هر چه قدر كه فيلم قبلي اين كارگردان «دختري در قفس» با استقبال سرد مخاطبان و با شكست در گيشه روبه رو شد، اما آخرين ساخته او كه كاري طنز است با استقبال مخاطبان روبه رو شده است. صلح ميرزايي مي گويد از همان اول مي دانست كه با اين فيلم گيشه سينماها به مرز «تركانده شدن» نزديك خواهد شد و معتقد است چون نبض زمان را مي شناسد به مسائل و مشكلات جوانان آگاه است و ... اما كارگردان مي تواند ذهنيت و فيلم خودش را داشته باشد و ديدگاه خودشان را. و به هر حال تمام اينها بهانه هاي خوبي براي گفت وگو هستند خصوصاً كه صلح ميرزايي تأكيد مي كند كه به فرمول هاي فروش دست پيدا كرده است.
* شما را بيشتر به عنوان كارگرداني اكشن ساز مي شناسند، بعد از فيلم دختري در قفس ظاهراً تصميم گرفته ايد رويه كاري تان را تغيير بدهيد.
- شايد به اين خاطر كه فكر مي كنم حادثه اي و فيلم اكشن به آن شكل قبلي جواب نمي دهد، بعد از مطالعه فيلمنامه هاي مختلف- كه البته هيچ كدام را هم پسند نكردم- بيشتر حواسم به اين بود در شرايط فعلي چه كار بايد كرد...
* و به چه نتيجه اي رسيديد؟
- البته اين فيلمنامه هاي طنز و درامي كه به من ارائه شده بود ضعف هاي زيادي داشتند و مناسب كار من نبودند.
* و احتمالاً تصميم گرفتيد خودتان فيلمنامه اي بي نقص بنويسيد؟
- بله ديگر، نشستم فيلمنامه خودم را بنويسم و شد «شاخه گلي براي عروس.» در اين فيلم تلاش كردم با برداشت هايي كه از جامعه دارم به مسائل و مشكلات آدم ها و خصوصاً جوان ها بپردازم و با آن قالب بياني كه داشتم به يك طنز اجتماعي رسيدم.
* بازنويسي فيلمنامه و چيزهايي شبيه آن هم داشتيد؟
- بله، بله پنج شش بار.
* اما اين طنز فيلم شما خيلي تكراري است و به نظرم داستاني وجود ندارد. فقط طرحي يك خطي بوده، چون مدام همه چيز دارد تكرار مي شود، در حالي كه شما مي گوييد به هر حال كار كرده ايد و بازنويسي داشته ايد و...
- اين نظر شماست، به نظر خودم كه قصه فيلم ما يك خطي نيست. وقتي با سلطان علي وارد شهر مي شويم در آن جا با آدم هاي متفاوت و شيادي روبه رو مي شويم كه مي خواهند شخصيت همديگر را تخريب كنند.
* منظورم اين است كه در مواجهه اين سلطان علي و ناصر و سعيد هيچ چيز خاصي روي نمي دهد، مدام دور هم مي گردند. سلطان علي مدام حرف هاي خودش را تكرار مي كند و ناصر هم همين طور.
- من حرف شما را نمي فهمم. سليقه ها متفاوت است. شما مي گوييد سلطان علي خودش را تكرار مي كند ولي او در اين سفرش به شهر به سير و سلوك و به تجربيات جديدي مي رسد.
* مثلاً چه اتفاقي در سلطان علي روي مي دهد كه شما آن را حمل بر تحول مي كنيد؟
- او به تدريج تبديل به آدمي زيرك، بزرگ و باهوش مي شود كه در انتها همه را به نوعي دور مي زند. واقعاً اصلاً كسي مي توانست حدس بزند چطور در انتهاي فيلم سلطان علي زيرك و باهوش ما بر همه چيز غلبه مي كند؟
* همزمان با فيلم شما ازدواج صورتي هم در حال اكران است و آن جا فيلم با دغدغه ازدواج يك جوان شروع مي شود، يا در فيلم مجردها نيز به همين پرداخته مي شود، چرا واقعاً فكر مي كنيد مشكل فعلي جوانان فقط ازدواج است؟
- اولاً فراموش نكنيد نگاه ما كاملاً اجتماعي است و ازدواج بزرگ ترين دغدغه جوانان ما است، يعني همه آرزو دارند ازدواج كنند.
* و شما با اين فيلم ها آرزوي آنها را برآورده مي كنيد و يا حداقل سعي مي كنيد آنها را براي رسيدن به هدفي كه دارند اميدوار كنيد.
- خب، بله ديگر. ما در اين فيلم ها سعي مي كنيم به ريشه اين مسائل برسيم.
* يكي از مشكلات «شاخه گلي براي عروس» اين است كه اصلاً در آن شخصيت وجود ندارد و همه در اندازه تيپ هستند و به هر حال در فيلمي اين گونه ادعا مي شود كه تلاش شده تا به مسائل اجتماعي پرداخته شود... .
- نه قبول ندارم. مثلاً آزيتا دختري است كه به يك خانواده ثروتمند تعلق دارد. خب اين براي تكميل شخصيت كافي است. تازه ما به اين شخصيت كلي احترام گذاشته ايم. به او حق مي دهيم كه تصميم بگيرد كه بايد با چه كسي ازدواج كند و با چه كسي ازدواج نكند.
* اما اشاره من به شخصيت اين است كه آدم هاي فيلم شما عمق ندارند. رابطه ها خيلي سطحي است، اگر اتفاقي هم مي افتد فقط كمي در ظاهر به آن پرداخته شده. وقتي مي گوئيم قصه يك خطي يعني اين كه قرار است كه پسر با دختري ازدواج كند حالا سر راه اينها مانع وجود دارد و در اين مسير با چند نفر ديگر هم روبه رو مي شوند و بعد تا انتهاي فيلم مدام الكي دور هم مي گردند و ادا درمي آورند.
- ولي مي بينيد كه تماشاگر از اين فيلم لذت مي برد.
* خب اين به مسائل ديگري ارتباط دارد.
- من حرف شما را نمي فهمم. تماشاگران از فيلم استقبال كرده اند چون پي به جذابيت آن برده اند.
* اشاره شما به جذابيت يعني چي؟
- يعني اين كه موضوع فيلم جذاب است. موضوع فيلم ما بكر است و تازگي دارد.
* آخر كدام حرف تازه؟
- زندگي يك دختر است كه چند نفر مي خواهند از آن سوءاستفاده كنند.
* خب اين موضوع، در فيلم فارسي هاي دهه چهل هم بود و اگر در فيلم شما هم به آن اشاره شده به كليشه اي ترين شكل ممكن اين كار انجام شده. به نظر من دليل استقبال اكنون مردم به خاطر تأثير برنامه هاي تلويزيوني است و به هر حال يك دو بازيگري كه ...
- نه موضوع فيلم ما كليشه اي نيست و خيلي هم به روز است. اما اين موضوع انتخاب بازيگر، خب كارگردان حرفه اي آن است كه از هر بازيگر يك توقع خاصي را داشته باشد. مثلاً من از همان اول براي شخصيت هاي سلطان علي و ناصر به جواد رضويان و مجيد صالحي فكر كرده و توانايي هاي آنها را در نظر داشتم. مثلاً همين آقاي رضويان بازيگري بسيار پراستعداد در گونه طنز است اما من در اين فيلم به وجه ديگري از استعداد او كه تا حالا كسي به آن نپرداخته بود، رسيده ام.
* از اول حدس مي زديد كه فيلمتان پرفروش شود؟
- بله، از همان موقع نوشتن فيلمنامه. اين را هم در نظر بگيريد اگر با تأكيدي كه شما داريد اين فيلم هيچ چيزي هم براي مخاطب نداشته باشد، اما همين براي من كافي است كه اين هنر را داشتم كه مردم را وابدارم كه به ماهواره و كانال هاي مختلف آن و سي دي هاي فساد برانگيز پشت كنند و براي ديدن خصوصاً اين فيلم به سينما بيايند. يعني هر كارگرداني كه بتواند اين كار را بكند هنر كرده و حالا من هنر كرده ام.
* با توجه به اين كه ظاهراً شما موفق شده ايد سد فروش را بشكنيد بفرمائيد از اول هم به قصد پرفروش بودن ساخت اين فيلم را شروع كرديد و اگر اين طور است معيارهاي شما دقيقاً چه بود؟
- سينما صنعت است، ما بايد سعي كنيم اين صنعت را رونق بدهيم. اما در جواب به سؤال شما هر كس فرمول خودش را دارد و خب فرمول هاي من خوب جواب داد. قبل از اين كه فيلمبرداري شروع شود من به تهيه كننده ام گفتم اين فيلم قرار است گيشه ها را بتركاند.
* اگر كسي نخواهد بعد اجتماعي فيلم شما را جدي بگيرد عكس العمل شما چه خواهد بود؛ مثلاً اگر كسي بگويد فروش فيلم شما كاذب است؟
- فيلم كاملاً بكر است و پر از حرف هاي تازه اي براي گفتن. اگر كسي مي خواهد ارزش هاي فيلم مرا انكار كند لطفاً تشريف ببرد و سينماهايي كه فيلم را نمايش مي دهند از نزديك ببيند. من از اول قرار گذاشته بودم تا با اين فيلم گيشه سينما را بتركانم و حالا اين اتفاق افتاده، اگر كسي مي گويد دلايل اين فروش كاذب است مطمئن باشيد از حسودي اين حرف را مي گويد.
مارگريت شاه نظريان