پنجشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۴
نگاهي تازه به روند وقفه ناپذير مهاجرت به پايتخت و پيامدهاي آن
جمعيت، اصلي ترين مشكل تهران است
000078.jpg
عكس:مسعود خامسي پور
مهندس فرزاد طاهري
فردا _ دوم ارديبهشت ماه، آيين هاي روز هواي پاك در سراسر ايران برگزار مي شود. اين روز مهم، براي شهر تهران كه امروز به علت گستردگي نابهنجار و آلودگي شديد هوا با مسايل بي شماري روبروست درخور اهميت زيادي مي باشد. در سالهاي بعد از انقلاب و در دوره هاي مختلف تلاش زيادي شده است تا به نحوي مشكلات تهران كاهش پيدا كند، اما توسعه لجام گسيخته شهر از يك سو و افراط و تفريط در فروش تراكم در طول يك دهه، امروزه مشكلاتي را به بار آورده كه هواي آلوده شهر، يكي از مهم ترين آنهاست. نگارنده كه بيش از ۴ دهه است، ساكن شهر تهران مي باشم و به دلايل شغلي در سازمان هاي گوناگون، كم و بيش با مسايل مبتلا به پايتخت آشنايي دارم، معتقدم با مرور بر تحولات ۴۰ ساله شهر تهران، ريشه اصلي مشكلات شهر در فقدان برنامه ريزي اصولي در آغاز توسعه شهري در حوالي اواخر دهه ۳۰ و مهاجرت هاي شديد از ديگر استان هاي كشورمان به اين شهر، قابل بررسي مي باشد. مهاجرت به تهران في نفسه فعل ناپسندي نيست بسياري از مسوولان سازمان ها و موسسات كنوني پايتخت شايد در زمره مهاجراني باشند كه از استان هاي ديگر به تهران آمده اند.
000075.jpg
طرح:عليرضا كريمي مقدم
چون راه ادامه تحصيلات دانشگاهي و به اصطلاح ترقي و رشد تا همين چند دهه پيش به طور انحصاري در پايتخت وجود داشت. اما منظور از مهاجرت، روي آوري غيرضروري و از سر ناچاري جمعيت به اين شهر است. آن هم در زماني كه در ديگر استان ها زمينه براي اشتغال و كسب معاش و تامين يك زندگي متوسط و دستيابي به زندگي بهتر وجود ندارد. بدون شك، مسوولان مهم تر به اين ريشه محوري و علت العلل مهاجرت هاي بي رويه از ديگر مناطق كشورمان به تهران كمتر دقت و توجه داشته اند، اما امروز مسايل ناشي از آن، براي كلان شهر تهران به صورت يك معضل پيچيده و حتي  لاينحل درآمده است. به نسبتي كه مسوولان شهري مي كوشند با ايجاد بزرگراه هاي جديد، توسعه معابر و گذرگاه ها مشكل ترافيك تهران را سبك تر كنند امابا سرازيرشدن خودروهاي جديد، دوباره مساله از جاي ديگري سربر مي آورد، چون سيل مهاجران به سوي تهران همچنان روانه است. نگاهي به كارگران جوياي كار در ميدان ها و مكان هايي كه براي آنها درنظر گرفته شده است، نشان مي دهد كه فروش بي حد و حصر تراكم در تهران، تا چه اندازه نيروهاي كار از ساير استان ها را جذب پايتخت كرد. اين نيروها، ديگر تهران را ترك نمي كنند. وقتي كارهاي ساختماني متوقف باشد به حرفه ديگري مثل مسافركشي با خودروهاي شخصي، دلالي و يا حرفه هاي ديگر و مشابه كه به وفور در تهران يافت مي شود روي مي آورند تا از اين طريق امرار معاش كنند، دست بازيدن به هر حرفه اي در تهران، به مراتب براي آنها آسان تر از بازگشت به زادگاه و دست و پنجه نرم كردن با بيكاري و فقدان معاش است. بنابراين، توسعه تهران از هر راه، مي تواند ضمن پاسخگويي به نياز شهرونداني كه در آن سكونت دارند، موجب جذب جمعيت تازه از حاشيه شهر به داخل باشد و اين جريان بي وقفه ادامه خواهد داشت و قطعا اقداماتي مثل توسعه بزرگراه ها، رسيدگي به حمل و نقل همگاني، توسعه حمل و نقل ريلي از هر نوع، براي جمعيت فعلي تهران تا چند سالي يك گشايش به حساب مي آيد اما زماني طول نمي كشد كه دوباره مشكل تازه به علت ورود جمعيت تازه از مهاجران و تقاضايي كه آنها مطرح مي  كنند بروز مي كند. درنتيجه، احداث پل هاي جديد روگذر در بزرگراه ها ضمن آن كه براي ساختار شهر تهران و بافت محله اي آن در درازمدت زيانبار است،  نمي تواند با سيل مهاجرت ها كه همچنان از ديگر استان ها به سوي تهران روانه مي باشد مقابله كند.
به اين نحو، مسايل اصلي تهران مثل آلودگي هوا، ترافيك سنگين و تقاضاي روزافزون خدمات شهري را بايد به صورت كلان و در سطح ملي مورد بررسي قرارداد و راه حل نهايي آن را نيز در رويكردي تازه در چهارچوب توسعه اصولي استان هاي كشور، ايجاد اشتغال و امكانات رفاهي در اين مناطق تعقيب نمود. توجه صرف به تهران، بدون نگرش كلان به مسايل كشور به ويژه معضل بيكاري و كمبود زمينه اشتغال در استان هاي كم درآمد و محروم، قادر نخواهد بود به حل معضلات اساسي پايتخت كمك كند. مقايسه، مساحت تهران به خصوص شهرك ها و مناطق تازه ساخت در پيرامون آن با حدود ۲۵ سال پيش، واقعيت هاي تازه اي را مبني بر نگرش عميق تر به مشكلات كنوني مطرح مي كند.
در يك بررسي آماري كه در سال ۱۳۷۳ انجام شده بود، مشخص گرديد در مناطقي مثل قزوين و اراك كه داراي حوزه هاي صنعتي و اشتغال متكي به صنعت و توليد مي باشند، روند مهاجرت به تهران در حداقل ممكن بوده است، اما در استان هايي چون لرستان، ايلام، كردستان و كرمانشاه بالاترين نرخ مهاجرت به تهران وجود داشته است. بررسي كارگران فصلي براساس مبدا مهاجرت آ نها به تهران اين واقعيت هاي آماري را بيشتر نمايان مي كند.
بنابراين، توجه به صنعت و توليدات صنعتي بر پايه استعداد هاي منطقه اي مي تواند در ايجاد اشتغال و رفع معضل بيكاري و كاهش چشمگير مهاجرت به تهران نقش مهم و تعيين كننده داشته باشد و هر اندازه از اين اهداف دوري شود، تهران همچنان پذيراي هزاران مهاجر جديد در سال خواهد بود و اقدامات شهرداري و ديگر دستگاه ها براي كاهش مشكلات شهري و تامين نياز شهروندان، باتوجه به روند بي وقفه مهاجرت هاي تازه، در درازمدت اثرات چنداني نخواهد داشت.

ازميان آثار شما
000072.jpg
آسمان آبي تهران ،دماوند و برج آزادي عكس : سيد داود آغيلي
محبت مردم
در آخرين هفته سال گذشته و در آستانه طلوع سال جديد، به دليل فوت نابهنگام يكي از عزيزانمان داغدار شديم. چون نمي خواستيم، اين خبر تلخ را در شب عيد به اطلاع بستگان و آشنايان خود برسانيم، در مراجعه به پزشكي قانوني، بهشت زهرا و انجام تشريفات خاكسپاري، تنها مانده بوديم، اما در نهايت حيرت، در بهشت زهرا، با ياري صميمانه و بي دريغ مردم روبه رو شديم. در آن لحظه  هاي تلخ و سخت، در درياي بيكران محبت ها و حمايت هاي خالصانه مردم غرق شديم. جابه جايي پيكر عزيز درگذشته از غسالخانه تا گورستان بهشت  سكينه كرج، آنچنان سريع و بي دغدغه انجام شد و حضور مردم كه براي ما ناشناخته بودند، در مراسم خاكسپاري چنان پرشور بود كه غصه هايمان را از ياد برديم و بابت اين همه لطف بيكران، به درگاه پروردگار توانا شاكر شديم. شايد، هيچكدام از ياري دهندگاني كه نمي شناسيمشان راضي نباشند، كار و عمل خيرشان در يك رسانه پرتيراژ منعكس شود. اما دريغمان آمد كه اين واقعيت. جاري در جامعه بزرگ كشورمان را براي همشهري ننويسيم و سپاسگزار درگاه حق نباشيم.
نام محفوظ از كرج
خرد با شتاب اندر آيد به خواب
مي گويند وقت طلا است، حتماً همين طور است، ولي گويا منظور چگونه استفاده كردن از وقت است كه مي تواند به آن چنان ارزشي بدهد كه حتي با قيمت طلا نيز برابري كند. پس چگونگي بهره گيري از وقت بسيار مهم است نه صرفه جويي در آن. امروزه برخي از افراد جامعه در موارد متعددي از امور اجتماعي و كارهاي روزمره آنچنان عجله به خرج مي دهند كه گوئي در تنگناي شديد و مضيقه وقت مي باشند چه اينكه با اندك تأملي در هنگام عبور و مرور در سطح شهر متوجه خواهيم شد كه در رانندگي عده زيادي از شهروندان، عجله به وضوح ديده مي شود.
در بررسي حوادث رانندگي مشاهده مي شود كه در اغلب آنها عجله و شتاب نقش زيادي در بوجود آمدن تصادفات، دارد. همچنين عمده ترين علل تصادف رانندگي را تخلفاتي از قبيل عدم رعايت تقدم عبور- سرعت و سبقت غيرمجاز- انحراف به چپ- تغيير مسيرهاي ناگهاني- و عدم رعايت فاصله طولي تشكيل مي دهند. به جرأت مي توان گفت علل عمده بيش از ۷۰% تصادفات رانندگي در كشور ما را همين چند تخلف اشاره شده تشكيل مي دهند.
عواملي كه عليرغم تفاوت ظاهري در همگي آنها عجله و شتاب، مشترك است.
ملاحظه مي شود كه براي چند دقيقه زودتر رسيدن عجله مي شود و در نتيجه ضايعه اي جبران ناپذير به وجود مي آيد و تأسف بارتر اينكه در غالب تصادفات و حركات نامعقول خياباني كه موجب اضطراب و نگراني شهروندان است، رانندگان جوان تا رده سني حدود ۲۵سال دخالت دارند. جواناني كه با قدرت جسماني بهتر و تمركز فكري بيشتر به دور از گرفتاريهاي اجتماعي و اقتصادي و با اعصاب و روان بهتر بايد نمونه و سرمشق رانندگي به دور از خطر باشند، بالعكس به دليل مسئوليت پذيري كمتر و اتكاي مالي به اعضاي خانواده يا ديگران، زمينه ساز و به وجود آورنده تشنج در عبور و مرور و تصادفات رانندگي شده اند.
شتاب بي مورد در رانندگي علاوه بر آن كه خطرات جاني اجتناب ناپذيري را براي راننده و سرنشينان خودرو و ديگر خودروهاي عبوري دارد، با ايجاد اضطراب در عابران پياده به ويژه كودكان، زنان و مردان سالخورده و يا معلولين، تنش سنگيني را بر جامعه تحميل مي نمايد. در حالي كه عجله كنندگان همواره در معرض عوارض و خطرات ناشي از تصادف قرار داشته و به مقصد نمي رسند. بسياري از گفتارهاي حكيمانه بزرگان ما، گنجينه اي است كه درس هاي گرانبهايي به همه ما مي دهند، دريغا كه كمتر به آنها توجه مي كنيم. به عنوان مثال اين بيت از اشعار ارزشمند حكيم ابوالقاسم فردوسي، درس هاي گرانبهايي براي جامعه ما بخصوص آنها كه اسير شتاب و عجله مي شوند، دربردارد:
دل و مغز را دوردار از شتاب
خرد با شتاب اندر آيد به خواب
جواد سفري
چگونه بيكاري را كاهش دهيم
چندي پيش در خبرها خواندم كه مسئولان قصد دارند با ايجاد تمهيدات لازم، سرمايه هاي متعلق به ايرانياني را كه مايلند در ايران سرمايه گذاري كنند، با تشويق آنها به كشور برگردانند. پيشنهاد مي كنم تا دستيابي به چنين هدفي كه مسلماً براي كشور و مردم مفيد فايده خواهد بود، فكري براي كساني بكنيد كه سرمايه هاي خود را در عرصه هاي توليدي به كار انداخته اند، اما با چنان مشكلات و موانعي روبه رو هستند كه حاضرند، عطاي چنين كاري را به لقايش بخشند و به كساني بپيوندند كه جلاي وطن كرده اند. بيش از ۴۰ سال است كه در بخش صنعت اين مملكت زحمت مي كشم و در ۲ كارخانه مهم سهم كوچكي دارم. به دليل مشكلات بي شماري كه امروزه گريبانگير بخش صنعت كشور ماست، از جمله كمبود نقدينگي و... داروندار خود را فروخته و هزينه كرده ايم تا اين كارخانه ها برپا بمانند و به عنوان بخشي از اقتصاد ملي ما، امكان اشتغال و فعاليت مفيد براي ده ها نفر از مردم كشورمان را فراهم كنند. بيشتر به اين خاطر كه اين كارخانه ها با مساعدت بيت المال و همراهي دولت شكل گرفته و دريغ است اگر به دليل مشكلات كنوني تعطيل شوند و بيش از ۴۰۰ نفر از كارگران و كارمندان آنها بيكار بمانند. سپردن ميدان اقتصاد كشور به واردات كالاهاي خارجي آن هم بي حد و حساب، كمر كارخانه ها را به معني واقعي مي شكند و ضربه مهلكي به اقتصاد ملي ما وارد مي سازد. بدون شك، كساني كه در بخش توليد فعاليت دارند، با نوعي از خودگذشتگي به كار مشغول اند. به عنوان مثال وقتي بانك ها ۲۴ درصد بهره مي دهند، كدام آدم عاقلي پيدا مي شود كه با قبول انواع هزينه هاي ريز و درشت و سنگين و بيمه و ماليات و عوارض گوناگون قدم به صحنه كارهاي توليدي بگذارد. هركس هم پول نقد داشته باشد ترجيح مي دهد در كار توليدي هزينه نكند، چرا كه بعد از سال ها كار و تلاش سرانجام سرنوشتي مثل بسياري از صاحبان صنايع امروز پيدا مي كند كه با هزار و يك مشكل براي ادامه كار روبه رو مي باشند. اميدوارم دولت، مجلس و ساير دست اندركاران، براي كمك به عاشقان توليد و بخش صنعت، تلاش كنند و اجازه ندهند، كارخانه ها يكي پس از ديگري، به دليل مشكلات پيش گفته تعطيل شوند و بر تعداد بيكاران كشور و پيامدهاي سوء و خطرناك آن افزوده شود.
لطيف كاوه

موش ها و آدم ها
000060.jpg
دورترين خاطره اي كه از موش ها در بايگاني كتابخانه ها مانده است، مربوط به دوره كتاب هاي درسي در دبستان است. درسي در كتاب آن دوره وجود داشت تحت عنوان «موش شهري و موش صحرايي» كه جالب و خواندني بود. آنها با هم مكاتبه داشتند. موش شهري نوشته بود كه من، در انبارهاي غذا و پستوي مغازه ها و نانوايي ها، با خيال راحت به غذاهاي چرب و نرم دست پيدا مي كنم، اما تو، به اين غذاها دسترسي نداري. گاهي هم با خطر تله موش، مرگ موش و گربه روبه رو هستم كه به آن غذاهاي چرب و نرم مي ارزد. اما تو، در صحرا و دشت آواره اي و خيلي همت كني به غله دسترسي پيدا مي كني، وگرنه بايد از ريشه گياهان تغذيه كني. موش شهري در نامه اش لقب بلندبالايي از انواع غذاها و شيريني جات رديف كرده بود تا دل موش صحرايي را كباب كند. اما موش صحرايي هم كم نياورده بود و در نامه اي متقابل نوشته بود، آن همه غذاهاي جورواجور و چرب و شيرين كه اسم برده اي براي من پشيزي ارزش ندارد. چون هميشه بايد با دلهره و بدبختي آنها را پيدا كني و بخوري. اما در عوض من اينجا آزادم. از هواي پاك و طبيعت سرسبز استفاده مي كنم و تفرج كنان انواع خوراكي هاي طبيعي را مي يابم.
دانش آموزان در آن زمان نمي دانستند كه دشمنان طبيعي موش صحرايي هم كمتر از تله و مرگ موش و گربه نيستند! اما به هر حال، آن درس نمايانگر آن بود كه مؤلفان كتاب هاي درسي، ضمن آن كه موش را زيان آور مي دانستند، براي اين جانور حق حيات هم قايل بودند و بر اين باور بودند كه گنجاندن درس هاي آموزنده از زبان حيوانات در كتاب ها، مي تواند براي بهبود مناسبات و روابط ما انسان ها، مفيد باشد، همان طور كه پيشينيان ما در كتاب هاي پرارجي مثل كليله و دمنه، به چنين روشي دست يازيدند و آثاري به وجود آوردند كه هنوز هم همتا ندارد.
عبيد زاكاني شاعر و طنزپرداز بزرگ، هم قصه موش و گربه را خلق كرد كه از شيرين ترين و زيباترين ميراث هاي ادبيات فارسي است. ابتكار را ما شرقي ها شروع كرديم اما بيشترين بهره برداري اش را غربي ها بردند. آقاي والت ديسني، با درست كردن قصه هاي «ميكي موس» يا همان ميكي موش!، آثار عالمگيري را به وجود آورد.
هدف از ذكر اين مقدمه آن است كه جاي بسي خوشحالي است كه شهرداري تهران، بعد از سال ها مبارزه براي ريشه كن كردن موش، به اين نتيجه منطقي رسيده است كه نابود كردن موش ها نه ممكن است و نه به صلاح مي باشد، چون موش ها، بخش مهمي از زنجيره غذايي و زيست را در طبيعت تشكيل مي دهند و اعلام كرده اند كه جمعيت موش ها را بايد كنترل كرد. بهترين روش در اين زمينه هم همان كنترل جمعيت است. خوب، در تهران چگونه بايد جمعيت موش ها را كنترل كرد. عقيم سازي كه ممكن نيست، اما راه هاي ديگري وجود دارد كه در گرو همت ما شهرنشينان است. اگر پس مانده غذا و زباله ها را در نهرها رها نكنيم، موجبي براي افزايش جمعيت موش ها و مسائل بعدي به وجود نمي آيد.
طغيان آفت موش در ،۱۰ ۱۵ سال اخير را بايد بيشتر به علت، بي مبالاتي شهروندان دانست. حيوان زبان بسته كه نه مقررات را مي داند و نه به زيان آور بودنش آگاهي دارد. مخلوقي است از مخلوقات پروردگار، پس مي ماند نحوه رفتار ما براي كنترل جمعيت موش ها. استفاده از سم هاي قوي براي كشتن موش ها هم كار درستي نيست و در سطحي بسيار وسيع آب هاي سطحي و حتي زيرزميني تهران را آلوده مي كند و به عبارتي ضررش بيشتر از منفعت آن است.
پس بياييد، به اتفاق كاري بكنيم كه باعث افزايش جمعيت موش ها نشويم. زباله و پسمانده مواد غذايي را در نهرها و معابر رها نكنيم. به خصوص پيشه وران محترم كه با مواد غذايي سروكار دارند به اين مهم بيشتر توجه كنند.
سارا عابديني

طنز آباد
باجناق كوچولوي،كوچولو!
000069.jpg
طرح :كاميل يائوز-تركيه
تنها يك هفته بعد از تعطيلات نوروزي، ناخوشي عجيب و غريب «ارسلان» به عنوان مهمترين حادثه در ميان فاميل دهان به دهان مي گشت. «ارسلان» كه هيكل درشت و قد يك متر و نود سانتي اش در محله و خيابان شهرت داشت و در مقايسه با باجناقش «هرمز» ، چند سر و گردن از او هم بلندتر بود، به شدت احساس مي كرد كه كوچولو شده است. به همه مي گفت كه قدش روزبه روز آب مي رود و عنقريب تبديل به يك آدم كوتوله مي شود! اما زنش، هر بار كه قد و بالاي كم نظير شوهرش را ورانداز مي كرد، از ادعاي او به حيرت مي افتاد چون كمترين نقصاني در قامت رشيد ارسلان نمي ديد و اما، مسأله از آنجا شروع شد كه پس از اصرار فراوان همسر و خواهر همسر، ارسلان تصميم گرفت به عنوان ديد و بازديد عيد، سري هم به باجناق برج سازش هرمز بزند. هرمز در بالاترين طبقه يكي از برج هايش در شمال شهر و به اصطلاح در «پنت هاوس» سكونت داشت. رفتن به چنين مكاني براي دختر و پسر دوقلوي ارسلان كه هر دوشان كلاس دوم راهنمايي اند، بسيار جالب بود، به خصوص كه بعد از ده سال يعني قبل از به دنيا آمدن آنها، پدرشان با باجناقش قطع رابطه كرده بود و آنها فقط دورادور درباره هرمز و برج هاي افسانه اي اش اينجا و آنجا، از ديگران مي شنيدند. آن روز وقتي ارسلان به همراه خانواده اش سوار بر پيكان مدل ۵۳ خودش كه هميشه به موتور انگليسي اش مي نازيد، وارد يكي از محله هاي نوساز شميران شدند، از همان لحظه ورود او از هر طرف خودش را در محاصره برج هايي مي ديد كه سربه فلك كشيده بودند. از آن چند تا باغ قديمي هم كه تا همين ،۱۰ ۱۵ سال پيش ديده بود، خبري نبود. ارسلان مجبور بود براي ديد زدن برج ها، سرش را به آسمان بلند كند حالا احساس مي كرد كه قامت بلند و بالايش چقدر كوچك شده است. «هرمز» مشتاقانه باجناقش را پذيرا شد و با اصرار و ابرام، آنها را سه روز در خانه اش نگه داشت. به بچه ها و خانم خوش گذشت، اما تمام لحظه هاي ارسلان در بهت و حيرت سپري شد. وقتي به خانه برگشتند، ناخوشي او شروع شد. چون هر بار كه مقابل آينه قرار مي گرفت، در آن سو، يك آدم كوتوله را تماشا مي كرد. نه قامت رشيد خودش را! بچه ها نگران حال بابا شده بودند و همسرش آنقدر اين در و آن در زد تا او را پيش يك پزشك روانكاو برد. دكتر پس از معاينه دقيق ارسلان، توصيه كرد كه او چند روزي را در يكي از روستاهاي دور دست بگذراند. آنجا كه هنوز خانه ها، از قامت آدمي كوتاه تر است. ارسلان هم گفته او را عمل كرد و بهبودي نسبي بدست آورد. گو اين كه هنوز هم،  بعضي وقت ها، خودش را در آينه يك آدم كوچولو مي بيند. اما ناخوشي اش به شدت گذشته نيست و قابل تحمل شده است.
الف -كوهزاد

گل هاي پفكي!
000063.jpg
بسياري از ما شهروندان ايران زمين گاهي با گل و گياه گوشه هايي از طبيعت را در فضاي داخل خانه خود به نمايش مي گذاريم، اما در سال هاي اخير يك عنصر جديد در كنار بوته ها، سنگ ها، گل ها، درختچه ها و چشمه ها جا خوش كرده است. اين عنصر جديد و ميهمان ناخوانده طبيعت گياهي است از خانواده بزرگ پليمرازه و بسياري زيرگونه هاي بي نظير جديدالورود به كشور ما. نظير گونه بيرنگ پت (PET) مي باشد كه شباهت فراواني به بطري دارد و با گل هاي از جنس پفك نمكي رنگارنگ با برگ هاي بي رنگ و سياه خودنمايي مي كند!
اما جداي از طنز و مطايبه و شوخي، اين واقعيت غم انگيز رها شدن هزاران بطري نوشابه، كيسه هاي نايلوني در طبيعت به نوعي يك توافق عمومي در بي احترامي به طبيعت و در نهايت به جامعه و ما انسان ها را به نمايش مي گذارند. آيا مناظر زشتي را كه با رها كردن اشياء پلاستيكي در طبيعت به وجود مي آوريم، در خانه خود نيز تحمل مي كنيم؟ شايد فكر مي كنيم هر آنچه كه خارج از محوطه منزل شخصي ماست. چون متعلق به خودمان نيست، در حيطه مسئوليت ما نيز نمي باشد. راستي چرا از ضرب المثل معروف: «چهار ديواري و اختياري...» فقط در جهت منافع محدود خود استفاده مي كنيم، نه در جهت نظافت آن چهار ديواري بزرگ كه ملك مشاعي ديگران نيز هست. اين رفتار ما كه اغلب دوستدار زيبايي هستيم و گلستان ها و بوستان ها و باغ ها و باغچه ها بخش مهمي را در سنت و ادبياتمان به خود اختصاص داده اند، چگونه توجيه مي شود و چطور مي توانيم گلبرگ هاي رنگين و معطر را به دست خود با كيسه هاي رنگين نايلوني معاوضه كنيم؟!
واقعيت آن است كه بعضي از ما خود را مسئول اعمالمان نمي دانيم و در همه موارد بايد مبصرهايي به صورت هزاران مأمور در خيابان ها و جاده ها داشته باشيم كه با دفترچه هاي جريمه مراقب اعمال و سوءرفتار ما باشند تا شايد روزي عادت زشت پرتاب كردن زباله از ماشين به دامان طبيعت و جاده و خيابان از سرمان بيفتد. آيا فكر كرده ايم كه اگر هريك از ما تنها مسئوليت كوچك مراقبت از محيط زندگي خود را عهده دار مي شديم و از كثيف كردن آن خودداري مي كرديم، چقدر به دلپذير شدن محيط زيست كمك مي شد. در اروپا و يا هرجاي ديگري از جهان در وهله اول اين مردم هستند كه نه تنها از آلوده كردن طبيعت مي پزهيزند، بلكه در حيطه مسئوليت هاي فردي خود با جديت مراقب محيط  زندگي شان هستند و از طبيعت و محيط زيست مثل خانه خودشان مواظبت مي كنند. شيرين يلپاني

از ميان نامه ها وپيام ها
* فارغ از تعارفات...
در مقايسه با نرخ تورم به ميزان ۸/۱۴ درصد، به حقوق بازنشستگان تنها ۱۲ درصد اضافه شده است. آيا يك بازنشسته با حداكثر ۱۷۰ هزار تومان حقوق در ماه مي تواند از عهده هزينه هاي زندگي برآيد. فارغ از تعارفاتي همچون خردمند، پيشكسوت و غيره... كه البته جاي تقدير دارد بايد به فكر زندگي و معاش بازنشستگان نيز بود. روا نيست، كساني كه عمري در خدمت مملكت و مردم بوده اند، در دوره بازنشستگي با كمبودهاي جدي و محروميت روبه رو باشند.
يك بازنشسته از تهران
* جانشين پيكان!
برچيدن خط توليد پيكان براي كاهش آلودگي هواي تهران، اقدامي شايسته است، مشروط بر آنكه خط توليد خودروهاي ديگري كه ميزان گازهاي خروجي آنها در حد استانداردهاي محيط زيست نيست نيز، برچيده شود. اما ظاهرا «آردي» كه همان موتور پيكان را دارد، همچنان توليد مي شود و با همان شدت پيكان، هوا را آلوده مي كند. آيا شركت سازنده در اين مورد پاسخ مستدلي دارد؟
اسماعيلي
* كيفيت بد در بسته بندي خوب
تا ۱۰ سال پيش، از مسايل بغرنج صنايع غذايي ايران به خصوص صنايع تبديلي غذايي ضعف بسته بندي بود. اين كمبود كه لطمه سنگيني به صادرات اين كالاها وارد مي كرد، تا حدودي برطرف شده است. اما متاسفانه بعضي از محصولات، مثل نوعي نمك يد دار كه محل توليد آن استان سمنان مي باشد، كنترل كيفيت ندارد و خرده سنگ، شن در اين نوع نمك فراوان يافت مي شود.
شهين صفرقلي
* تقاضا از شهرداري
اهداف و برنامه هاي شهرداري تهران مبني بر ثابت نگهداشتن نرخ خدمات شهري، قابل تقدير است اما افزايش نرخ عوارض نوسازي، براي صاحبان واحدهاي كوچك، بار سنگيني محسوب مي شود. بهتر است شهرداري تهران در اين خصوص و درصورت امكان تجديدنظر نمايد. ضمنا مهلت تخفيف خوش حسابي عوارض نوسازي به ميزان ۴۰ درصد تا تاريخ پايان اسفندماه ۱۳۸۳ بود، اما برگه هاي مربوط به عوارض، بعد از تعطيلات نوروزي به دست ما رسيده است. حالا قصور پست بوده، يا علت ديگري وجود داشته است، به هرحال نتوانسته ايم از اين تخفيف برخوردار شويم.
يك شهروند
* سخنگاه:مهلت پرداخت عوارض نوسازي تا اول خرداد ماه تمديد شده است.
* هماهنگ نيستند

در رشته مهندسي برق در دانشگاه آزاد گناباد تحصيل مي كردم، پس از آمدن به تهران، به قصد ادامه تحصيل به دانشگاه آزاد تهران مراجعه كردم، اما گفتند كه دروس گذرانده شما ارزيابي نمي شود، چرا بين دو دانشگاه كه سازمان و مديريت واحدي دارند، هماهنگي لازم وجود ندارد.
دانشجوازتهران
* تلفن تماس اين دانشجو، در همشهري محفوظ است.
* مشكل دانشجوي ممتاز

فرزندم از فارغ التحصيلان ممتاز رشته دامپزشكي دانشگاه سمنان است (با معدل ۹۸/۱۷) و طبق مصوبه سازمان علوم تحقيقاتي و سازمان علوم پزشكي كشور، اينگونه فارغ التحصيلان (معدل ۱۵ و بالاتر)، مي توانند بدون آزمون ورودي به دوره كارشناسي ارشد راه يابند، اما دانشگاه سمنان فاقد چنين دوره اي است، آيا براي امثال فرزند من امكان ادامه تحصيل برابر تسهيلات فوق الذكر وجود دارد يا خير؟
جعفر عيني فراهاني
* مدرسه و مزاحمت صوتي
طبق مقررات، مدارس موظف اند، صداي بلندگوي خود را طوري تنظيم كنند كه براي همسايگان ايجاد مزاحمت نكند. در خيابان شهيد واعظي (اسدي سابق) شميران، يك دبيرستان و يك مدرسه راهنمايي وجود دارد كه صداي بلندگوي  آنها براي اهالي اين محدوده، مزاحمت جدي ايجاد كرده است.جا دارد، آموزش و پرورش استان تهران، با ترتيبات قانوني، براي رفع مزاحمت و دفاع از حقوق ساكنان اين محله اقدام نمايد.
اسد رحمتي

قانون كار و قراردادها
000066.jpg
با توجه به مواد ۷ و ۸ و... قانون كار كه همواره عبارت «قرارداد كار» در حكم مفرد به كار رفته، نه قراردادها، كتبي يا شفاهي تعريف شده است، كه هر دو به صورت تركيبي مورد عمل بوده و كتباً مدت در آن ذكر مي شود، اما در عمل و در پايان مدت فاقد اعتبار بوده و انجام تسويه حساب معلق مي ماند، در حالي كه نوع كار جنبه استمرار دارد. ادامه اين رويه، سبب شده كه براي تعيين مدت زمان همكاري، الزاماً مدت قراردادهاي متوالي مورد استفاده و استناد واقع شود. اينك با عنايت به موارد پيش گفته و ساير ملاحظات قانوني از جمله تأثير سابقه در مصوبات شوراي عالي كار و پايه سنواتي، جا دارد از سوي وزارت كار و ساير دستگاه هاي ذيربط با صراحت در اين مورد اعلام نظر شود كه آيا پايان آخرين قرارداد مي تواند در حكم قرارداد كار با مدت معين تلقي شود؟
جمعي از كارگران يك مؤسسه توليدي

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
ايران
سياست
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |