ۲۷ ساله شاهكار تصميم گيري آن روزهاي مسئولين بود.
تيم كه از كويت برگشت، ناصرحجازي و نصرالله عبداللهي حذف شدند. سپس قرار شد اصغر شرفي مربي تيم ملي شود. سفر تيم ارتش با شرفي به ايتاليا و الجزاير انجام شد و سرانجام به پرويز ابوطالب رسيد و ابراهيمي نيز مثل هميشه آماده براي دستياري بود، اما ابوطالب نيز دوام نياورد و ناصر ابراهيمي هدايت تيم ملي را به عهده گرفت. وقتي اسامي تيم ملي اعلام شد، خيلي ها نبودند، حتي آنهايي كه زير ۲۷ سال سن داشتند، مثل احمد سنجري، منصور ابراهيم زاده، رضا نعلچگر، حميد عليدوستي، حسين فركي، بهتاش فريبا و...
قبل از حضور در بازيهاي آسيايي دهلي، ابراهيمي رفت. خود ابراهيمي گفت:تيم را خودم انتخاب كردم، اما وقتي رضا نعلچگر را خط زدند گفتم بايد بروم. ابتدا حكم مربيگري به نام جلال چراغپور زده شد جواني كه فوتبال را از لحاظ تئوري خوب ياد گرفته بود اما به صورت شورايي توسط حسين آبشناسان (رئيس فدراسيون وقت)، تقي جهاني و جلال چراغپور اداره مي شد و خيلي ها مثل حميد عليدوستي، ناصر حجازي، علي پروين، رضا نعلچگر و... را جا گذاشتند و به دهلي رفتند. جنجالي در بازي با كويت به پا شد و چند بازيكن محروم شدند و ايران فرصت حضور در بازيهاي مقدماتي جام جهاني ۱۹۸۲ اسپانيا را از دست داد.
در بازيهاي آسيايي دهلي، تيم ملي در مرحله يك چهارم نهايي به تك گل مويد حداد شكست خورد. جنجال بازي ايران و كويت، فوتبال ما را بيش از گذشته به انزوا برد.
جام جهاني ۱۹۸۲ اسپانيا، خيلي راحت از دست رفت. كويت نماينده آسيا در آن جام بود.
براي بازيهاي جام جهاني ۱۹۸۶ مكزيك، جنگ تحميلي، اولويت قرار دادن بازيهاي آسيايي ۱۹۸۶ سئول و دوران تحولي كه توسط شادروان دهداري آغاز شده از جمله عواملي بود كه ايران اين مسابقات را از دست بدهد. اما از ديد فيفا ايران اصلاً نمي توانست در اين مسابقات شركت كند. اين رقابتها در اوج جنگ تحميلي ايران و عراق بود. به پيشنهاد فيفا به دلايل شرايط جنگي، ايران نمي توانست ميزبان باشد و قرار شد بازيهاي خانگي ايران در كشوري ثالث انجام گيرد كه مخالفت شد و تيم ملي از جدول مسابقات مقدماتي جام جهاني ۱۹۸۶ مكزيك كنار گذاشته شد.
بعدها در بازيهاي مقدماتي المپيك ۱۹۸۸ سئول، نيز ايران از ميزباني محروم شد. ايران پذيرفت، بازيهاي رفت و برگشت با كويت در دوحه قطر برگزار شد و ايران از راهيابي به المپيك باز ماند.
010635.jpg
خاطرات تلخ
در سال ۱۹۸۹ و قرعه كشي جام جهاني، تيم ملي به دليل عدم حضور در دو دوره از جام جهاني به رده (B) تيم هاي آسيا تنزل كرد و در مرحله اول در گروهي قرار گرفت كه چين سرگروه بود. نسل تازه اي در فوتبال ايران متولد شده بود. پس از بازيهاي آسيايي ۱۹۸۶ و مقدماتي ۱۹۸۸ سئول، دهداري تيم جواني ساخت كه اولين ثمره اش مقام سومي آسيا در دوحه ۱۹۸۸ بود. تيم ملي با تمام نداريهايش مي رفت تا به قدرت تازه اي تبديل شود.
اما در فاصله اردوي محقر دشت ميناب تا سفر به مسكو و ورشو اتفاقاتي افتاد كه تيم ملي تا مرز نابودي پيش رود، ابتدا از بازي دوستانه با ژاپن شروع شد كه منجر به جدايي دهداري گشت، همانهايي كه دهداري را آوردند در محوطه امجديه روي ماشين پيكان سفيد رنگي رفتند در جمع اندك چند هوادار شناخته شده بركناري دهداري سخنراني كردند و سپس آن اردوي بي ثمر در اروپاي سردسير كه تيم ما را يخزده كرد. شب بازي با چين تازه مربيان تيم ملي فهميدند كه سيروس قايقران، صمد مرفاوي، نادر محمد خاني و جواد زرينچه را نداريم.
چهار ستون اصلي تيم ملي حذف شدند. و حيف جوانان ما كه از اندوخته  شان دفاع نكردند و در مرحله اول حذف شديم.
واقعيت تلخ دوحه
جام جهاني ،۹۴ اما وضعيت متفاوت بود، قهرماني ايران در آسيا در پكن ۹۰ موقعيت ممتازي به ما داد. در مرحله اول گذر از سوريه و تايوان مشكل نبود، ولي مرحله اصلي گذر از آسيا _ حضور در جام جهاني _ شكل  ديگري دارد. تيم ملي به آلمان رفت اما با چند منتخب از دهكده هاي اين كشور بازي كرد و در تهران  خواب آلوده هاي كلن و هامبورگ فريبمان دادند.
عجب تيمي بود آن تيم كه به دوحه رفت، از هر سو سفارشي و از هر طرف پذيرشي، از آن دستيار كه لحظه آخر به تيم چسبيد تا دروازه بان سوم و هافبكهاي پا به سن گذاشته كه در بازيهاي آسيايي پكن (۱۹۹۰) به دليل افزايش سن خط خوردند، اما در دوحه ۹۳ انتخاب شدند و ثابت هم به ميدان رفتند.
در سال ۹۸ و معجزه ملبورن، داستان صعود البته نه آنگونه شد كه رئيس  وقت سازمان تربيت بدني تصور مي كرد و نوشت.
حاشيه ها
چهار سال پيش هم مثل اكثر دوره ها، حاشيه ها عامل توقف بود. ايكاش در آن جلسه پشت درهاي بسته آن نويسنده قديمي ترين مجله ورزشي ايران فكر حواشي را مي كرد و براي تكميل بلاژويچ در روي نيمكت ذخيره هاي تيم ملي پيشنهاد بهتري مي داد. بلاژويچ و برانكو از لحاظ فني زوج خوبي بودند اما فوتبال آسيا مثل فوتبال ايراني پر از حاشيه است. در آسيا ديپلماسي مهمتر از متن فوتبال است.
حاشيه نخست روزي شروع شد كه خداداد عزيزي خط خورد. بهانه شماره يازده اي بود كه انگار تنها برازنده خداداد بود و بس اما مشخص بود، بلاژويچ براي عزيزي برنامه اي ندارد و خداداد باهوش تر از نفراتي مانند يزداني و سهراب بختياري زاده. بعد بحث و جدلهايي در ارتباط با حامد كاويانپور، همانطور كه فشار مردم اثر كرد حامد به زمين رفت، فشار گروه قوي تر نيز در به حاشيه رفتن بهروز رهبري فر، مهدي هاشمي نسب و پرويز برومند و فنايي تأثير داشت و سپس آن جدالهاي رسانه اي كه در تاريخ فوتبال ما بي سابقه بود.
010638.jpg
داستان امروز
و رسيديم به فصل تازه اي از داستان جام جهاني، انگار تمام دوره ها مرور شده تا تجارب آنها جمع شود.
از روزي كه برانكو دوباره بازگشت تا به امروز برنامه هاي درخواستي او ذره اي تغيير نكرده است، از بازي با نيوزلند، غرب آسيا، جام ملتهاي آسيا، ديدارهاي تداركاتي با تيم هايي مثل آلمان، بوسني، پاناما و ...
ليگ نيز در تاريخ مقرر آغاز شد و هر زمان كه كادر فني تصميم  گرفتند، باشگاه ها همگام با تيم ملي حركت كردند.
حضور لژيونرها، جذب فريدون زندي، فيزيوتراپ آلماني و... پس بايد متوقع باشيم. آنهم از برانكو، انتظار داريم چون به كارش ايمان پيدا كرديم. برانكو در بوسان به اين دليل قهرمان شد كه احتياط را كنار گذاشت. تيمي جوان و خام كه در بدترين شرايط بزرگاني مانند علي دايي و واحدي نيكبخت را از دست داد، اما قفل نكرد. در تبريز قبل از سفر به بوسان، علي كريمي خط خورد. همانجا هم تيم ملي مي رفت كه وارد بحران شود، اما شجاعت برانكو جواب داد.
تك امتياز بازي با بحرين را از يك منظر نگاه مي كنيم و تركيب ناهمگون و احتياط مفرط را به حساب حركت نخست برانكو مي گذاريم كه سعي كرد نلغزد، اما براي حركتهاي بعدي، نياز به قدمهاي استوارتر و محكم تر از برانكو داريم.
انتخاب تيم ملي (ب) و حركت موازي اين تيم با تيم اصلي مي تواند كمك بزرگي به تيم ملي باشد، اما بايد به اطراف دقيق نگريست.
تيم ملي فوتبال ايران اكنون بيش از هر زماني نياز به كمك و حمايت دارد. تجارب بازيهاي آسيايي بوسان، اين روزها مي تواند به كمك تيم ملي بيايد.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
سياست
علم
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |