ستون ما
خوشحال باش آقاي ابلوموف
ناصر كرمي
هميشه مي شود بهانه اي پيدا كرد، هميشه راهي هست تا بتوان چيزي را توجيه كرد، نكته اي دشوار را توضيح داد يا حتي اينكه موضوع بعضا ناباورانه اي را نه فقط به ديگران، حتي به خود قبولا ند. خوشحال باش آقاي ابلوموف، هيچ چيز غير قابل توضيحي در جهان وجود ندارد، حتي اگر هواپيمايي به جاي باند فرود سر از رود كن درآورده باشد. گفته اند هواپيما پير بوده، 34 سال بوده كه هر روز ازيك سوي كره خاكي به سوي ديگر آن بال مي گشوده، خيلي سال پيش بايد بازنشسته مي شده، اما هنوز داشته اند از آن كار مي كشيدند. ظاهرا آمده است كه بنشيند، چرخ هايش باز نشده، روايتي ديگر مي گويد چرخ ها باز شده، اما ترمزها عمل نكرده است، پس در مسير فرود راهش را ادامه داده تا لب رود، وقتي هم كه متوقف شده در اضطراري هواپيما باز نمي شده، معلوم نيست كه از آخرين بازديد فني آن چند وقت مي گذشته. پس مسافران ناچار شده اند مثل آن فيلم مشهور آمريكايي يكي از درها را بشكنند و سراسيمه بپرند پايين. توي آن پريدن ها دو نفرجانشان را از دست داده و كودك 4 ساله اي از دست مادرش افتاده توي جريان آب. از او هنوز خبري نيست.
آقاي ابلوموف، لا بد اطلا عيه مي دهند و مي گويند مشكل نقص فني هواپيما بوده، بفهمي نفهمي موضوع تحريم را وسط خواهند كشيد و كاري خواهند كرد كه در چم و خم مباحث پيچيده تجارت جهاني وسياست بين المللي و حقوق كاسموپوليتن و ژئوپلتيك فرامنطقه اي حتي جست وجو براي آرين 4 ساله كه معلوم نيست رود كن او را با خود به كجا برده، از ذهن همه برود . هيچ كس نخواهد بود كه بپرسد تحريم نمي گذارد هواپيماي نو داشته باشيم، اما تحريم همچنين وادارتان مي كند ترمز و در خروج اضطراري هواپيما را قبل از پرواز بازرسي نكنيد؟ تحريم وادارتان مي كند كه خدمه پروازي هنگام حادثه مضطرب تر از مسافران باشند و بدون اينكه راهنمايي شان كنند براي خروج ايمن خود قبل از آنها از هواپيما بپرند بيرون؟ آقاي ابلوموف! مقصر، هواپيما بوده يا عامل انساني؟ با وضعيتي كه اين هواپيما داشته، همين كه از زمين بلند شده، 2 هزار كيلومتر راه را از كيش تا به تهران آمده و هر طور بوده تن به باند فرود داده است، كلي جاي تقدير دارد، اما خدمه پرواز كه قرار نبوده مثل هواپيماي شان فرسوده و نامطمئن باشند؟ آنها كه بايد به اين خدمه آموزش مي داده اند، خود چقدر در حيطه مديريت و راهبري، فرسوده و از رده خارج هستند؟ از كجا معلوم كه اگر هواپيماي نو را هم در اختيار اين سيستم قرار دهند باز اطميناني از عدم وقوع حادثه وجود داشته باشد؟
آقاي ابلوموف! به ما هواپيما نمي فروشند، اين چه ربطي دارد به اينكه قطارها را پر از محموله اي مي كنند كه فرمول بمب است و رهايشان مي كنند تا بخورند توي هم؟ اين چه ربطي دارد به رفتن پي درپي اتوبوس ها توي دره و اينقدر مرگ و مير در جاده ها؟ اين چه ربطي دارد به اينكه اكثريت مردم ناچار به استفاده از خودروهايي هستند كه سيستم ترمز ايمني ندارند و هر تصادف كوچكي عاملي مي شود براي جان دادن توي جاده و خيابان؟
آقاي ابلوموف! قابل پيش بيني است كه با خانواده آرين 4 ساله ابراز همدردي كنند و نامه بنويسند براي مجلس كه بله، متاسفيم، اما خب، همين است ديگر، تحريم نمي گذارد هواپيماي نو بخريم.
بله، بشر موجود ناطق است، يعني هميشه راهي براي گفتن هر نكته غامضي يا بهانه اي براي توجيه هر موضوع دشوار و سختي پيدا مي كند. آقاي ابلوموف! مي دانم كه چون هيچ وقت حال قصه گفتن آخر شب براي بچه را نداشتي، هرگز بچه دار نشدي، حتي از آن جهت كه كار از محكم كاري عيب نمي كند، هرگز ازدواج نكردي و هرگز هم عاشق نشدي، اين همه فقط به خاطر اينكه مي دانستي حالش را نداري حتي يكبار براي خواباندن يك بچه برايش قصه بگويي. پس انتظار ندارم اينكه آرين اكنون مابين كداميك از سنگ و صخره هاي كرانه رود كن جا خوش كرده، فكرت را مشغول كند. اگرچه اين هم خودش قصه عجيبي است: كودكي كه رفته بوده به تماشاي دريا، وقت برگشتن توي يك رودخانه گم شده... قصه عجيبي است، نه؟
|