پنجشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۴
فوتبال از نگاه دكتر بيلاردو
نابغه يا ديوانه!؟
000378.jpg
دكتر كارلوس بيلاردو متولد سال ،۱۹۳۹ يكي از موفق ترين مربيان تمام دوران فوتبال آرژانتين است. او كه تحصيل كرده رشته پزشكي است، قبلا نيز يكي از بازيكنان موفق استوديانتس دلاپلاتا بود، اما شهرتش را با كسب عنوان قهرماني جهان در سال ۱۹۸۶ به دست آورد. تيم ملي فوتبال آرژانتين، تحت رهبري بيلاردو در جام جهاني ۱۹۹۰ نيز تا فينال مسابقات پيش رفت كه در آنجا با نتيجه ۱ بر صفر مغلوب تيم ملي فوتبال آلمان و نايب قهرمان دنيا شد.
كارلوس بيلاردو كه ديگو مارادونا را به عنوان بازيكني بزرگ در سطح جهان مطرح كرد به عنوان «EILOCO» (ديوانه) و يا «EL Narigon» (دماغ گنده) ناميده مي شد، از سال ۲۰۰۴ با كنار گذاشتن فوتبال، به عنوان روزنامه نگار و پزشك فعاليت مي كند. هنوز هم برخي او را ديوانه و برخي ديگر نابغه مي دانند.
دكتر بيلاردو در گفت وگويي با مجله آلماني «اشپيگل» از فساد در فوتبال و شانس آلمان براي قهرماني جهان در سال ۲۰۰۶ صحبت مي كند. مترجم: مريم دري منش

* آقاي بيلاردو،در ديدار تيم ملي آرژانتين مقابل آلمان در ماه فوريه، تيم آرژانتين اصلا بازي روان و پرتحركي را ارائه نداد. آيا اين يك نشانه خطرناك براي جام جهاني سال آينده است؟
- آن بازي واقعاً خوب نبود. تيم ما به طرزي وحشتناك مي لنگيد. مربي تيم، خوزه پكرمن به عنوان جانشين مارچلو بيلسا دو مشكل بزرگ دارد، يكي از آنها زمان است. او فقط چند ماه فرصت دارد تا سبك بازي تيم را پيدا كند و مسلما اكثر بازيكنان او به خاطر حضور در خارج نمي توانند كمكي به او بكنند. براي پكرمن مشكل خواهد بود كه اين ستاره هاي ميليوني را با هم يكجا جمع كرده و بين آنها هماهنگي ايجاد كند. او بايد سفرهاي زيادي بكند. سوار هواپيما شود، پياده شود، سه روز در كنار يك بازيكن باشد، درمورد موقعيت تيم، تاكتيك و مسائل ديگر صحبت كند و بعد دوباره به همين ترتيب. اين يك جهنم است ولي مؤثر مي باشد.
* و دومين مشكل پكرمن؟
- عدم وجود شور و شوق. نه اين كه او هيچگاه مربي يك تيم حرفه اي نبوده، به نظر من چندان مهم نيست. او فوق العاده در كارش خبره است، اما اين خيلي بد است كه او خودش هيچ وقت بازيكن تيم ملي نبوده است. او نمي داند كه در مقابل چشمان مردم تمام دنيا، بازي در پيراهن آبي _ سفيد چگونه است و چه حسي دارد.
* شما شانس بزرگي براي آرژانتين در نظر نمي گيريد؟
- چرا. تيم يك مزيت بزرگ دارد. بازيكنان در بهترين سن قرار دارند. آنها مي دانند كه اگر اين بار موفق نشوند، احتمالا ديگر هيچگاه قهرمان جهان نمي شود، چون دوران اوجشان به سر مي آيد.
اين مسئله بيشتر از هر مربي مي تواند در آنها انگيزه ايجاد كند. به علاوه پكرمن مي تواند روي بازيكنان خوبي حساب كند. خوان رومن ريكلمه، پابلو آيمار، خاوير ساويولا، آندرس دي الساندرو يا خوان سباستين ورون واقعا گلزناني خطرناك و مهاجميني قدرتمند هستند.
* تيم آلمان چگونه است. آيا كلينزمان كارش را خوب انجام خواهد داد؟
- اميدوارم. كلينزمان هنوز شور و حرارت بازيكنان را در خون خود دارد. اين موضوع از آموزش هاي مربيگري ارزش بيشتري دارد. همين حالت را بكن بائر هم داشت. وقتي در سال ۱۹۸۴ با او آشنا شدم، تازه مربي تيم ملي شده بود و زير فشار زيادي قرار داشت. آن موقع در مقابل هم قرار گرفتيم و با هم دوست شديم، كه اين دوستي تا امروز نيز ادامه دارد. به علاوه بكن بائر هم آن موقع بسيار سرسخت و سرد بود. درمورد كلينزمان چيز زيادي نمي دانم. او را به اندازه كافي نمي شناسم. او به من گفت كه تركيب ثابتي شامل چهار تا پنج بازيكن را درنظر دارد.
* چه انتظاري از تيم ملي آلمان داريد؟
- آلماني ها قدرت اراده و اعتمادبه نفس بالايي دارند. آنها درست مثل ايتاليايي ها بدون زيبايي، اما موثر و نتيجه بخش بازي مي كنند. اين خصوصيت به همراه مزيت ميزباني خيلي چيزها را براي آنها ممكن مي سازد. من فكر مي كنم كه آلمان، آرژانتين، برزيل و ايتاليا شانس زيادي براي كسب عنوان قهرماني دارند. فرانسوي ها ديگر شانسي ندارند، آنها بهترين دوران خود را پشت سر گذاشته اند.
000381.jpg
* باشگاه مورد علاقه تان در آلمان كدام است؟
- بايرن مونيخ، از يك طرف به خاطر فرانتس و از طرف ديگر اكثر بازيكنان خوب و قديمي آلمان الان در خدمت اين تيم مي باشند. آنها روح يك باشگاه هستند، در آنجا بازيكنان قديمي كنار نمي روند بلكه به رشد نسل جوان كمك مي كنند. اينتر و منچستريونايتد را هم به خاطر شور و حرارت در بازي شان دوست دارم.
* آرژانتين به خاطر كار روي بازيكنان جوان شهرت دارد، اما باشگاه هاي داخلي نمي توانند بازيكنان را حفظ كنند. نظرتان راجع به فروش استعدادهاي جوان چيست؟
- آرژانتين روي جوانان واقعاً عالي كار مي كند و قسمت اعظم اين كار را مديون خوزه پكرمن است. او چندين سال در مركز تمرينات جوانان فعاليت كرده است. اكثر بازيكناني كه امروز در تيم ملي حضور دارند حاصل اين سيستم هستند.
اينكه باشگاه ها جواهرات خود را به فروش مي رسانند حيف است ولي نمي شود اين را تغيير داد. وقتي بوكاجونيورز كارلوس ته وز را به كورينتيانس فروخت، ۲۰ ميليون دلار دريافت كرد. اينها ديگر مربوط به فوتبال نيست، بلكه به باشگاه ها و كسب و كار آنها مربوط مي شود.
* اختلاف شما با كاشف مارادونا، سزار لوئيز منوتي يك داستان معروف است. او معتقد به فوتبال زيباست و شما علاقه مند به فوتبال نتيجه دهنده، يكي موافق ورزش اصيل و ديگري موافق نبردي سرسختانه، هنوز هم مثل هميشه با هم اختلاف داريد؟
- در اين مورد ميل ندارم ديگر صحبت كنم. اين مسايل مربوط به سالها و زمان هاي طولاني گذشته بوده كه حالا تمام شده و زمان آن سپري شده است. هيچ وقت دلم نمي خواست اين دعواها وجود داشته باشد. اما مي دانيد كه همواره دو دسته افراد وجود دارند: يك دسته كساني كه دوست دارند حرف بزنند و يك دسته كساني كه سكوت كرده و كار مي كنند.
* اين موضوع كه شما در زمان مربيگري تان خيلي به ندرت روشها و شيوه هاي كارتان را بروز مي داديد، باعث شده كه تفكراتي غيرواقعي ايجاد شده و دشمناني پيدا كنيد. آيا يك مقدار شفافيت بيشتر بهتر نيست؟
- هميشه شيوه هاي كار من غيرعادي بوده و هنوز هم هست. من بازيكنان را از خواب عميق ناگهان بيدار مي كنم كه بپرسم آيا مي دانند در بازي بعدي كدام بازيكن را بايد پوشش دهند؟ بعضي  ها را مي گذارم در راهروهاي هواپيما دريبل بزنند. هميشه هم به بازيكنان گوشزد مي كنم كه بايد پيروز شوند، فرقي هم نمي كند كه چگونه. براي همين هم هست كه بعضي افراد با من مشكل دارند. سال ،۱۹۸۶ در روزي كه براي بازي هاي جام جهاني به مكزيك مي رفتيم، بزرگترين روزنامه آرژانتين يك جورهايي حكم اعدام مرا صادر كرد. اين روزنامه نوشت كه من در آخر راه هستم، فوتبال آرژانتين را نابود كرده ام و مايه ننگ كشورم هستم. آنها پيشگويي كرده بودند كه ما از عهده اين بازي ها برنمي آييم، ولي ديديد كه ما قهرمان شديم و آن وقت دوباره دشمنان ديگري پيدا كردم، همه آن كساني كه در پيش داوري خود مرتكب اشتباه شده بودند.
* البته در اين ميان بعضي از روش هاي شما كاملا مشكوك به نظر مي رسيدند. گفته مي شد كه زماني كه بازيكن بوديد، بازيكنان حريف را با سوزن به ستوه مي آورديد و به چشم دروازه بان ها خاك مي پاشيديد و در زماني كه مربي بوديد، بازهم هميشه اين اتفاق مي افتاد كه در زمين مسابقه و در جايي كه اغلب حريف باعث آزارتان مي شد، بدون آنكه قبلا باران آمده باشد، ناگهان يك چاله آب سبز مي شد. آيا اين كارها غيرورزشي نيست؟
- فوتبال مثل سياست است. آدم بايد هفت خط باشد و به هيچكس هم اعتماد نكند. هيچ وقت پنهان نمي كنم كه در همه كارها دخالت مي كنم، حتي در زندگي خصوصي بازيكنان. من اغلب به همسران بازيكنانم توصيه مي كنم كه رفتاري با شوهران خود داشته باشند كه باعث صدمه روحي و ناراحتي آنها نشوند. فكر نمي كنم هيچكدام از مربيان اروپايي درمورد اين مسايل تا به حال صحبتي كرده باشند. اما اينكه مي گويند من به بازيكن حريف آب دهان مي انداخته و نيشگون مي گرفتم و لگد مي زده ام، همه اش دروغ است. همه اين حرفها به خاطر اين است كه باشگاه كوچكي مثل استوديانتس دلاپلاتا از سال ۱۹۶۷ تقريبا همه عناوين را درو كرده است، قهرمان ليگ، جام ليبرتادورس و جام باشگاه هاي جهان، كاري كه بسياري از باشگاه هاي بزرگ و قديمي موفق به انجام آن نشده اند. از همان موقع اقداماتي عليه من برنامه ريزي شد و از همان زمان هم هست كه هميشه مرا به عنوان ديوانه صدا مي زنند.
* اما هيچ چيز بيشتر از اين مردم را شگفت زده نكرد كه ديگو مارادونا چندي پيش گفت كه در جام جهاني ۱۹۹۰ شما در شيشه نوشيدني برانكو، بازيكن برزيل ماده بي حس كننده ريخته بوديد. اول اين موضوع را قبول و سپس آن را تكذيب كرديد. حالا حقيقت چه بود؟
- در مصاحبه با روزنامه وينتيترس كه هميشه هم به آن استناد مي شود، به اشتباه از من نقل قول شده بود. اين روزنامه براي فروش بيشتر، اين مساله را تيتر كرده بود. اين را سردبير آن روزنامه هم اقرار كرد. در شيشه آب هيچ چيز نبود. علي رغم ميل بعضي ها، من كه ديوانه نيستم. من نمي دانم ديگو آن زمان چه فكري مي كرده است، من از زمان بازگشتش با او صحبت نكرده ام.
* آيا واقعا همديگر را مي بينيد؟
- هميشه. هنوز هم همه ما اعضاي تيم آن زمان خيلي به هم وابسته ايم. با هم صحبت مي كنيم و گاهي با هم غذا مي خوريم. پمپيدو، براون، بوروچاگا، ديگو. چندي پيش اولين نفر از جمع ما درگذشت، ما همه در مراسم تدفين كوچيفو شركت كرديم. اما همانطور كه مي دانيد شرايط ديگو چندان خوب نيست، او برگشته و به سختي با اعتيادش مبارزه مي كند.
000384.jpg
* وجود فوق ستاره اي مثل مارادونا در اوج توانايي اش مي تواند روياي هر مربي باشد. اينطور نيست؟
- خود من سال ۱۹۸۳ او را انتخاب كردم. مي دانستم كه او بازيكن كاملا بزرگي خواهد شد. اما زماني كه بازوبند كاپيتاني را از دانيل پاسارلا گرفته و مارادونا را رهبر زمين كردم، مطبوعات مرا بيچاره كردند. فقط خود پاسارلا جوانمردانه برخورد كرد و كلمه اي در اين مورد نگفت.
* شما هم به عنوان بازيكن و هم به عنوان مربي، همواره بيشتر از دوست، دشمن داشته ايد. به ندرت كسي بوده و هست كه به اندازه شما مورد انتقاد واقع شده باشد. اين مساله شما را آزار نمي دهد؟
- ديگر نه، يك زمان متوجه شدم كه مردم كوچه و خيابان، راننده تاكسي ها، كيوسك داران و دختران گلفروش فقط به اين موضوعات مي خندند و همين مردم هستند كه براي من ارزش دارند. من براي اين مردم هنوز هم هماني هستم كه با او قهرمان جهان شده اند، زماني كه مارادونا در اوج آمادگي بازي مي كرده است. همين ها براي من كافي است.
* قبل از انتخاب اخير رياست جمهوري در سال ۲۰۰۳ در آ رژانتين، به نظر مي رسيد كه شما به عنوان كانديداي مستقل وارد صحنه رقابت شويد. اما شما خلاف آن تصميم گرفتيد. چرا؟
- از آنجايي كه ديگر هيچ اميدي نداشتم، كانديدا هم نشدم. آرژانتين در دهه اخير در گرداب جرم و جنايت و فسادي گرفتار شده است كه به زودي نمي تواند خود را از آن خلاص كند. در دهه هاي ۳۰ و ،۴۰ ما ثروتمندترين كشور روي زمين و روياي مهاجران بوديم. حتي ما در ۶۰ سال اخير، به عنوان بازيكن استوديانتس به مراتب بيشتر از همكارانمان در رئال مادريد درآمد داشتيم. الان همه ما ثروتمان را از دست داده ايم، ازجمله خود من. همه مردم ازجمله بازيكنان مي خواهند از اينجا بروند. ما بحران اخلاقي عميقي را تجربه مي كنيم. قبلا دست دادن مثل يك نوع كلمه احترام آميز بود، اما امروز هر كلمه اي بي معني است.
* با اين وجود درمورد فساد در فوتبال آرژانتين كمتر شنيده مي شود. در مقابل، تيم ملي فوتبال آلمان دچار تقلب و كلاهبرداري در شرط بندي ها شده است، شما چطور اين مسايل را تشريح مي كنيد؟
- ما اينجا در آرژانتين، شرط بندي رسمي ورزشي نداريم، وگرنه ما هم هر روز شاهد همين مسايل بوديم. كسي چه مي داند، معلوم نيست در پشت پرده فوتبال آرژانتين نيز چه مي گذرد. اما من به شما مي گويم كه كجا سالمترين فوتبال دنيا بازي مي شود: در سوئيس. اين نامه را مي بينيد؟ اين يك برگ جريمه پليس سوئيس، بالغ بر ۴۰ فرانك است. من با يك اتومبيل كرايه اي در زوريخ با سرعت ۵ كيلومتر بر ساعت بيشتر از حد مجاز در حركت بودم. اين برگه را براي من به بوينوس آيرس فرستاده اند. من اين را اخلاق مي نامم.
* باوجود اينكه از شما به عنوان جانشين بيلسا نام برده مي شد، اما ديگر شما مربيگري نمي كنيد. در عوض در «لارد» مهمترين شبكه ورزشي آرژانتين يك برنامه روزنامه راديويي داريد. اما شما هميشه خود را مرد عمل نشان داده ايد. حالا قرار نيست دوباره به نيمكت مربيگري برگرديد؟
- نه، بايد روزي بتوان كنار رفت. من در تمام دنيا مدارس فوتبال بنا كرده ام، براي فيفا كار مي كنم و روزنامه نگار هستم و مطلب مي نويسم، اينها بايد كافي باشد. به علاوه دوباره وقت بيشتري را در بيمارستان سپري مي كنم. من پزشك زنان هستم و از آنجايي كه هنوز به اين رشته علاقه مندم، نزد دوستان قديمي ام مي روم و آنها را هنگام ويزيت بيماران،همراهي مي كنم.
* اما شبها كه بايد برنامه راديويي تان را اجرا كنيد؟
- بله، مشكلي نيست. در اينگونه مواقع از طريق تلفن همراه برنامه را اجرا مي كنم. حتي از داخل اتاق زايمان، مردم هم كه مي دانند من كي هستم: بيلاردو، ديوانه.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |