هوشنگ ساماني
نخستين كنگره بررسي سبك هاي آوازي تعزيه از ۲۷ تا ۳۱ فروردين ماه سال جاري به دبيري جهانگير نصري اشرفي و پشتيباني سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در محل فرهنگسراي قانون(ابن سينا) برگزار شد. در اين كنگره پنج روزه علاوه بر سخنراني پژوهشگران صاحب نامي چون مجيد كياني، حاتم عسگري، لاله تقيان، داوود فتحعلي بيگي، دكتر مصطفي مختاباد، دكتر حميدرضا اردلان، ايرج يغمايي، خانم كرنلي فرگوسن از اسكاتلند، جهانگير نصري اشرفي و تني ديگر، دهها تعزيه خوان نامي كشور نيز به هنرنمايي پرداختند. نظر به بديع بودن كنگره از لحاظ طبقه بندي موضوعي كه به مخاطبان امكان شناخت بيشتر و مقايسه تطبيقي مي داد، جلوه هاي جديد و جالبي از موسيقي تعزيه پيش روي علاقه مندان قرار گرفت كه تا پيش از اين چنين امكاني موجود نبود. گرچه يك نوشتار هيچگاه نمي تواند به درستي زواياي يك برنامه ديداري و شنيداري را به تصوير بكشد ولي به مصداق
آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم به قدر تشنگي بايد چشيد
نگاهي گذرا به برخي وجوه اين همايش كم نظير را در همين صفحه بخوانيد .
فراتر از تصور
يكي از ويژگي هاي موسيقي مناطق مختلف و همين طور تعزيه هاي رايج در نواحي ايران، تنوع كم نظير الحان آوازي است كه گاه حتي يك آواز مشخص به چند شكل مختلف ارائه مي شود. براي نمونه چاووش خواني كه يك سنت آوازي مشترك بين شهر و روستاست، در غالب موارد با فواصل دستگاه چهارگاه بيان مي شود، اما همين آواز دلپذير را خنياگران منطقه بوشهر كه البته در اين كنگره غايب بودند، در دستگاه سه گاه مي خوانند. نمونه تازه تر آن هم در همين كنگره شنيده شد كه تعزيه خواني از اراك، چاووش خواني را در گوشه عراق مي خواند و جالب اين كه در لحظاتي او قادر بود بين سه گاه و عراق تعليق ايجاد كند!
در بخش رجزخواني موافق نيز كه بيشتر در چهارگاه و افشاري ارائه مي شد، تنوع بي نظيري شاهد بوديم. آنچه كه به نام آواز افشاري در رديف موسيقي ايران ثبت شده است بسيار خلاصه و كوچك مي نمايد، حال آن كه رجزخوانان موافق بيش از پنج نمونه آواز افشاري ارائه مي دهند. اين ويژگي به پژوهشگران امكان مي دهد تا بهتر بتوانند به گذشته موسيقي آوازي ايران نقب بزنند و روايت هاي جديدي از آواز ايراني را علاوه بر الگوهاي رسمي موجود ارائه دهند.
قدر آواز
وقتي يك كنگره پژوهشي راجع به اصيل ترين آوازهاي ايراني برگزار مي شود، انتظار مي رود به جز علاقه مندان جوان، خوانندگان و كارشناسان صاحب نام آواز نيز در آن حضوري چشمگير داشته باشند. در اينجا بيشتر افرادي مد نظر است كه از حيث توليد نوار و اجراي كنسرت فعاليت زيادي دارند و طبيعتاً مي بايست متناسب با توليد، از نظر منابع آوازي هم به طور مرتب تغذيه شوند، حتي اگر در كار خود استاد تمام عيار باشند. اما با كمال تأسف چهره هاي مطرح و موسيقي آوازي را خيلي خيلي كمتر در چنين فرصت هايي مشاهده مي كنيم. گويي ايشان خود را بي نياز از دانستن و آموختن بيشتر مي دانند كه البته در اين خصوص جاي هيچ گله اي نيست چرا كه «قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهري» . با اين وجود حضور چند چهره آوازي موسيقي سنتي ايران چون نصرالله ناصح پور ، حاتم عسگري ،صديق تعريف ، سيد عبدالحسين مختاباد وجلال الدين محمديان را در شب هاي كنگره بايد به فال نيك گرفت.
صفا و معنويت
امروزه كسي نمي تواند منكر حضور تكنيك در تمام عرصه هاي زندگي بشري باشد كه موسيقي نيز از اين امر جدا نيست. در بازار نغمه و نوا، همه چيز با حساب و كتاب تنظيم مي شود. صداها خوب و ضبط ها عالي اما همچنان جاي يك چيز خالي است. چيزي كه مطمئناً با رايانه و دستگاه هاي ويرايش صدا به دست نمي آيد و اصولاً از جنس ماده نيست كه به ضرب زور بتوان حاصل نمود. به طريق ضبط صدا و تصوير هم مشكل بتوان بدان دست يافت و به نظر مي رسد تنها با معرفت حضوري حاصل مي شود. نشستن پاي آواز خنياگران و تعزيه خوانان اقصي نقاط ايران اين امكان را به شنونده مي دهد تا بعد ديگري از موسيقي را تجربه كند. چيزي فراتر از سه گاه و چهارگاه و ديگر دسته بندي فني كه امروزه رايج است.
معنويت به عنوان ركن اساسي هنرهاي ايراني حتي در غياب فن و تكنيك هم قادر است دل ها را بربايد چه رسد به آن كه يك تعزيه خوان با حنجره شش دانگ و تبحر در بيان موسيقايي و آن صميميتي كه در آوازش نهفته است، دهان به نغمه سرايي بگشايد. در اين فضا حتي حاج اكبر عابدپور، تعزيه خوان ۷۸ ساله مازندراني هم علي رغم كهولت سن و گرفتگي صدا، قادر است دلبري كند. شايد اكنون بتوانيم علت بي اقبالي و كم اقبالي خوانندگان موسيقي شهري امروز را دريابيم. آثاري كه با دقت و ظرافت فراوان تهيه و ضبط شده اند ولي چنگي به دل نمي زنند. وقتي صفا و صميميت جاي خود را به شهرت و محبوبيت كاذب بدهند نتيجه همين است و تا هست همين خواهد بود.
نمايش در وراي موسيقي
با آن كه وجه نمايشي تعزيه در اين كنگره مد نظر برگزاركنندگان نبود، اما برخي اجراها در خصوص هنرهاي نمايشي نيز جلب توجه مي كردند و به معني كلمه تلفيق كاملي از موسيقي و نمايش بودند. اين مهم مي تواند در آينده موضوع پژوهش هاي عميق تري قرار گيرد. خاص آن كه در تعزيه هاي برخي نقاط، علاوه بر داستان اصلي، تعدادي خرده نمايش هم اجرا مي شود تا ببينندگان تعزيه، براي درك ادامه داستان آمادگي ذهني بهتري داشته باشند. به نظر مي رسد مهمترين گام پس از بررسي آوازهاي تعزيه، پژوهش بر روي حركات نمايشي توأم با آواز باشد.
كلاس درس
ايراد سخنراني هاي تخصصي و نيمه تخصصي در اين كنگره، به درك عميق تر و بيشتر مخاطبان كمك زيادي كرده بود. هر يك از پژوهشگران با پرداختن به وجهي از تعزيه سعي داشتند، گوشه هايي از عظمت اين هنر ايران اسلامي را بازگو كنند. هنري كه تاكنون نظر خارجيان زيادي را به خود جلب كرده است. در همين سخنراني هاي پژوهشي معلوم شد كه اصيل ترين نسخه هاي تعزيه در موزه واتيكان نگهداري مي شوند! و عجيب آن كه واتيكان به دانشجويان ايراني براي پژوهش روي اين نسخه ها پول مي دهد!! شايد برگزاري اين كنگره تلنگري به دستگاه فرهنگي كشور باشد تا پيش از فقدان آخرين بازماندگان هنر شفاهي اين مرز و بوم، تلاش هاي پيگير و مستمري را به انجام برسانند. آيا ما به اندازه واتيكان براي دانستن چند و چون تعزيه، انگيزه داريم؟ اگر بهانه دستگاه ديني مسيحيت براي پرداختن به تغزيه، وجود مراسم مشابهي در بين برخي مسيحيان حوزه درياي كارائيب هر سال برگزار مي شود، باشد آيا ما شيعيان ايراني با هزار سال پيشينه هنر تعزيه نمي توانيم انگيزه كافي براي پژوهش و صيانت آن داشته باشيم؟